«جای مردان سیاست بنشانید درخت
که هوا تازه شود!»
شعر: #سهراب_سپهری
تصویرسازی: #المیرا_شاهان
#طنز
@ShahrestanAdab
که هوا تازه شود!»
شعر: #سهراب_سپهری
تصویرسازی: #المیرا_شاهان
#طنز
@ShahrestanAdab
🔹پرونده پرتره #سهراب_سپهری
همزمان با زادروز این شاعر بزرگ
در سایت شهرستان ادب گشوده شد
🔗صفحه این پرونده:
Shahrestanadab.com/پرونده-پرتره-سهراب-سپهری
@ShahrestanAdab
همزمان با زادروز این شاعر بزرگ
در سایت شهرستان ادب گشوده شد
🔗صفحه این پرونده:
Shahrestanadab.com/پرونده-پرتره-سهراب-سپهری
@ShahrestanAdab
«... #سهراب_سپهری را یکی از قلّههای نیمایی خواندند؛ همین شد که رویآوری به او و شعرش افزون، و تقلید از او بسیار شد. تقلید چیز بدی نیست! و هیچکس منکر آن نمیشود، بهویژه در وادی هنر؛ ولی این تقلیدها جلوتر رفتند و بهجایی رسیدند که شعرهایی را که اصلاً سپهری نسرودهبود، به او نسبت دادند و میدهند، و کسی اگر «هشت کتاب» سپهری را خوانده باشد و قدری درباره آن تفکّر کردهباشد، تشخیص این دروغ بستنها و نسبت دادنهای غلط برایش سخت نخواهد بود. اما افسوس که جامعه غریبه با کتاب، زحمت خواندن و دیدن و فکرکردن را به خود نداده و در مواجهه با چنین اشعاری، نمی-تواند اصل را از فرع بشناسد.
یکی از بارزترین ویژگیهای این شعرهای ساختگی، با شاعرانِ ناشناس! طبیعت و بعد از آن تعریف زندگی است؛ سخن گفتن از زندگی و تعریف آن و حضور طبیعت، مؤلفههایی است که غالباً مخاطبهای شعری که نهایتاً هشت کتاب را یک یا دوبار خوانده باشند، سپهری را با آن میشناسند. همین دروازه طبیعت، راهی را برای تقلید و تکرارِ اشعار سهراب باز کرد.
هر چقدر که سهراب را با تعبیرهای ناب وی از طبیعت میتوان شناخت، این مقلّدان را هم میتوان از تشبیههای بیسر و ته و استفادههای تأملبرانگیز از عناصر طبیعت و مانند آن تمییز داد. مقلّدانی که نفهمیدند، این طبیعت نیست که در شعر سپهری دیده میشود، و شعر سپهری تنها صدای پای آب و دفتر حجم سبز نیست! بلکه این سپهری است که در طبیعت آمیختهشده...»
goo.gl/S2CFB1
متن کامل یادداشت #مرتضی_شمس_آبادی در پرونده پرتره سهراب سپهری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7373
@ShahrestanAdab
یکی از بارزترین ویژگیهای این شعرهای ساختگی، با شاعرانِ ناشناس! طبیعت و بعد از آن تعریف زندگی است؛ سخن گفتن از زندگی و تعریف آن و حضور طبیعت، مؤلفههایی است که غالباً مخاطبهای شعری که نهایتاً هشت کتاب را یک یا دوبار خوانده باشند، سپهری را با آن میشناسند. همین دروازه طبیعت، راهی را برای تقلید و تکرارِ اشعار سهراب باز کرد.
هر چقدر که سهراب را با تعبیرهای ناب وی از طبیعت میتوان شناخت، این مقلّدان را هم میتوان از تشبیههای بیسر و ته و استفادههای تأملبرانگیز از عناصر طبیعت و مانند آن تمییز داد. مقلّدانی که نفهمیدند، این طبیعت نیست که در شعر سپهری دیده میشود، و شعر سپهری تنها صدای پای آب و دفتر حجم سبز نیست! بلکه این سپهری است که در طبیعت آمیختهشده...»
goo.gl/S2CFB1
متن کامل یادداشت #مرتضی_شمس_آبادی در پرونده پرتره سهراب سپهری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7373
@ShahrestanAdab
«کم نبوده و نیست شاعری که مورد اقبال جمع واقع شده از سویی به همان نسبت مورد انتقاد اهل فن قرار گرفته باشد چه آنکه ادبیات مورد توجه عموم مردم را شانی نمیدارند که لزوم سخن گفتن داشته باشد. اما در این میان معدود و نادر چهرههایی هستند که در علم و فضلشان هم شکی نیست و از قضا در افواه عمومی راه بردهاند و در همان زمان حیات شناخته شده و موثر واقع شدهاند
یکی از این چهرهها، شاعر هم روزگار ما سهراب سپهری ست که جزو رده بالای جامعه روشنفکری ست و از سویی، نسبت گرمی با بازار مخاطب و جامعه و مردم خود دارد.
اما دلیل این امتیاز و توجیه این تمایز چیست؟ به عبارتی شعر او چه دارد که دیگران چون او پذیرفتهشده نیستند؟ چه چیزی در شعر سهراب هست که در شعر امثال شاملو نیست که علیرغم شعارهای انساندوستانه و سیاسی و شعر کاربردی و ظلم ستیز، ایشان نتوانسته اند در جمع مخاطبان پذیرفته شوند؟
در مقایسه با همدورهایها، سهراب به گرایشهای عرفانی مشهور است اما آیا برای مدعا همین گزاره کافی ست؟ یعنی خلاء معرفت و عرفان در جامعهای که رو به دنیای مادی مدرن دارد تا این حد است که یکی را انتخاب و دیگران را رد کند؟ در ثانی برای شاعران مقبول و محبوب و عامپسند دیگر که عرفانگرا هم نیستند چه دلیلی بیاوریم؟
به نظر علت اصلی را باید در ماهیت شعر نو جستجو کرد . شعر نو علیرغم شعارش که مرتبط با زندگی و برخاسته از متن زندگی بود اساسا از مردم بریده و تافته جدابافته و حاصل کارگاه های روشنفکران بود. این پارادوکس عالم روشنفکری ست از چیزی می گوید که خود در عمل قائل به آن نیست، لذا مسئله حضور انسان و مردم در شعر را برای خود نه به شکل انعکاس طبیعی زندگی جمعی در شعر بلکه به عنوان مخاطبی که باید بشنود و بپذیرد حل کردهاند...»
https://goo.gl/F4GDYo
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری به یادداشتی از سرایندۀ کتاب «گاهی حواست نیست» #علی_داودی اختصاص پیدا کرده است متن کامل یادداشت جناب داودی را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7374
@ShahrestanAdab
یکی از این چهرهها، شاعر هم روزگار ما سهراب سپهری ست که جزو رده بالای جامعه روشنفکری ست و از سویی، نسبت گرمی با بازار مخاطب و جامعه و مردم خود دارد.
اما دلیل این امتیاز و توجیه این تمایز چیست؟ به عبارتی شعر او چه دارد که دیگران چون او پذیرفتهشده نیستند؟ چه چیزی در شعر سهراب هست که در شعر امثال شاملو نیست که علیرغم شعارهای انساندوستانه و سیاسی و شعر کاربردی و ظلم ستیز، ایشان نتوانسته اند در جمع مخاطبان پذیرفته شوند؟
در مقایسه با همدورهایها، سهراب به گرایشهای عرفانی مشهور است اما آیا برای مدعا همین گزاره کافی ست؟ یعنی خلاء معرفت و عرفان در جامعهای که رو به دنیای مادی مدرن دارد تا این حد است که یکی را انتخاب و دیگران را رد کند؟ در ثانی برای شاعران مقبول و محبوب و عامپسند دیگر که عرفانگرا هم نیستند چه دلیلی بیاوریم؟
به نظر علت اصلی را باید در ماهیت شعر نو جستجو کرد . شعر نو علیرغم شعارش که مرتبط با زندگی و برخاسته از متن زندگی بود اساسا از مردم بریده و تافته جدابافته و حاصل کارگاه های روشنفکران بود. این پارادوکس عالم روشنفکری ست از چیزی می گوید که خود در عمل قائل به آن نیست، لذا مسئله حضور انسان و مردم در شعر را برای خود نه به شکل انعکاس طبیعی زندگی جمعی در شعر بلکه به عنوان مخاطبی که باید بشنود و بپذیرد حل کردهاند...»
https://goo.gl/F4GDYo
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری به یادداشتی از سرایندۀ کتاب «گاهی حواست نیست» #علی_داودی اختصاص پیدا کرده است متن کامل یادداشت جناب داودی را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7374
@ShahrestanAdab
«علاقۀ سهراب به هنر و مکاتب فلسفی شرق دور، معروف است. او این علاقه را با آگاهی توأم کرده بود و به مطالعۀ فلسفه و ادیان بسیار علاقهمند بود. از او ترجمههایی از شعر چینی و ژاپنی نیز در روزنامههای دهۀ چهل منتشر شده است.
اولین مجموعهشعر سهراب سپهری در سال 1330 به چاپ رسید. تصویری که از سهراب در این کتاب فراروی مخاطب قرار میگیرد شاعری نوگرا و علاقهمند به قالب شعرهای منثور و تحث تأثیر نیما یوشیج است. انتشار آثار دیگری از سهراب در سالهای بعد نیز او را به عنوان شاعری توانا و نوگرا در جامعۀ ادبی به همگان شناساند. در این دوران او یکی از چهرههای شاخص رمانتیسم در شعر ایران شناخته میشود
اما آنچه او را بیش از پیش در نزد همگان شاعری صاحبِ صدای متفاوت و منحصر به فرد معرفی کرد و در حقیقت اوج شهرت و اقبال عمومی را برای وی به همراه آورد، چاپ سه کتاب آخر او بود.
او در این آثار با دستیابی به زبان و بیانی متفاوت توانست راه خود را به عنوان یکی از شاگردان نیما از دیگران متمایز سازد و صدای منحصر به فرد خویش را در شعر آن روزگار به دست آورد. صدایی که شاید بتوان مهمترین شاخصۀ آن را وجهۀ صوفیانه یا عارفانۀ آن دانست. ... در شعر او نوعی پناه بردن به تصوف وجود دارد، اما نه آن تصوف سنتی، بلکه تصوفی که از خود شاعر میجوشد و ریشهاش بیشتر در شرق دور و هند است...»
goo.gl/kb9JKb
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری یادداشتی است به قلم #محمدرضا_وحیدزاده. متن کامل این یادداشت را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7376
@ShahrestanAdab
اولین مجموعهشعر سهراب سپهری در سال 1330 به چاپ رسید. تصویری که از سهراب در این کتاب فراروی مخاطب قرار میگیرد شاعری نوگرا و علاقهمند به قالب شعرهای منثور و تحث تأثیر نیما یوشیج است. انتشار آثار دیگری از سهراب در سالهای بعد نیز او را به عنوان شاعری توانا و نوگرا در جامعۀ ادبی به همگان شناساند. در این دوران او یکی از چهرههای شاخص رمانتیسم در شعر ایران شناخته میشود
اما آنچه او را بیش از پیش در نزد همگان شاعری صاحبِ صدای متفاوت و منحصر به فرد معرفی کرد و در حقیقت اوج شهرت و اقبال عمومی را برای وی به همراه آورد، چاپ سه کتاب آخر او بود.
او در این آثار با دستیابی به زبان و بیانی متفاوت توانست راه خود را به عنوان یکی از شاگردان نیما از دیگران متمایز سازد و صدای منحصر به فرد خویش را در شعر آن روزگار به دست آورد. صدایی که شاید بتوان مهمترین شاخصۀ آن را وجهۀ صوفیانه یا عارفانۀ آن دانست. ... در شعر او نوعی پناه بردن به تصوف وجود دارد، اما نه آن تصوف سنتی، بلکه تصوفی که از خود شاعر میجوشد و ریشهاش بیشتر در شرق دور و هند است...»
goo.gl/kb9JKb
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری یادداشتی است به قلم #محمدرضا_وحیدزاده. متن کامل این یادداشت را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/7376
@ShahrestanAdab
«در میان شاعران امروز قیصر امینپور را میشناسیم که نقاشی میکشیده است و یوسفعلی میرشکاک را. قیصر البته با ورود جدی به دنیای شعر نقاشی را رها میکند. برخی کتابهای میرشکاک به تصویر تابلویی از او منقش است و گویای زیبایی و اهمیتش. اما گویا هنوز باب بحث در مورد آن بر اهل شعر باز نشده است و هنوز کسی برای کشف رابطه آن با شعرش اقدام نکرده و برای اهالی شعر، میرشکاک به عنوان شاعر شناخته میشود و نقاشیهایش برای اهالی نقاشی پررنگتر است. اما سهراب را به روشنی به عنوان شاعرِ نقاش یا نقاشِ شاعر میشناسیم. حتی گاه نمیدانیم کدامیک از این دو عبارت را به کار ببریم؛ چنانکه اخوان نقاشیهای او را بهتر از شعرهایش میدانست. یادداشتهای زیادی هم در مورد نقاشیهای او نوشته شده است. اما نکته اینجاست که نقطه عزیمت در قریب به اتفاق این یادداشتها از نقاشی و از منظر نقاشان است که برخی آنها را به شاعرانگی سهراب هم نسبت میدهند اما کمتر یادداشتی شعر را اصل قرار داده و از آن منظر به نقاشی نگریسته است؛ یا دست کم از منظر ما مغفول مانده است. اکنون با این دید نگاهی مختصر به شعرهای سهراب میاندازیم و نشانهای نقاشی را در آن میجوییم....»
https://goo.gl/UV6jv3
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری یادداشتی به قلم #عصمت_زارعی است . متن کامل این یادداشت را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7384/
@ShahrestanAdab
https://goo.gl/UV6jv3
تازهترین مطلب اختصاصی پرونده پرتره #سهراب_سپهری یادداشتی به قلم #عصمت_زارعی است . متن کامل این یادداشت را میتوانید در سایت شهرستان ادب بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7384/
@ShahrestanAdab
🔻پرونده پرتره #سهراب_سپهری
همزمان با سالروز درگذشت این شاعر بزرگ
در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد
صفحه این پرونده:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-پرتره-سهراب-سپهری
☑️ @ShahrestanAdab
همزمان با سالروز درگذشت این شاعر بزرگ
در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد
صفحه این پرونده:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-پرتره-سهراب-سپهری
☑️ @ShahrestanAdab