🔸«کوتاه از آرژانتین»
(سه داستان از #خولیو_کورتاسار)
🔹«روزی آقایی را گردن زدند امّا چون در آن میان اعتصاب در گرفته بود، نتوانستند چالش کنند و آقا هم ناچار شد بیسر به زندگی ادامه دهد و خوب و بد، گلیمش را از آب بکشد.
بلافاصله پی برد چهار حس از حسهای پنجگانهاش همراه با کلّهاش رفتهاند. فقط حسّ لامسه -امّا تمام هوش و حواسش- مانده بود و آن وقت این آقا روی نیمکتی در میدان لاوال نشست و شروع به لمس برگهای درختها کرد و کوشید هر کدام را به جا بیاورد و اسمهایشان را ذکر کند. با گذشت چند روز، یقین حاصل کرد که یک برگ اکالیپتوس، یک برگ چنار، یک برگ ماگنولیا و یک سنگ کوچک سبز روی زانوهایش قرار دارد...»
💠 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(سه داستان از #خولیو_کورتاسار)
🔹«روزی آقایی را گردن زدند امّا چون در آن میان اعتصاب در گرفته بود، نتوانستند چالش کنند و آقا هم ناچار شد بیسر به زندگی ادامه دهد و خوب و بد، گلیمش را از آب بکشد.
بلافاصله پی برد چهار حس از حسهای پنجگانهاش همراه با کلّهاش رفتهاند. فقط حسّ لامسه -امّا تمام هوش و حواسش- مانده بود و آن وقت این آقا روی نیمکتی در میدان لاوال نشست و شروع به لمس برگهای درختها کرد و کوشید هر کدام را به جا بیاورد و اسمهایشان را ذکر کند. با گذشت چند روز، یقین حاصل کرد که یک برگ اکالیپتوس، یک برگ چنار، یک برگ ماگنولیا و یک سنگ کوچک سبز روی زانوهایش قرار دارد...»
💠 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«فصاحت هقهق»
( مرور دو غزل از #مهدی_عابدی)
🔹«با همۀ وحشت تنهاییام، شکر که دلتنگ کسی نیستم
نیست در اشغال کسی ذهن من، منتظر زنگ کسی نیستم
آیینهسان بودم و هر ناکسی کرد هرآیینه مکدّر مرا
از چدنم اینک و واماندۀ نازِ دلِ سنگِ کسی نیستم
همسفران مایۀ جا ماندنند، گاه به تندی و گه آهستگی
رهروی آهسته و پیوستهام، میروم و لنگ کسی نیستم...»
💠 متن کامل اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( مرور دو غزل از #مهدی_عابدی)
🔹«با همۀ وحشت تنهاییام، شکر که دلتنگ کسی نیستم
نیست در اشغال کسی ذهن من، منتظر زنگ کسی نیستم
آیینهسان بودم و هر ناکسی کرد هرآیینه مکدّر مرا
از چدنم اینک و واماندۀ نازِ دلِ سنگِ کسی نیستم
همسفران مایۀ جا ماندنند، گاه به تندی و گه آهستگی
رهروی آهسته و پیوستهام، میروم و لنگ کسی نیستم...»
💠 متن کامل اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«این شکوهِ تو بود»
( غزل و چهارپارهای تقدیم به ساحت پدران )
🔹«پسر شدیم و بدون پدر بزرگ شدیم
و با هزار غم و دردسر بزرگ شدیم
و جنگ بود - و آوارگی و دربهدری
سفر رسید و ما با سفر بزرگ شدیم
پدر همیشه سفر بود مثل این که نبود
و ما بدون پدر با خطر بزرگ شدیم
پدر قطار فشنگش قطار رفتن بود
و ما به شوق سفر بود اگر بزرگ شدیم...»
💠 متن کامل اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( غزل و چهارپارهای تقدیم به ساحت پدران )
🔹«پسر شدیم و بدون پدر بزرگ شدیم
و با هزار غم و دردسر بزرگ شدیم
و جنگ بود - و آوارگی و دربهدری
سفر رسید و ما با سفر بزرگ شدیم
پدر همیشه سفر بود مثل این که نبود
و ما بدون پدر با خطر بزرگ شدیم
پدر قطار فشنگش قطار رفتن بود
و ما به شوق سفر بود اگر بزرگ شدیم...»
💠 متن کامل اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«قیامی علیه نشستن»
(نگاهی به کتاب «آخرین وسوسۀ مسیح» اثر #کازانتزاکیس یادداشتی از #امیر_مرادی)
🔹«انتخاب ضلع سوم برای دوگانۀ تولستوی و داستایفسکی، انتخابی دشوار بود که البتّه آشنایی با نیکوس کازانتزاکس، این انتخاب را آسان ساخت. کازانتزاکیس نویسندهای است که در قصّهپردازی، کمتر میتوان نمونهای برای او یافت و توجّه اکید او بر مسألۀ دین و سؤالات عدیدهای که ذهن حقیقتجوی او را به خود مشغول کرده، دیگر موضوعی است که خوانش این یونانی اصیل را برایم دلپذیر و دلپذیرتر میکند...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(نگاهی به کتاب «آخرین وسوسۀ مسیح» اثر #کازانتزاکیس یادداشتی از #امیر_مرادی)
🔹«انتخاب ضلع سوم برای دوگانۀ تولستوی و داستایفسکی، انتخابی دشوار بود که البتّه آشنایی با نیکوس کازانتزاکس، این انتخاب را آسان ساخت. کازانتزاکیس نویسندهای است که در قصّهپردازی، کمتر میتوان نمونهای برای او یافت و توجّه اکید او بر مسألۀ دین و سؤالات عدیدهای که ذهن حقیقتجوی او را به خود مشغول کرده، دیگر موضوعی است که خوانش این یونانی اصیل را برایم دلپذیر و دلپذیرتر میکند...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«صدق یا شعر؟ مسأله این است»
(به بهانۀ سالروز اعدام #خسرو_گلسرخی یادداشتی از #علی_داودی)
🔹«گلسرخی را بیش و پیش از شعر و چگونگیاش و تحلیل نظرات ادبی و هنریاش، با آن جملات تاریخی در واپسین دفاعیۀ خود به یاد میآورم: «من که یک مارکسیست لنینیست هستم، برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.» با مکثی طولانی بر این نطق، انگار نه انگار که موضوع سخن، یک شاعر است و طبعاً باید قطعات شعر از وی نقل کرد، این سؤال پیش میآید که شاید همین رفتار در واپسین لحظات زندگی یک شاعر، خود ترجمان و تجسّم شعر باشد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(به بهانۀ سالروز اعدام #خسرو_گلسرخی یادداشتی از #علی_داودی)
🔹«گلسرخی را بیش و پیش از شعر و چگونگیاش و تحلیل نظرات ادبی و هنریاش، با آن جملات تاریخی در واپسین دفاعیۀ خود به یاد میآورم: «من که یک مارکسیست لنینیست هستم، برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.» با مکثی طولانی بر این نطق، انگار نه انگار که موضوع سخن، یک شاعر است و طبعاً باید قطعات شعر از وی نقل کرد، این سؤال پیش میآید که شاید همین رفتار در واپسین لحظات زندگی یک شاعر، خود ترجمان و تجسّم شعر باشد...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab