🔻نسیم انقلاب
(پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با شعری از ابراهیم قبله آرباطان بهروز میکنیم؛ شعری که تبریز و فعالیتهای انقلابی این شهر شکوهمند را میستاید و با زبان زیبای ترکی آمیخته است. این شعر را با هم میخوانیم)
▪️«تو را ای شهر حریت
تو را ای معدن غیرت
تو را ای معنی عزت
تو را من دوست میدارم
تو شهر قهرمانخیزی
تو از احساس لبریزی
تو تبریزی تو تبریزی
تو را من دوست میدارم
چهل سال استقامتها
شهادتها شهامتها
تو ای شهر رشادتها
تو را من دوست میدارم
تویی بیست و نه بهمن
تویی باران، تویی آهن
تویی غداره را دشمن
تو را من دوست میدارم
نسیمِ انقلابی تو
وطن را آفتابی تو
اجانب را عذابی تو
تو را من دوست میدارم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10045
☑️ @ShahrestanAdab
(پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با شعری از ابراهیم قبله آرباطان بهروز میکنیم؛ شعری که تبریز و فعالیتهای انقلابی این شهر شکوهمند را میستاید و با زبان زیبای ترکی آمیخته است. این شعر را با هم میخوانیم)
▪️«تو را ای شهر حریت
تو را ای معدن غیرت
تو را ای معنی عزت
تو را من دوست میدارم
تو شهر قهرمانخیزی
تو از احساس لبریزی
تو تبریزی تو تبریزی
تو را من دوست میدارم
چهل سال استقامتها
شهادتها شهامتها
تو ای شهر رشادتها
تو را من دوست میدارم
تویی بیست و نه بهمن
تویی باران، تویی آهن
تویی غداره را دشمن
تو را من دوست میدارم
نسیمِ انقلابی تو
وطن را آفتابی تو
اجانب را عذابی تو
تو را من دوست میدارم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10045
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری عصر شعر #چله_نور در دانشگاه تهران
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/10048
☑️ @ShahrestanAdab
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/10048
☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from انتشارات شهرستان ادب
آیین رونمایی از مجموعه غزل #آنجا_که_نامی_نیست سروده استاد #یوسفعلی_میرشکاک
با حضور اساتید گرانقدر دکتر علی موسوی گرمارودی، مرتضی امیری اسفندقه و محمدعلی بهمنی
سه شنبه 16 بهمن
ساعت 16
تهران خیابان شریعتی نرسیده به پل سیدخندان فرهنگسرای اندیشه
@ShahrestanAdabPub
با حضور اساتید گرانقدر دکتر علی موسوی گرمارودی، مرتضی امیری اسفندقه و محمدعلی بهمنی
سه شنبه 16 بهمن
ساعت 16
تهران خیابان شریعتی نرسیده به پل سیدخندان فرهنگسرای اندیشه
@ShahrestanAdabPub
🔻فرصت طلایی انقلاب برای ادبیات داستانی ایران
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️«...نوشتن رمان نیاز به ذهنیت و زبان خاصی دارد که امکان قصهگویی متناسب با واقعیت و ارائۀ روایتی در نسبت با روابط علی و معلولی را داشته باشد. فارسی مدرن که در دورۀ معاصر و پس از مواجهۀ ایرانیان با تغییرات دنیای جدید ایجاد شده، وضعیت خاصی دارد که آن را از بسیاری از زبانهای دیگر متمایز کرده و فرصتی تاریخی را پیشِروی نویسندگان ایرانی قرار داده است تا رمان را آنگونه که میخواهند، بنویسند. ادبیات معاصر ایران – به هر دلیل که باشد – نگاه ما را به جهان شکل داده است، پس نویسندگان و شاعران، نمایشنامهنویسان و حتی مترجمان ادبی بر آنچه بر ما رفته است یا میرود، مسئولند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10050
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️«...نوشتن رمان نیاز به ذهنیت و زبان خاصی دارد که امکان قصهگویی متناسب با واقعیت و ارائۀ روایتی در نسبت با روابط علی و معلولی را داشته باشد. فارسی مدرن که در دورۀ معاصر و پس از مواجهۀ ایرانیان با تغییرات دنیای جدید ایجاد شده، وضعیت خاصی دارد که آن را از بسیاری از زبانهای دیگر متمایز کرده و فرصتی تاریخی را پیشِروی نویسندگان ایرانی قرار داده است تا رمان را آنگونه که میخواهند، بنویسند. ادبیات معاصر ایران – به هر دلیل که باشد – نگاه ما را به جهان شکل داده است، پس نویسندگان و شاعران، نمایشنامهنویسان و حتی مترجمان ادبی بر آنچه بر ما رفته است یا میرود، مسئولند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10050
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قصۀ سپیده
(پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با شعری تازه از #علیرضا_میرزایی بهروز میکنیم. میرزایی در این شعر، انقلاب اسلامی و شرایط حال حاضر کشور را موضوع محوری قرار داده است. این شعر را با یکدیگر میخوانیم)
▪️عمریه درد میکشیم ولی
باید امید رو کشیده نوشت
با مداد سیاه تا سر صبح
باید از قصۀ سپیده نوشت
پی اخبار راست چی شد که
تو دروغای غرب میگردیم
پی خورشید، غرق تو دل غرب
چند ساله که صبحو گم کردیم
توی میدون حریفمون نشدن
صحبت از صلح نقشۀ تازهست
مردم شهر من بترسید از
اسب چوبی که پشت دروازهست
عینک دودیمونو بردارید
وقتی حق پشت ابر تردیده
آسمون ابریه ولی خورشید
پشت ابرم که باشه خورشیده
زندگی مشکله ولی امید
مثل چشمه تو کوه میجوشه
ما همون ملتیم که حتی
بعد مرگم سپید میپوشه
پیشِرو روشنه اگه امید
خونهخونه تو شهر پخش بشه
خانبهخان سختیا گذشتنیان
اگه رستم سوار رخش بشه
مینویسم از آفتاب امید
که به شبهای تار بربخوره
از دل خاک یاس درمیاد
ریشۀ یأس اگر تبر بخوره
☑️ @ShahrestanAdab
(پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با شعری تازه از #علیرضا_میرزایی بهروز میکنیم. میرزایی در این شعر، انقلاب اسلامی و شرایط حال حاضر کشور را موضوع محوری قرار داده است. این شعر را با یکدیگر میخوانیم)
▪️عمریه درد میکشیم ولی
باید امید رو کشیده نوشت
با مداد سیاه تا سر صبح
باید از قصۀ سپیده نوشت
پی اخبار راست چی شد که
تو دروغای غرب میگردیم
پی خورشید، غرق تو دل غرب
چند ساله که صبحو گم کردیم
توی میدون حریفمون نشدن
صحبت از صلح نقشۀ تازهست
مردم شهر من بترسید از
اسب چوبی که پشت دروازهست
عینک دودیمونو بردارید
وقتی حق پشت ابر تردیده
آسمون ابریه ولی خورشید
پشت ابرم که باشه خورشیده
زندگی مشکله ولی امید
مثل چشمه تو کوه میجوشه
ما همون ملتیم که حتی
بعد مرگم سپید میپوشه
پیشِرو روشنه اگه امید
خونهخونه تو شهر پخش بشه
خانبهخان سختیا گذشتنیان
اگه رستم سوار رخش بشه
مینویسم از آفتاب امید
که به شبهای تار بربخوره
از دل خاک یاس درمیاد
ریشۀ یأس اگر تبر بخوره
☑️ @ShahrestanAdab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تیزر پروندۀ #چهل_سال_انقلاب
(پروندهای ویژۀ بررسی چهل سال ادبیات انقلاب اسلامی)
صفحهی این پرونده را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-ها/پرونده-موضوعی/-ادبیات-انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
(پروندهای ویژۀ بررسی چهل سال ادبیات انقلاب اسلامی)
صفحهی این پرونده را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-ها/پرونده-موضوعی/-ادبیات-انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from انتشارات شهرستان ادب
نشست نقد و بررسی رمان #سایه_های_باغ_ملی نوشته #محسن_هجری
با حضور عزت الله الوندی، محمدرضا گودرزی و دکتر محمد حنیف
سه شنبه 16 بهمن ساعت 17
تهران فرهنگسرای گلستان
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
با حضور عزت الله الوندی، محمدرضا گودرزی و دکتر محمد حنیف
سه شنبه 16 بهمن ساعت 17
تهران فرهنگسرای گلستان
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
شهرستان ادب
Photo
🔻فتح طلسمها
(نبرد خیر و شر و تقابل نور و ظلمت در افسانه های کهن و ادبیات ما سابقۀ دیرینه دارد. جدا از حضور مختلف و متعدد این عناصر در ادبیات فارسی "اعم از ادبیات عامه تا ادبیات رسمی" یکی از ابیاتی که این تقابل را بهخوبی نشان داده است، بیت معروف حافظ است که "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد | دیو چو بیرون رود فرشته درآید". بیتی که در سرود خاطرهانگیز "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" حمید سبزواری که برای ورود امام سروده و خوانده شد، چنان زیبا تضمین شده است که تشخصی جدید یافته است.
در ادامه یاد میکنیم از یک نیمایی قدیمی استاد #محمدعلی_بهمنی که در سالهای دهۀ چهل متأثر از این افسانه سروده شده است. ایشان در توضیح این شعر خود مینویسد: "ما در افسانههایمان شخصیتی داریم به نام "ملک بهمن" که در خواب میبیند شیشۀ عمر دیو را به دست آورده و با شکستنش آن را نابود کرده است. همنامی پسرم بهمن با ملک بهمن آن افسانه، شعری شد با نام فتح طلسمها")
▪️در قصههای عهد کهن خواندیم:
وقتی که شاهزاده ملک بهمن
در بند دیو بود
یکشب به خواب دید
فتح طلسمها همه با اوست
اینک
در فصل بیشهامت تسلیم
شاید هزار قرن
از مرگ آن دلیر گذشته است
و بازوان شیرشکاران
با شاخههای پوک شکسته است
اما دلیر کوچک من بهمن
همنام شاهزاده آن قصههای خوب
بیخوابی عمیقاش
تعبیر سالهای بیرؤیا نیست
احساس میکنم
این چشمهای معصوم
گاهی به خواب اگر میرفت
آن سوی پلک خسته خود میدید
فتح طلسمها همه با اوست
#چهل_سال_انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
(نبرد خیر و شر و تقابل نور و ظلمت در افسانه های کهن و ادبیات ما سابقۀ دیرینه دارد. جدا از حضور مختلف و متعدد این عناصر در ادبیات فارسی "اعم از ادبیات عامه تا ادبیات رسمی" یکی از ابیاتی که این تقابل را بهخوبی نشان داده است، بیت معروف حافظ است که "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد | دیو چو بیرون رود فرشته درآید". بیتی که در سرود خاطرهانگیز "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" حمید سبزواری که برای ورود امام سروده و خوانده شد، چنان زیبا تضمین شده است که تشخصی جدید یافته است.
در ادامه یاد میکنیم از یک نیمایی قدیمی استاد #محمدعلی_بهمنی که در سالهای دهۀ چهل متأثر از این افسانه سروده شده است. ایشان در توضیح این شعر خود مینویسد: "ما در افسانههایمان شخصیتی داریم به نام "ملک بهمن" که در خواب میبیند شیشۀ عمر دیو را به دست آورده و با شکستنش آن را نابود کرده است. همنامی پسرم بهمن با ملک بهمن آن افسانه، شعری شد با نام فتح طلسمها")
▪️در قصههای عهد کهن خواندیم:
وقتی که شاهزاده ملک بهمن
در بند دیو بود
یکشب به خواب دید
فتح طلسمها همه با اوست
اینک
در فصل بیشهامت تسلیم
شاید هزار قرن
از مرگ آن دلیر گذشته است
و بازوان شیرشکاران
با شاخههای پوک شکسته است
اما دلیر کوچک من بهمن
همنام شاهزاده آن قصههای خوب
بیخوابی عمیقاش
تعبیر سالهای بیرؤیا نیست
احساس میکنم
این چشمهای معصوم
گاهی به خواب اگر میرفت
آن سوی پلک خسته خود میدید
فتح طلسمها همه با اوست
#چهل_سال_انقلاب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 https://www.instagram.com/p/BtgAga7Hj4Y
▪️در میان اینهمه چالش و فراخوانهای گوناگون شبکههای مجازی، جای چالشهای ادبی و هنری خالیست. سایت شهرستان ادب به تازگی ستونی را به این چالشهای ادبی اختصاص داده است. هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکنیم.
در دومین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) در موضوعاتی چون شعر فاطمی، چهل سالگی انقلاب و انقلاب فاطمی برای ما بنویسید.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب سایت #شهرستان_ادب نیز منتشر میشود.
شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخشکامنتهای همین مطلب در سایت شهرستان ادب یا به نشانی ادمین کانال تلگرام (@shahrestaneadab) برای ما بنویسید.
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
▪️در میان اینهمه چالش و فراخوانهای گوناگون شبکههای مجازی، جای چالشهای ادبی و هنری خالیست. سایت شهرستان ادب به تازگی ستونی را به این چالشهای ادبی اختصاص داده است. هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکنیم.
در دومین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) در موضوعاتی چون شعر فاطمی، چهل سالگی انقلاب و انقلاب فاطمی برای ما بنویسید.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب سایت #شهرستان_ادب نیز منتشر میشود.
شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخشکامنتهای همین مطلب در سایت شهرستان ادب یا به نشانی ادمین کانال تلگرام (@shahrestaneadab) برای ما بنویسید.
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
Instagram
شهرستان ادب
. در میان اینهمه چالش و فراخوانهای گوناگون شبکههای مجازی، جای چالشهای ادبی و هنری خالیست. سایت شهرستان ادب به تازگی ستونی را به این چالشهای ادبی اختصاص داده است. هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای…
Forwarded from انتشارات شهرستان ادب
نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #هفت_سین_در_بهمن_ماه سروده #حمیدرضا_شکارسری در کانون ادبی بهمن
منتقدین: علی داودی و مریم جعفری آذرمانی
چهارشنبه 17 بهمن ماه
تهران فرهنگسرای خاوران
ساعت 15
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
منتقدین: علی داودی و مریم جعفری آذرمانی
چهارشنبه 17 بهمن ماه
تهران فرهنگسرای خاوران
ساعت 15
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
شهرستان ادب
Photo
🔻شعرهای کوتاه فاطمی
به بهانه ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
▪️غلامرضا شکوهی:
از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
▪️علیرضا قزوه:
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
▪️محمدعلی مجاهدی:
میزد به رُخم ولی، ولی را میکشت
آن مظهر ذات ازلی را میکشت
میدید که جان او به جانم بستهست
با کشتن من، خصم، علی را میکشت
▪️علی انسانی:
من پهلویم شکسته و تو دلشکستهای
من بر تو گریه میکنم و تو، به من علی...
▪️سیدرضا مؤید:
شکست پشت امامت ز داغ تو، زهرا
که قدر عصمت تو، کمتر از امامت نیست
▪️بیژن ارژن:
انگار گُل سفید مریم گم شد
یا خاتمِ بیبدیل خاتم گم شد
یک فاطمه بود و یک علی... فاطمه رفت
یک مصرعِ شاهبیت عالم گم شد
▪️حسن بیاتانی:
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود، حیدر داشت میسوخت
▪️محمدمهدی سیار:
کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک «لم یکن له کفوا»
▪️حمیدرضا برقعی:
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
▪️مهدی جهاندار:
غصب فدک این بود که نام تو نباشد
پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست
▪️سیده تکتم حسینی:
مهر تو جاری شده در سينۀ دريا و رود
دور دستاس تو میچرخند گندمزارها
▪️سید اکبر میرجعفری:
زخمهایت نهان نمیمانند
دم به دم تازه میشوند آنها
من و گریه مترجم زخمیم
به زبانهای زندۀ دنیا
▪️مینا شیرخان:
بسکه مهرِ مادری داری میان سینهات
در، هم آخر بغض خود را بین آغوشت شکست
▪️شاکر تهرانی:
پنهان شده قبرت چو شب قدر
ای ماه نهان در دل شبها
▪️لیلا علیزاده:
آسان نمک خوردند ،آسانتر گذشتند
از حرمت دستی که یک دریا نمک داشت
▪️مجتبی حاذق:
مصرع اول اگر از «در» بگوید با خودش
مصرع دوم سر از دیوار در میآورد...
▪️محمد میرزایی بازرگانی:
نگاهی گرم سوی کودکانش
نگاه دیگری با همزبانش
علی را بیشتر شرمنده میکرد
همین لبخندهای نیمهجانش
▪️محمدرضا خانی:
از پا فتاده است، غوغا به پا کند
تا پای جان ز حق پا پس نمیکشد
▪️زیبا خدابخشی:
گل در میان آتش و دیوار... یاعلی
آتش گرفته خانه و دلدار... یاعلی
پهلو گرفت کشتی عالم، دلم شکست
از داغ دستهای تو صدبار... یاعلی
▪️حسین رضائیان:
ما در این چلۀ پر خوف و خطر فهمیدیم
حامی کشور ما قطع مسلم زهراست
▪️بیضائینژاد:
گل یاس آسمانی شد
به تاریکی رفت سپیدیش
راز بود در نبود پیداییاش
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
به بهانه ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
▪️غلامرضا شکوهی:
از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
▪️علیرضا قزوه:
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
▪️محمدعلی مجاهدی:
میزد به رُخم ولی، ولی را میکشت
آن مظهر ذات ازلی را میکشت
میدید که جان او به جانم بستهست
با کشتن من، خصم، علی را میکشت
▪️علی انسانی:
من پهلویم شکسته و تو دلشکستهای
من بر تو گریه میکنم و تو، به من علی...
▪️سیدرضا مؤید:
شکست پشت امامت ز داغ تو، زهرا
که قدر عصمت تو، کمتر از امامت نیست
▪️بیژن ارژن:
انگار گُل سفید مریم گم شد
یا خاتمِ بیبدیل خاتم گم شد
یک فاطمه بود و یک علی... فاطمه رفت
یک مصرعِ شاهبیت عالم گم شد
▪️حسن بیاتانی:
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود، حیدر داشت میسوخت
▪️محمدمهدی سیار:
کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک «لم یکن له کفوا»
▪️حمیدرضا برقعی:
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
▪️مهدی جهاندار:
غصب فدک این بود که نام تو نباشد
پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست
▪️سیده تکتم حسینی:
مهر تو جاری شده در سينۀ دريا و رود
دور دستاس تو میچرخند گندمزارها
▪️سید اکبر میرجعفری:
زخمهایت نهان نمیمانند
دم به دم تازه میشوند آنها
من و گریه مترجم زخمیم
به زبانهای زندۀ دنیا
▪️مینا شیرخان:
بسکه مهرِ مادری داری میان سینهات
در، هم آخر بغض خود را بین آغوشت شکست
▪️شاکر تهرانی:
پنهان شده قبرت چو شب قدر
ای ماه نهان در دل شبها
▪️لیلا علیزاده:
آسان نمک خوردند ،آسانتر گذشتند
از حرمت دستی که یک دریا نمک داشت
▪️مجتبی حاذق:
مصرع اول اگر از «در» بگوید با خودش
مصرع دوم سر از دیوار در میآورد...
▪️محمد میرزایی بازرگانی:
نگاهی گرم سوی کودکانش
نگاه دیگری با همزبانش
علی را بیشتر شرمنده میکرد
همین لبخندهای نیمهجانش
▪️محمدرضا خانی:
از پا فتاده است، غوغا به پا کند
تا پای جان ز حق پا پس نمیکشد
▪️زیبا خدابخشی:
گل در میان آتش و دیوار... یاعلی
آتش گرفته خانه و دلدار... یاعلی
پهلو گرفت کشتی عالم، دلم شکست
از داغ دستهای تو صدبار... یاعلی
▪️حسین رضائیان:
ما در این چلۀ پر خوف و خطر فهمیدیم
حامی کشور ما قطع مسلم زهراست
▪️بیضائینژاد:
گل یاس آسمانی شد
به تاریکی رفت سپیدیش
راز بود در نبود پیداییاش
#چالش_شعر_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 صفرخان
(بازخوانی شعری انقلابی از #حسین_منزوی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️حسین منزوی را با عاشقانههای شورانگیز و جنونمند میشناسیم. البته گاه میشنویم که منزوی شعر اجتماعی نیز داشته است، اما این سخن بیشتر در همین حد متوقف میماند یا در حد یک احساس شخصی محدود تعریف میشود. این در حالی است که بسیاری از شعرهای منزوی، رنگ سیاسی اجتماعی قابل توجهی دارد؛ در بسیاری از این شعرها، مفهوم آزادی و مبارزه از نماد و ابهام فراتر رفته است. به نظر میرسد این ابیات در شعرهای اولیۀ منزوی و نیماییهای او فراوانی بیشتری دارد:
تو را سر میدهم ای ترانۀ آزادی!
به بهای تیری که بر گلویم مینشیند
و تبری که بر انگشتانم
تو را سر میدهم ای آزادی!
ای ترانۀ خونین!
البته این به آن معنا نیست که غزلها از این مفاهیم تهی است. بیت زیر، یکی از همین ابیات است:
یاران رفته با خط خونین نوشتهاند:
اوج ستم همیشه به طغیان رسیده است
اما در اینجا به معرفی و بازخوانی بخشی از شعر بلند «صفرخان» میپردازیم. این نیمایی بلند، در ستایش «صفر قهرمان*» به عنوان قدیمیترین زندانی که بیشتر عمر خود را در زندانهای ساواک گذراند و در آستانۀ انقلاب در سال 57 آزاد شد، گفته شده است. این شعر ابتدا در سال 58 به صورت کتابی مجزا منتشر شد و به برادرش تقدیم شد. او همچنین در مقدمۀ کتاب، صفرخان را سمبل مقاومت و نمونۀ مثالزدنی از کسانی دانسته است که جوانیشان را در سیاهچالها و سلولهای مردمکش به باد دادند تا مردم در این سوی زندانها سرانجام آزادی را فراچنگ آورند. او همچنین در مقدمۀ این کتاب مینویسد: «قرار بود این کتاب همان موقع که بحث زندانیان سیاسی مطرح بود منتشر شود، ولی دولت نظامی ازهاری همان شبهآزادی را هم گرفت.» البته جز ارج نهادن این روحیۀ تسلیمناپذیری، به نظر میرسد این شعر بیش از آنکه ستایش یک فرد باشد، گزارشی از وضعیت اختناقآور و شکنجهگر آن دوران و روحیۀ مبارز عمومی حکایت میکند. بخشی از این شعر بلند را میخوانیم:
صفرخان! مردِ سی پاییزِ پیوسته!
حکایت کن
بگو
از سالهای پرپرت، باری
بگو با من در آن سی سال
در آن دخمه
در آن بیغوله
آن گودال
چه آمد بر سرت باری؟
بگو، هر چند خطهای نوشته روی پیشانیت
حکایت میکند با صد زبان خاموش
از آن سی سال،
سی سال پریشانیت،
اما
بی پشیمانیت
حکایت کن
بگو
از پلههای پیچ در پیچی
که تا عمق جهنم
راهیات میکرد
و نیز از نردبانهای یهودایی
که بالا میکشیدت
تا صلیب درد
بگو از سقف کوتاهی
که پیوسته سرت را خم نگه میداشت
و از نیروی بیمرگی
که «نه» میگفت و گستاخانه قامت در تو میافراشت
ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10063
☑️ @ShahrestanAdab
(بازخوانی شعری انقلابی از #حسین_منزوی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب)
▪️حسین منزوی را با عاشقانههای شورانگیز و جنونمند میشناسیم. البته گاه میشنویم که منزوی شعر اجتماعی نیز داشته است، اما این سخن بیشتر در همین حد متوقف میماند یا در حد یک احساس شخصی محدود تعریف میشود. این در حالی است که بسیاری از شعرهای منزوی، رنگ سیاسی اجتماعی قابل توجهی دارد؛ در بسیاری از این شعرها، مفهوم آزادی و مبارزه از نماد و ابهام فراتر رفته است. به نظر میرسد این ابیات در شعرهای اولیۀ منزوی و نیماییهای او فراوانی بیشتری دارد:
تو را سر میدهم ای ترانۀ آزادی!
به بهای تیری که بر گلویم مینشیند
و تبری که بر انگشتانم
تو را سر میدهم ای آزادی!
ای ترانۀ خونین!
البته این به آن معنا نیست که غزلها از این مفاهیم تهی است. بیت زیر، یکی از همین ابیات است:
یاران رفته با خط خونین نوشتهاند:
اوج ستم همیشه به طغیان رسیده است
اما در اینجا به معرفی و بازخوانی بخشی از شعر بلند «صفرخان» میپردازیم. این نیمایی بلند، در ستایش «صفر قهرمان*» به عنوان قدیمیترین زندانی که بیشتر عمر خود را در زندانهای ساواک گذراند و در آستانۀ انقلاب در سال 57 آزاد شد، گفته شده است. این شعر ابتدا در سال 58 به صورت کتابی مجزا منتشر شد و به برادرش تقدیم شد. او همچنین در مقدمۀ کتاب، صفرخان را سمبل مقاومت و نمونۀ مثالزدنی از کسانی دانسته است که جوانیشان را در سیاهچالها و سلولهای مردمکش به باد دادند تا مردم در این سوی زندانها سرانجام آزادی را فراچنگ آورند. او همچنین در مقدمۀ این کتاب مینویسد: «قرار بود این کتاب همان موقع که بحث زندانیان سیاسی مطرح بود منتشر شود، ولی دولت نظامی ازهاری همان شبهآزادی را هم گرفت.» البته جز ارج نهادن این روحیۀ تسلیمناپذیری، به نظر میرسد این شعر بیش از آنکه ستایش یک فرد باشد، گزارشی از وضعیت اختناقآور و شکنجهگر آن دوران و روحیۀ مبارز عمومی حکایت میکند. بخشی از این شعر بلند را میخوانیم:
صفرخان! مردِ سی پاییزِ پیوسته!
حکایت کن
بگو
از سالهای پرپرت، باری
بگو با من در آن سی سال
در آن دخمه
در آن بیغوله
آن گودال
چه آمد بر سرت باری؟
بگو، هر چند خطهای نوشته روی پیشانیت
حکایت میکند با صد زبان خاموش
از آن سی سال،
سی سال پریشانیت،
اما
بی پشیمانیت
حکایت کن
بگو
از پلههای پیچ در پیچی
که تا عمق جهنم
راهیات میکرد
و نیز از نردبانهای یهودایی
که بالا میکشیدت
تا صلیب درد
بگو از سقف کوتاهی
که پیوسته سرت را خم نگه میداشت
و از نیروی بیمرگی
که «نه» میگفت و گستاخانه قامت در تو میافراشت
ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10063
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻درنگی در شعر «شانلی امام» سرودۀ سهند
( پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با مطلب تازهای از #مهدی_نعلبندی بهروز میکنیم. نعلبندی در این یادداشت به یکی از اشعار #بولود_قاراچورلو، متخلص به #سهند، که برای #امام_خمینی سروده شده است، پرداخته. این یادداشت و شعر را با هم میخوانیم.)
▪️ «شعر "شانلی امام بولود قاراچورلو" بیهیچ تعارفی بهترین شعری است که برای امامخمینی سروده شده است. اینکه میگویم بهترین، نه از سر تعصب به امام است نه تعصب به شاعر شعر، بلکه با نگاه به مضمون شعر، تاریخ سرایش و قدرت آن میگویم بهترین است.
نقب سهند به تاریخ، شنیدنی است؛ فریادی به درازای عمری مبارزه. اینک او امام را مردی خدایی میبیند که فریاد قرنها را با خود آورده و سیلی به راه انداخته که پهلوی را برچیده است. او خطاب به امام میگوید، تو سخن حقّ خلق هستی که قرنهاست در گلو مانده است: سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن. از طرفی امام را چشم حقِّ حقبینی میداند که در میان تاریکیها حق را میبیند و مینماید. اگر پهلوی مغلوب او شد، دلیلش تنها یکچیز و آن حق بود. شنیدن اینسخن از زبان شاعری که عمری با تمایلهای چپ زیسته چه شنیدنی است:
سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن
سن قارانلیقلار آرا حقی گؤرن حق گؤزوسن
حق قولو, حق الی, حق جارچیسی حقین اؤزوسن
حق گوجوایله وروشانمازدی بو ایرنج نظام
ای یازیق کوتله لرین رهبری ای شانلی امام
ای علی نین خلف اوغلو سنه مین لرله سلام... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10064
☑️ @ShahrestanAdab
( پروندۀ #چهل_سال_انقلاب را با مطلب تازهای از #مهدی_نعلبندی بهروز میکنیم. نعلبندی در این یادداشت به یکی از اشعار #بولود_قاراچورلو، متخلص به #سهند، که برای #امام_خمینی سروده شده است، پرداخته. این یادداشت و شعر را با هم میخوانیم.)
▪️ «شعر "شانلی امام بولود قاراچورلو" بیهیچ تعارفی بهترین شعری است که برای امامخمینی سروده شده است. اینکه میگویم بهترین، نه از سر تعصب به امام است نه تعصب به شاعر شعر، بلکه با نگاه به مضمون شعر، تاریخ سرایش و قدرت آن میگویم بهترین است.
نقب سهند به تاریخ، شنیدنی است؛ فریادی به درازای عمری مبارزه. اینک او امام را مردی خدایی میبیند که فریاد قرنها را با خود آورده و سیلی به راه انداخته که پهلوی را برچیده است. او خطاب به امام میگوید، تو سخن حقّ خلق هستی که قرنهاست در گلو مانده است: سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن. از طرفی امام را چشم حقِّ حقبینی میداند که در میان تاریکیها حق را میبیند و مینماید. اگر پهلوی مغلوب او شد، دلیلش تنها یکچیز و آن حق بود. شنیدن اینسخن از زبان شاعری که عمری با تمایلهای چپ زیسته چه شنیدنی است:
سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن
سن قارانلیقلار آرا حقی گؤرن حق گؤزوسن
حق قولو, حق الی, حق جارچیسی حقین اؤزوسن
حق گوجوایله وروشانمازدی بو ایرنج نظام
ای یازیق کوتله لرین رهبری ای شانلی امام
ای علی نین خلف اوغلو سنه مین لرله سلام... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10064
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 رمان، شخصیت داستانی و انقلاب
(یادداشتی از #علیرضا_سمیعی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب سایت شهرستان ادب)
▪️ «... با اینحال، هنوز رمانهایی داریم که دلواپس حال و روز بشر و آیندهاش هستند. رمانهایی که نگران عادتوارههای مد هستند که جای ایدیولوژیی را گرفتهاند، ولی به اندازۀ ایدیولوژی زورآورند؛ بروکراسیهای اداری کمرنگ شدهاند اما جایشان را به پیچیدگی نظام جهانی اقتصاد سپردهاند که سرگیجهآور است؛ در همۀ این صورتهای جدید از مصرفگرایی و بندوبستهای سیاسی و اقتصادی نوعی «انسانیتزدایی» وجود دارد. انسان هنوز تبدیل به شیء میشود تا در کنار دیگران بسیج شود، به کنترل درآید و زیر فشار مصرف با خرسندی رنج بکشد. میگویند برای اعتراض به اینطور چیزها لزومی ندارد که ریالیسم سوسیالیسم را با وسواس تکرار کرد؛ اما هنوز نیازی وجود دارد که زمانی در طرح ریالیسمهای سوسیالیسم به آن میپرداختند: انسانی که سر بردارد و در برابر محوشدن مقاومت کند... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10066/
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #علیرضا_سمیعی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب سایت شهرستان ادب)
▪️ «... با اینحال، هنوز رمانهایی داریم که دلواپس حال و روز بشر و آیندهاش هستند. رمانهایی که نگران عادتوارههای مد هستند که جای ایدیولوژیی را گرفتهاند، ولی به اندازۀ ایدیولوژی زورآورند؛ بروکراسیهای اداری کمرنگ شدهاند اما جایشان را به پیچیدگی نظام جهانی اقتصاد سپردهاند که سرگیجهآور است؛ در همۀ این صورتهای جدید از مصرفگرایی و بندوبستهای سیاسی و اقتصادی نوعی «انسانیتزدایی» وجود دارد. انسان هنوز تبدیل به شیء میشود تا در کنار دیگران بسیج شود، به کنترل درآید و زیر فشار مصرف با خرسندی رنج بکشد. میگویند برای اعتراض به اینطور چیزها لزومی ندارد که ریالیسم سوسیالیسم را با وسواس تکرار کرد؛ اما هنوز نیازی وجود دارد که زمانی در طرح ریالیسمهای سوسیالیسم به آن میپرداختند: انسانی که سر بردارد و در برابر محوشدن مقاومت کند... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10066/
☑️ @ShahrestanAdab