شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شهرستان ادب
Photo
🔻مادر غمت مباد
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدرضا_عبدالملکیان به‌روز می‌کنیم)

▪️مادر، سلام
خانه‌ات آبادان
گفتم که خانه‌ات؟
در نامه‌ی تو خواندم و دانستم
بیداد زخم ظالم موشک
سقف گلین خانه‌ی ما را
به خاک ریخت
مادر غمت مباد
که پاهای ما به پاست
دست تو، دست من
دست هزار من
می‌سازد و دوباره می‌آغازد
هر آنچه را که تیر فتنه می‌اندازد
گفتی:
«آن شب که موشک آمد و ویران کرد»
«مریم به خواب بود»
«فردا فقط عروسک خونینش»
«بر جای مانده بود»
«یک هفته بعد نیز
یک پیرمرد
دست به خون نشسته‌ی مریم را
از قلب سبز باغچه‌ی سرخ خانه‌اش
در لا به لای گریه‌ی گل‌ها جست»
«مظلوم کوچکم
اینگونه در شقاوت ظلمی بزرگ
سوخت»
مادر غمت مباد که تاریخ جنگ ما
با خون پاک و روشن مریم
نوشته خواهد شد
با دل، نگاه کن
تاریخِ پُر تلالو مظلومان
سرشار از شکفتن مریم‌هاست
این نامه را
از جبهه‌ی جنوب
از سرزمین زخمی خوزستان
با خون پاک و روشن مریم
با خون پر تلاطم کارون
با خون کرخه می‌نویسم و می‌گویم:
مادر غمت مباد
اینجا حضور روشن ایثار
جاری‌تر از تلاطم کارون است
مادر، اینجا ستاره‌ها همه روشن
اینجا ستاره‌ها همه نزدیک
در یک شب حماسه و حمله
بر بام خاکریز
گرمای یک ستاره‌ی قرمز را
من با دو دست خویش چشیدم
دیروز
در هُرم آفتاب و آتش جبهه
یک زن به سن و سال تو را دیدم
گفتم: سلام مادر
چرخی زد و به شوق نگاهم کرد
در التهاب گونه‌ی او
قد کشید اشک
گفتا: «شهید شد»
«با کرخه نور تا دل دریا رفت»
«مثل صدای اوست، صدایت»
«او پاره‌ای ز پیکر من بود»
«نه
من پاره‌ای ز پیکر او بودم»
مادر
این نامه یک اشارت کوتاه
از سرزمین نور و نخل و پرنده است
از سرزمین زخمی خوزستان
از سرزمین راز شهادت
از سرزمین فرصت پرواز
اینجا، فرصت برای نوشتن زیاد نیست
خشم تفنگ منتظر پنجه‌ی من است
مادر
چشم انتظار باش
خداحافظ

☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و هشتم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)

▪️این هفته در بیست و هشتمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از درگذشت دو نویسنده برجسته کشورمان، موج حمایت از نویسنده پاکستانی ضداسراییلی، کتاب شعر یک هنرمند علیه ترامپ، اعتراض نویسنده گونه وحشت به ناشران ایرانی و انتشار کتابی تازه از سیدحسن حسینی درباره بیدل. از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.

مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته خبرگزاری مهر، فارس، ایسنا، گاردین، اکتوالیته، پابلیشرز ویکلی و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.

🔗 این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از چمنزارهای سبلان تا خیابان‌های تهران | مروری بر مهمترین آثار #امیرحسین_فردی
(در زادروز این نویسنده معاصر به قلم #رقیه_کیه)

▪️«وجه نویسندگی شخصیت امیرحسین فردی همیشه تحت‌الشعاع وجه مدیریتی‌ –چه در کیهان بچه‌ها و چه در حوزه هنری- و وجه اخلاقی‌اش در همه مناسبات اجتماعی‌اش قرار گرفت. شاید به همین دلیل آثارش هیچ‌گاه مورد نقد جدی قرار نگرفت و تا نقد جدی -چه مثبت و چه منفی- در مورد اثری وجود نداشته باشد کمتر دیده می‌شود.
نگاه او به سبک زندگی روستایی در آثارش و توصیف جزئیات در آن‌ها، برجسته است به نحوی که تمامی خوانندگانش به این نقطه قوت او اشاره کرده‌اند. او آن‌گونه صحنه‌های داستان‌هایش را توصیف کرده است که می‌توان صدای چشمه را شنید و بوی عید در چمن‌زارهای سبلان و خانه‌های روستایی را حس کرد...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻آب
(در آخرین روز از هفتۀ دفاع مقدس، پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس و پرونده‌پرترۀ #مجید_قیصری در سایت شهرستان ادب را با داستان «آب» از این نویسندۀ خوب کشورمان به‌روز می‌کنیم. گفتنی است این داستان از مجموعۀ #نگهبان_تاریکی انتخاب شده است)

▪️«خودش خواسته بود برود آن‌طرف، به کسی نگفته بود. اگر گفته بود، شاید جلوش را می‌گرفتیم. برود آن‌طرف که چه بشود؟ نباید آن تیر شلیک می‌شد که شد. کسی آن‌جا حق شلیک نداشت؛ همه می‌دانستند. جایی ننوشته بودیم. درست است، جنگ بود، ولی حرف زده بودیم. حرف که نه، قول داده بودیم به هم. دست‌خط و نوشته و امضا و این‌ها نبود که بشود به کسی نشان داد. با رفتارمان قول داده بودیم. نگفته، هم آن‌ها هم ما، یک منظور داشتیم، آب، چشمه‌ای که با چشم می‌دیدیمش، هم ما هم آن‌ها. حجت از این بهتر! تا چشم کار می‌کرد کوه بود و خاک و باد. ما می‌رفتیم آب می‌آوردیم، آن‌ها می‌آمدند آب می‌بردند. مال کسی نبود. تقریباً مرز بود. نمی‌شد گفت در خاک ماست یا در خاک آن‌ها...»

🔗 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻شرفی خبوشان، دبیر دوازدهمین دورۀ جایزۀ جلال شد
(با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)

▪️#محمدرضا_شرفی_خبوشان نویسنده سرشناس طی حکمی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان «دبیر علمی دوازدهمین دورۀ جایزه ادبی جلال آل احمد» منصوب شد.

«بی‌کتابی» مهم‌ترین رمان شرفی خبوشان شمرده می‌شود که به عنوان اثر برگزیدۀ جایزۀ جلال آل احمد و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و اثر تقدیرشده در جایزه شهید حبیب غنی‌پور شناخته شده است.
همچنین کتاب «عاشقی به سبک ونگوگ» دیگر رمان مهم شرفی خبوشان هم نامزد جایزه جلال آل احمد و شهید غنی‌پور شده بود.
گفتنی‌ست کتاب شعر «نامت را بگذار وسط این شعر» از محمدرضا شرفی خبوشان نیز نامزدی کتاب سال دفاع مقدس و قلم زرین را در کارنامه دارد.

هر سه کتاب یادشده توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر، و روانۀ بازار شده‌اند.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی داستان «آب» از مجید قیصری
(مشروح آخرین جلسه #ایران_سرزمین_اسطوره با حضور #مجید_قیصری در #یکشنبه_های_داستان شهرستان ادب)

▪️ «...در جمع‌بندی مطالب مطرح‌شده می‌توان گفت "مجید قیصری" موفق شده با بهره‌گیری از الگوی تکرارشوندۀ "شهید" در داستان سیاوش شاهنامه و سرگذشت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام داستانی امروزی و عمیق خلق کند. آنچه مورد نظر نویسنده بوده، اهمیت صلح و نوع دوستی است که در اسطورۀ "آب" و چشمۀ بین دوجبهه متجلی شده و باید آن را حرمت نهاد. نقش ویژه‌ای که آب در داستان دارد و مایۀ صلح است، نشان می‌دهد که نویسنده به نقش ویژۀ آب در آیین مهرپرستی و هم‌چنین قرآن کریم بی‌توجه نبوده ‌است. این که نیروهای ایرانی و عراقی از یک چشمه آب می‌خورند، اشارتی است به آیۀ ۶۰ سورۀ بقره:

و (به یاد آرید) وقتی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد، به او گفتیم: عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده‌چشمۀ آب از آن سنگ جوشید و هرسبطی آبشخور خود را دانست (و گفتیم) از آنچه خدا روزی شما ساخته بخورید و بیاشامید و در زمین به فتنه‌انگیزی و فساد نپردازید...»

🔗 ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻بیست
(پروندۀ #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعری از آقای #حسین_تولایی درحال و هوای روزهای مدرسه به‌روز می‌کنیم و شما را به خواندن این شعر زیبا دعوت می کنیم)

▪️آن نهایت غرور مدرسه
افتخار بچه‌ها
پادشاه سرزمین نمره‌ها
سایه‌ای كه هیچ‌وقت
روی كارنامه‌ام نمی‌نشست
من رفوزه می‌شدم
جای من به اصطلاح
گوشه‌ی سیاه كوزه‌ها
البته
جای دنج و ساكتی‌ست
خلوتی برای شعر و شاعری
دور
از سر و صدای هر چه بیست
بگذریم

كارنامه‌ام همیشه گند بود
گوش من پر از صدای سرزنش
ـ دور درس و مدرسه از این به
بعد
خط بكش!
ـ كو كجاست آن كتاب و كیف و دفترت؟
خاك بر سرت!
تنبل كلاس!
عاقبت
هیچ‌كاره هم نمی‌شوی
حیف آن لباس!
گاه هم صدای پند بود


در خیال من ولی
۸ ارتفاع كارنامه‌ام
قله بود
۵ خنده‌دار و چاق و چله بود
۲ شبیه ۳
پله‌پله بود
۷ من دو بال داشت
آرزوی پر كشیدنی محال داشت
۱ درخت بود
گرچه باورش برای همكلاس‌ها
یا معلمم همیشه سخت بود
واقعا ۴ و ۶ دو جوجه نیستند؟
جوجه‌هایی كه هر دو باز
آن نوک طلایشان
توی كارنامه‌ای كه هست
چند دانه -۰- هم برایشان

در كلاس
پشت نیمكت كه نه
روی پاره‌ای از ابر می‌نشستم و
شعر می‌نوشتم و
باد هم به جای من نمی‌رسید
از تمام درس‌ها
تک به تک
نمره‌های بد
نمره‌های تک
گاه صفر می‌گرفتم و
هیچ كس ولی به لحظه‌های من نمی‌رسید

#ادبیات_کودک_و_نوجوان
☑️ @ShahrestanAdab
رونمایی مجموعه شعر #کابوس_شاخه‌های_شکسته سروده #مهدی_زارعی

با حضور حمیدرضا شکارسری، میلاد عرفان پور و مبین اردستانی

دوشنبه 8 مهر - ساعت 16

تهران بزرگراه نواب تقاطع پل کمیل، ابتدای کمیل شرقی، فرهنگسرای انقلاب اسلامی

@ShahrestanAdabPub
🔻 فراخوان ثبت نام در هشتمین دوره آموزشی #عناصر_داستان با تدریس #سیده_عذرا_موسوی ویژه پاییز

🔗 صفحه ثبت‌نام:
madreseroman.com/کارگاه-عناصر-داستان-پاییز

🔗 اطلاعات بیشتر:
shahrestanadab.com/Content/ID/11039

☑️ @mdrsroman
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فصل عزا
(به مناسبت پایان ماه محرم، پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از #حسن_بیاتانی به‌روز می‌کنیم)

▪️شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
این‌گونه زخم خورده و بی سر بیاورم

یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم

یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم

با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم

وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم

فصل عزا تمام شد؛ اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم

تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم

نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سردربیاورم

با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم

این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند
با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟

آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم

امسال هم دعای فرج، بی جواب ماند
من می‌روم برای تو یاور بیاورم

قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سر غزلی که فدای توست

☑️ @ShahrestanAdab
🔻تور جهانگردی ادبی با آقای #مولانا | درنگی در رمان پرفروش #ملت_عشق
(به مناسبت هشتم مهرماه روز بزرگداشت #مولوی به قلم #مجید_اسطیری)

▪️«...آن‌چه تا به حال در نقد رمان ملت عشق منتشر شده، بیشتر ناظر به روایت اول، یعنی روایتی است که خانم #الیف_شافاک از زندگی مولانا به دست می‌دهد. اکثر نقدهای منتشر شده در وب و مجلات حاکی از این هستند که مخاطبان آشنا با اندیشه‌ها و جهان‌بینی مولانا ملت عشق را اثری غیرقابل استناد و دارای اغلاط تاریخی می‌بینند. شاید تعداد اشتباهات تاریخی اثر چندان چشمگیر نباشد، اما لااقل می‌توان این را گفت که نگاه نویسنده به میراث تاریخی تصوف و شخص مولانا نگاهی توریستی و سطحی است. الیف شافاک با مولانا همان کاری می کند که آن پیر با سماع می‌کرد: سطحی‌سازی!...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻«سایه‌های باغ ملی، تلاش برای بازخوانی واقعیت‌های پنهان جامعه است»
(#محسن_هجری در گفتگو با شهرستان ادب در پرونده‌کتاب #سایه_های_باغ_ملی)

▪️«...من با چنین نگاهی نوشتن رمان سایه‌های باغ ملی را شروع کردم. در نگاهم ارائۀ یک‌گزارش تاریخی نبود، بلکه قصد داشتم یک‌رمان تاریخی بنویسم و باتوجه به این که می‌دانستم ما این مقطع تاریخی را خیلی کم کار کرده‌ایم، تصورم این بود که می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد. حوادثی که در رمان، مبنای قصه‌پردازی است از سال ۴۹ هست تا ۵۲؛ دلیل انتخاب این مقطع ظهور سه جریان عمدۀ روشنفکری در جامعۀ آن روز است. یکی جریان چپ که با حرکت سیاهکل، استارت می‌خورد و راهی متمایز از حزب توده در پیش می‌گیرد. دیگری جریان مجاهدین است که در سال ۵۰ سازماندهی‌اش لو می‌رود و بسیاری از اعضایش دستگیر می‌شوند و آخر سر هم جریان دکتر شریعتی در حسینیۀ ارشاد است. این سه جریان علی‌رغم این که جدا از هم شکل می‌گیرند، اما در عمل بر روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻عقل و عشق
(در هشتمین روز مهرماه که بزرگداشت #مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نامگذاری شده است، به بازخوانی یکی از زیباترین اشعار این شاعر بزرگ ایرانی می‌پردازیم)

▪️در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بی‌چون کارها

عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارها

عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده زان سوی بازار او بازارها

ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق
ترک منبرها بگفته برشده بر دارها

عاشقان دردکش را در درونه ذوق‌ها
عاقلان تیره دل را در درون انکارها

عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها

هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزارها

شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها

#مولوی
☑️ @ShahrestanAdab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻مولوی به روایت رهبری

در این کلیپ می‌توانید بخشی از سخنان رهبر فرزانه انقلاب حضرت #آیت_الله_خامنه_ای را درباره اهمیت #مولوی و مثنوی معنوی‌اش ببینید.
این کلیپ به مناسبت هشتم مهر سالروز گرامیداشت مولوی توسط شهرستان ادب تولید شده است.

🔗 برای خواندن متن کامل این سخنان به سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.

#مولانا
☑️ @ShahrestanAdab
🔻برنامه‌های ثابت هفتگی موسسه شهرستان ادب

▪️به گزارش روابط عمومی موسسه شهرستان ادب، عنوان و زمان برنامه‌های ثابت هفتگی این موسسه در فصل پاییز به شرح زیر است:

🔸 «انجمن داستان شهرستان ادب»: با حضور آقایان مجید قیصری، مجید اسطیری و... هر یکشنبه از ساعت ۱۶

🔸 «انجمن شعر شهرستان ادب»: با حضور آقایان علی‌محمد مودب، محمدحسین نعمتی، محمدمهدی سیار و... هر چهارشنبه از ساعت ۱۷

🔸 «کارگاه شعر بانوان»: با حضور سرکارخانم افسانه غیاثوند هر پنجشنبه از ساعت
۱۴

موسسه شهرستان ادب در این سه روز میزبان عموم شاعران، نویسندگان و دوست‌داران ادبیات است.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا باید «من پناهنده نیستم» را بخوانیم؟ | یادداشتی از #مریم_رحیمی_پور
(به مناسبت ۹ مهر سالروز همبستگی با کودکان فلسطینی)

▪️«...#من_پناهنده_نیستم، و همه‌ی رمان‌هایی از این دست، حلقه‌ی مفقوده ما با همه‌‌ی مسائل مربوط به فلسطین است. ما تاریخ فلسطین را از اعلامیه بالفور تا جنگ‌های غزه در کتاب‌های تاریخ خوانده و در گزارش‌های خبری دیده‌ایم. بارها و بارها در راهپیمایی روز قدس شرکت کرده‌ایم، کالای اسراییلی نخریده‌ایم و با تمام وجود از اسراییل آدم‌کش متنفر بوده‌ایم. اما هیچ‌وقت و از نزدیک احساس نکرده‌ایم که چرا؟ فلسطین برای ما سرزمینی عزیز بود، اما تصویر واضحی از آن نداشتیم. کتاب‌های تاریخ و حتی تصاویر تلویزیون و اخبار باعث نمی‌شود با این سرزمین احساس نزدیکی کنیم و این اولین و مهم‌ترین دلیلی است که ما را مجاب می‌کند سراغِ رمان‌های مربوط به حوادث فلسطین برویم...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻پاییز
(پرونده #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با دو شعر پاییزی از کتاب #دلقک_و_شاعر_دربار سرودۀ #اسماعیل_امینی به‌روز می‌کنیم)

▪️از شاخۀ پاییز جدا شد یک برگ
رقصید به آرامی و بر خاک افتاد
راهی کوتاه است جدایی تا مرگ

▪️باد در باغ گل‌ها وزان است
برگ گل زیر پای خزان است
بلبل خوش نوا! لب فروبند
زاغ در باغ گل نغمه‌خوان است

باغ چون میزبان خزان شد
جلوه‌ای از جمالش عیان شد
برگ، رقصان ز پیدایی رنگ
گرچه زیبایی گل نهان شد

سرفرازان درختان بی‌برگ
بر بساطی پر از برگ رنگین
در شگفتم از این بزم خاموش!
از سکوتی چنین سرد و سنگین

برگ بازیچۀ دست باد است
همچنان ایستاده درختان
گرچه پایان برگ است پاییز
رویش باغ را نیست پایان

☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیست و هشتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب

🔖خلاصه:
t.iss.one/shahrestanadab/5204

📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.

☑️ @ShahrestanAdab