شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.4K photos
732 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شعر زیبای #امام_خمینی (ره)
در مدح حضرت معصومه (سلام‌الله علیها)


ای ازلیت به تربت تو مُخَمّر
وی ابدیّت به طلعت تو مقرّر

آیت رحمت ز جلوۀ تو هویدا
رایت قدرت در آستین تو مُضمَر

جودت هم‌بسترا به فیض مقدس
لطفت هم‌بالشا، به صَدرِ مُصَدّر

عصمت تو تا کشید پرتو به اجسام
عالَم اجسام گردد، عالم دیگر

جلوۀ تو نور ایزدی را مَجلی
عصمتِ تو سرّ مُختفی را مظهر

گویم واجب تو را، نه آنَتْ رتبت
خوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر

ممکن اندر لباس واجب پیدا
واجبی اندر ردای امکان مَظهر

ممکن امّا چه ممکن، علتِ امکان
واجب، امّا شعاع خالق اکبر

ممکن امّا یگانه واسطۀ فیض
فیض به مهتر رسد و زآن پس کهتر

ممکن امّا نمودِ هستی از وی
ممکن اما ز ممکنات فزون‌تر

وین نه عجب زآنکه نور اوست ز زهرا
نور وی از حیدر است و او ز پیمبر

نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلی ز وی به حیدر صفدر

وز وی تابان شده به حضرت زهرا
اینک ظاهر ز دخت موسی جعفر

این است آن نور کز مشیت «کُن» کرد
عالم، آن کو به عالم است منوّر

این است آن نور کز تجلّی قدرت
داد به دوشیزگان هستی زیور

شیطانْ عالِم شدی اگر که بدین نور
ناگفتی آدم است خاک و من آذر

آبروی ممکنات جمله از این نور
گر نَبُدی، باطل آمدند سراسر

جلوۀ این خود عَرَض نمود عَرَض را
ظِلّش بخشود، جوهریّت جوهر

عیسی مریم به پیشگاهش دربان
موسی عمران به بارگاهش چاکر

آن یک چون دیده‌بان فرا شده بر دار
وین یک چون قاپقان معطّی بر در

یا که دو طفلند در حریم جلالش
از پی تکمیل نفس آمده مُضطر

آن یک انجیل را نماید از حفظ
و ین یک تورات را بخواند از بر

گر که نگفتی امام، هستم بر خلق
موسی جعفر، ولیّ حضرت داور

فاش بگفتم که این رسول خدایست
معجزه‌اش می‌بوَد همانا دختر

دختر جز فاطمه نیابد چون این
صُلب پدر را و هم مَشیمه مادر

دختر چون این دو از مَشیمۀ قدرت
نامد و ناید دگر هماره مقدّر

آن یک امواج علم را شده مبدأ
وین یک افواج حلم را شده مصدر

آن یک موجود از خطابش مَجلی
وین یک معدوم از عقابش مُستر

آن یک بر فرق انبیا شده تارک
وین یک اندر سرْ اولیا را مِغفر

آن یک در عالم جلالت «کعبه»
وین یک در مُلک کبریایی «مشعَر»

لَمْ یَلِدم بسته لب وگرنه بگفتم
دختِ خدایند این دو نور مُطهّر

آن یک کون و مکانش بسته به مَقنَع
وین یک ملک جهانش بسته به مِعجر

چادرِ آن یک، حجابِ عصمت ایزد
مِعجَر این یک، نقابِ عفت داور

آن یک بر ملک لایزالی تارک
این یک بر عرش کبریایی افسر

تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد
سایه‌ای از قهر این، جحیم مُقعَّر

قطره‌ای از جودِ آن بِحار سماوی
رشحه‌ای از فیض این ذخایر اغبر

آن یک خاک مدینه کرده مزیّن
صفحه قم را نموده این یک انور

خاک قم این کرده از شرافت جنّت
آب مدینه نموده آن یک کوثر

عرصه قم غیرت بهشت برین است
بلکه بهشتش یَساولی است برابر

زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر
شاید گر لوح را بیابد همسر

خاکی عجب خاک، آبروی خلایق
ملجأ بر مسلم و پناه به کافر

گر که شنیدندی این قصیده «هندی»
شاعر شیراز و آن ادیب سخنور

آن یک طوطی صفت همی نسرودی
ای به جلالت ز آفرینش برتر

وین یک قمری نمط هماره نگفتی
«ای که جهان از رخ تو گشته منوّر»

این قصیده در فاصله سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵ قمری (۱۳۰۹ تا ۱۳۲۴ شمسی) سروده شده است.
https://telegram.me/shahrestanadab/1237
goo.gl/kAICi0
@ShahrestanAdab
نخستین جلسه ترم زمستانه «بررسی سیر داستان های کوتاه جهان» (مکتب بازگشت) با حضور #مجید_قیصری در شهرستان ادب برگزار شد

@ShahrestanAdab
📋📋جلسه ابتدایی ترم زمستانه «بررسی سیر داستان های کوتاه جهان»، با مرور استاد #مجید_قیصری بر کتاب «یک درخت، یک صخره، یک ابر» آغاز شد. در طول برررسی داستان های کتاب «یک درخت، یک صخره، یک ابر» که مدت یک سال نیم طول کشید، سه دوره داستان کوتاه نویسی دنیا مورد تحلیل قرار گرفت. دوره اولیه زمان تولد داستان کوتاه از دل رمان است. دوره شکل گیری داستان کوتاه و متمایز شدن آن از رمان نویسی. زمان یافتن افراد حاشیه ای جامعه که از روندهای معمول زندگی اجتماعی جا مانده اند. این داستان ها فرمی شبیه رمان دارند و به خاطر ساختاری شبیه به قصه گویی، به سرگذشت نویسی نزدیک می شوند.

📋📋با ظهور چخوف در روسیه، دوره طلایی داستان کوتاه آغاز می شود. داستان کوتاه در این دوره شکل خاص خود ا پیدا می کند و مقدمه نویسی و نتیجه گیری را کنار می گذارد. این جریان بعد از چخوف با بزرگانی چون همینگوی، فورستر، جویس، فاکنر و دیگران، عرصه به عرصه پیش می رود و اوج می گیرد. به جای ساختار قصه گو، ساختاری متراکم و چندلایه شکل می گیرد که به طور همزمان، در همه عناصر داستان به نوعی از تکامل می رسد.

📋📋اما نیمی از کتاب «یک درخت، یک صخره، یک ابر» به دوره معاصر داستان کوتاه اختصاص دارد. داستان هایی که علیه فرم همگن دوره طلایی می شورند و انواع ساختارشکنی را تجربه می کنند، به گونه ای که در بسیاری از نویسندگان از جمله کورتاسار، رب‌گری‌یه، کالوینو، بارتلمی، براتیگان و دیگران، ضدداستان شکل می گیرد و فرم هایی چون گزارش، مقاله، تاریخ نگاری و غیره، جای فرم داستان را می گیرد. همین ها باعث می شود داستان ها سرد و بی‌روح شوند و جذابیت و یگانگی خود را از دست بدهند.

📋📋سال های پایانی قرن بیستم، نویسندگانی را به خود می بینند که در اعتراض به این جریان پست مدرن داستان نویسی، به احیای قصه در داستان رو می آورند. بدین ترتیب نوع جدیدی از داستان نویسی بر اساس بازگشت داستان ها به اصلوب دوره طلایی شکل می گیرد. در مکتب بازگشت قصه در ساختار داستان بازآفرینی می شود. در این مکتب، قصه گویی دوره اولیه با ساختار متکامل دوران طلایی و نیز با ایجاز و تکنیک های خاص دوره معاصر ترکیب می شوند تا مزیت های همه دوران ها، یک جا در داستان کوتاه جمع شود. می توان گفت که خلاصه مطلب مکتب بازگشت، بازگشت لذت داستان خواندن است. حتی کشف و فهم عمیق داستان هم به شرطی پذیرفته می شود که لذت خواندن یک داستان را از بین نبرد.

📋📋در ادامه آقای خانی گفتند که نه تنها در ادبیات، که در عرصه های دیگر نیز شاهد توجه نخبگان به مقوله اسطوره هستیم. امروزه توجه فلاسفه به اسطوره های یونان و روم بیشتر شده است. پیروان یونگ صدای جدیدی را در روان شناسی آغاز کرده اند. سینما بر مبنای اسطوره ها با فیلمنامه ها مواجه می شود. و ادبیات هم به بازآفرینی اسطوره در دوره معاصر می پردازد. اما این بار برای کشف معنی مستتر در آن ها و نه صرف توجه به ظاهرشان

📋📋در ادامه جلسه، داستان «باد می وزد» اثر کاترین منسفیلد از کتاب «به انتخاب مترجم»(کتاب مرجع این دوره) ترجمه احمد اخوت خوانده شد و آقای قیصری، عنصر فضاسازی در خدمت پیرنگ داستان و طرح بدون حادثه را از ویژگی های این داستان برشمردند.

📋📋خوانش و بحث پیرامون داستان کوتاه «دختر گمشده»، نوشته آقای مجید اسطیری از دیگر مباحث کارگاه بود. حاضرین هر یک به نکاتی درباب داستان اشاره کردند و در پایان آقای قیصری با اشاره به هدف خوب داستان که وحدت بین مذاهب اسلامی بود تاکید بر نقاط مشترک و بکر را در این عرصه ، عنصر راهگشایی برای تالیف این گونه داستان ها دانستند.

📋📋کارگاه داستان موسسه شهرستان ادب، یکشنبه هر هفته ساعت 15 در محل موسسه برگزار می گردد.

https://telegram.me/shahrestanadab/1239
@ShahrestanAdab
🔴#_سید_حسن_مبارز

ماییم و انتظار فراوان، بدون برف
آیا شنیده اید زمستان، بدون برف؟

دیماه رفت و بهمن و اسفند این چنین
دارند می رسند به پایان بدون برف

ای ابرهای سر به هوا لحظه ای درنگ
هرگز مباد کوچه، خیابان بدون برف!

صبح بدون سر زدن عشق، غربت است
هرگز مباد کوه و بیابان بدون برف

سخت است در تهاجم عصیان قدم زدن
در کوچه های سرد خراسان بدون برف

#کانال_بچه_های_مولانا
@khanemolana
https://telegram.me/shahrestanadab/1242

امروز سالروز درگذشت شهید مصطفی احمدی روشن است. 21 دی‌ماه سال 90 بود که عوامل دشمن، این دانشمند هسته‌ای جوان را هنگام خروج از منزل به شهادت رساندند. فردای همان روز میلاد عرفان‌پور هم چونان شاعران دیگری وبلاگش را با شعری برای این شهید جوان به‌روز کرد. مدتی بعد مهدی جهاندار، شاعر اصفهانی، بر مبنای غزل عرفان‎پور مسمطی سرود و آن را تضمین کرد، و آن شعر هم در سایت شهرستان ادب منتشر شد. در آن ایام سایت شهرستان ادب با پروندۀ «جوهر سرخ» به‎روز بود و شعرهای زیادی را در رثا و خونخواهی دانشمندان شهید منتشر کرد، اما نکتۀ متمایز این دو شعر این بود که در ادامۀ هم بودند و نوعی کار جمعی بودند. تا این‌که حامد زمانی خوانندۀ پاپ، مسمط مهدی جهاندار را به نام «راز روشن» خوانندگی و آهنگسازی و با تنظیم مسعود جهانی منتشر کرد. «راز روشن» برکت خون شهید و کار دسته‎جمعی در احقاق حق و حقیقت است.

ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطرۀ شهید مصطفی احمدی روشن، در ادامه، متن اشعار میلاد عرفان‌پور و مهدی جهاندار و آهنگ راز روشن را تقدیم شما خوانندگان شهرستان ادب می‌کنیم.

غزل میلاد عرفان‌پور برای شهید مصطفی احمدی روشن:

امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است
یوسفی رفته است، آری... وضع کنعان روشن است

گرچه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله‌ها، تکلیف باران روشن است

باز شمعی کشته شد با دست شب، اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است

کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان روشن است

مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است



مخمس مهدی جهاندار برای شهید مصطفی احمدی روشن با تضمین غزل میلاد عرفان‌پور:


تا چراغی در میان این شبستان روشن است
تا تنور نان گرم مرد چوپان روشن است
شک نکن قصد پلنگ تیز دندان روشن است
«امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است
یوسفی رفته است آری وضع کنعان روشن است»

تشنه اما مشک بر دوش آمدی، نام تو چیست؟
خنده بر لب داشتی، آقا و مولای تو کیست؟
بر مزار کشتگان عشق باید خون گریست
«گر چه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله ها تکلیف باران روشن است»

تک سواران تیز می‌تازند در صحرا هنوز
از تلاطم باز ننشسته است این دریا هنوز
آتشی پیداست آن‌سوی بیابان‌ها هنوز
«باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است»

کی به اندک بادی اقیانوس لرزان می‌شود؟
کوه کی با یک خراش ساده ویران می‌شود؟
عاشق رفتن کی از رفتن پشیمان می‌شود؟
«کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان روشن است»

مرتضی تا بود کارش غیر شیدایی نبود
مجتبی می‌گفت: دیدم غیر زیبایی نبود
شد پشیمان هر کسی اینجا زلیخایی نبود
«مصطفی هم رفت، آری... او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است»

#شهید_مصطفی_احمدی_روشن #میلاد_عرفان_پور #مهدی_جهاندار #حامد_زمانی


@ShahrestanAdab
پانزدهمین نشست تخصصی ادبیات داستانی با عنوان
«جهان رمان جهان مثنوی معنوی» با حضور
دکتر #محمدتقی_چاوشی و دکتر #امیرحسین_ماحوزی فردا چهارشنبه ۲۲ دی از ساعت۱۵ در موسسه شهرستان ادب

@ShahrestanAdab
رونمایی و نقد مجموعه شعر #شاید_به_جا_آوردی سروده #وحیده_احمدی با حضور #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #حمیدرضا_شکارسری و #فریبا_یوسفی
فردا پنجشنبه از ساعت 14 تا 16 در محفل انس
@ShahrestanAdab
پانزدهمین نشست تخصصی ادبیات داستانی با عنوان
«جهان رمان جهان مثنوی معنوی» با حضور
دکتر #محمدتقی_چاوشی و دکتر #امیرحسین_ماحوزی در شهرستان ادب اکنون در حال برگزاری است
@Shahrestanadab
شعر #شهریار برای مرحوم #حجت_الاسلام_هاشمی_رفسنجانی و پاسخ ایشان به شعر او

https://goo.gl/s4fTae

@shahrestanadab
https://telegram.me/shahrestanadab/1251

شعر استاد محمدحسین شهریار در وصف مرحوم حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی:

ای غریو تو ارغنون دلم
سطوت خطبه‌ات ستون دلم

خطبه‌های نماز جمعۀ تو
نقشۀ حمله با قشون دلم

چه فسونی‌ست در فسانۀ تو
که فسانه‌ست از او فسون دلم

با دلی لاله‌گون تو را گوشم
ای لبت لعل لاله‌گون دلم

چشم از نقش تو نگارین است
می‌نگارد مگر به خون دلم

عقل من پاره می‌کند زنجیر
که به سر می‌زند جنون دلم

من هم از آن فن و فنون دانم
که جنون زاید از فنون دلم

کلماتت چو تیشۀ فرهاد
می‌شکافند بیستون دلم

وز مواعظ که می‌کنی آن‌گاه
صبر می‌زاید از سکون دلم

انقلاب من از تو اسلامی است
که حریفی به چند و چون دلم

گوهر شب چراغ رفسنجان
ای چراغ تو رهنمون دلم

کفه‌ای هم‌تراز خامنه‌ای
در ترازوی آزمون دلم

بازوان امام آنکه دگر
بی‌قرین است در قرون دلم

چشم امیدی و چراغ نوید
هم شکوهی و هم شکون دلم

در رکوع و سجود خامنه‌ای
من هم از دور سرنگون دلم

خاصه وقت قنوت او کز غیب
دست‌ها می‌شود ستون دلم

او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم

عرشیان می‌کنند صف به نماز
از درون دل و برون دلم

من برونی نی‌ام خدا داند
کاین صلا خیزد از درون دلم

من زبان دلم ولی افسوس
بسکه بی‌همزبان زبون دلم

پیرم از چرخ واژگون و علیل
بشنو از بخت واژگون دلم

چون کمانی خمیده‌ایم لیکن
تیر آهی است در کمون دلم

طوطی عشقم و زبان از بر
جمله ماکان و ما یکون دلم

در ترازوی سنجشم مگذار
ای کم عشق تو فزون دلم

درس من خارج است و حاشیه نیست
که دگر فارغ از متون دلم

دگرم بخشی از تن و جان نیست
دل به جانان رسیده چون دلم

شهریارم لسان حافظ غیب
شعر هم شأنی از شئون دلم

ادامۀ این یادداشت را در نشانی زیر بخوانید:

https://goo.gl/s4fTae

@shahrestanadab
Forwarded from شهرستان ادب
رونمایی و نقد مجموعه شعر #شاید_به_جا_آوردی سروده #وحیده_احمدی با حضور #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #حمیدرضا_شکارسری و #فریبا_یوسفی
فردا پنجشنبه از ساعت 14 تا 16 در محفل انس
@ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
نشانی: میدان فردوسی به سمت میدان انقلاب، کوچه شهید براتی کوچه تمدن غربی، بن بست اول، پلاک 2
بال های سنت استفان ددالوس | یادداشت #دکتر_مریم_سادات_حسینی در سالروز درگذشت #جیمز_جویس

https://goo.gl/SY5TRN

@shahrestanadab
Forwarded from رادیو شعر و داستان
در #قصه_جمعه_ها ی این هفته داستانی خواهید شنید از #جیمز_جویس نویسنده ایرلندی به نام #عربی در سالروز درگذشت وی.
....
https://telegram.me/joinchat/ApJBUDv6V8G9ZlRkLRLXEA
https://telegram.me/shahrestanadab/1256

«خبر خوشحال‌کننده این‌که می‌شود جیمز جویس خواند. از این جهت می‌گویم خوشحال‌کننده که اسم جویس بین کتاب‌خوان‌ها و البته آن حرفه‌ای‌هایش – که یک آماتور بعید است هوس جویس‌خوانی به سرش بزند- به «نخواندنی» مشهور است. انگار که کتاب‌های جویس فقط مخصوص بالای طاقچه باشند و این‌قدر ثقیل و نفهمیدنی باشند که کسی از عهده‌ۀ خواند‌ن‌شان برنیاید. خبر خوشحال‌کننده این‌که لااقل در مورد «چهرۀ مرد هنرمند در جوانی» چنین نیست. می‌شود این کتاب را خواند، فهمید و حتی از خواندنش لذت برد. هرچند این به این معنا نیست که با رمانِ جویس به راحتیِ خواندن یک داستانِ پاورقی بشود کنار آمد. البته که جویس خواندن به دلایلی که در ادامه خواهم گفت دشواری‌هایی دارد.»


متن کامل یادداشت خانم دکتر #مریم_سادات_حسینی در سالروز درگذشت #جیمز_جویس را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
https://goo.gl/SY5TRN

@shahrestanadab
#حمیدرضا_شکارسری امشب میهمان میز شعر برنامه #چشم_شب_روشن با اجرای #مرتضی_امیری_اسفندقه می‌شود.

ساعت 23 _ شبکه چهارم سیما

@ShahrestanAdab