🔻باران بهاری
(#بهاریه ای از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک)
▪️تشنهام تشنۀ باران بهاری که تویی
برده از دست مرا نقشِ نگاری که تویی
من اگر ماه شوم باز به مهرت نرسم
کی رسد سایه به خورشید سواری که تویی
بیقرارم مگر آنگاه که بینم زده است
دل من دست به دامان قراری که تویی
از همان روز که دیدار توام از خود برد
پر شدم از هوس باغ اناری که تویی
به زبان آمدم آن راز که میگرداند
من و دل را همه شب گرد مداری که تویی
تو بهاری و منِ خسته خزان، میترسم
برنیاید دلم از عهده کاری که تویی
یافتم دیرتر از دیر تو را لیک این بس
که به جان زد شررم برق شراری که تویی
چه غم از گردش ایام کسی را که بُوَد
بر سرش سایۀ اندوهگساری که تویی
داد بر باد دلم را سر سوداییِ من
سر من باد فدای رهِ یاری که تویی
☑️ @ShahrestanAdab
(#بهاریه ای از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک)
▪️تشنهام تشنۀ باران بهاری که تویی
برده از دست مرا نقشِ نگاری که تویی
من اگر ماه شوم باز به مهرت نرسم
کی رسد سایه به خورشید سواری که تویی
بیقرارم مگر آنگاه که بینم زده است
دل من دست به دامان قراری که تویی
از همان روز که دیدار توام از خود برد
پر شدم از هوس باغ اناری که تویی
به زبان آمدم آن راز که میگرداند
من و دل را همه شب گرد مداری که تویی
تو بهاری و منِ خسته خزان، میترسم
برنیاید دلم از عهده کاری که تویی
یافتم دیرتر از دیر تو را لیک این بس
که به جان زد شررم برق شراری که تویی
چه غم از گردش ایام کسی را که بُوَد
بر سرش سایۀ اندوهگساری که تویی
داد بر باد دلم را سر سوداییِ من
سر من باد فدای رهِ یاری که تویی
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شعرخوانی #علیرضا_سمیعی
از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک، #انتشارات_شهرستان_ادب در پرونده #بهاریه
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
☑️ @ShahrestanAdab
از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک، #انتشارات_شهرستان_ادب در پرونده #بهاریه
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
☑️ @ShahrestanAdab
🔸فراخوان ثبت نام در پنجمین دوره آزاد آموزشی #زنگ_شعر
🔹ثبتنام پنجمین دوره از دورههای آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگیهنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکایروم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمنماه ۱۳۹۹ برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از اول اسفندماه به مدت ششجلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: #یوسفعلی_میرشکاک، #علیرضا_قزوه، #قربان_ولیئی، #ناصر_فیض، #علی_محمد_مودب، #سیدمحمدجواد_شرافت، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی، #علی_داودی و #محمدمهدی_سیار برگزار میشود.
💠 برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت #شهرستان_ادب مراجعه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔹ثبتنام پنجمین دوره از دورههای آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگیهنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکایروم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمنماه ۱۳۹۹ برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از اول اسفندماه به مدت ششجلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: #یوسفعلی_میرشکاک، #علیرضا_قزوه، #قربان_ولیئی، #ناصر_فیض، #علی_محمد_مودب، #سیدمحمدجواد_شرافت، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی، #علی_داودی و #محمدمهدی_سیار برگزار میشود.
💠 برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت #شهرستان_ادب مراجعه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸رئیسعلی دلواری در عالم ادبیّات
(گفتوگو با #یوسفعلی_میرشکاک دربارۀ رمان #تاریخ_غیرت اثر #شیخ_موسی_نثری)
🔹«...خیلیها رمان تاریخی نوشتهاند، امّا نکتهی مهم دربارهی این اثر این است که اوّلاً، این بزرگوار اوّلین کسی است که اقدام میکند به نوشتن رمان تاریخی در ایران. ثانیاً، در این کتاب منطقهی خاصّی بهتصویر کشیده شدهاست. ثالثاً، زبان ویژهای دارد. رابعاً، اوّلین کسی است که دارد رمان به شیوهی اروپایی مینویسد و نحوهی برخوردش با وقایع، علاوه بر اینکه مدرن است، کلاسیک هم هست؛ برای مثال عاشق و معشوقهای این کتاب بهواسطهی اشعار شاعران بزرگ کلاسیک فارسی مانند سعدی دیالوگ میکنند؛ انگار بهشیوهی فردوسی و سایر قدما پردهپوشی شده تا وارد جزئیّات نشود.
از طرف دیگر، نویسنده تلاش کرده بهشیوهی شخصیّتپردازی قهرمانان در آثار ادبی کلاسیک اروپایی، قهرمانانش را بهسرعت به کشتن ندهد...»
💠 متن کامل این گفتوگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
(گفتوگو با #یوسفعلی_میرشکاک دربارۀ رمان #تاریخ_غیرت اثر #شیخ_موسی_نثری)
🔹«...خیلیها رمان تاریخی نوشتهاند، امّا نکتهی مهم دربارهی این اثر این است که اوّلاً، این بزرگوار اوّلین کسی است که اقدام میکند به نوشتن رمان تاریخی در ایران. ثانیاً، در این کتاب منطقهی خاصّی بهتصویر کشیده شدهاست. ثالثاً، زبان ویژهای دارد. رابعاً، اوّلین کسی است که دارد رمان به شیوهی اروپایی مینویسد و نحوهی برخوردش با وقایع، علاوه بر اینکه مدرن است، کلاسیک هم هست؛ برای مثال عاشق و معشوقهای این کتاب بهواسطهی اشعار شاعران بزرگ کلاسیک فارسی مانند سعدی دیالوگ میکنند؛ انگار بهشیوهی فردوسی و سایر قدما پردهپوشی شده تا وارد جزئیّات نشود.
از طرف دیگر، نویسنده تلاش کرده بهشیوهی شخصیّتپردازی قهرمانان در آثار ادبی کلاسیک اروپایی، قهرمانانش را بهسرعت به کشتن ندهد...»
💠 متن کامل این گفتوگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸درخت جوان!
(بیستمین روز از اسفندماه زادروز شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان #علی_محمد_مودب است. او خالق مجموعه شعرهای ماندگاری همچون #عاشقانه_های_پسر_نوح، #کهکشان_چهره_ها و #مرده_های_حرفه_ای است.
#یوسفعلی_میرشکاک، شاعر و چهره صاحبنظر شعر و ادبیات به مناسبت پاسخ به شعری که مودب به وی تقدیم کرده بود، شعری سروده است که با هم میخوانیم)
🔹«درخت جوان یاد کردی مرا
جوانیت بالنده باد
و از برگ و باری شگرف
به هرسال و هر ماه آکنده باد
نه تنها به اردیبهشت
به دی ماه نیز
سرت سروسان
دلت چون انار
بمانی برومند و دور از بد روزگار
درین راه دُشخوار
درفشی که بر دوش داری درخشنده باد
فرازت مبیناد رنگ فرود
جهان پیش چشم تو آیینهای باد هر بامداد
که خورشید میگوید این خاکدان را درود
تنت بیگزند
دلت شادمان
علیرغم بیداد و بد
بماناد این دوستی جاودان
به پیمان مهر خداوند خیبرگشای
جهان را به پیکار با اهرمن رهنمای
به عهدی که با مام آب و نمک بستهایم
که روح جهان است و بالاترین راز پروردگار...»
💠 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 آثار مؤدب را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
(بیستمین روز از اسفندماه زادروز شاعر معاصر و نام آشنای کشورمان #علی_محمد_مودب است. او خالق مجموعه شعرهای ماندگاری همچون #عاشقانه_های_پسر_نوح، #کهکشان_چهره_ها و #مرده_های_حرفه_ای است.
#یوسفعلی_میرشکاک، شاعر و چهره صاحبنظر شعر و ادبیات به مناسبت پاسخ به شعری که مودب به وی تقدیم کرده بود، شعری سروده است که با هم میخوانیم)
🔹«درخت جوان یاد کردی مرا
جوانیت بالنده باد
و از برگ و باری شگرف
به هرسال و هر ماه آکنده باد
نه تنها به اردیبهشت
به دی ماه نیز
سرت سروسان
دلت چون انار
بمانی برومند و دور از بد روزگار
درین راه دُشخوار
درفشی که بر دوش داری درخشنده باد
فرازت مبیناد رنگ فرود
جهان پیش چشم تو آیینهای باد هر بامداد
که خورشید میگوید این خاکدان را درود
تنت بیگزند
دلت شادمان
علیرغم بیداد و بد
بماناد این دوستی جاودان
به پیمان مهر خداوند خیبرگشای
جهان را به پیکار با اهرمن رهنمای
به عهدی که با مام آب و نمک بستهایم
که روح جهان است و بالاترین راز پروردگار...»
💠 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
💠 آثار مؤدب را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸راه درست راه شهید است، من آمدهام شهادت را تذکر بدهم
(#یوسفعلی_میرشکاک در جشن دهسالگی شهرستان ادب)
🔹«من فقط آمدهام که به شما عزیزان این را بگویم که راه درست راه شهید است، من آمدهام شهادت را تذکر بدهم. آمدهام بگویم لسان صدق و همت بلند و دنیا را به هیچ انگاشتن راه فیروزی و موفقیت است همانطور که مولا فرمود: "الدنیا جیفة طالبها کِلاب" من آمدهام که به شاعران و نویسندگان بگویم که ایمان و فراتر از آن را طلب کنید. و همچنین به رفقای خودم در موسسه شهرستان ادب که در این سالها جهدشان را از نزدیک دیدهام، میخواهم بگویم برادران چشمتان را از غرب برگردانید به سمت خودمان، خودمان باید طریقه نوشتن خودمان را پیدا کنیم...»
💠 متن کامل این سخنرانی را از سایت شهرستان ادب بخوانید.
#ده_سالگی_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab
(#یوسفعلی_میرشکاک در جشن دهسالگی شهرستان ادب)
🔹«من فقط آمدهام که به شما عزیزان این را بگویم که راه درست راه شهید است، من آمدهام شهادت را تذکر بدهم. آمدهام بگویم لسان صدق و همت بلند و دنیا را به هیچ انگاشتن راه فیروزی و موفقیت است همانطور که مولا فرمود: "الدنیا جیفة طالبها کِلاب" من آمدهام که به شاعران و نویسندگان بگویم که ایمان و فراتر از آن را طلب کنید. و همچنین به رفقای خودم در موسسه شهرستان ادب که در این سالها جهدشان را از نزدیک دیدهام، میخواهم بگویم برادران چشمتان را از غرب برگردانید به سمت خودمان، خودمان باید طریقه نوشتن خودمان را پیدا کنیم...»
💠 متن کامل این سخنرانی را از سایت شهرستان ادب بخوانید.
#ده_سالگی_شهرستان_ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸پیام تسلیت مؤسسۀ شهرستان ادب به جناب استاد یوسفعلی میرشکاک
🔹با خبر شدیم استاد #یوسفعلی_میرشکاک –شاعر و پژوهشگر بزرگوار- در ماتم از دست دادن مادر گرامیشان –مرحومه جانبازان- به سوگ نشستهاند. اعضای موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به استاد و خانواده محترم و ادیب میرشکاک، تسلیت میگویند.
امیدواریم خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود قراردهد و به خانواده ایشان صبر عنایت بفرماید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔹با خبر شدیم استاد #یوسفعلی_میرشکاک –شاعر و پژوهشگر بزرگوار- در ماتم از دست دادن مادر گرامیشان –مرحومه جانبازان- به سوگ نشستهاند. اعضای موسسه شهرستان ادب، این مصیبت را به استاد و خانواده محترم و ادیب میرشکاک، تسلیت میگویند.
امیدواریم خداوند روح ایشان را قرین رحمت خود قراردهد و به خانواده ایشان صبر عنایت بفرماید.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔸قصیدوارۀ قلندر و پنج رباعی
(سرودههای #مرتضی_امیری_اسفندقه در سوگ فرزند #یوسفعلی_میرشکاک)
🔹قلندر از شب شعر غدیر برمیگشت
دلیر آمده بود و دلیر برمیگشت
شکوهِ شادی و غم بر جبین او حک بود
خراب خطبه روز غدیر برمیگشت
نگاه، آه و عطش، گونه غرق آب و عرق
تو گویی از دل داغ کویر برمیگشت
خم غدیر، یقین، سرکشیده بود تمام
سیاهمست ولی سهبهزیر برمیگشت
*
گرفته بود دلش مثل اینکه از چیزی
بهرغم غصه ولی دلپذیر برمیگشت
نه سرسپرده تاج و نه کشتهمرده تخت
فقیر آمده بود و فقیر برمیگشت
نداشت میل به دنیا چنان که طینت اوست
به پشتگرمی چشمان سیر برمیگشت
*
سلام کردم و با من صفا به صِفوّت کرد
شبیه آینه روشنضمیر برمیگشت
به رویِ شانه رها یال گیسوان سپید
به بیشه نیمهی شب عینِ شیر برمیگشت
کدام حادثهی تلخ در کمینش بود؟
به خانه آه! کمی باز دیر برمیگشت
*
به خانه کاش نمیرفت، رفت امّا آه!
به عمق واقعه، شب ناگزیر برمیگشت
به خاطرات شهادت به خاطرات خطر
به متن حادثههای خطیر برمیگشت
به خانه؟ یا نه! به خط مقدّم آتش
به موج ترکش و رگبارِ تیر برمیگشت
به آشیانه سیمرغ، کومه ققنوس
به آن صدایِ صدا آن صفیر برمیگشت
به کوچههای حلبچه به مسلخ غزه
به قتلگاه امیرِ کبیر برمیگشت
چقدر مانده به شبهای مسلمیّه؟ چقدر؟
به خون و خاطرهی آن سفیر برمیگشت
*
رسیده بود به خانه به انفجار فجیع
همه کنار کشیدند میر برمیگشت
به خانه، میر شبانه، به خانه نه، به هلاک...
به ایستگاه شبِ مرگ و میر برمیگشت
*
حریقِ حادثه حیرت، لهیبِ آتش و در
قلندر از وسط روضه پیر برمیگشت
*
کدام صاعقه آیا به او شبیخون زد؟
قلندر از شب شعر غدیر برمیگشت
آتش زد و سوخت نرده در خانه تو
تنهایی فرش و پرده در خانه تو
شد منفجر و بوی شهادت پیچید
یک مین عمل نکرده در خانه تو
این تازهشهید کیست بیسربند است؟
مانند شهیدان شب اروند است
در خانه تو چه انفجاری رخ داد؟
این واقعه آه، کربلای چند است؟
سوگند به سرخی زبانت یوسف
به روح معانی و بیانت یوسف
ماتم مَحوم مِهَم نبودم دودم
از داغ محمّد جوانت، یوسف
من عین تو کی، کجا دلیرم یوسف؟
از گریه ببخش ناگزیرم یوسف
گفتند غم آخر تو باشد آه
این آخرِ غم بود بمیرم یوسف
میسوزم در هوای تو یوسف جان
در شعلهور صدای تو یوسف جان
بگذار دم دربِکشم در این داغ
باقی همگی بقای تو یوسف جان
#مرتضی_امیری_اسفندقه
☑️ @ShahrestanAdab
(سرودههای #مرتضی_امیری_اسفندقه در سوگ فرزند #یوسفعلی_میرشکاک)
🔹قلندر از شب شعر غدیر برمیگشت
دلیر آمده بود و دلیر برمیگشت
شکوهِ شادی و غم بر جبین او حک بود
خراب خطبه روز غدیر برمیگشت
نگاه، آه و عطش، گونه غرق آب و عرق
تو گویی از دل داغ کویر برمیگشت
خم غدیر، یقین، سرکشیده بود تمام
سیاهمست ولی سهبهزیر برمیگشت
*
گرفته بود دلش مثل اینکه از چیزی
بهرغم غصه ولی دلپذیر برمیگشت
نه سرسپرده تاج و نه کشتهمرده تخت
فقیر آمده بود و فقیر برمیگشت
نداشت میل به دنیا چنان که طینت اوست
به پشتگرمی چشمان سیر برمیگشت
*
سلام کردم و با من صفا به صِفوّت کرد
شبیه آینه روشنضمیر برمیگشت
به رویِ شانه رها یال گیسوان سپید
به بیشه نیمهی شب عینِ شیر برمیگشت
کدام حادثهی تلخ در کمینش بود؟
به خانه آه! کمی باز دیر برمیگشت
*
به خانه کاش نمیرفت، رفت امّا آه!
به عمق واقعه، شب ناگزیر برمیگشت
به خاطرات شهادت به خاطرات خطر
به متن حادثههای خطیر برمیگشت
به خانه؟ یا نه! به خط مقدّم آتش
به موج ترکش و رگبارِ تیر برمیگشت
به آشیانه سیمرغ، کومه ققنوس
به آن صدایِ صدا آن صفیر برمیگشت
به کوچههای حلبچه به مسلخ غزه
به قتلگاه امیرِ کبیر برمیگشت
چقدر مانده به شبهای مسلمیّه؟ چقدر؟
به خون و خاطرهی آن سفیر برمیگشت
*
رسیده بود به خانه به انفجار فجیع
همه کنار کشیدند میر برمیگشت
به خانه، میر شبانه، به خانه نه، به هلاک...
به ایستگاه شبِ مرگ و میر برمیگشت
*
حریقِ حادثه حیرت، لهیبِ آتش و در
قلندر از وسط روضه پیر برمیگشت
*
کدام صاعقه آیا به او شبیخون زد؟
قلندر از شب شعر غدیر برمیگشت
آتش زد و سوخت نرده در خانه تو
تنهایی فرش و پرده در خانه تو
شد منفجر و بوی شهادت پیچید
یک مین عمل نکرده در خانه تو
این تازهشهید کیست بیسربند است؟
مانند شهیدان شب اروند است
در خانه تو چه انفجاری رخ داد؟
این واقعه آه، کربلای چند است؟
سوگند به سرخی زبانت یوسف
به روح معانی و بیانت یوسف
ماتم مَحوم مِهَم نبودم دودم
از داغ محمّد جوانت، یوسف
من عین تو کی، کجا دلیرم یوسف؟
از گریه ببخش ناگزیرم یوسف
گفتند غم آخر تو باشد آه
این آخرِ غم بود بمیرم یوسف
میسوزم در هوای تو یوسف جان
در شعلهور صدای تو یوسف جان
بگذار دم دربِکشم در این داغ
باقی همگی بقای تو یوسف جان
#مرتضی_امیری_اسفندقه
☑️ @ShahrestanAdab
🔸داغِ جوان سختتر از داغِ جهانیست
(سرودهای از #محمدمهدی_سیار در تسلیت به #یوسفعلی_میرشکاک در سوگ فرزندش )
🔹دلنگران است دلم دلنگران است
جامهدران است غمت جامهدران است
داغ جوان سختتر از داغ جهانیست
داغ جوان است تو را داغ جوان است
چیست بهجز صبر و وفا بار امانت؟
بار گران است تو را بار گران است
حق مددی... هو مددی... حق مددی... هو...
ورد زبان است تو را ورد زبان است
دور سر خویش بهل تا که بگردد
تعزیهخوان است فلک تعزیهخوان است
داغ جوان داغ علیاکبر لیلاست
وقت اذان است هلا وقت اذان است...
محمدمهدی سیار
هفتم محرمالحرام
☑️ @ShahrestanAdab
(سرودهای از #محمدمهدی_سیار در تسلیت به #یوسفعلی_میرشکاک در سوگ فرزندش )
🔹دلنگران است دلم دلنگران است
جامهدران است غمت جامهدران است
داغ جوان سختتر از داغ جهانیست
داغ جوان است تو را داغ جوان است
چیست بهجز صبر و وفا بار امانت؟
بار گران است تو را بار گران است
حق مددی... هو مددی... حق مددی... هو...
ورد زبان است تو را ورد زبان است
دور سر خویش بهل تا که بگردد
تعزیهخوان است فلک تعزیهخوان است
داغ جوان داغ علیاکبر لیلاست
وقت اذان است هلا وقت اذان است...
محمدمهدی سیار
هفتم محرمالحرام
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺#پیام_آور_خدا | قست اول
🔸با حضور:
#یوسفعلی_میرشکاک
#محمود_اکرامی_فر
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#سعید_حدادیان
💠تولید دفتر رسانه و روابط عمومی شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸با حضور:
#یوسفعلی_میرشکاک
#محمود_اکرامی_فر
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#سعید_حدادیان
💠تولید دفتر رسانه و روابط عمومی شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از خود در حیرت بودم. غمگین و افسرده و بههمریخته بودم و پریشانخاطر. تن در یاسوج و جان در نجف و کربلا. به ناچار تفأل کردم به «کوهزاد» با این نیّت که منِ لر که در یاسوج هم غریبهام، که هستم و آمد:
«از شانۀ صخرۀ عطشباری
آویخته پیچک نگونساری
گنجشک غریبیام که از دنیا
قانع شدهام به بوتۀ خاری»
و با هر بیت، اشک بیاختیار میآمد:
«چنبر زده بر دلم غمی، گویی
لم داده به روی صخرهای ماری
خاموشم و سینهام پر از نغمهست
چون چلچلۀ شکستهمنقاری»
و با بیت بعد، یاد این مصرع خود از مثنوی «سیاکو» افتادم و عنانم از کف رفت:
«منمه بی چار و چدر چی دال پیری
هام دلیز خوم چی دس بسی اسیری»
گریستم مصرع به مصرع:
«سر برده به زیر بال خود روحم
مانند عقاب پیر بیماری»
و تا آخر این مویه بود و به تعبیر خود شاعر:
«این شعر غزل نمیشود، بگذر
بذر علفی است در نمکزاری»
*متن این پیام از صفحۀ شخصی یوسفعلی میرشکاک و تصویر آن مربوط به صدا و سیمای مرکز یاسوج است*
#یوسفعلی_میرشکاک
#صدا_سیما_یاسوج
#کوهزاد
#قادر_طراوتپور
#نشر_شهرستان_ادب
@shahrestanadab
«از شانۀ صخرۀ عطشباری
آویخته پیچک نگونساری
گنجشک غریبیام که از دنیا
قانع شدهام به بوتۀ خاری»
و با هر بیت، اشک بیاختیار میآمد:
«چنبر زده بر دلم غمی، گویی
لم داده به روی صخرهای ماری
خاموشم و سینهام پر از نغمهست
چون چلچلۀ شکستهمنقاری»
و با بیت بعد، یاد این مصرع خود از مثنوی «سیاکو» افتادم و عنانم از کف رفت:
«منمه بی چار و چدر چی دال پیری
هام دلیز خوم چی دس بسی اسیری»
گریستم مصرع به مصرع:
«سر برده به زیر بال خود روحم
مانند عقاب پیر بیماری»
و تا آخر این مویه بود و به تعبیر خود شاعر:
«این شعر غزل نمیشود، بگذر
بذر علفی است در نمکزاری»
*متن این پیام از صفحۀ شخصی یوسفعلی میرشکاک و تصویر آن مربوط به صدا و سیمای مرکز یاسوج است*
#یوسفعلی_میرشکاک
#صدا_سیما_یاسوج
#کوهزاد
#قادر_طراوتپور
#نشر_شهرستان_ادب
@shahrestanadab
میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک باد...
به جز نقش بود و نمود علی
ندیدم ورای وجود علی
ندانستم آخر برای که بود
بر این خاک، داغ سجود علی
ازل تا ابد طرح آیینهایست
ز نقش قیام و قعود علی
عیان شد نشانهای آن بینشان
در آیینه هست و بود علی
به اندیشه کی میتوان رخنه کرد؟
به راز فراز و فرود علی
به روی دل از بینشان باز شد
در باغ گفتوشنود علی
علی مظهر ذات پروردگار
علی پردهدار وجود علی
#یوسفعلی_میرشکاک
#روز_پدر
#ولادت_حضرت_علی
@shahrestanadab
به جز نقش بود و نمود علی
ندیدم ورای وجود علی
ندانستم آخر برای که بود
بر این خاک، داغ سجود علی
ازل تا ابد طرح آیینهایست
ز نقش قیام و قعود علی
عیان شد نشانهای آن بینشان
در آیینه هست و بود علی
به اندیشه کی میتوان رخنه کرد؟
به راز فراز و فرود علی
به روی دل از بینشان باز شد
در باغ گفتوشنود علی
علی مظهر ذات پروردگار
علی پردهدار وجود علی
#یوسفعلی_میرشکاک
#روز_پدر
#ولادت_حضرت_علی
@shahrestanadab