شارا - شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی
2.37K subscribers
25.7K photos
953 videos
246 files
14.5K links
رسانه‌ای برای روابط‌عمومی
تماس با مدیر کانال: @kargozar80
تکمله مباحث را در سایت شارا دنبال کنید...
www.shara.ir

https://kpri.ir/ مرکز تخصصی دانلود روابط‌عمومی ایران
Download Telegram
تبلیغات خلاقانه تیغ شیک

این برند می‌توانست به سادگی با نمایش محصولات خود و نام بردن ویژگی‌های آن تبلیغ کند.

اما آن‌ها می‌دانند که برای متفاوت بودن باید به گونه‌ای دیگر عمل کنند.


.
یادداشت/ #علی (ع)، مدیریت و روابط عمومی


https://www.shara.ir/view/31215/
فناوری نو/ معرفی مدل جدیدiPhone X از #اپل


https://www.shara.ir/view/31222/
موفقیت/ فرازی که #افراد #هوشمند هرگز آنها را به کار نمی برند


https://www.shara.ir/view/31221/
مقاله/ #درب استادیوم های #فوتبال را به روی زنان ایرانی بگشایید: نقدی کوتاه بر #جنسیتی کردن مکان


https://www.shara.ir/view/31217/%D8%AF
معرفی کتاب:
#جنگ ##سایبری(چهره نوین جنگ)

نویسنده: پروفسور زاندرو گایکن
تدوین و ترجمه: علی نورزاد، عهدیه گلپور


.
خبر/ #روزنامه‌نگار #منتقد #روس کشور را از 'ترس جانش' ترک کرد


https://www.shara.ir/view/31226/
آموزش/ برترین #مشاوره روابط عمومی


https://www.shara.ir/view/31227/
کلینیک روابط عمومی/ پرسش و پاسخ درباره #برنامه روابط عمومی

https://www.shara.ir/view/31228/%DA
محمدعلی نجفی در حکمی امین عارف نیا را به عنوان مشاور شهردار تهران و رئیس مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری تهران منصوب کرد.

https://www.shara.ir/view/31234/
یادداشتی از مدیر گروه مدیریت و علوم نوین رسانه دانشگاه صدا و سیما / روابط عمومی و #سواد #رسانه‌ای

https://www.shara.ir/view/31233/
🌿همسرم اجازه داد یک شب را با زن دیگری سپری کنم

پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.

آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود.
کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود.

پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.

من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…

وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.

کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:

"نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم."

و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.

هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.

زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.

این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.

منبع: خبرنامه البرز

🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯

نشانی تلگرام شارا: https://telegram.me/sharaPR
89 سالگی/ #بانک #ملی #ایران چگونه بانک ملی ایران شد؟


https://www.shara.ir/view/31238/89-
فناوری/ در حالیکه جهان در انتظار عرضه #آیفون 8 در 12 سپتامبر است، شایعه‌ها حکایت از به تعویق افتادن آن به خاطر مشکلات تولید دارد. قرار است یک نسخه از آن با روکش #طلا به قیمت 50هزار دلار، عرضه شود.

.
معرفینامه/ مؤسسه روابط عمومی #انگلستان (IPR)


https://www.shara.ir/view/31244/
فناوری/ غول های عرصه فن آوری خواستار ممنوعیت جهانی #سلاح ها و #سربازان #روبوتیک


https://www.shara.ir/view/31254/%D8%BA