شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.39K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
Forwarded from رادیو شعر و داستان
در شب رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص)

از #رادیو_شعر_و_داستان بشنوید:

#قاف

بازخوانی زندگی آخرین پیامبر، از سه متن کهن فارسی

ویرایش #یاسین_حجازی

قسمت نهم

—-

به کانال "رادیو شعر و داستان" بپیوندید:
@poemstoryradio
🔹شاعر زن عربستانی به دلیل اعتراض کشته شد

نگاهی به زندگی «بلقیس الملحم»؛ شاعر انقلابی عربستان
در #راه_نوا بخوانید:
yon.ir/ZMGu
@Rahnava_ir
شعری از #سید_جواد_میرصفی برای شهادت امام حسن مجتبی

به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد
نشان نام او باید معزالمومنین باشد

چه بر می‎آید ، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟ :
که صلحش نیز صلحی فتنه‎سوز و آتشین باشد

عدالت وصلۀ ناجور تن پوش خلافت بود
حسن را نیز شمشیر علی در آستین باشد

گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه
مبادا لحظه‎ای کوتاه زیر دِین دین باشد

دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و....
دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد

چنان میراث‎دار لایقی از غربت مولاست
که باید چندسالی، چون علی خانه‎نشین باشد
***
نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه
کدام آیینه آهش را و رازش را ، امین باشد؟!

صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوش:
که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد!

بیاور تشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد
خیالش هم نمی‎کرد این دل خون اینچنین باشد

در این دنیا پس از من روز و روی خوش نمی‎بنی
جمیلا گو! تو را هر روز داغی بر جبین باشد

بخوان از چشم‎هایم باقی ناگفته‎هایم را
در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین ! باشد

نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن
دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد
@ShahrestanAdab
شعری از #علی_محمد_مودب برای سالروز رحلت پیامبر اسلام


هر شب هنوز هم همه‎جا گریه می‎کند
آنسان که سنگ‎های حرا گریه می‎کند

عالم هنوز شعب ابی‎طالب است و او
بر تشنگان کرببلا گریه می‎کند

ماهی که گام زد شب معراج بر فلک
بر پای‎کوب نعل بلا گریه می‎کند

در خاک و خون نشسته علی اکبر حسین
یا مصطفی است بر شهدا گریه می‎کند؟

هستی همیشه شام غریبان و چشم یار
از خارهای رفته به پا، گریه می‎کند

@ShahrestanAdab
Forwarded from آیینه باران
به شهدای مظلوم حادثه تروریستی حله عراق، که سیدالشهدا (علیه السلام) را زیارت کردند...

باز در بین راه کرب و بلا
نغمه ی ارجعی به گوش رسید
خون مولا ز خاک جوشید و
به دل عاشقان خروش رسید


هرکه سرخ است بال پروازش
قاب قوسین آسمانش شد
شاهد مدعای عاشقی اش
دادن خون و بذل جانش شد

هرکه شد کشته ی مسیر حسین
روی لب داشت عاقبت لبخند
میزبانش ملائک اند و به شوق
نور در پیش پاش می پاشند

ای که در راه عشق جان دادی
گرچه در خاک و خون تنت گم شد
چشم تو روشن! این خطاب به توست
که "سلام بما صبرتم"*شد


چشم وا کن! ببین برای تو
سبز شد تا ابد تمام فصول
خود او آمده به دیدارت
کربلایی! زیارت تو قبول

#سید_علیرضا_شفیعی


*"سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار" ؛ سوره رعد، آیه ۲۴

@shafiepoems
شعری از #محمدسعید_میرزایی برای شهادت امام علی بن موسی الرضا (ع)

هر چند سخن‌های تو شد حدّ بیان‎ها
مظلوم شدی کشتۀ دستان و زبان‎ها

از خاک تو ماهی شفا صید توان کرد
چون چشمۀ الطاف تو دارد فوران‎ها

گر شب همه درهای حریم تو ببندند
آیند غریبانه به پابوس تو جان‎ها

تا باغ شهودت نرسد، دست خردها
تا صبح یقینت نرسد پای گمان‎ها

در شأن تو لالند بیان‎ها و سخن‌ها
در وصف تو گنگ‎اند قلم‎ها و زبان‎ها

خورشیدی و خاک تو خراسان رضا شد
ای با تو درخشنده‌ترین نام و نشان‎ها

خورشیدی و در خاک غریبانه‌ترینی
ای شهرت لطفت ز کران تا به کران‎ها

سور تو بهاران شد و سوگ تو خزان شد
تا گل بکند نام تو در دور زمان‎ها

تا غنچه فشانند به پای تو بهاران
تا رنگ بریزند به راه تو خزان‎ها

ای مرغ شبستان تمنای تو دل‎ها
عطر سحر نام تو دارند دهان‎ها

جان می‌دهم و بار سفر سوی تو بندم
چون در سفر عشق تو، سودند زیان‎ها

از يمنِ تو مولاست كه گل كرده در ايران
نـام «علي» از مأذنة سبز اذان‎ها

خوشبخت شهیدان که گرفتند رکابت
ما گمشدگانيم كه دوریم از آن‎ها

@ShahrestanAdab
«ترانه‎های امام رضایی»
مروری بر ۸ ترانۀ امام رضایی موفق این سال‎ها
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6076

@ShahrestanAdab
Forwarded from پرندگی
غزلی تقدیم به سوختگان قطار خون آلود تبریز_مشهد

ببین چگونه گرفته تو را ز من آتش؟
شده برای تو هم گور هم کفن آتش

چه شد؟ به جای صدای مسافران حرم
دویده در همه ی خلوت ترن، آتش

کدام سو بروی؟ چاره از کجا طلبی؟
گرفته است مجال گریختن آتش

چنان که سوخته جان تو و دل مردم
به پا شدست به هر گوشه از وطن آتش

چگونه باورمان شد که رفته اید از دست؟
که فاتح است در این جنگ تن به تن آتش

همیشه داغ پی داغ بر تن تبریز
فتاده است در این کهنه پیرهن، آتش

#لیلا_حسین_نیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@aftab_gardanha
ShahrestanAdab.com
Davlatmand Kholov
ترانه ی "شاه خراسانیم" سروده ی محمود حبیبی کسبی و صدای خواننده ی تاجیک استاد دولتمند خلف
(به نقل از مطلب ترانه های امام رضایی)
https://1o2.ir/xlgtl

@shahrestanadab
ShahrestanAdab.com
Mohammad Esfehani
ترانه ی "خیال کن غزالم" سروده ی محسن رضوانی و صدای محمد اصفهانی
(به نقل از مطلب ترانه های امام رضایی)
https://1o2.ir/xlgtl

@shahrestanadab
Forwarded from رادیو شعر و داستان
... «رضای تشنه» بود شاید، که معصومه ام کرد با جمله ی «امام رضا شهید زیاد میده » و من نذر کرده بودم شهدای امام رضا را ببرم پیشش و خودم کنارش معصومه بمانم. «رضای پیرهن آبی» را همان روز اول دیدم. که حتی اگر هر دو پایش را هم از دست نداده بود، شکافی که به قلبش رسیده بود، شهیدش می کرد. از دو سه روز به بعد، اگر مجروحین کسی را داشتند، سراغشان می آمدند و پرس و جو می کردند. اما «رضای پیر» آن قدر عمر کرده بود که کسی را نداشت و آرامشی که داشت، بیشتر از «رضای نامزد» بود که با این که عمل شده بود، عفونت کرد و شهید شد و اسم «آرزو» از دهانش نمی افتاد. «رضای سرطانی» پر از ذوق بود که از سرطان نمی میرد و شهید می شود. به «رضای فیروزه ای» که گفتم می برمت پیش امام رضا، گفت خواهر و شوهرخواهرش تازه از مشهد برگشته بودند و برای دیدنشان رفته بوده که بمباران می شود. و انگشتر سوغات فیروزه اش هنوز دستش بود و به قرمزی می زد. «رضای بی بی» هم سراغ مادرش را می گرفت و گفتند نگوییم شهیده شده ...

در #رادیو_شعر_و_داستان بشنوید:

"هشت سال مراد"
داستانی از #الهام_عظیمی
برای امام رضا (ع)

—-
—---
رادیو شعر و داستان را روشن کنید:
https://telegram.me/joinchat/ApJBUDv6V8G9ZlRkLRLXE
Forwarded from رادیو شعر و داستان
هشت سال مراد- داستاني از الهام عظيمي؛ براي شب شهادت حضرت علي بن..
در شب شهادت امام رضا (ع) بشنوید
"هشت سال مراد"
داستانی از #الهام_عظیمی
برای امام رضا (ع)

—-
—---
رادیو شعر و داستان را روشن کنید:
https://telegram.me/joinchat/ApJBUDv6V8G9ZlRkLRLXEA
«شخم زدن دربار و جامعۀ انگلستان»
بازخوانی رمان #شاهزاده_و_گدا اثر #مارک_تواین
shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6666

@ShahrestanAdab
https://telegram.me/shahrestanadab/1095

رمان #شاهزاده_و_گدا یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار #مارک_تواین است. رمانی که بارها مورد اقتباس تصویری در قالب فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و انیمیشن قرار گرفته‌است. مارک تواین در این اثر اجتماعی با درانداختن یک گرۀ به‌ظاهر ساده، داستان را به دل جامعه انگلستان قرن 16 می‌برد و نادرستی‌ها و کژی‌های فراوانی را در میان درباریان و مردم به مخاطب می‌نمایاند. نویسنده مانند یک جراح با تیغ تیز نقد هنرمندانه‌اش نظام سلطنتی انگلستان را از یک سو و نظام اخلاقی مردم فرودست را از سویی دیگر تشریح می‌کند و ناراستی‌ها و نادرستی‌ها را با خلق لحظات طنز به مخاطب بازمی‌شناساند...

متن کامل:
shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6666

@ShahrestanAdab
اولین اردوی تکمیلی آفتابگردان‌ها هفته گذشته با حضور اساتید برتر شعر کشور و شاعران جوان طی چهارروز برگزار شد. مشروح اخبار این اردو در سایت شهرستان ادب و سایت آفتابگردان ها منتشر میشود

@ShahrestanAdab
نقد مجموعه شعر #زن_بی_قرار سروده خانم #سمانه_عابدینی روز پنجشنبه در کانون شاعران و نویسندگان ورامین

@ShahrestanAdab
#گونترگراس صدای بلند اعتراض
(گونتر ویلهلم گراس در پرونده ادبیات ضدآمریکایی شهرستان ادب _ فصل نخست)

یادداشتی از #محمدرضا_وحیدزاده

1o2.ir/zq6pu

@ShahrestanAdab
https://telegram.me/shahrestanadab/1101

او با علاقه‌ای که در خود به نوشتن یافت، به عضویت گروه ادبی موسوم به «گروه 47» درآمد و نخستین نوشته‌هایش را در این گروه خواند؛ گروهی که از سال 1947 و بعد از جنگ تأسیس شده بود و اینگبورگ باخمن، ورنر ریشتر، والتر هولرر، اووه جانسون، ایلزه آیشینگر و هاینریش بُل، دیگر نویسندۀ سرشناس آلمانِ پس از جنگ، از اعضای آن بودند. این گروه در واقع متشکل از نویسندگانی بود که ادبیات را درآمیخته با جامعه و سیاست می‌دیدند و خود را در قبال هرآنچه اطرافشان می‌گذشت، متعهد می‌دانستند. اعضای این گروه در صدد ایجاد تحول در ادبیات بعد از جنگ آلمان بودند و البته از عهدۀ این مهم نیز به خوبی برآمدند. از این زمان به بعد سیاست و تاریخ دیگر هیچگاه گریبان آثار گراس را رها نکرد و تبدیل به دغدغۀ اصلی او در نوشتن شد. همچنین می‌توان گفت سیاست و تاریخ در آثار گراس با تخیلی بی‌حد و مرز همراه بود؛ چرا که او تاریخ را از مجاری خیال روایت می‌کرد. در واقع او تلاش می‌نمود با یاری گرفتن از تخیل خود به هنگام نقل تاریخ، به وجوهی از تاریخ بپردازد که در روایت‌های رسمی پنهان مانده است. او به دنبال سطر‌های گمشده و مهم‌تر وقایع بود...

متن کامل یادداشت آقای وحیدزاده:
1o2.ir/zq6pu

@ShahrestanAdab
«بدترین پاییز آمریکا»
معرفی مجموعه داستان پاییز آمریکایی

https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6628

@ShahrestanAdab