شهرستان ادب
Photo
🔻چه میشود که سهراب تصمیم میگیرد؟
(یادداشتی از #پروانه_حیدری بر شاه کُشی در پرونده کتاب #شاه_کشی)
▪️«...شاهکشی رمانیست در بازۀ زمانی کوتاه، کمتر از۲۴ساعت. با ایدهای جذاب و پرکشش. صحنههای ابتدایی داستان با ذهنیات مشوش و درهم و برهم سهراب از روزهای گذشتهاش شروع میشود. خانوادۀ سهراب، همان اکثریتی را تشکیل میدهند که در دهۀ پنجاه معمول بود؛ مادر مذهبی، پدر عباپوش و برادر و خواهر هرکدام به شیوۀ خودشان مبارز با رژیم. سهراب تنها کسی در خانواده است که سیاسی نیست و دلش نمیخواهد سیاسی باشد. انگار تمام افراد خانواده از سهراب انتظار دارند کاری بزرگ انجام بدهد، خودش را نشان بدهد تا خواهرش مدام ترسو خطابش نکند. سهراب ترسو نیست، فقط نمیخواهد کسی باشد شبیه مهسا که روی در و دیوار شعرهایش را بنویسد یا شبیه حجت که فراری بشود از خانه و مادر برایش اشک بریزد. سهراب یک فرد معمولی است؛ نماد انسانهایی که نه کمونیست بودند، نه جمهوریخواه، نه عضو حزب توده و نه کفنپوش و جانبرکف. پس چه میشود که سهراب تصمیمی به این مهمی و هولناکی میگیرد؟ مرگ پدرش؟ رعشههای مادرش؟ عشق سلمی؟ دیوانگی مهسا؟ یا اعترافات حجت؟...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9746
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #پروانه_حیدری بر شاه کُشی در پرونده کتاب #شاه_کشی)
▪️«...شاهکشی رمانیست در بازۀ زمانی کوتاه، کمتر از۲۴ساعت. با ایدهای جذاب و پرکشش. صحنههای ابتدایی داستان با ذهنیات مشوش و درهم و برهم سهراب از روزهای گذشتهاش شروع میشود. خانوادۀ سهراب، همان اکثریتی را تشکیل میدهند که در دهۀ پنجاه معمول بود؛ مادر مذهبی، پدر عباپوش و برادر و خواهر هرکدام به شیوۀ خودشان مبارز با رژیم. سهراب تنها کسی در خانواده است که سیاسی نیست و دلش نمیخواهد سیاسی باشد. انگار تمام افراد خانواده از سهراب انتظار دارند کاری بزرگ انجام بدهد، خودش را نشان بدهد تا خواهرش مدام ترسو خطابش نکند. سهراب ترسو نیست، فقط نمیخواهد کسی باشد شبیه مهسا که روی در و دیوار شعرهایش را بنویسد یا شبیه حجت که فراری بشود از خانه و مادر برایش اشک بریزد. سهراب یک فرد معمولی است؛ نماد انسانهایی که نه کمونیست بودند، نه جمهوریخواه، نه عضو حزب توده و نه کفنپوش و جانبرکف. پس چه میشود که سهراب تصمیمی به این مهمی و هولناکی میگیرد؟ مرگ پدرش؟ رعشههای مادرش؟ عشق سلمی؟ دیوانگی مهسا؟ یا اعترافات حجت؟...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9746
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 روایت عشق و خشونت در «خاکسفید»
(#خاک_سفید نام رمانی است از #حمید_بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. #پروانه_حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... خاکسفید روایت آدمهایی است که قربانی محل زندگی خود میشوند و بر آنها برچسب زده میشود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاکسفیدبودن از دانشگاه اخراج میشود. یا بتول که مجبور میشود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.
نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدمها و لحنهای متفاوت هرکدام از شخصیتها، روی مهمترین عنصری که میتواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاکسفید روایت دلدادگیهای نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانهای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا میتواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یکفصلـیکشخصیت پیش میرود... »
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9866/
☑️ @ShahrestanAdab
(#خاک_سفید نام رمانی است از #حمید_بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. #پروانه_حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم.)
▪️ «... خاکسفید روایت آدمهایی است که قربانی محل زندگی خود میشوند و بر آنها برچسب زده میشود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاکسفیدبودن از دانشگاه اخراج میشود. یا بتول که مجبور میشود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.
نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدمها و لحنهای متفاوت هرکدام از شخصیتها، روی مهمترین عنصری که میتواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاکسفید روایت دلدادگیهای نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانهای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا میتواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یکفصلـیکشخصیت پیش میرود... »
ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9866/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 در حسرت یک لبخند
(معرفی کتاب #درخت_کج نوشتۀ #ضیاءالدین_وظیفه_شعاع به قلم #پروانه_حیدری)
▪️ «... داستان «فیگور عاشقانه» نوشتۀ ضیاءالدین وظیفهشعاع از مجموعۀ «درخت کج» داستان جانداری است و میتوان آن را از بهترینهای اینمجموعه دانست. نویسنده در ایناثر، روایتگر جهان عکاسان است، اما نه عکاسانی که آدمها در لنز دوربینشان لبخند میزنند؛ عکاسانی که سر صحنۀ جرم حاضر میشوند و باید ثبتکنندۀ خونهای ریختهشده، پهلوهای دریدهشده و تصاویری باشند که دیدنشان دل هربینندهای را بههم میزند. راوی در اینداستان اولشخص با مخاطب است و انگار که پیرمرد دارد با کسی که شنوندۀ حرفهایش است و شاید برای کار پیش او آمده، اتمام حجت میکند که صحنههایی که در آینده میبینی همینقدر واقعی و ترسناک خواهند بود، آنقدر که نمیتوانی لبخندزدن دیگران را توی لنز دوربینت باور کنی... »
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10194
☑️ @ShahrestanAdab
(معرفی کتاب #درخت_کج نوشتۀ #ضیاءالدین_وظیفه_شعاع به قلم #پروانه_حیدری)
▪️ «... داستان «فیگور عاشقانه» نوشتۀ ضیاءالدین وظیفهشعاع از مجموعۀ «درخت کج» داستان جانداری است و میتوان آن را از بهترینهای اینمجموعه دانست. نویسنده در ایناثر، روایتگر جهان عکاسان است، اما نه عکاسانی که آدمها در لنز دوربینشان لبخند میزنند؛ عکاسانی که سر صحنۀ جرم حاضر میشوند و باید ثبتکنندۀ خونهای ریختهشده، پهلوهای دریدهشده و تصاویری باشند که دیدنشان دل هربینندهای را بههم میزند. راوی در اینداستان اولشخص با مخاطب است و انگار که پیرمرد دارد با کسی که شنوندۀ حرفهایش است و شاید برای کار پیش او آمده، اتمام حجت میکند که صحنههایی که در آینده میبینی همینقدر واقعی و ترسناک خواهند بود، آنقدر که نمیتوانی لبخندزدن دیگران را توی لنز دوربینت باور کنی... »
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10194
☑️ @ShahrestanAdab
🔻امانات از دست رفته
(در حاشیۀ رمان #بی_کتابی اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان، به قلم #پروانه_حیدری)
▪️«"بیکتابی" اثری تاریخیست که به مسئله هنر، وجدان، امانتداری و از همه مهمتر "کتاب" میپردازد. اثری که با افسانهها و خرده روایات داستانی آمیخته شده و توانسته ساختن جهانی کهن را عهدهدار شود. به کاربردن اصطلاحات قدیمی، تصویرکردن پوششها، معماری خانهها و کاخها و تلفیق صحنههای خشن و رمزآلود در تقابل با روایت لطیف و دقیق از نقشها و نگارهها تضاد جالبی را در کل رمان ایجاد کرده است. نکته مهمی که میتوان به آن اشاره داشت، توجه نویسنده به حفظ کشش داستان و جذابیت ماجراست. گاه ممکن است داستانهایی از این دست که نثر کهن دارند، به دلیل سختخوان بودن از حوصله خواننده خارج شوند و کنار گذاشته شوند. اما "محمدرضا شرفی خبوشان" توانسته در همان صفحات ابتدایی داستان را از جایی شروع کند که مخاطب را گیر میاندازد و او را به خواندن ادامه ماجرا مشتاق میکند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
🔗 «بیکتابی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در حاشیۀ رمان #بی_کتابی اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان، به قلم #پروانه_حیدری)
▪️«"بیکتابی" اثری تاریخیست که به مسئله هنر، وجدان، امانتداری و از همه مهمتر "کتاب" میپردازد. اثری که با افسانهها و خرده روایات داستانی آمیخته شده و توانسته ساختن جهانی کهن را عهدهدار شود. به کاربردن اصطلاحات قدیمی، تصویرکردن پوششها، معماری خانهها و کاخها و تلفیق صحنههای خشن و رمزآلود در تقابل با روایت لطیف و دقیق از نقشها و نگارهها تضاد جالبی را در کل رمان ایجاد کرده است. نکته مهمی که میتوان به آن اشاره داشت، توجه نویسنده به حفظ کشش داستان و جذابیت ماجراست. گاه ممکن است داستانهایی از این دست که نثر کهن دارند، به دلیل سختخوان بودن از حوصله خواننده خارج شوند و کنار گذاشته شوند. اما "محمدرضا شرفی خبوشان" توانسته در همان صفحات ابتدایی داستان را از جایی شروع کند که مخاطب را گیر میاندازد و او را به خواندن ادامه ماجرا مشتاق میکند...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
🔗 «بیکتابی» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab