شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.4K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔹تفاوت میان یک انسان بی‌تجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان مرگی شرافت‌مندانه است، در حالی‌که دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی زندگی را دوست دارد.

🔸 #ناطور_دشت، #جروم_دیوید_سلینجر

#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸ای پارسای پارسی
(شعری از غلامرضا کافی برای سپهبد #قاسم_سلیمانی)

🔹«نامت بلند باد که هستیم سر بلند
نامی که نیست جز همه با کَرّ و فَرّ بلند

از نام توست رایحه‌گردان نسیمِ مَجد
این عطرِ خوش که هست به هر بام و در بلند

دستت اگر به صندلیِ جاه نارسا،
گامت ولی به هِیمنه‌گاهِ خطر بلند

سالی گذشت، بی‌تو جهان رویِ خوش ندید
هیهایِ مرگ بود به هر بوم و بَر بلند

سالی گذشت و باز جهان در خَم ِ بلاست
یعنی نکرده از غم داغت، کمر بلند

طوفان دَمید بر تنِ خاک، آن سِتُرگ‌داغ
آشوب شد ز خاوَر و از باختَر بلند

هان هان! که در نشست به چشمِ تمامِ خَلق
دودی که شد ز مشهدِ آن نخلِ تَر بلند

تُو خالیَ است طبلِ ستم، عجزِ بارز است:
آن جا که هست نعرۀ توپ و تَشَر بلند

سبزیم و جاودانه، اگر چند بشکنیم
نه گفته‌ایم ما به تَبارِ تَبَر بلند

ای رود رود، جاریِ اشکت به نیمه شب
ای های های، گریۀ تو هر سَحر بلند

چشمِ عقاب با همۀ اوج، سر به زیر
طبعِ پلنگ با همه زیر و زَبَر بلند...»

💠 ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

#برای_سپهبد_سلیمانی
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 معرفی کتاب #قرار_مهنا اثر #مهدی_کفاش

💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/قرار-مهنا

#معرفی_کتاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔸فرار به واقعیت
(یادداشتی از #محسن_خیابانی به مناسبت زادروز #جی_آر_آر_تالکین)

🔹«یک کاتولیک متعصب، استاد خستگی‌ناپذیر آکسفورد، خالق دنیای ادبی سرزمین میانه، کسی که فیلم‌های ارباب حلقه‌ها را بر اساس کتاب‌هایش ساخته‌اند، لغت‌شناسی قهار، مخترع زبان‌های گوناگون و... این‌ها عناوینی هستند که با یادآوری نام تالکین به ذهنمان خطور می‌کنند. کم و زیادش بستگی به کم و زیاد شناخت خودمان از او دارد. تالکین را در ایران، قبل از فیلم‌های ارباب حلقه‌ها، جز طرفداران دو آتشه فانتزی، کمتر کسی می‌شناخت. در سال ۱۳۷۷ برای اولین بار کتابی از تالکین به فارسی ترجمه شد (درخت و برگ)، تقریباً سه سال قبل از اکران اولین فیلم ارباب حلقه‌ها و چهار سال قبل از موج ترجمه آثار تالکین...»

💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸عقده سلینجر و دنیای مدرن
(دربارۀ #جروم_دیوید_سلینجر و مهم‌ترین اثر او #ناطور_دشت، یادداشتی از #فاطمه_عسکری)

🔹«...در دنیای امروز که آدم‌ها حاضرند هر کاری بکنند برای بیشتر دیده شدن حتی در شرایطی که استعداد هنر یا دستاورد خاصی ندارند، عقده سلینجر بیشتر به چشم می‌آید. او به جای مرکز توجه بودن، تصمیم گرفت در کلبه دورافتاده‌ای در نیوهمشیر زندگی کند. اگر او امروز کسانی را می‌دید که از روابط عاشقانه، فرزندان، بدن‌شان، سفر و یا حتی وعده‌های غذایی‌شان مایه می‌گذارند تا از جهان اطرافشان دور نشوند چه واکنشی داشت؟

آیا این جهان او را بیگانه‌تر می‌کرد یا او را مجبور می‌کرد که هر روز دست‌نوشته جدیدش و یا عکس‌های سلفی با آدم‌های معروف آمریکایی را در صفحات مجازی‌اش بگذارد؟ آیا برای خودش پیج طرفداری داشت و از اینکه نقل قول‌ها یا جملات قصارش دست به دست شوند، لذت نمی‌برد؟

آیا با تمام این‌ها، خواندن آثار سلینجر در این زمانه به ما کمک می‌کند تا از این تله توجه طلبی مفرط نجات پیدا کنیم؟...»

💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸عرض تسلیت خدمت جناب آقای «مجید نانی‌زاد» و سرکار خانم «فاطمه نانی‌زاد»

🔹آقای #مجید_نانی_زاد و خانم #فاطمه_نانی_زاد، همکاران و دوستان شما در موسسه شهرستان ادب مصیبت وارده را تسلیت می‌گویند. ان‌شاءالله خداوند آن عزیز از دست رفته را در جوار رحمت خود پناه دهد و به بازماندگان صبر جزیل عطا فرماید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸جنگ و رستگاری
(نگاهی به کتاب #قرار_مهنا اثر #مهدی_کفاش، به قلم #آزاده_جهان_احمدی)

🔹«خاورمیانه قلب تپنده زمین است. علاوه‌بر منابع انرژی متمرکز در این منطقه از زمین این بخش از جهان ما خاستگاه ادیان ابراهیمی است. یک عمر تاریخ عقبه این منطقه است. تاریخی به قدمت هبوط آدم علیه‌السلام...
در گفتمان آینده‌پژوهی هم خاورمیانه مهم‌ترین بخش از بستر حوادث آخرالزمانی است. تاریخ این منطقه را با خون نوشته‌اند. با جنگ و کشتار و با بعثت و ایمان.

اکنونِ این منطقه هم با جنگ و گروه‌های متخاصم پیوند خورده است. جنگ می‌تواند درون مرزهای جغرافیایی خاصی محصور باشد لکن اثراتش محصور نخواهد بود. از حدود ده‌سال پیش تاکنون تعدادی از همسایگان و متحدان ایران در منطقه درگیر جنگ هستند. جنگی به غایت خونبار و پیچیده همراه با قساوت‌ها و قتل‌های عجیب و داعیه‌های غریب مسلمانی...»

💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸پروازی سرخ
(چهار رباعی از #سیدیعقوب_کریمی برای شهیدان حادثه هواپیمایی اوکراین)

🔹از جان شما می‌شکفد جانی سرخ
دیریست که بسته‌اید پیمانی سرخ
در قالب قاموس شما می‌گنجد
آغازگری... برای پایانی سرخ


🔹پایان تویی و تویی که آغازی، تو!
از شب صبحی دوباره می‌سازی تو
صبح است و طلوع، امتدادی ابدی
پرواز در امتداد پروازی تو


🔹در حنجره‌ها دمیده آوازی سرخ
پر پر شدنی برای پروازی سرخ
هر آغازی، ختم به پایانی شد
پایان شما چه بود؟! آغازی سرخ


🔹برای دانش آموختگان شهید دانشگاه بوعلی سینا که برای تحصیل قصد مهاجرت داشتند: سیده زهرا نقیبی و همسرش محمد عباسپور

تقدیر که سرنوشت دیرینۀ توست
چون سنگ در انتظار آیینۀ توست
بر دوش تمام شهر سنگینی کرد
سنگینی حسرتی که در سینۀ توست

☑️ @ShahrestanAdab
🔸نجوا
(شعری از شهید #محسن_فخری_زاده)

🔹شبی با یار در ساحل غنودن
به طوفان ترنم موج بودن

سرشک از دیده با نجوا چکاندن
نیازی گفتن و رازی شنودن

سکون بحر دل را موج دادن
به موج سینه عقده وا نمودن

ز گریه شانه چون کشتی به طوفان
چو ساحل چهره با اشکی زدودن

به نجوای دل‌انگیز خوش یار
چو بویی سوی بالا پر گشودن

ز گرمی تن دل‌دار در وصل
به حسرت در شب ساحل خمودن

ازین افسردگی هیهات هیهات
رخ او دیدن و همت نبودن

☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عاشقانۀ استاد «محمدکاظم کاظمی» برای همسرش

🔸به مناسبت زادروز شاعر و پژوهشگر فرهیخته استاد #محمدکاظم_کاظمی، به تماشای عاشقانه‌ای از ایشان برای همسرشان می‌نشینیم. گفتنی‌ست این فیلم به‌طور اختصاصی از صفحۀ شهرستان ادب منتشر می‌شود.

🔹این شعرخوانی مربوط به جشن امضاء کتاب ایشان به نام #شعر_پارسی است که در آخرین اردوی دوره ششم #آفتابگردان_ها، اسفندماه ۱۳۹۶ ویژه بانوان برگزار شده بود. همسر استاد کاظمی خانم #زینب_بیات در این فیلم کنار ایشان نشسته‌اند.

💠 آثار استاد کاظمی را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸ملکۀ جنایت
(مصاحبه‌ای خیالی با #آگاتا_کریستی به مناسبت سالروز درگذشتش)

🔹«...من در یک خانواده ثروتمند طبقه متوسط متولد شدم‌ اما با این حال در زمان جنگ جهانی اول، مادرم، من و خواهر و برادرم به مصر نقل مکان کردیم. بعد از مرگ پدرم به علت سکته قلبی در سال ۱۹۱۰ آن‌ها مصر را ترک کردند.
همان‌جا، در سال ۱۹۱۲ من همسر اولم را ملاقات کردم. "آرچی کریستی"، یک خلبان که به ارتش هوایی انگلستان پیوسته بود و همین مسئله کمی بعد ما را از هم جدا کرد. او در فرانسه و من در سرزمین مادریم زندگی می‌کردم. همان جا داوطلبانه در بیمارستان از سربازها پرستاری می‌کردم و در واقع آن سال‌ها و بحبوحۀ جنگ به من کمک کرد اولین داستان جنایی خودم را بنویسم.
در همان بیمارستانی که من مشغول به کار بودم، داروشناس معروفی بود که او را آقای پی خطاب می‌کردیم. روزی یک ظرف کوچک از جیبش بیرون آورد و از من پرسید می‌دانی این چیست؟
مشخص بود می‌خواد مرا تحت تاثیر قرار دهد. پاسخ دادم خیر.
گفت این کورار است. می‌دانی کورار چیست؟
گفتم کمی درباره‌اش مطالعه کرده‌ام...»

💠 متن کامل این مصاحبه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔹آرزوی من این است که جوانان ایرانی وقتی آثارِ گران‌بهای دکارت را مطالعه می‌کنند با آثار غزالی و امثال و نظایرِ او هم که خودمانی هستند اندکی آشنایی حاصل نمایند و از آن‌ها یکسره غافل و بی‌خبر نمانده، کان لم یکن نپندارند.

🔸 #محمدعلی_جمالزاده

#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸کوله‌باری داغ
(شعری از #سیدوحید_سمنانی، به مناسبت شهادت #حضرت_زهرا سلام‌الله‌علیها)

🔹مثل ققنوسی که دل‌پرپر صدایم می‌زند
آتشی در زیر خاکستر صدایم می‌زند

فرصت پرواز سبزی داشتم تا مرز عشق
زرد درماندم، دلم کافر صدایم می‌زند

موج اشکم را به چشم‌انداز طوفان می‌زنم
پشت طوفان عطش، کوثر صدایم می‌زند

وحی می‌پیچد، غزل در سینه جاری می‌شود
یک نفر آن‌سوتر از باور صدایم می‌زند

کوله‌باری داغ برمی‌دارم از خود تا خدا
غربت یک باغ پهناور صدایم می‌زند

باید امشب دست‌های خاکی‌ام طوفان شود
چارده قرن است که مادر صدایم می‌زند

💠 کتاب «مرور پنجره‌ها» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#شعر_فاطمی
☑️ @ShahrestanAdab
🔹ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود.

🔸 #ادگار_آلن_پو

#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸پرفروش‌های داستانی انتشارات شهرستان ادب
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی)

🔹«امروزه دوگانه‌ای ایجاد شده در بازار داستان، که یک طرفش کارهای پرفروش قرار دارند که به مذاق عامه خوش می‌آیند، و طرف دیگر آثاری که ارزش ادبی بالایی دارند و مورد توجه اهل ادبیات قرار می‌گیرند. معمول پرفروش‌ها از نظر ادبی چندان کیفیت بالایی ندارند و داستان‌های شش‌دانگ هم کمتر مورد توجه عموم مخاطبان قرار می‌گیرند. انتشارات شهرستان ادب از همان ابتدای راه‌اندازی، سعی کرده است تا از این دوگانه فرار بکند. یعنی در عین حال که استانداردهایی غیرقابل عدول از لحاظ کیفیت ادبی آثار برای خود در نظر می‌گیرد، کتاب‌ها را به مخاطبان عام بشناساند و از بازار جدا نیفتد. هرچند که شکاف موجود بسیار بزرگ‌تر از تلاش چند موسسه و نشر است، با این حال لیست پرفروش‌های #انتشارات_شهرستان_ادب نشان می‌دهد که...»

💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸فراخوان ثبت نام در پنجمین دوره آزاد آموزشی #زنگ_شعر

🔹ثبت‌نام پنجمین دوره از دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی‌هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکای‌روم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از اول اسفندماه به مدت شش‌جلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: #یوسفعلی_میرشکاک، #علیرضا_قزوه، #قربان_ولیئی، #ناصر_فیض، #علی_محمد_مودب، #سیدمحمدجواد_شرافت، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی، #علی_داودی و #محمدمهدی_سیار برگزار می‌شود.

💠 برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت #شهرستان_ادب مراجعه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔸اندوه
(داستانی کوتاه از #آنتون_چخوف به مناسبت سالروز تولدش با ترجمۀ #سروژ_استپانیان)

🔹«غروب است. برف‌دانه‌های درشت آبدار به گرد فانوس‌‌هایی که دمی‌پیش روشنشان کرده‌اند، با تأنی می‌‌چرخند و همچون پوششی نازک و نرم، روی شیروانی‌ها و پشت اسب‌ها و بر شانه‌ها و کلاه‌های رهگذران می‌نشیند. ایونا پتاپف سورچی سراپا سفید گشته و به شبح می‌ماند. تا جایی که یک آدم زنده بتواند تا شود، پشت خم کرده و بی‌حرکت درجای خود نشسته است. چنین به نظر می‌رسد که اگر تلی از برف هم روی او بیفتد باز لازم نخواهد دید تکانی بخورد و برف را از روی خود بتکاند. اسب لاغرمردنی‌اش هم سفیدپوش و بی‌حرکت است. حیوان بی‌نوا با آرامش و سکون خود و با استخوان‌های برآمده و با پاهای کشیده چون چوب خرد، از نزدیک به اسب قندی صناری می‌ماند. به احتمال بسیار زیاد، او هم به فکر فرو رفته است. اسبی را که از گاوآهن و از مناظر خاکستری رنگ مالوفش جدا کنند و در این گرداب آکنده از آتش‌های دهشت‌انگیز و وتق‌ وتق بی‌امان و درآمد و شدهای شتابان انبوه جمعیت رها کنند، محال است به فکر فرو نرود...»

💠 این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab