شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.41K photos
732 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻آن روزهای خوب
(شعری از #محمدجواد_آسمان)

▪️به هشیاران بگو آن می به ساغر برنمی‌گردد
بگو آن روزهای خوب، دیگر برنمی‌گردد

بگو آن‌قدر نومیدیم از برگشتن مستی
که ساقی را به سوی تشنگان سر برنمی‌گردد

بهشت آتشینی ساختیم از خون و خاکستر
شفیعان سوختند و روز محشر برنمی‌گردد

خبر تلخ است اما بهتر است از بی‌خبر بودن
خبر این است دیگر آن کبوتر برنمی‌گردد

میان این همه تابوت دنبال که می‌گردند؟
بگو رستم که پیش از خوان آخر برنمی‌گردد

قلندرها طلسم عشق را همراه خود بردند
طلسم عشق برگردد قلندر برنمی‌گردد

از این افسانه تنها کلبه احزان حقیقت داشت
تو یوسف باش بنیامین! برادر برنمی‌گردد

☑️ @ShahrestanAdab
🔻بوی شالیزار در پس کوه‌های شمالی
(یادداشت #محمدامین_پورحسینقلی بر رمان #حوای_سرگردان اثر #محمدقائم_خانی)

▪️«...داستان‌ها سوژه‌های مهم و بغرنجی را در بر گرفته‌اند که نشان می‌دهد نویسنده دارای دغدغۀ ذهنی فعالی روی آن‌ها بوده است. شاید عمده‌ترین این دغدغه‌ها مسألۀ سنت در برابر تجدد باشد که هم در داستان‌های امروزین این مجموعه و هم در داستان‌هایی که در دوران قبل‌تر و دست‌کم یک تا دو نسل پیشین روایت می‌شود، به چشم می‌خورند. همچنین دو عنصر مشترک این مجموعه که اتفاقاً جزء نقاط قوت آن هم محسوب می‌شود، طبیعت و زن است. انگار دو عنصر به‌نحوی در هم‌ تندیده شده‌اند. گویی زن و طبیعت هردو یکی هستند؛ همان اندازه دست‌نیافتنی و بکر با زیبایی وحشی که تجدد با دست‌اندازی به آن، بزکش می‌کند، زیبایی‌اش را مصنوعی می‌نماید و از جلوه‌های آن می‌کاهد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻خانم داتا نامه‌ای می‌نویسد
(داستان کوتاهی از #چیترا_دیواکارونی)

▪️«ساعت پنج‌صبح که زنگ ساعت مثل زنبور به دام افتاده‌ای به صدا در می‌آید، خانم داتا مدتی است بیدار توی تختش دراز کشیده. خوابیدن روی این تشک پرما رست که پسر و عروسش، ساگار و شیامولی، مخصوص او خریده‌اند، هنوز هم برایش سخت است. هرچند حالا دیگر دوماه است که روی آن می‌خوابد. زیادی آمریکایی و نرم است، برخلاف آن تشک مغزنارگیلی سفت و قرص و محکم با روکش متقال که در خانه رویش می‌خوابید. با خودش می‌گوید، ولی حالا این‌جا خانه است. با عجله دست دراز می‌کند تا زنگ ساعت را خاموش کند، ولی انگشت‌هایش توی تاریکی دگمه‌ها را قاتی می‌کند و ساعت الکتریکی گرومب به زمین می‌افتد. طنین فلزي خشم‌آلودش دیوارهای اتاق را به لرزه در می‌آورد و یقین دارد که همه را بیدار خواهد کرد. دیوانه‌وار سیم را می‌کشد تا آن که احساس می‌کند از پریز درآمده است و در سکوت ناگهانی پس از آن، صدای نفس‌های خودش را می‌شنود؛ خش‌دار و نامنظم و سرشار از احساس گناه...»

🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 جسارت در خلق روایت
(یادداشت #علی_ششتمدی بر رمان نوجوان #چشم_های_سبز_هی_هو_ها_ما اثر #ریحانه_جعفری)

▪️ «...قصه و ماجرای اصلی باوجودآنکه به‌ظاهر یک اتفاق غیرطبیعی است، ولی در داستان به شکل باورپذیری از ذهن راوی روایت شده و اتفاقات خارج از منطق طبیعی، به‌تدریج شکل می‌گیرند تا فرصت ایجاد تمهیدات لازم برای باور آن‌ها در داستان فراهم شود.
همان‌طور که گفته شد، داستان از کلیشه‌های داستان‌های مشابه، خارج می‌شود و با یک اتفاق غیرواقعی (یک رؤیا، خواب یا تصور یا ...) سروته قضیه را هم نمی‌آورد! ماجرا واقعی و عینی است و نویسنده از مسئولیتِ منطق داستانی فرار نمی‌کند! درواقع مهم‌ترین کلیدواژه برای توصیف این کتاب را "جسارت" می‌دانم! نویسنده به سراغ سوژه، شخصیت و گرهی رفته که پرداخت و واقعی نمایاندنِ آن کاری است سخت و موفق هم آن را ارائه داده است!

عنوان جذاب کتاب (که حتی در زمان مطالعۀ کتاب توسط نگارنده، نظر نوجوانانی که چشمشان به جلد می‌افتاد را جذب می‌کرد) یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین نکات قوت آن است...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻آخر پاییز شد
(شعری از استاد #محمدکاظم_کاظمی به مناسبت #شب_یلدا)

▪️آخر پاییز شد، جوجه‌شماری کنید
فصل زمستان رسید، فکر بخاری کنید

عمر گرانمایه‌تان می‌گذرد مثل باد
مزرع ناکشته را مزرعه‌داری کنید

نامۀ اعمالتان درهم و برهم شده است
نامۀ اعمال را بازنگاری کنید

فی‌المثل امسال اگر موج جدیدی رسید،
اهل سیاست! کمی موج‌سواری کنید

تاجر اگر بوده‌اید، در نوسانات ارز
دخل دلاری کنید، خرج دلاری کنید

کاسب اگر بوده‌اید، با مدد سطل رنگ
بچۀ گنجشک را بچه قناری کنید

زاهد اگر بوده‌اید از همه اعمال دین
گریه و زاری کنید، گریه و زاری کنید

الغرض ای مردمان، آخر پاییز شد
جوجه اگر نیست، باز تخم‌گذاری کنید

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از ایرانشهر تا تحریر دیوانگی
(معرفی دو اثر داستانی شهرستان ادب به قلم #مینو_رضایی)

▪️ «...جملاتی که خواندید، بخشی از جلد یک رمان #ایران_شهر به قلم #محمدحسن_شهسواری است. شهسواری که پیش از این چاپ رمان بسیار موفق و پرفروش "وقتی دلی" را به مؤسسۀ شهرستان ادب سپرده بود، این‌بار قرارداد یک مجموعۀ ده جلدی را با این انتشارات ثبت کرده است. روایت "ایرانشهر"، روایت مقاومت سی‌وچند روزۀ خرمشهر است. داستان از دو روز قبل از حملۀ عراق یعنی ۲۹ شهریور سال ۵۹ شروع می‌شود و تا پایان چهارم آبان‌ماه همان سال ادامه پیدا می‌کند. شهسواری برای نگارش "ایرانشهر" حدود چهار سال زمان گذاشته و جزئی‌ترین مدارک و فیلم‌ها و خاطرات مربوط به این مقاومت را جمع‌آوری کرده و با دادن پروبال داستانی به مستندات، اثرش را به‌صورت رمانی حماسی در مجموعۀ "ایرانشهر" عرضه کرده است. بد نیست بدانید در جلد اول این مجموعه، تنها تا پایان روز سوم مقاومت روایت شده است!...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

#تحریر_دیوانگی
#مهدی_زارع
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کارگاه «یکشنبه‌های داستان»

▪️کارگاه #یکشنبه_های_داستان، هر یکشنبه از ساعت ۱۶:۳۰ با حضور استاد #مجید_قیصری میزبان عموم علاقمندان ادبیات است.

خیابان شریعتی - بالاتر از سه راه طالقانی - پلاک ۱۶۸ - طبقه چهارم

☑️ @ShahrestanAdab
🔻یلدا
(شعری از دکتر #محمدرضا_ترکی به مناسبت #شب_یلدا)

▪️یلدا برای بچّه‌ها آجیل و طعم هندونه‌س
ولی برا بزرگترا، یه خاطره، یه نشونه‌س

یلدا شب ولادته؛ این جوره تو نوشته‌ها
خورشیدو دنیا می‌آرن، تو دل شب فرشته‌ها

فرشته‌های مهربون، فرشته‌های نازنین
از اوج اوج آسمون، میان پایین، روی زمین

شبیه دونه‌های برف روی درختا می‌شینن
تا خورشیدو بغل کنن، تا صب یه وختا می‌شینن

قصّه میگن برای هم؛ گرچه شبيه قصّه نیس
قصّۀ اون‌ها مثل ما، نون و پنیر و پسه نیس

میگن: يه شب از آسمون پولک آبی می‌باره
تا دم‌دمای صُب بشه برف حسابی می‌باره

وقتی گمون نمی‌کنی، ستاره‌ای پر می‌زنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر می‌زنه

یه شب تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون می‌دن
تو دل شب، شب سیا، صُب میشه و اذون می‌دن

میادو مرهم می‌ذاره به ساقۀ ملخ‌زده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخ‌زده!

☑️ @ShahrestanAdab
📸 یک عکس یادگاری از دو سال پیش در چنین روزی

🔸نخستین شب از #شب_های_شعر_عاشقانه
| تهران - موسسه شهرستان ادب - آذرماه ۱۳۹۶ |

🔗 برای دیدن تصاویر بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید.

#عکس_یادگاری_شهرستان_ادبی_ها
☑️ @ShahrestanAdab
🔻در اخبار نبشته‌است... | شماره سی‌ویکم
(گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب)

▪️این هفته در سی‌ویکمین مطلب #در_اخبار_نبشته_است، خبرهایی داریم از حذف نام نویسنده زن سیاه در تلویزیون بی‌بی‌سی، دروغ بریتانیایی‌ها درباره مطالعه کتاب، بازگشت هویت میلان کوندرا، جایزه جلال آل‌احمد و اوضاع زبان فارسی در پاکستان. از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید.

مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته خبرگزاری مهر، ایبنا، گاردین، ایندیپندنت و با همکاری #گروه_ترجمه_شهرستان_ادب گردآوری شده است.

🔗 این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻میان برف‌ها
(یک رباعی از #محمدرضا_وحیدزاده در سوگ آزاد و فرهاد خسروی دو نوجوان کولبر مریوانی)

▪️محجوب و نجیب و بی‌صدا خوابیده است
دلگیر ز بی‌شرمی ما خوابیده است
آن کودک کار را که دور افکندیم
رفته‌ست میان برف‌ها خوابیده است

☑️ @ShahrestanAdab
🔻کتاب «پست طهران» تازه‌ترین اثر «هادی حکیمیان» منتشر شد

▪️کتاب #پست_طهران نوشته #هادی_حکیمیان توسط #انتشارات_شهرستان_ادب روانه بازار کتاب شد. رمان تازه این نویسنده یزدی با مشارکت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) به چاپ رسیده است.
«پست طهران» قصه زندگی سرهنگی است که در دوران ستمشاهی زندگی می‌کند و دچار تردید می‌شود. او که از ارتش اخراج شده است، در روزهای آغازین نهضت امام خمینی به دنبال یافتن حقیقت است. سرهنگ در یکی از حجره‌های بازار تهران مشغول به کار شده است و حالا می‌تواند به گذشته کاری و دوران خدمت خویش بیاندیشد. در حقیقت حکیمیان از دل زندگی پرماجرای سرهنگ و خانواده و نزدیکانش شرایط سیاسی سال ۱۳۴۲ تهران و پیامدهای آن را روایت می‌کند.

هادی حکیمیان متولد ۱۳۵۷ در شهر یزد، دانش‌آموخته رشته تاریخ است و پیش از این کتاب‌های «برج ناز»، «باغ خرمالو»، «خواب پلنگ» و «برج قحطی» را در انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسانده است. این نویسنده نامزد جایزه‌های معتبری چون کتاب سال، #جایزه_جلال و قلم زرین بوده است.

🔗 برای تهیه این کتاب به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید.

☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چندی پیش در اوج خبرهایی مبنی بر «حذف نام بزرگان ادبیات از کتب درسی»، سایت شهرستان ادب پرونده‌ای را به #بررسی_ادبیات_در_کتابهای_درسی اختصاص داد. در این پرونده گزارش دقیقی از یکایک کتاب‌های فارسی مدارس ارائه شده است که در هر گزارش جدا از تحلیل نویسنده یادداشت، نظر دو شاعر،‌ دو نویسنده و دو معلم ادبیات نیز درباره آن کتاب نوشته شده است. گزارش‌های این پرونده شامل بررسی فصل‌‌به‌فصل و بعضاً‌ درس‌به‌درس کتاب‌های ادبیات مدارس‌اند و خالی از پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت کتاب‌های درسی نیستند.

🔸بنا به همزمانی زمان انتشار پرونده و قطعی سراسری اینترنت تصمیم گرفتیم این پرونده را بار دیگر بازنشر و شما مخاطبان گرامی را به بازخوانی این تلاش جمعی و نخبگانی دعوت کنیم.

🔗 برای مطالعۀ مطالب این پرونده به صفحۀ مخصوص آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چای تلخ
(شعری از کتاب #از_تو_چه_پنهان سرودۀ #ناصر_حامدی)

▪️هنوز اگرچه صدایت غریب و غمگین است
بلند حرف بزن، گوش شهر سنگین است

بلند حرف بزن ماه بی‌قرینه، ولی
مراقب سخنت باش، شب خبرچین است

مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق
شنیده‌ام که مجازات عشق سنگین است

اگر به نام تو دستی به آسمان برخاست
گمان مبر که دعا می‌کنند، نفرین است

به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است

مرا به خوب شدن وعده می‌دهی اما
شنیده‌ام همۀ وعده‌ها دروغین است

به حال و روز بدِ پیش از این چه می‌نالی؟
چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است

☑️ @ShahrestanAdab
🔻رمان #وضعیت_بی_عاری نوشتۀ #حامد_جلالی در کتاب‌سرای ادیان نقد و بررسی می‌شود

🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11348

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چه شد که حسین را کشتند؟
(معرفی رمان #پس_از_بیست_سال اثر #سلمان_کدیور به قلم #پرستو_علی_عسگرنجاد)

▪️ «...اشتباه نکنید! ماجرا خیلی فراتر از این‌حرف‌هاست! ما با یک کتاب مستند تاریخی روبه‌رو نیستیم. سلمان کدیور کتاب‌های تاریخ را جلویش نگذاشته تا آن‌ها را به زبانی امروزی‌تر بازنویسی کند و با حفظ تقدم و تأخر وقایع، یک "بازخوانی تاریخی" را به ما عرضه کند. ما با یک "رمان تاریخی" طرفیم. اگر به عبارت درون گیومه نگاه دقیق‌تری داشته باشیم، دشواری کار نویسنده را به‌وضوح درک خواهیم کرد. رمان تاریخی، در وهلۀ اول یک‌رمان است. پس تخیل و طبع نویسنده در آن راه یافته و از ساحت مستند، فاصله گرفته است. همین‌جا باید آب پاکی را روی دستتان بریزم و بگویم تخیل نویسنده چنان قوی است که شخصیت اول کتاب، "سلیم‌بن‌هشام" را در هیچ کتاب تاریخی مستندی پیدا نخواهید کرد! او کاملاً زاییدۀ تخیل نویسنده است و همین کفایت می‌کند که بپذیریم پس از بیست‌سال یک‌رمان است...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻رمان نوجوان «دارم می‌رسم جان‌‌جان» تازه‌ترین اثر «مهدی کردفیروزجایی» منتشر شد

▪️زبان ساده در کنار طنزی ملایم، این داستان نوجوان را به اثری خوش‌خوان تبدیل کرده است.
#دارم_می_رسم_جان_جان رمانی است اجتماعی که از زبان راوی نوجوان آن روایت می‌شود. قصه این رمان در دهه هفتاد خورشیدی و در مازندران می‌گذرد: پسری نوجولان در روز عروسی خواهر ناتنی‌اش درگیر اتفاقاتی می‌شود که زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نویسنده در کنار آن، با روایت ماجرای یک قتل، اشاره‌ای به شرایط فرهنگی سیاسی شمال کشور در دهه هفتاد می‌کند.

#مهدی_کرد_فیروزجایی متولد ۱۳۵۸ در بابل دارای تحصیلات سطح دو حوزه است. «افعی‌کشی»، «به هم رسیدن در میانسی»، و «گرگ‌های تیمور قلعه» رمان‌هایی است که او در سال‌های گذشته به بازار کتاب فرستاده است. فیروزجایی برگزیده جشنواره داستان انقلاب، برگزیده جشنواره اشراق و برگزیده جشنواره طلوع خرداد است.

🔗 برای تهیه این کتاب به فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک مراجعه کنید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻واحه
(شعری از کتاب #مرا_صدا_کردی؟ سرودۀ #لیلا_حسین_نیا)

▪️چگونه خواستمت؟ همچو خاک، باران را
چو بال خسته‌ی گنجشک‌ها درختان را

قدم که می‌زنی از خاک شعر می‌روید
تو غرق بیت و غزل کرده‌ای خیابان را

اگر تو واحه شوی پابرهنه خواهم رفت
تمام وسعت تفتیده‌ی بیابان را

زدم به آب و به آتش مگر بگردانم
دمی به میل تو تقدیر تلخ دوران را

کنار امن تو سهم من است از دنیا
به جنگ می‌طلبم موج‌موج طوفان را

☑️ @ShahrestanAdab