شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻معرفی نمونه‌های شاخص و شناخته‌شده ادبیات داستانی جنگ در جهان | یادداشتی از #فاطمه_بهروزفخر
(در پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️«...در میان ادبیات داستانی جنگ در جهان نمونه‌های شاخص و موفقی وجود دارد که ذکر همه‌ی آن‌ها در این مجال نمی‌گنجد، اما از بین تمام این آثار شناخته‌شده می‌توان به آثار شاخصی اشاره کرد که به‌عنوان نمایندگان ادبیات داستانی جنگ همواره الگو و راهنمای نویسندگان بسیاری قرار گرفتند. در اصل این رمان‌ها را می‌توان نمایندگان موفق و پراقبال آثار داستانی جنگ دانست و با بررسی و نقد آن‌ها چهارچوب نظری و ویژگی‌های مشخصی را برای همة آثار داستانی با موضوع جنگ درنظر گرفت.

با نگاهی گذرا به تاریخ کشورهای مغرب‌زمین به‌راحتی می‌توان دریافت که نویسندگان انگلیسی، روسی، فرانسوی و آلمانی که تاریخ سرزمین‌شان بیشتر از سایر سرزمین‌ها به جنگ گره خورده است، دست به خلق آثار داستانی با موضوع جنگ زده‌اند...»

ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10095

☑️ @ShahrestanAdab
🔻جمهوری
(به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، ستون شعر و پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #من_میز_را_برای_دو_نفر_می_چینم سرودۀ #اسماعیل_محمدپور به‌روز می‌کنیم)

▪️این شهریور هم تمام خواهد شد
و من به‌راه می‌افتم
در سی‌ویکمین روز
با قطاری از خشاب‌های پر
با قطاری از روزها
و شب‌های آژیر
با قطاری از جمهوری شهریور
از تهران به دزفول
از تهران به اهواز
از تهران به خرّمشهر
تا کودکی که از کلمات همین شعر می‌آید
روزی کنار ریل‌ها بایستد
با احترام
و به قطارها بگوید
موزه آخرین مقصد جمهوری نیست

☑️ @ShahrestanAdab
🔻به‌مناسبت ۳۱ شهریورماه در آغاز هفته دفاع مقدس، پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد:

🔗 shahrestanadab.com/ادبیات-جنگ-دفاع-مقدس

☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستان‌های جنگ | یادداشتی از #آزاده_جهان_احمدی
(معرفی پنج رمان ایرانی در حوزه دفاع مقدس در پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️«...من یک دهه شصتی هستم. از همان هایی که در بحبوحه جنگ ایران و عراق در خوزستان متولد شدند و همه بچگی شان با مفهوم جنگ گذشت. پدرانی که در خانه نبودند و چند ماه یکبار از جبهه بر می گشتند. سنگرهای خانگی، صدای ضد هوایی، اعلام وضعیت قرمز، شکستن دیوار صوتی شهر توسط هواپیماهای عراقی، صدای آژیر آمبولانس هایی که با سرعت از خیابان های اهواز می گذشتند تا مجروحین عملیات ها را به یکی از بیمارستان ها برسانند، ستونهای دود ناشی از بمباران مناطق مسکونی . میراث جنگ برای بچه های دهه شصت خوزستانی خیلی چیزها بود مثل طپش قلب ، ترس مزمن از هرگونه صدای بلند، مثل آوارگی و.... جنگ تمام شد و ما سعی کردیم زندگی مان را بسازیم اما حقیقت تلخ ماجرا این است که ما میراث دار زخم هایی هستیم که مرگ التیامشان است. جنگ برای خیلی ها تمام شده اما برای ما هیچ وقت تمام نمی شود...»

🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻بدرقه
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از #مهدی_مردانی به‌روز می‌کنیم)

▪️گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را

در بدرقه‌ات خانۀ ما کرب‌وبلا شد
بوسیدمت آن‌سان که حسین اکبر خود را

تا پر بکشی از دل این خاک به افلاک
بر شانۀ تو دوخته بودم پر خود را...

عشق آمد
و آغوش مرا از تو تهی کرد
تا پُر کند از خون دلم سنگر خود را

من سوختم از صبر ولی عشق جلا داد
با خونِ جگرگوشۀ من گوهر خود را

مفقودالاثر باش ولی رسم وفا نیست
پنهان کنی از چشم پدر پیکر خود را

عمری‌ست محرم به محرم نگرانم
شاید سر نیزه بفرستی سر خود را

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چه کِیفی دارد!
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #نامت_را_بگذار_وسط_این_شعر سروده #محمدرضا_شرفی_خبوشان به‌روز می‌کنیم)

▪️از تارهای خاکی
از پودهای خاکی
از روی جیب سینه‌ات
از قرآن کوچک
و
از لابه‌لای «لاتحسبّن الّذين قَتلوا...»
از «فی سیبل الله»
از «امواتا»
از زیر پیراهنِ سفید
و
از بوی تشت
و بند رخت حیاط بی‌بی
از بوی صابون تنت
گذشتم.
«بَل احياءُ» شدم
و
آمدم
از پوستت
از زیر دنده‌ات توی قلبت نشستم.
صدای «عند ربّهم یرزقون» می‌آمد.
ماندم
و همچنان و هنوز
گوش می‌دهم.
راستش، چه کیفی دارد
گلوله‌ی تو شدن!

☑️ @ShahrestanAdab
🔻«رضایت‌نامه» به روایتِ #محمد_رودگر | از کتاب #دیلمزاد
(سی‌امین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب)

▪️«او همچنان بر این عقیده بود که یک فرزند شهید را باید از همه گونه خطر احتمالی، دور نگه داشت:
- تا رضایت‌نامه نیاری، از جبهه خبری نیست!
چند روز بعد، خبر آورد که باید به یک اردوگاه آموزشی در کردستان اعزام شویم. دادِ همه بلند شد که مگر ما آموزش ندیده‌ایم
و... . حاجی توضیح داد که این آموزش، حسابش از قبلی‌ها جداست؛ مخصوص نفوذی‌ها و خط‌شکن‌ها و تکاورهاست. روز اعزام را هم مشخص کرد.
رفتم خانه
و افتادم به دست و پای مادرم. هرچه عز و جز کردم، به خرجش نرفت...»

🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻موج بیست‌وچندساله
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #پرچم_صلح سروده #شهریار_شفیعی به‌روز می‌کنیم:)

▪️سیم خاطره‌ها که اتصالی پیدا کند
فرش هم می‌تواند صندلی برقی باشد
شوکی که توی سرت می‌افتد
می‌آید
می‌آید
می‌رسد به انگشتت
همان که روزی
ماشه را اشاره می‌کرد

تو هنوز هم سربازی
سرباز گردان ۵۰۷ سوسنگرد
که بعد از نیمه‌شب
میان نیزارها
روی جعبۀ مهمات
برای شناسایی ایستاده‌ای

رادیو را که باز می‌کنم
این موج بیست‌وچندساله رهایت نمی‌کند

این جا صدای جمهوری اسلامی ایران

می‌گوید:
هذيان‌ها هر روز مغز مردی را می‌خورند
می‌گوید:
صدای جغد تنها عامل ترس مردان میان‌سال است
می‌گوید: بی‌کلاه‌های دیروز
سرشان بی‌کلاه نمانده است
می‌گوید:
جعبه‌ها پر از غنیمت شده
نیزارها بزرگراه

برگرد پدر
تو شناسایی شدی!

🔗 می‌توانید این کتاب را از فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻مادر غمت مباد
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدرضا_عبدالملکیان به‌روز می‌کنیم)

▪️مادر، سلام
خانه‌ات آبادان
گفتم که خانه‌ات؟
در نامه‌ی تو خواندم
و دانستم
بیداد زخم ظالم موشک
سقف گلین خانه‌ی ما را
به خاک ریخت
مادر غمت مباد
که پاهای ما به پاست
دست تو، دست من
دست هزار من
می‌سازد
و دوباره می‌آغازد
هر آنچه را که تیر فتنه می‌اندازد
گفتی:
«آن شب که موشک آمد
و ویران کرد»
«مریم به خواب بود»
«فردا فقط عروسک خونینش»
«بر جای مانده بود»
«یک هفته بعد نیز
یک پیرمرد
دست به خون نشسته‌ی مریم را
از قلب سبز باغچه‌ی سرخ خانه‌اش
در لا به لای گریه‌ی گل‌ها جست»
«مظلوم کوچکم
اینگونه در شقاوت ظلمی بزرگ
سوخت»
مادر غمت مباد که تاریخ
جنگ ما
با خون پاک
و روشن مریم
نوشته خواهد شد
با دل، نگاه کن
تاریخِ پُر تلالو مظلومان
سرشار از شکفتن مریم‌هاست
این نامه را
از جبهه‌ی جنوب
از سرزمین زخمی خوزستان
با خون پاک
و روشن مریم
با خون پر تلاطم کارون
با خون کرخه می‌نویسم
و می‌گویم:
مادر غمت مباد
اینجا حضور روشن ایثار
جاری‌تر از تلاطم کارون است
مادر، اینجا ستاره‌ها همه روشن
اینجا ستاره‌ها همه نزدیک
در یک شب حماسه
و حمله
بر بام خاکریز
گرمای یک ستاره‌ی قرمز را
من با دو دست خویش چشیدم
دیروز
در هُرم آفتاب
و آتش جبهه
یک زن به سن
و سال تو را دیدم
گفتم: سلام مادر
چرخی زد
و به شوق نگاهم کرد
در التهاب گونه‌ی او
قد کشید اشک
گفتا: «شهید شد»
«با کرخه نور تا دل دریا رفت»
«مثل صدای اوست، صدایت»
«او پاره‌ای ز پیکر من بود»
«نه
من پاره‌ای ز پیکر او بودم»
مادر
این نامه یک اشارت کوتاه
از سرزمین نور
و نخل و پرنده است
از سرزمین زخمی خوزستان
از سرزمین راز شهادت
از سرزمین فرصت پرواز
اینجا، فرصت برای نوشتن زیاد نیست
خشم تفنگ منتظر پنجه‌ی من است
مادر
چشم انتظار باش
خداحافظ

☑️ @ShahrestanAdab
🔻آب
(در آخرین روز از هفتۀ دفاع مقدس، پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس و پرونده‌پرترۀ #مجید_قیصری در سایت شهرستان ادب را با داستان «آب» از این نویسندۀ خوب کشورمان به‌روز می‌کنیم. گفتنی است این داستان از مجموعۀ #نگهبان_تاریکی انتخاب شده است)

▪️«خودش خواسته بود برود آن‌طرف، به کسی نگفته بود. اگر گفته بود، شاید جلوش را می‌گرفتیم. برود آن‌طرف که چه بشود؟ نباید آن تیر شلیک می‌شد که شد. کسی آن‌جا حق شلیک نداشت؛ همه می‌دانستند. جایی ننوشته بودیم. درست است، جنگ بود، ولی حرف زده بودیم. حرف که نه، قول داده بودیم به هم. دست‌خط و نوشته و امضا و این‌ها نبود که بشود به کسی نشان داد. با رفتارمان قول داده بودیم. نگفته، هم آن‌ها هم ما، یک منظور داشتیم، آب، چشمه‌ای که با چشم می‌دیدیمش، هم ما هم آن‌ها. حجت از این بهتر! تا چشم کار می‌کرد کوه بود و خاک و باد. ما می‌رفتیم آب می‌آوردیم، آن‌ها می‌آمدند آب می‌بردند. مال کسی نبود. تقریباً مرز بود. نمی‌شد گفت در خاک ماست یا در خاک آن‌ها...»

🔗 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻روایتی مشترک از دنیا‌هایی متفاوت
(یادداشت #فاطمه_عسکری بر رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی)

▪️«"وضعیت بی‌عاری" روایتی مشترک از دنیا‌هایی متفاوت است، که توسط قدرت نجات‌بخش و ویرانگر عشق، زیر و رو شده‌اند. شاید خلاصه‌ترین راه معرفی کردن این داستان همین جمله است وضعیت بی‌عاری یک داستان عاشقانه است و با این‌که داستان‌های عاشقانه به قدمت بشریت هستند، اما انگار باز هم هر قدر تکراری یا شبیه، همچنان جذاب‌اند. این جذابیت شاید به این علت است که عشق همزمان با انسان متولد شده و شاید هم برای این است که این موضوع بزرگ‌ترین سوال جهان خلقت است. چیست؟ چطور به وجود می‌آید؟ اصلاً چرا هست؟ و با ما چه می‌کند؟

در دنیای "وضعیت بی‌عاری" نویسنده تلاش می‌کند در پس تفاوت‌های شخصیت‌هایش، شباهت انسان‌ها و دنیاهایشان را نشان بدهد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻به منطق روایی رمان عمل کردم
(#حامد_جلالی در گفت‌وگو پیرامون رمان #وضعیت_بی_عاری)

▪️«...قبل از رفتن نقشۀ راهم را می‌دانستم. در واقع نقشۀ رمانم مشخص شده بود. جایی دیدم که دوستی به اشتباه در یک مصاحبه از من نقل کرده بود که وقتی به خوزستان رفتم، صابئین را شناختم. در حالی که من پیش از سفر، در تحقیقات کتابخانه‌ای اطلاعات جامعی در مورد صابئین جمع‌آوری کرده بودم. نقشۀ رمان را می‌دانستم، شخصیت‌ها را هم تا حدود زیادی می‌شناختم، می‌دانستم که قرار است این‌ها داستان را روایت کنند و هر کدام چه قصه‌ای دارند. اما چیزی که در طی سفر به خوزستان بدست آوردم، عنصر واقع‌نمایی در داستان بود. یعنی اگر به خوزستان سفر نمی‌کردم، شخصیت‌هایی مصنوعی و مجسمه‌وار خلق می‌کردم؛ در این صورت خوانندگان یک قصۀ جذاب، اما مصنوعی و باورناپذیر می‌خواندند. پس از سفر به خوزستان، همۀ اجزای داستان، رنگ گرفتند و شکل و حجم پیدا کردند و شخصیت‌ها اکتیو شدند و جان گرفتند...»

🔗 متن کامل این گفت‌وگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق و جنگ و دیگر هیچ
(یادداشت #مرضیه_خنجری بر رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی)

▪️«ادبیات همیشه آینه‌ای برای انعکاس دغدغه‌های مشترک ملت‌ها و راهی برای همدردی و گاه به وجود آوردن جریان‌ها یا ضدجریان‌ها بوده است. یکی از جریان‌های مهمی که در اثر وجه اشتراک ملت‌ها به وجود آمده "ادبیات جنگ" است. اگر بخواهیم پیشینه "جنگ" را بررسی کنیم شاید به پیدایش بشر نخستین و کتب دینی و قصص پیامبران و جنگ‌هایی ملموس‌تر مانند جنگ‌های صلیبی و حملات پادشاهان برای کشورگشایی و غیره برسیم اما برای بررسی سیر "ادبیات جنگ" بدون شک می‌توان از جنگ جهانی اول و دوم و تمامی وقایع هولناکی که در آن زمان اتفاق افتاده است نام برد، که رفته‌رفته "ادبیات جنگ" را جزء لاینفکی از ادبیات و تاریخ ملت‌ها قرار داده...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab