Forwarded from دیرآمدی بهار
صباح الخیر یا بلدی
صباحُ الخیرِ یا بلدی
صباحُ الخیرِ یا مینائی الابدی
مضی عشرون عاما بعد َ اشلائی
وها انا ذالک المجروح
ُ بین یدیک دونَ یدی
أخَبّئ ُ تحتَ خدّ وِسادتی طیفی
لاحلمَ فوق ظهری َحاملاً جسدی
جبینُک خیر لیلکتی
أُقبّلهُ ویهدینی الی العتمه
فاعشق عتمة انتَ المدی فیها وقافیتی
وأُشعلُ قُبلتی نجمه
صباحُ الخیر ِ یا بلدی
مثلّجةٌ تُطّلّ ُ سماءکَ الخرساءَ یا بلدی
ورغم خریفکَ الخاطف
یزغردُ جرحک النّازف
وریش حمامک َالمحروق ِ یزهو مرةً أخری
مساکینَ الزّوایا فیک
ذواتَ أنیابٍ وذا أیدی
و تستجدی الغیومَ الیومَ بالصفح
مضی عشرینَ عام ٍ
شمسکَ الغراء
تتلو سورة َ الفَتحِ
صباحُ الخیرِ یا بلدی
ترکتُکَ تُسنِدُ الامواجَ بالزبدِ
و تعزف ُ عاصف َ الشکوی بمنفردِ
فخذنا تحت ظل النخل
خذنا نقطف «النّشوه »
و دعنا جنب موج الشاطئ المجنون
دعنا نشرب القهوه
نُعانقُ فرحةَ اللُّقیا و ننشدها
وللظلما نقول الان فابتعدی
صباح الخیر یا بلدی
صباح الخیر یا بلدی
کلمات:مرتضی حیدری آل کثیر
شعبان 1437
الاهواز
ترجمه
چندتا اصلاحیه ی کوچک
صبحت بخیر سرزمین من!
صبحت بخیر ای لنگر گاه ابدی من
بیست سال از پوسیدگی ام می گذرد
و منم آن مرد زخمی
که درمیان دستانت بی دست مانده ام
پنهان می کنم زیر گونه های بالشم رویاهایم را
که خواب ببینم
جسدم را بر دوش میکشم
پیشانی ات زیباترین مهتابی من است
او را می بوسم
که مرا به پاسی از شب هدایت می کند
ومن عاشق آن تاریکی ام که تو در طول آن باشی و قافیه هایم
ومن بوسه ام را چون ستاره ای در تاریکی تو می افروزم
صبح بخیر سرزمین من
آسمان گنگت منجمد می تابد
و به رغم پائیزشتابانت
هلهله میکنند زخم های بازت
و پرهای سوخته کبوترانت بار دیگر می روید
تمام زوایا فقیرند در تو
با دندانهایی روشن و دستهایی دراز
وازابرهایت گدایی می کنند
بیست سال گذشت
آفتاب داغت
همچنان سوره فتح می خواند
صبحت بخیر سرزمین من
در حالی ترکت کردم که امواج را در کف دریایت پنهان کرده ای
و می نوازی به تنهایی
طوفان شکایت را
پس ما را به زیر سایه نخل ببر
ما را ببر تا شادمانی را بچینیم
و بخوان ما را کنار موج دریای مجنونت
بخوان ما را برای نوشیدن قهوه
بغل کنیم و بسرائیم شادی دیدار را
و به تاریکی بگوییم
که اینک دور شو
صبحت بخیر ای سرزمین من
صبحت بخیر
مرتضی حیدری آل کثیر
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
سالروز فتح خرمشهر مبارک
کانال شعرهای من
@mhalekasir
🌺🌺🌺
صباحُ الخیرِ یا بلدی
صباحُ الخیرِ یا مینائی الابدی
مضی عشرون عاما بعد َ اشلائی
وها انا ذالک المجروح
ُ بین یدیک دونَ یدی
أخَبّئ ُ تحتَ خدّ وِسادتی طیفی
لاحلمَ فوق ظهری َحاملاً جسدی
جبینُک خیر لیلکتی
أُقبّلهُ ویهدینی الی العتمه
فاعشق عتمة انتَ المدی فیها وقافیتی
وأُشعلُ قُبلتی نجمه
صباحُ الخیر ِ یا بلدی
مثلّجةٌ تُطّلّ ُ سماءکَ الخرساءَ یا بلدی
ورغم خریفکَ الخاطف
یزغردُ جرحک النّازف
وریش حمامک َالمحروق ِ یزهو مرةً أخری
مساکینَ الزّوایا فیک
ذواتَ أنیابٍ وذا أیدی
و تستجدی الغیومَ الیومَ بالصفح
مضی عشرینَ عام ٍ
شمسکَ الغراء
تتلو سورة َ الفَتحِ
صباحُ الخیرِ یا بلدی
ترکتُکَ تُسنِدُ الامواجَ بالزبدِ
و تعزف ُ عاصف َ الشکوی بمنفردِ
فخذنا تحت ظل النخل
خذنا نقطف «النّشوه »
و دعنا جنب موج الشاطئ المجنون
دعنا نشرب القهوه
نُعانقُ فرحةَ اللُّقیا و ننشدها
وللظلما نقول الان فابتعدی
صباح الخیر یا بلدی
صباح الخیر یا بلدی
کلمات:مرتضی حیدری آل کثیر
شعبان 1437
الاهواز
ترجمه
چندتا اصلاحیه ی کوچک
صبحت بخیر سرزمین من!
صبحت بخیر ای لنگر گاه ابدی من
بیست سال از پوسیدگی ام می گذرد
و منم آن مرد زخمی
که درمیان دستانت بی دست مانده ام
پنهان می کنم زیر گونه های بالشم رویاهایم را
که خواب ببینم
جسدم را بر دوش میکشم
پیشانی ات زیباترین مهتابی من است
او را می بوسم
که مرا به پاسی از شب هدایت می کند
ومن عاشق آن تاریکی ام که تو در طول آن باشی و قافیه هایم
ومن بوسه ام را چون ستاره ای در تاریکی تو می افروزم
صبح بخیر سرزمین من
آسمان گنگت منجمد می تابد
و به رغم پائیزشتابانت
هلهله میکنند زخم های بازت
و پرهای سوخته کبوترانت بار دیگر می روید
تمام زوایا فقیرند در تو
با دندانهایی روشن و دستهایی دراز
وازابرهایت گدایی می کنند
بیست سال گذشت
آفتاب داغت
همچنان سوره فتح می خواند
صبحت بخیر سرزمین من
در حالی ترکت کردم که امواج را در کف دریایت پنهان کرده ای
و می نوازی به تنهایی
طوفان شکایت را
پس ما را به زیر سایه نخل ببر
ما را ببر تا شادمانی را بچینیم
و بخوان ما را کنار موج دریای مجنونت
بخوان ما را برای نوشیدن قهوه
بغل کنیم و بسرائیم شادی دیدار را
و به تاریکی بگوییم
که اینک دور شو
صبحت بخیر ای سرزمین من
صبحت بخیر
مرتضی حیدری آل کثیر
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
سالروز فتح خرمشهر مبارک
کانال شعرهای من
@mhalekasir
🌺🌺🌺
شعر بداهه مرتضی حیدری آل کثیر در حاشیه کودتای ترکیه
پس از مرور هزاران هزار حاشیه
عبور میکنم از خلوت «امانیه»
ببین که شاعر پرواز دیدهای چون من
چطور مانده گرفتار چند حبسیه
جهان یخ زده درقالب همین گوشی
مرور داغ مجازی ترین بیانیه
به شرجی رطب انگیز تیر ماه انگار
هجوم برده زمستان سخت روسیه
: شب گریخته از باتلاق سرخ عراق
به رقص آمده در سور تلخ سوریه
هجوم فاجعه آمیز سنگها بر، جام
صدور لایحه در مجلس شوالیه
جدال پاچه ی پاریس با سگ تروریست
وجیغ نیمه شب «کودتای ترکیه»
مرور و باز مرور و ..مرور و باز مرور
مرور یک خبر از چند بعد و زاویه
رسانههای جهان باختند قافیه را
و آخرین خبر این است:
«صبح نزدیک است»
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
@ShahrestanAdab
پس از مرور هزاران هزار حاشیه
عبور میکنم از خلوت «امانیه»
ببین که شاعر پرواز دیدهای چون من
چطور مانده گرفتار چند حبسیه
جهان یخ زده درقالب همین گوشی
مرور داغ مجازی ترین بیانیه
به شرجی رطب انگیز تیر ماه انگار
هجوم برده زمستان سخت روسیه
: شب گریخته از باتلاق سرخ عراق
به رقص آمده در سور تلخ سوریه
هجوم فاجعه آمیز سنگها بر، جام
صدور لایحه در مجلس شوالیه
جدال پاچه ی پاریس با سگ تروریست
وجیغ نیمه شب «کودتای ترکیه»
مرور و باز مرور و ..مرور و باز مرور
مرور یک خبر از چند بعد و زاویه
رسانههای جهان باختند قافیه را
و آخرین خبر این است:
«صبح نزدیک است»
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
@ShahrestanAdab
Forwarded from (*صیغِهِ.) (اِزدوآج مو قت.) (خآلِه.) (هَمسَریآبی.#)
به نام خدا
.
.
.
برجی در آتش سوخت ...عکسش رانشان داد
عکسی که وقت ثبت آن یک مرد، جان داد
برجی که برخاموشی ایمان فروریخت
نیلوفری مرداب تهران راتکان داد
آه ای غزل! وقت تماشا کردنت نیست
باید که زیر دست فریاد امتحان داد
بیزارم از پستی که از اهل سیاست
شوق عمل کردن گرفت اما زبان داد
بی نردبان سرگرم اطفای حریق است
مردی که عزمش را شهادت نردبان داد
آتش نشان مفهوم ایثارخودش را
این بار زیر برجی از آتش،نشان داد
چندین ستاره زیر آوارند باید
یوسف ترین ها را به دست آسمان داد
.
.
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
#آتش_نشان
#شهادت
#ساختمانپلاسکو
#غزلدرد
اشاره(شعرهای مرتضی حیدری آل کثیر)
https://telegram.me/mhalekasir
.
.
.
برجی در آتش سوخت ...عکسش رانشان داد
عکسی که وقت ثبت آن یک مرد، جان داد
برجی که برخاموشی ایمان فروریخت
نیلوفری مرداب تهران راتکان داد
آه ای غزل! وقت تماشا کردنت نیست
باید که زیر دست فریاد امتحان داد
بیزارم از پستی که از اهل سیاست
شوق عمل کردن گرفت اما زبان داد
بی نردبان سرگرم اطفای حریق است
مردی که عزمش را شهادت نردبان داد
آتش نشان مفهوم ایثارخودش را
این بار زیر برجی از آتش،نشان داد
چندین ستاره زیر آوارند باید
یوسف ترین ها را به دست آسمان داد
.
.
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
#آتش_نشان
#شهادت
#ساختمانپلاسکو
#غزلدرد
اشاره(شعرهای مرتضی حیدری آل کثیر)
https://telegram.me/mhalekasir
Telegram
(شعرهای مرتضی حیدری آل کثیر)
شعرو ادبیات. ارتباط بامن
@mhalekasir62
@mhalekasir62
شعری از #مرتضی_حیدری_آل_کثیر برای حضرت زهرا
ز ابتدای غزل انتها نوشته شده ست
کجاست نام تو آخر کجا نوشته شده ست ؟
چنان به وحی نگاه تو سر سپرده دلم
که با اجازه ات این بیت ها نوشته شده ست
گُلِ مُحمّدی حضرت خدیجه ! چقدر
به چهره ی تو «به نام خدا» نوشته شده ست
به دستخط ِّ سرشک ِ تو روی بال ِ مَلَک
دو جلد مصحف سبز دعا نوشته شده ست
فدک مساحت دلهای بیقرار علی ست
که روشن است به نام شما نوشته شده ست
تو آبروی زمینی و آب روی زمین
زجوهرت خط ارض و سما نوشته شده ست
چکیده خون تو بر صفحه صفحه ی تاریخ
و با چکیده ی آن کربلا نوشته شده ست
https://t.iss.one/shahrestanadab/1402
@ShahrestanAdab
ز ابتدای غزل انتها نوشته شده ست
کجاست نام تو آخر کجا نوشته شده ست ؟
چنان به وحی نگاه تو سر سپرده دلم
که با اجازه ات این بیت ها نوشته شده ست
گُلِ مُحمّدی حضرت خدیجه ! چقدر
به چهره ی تو «به نام خدا» نوشته شده ست
به دستخط ِّ سرشک ِ تو روی بال ِ مَلَک
دو جلد مصحف سبز دعا نوشته شده ست
فدک مساحت دلهای بیقرار علی ست
که روشن است به نام شما نوشته شده ست
تو آبروی زمینی و آب روی زمین
زجوهرت خط ارض و سما نوشته شده ست
چکیده خون تو بر صفحه صفحه ی تاریخ
و با چکیده ی آن کربلا نوشته شده ست
https://t.iss.one/shahrestanadab/1402
@ShahrestanAdab
Telegram
شهرستان ادب
چهار شعر برای شهادت #حضرت_زهرا (س)
در آدرس زیر بخوانید:
https://goo.gl/lkHUNO
@shahrestanadab
در آدرس زیر بخوانید:
https://goo.gl/lkHUNO
@shahrestanadab