شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.4K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻پربیننده‌ترین مطالب سایت شهرستان ادب در بهمن‌ماه ۱۳۹۶ در حوزه‌های مختلف به ترتیب میزان بازدید از این قرارند:
goo.gl/NuZNfA

▪️تهران‌گردی شاعران و نویسندگان به همت شهرستان ادب
shahrestanadab.com/Content/ID/7755

▪️یک اتفاق فرخندۀ ادبی در اراک؛ فصل شعر آیه
shahrestanadab.com/Content/ID/7761

▪️ششمین میزگرد بوطیقا: از هری پاتر و ارباب حلقه‎ها تا رمان فانتزی ایرانی
shahrestanadab.com/Content/ID/7780

▪️جشن تولد شاعران و نویسندگان دی ماهی در سلام ماه
shahrestanadab.com/Content/ID/7750

▪️گزارش تصویری روز اول و دوم اردوی آفتابگردان‌ ها
shahrestanadab.com/Content/ID/7791

▪️استقبال مخاطبین و چاپ سوم "بی کتابی"
shahrestanadab.com/Content/ID/7753

▪️«سیاه‌مست سایه تاک» تازه‌ترین مجموعه شعر امیری اسفندقه رونمایی می‌شود
shahrestanadab.com/Content/ID/7754

▪️خداحافظی با آقای عاشقانه‌های کلاسیک «محسن سلیمانی»
shahrestanadab.com/Content/ID/7751

▪️یادداشتی بر کتاب «حرکت در مه» محمدحسن شهسواری
shahrestanadab.com/Content/ID/7747

▪️مشروح جلسه نقد رمان «الفبای مردگان» در «عصر اثر»
shahrestanadab.com/Content/ID/7781

▪️قانونِ تجاوز | نگاهی به مجموعه‌داستان «تجاوز قانونی»، اثر «کوبو آبه»
shahrestanadab.com/Content/ID/7749

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
📕هفتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در موسسه شهرستان ادب برگزار شد و علیرضا سمیعی، مجید اسطیری، محمدقائم خانی، نیلوفر شاهین نیا و بهاره ارشدریاحی پیرامون بررسی #برادران_کارامازوف نوشته‌ی #فئودور_داستایفسکی به بحث و گفت‌وگو پرداختند. خلاصه جلسه…
🔻بررسی «برادران کارامازوف» نوشته‌ی #فئودور_داستایفسکی
مشروح و گزارش تصویری هفتمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.

▪️«...برادران کارامازوف مثل تمام شدن یک اپرا در اوجش یا خداحافظی یک اسطوره‌ی فوتبال در بهترین دوره‌ی بازی‌اش است. زندگی شخصی و نوشته‌های داستایفسکی به شدت به هم وابسته‌اند؛ چه زمانی که داستان اولش را می‌نویسد و سوسیالیست‌های روس به شدت از او استقبال می‌کنند، چه زمانی که به خاطر جلسه‌ای که برای خواندن نامه‌ی بلینسکی برگزار کرده بود دستگیرش کردند، به سیبری تبعید شد و تا پای اعدام نیز رفت. داستایفسکی هیچ‌وقت انجیل از دستش نمی‌افتاد. همیشه در حال قمار بود و نمی‌توانست قمار را از زندگی‌اش حذف کند. کتاب‌هایش را شفاهی می‌خواند تا منشی‌اش آنا تایپ کند. به او دل باخت و ازدواج کردند. بعد به اروپا رفتند. سرپرستی خانواده‌ی برادرش، نظم یافتن انتشار آثارش به تدبیر همسرش و نوشتن طرحی کلی -که بعدها شالوده‌ی شاهکارهای او مانند "برادران کارامازوف" و "جنایت و مکافات" شدند- در رمانی با نام "زندگی یک گناهکار بزرگ" که هیچ‌وقت منتشر نشد، همه و همه جزیی از آمادگی او برای نگارش "برادران کارامازوف" بودند که فکر می‌کنم اوج دستاوردهای #داستایفسکی در نوشتن است. البته فرمالیست‌ها «جنایت و مکافات» را اثری قوی‌تر می‌دانند. بعد از این دو رمان سخنرانی عجیبش درباره‌ی پوشکین و مردم روسیه را انجام داد. مدتی بعد مرگ ناگهانی او رخ داد.

به این ترتیب روند نگارش و تفکرات او براساس سیر حوادث زندگی او شکل گرفت. حتی بعضی‌ها او را یک فیلسوف اگزیستانس می‌دانند...»

goo.gl/d4SYUt

برای خواندن متن کامل سخنانِ #علیرضا_سمیعی، #مجید_اسطیری، #محمدقائم_خانی و #نیلوفر_شاهین_نیا در هفتمین بوطیقا پیرامون بررسی #برادران_کارامازوف نوشته‌ی «فئودور داستایفسکی» این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7818

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 مصاحبۀ #محمدقائم_خانی با #مهدی_کفاش در پرونده‌کتاب #وقت معلوم:

▪️ « ... برای من تازگی و خلّاقیت در فرم، یک چالش همیشگی است. فرمی که بتواند با طیف متنوّع مخاطب رمان‌خوان ارتباط برقرار کند و مخاطب را به دنبال خودش به جهان رمانم بکشاند. خواننده باید از خواندن رمان لذّت ببرد. همیشه از این‌که پیچیدگی فرم داستانم مخاطب را فراری دهد یا مضمون داستانم مستقیم به مخاطب تحمیل شود گریزان هستم. تنها ابزار نویسنده برای خلق این جهان جذّاب، عناصر داستان است. در رمان وقت معلوم، انتخاب زاویه‌دید برایم خیلی مهم بود. زاویه‌دیدِ ترکیبی وقت معلوم را مناسب با همین رمان طراحی کردم.»...

goo.gl/8H5zqx

گفتگوی #محمدقائم_خانی با #مهدی_کفاش را در ادامۀ #پرونده_کتاب #وقت_معلوم در سایت شهرستان ادب بخوانید:

🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7825

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یادداشت #نیلوفر_بختیاری بر مجموعه‌غزل #راویه

▪️... «شعرهای مریم جعفری سرشار از انتقاد و اعتراض است. انتقادهایی معطوف به طیفی تقریباً گسترده. از انتقاد به زنان (خصوصاً زنان ناشاعر)، شیفتگان من جمعی، جامعۀ مجازی و شهرت‌طلبان تا جهان غرب، و هر رفتار ظالمانه‌ای که در جهان معاصر اتفاق می‌افتد.

همین ویژگی، شعر او را تا حدی تلخ و گزنده کرده است. اما اگر چنین هم باشد جای گلایه نیست. چه‌بسا سخنان شیرین و فریبنده‌ای که تنها مخاطب را به خواب خوش خرگوشی فرو می‌برد و متوقف می‌کند. اما شعرهای مریم جعفری سرشار از نهیب است و مانند آژیر خطر هشدار می‌دهد. هشداری که برای شعر امروز لازم، و بیدارکننده است. به‌علاوه برای بیان حنظل‌ها از تلخی کلام، گریزی نیست.»...
https://goo.gl/jDS7Jz

یادداشت #نیلوفر_بختیاری بر مجموعه‌شعر #راویه، سرودۀ #مریم_جعفری_آذرمانی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:

🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/7824

☑️ @shahrestanadab
🔻 حمایت از تولید داخلی به روایت #نادر_ابراهیمی :

▪️«چند سالی هست که خرید کالای ایرانی به قول و فعل ایرانیان دغدغه‌مند تبدیل شده است و هر از چندگاهی در پی وقایعی شدت می‌یابد. اما این مساله، بسیار پیش از این هم دغدغه ایرانیان میهن‌دوست و انقلابی بوده است. چند سطری از داستان نوجوان «برادرت را صدا کن» به قلم نادر ابراهیمی را می‌خوانیم که مربوط به روزهای پرالتهاب پیروزی انقلاب اسلامی است و این وجه وطن‌دوستی و در وجه دیگر، مرعوب‌بودن بخشی از جامعه در برابر کالای خارجی را نیز به نوعی، به تصویر کشیده است. نادر ابراهیمی در مقدمه این کتاب قید کرده است که داستان این کتاب از سری یادداشتها و خاطراتی است که بچه های ایران برایش فرستاده اند و او به قصه درآورده است....»

goo.gl/TBKfRr

روایت #نادر_ابراهیمی از کالای تولید داخلی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:

🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7811/

☑️ @ShahrestanAdab
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای #محمدحسین_موسوی_تبار

▪️با خبر شدیم سید محمدحسین موسوی تبار عزیز، _دوست و همکار هنرمندمان در موسسه شهرستان ادب_ سوگوار درگذشت مادربزرگ خود شده‌است.
موسسه شهرستان ادب و همکاران ایشان در دفتر رسانه، این مصیبت را به ایشان صمیمانه تسلیت می‌گویند. دعاگوییم این عزیز درگذشته بهره‌مند از مهربانی و فضل خداوند بخشنده مهربان باشند.

goo.gl/h2Bt7z

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چاپ پنجم وقتی دلی نوشته محمدحسن شهسواری با ظاهری جدید راهی بازار نشر شد.

goo.gl/TkXQ7F

▪️رمان #وقتی_دلی نوشته #محمدحسن_شهسواری به چاپ پنجم رسید. این رمان شهرستان ادب در همان سال انتشار مورد توجه منتقدان و داستان‌نویسان قرارگرفت و در ششمین جایزه جلال آل احمد نامزد شد.

#احمد_عربلو در مصاحبه‌ای، وقتی دلی را «نمونه‌ای موفق از رمان دینی» دانسته و #سیف_الله_نجاریان در یادداشتی نوشته:«وقتی دلی واقعیتی به نام اهمیت روایت غیرمستقیم از پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین‌(ع) را یادآوری می‌کند و نشان می‌دهد می‌شود بدون اشاره مستقیم به شخصیت معصومان و خانواده آنها اعم از فرزندان، همسران، خواهران و برادران با استفاده از شخصیت‌هایی که در آن روزگار زندگی کردند به بیان منش و رفتار بزرگان اسلام دست زد.»

همچنین #علی_ششتمدی در یادداشت مربوط به این رمان نوشته است : «این رمان نمونۀ موفقی از هنر مذهبی است. هنری که نسل هنرمندان انقلاب سال‌هاست در جستجوی اکتشاف آن هستند. این اثر هنری که به عقیده نگارنده در آینده به عنوان یک شاهکار شناخته خواهد شد در عین حال که از ساختار و نثر هنرمندانه و متناسب و زیبا برخوردار است و مخاطب اثر را تا پایان غرق در لذت پیش می‌برد، از مضمون آسمانی و از روایتی دارای عمیق‌ترین مفهوم انسانی‌‌‌الهی برخوردار است»

#امیرمحمد_واعظی نیز در یادداشتش وقی دلی را این گونه توصیف کرده‌است: «وقتی دلی تنها قصه مسلمان شدن جوانی از اشراف مکه نیست، بلکه معجونی است از عشق، ایمان، ‌حسد، کینه و غیرت که با شخصیت‌پردازی و بیانی شیرین، جذاب و گیرا و زبانی متناسب با زمان داستان ولی ساده و روان، حیات و مسیر صیرورت انسانی حقیقت‌جو را با تمام شاخص‌های بشری‌اش از غضب و شهوت گرفته تا عشق و ایمان، به تصویر می‌کشد.»

وقتی دلی که به گفته نویسنده سخت ترین رمانی است که تا امروز نوشته است، با محوریت موضوع و شخصیتی از تاریخ اسلام داستان خود را روایت می‌کند. وقایع و اتفاقات صدر اسلام با روایتی آرام و تدریجی شروع می‌شود و در هر فصل با اشاره به اتفاقات مهم صدر اسلام، شخصیت‌های داستان خود را تصویر می‌کند. مصعب بن عمیر شخصیت ممتاز و محوری این رمان است که از همان ابتدا برخلاف قبیله و خانواده‌اش با پیامبر همراه می‌شود.

حالا پس از انتشار چهار دوره از این کتاب و استقبال چشمگیر مخاطبان، چاپ پنجم این رمان خواندنی، با ظاهری نو، وارد بازار شده‌است. شما می‌توانید این کتاب را بصورت آنلاین از سایت ادب بوک تهیه کنید.

▪️لینک خرید آنلاین "وقتی دلی"
goo.gl/21ARAa

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 #انجمن_شعر_شهرستان_ادب
با حضور #علی_محمد_مودب ، #محمدرضا_وحیدزاده و
با دبیری
#محمدحسین_نعمتی

امروز چهارشنبه از ساعت ۱۷:۳۰ در موسسه شهرستان ادب میزبان عموم علاقه‌مندان است.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یادداشت #فرشته_اثنی_عشری بر کتاب #مرگ_قسطی :

▪️«...فردینان تحت تأثیر شرایطی که به او تحمیل شده، نگاه زیبایی‌شناسانه‌اش به پیرامون را از دست داده‌است. در سراسر رمان، توصیف یا حتی تحسینی از زیبایی در کلام او نیست. او حتّی در توصیف رود سن می‌گوید "آب سن، گند و لجن است" این خشونت نه تنها در کلام، بلکه در رفتار او و همنوعانش هم هست؛ آنقدر که حتّی یک عقب‌مانده‌ی ذهنی را مدام در مدرسه‌ی شبانه‌روزی کتک می‌زنند...»

goo.gl/GFh5kU

ادامۀ یادداشت #فرشته_اثنی_عشری بر کتاب #مرگ_قسطی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7831

☑️ @ShahrestanAdab
هشتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب

🔖خلاصه:
t.iss.one/shahrestanadab/2550

📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد.

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
هشتمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: t.iss.one/shahrestanadab/2550 📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
📕هشتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در موسسه‌ شهرستان ادب برگزار شد و مجید اسطیری، شیوا مقانلو، حمید بابایی و بهاره ارشدریاحی پیرامون جهان داستانی #گراهام_گرین به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خلاصه جلسه :
✔️ #شیوا_مقانلو : «ما در کارهای گرین هیچ‌وقت قهرمان در معنای اسطوره‌ای‌اش نداریم چون خودشان آن موقعیت را انتخاب نمی‌کنند، بلکه انگار به زور و به شکلی ناگهانی وارد یک سیستم جاسوسی می‌شوند.»

✔️ #مجید_اسطیری : «در آثار گرین با این‌که یک سرنوشت محتوم و تقدیر از پیش تعیین شده وجود دارد، شخصیت‌ها نهایت مسئولیت‌پذیری را دارند. می‌خواهم روی کلمه‌ی مسئولیت تأکید کنم که گاهی مسئولیت اجتماعی است و در عین حال می‌تواند مسئولیت فردی، انسانی و عاطفی هم باشد.»

✔️ #حمید_بابایی : «طنز گرین همه‌چیز را از عمیق‌ترین لایه تا سطحی‌ترین آن دست می‌اندازد، همه‌چیز را مثل موریانه می‌خورد و جلو می‌رود. ما این دوقطبی بودن را در اکثر نویسندگان می‌بینیم در حالی‌که گرین این‌طور نیست و از جایگاه منحصربفرد خودش به مسائل نگاه می‌کند.»

goo.gl/L26DSi

🔗 گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻در آن لحظه...

▪️ همزمان با زادروز شاعر بزرگ سرزمین مان زنده یاد #مهدی_اخوان_ثالث شعری از کتاب #از_این_اوستا ی این شاعر خراسانی می خوانیم :

«در آن لحظه كه من از پنجره بیرون نگا كردم
كلاغی روی بام خانۀ همسایۀ ما بود
و بر چیزی، نمی‎دانم چه، شاید تكه استخوانی
دمادم تق و تق منقار می‎زد باز
و نزدیكش كلاغی روی آنتن قار می‎زد باز

نمی‌دانم چرا ، شاید برای آنكه این دنیا بخیل است
و تنها می‎خورد هر كس كه دارد

در آن لحظه از آن آنتن چه امواجی گذر می‎كرد
كه در آن موج‎ها شاید یكی نطقی در این معنی كه شیرین است غم
شیرین‎تر از شهد و شكر می‎كرد

نمی‎دانم چرا ، شاید برای آنكه این دنیا عجیب است شلوغ است
دروغ است و غریب است

و در آن موج‎ها شاید در آن لحظه، جوانی هم
برای دوست‎داران صدای پیرمردی تار می‎زد باز
نمی‎دانم چرا ، شاید برای آنكه این دنیا پر است از ساز و از آواز

و بسیاری صداهایی كه دارد تار و پودی گرم
و نرم
و بسیاری كه بی‎شرم

در آن لحظه گمان كردم یكی هم داشت خود را دار می‎زد باز
نمی‎دانم چرا شاید برای آنكه این دنیا كشنده ست
دد است
درنده ست
بد است
زننده ست
و بیش از این همه اسباب خنده ست
در آن لحظه یكی میوه‎فروش دوره‎گرد بد صدا هم
دمادم میوۀ پوسیده‎اش را جار می‎زد باز

نمی‎دانم چرا ، شاید برای آنكه این دنیا بزرگ است
و دور است
و كور است

در آن لحظه كه می‎پژمرد و می‎رفت
و لختی عمر جاویدان هستی را
به غارت با شتابی آشنا می‎برد و می‎رفت
در آن پرشور لحظه
دل من با چه اصراری تو را خواست
و می‌دانم چرا خواست
و می‌دانم كه پوچ هستی و این لحظه‌های پژمرنده
كه نامش عمر و دنیاست
اگر باشی تو با من، خوب و جاویدان و زیباست»


goo.gl/SCmhvs

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یادداشتی بر مجموعه‌شعر #لیلی_آذر سرودۀ #اعظم_سعادتمند:

▪️ «... یکی از کلماتی که در این کتاب بسیار استفاده شده است کلمه "دیوانه" است. آری! شاعران دیوانگان آرامند. همانطور که یوسفعلی میرشکاک در مقاله "کودک، شاعر، دیوانه" بیان می‌کند؛ همواره مشابهت‌هایی بین یک کودک، یک شاعر و یک دیوانه می‌توان یافت.
"زنی دیوانه" بسیاری از ترکیبات کتاب را نصیب خودش کرده است:
آه حق داری مرا دیگر نخواهی مرد شهری!
من کی‌ام جز یک زن دیوانه‌وضع روستایی (ص30)
گفته بودند مرد! عاقل باش، فارغ از هر چه خواهش دل باش
گفته بودند مردم شهرم این زن، این زن، زنی‌ست دیوانه (ص15)...»

goo.gl/ZtJrdE

ادامۀ یادداشت #مهدیه_انتظاریان بر کتاب #لیلی_آذر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:

🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7837/

☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
شعر خاطره‎انگیز «استادیوم» سرودۀ مرتضی امیری اسفندقه سال‎ها پیش از انتشارش در کتاب «کوار» هم محبوبیت خاصی را در میان مخاطبان خود پیدا کرده بود. این شعر که در قالب نیمایی سروده شده از لحظات درخشان حضور اجتماعی شعر نو در روزگار ما است. سطر معروف شعر با عنوان «کدام استقلال، کدام پیروزی؟» تاکنون عنوان فیلم مستندی از مسعود دهنمکی و همچنین عنوان مقاله‎ای از رضا امیرخانی در کتاب «نفحات نفت» را به خود اختصاص داده است. امروز با پایان یافتن هیاهوهای رقابت فوتبالی دو تیم پرطرفدار استقلال و پیروزی، وقت مناسبی است برای بازخوانی این شعر زیبا و خواندنی.

https://telegram.me/shahrestanadab/332



«استادیوم»

حضور گم شدۀ صد هزار آدم گم
حضور وحشیِ رنگ
طنين نعرۀ مسلول و خندۀ مسموم
طنين دغدغه، جنگ


يکی به عربده گفت:
درود بر آبی!
به هر کجا که رَوی رنگ آسمان آبی است

به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی:
ولی نبود آبی
ميان هيچ رگی خون هيچ کس هرگز
درود بر قرمز!


فضای ساده و سبز زمين آزادی
در انفجار صدای ترقه‌ها، در دود
نود دقيقه کدورت
نود دقيقه کبود


در آستانه در
غريب و غمزده طفلی کنار وزنۀ پير
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پيرمردی گنگ
تکيده
تشنه
به دنبال لقمه‌ای روزی

کدام استقلال؟!
کدام پيروزی؟!

#شعر #اسفندقه
@ShahrestanAdab
🔻شاعر

▪️همزمان با زادروز شاعر بزرگ سرزمین مان زنده یاد #مهدی_اخوان_ثالث بخوانیم قصیده‌ای را که #حسین_منزوی به ایشان تقدیم کرد :

«شاعر! تو را زین خیل بی‌دردان، کسی نشناخت
تو مشکلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت

کنج خرابت را بسی تَسخر زدند اما
گنج تو را، ای خانه‌ی ویران کسی نشناخت

جسم تو را، تشریح کردند از برای هم
اما تو را ای روح سرگردان! کسی نشناخت

آری تو را، ای گریه‌ی پوشیده در خنده!
وآرامش آبستن توفان! کسی نشناخت

زین عشق ورزان نسیم و گلشنت، نشگفت
کای گردباد بی‌سر و سامان! کسی نشناخت

وز دوستداران بزرگ کفر و دینت نیز
ای خود تو هم یزدان و هم شیطان، کسی نشناخت...»

goo.gl/dnfb18

متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7836

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 داستان کوتاه «بار» از #علی_الله_سلیمی :

▪️ «اولین پیچ بعد از کوهستان را که رد کردم، چشم‌انداز درّه‌ای سبز در مقابل چشم‌هایم جان گرفت. منظره‌ای که شب‌های زیادی در تاریکی و گاهی هم زیر نور مهتاب به تنهایی تا انتهای آن رفته و برگشته بودم.

از دور مردی را دیدم که سر راه ایستاده بود و با دیدن ماشین من دست بلند کرد. تا به‌حال، در این مسیر، کسی را سوار نکرده بودم. فقط گاهی افرادی را در طول مسیر می‌دیدم، و زود از کنارشان رد می‌شدم و سعی می‌کردم چهره به چهره نشویم تا مجبور نباشیم با هم حرف بزنیم. نمی‌خواستم کسی به من نزدیک شود. با سوار کردن کسی که احتمالاً در آن حوالی زندگی می‌کرد و محیط را خوب می‌شناخت، برای خودم و کارم دردسر درست می‌کردم، و این را خوب می‌دانستم. یک لحظه ماندم سر دو راهی که آیا این مرد ناشناس را سوار کنم یا نه؟ »...

goo.gl/GDkn4k

ادامۀ داستان «بار» را، که چندی پیش در #یک_شنبه_های_داستان شهرستان ادب بررسی شد، در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/7835

☑️@ShahrestanAdab