شهرستان ادب
Photo
🔻فرداست، روز وعدهی دیدار
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید شهیدان و آزادگان #امام_حسین علیه السلام و محرمالحرام سال ۱۴۴۰ هجری قمری، شعری میخوانیم از کتاب #گلنفسی_ها سرودهی بزرگ شاعر آیینی کشورمان استاد #محمدعلی_مجاهدی)
▪️فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود، جلوهزارمان
فردا که کهکشان تجلّی است، نیزهها
گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان
فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست
بر روی نیزههاست، قرار و مدارمان
فردا که سرفرازی ما را رقم زنند
خورشید و ماه میشود، اخترشمارمان
فردا که روز عرضهی عشق و شهادت است
حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان
فردا که از تبار تبر، زخم مانْد و داغ
غیرت، شقایقی بُوَد از لالهزارمان
فرداست، روز وعدهی دیدار و دیدنی است
بر نیزهها، تجلّی پروردگارمان
منظومهی بلند شهادت، سرودنیاست
فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان
وارونه نیست، طالعِ خونِ من و شما
قد میکشد به عرش خدا، آبشارمان!
در ما عیان، جمال خدا، جلوه میکند
چشمی کجاست تا شود آیینهدارمان؟
رنگِ پریدهایاست به چشم سپهر، مِهر
وقتی سپیده میدمد از شام تارمان
کاملْ عیارِ سنگ محکخوردهایم ما
غیر از خدا کسی نشناسد، عیارمان
ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم
ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان!
چشم امید ماست به فردای دوردست
بر تکسوار مانده به جا از تبارمان
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید شهیدان و آزادگان #امام_حسین علیه السلام و محرمالحرام سال ۱۴۴۰ هجری قمری، شعری میخوانیم از کتاب #گلنفسی_ها سرودهی بزرگ شاعر آیینی کشورمان استاد #محمدعلی_مجاهدی)
▪️فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود، جلوهزارمان
فردا که کهکشان تجلّی است، نیزهها
گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان
فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست
بر روی نیزههاست، قرار و مدارمان
فردا که سرفرازی ما را رقم زنند
خورشید و ماه میشود، اخترشمارمان
فردا که روز عرضهی عشق و شهادت است
حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان
فردا که از تبار تبر، زخم مانْد و داغ
غیرت، شقایقی بُوَد از لالهزارمان
فرداست، روز وعدهی دیدار و دیدنی است
بر نیزهها، تجلّی پروردگارمان
منظومهی بلند شهادت، سرودنیاست
فردا که عشق، خیمه زند در کنارمان
وارونه نیست، طالعِ خونِ من و شما
قد میکشد به عرش خدا، آبشارمان!
در ما عیان، جمال خدا، جلوه میکند
چشمی کجاست تا شود آیینهدارمان؟
رنگِ پریدهایاست به چشم سپهر، مِهر
وقتی سپیده میدمد از شام تارمان
کاملْ عیارِ سنگ محکخوردهایم ما
غیر از خدا کسی نشناسد، عیارمان
ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم
ای عشق! ای تمامی دار و ندارمان!
چشم امید ماست به فردای دوردست
بر تکسوار مانده به جا از تبارمان
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻عرض تسلیت خدمت استاد #محمدعلی_مجاهدی
▪️متاسفانه با خبر شدیم استاد محمدعلی مجاهدی _چهره برجسته شعر آیینی کشورمان_ به سوگ درگذشت مادر خویش نشسته است.
موسسه شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، این مصیبت را به استاد مجاهدی عزیز صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند مهربان برای آن درگذشته طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنی است استاد محمدعلی مجاهدی، متخلص به «پروانه» شاعر سرشناس استان قم و از برترین چهرههای شعر و ادب آیینی کشور است. گزیده غزلهای ایشان با عنوان #گلنفسی_ها در سال 1395 توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شد.
☑️ @ShahrestanAdab
▪️متاسفانه با خبر شدیم استاد محمدعلی مجاهدی _چهره برجسته شعر آیینی کشورمان_ به سوگ درگذشت مادر خویش نشسته است.
موسسه شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، این مصیبت را به استاد مجاهدی عزیز صمیمانه تسلیت میگویند و از خداوند مهربان برای آن درگذشته طلب رحمت و بخشش میکنند.
گفتنی است استاد محمدعلی مجاهدی، متخلص به «پروانه» شاعر سرشناس استان قم و از برترین چهرههای شعر و ادب آیینی کشور است. گزیده غزلهای ایشان با عنوان #گلنفسی_ها در سال 1395 توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار نشر شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آیینهشو
(شهرستان ادب را با شعری از کتاب #گلنفسی_ها سرودۀ استاد #محمدعلی_مجاهدی بهروز میکنیم)
▪️گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد
گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار بگذرد
بگذشت از کنار من آنسان که بوی گل
دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد
در باغ گل نمینهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد
گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش
گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد
غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آیینه شو که فرصت دیدار بگذرد
دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست
هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد
سرشار از تجلّی یارند لحظهها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد
ترک دل است از نظرعارفان محال
کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟
در طور دل به نور تجلّی نوشته اند:
زین جلوه زار کوکبهی یار بگذرد
اینجا کسی به فیض تماشا نمی رسد
تا خود چهها به طالب دیدار بگذرد
گر در ولای آل علی صرف می شود
از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد
ای کاش این دو روزه ی باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمه ی اطهار بگذرد
امشب بیا به پرسش «پروانه»ای عزیز
زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد
☑️ @ShahrestanAdab
(شهرستان ادب را با شعری از کتاب #گلنفسی_ها سرودۀ استاد #محمدعلی_مجاهدی بهروز میکنیم)
▪️گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد
گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار بگذرد
بگذشت از کنار من آنسان که بوی گل
دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد
در باغ گل نمینهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد
گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش
گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد
غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آیینه شو که فرصت دیدار بگذرد
دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست
هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد
سرشار از تجلّی یارند لحظهها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد
ترک دل است از نظرعارفان محال
کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟
در طور دل به نور تجلّی نوشته اند:
زین جلوه زار کوکبهی یار بگذرد
اینجا کسی به فیض تماشا نمی رسد
تا خود چهها به طالب دیدار بگذرد
گر در ولای آل علی صرف می شود
از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد
ای کاش این دو روزه ی باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمه ی اطهار بگذرد
امشب بیا به پرسش «پروانه»ای عزیز
زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #شعر_و_تماشا
🔸شعرخوانی #سمانه_خلف_زاده
از کتاب #گلنفسی_ها سرودهٔ استاد #محمدعلی_مجاهدی
🔹دلم از شب نشینیهای زلفت دیر میآید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر میآید
غزل گل میکند در من اگر آیینهام باشی
که طوطی در سخن از دیدن تصویر میآید
به بوی آن که جای من ز دامانت درآویزد
برون از تربت من خار دامنگیر میآید
ملول از عقل بیپیرم که سرمستی نمیداند
من و عشقی که از او کار صدها پیر میآید
به دور از نام و از ننگم، جدا از هر چه نیرنگم
مرید پیر یکرنگم که بیتزویر میآید
جنون هنگامهای در این حوالی عشق میکارد
که از هر سو صدای شیون زنجیر میآید
سکوت تلخ نخلستان غریبی تازه میجوید
که امشب بر ملاقات علی شمشیر میآید
به هر ویرانهای فانوس اشکی میکند روشن
که بزم با صفایی این چنین کم گیر میآید
به ذهن کوچههای کوفه گرد مرگ میپاشد
طنین گامهای او که بس دلگیر میآید
خروشیدم که در این شهر آیا اهل دردی نیست؟
که دیدم کودکی با کاسهای از شیر میآید
رسد روزی که خواب ناز بتها را برآشوبد
که ابراهیم ما با نعرۀ تکبیر، میآید
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸شعرخوانی #سمانه_خلف_زاده
از کتاب #گلنفسی_ها سرودهٔ استاد #محمدعلی_مجاهدی
🔹دلم از شب نشینیهای زلفت دیر میآید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر میآید
غزل گل میکند در من اگر آیینهام باشی
که طوطی در سخن از دیدن تصویر میآید
به بوی آن که جای من ز دامانت درآویزد
برون از تربت من خار دامنگیر میآید
ملول از عقل بیپیرم که سرمستی نمیداند
من و عشقی که از او کار صدها پیر میآید
به دور از نام و از ننگم، جدا از هر چه نیرنگم
مرید پیر یکرنگم که بیتزویر میآید
جنون هنگامهای در این حوالی عشق میکارد
که از هر سو صدای شیون زنجیر میآید
سکوت تلخ نخلستان غریبی تازه میجوید
که امشب بر ملاقات علی شمشیر میآید
به هر ویرانهای فانوس اشکی میکند روشن
که بزم با صفایی این چنین کم گیر میآید
به ذهن کوچههای کوفه گرد مرگ میپاشد
طنین گامهای او که بس دلگیر میآید
خروشیدم که در این شهر آیا اهل دردی نیست؟
که دیدم کودکی با کاسهای از شیر میآید
رسد روزی که خواب ناز بتها را برآشوبد
که ابراهیم ما با نعرۀ تکبیر، میآید
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab