از هیچسو کرانهٔ این شب پدید نیست
دیگر امید نیست... نه، دیگر امید نیست!
فانوس کوچکیست به کنجی در آسمان
خورشید، آنکه سینهٔ شب میدرید نیست
هر سو که خواستی بروی، پیش پای تو
جز آنچه سرنوشت برایت برید، نیست
شاید به قعر چاه کشد داستان من
از نابرادران حسودم بعید نیست
از هفتتوی خفته درین خانهٔ مخوف
راهی به آستانهٔ صبح سپید نیست
هان ای بهار! بازنگردی به شهر ما
در گامهای خستهٔ تو بوی عید نیست
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@aftab_gardanha
@shahrestanadab
دیگر امید نیست... نه، دیگر امید نیست!
فانوس کوچکیست به کنجی در آسمان
خورشید، آنکه سینهٔ شب میدرید نیست
هر سو که خواستی بروی، پیش پای تو
جز آنچه سرنوشت برایت برید، نیست
شاید به قعر چاه کشد داستان من
از نابرادران حسودم بعید نیست
از هفتتوی خفته درین خانهٔ مخوف
راهی به آستانهٔ صبح سپید نیست
هان ای بهار! بازنگردی به شهر ما
در گامهای خستهٔ تو بوی عید نیست
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@aftab_gardanha
@shahrestanadab
Forwarded from شعرآورد
.
غزلی تقدیم به حاج احمد متوسلیان، سردار ایستاده در غبار:
ما آینه ها بعد تو در جامه ی آهیم
ما حسرت یک پنجره ی چشم به راهیم
پیراهن خونین تو را باورمان نیست
آواره ی دیدار تو تا مصر ز چاهیم
ای سرو کدامین تبرت برد از این باغ
بی سایه ی تو ما همه بی پشت و پناهیم
در کنج قفس نیز تو را بال و پری هست
ماییم که زندانی تقدیر سیاهیم
آسیمه و دلخسته سر جاده نشستیم
کآن گمشده را رد و نشان از که بخواهیم
#لیلا_حسین_نیا
شعرآورد
@sheravard
.
غزلی تقدیم به حاج احمد متوسلیان، سردار ایستاده در غبار:
ما آینه ها بعد تو در جامه ی آهیم
ما حسرت یک پنجره ی چشم به راهیم
پیراهن خونین تو را باورمان نیست
آواره ی دیدار تو تا مصر ز چاهیم
ای سرو کدامین تبرت برد از این باغ
بی سایه ی تو ما همه بی پشت و پناهیم
در کنج قفس نیز تو را بال و پری هست
ماییم که زندانی تقدیر سیاهیم
آسیمه و دلخسته سر جاده نشستیم
کآن گمشده را رد و نشان از که بخواهیم
#لیلا_حسین_نیا
شعرآورد
@sheravard
.
Forwarded from پرندگی
غزلی تقدیم به سوختگان قطار خون آلود تبریز_مشهد
ببین چگونه گرفته تو را ز من آتش؟
شده برای تو هم گور هم کفن آتش
چه شد؟ به جای صدای مسافران حرم
دویده در همه ی خلوت ترن، آتش
کدام سو بروی؟ چاره از کجا طلبی؟
گرفته است مجال گریختن آتش
چنان که سوخته جان تو و دل مردم
به پا شدست به هر گوشه از وطن آتش
چگونه باورمان شد که رفته اید از دست؟
که فاتح است در این جنگ تن به تن آتش
همیشه داغ پی داغ بر تن تبریز
فتاده است در این کهنه پیرهن، آتش
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@aftab_gardanha
ببین چگونه گرفته تو را ز من آتش؟
شده برای تو هم گور هم کفن آتش
چه شد؟ به جای صدای مسافران حرم
دویده در همه ی خلوت ترن، آتش
کدام سو بروی؟ چاره از کجا طلبی؟
گرفته است مجال گریختن آتش
چنان که سوخته جان تو و دل مردم
به پا شدست به هر گوشه از وطن آتش
چگونه باورمان شد که رفته اید از دست؟
که فاتح است در این جنگ تن به تن آتش
همیشه داغ پی داغ بر تن تبریز
فتاده است در این کهنه پیرهن، آتش
#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@aftab_gardanha