🔸«قمارباز عاشق»
( بریدهای از کتاب «داستایفسکی به آنا» به مناسبت زادروز #داستایفسکی )
🔹«مشهور است که داستایفسکی کتاب «قمارباز» را در شرح حال و احوال قماربازیهای خویش نگاشته است. سرگرمی پرهزینۀ داستایفسکی، عادت ناپسندی بوده که خود او نیز بر آن واقف بوده است و تأمین هزینههای قمار، یکی از انگیزههای پرقدرت فئودور برای نگاشتن داستان و رمان بوده است. یکی از اعترافات جالب نویسنده را میتوان در نامهای از او به همسرش، آنّا، در سال 1867 یافت، یعنی سالهایی که داستایفسکی، چشمانتظار چاپ یکی از شاهکارهای خود، رمان ابله، بوده است. در ادامه، این نامۀ خواندنی مرور خواهد شد...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( بریدهای از کتاب «داستایفسکی به آنا» به مناسبت زادروز #داستایفسکی )
🔹«مشهور است که داستایفسکی کتاب «قمارباز» را در شرح حال و احوال قماربازیهای خویش نگاشته است. سرگرمی پرهزینۀ داستایفسکی، عادت ناپسندی بوده که خود او نیز بر آن واقف بوده است و تأمین هزینههای قمار، یکی از انگیزههای پرقدرت فئودور برای نگاشتن داستان و رمان بوده است. یکی از اعترافات جالب نویسنده را میتوان در نامهای از او به همسرش، آنّا، در سال 1867 یافت، یعنی سالهایی که داستایفسکی، چشمانتظار چاپ یکی از شاهکارهای خود، رمان ابله، بوده است. در ادامه، این نامۀ خواندنی مرور خواهد شد...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«از نیما تا بعد »
( یادداشتی به مناسبت زادروز #نیما_یوشیج از #محمدامین_اکبری )
🔹«آیا نیما تنها یک ساختارشکن بود؟
اگر این پرسش را با هرکدام از شاعران نوگرا مطرح کنیم به احتمال زیاد با این پاسخ روبرو خواهیم شد که: «نه نیما پیشوای شعر نوی فارسی بود و ساختارشکنی و برآشفتن بر ساختار کلاسیک یکی از مهمترین (و شاید مهمترین) کارهای او بود.» ولی وقتی به شعر نویِ معاصر در پس از نیما نگاه میاندازیم تنها معدود شاعرانی را مییابیم که به واقع به این پاسخ ایمان داشته باشند و نیما را تنها یک ساختارشکن ندانند...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( یادداشتی به مناسبت زادروز #نیما_یوشیج از #محمدامین_اکبری )
🔹«آیا نیما تنها یک ساختارشکن بود؟
اگر این پرسش را با هرکدام از شاعران نوگرا مطرح کنیم به احتمال زیاد با این پاسخ روبرو خواهیم شد که: «نه نیما پیشوای شعر نوی فارسی بود و ساختارشکنی و برآشفتن بر ساختار کلاسیک یکی از مهمترین (و شاید مهمترین) کارهای او بود.» ولی وقتی به شعر نویِ معاصر در پس از نیما نگاه میاندازیم تنها معدود شاعرانی را مییابیم که به واقع به این پاسخ ایمان داشته باشند و نیما را تنها یک ساختارشکن ندانند...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸« چرا کتاب؟ »
( گفتاری درباره ضرورت مطالعه از #محمدرضا_معلمی )
🔹«صحبت از کتاب و کتابخوانی همه جا هست. ریویوی کتاب و سیر مطالعاتی و معرّفی کتاب خوب و بریدۀ کتاب از آن هم بیشتر. مجلّاتی که گروهی از نویسندگان در آن فعّالیت میکنند و نظراتشان پیرامون کتابهای مختلف را منتشر میکنند، هر روز بیشتر از دیروز دیده میشوند. پروندههای مختلف با موضوعات مختلف با محوریت کتابها رشد فراوانی داشتهاند. همه ساله نمایشگاه کتاب در همۀ شهرهای بزرگ برگزار میشود. تخفیفهای بهاره و پاییزه و مناسبتی کم نیستند. سایتهای فروش کتاب با تخفیفهای متداول و گاه عجیب کم نیستند...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( گفتاری درباره ضرورت مطالعه از #محمدرضا_معلمی )
🔹«صحبت از کتاب و کتابخوانی همه جا هست. ریویوی کتاب و سیر مطالعاتی و معرّفی کتاب خوب و بریدۀ کتاب از آن هم بیشتر. مجلّاتی که گروهی از نویسندگان در آن فعّالیت میکنند و نظراتشان پیرامون کتابهای مختلف را منتشر میکنند، هر روز بیشتر از دیروز دیده میشوند. پروندههای مختلف با موضوعات مختلف با محوریت کتابها رشد فراوانی داشتهاند. همه ساله نمایشگاه کتاب در همۀ شهرهای بزرگ برگزار میشود. تخفیفهای بهاره و پاییزه و مناسبتی کم نیستند. سایتهای فروش کتاب با تخفیفهای متداول و گاه عجیب کم نیستند...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸« چشمهای دكمهای من »
( داستانی از #بیژن_نجدی به مناسبت زادروزش )
🔹«من كلّهاي بزرگ دارم. صورتم صاف و بدون گونه است. چشمهاي من دكمهاي است. نميتوانم بايستم. كسي بايد كمكم كند تا بتوانم راه بروم وگرنه روي كشالۀ رانهايم شكسته ميشوم و با صورت به زمين ميافتم. موهايم مثل ريش قالي است خيلي هم از بوي دهان فاطي خوشم ميآيد.
به خاطر همان بوي گرم دهانش بود كه او را مي خنداندم و صورتم را به صداي خندهاش ميچسباندم...»
💠 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( داستانی از #بیژن_نجدی به مناسبت زادروزش )
🔹«من كلّهاي بزرگ دارم. صورتم صاف و بدون گونه است. چشمهاي من دكمهاي است. نميتوانم بايستم. كسي بايد كمكم كند تا بتوانم راه بروم وگرنه روي كشالۀ رانهايم شكسته ميشوم و با صورت به زمين ميافتم. موهايم مثل ريش قالي است خيلي هم از بوي دهان فاطي خوشم ميآيد.
به خاطر همان بوي گرم دهانش بود كه او را مي خنداندم و صورتم را به صداي خندهاش ميچسباندم...»
💠 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸« غربت مهآلود »
( شعری از #طاهره_صفارزاده به مناسبت زادروزش )
🔹«مه در لندن بومیست
غربت در من
در زمستان، توريست اوّل مه را میبيند
و بعد
باغوحش
و برج لندن
غروبها وقتي به اتاقم در الزکورت برمیگردم
جادّۀ مخدّر مه
حافظۀ قدمهايم را مخدوش میکند...»
💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( شعری از #طاهره_صفارزاده به مناسبت زادروزش )
🔹«مه در لندن بومیست
غربت در من
در زمستان، توريست اوّل مه را میبيند
و بعد
باغوحش
و برج لندن
غروبها وقتي به اتاقم در الزکورت برمیگردم
جادّۀ مخدّر مه
حافظۀ قدمهايم را مخدوش میکند...»
💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab