#خاطرات_شهدا
🔶مےگفت:" دوست دارم مفقودالاثر
باشم، این آرزوے قلبے من است.
آخر در مقابل خانواده هایے ڪہ
جوانانشان بہ شهادت رسیدند، ولے
نشانے از آنان نیست، شرمنده ام".
#شهید_محمود_کاوه
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🔶مےگفت:" دوست دارم مفقودالاثر
باشم، این آرزوے قلبے من است.
آخر در مقابل خانواده هایے ڪہ
جوانانشان بہ شهادت رسیدند، ولے
نشانے از آنان نیست، شرمنده ام".
#شهید_محمود_کاوه
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا
🔶 دغدغه حجاب داشت...
می گفت یک چادر از حضرت زهرا
(س) به خانم ها ارث رسیده است.
چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن این ارثیه
دختر پیامبر (ص) را ندارند؟
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🔶 دغدغه حجاب داشت...
می گفت یک چادر از حضرت زهرا
(س) به خانم ها ارث رسیده است.
چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن این ارثیه
دختر پیامبر (ص) را ندارند؟
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📚
من مظلوم ترین مادر شهید هستم
منافقین من و فرزندانم را اسیرکردند من تنها مادر شهیدم که جلویم سر فرزندم را بریدند و شکم بچم ام را
پاره کردند و جگرش را درآوردند🥀
باساتور بدنش را قطعه قطعه کردند و من ۲۴ ساعت با این بدن تنها ماندم با دستم قبر کندم و دفن کردم😔
#شهید_یوسف_داورپناه🌺
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
من مظلوم ترین مادر شهید هستم
منافقین من و فرزندانم را اسیرکردند من تنها مادر شهیدم که جلویم سر فرزندم را بریدند و شکم بچم ام را
پاره کردند و جگرش را درآوردند🥀
باساتور بدنش را قطعه قطعه کردند و من ۲۴ ساعت با این بدن تنها ماندم با دستم قبر کندم و دفن کردم😔
#شهید_یوسف_داورپناه🌺
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
│ #خاطرات_شهدا│
من و اقا محمد رفتیم بازار واسه
خرید من دوتا شال خریدم یڪیش
شال سبز بود یه روز محمد به من
گفت: اون شال سبزت رو میشه
بدی بمن؟
گفتم: آره ڪه میشه تو هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست یا
دور گردنش مینداخت تو ماموریت آخرش همون شال دور گردنش بود
ڪه بعد شهادت🥀 برام آوردن ...
#به_روایت_همسر_شهید💌
#محمدتقی_سالخورده💐
#سالروز_ولادت🎋
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
من و اقا محمد رفتیم بازار واسه
خرید من دوتا شال خریدم یڪیش
شال سبز بود یه روز محمد به من
گفت: اون شال سبزت رو میشه
بدی بمن؟
گفتم: آره ڪه میشه تو هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست یا
دور گردنش مینداخت تو ماموریت آخرش همون شال دور گردنش بود
ڪه بعد شهادت🥀 برام آوردن ...
#به_روایت_همسر_شهید💌
#محمدتقی_سالخورده💐
#سالروز_ولادت🎋
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
✍ #خاطرات_شهدا📚
از زبان مادر #شهید
اکبر احترام 🙏زیادی برای من
و پدرش قائل بود و من هرگز
ندیدم در زندگی یکبار جلوی ما
راه🚶♂برود و یا صدایش🗣 را
از ما بلندتر کند
#شهید_اکبر_ملک_شاهی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
از زبان مادر #شهید
اکبر احترام 🙏زیادی برای من
و پدرش قائل بود و من هرگز
ندیدم در زندگی یکبار جلوی ما
راه🚶♂برود و یا صدایش🗣 را
از ما بلندتر کند
#شهید_اکبر_ملک_شاهی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#در_محضر_شهید🗞
وقتی تو ڪار بهمون فشار می اومد
یا خسته می شدیم،بهمون می گفت:
ثواب ڪار رو هدیه ڪنید به یڪی
از اهل بیت(ع)
اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیڪنه
و شما بهش غلبه می ڪنید.
✍ به نقل از همرزم شهید
#شهید_مهدی_حسین_پور🌹🍃
#خاطرات_شهدا 💌
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
وقتی تو ڪار بهمون فشار می اومد
یا خسته می شدیم،بهمون می گفت:
ثواب ڪار رو هدیه ڪنید به یڪی
از اهل بیت(ع)
اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیڪنه
و شما بهش غلبه می ڪنید.
✍ به نقل از همرزم شهید
#شهید_مهدی_حسین_پور🌹🍃
#خاطرات_شهدا 💌
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
✍ #خاطرات_شهدا📚
داشتیم با ماشین از روستا بر
می گشتیم که ماشینمون 🚙نزدیک
روستای مادر حاج حمید بنزین تمام
کرد با ناراحتی گفتم الان خدا برای
ما بنزین می فرسته گفت: بله اگر به
خدا توکل🙏 کنی می فرسته،
بعد کاپوت ماشین را بالا زد و نگاهی
به آب روغن انداخت که یک دفعه یکی
از دوستانش از راه رسید حاج حمید
گفت: دیدی اگر به خدا امید داشته
باشی خودش وسیله می فرسته.
#شهید_حاج_حسین_تقوی_فر🌷
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
داشتیم با ماشین از روستا بر
می گشتیم که ماشینمون 🚙نزدیک
روستای مادر حاج حمید بنزین تمام
کرد با ناراحتی گفتم الان خدا برای
ما بنزین می فرسته گفت: بله اگر به
خدا توکل🙏 کنی می فرسته،
بعد کاپوت ماشین را بالا زد و نگاهی
به آب روغن انداخت که یک دفعه یکی
از دوستانش از راه رسید حاج حمید
گفت: دیدی اگر به خدا امید داشته
باشی خودش وسیله می فرسته.
#شهید_حاج_حسین_تقوی_فر🌷
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📩
✍ رفته بودم خونشون مشغول حساب و کتاب های سپاه بود بهش گفتم دایی شماره تلفن محل کارت را بهم میدی
گفت صبر کن الان میام
👌 رفت و بعد از چند دقیقه اومد دیدم یه خودکار و یه برگه دستشه
شماره را نوشت بهم داد
گفتم این همه دفتر و خودکار جلوی شما کجا رفتی؟
👈 گفت: رفتم کاغذ و خودکار خریدم
اینا مال بیت المال هست و حساب و کتاب داره نمیشه استفاده شخصی کرد
قیامت کی میخواد جواب چند میلیون آدم را بده
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🕊
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
✍ رفته بودم خونشون مشغول حساب و کتاب های سپاه بود بهش گفتم دایی شماره تلفن محل کارت را بهم میدی
گفت صبر کن الان میام
👌 رفت و بعد از چند دقیقه اومد دیدم یه خودکار و یه برگه دستشه
شماره را نوشت بهم داد
گفتم این همه دفتر و خودکار جلوی شما کجا رفتی؟
👈 گفت: رفتم کاغذ و خودکار خریدم
اینا مال بیت المال هست و حساب و کتاب داره نمیشه استفاده شخصی کرد
قیامت کی میخواد جواب چند میلیون آدم را بده
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🕊
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📩
بهش گفتم #رفیق،🤝دانشگاه یک پرسنل جای خالی داره نیرو هم احتیاج داره
تو هم که نیروی ارزشی و ولایی هستی
ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه،دستت بازه
بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار
#تبسمی😌 زد و گفت:
رفیق! اگر آزمون برگزار میکنند
همه میتونند شرکت کنند
مسئله ای نیست اسم من هم بده
ولی اگر مردم عادی نمیتوانند بیایند شرکت کنند،از موقیعت_شغلی و #بسیجی_ام سوءاستفاده نمیکنم
#شهید_مدافع_حرم_علی_جمشیدی
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
بهش گفتم #رفیق،🤝دانشگاه یک پرسنل جای خالی داره نیرو هم احتیاج داره
تو هم که نیروی ارزشی و ولایی هستی
ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه،دستت بازه
بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار
#تبسمی😌 زد و گفت:
رفیق! اگر آزمون برگزار میکنند
همه میتونند شرکت کنند
مسئله ای نیست اسم من هم بده
ولی اگر مردم عادی نمیتوانند بیایند شرکت کنند،از موقیعت_شغلی و #بسیجی_ام سوءاستفاده نمیکنم
#شهید_مدافع_حرم_علی_جمشیدی
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
📖 #خاطرات_شهدا 💖
🌸 خیلی شلوغ بود 😇 و همیشہ در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یڪبار ڪه میخواستم نماز بخوانم ، گفتم : « چقدر سر و صدا میڪنی ! ڪمی آرام باش ☺️ » چون شلوغ میڪرد و تمرڪز نداشتم.
🌸 با خنده گفت : « زهره ! روزی بیاد آنقدر خونہ ساڪت باشہ ڪه بگی ای ڪاش سروصداهای میثم بود »
#زهره_نجفی_همسر_شهید #مدافع_حرم_میثم_نجفی 🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌸 خیلی شلوغ بود 😇 و همیشہ در منزل شعر و آواز میخواند. یادم هست یڪبار ڪه میخواستم نماز بخوانم ، گفتم : « چقدر سر و صدا میڪنی ! ڪمی آرام باش ☺️ » چون شلوغ میڪرد و تمرڪز نداشتم.
🌸 با خنده گفت : « زهره ! روزی بیاد آنقدر خونہ ساڪت باشہ ڪه بگی ای ڪاش سروصداهای میثم بود »
#زهره_نجفی_همسر_شهید #مدافع_حرم_میثم_نجفی 🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
|🌸🍃 #خاطرات_شهدا
❀ اڪثرا می گفتن، یوسف مثل بمب روحیه بود بین ما همڪارای شهید میگفتن:
یوسف بعضی مواقع روزی یڪ ساعت برای ما روضه حضرت زهرا (س)
می خوند
❀ و همین شد ڪه بچه ها این اواخر
به شهید فدایی نژاد می گفتن
یوسف زهرا!
" ما بیخیال سیلی مادر نمی شویم
ما بچه های مادر پهلو شڪسته ایم "
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد🍂
#لبیڪ_یا_زهرا_س💔
🌷ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌷
❥• @Shahidegomnamm🕊
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
❀ اڪثرا می گفتن، یوسف مثل بمب روحیه بود بین ما همڪارای شهید میگفتن:
یوسف بعضی مواقع روزی یڪ ساعت برای ما روضه حضرت زهرا (س)
می خوند
❀ و همین شد ڪه بچه ها این اواخر
به شهید فدایی نژاد می گفتن
یوسف زهرا!
" ما بیخیال سیلی مادر نمی شویم
ما بچه های مادر پهلو شڪسته ایم "
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد🍂
#لبیڪ_یا_زهرا_س💔
🌷ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌷
❥• @Shahidegomnamm🕊
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
❣🍃
🍃
📌 #خاطرات_شهدا
هر وقت از سوریه تماس میگرفتن، میخندیدن و میگفتن از تمام وسایلی
ڪه برام گذاشتین فقط قرآن به ڪارم میاد
قرآن مدام تو جیبش بود و آن را
می خواند، در هنگام رفتنش هم یه قرآن تو جیبی با معنی براش گذاشتم چون عادت داشت قرآن رو با معنی بخونه.
راوی همسر #شهید_حمید_سیاهڪالی_مرادی🌷
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃
📌 #خاطرات_شهدا
هر وقت از سوریه تماس میگرفتن، میخندیدن و میگفتن از تمام وسایلی
ڪه برام گذاشتین فقط قرآن به ڪارم میاد
قرآن مدام تو جیبش بود و آن را
می خواند، در هنگام رفتنش هم یه قرآن تو جیبی با معنی براش گذاشتم چون عادت داشت قرآن رو با معنی بخونه.
راوی همسر #شهید_حمید_سیاهڪالی_مرادی🌷
___🌸🍃
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📩
✓ عهد💚 بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن، مأمور سپاهی ڪه خبر آورده بود ڪنار دیوار مانده بود و به اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشته
شده بود، خیره مانده بود نوشته بود:
#شهید_سیدمهدی_رجبی🍂
✓ خدایا به حق سیدالشهدا ...
به همه یڪ رفیق خدایی عنایت
بفرما " #آمین_یارب_العالمین "
#داستای_زیبای_دو_رفیق📗✒️
#اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ💐
ا___________________
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥❥ @Shahidegomnamm🕊
✓ عهد💚 بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن، مأمور سپاهی ڪه خبر آورده بود ڪنار دیوار مانده بود و به اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشته
شده بود، خیره مانده بود نوشته بود:
#شهید_سیدمهدی_رجبی🍂
✓ خدایا به حق سیدالشهدا ...
به همه یڪ رفیق خدایی عنایت
بفرما " #آمین_یارب_العالمین "
#داستای_زیبای_دو_رفیق📗✒️
#اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ💐
ا___________________
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥❥ @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📝
پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است.
آقا مهدی به کمک دوستانش جلوی در سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید پیرزن که حالش بهتر شده بود، شروع کرد به دعا کردن
گفت: خدا خیرت بدهد پسرم آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد، تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع
کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و
نفرین شهردار ارومیه بود!
#شهید_مهدی_باکری🌺
#اللهم_الرزقنا_الشهادة 🤲
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊
پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است.
آقا مهدی به کمک دوستانش جلوی در سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید پیرزن که حالش بهتر شده بود، شروع کرد به دعا کردن
گفت: خدا خیرت بدهد پسرم آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد، تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع
کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و
نفرین شهردار ارومیه بود!
#شهید_مهدی_باکری🌺
#اللهم_الرزقنا_الشهادة 🤲
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📚
تازه به قرارگاه رسیده بودم د❤️لم
می خواست حاج احمد را ببینم همینطور ڪه داشتم می رفتم صحنه عجیبی دیدم،
حاج احمد در کنار تانڪر آب نشسته
بود و با دقت 👌و وسواس خاصی
ظرف های غذای 🍝بچه های قرارگاه
را می شست ...
#شهید_احمد_متوسلیان🌺
#شادی_روحش_صلوات💐
#شهدا_گاهی_نگاهی💔
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊
تازه به قرارگاه رسیده بودم د❤️لم
می خواست حاج احمد را ببینم همینطور ڪه داشتم می رفتم صحنه عجیبی دیدم،
حاج احمد در کنار تانڪر آب نشسته
بود و با دقت 👌و وسواس خاصی
ظرف های غذای 🍝بچه های قرارگاه
را می شست ...
#شهید_احمد_متوسلیان🌺
#شادی_روحش_صلوات💐
#شهدا_گاهی_نگاهی💔
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊
📖 #خاطرات_شهدا
🌹 #شهید_دکتر_احمد_رحیمی
🌷🌷 سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاس ها را بہ صورت مشترڪ برگزار ڪنند . 😐
وضع ظاهری شان خوب نبود .
ما بہ این مسأله اعتراض ڪردیم .
البته خیلے از بچہ هاے ڪلاس هم بدشان نمےآمد ! 😊
احمد خیلے جدّے و محڪم بہ معلم ریاضی ڪه این ڪار را ڪرده بود ، اعتراض ڪرد و گفت : « بچہ هاے مردم بہ گناه مےافتند ...» 😥
معلم ریاضے هم رفتہ بود دفتر و گفتہ بود : « اگر رحیمے توے ڪلاس باشہ من دیگہ درس نمیدم .! »
خلاصہ قرار شد احمد این درس را غیرحضورے بخواند .
اینقدر پشتڪار داشت ڪه همان سال در رشتہ پزشڪے دانشگاه تهران با رتبہ عالے پذیرفتہ شد ... 😌
🍃 #ولادت : ۱۳۳۸/۱/۳ #بیرجند
🍂#شهادت : ۱۳۶۱/۱/۲۴ -#عملیات #والفجر ۱🌷
✍ یاد همہ ے شهدا و شهداے عملیات والفجر یڪ را گرامے مےداریم ...
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌹 #شهید_دکتر_احمد_رحیمی
🌷🌷 سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاس ها را بہ صورت مشترڪ برگزار ڪنند . 😐
وضع ظاهری شان خوب نبود .
ما بہ این مسأله اعتراض ڪردیم .
البته خیلے از بچہ هاے ڪلاس هم بدشان نمےآمد ! 😊
احمد خیلے جدّے و محڪم بہ معلم ریاضی ڪه این ڪار را ڪرده بود ، اعتراض ڪرد و گفت : « بچہ هاے مردم بہ گناه مےافتند ...» 😥
معلم ریاضے هم رفتہ بود دفتر و گفتہ بود : « اگر رحیمے توے ڪلاس باشہ من دیگہ درس نمیدم .! »
خلاصہ قرار شد احمد این درس را غیرحضورے بخواند .
اینقدر پشتڪار داشت ڪه همان سال در رشتہ پزشڪے دانشگاه تهران با رتبہ عالے پذیرفتہ شد ... 😌
🍃 #ولادت : ۱۳۳۸/۱/۳ #بیرجند
🍂#شهادت : ۱۳۶۱/۱/۲۴ -#عملیات #والفجر ۱🌷
✍ یاد همہ ے شهدا و شهداے عملیات والفجر یڪ را گرامے مےداریم ...
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌷 #خاطرات_شهدا 📩
🌸 ادواردو میگوید : «در #نیویورڪ ڪه بودم یڪ روز در ڪتابخانہ قدم مےزدم و ڪتابها را نگاه مےڪردم ڪه چشمم افتاد بہ #قرآن . ڪنجڪاو شدم ڪه ببینم در قرآن چہ چیزے آمده است . آنرا برداشتم و شروع ڪردم بہ ورق زدن و آیاتش ر ا بہ انگلیسی خواندم ؛ احساس ڪردم ڪه این ڪلمات ، ڪلماتے نورانے است و نمےتواند گفتہ بشر باشد . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ، آن را امانت گرفتم و بیشتر #مطالعہ ڪردم و احساس ڪردم ڪه آن را مےفهمم و قبول دارم .»
🌸 ادواردو از ابتدای #اسلام آوردن توسط والدینش #تهدیدشد ڪه اگر مےخواهد مسلمان بماند خبرے از ارث نیست ...خانواده آنیلے براے آنڪه ادواردو را از ارث محروم ڪنند ، سعے زیادے در دیوانہ جلوه دادن وے داشتند . بہ همین منظور وی را در بیمارستانے روانے بسترے ڪردند ڪه بہ گفتہ ادواردو ، همہ ڪارڪنان آن #یهودی بودند . ادواردو بہ خاطر ترس از #شستشوےمغزے در آن تیمارستان سعے ڪرد تا از آنجا فرار ڪند .
🌸 ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی - #سرمایهدار و میلیاردر💰 ایتالیایـے و مالڪ سابق مجموعه #فیات - و مارلا کاراچولو بود . مادرش هم یڪ پرنسس یه
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌸 ادواردو میگوید : «در #نیویورڪ ڪه بودم یڪ روز در ڪتابخانہ قدم مےزدم و ڪتابها را نگاه مےڪردم ڪه چشمم افتاد بہ #قرآن . ڪنجڪاو شدم ڪه ببینم در قرآن چہ چیزے آمده است . آنرا برداشتم و شروع ڪردم بہ ورق زدن و آیاتش ر ا بہ انگلیسی خواندم ؛ احساس ڪردم ڪه این ڪلمات ، ڪلماتے نورانے است و نمےتواند گفتہ بشر باشد . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ، آن را امانت گرفتم و بیشتر #مطالعہ ڪردم و احساس ڪردم ڪه آن را مےفهمم و قبول دارم .»
🌸 ادواردو از ابتدای #اسلام آوردن توسط والدینش #تهدیدشد ڪه اگر مےخواهد مسلمان بماند خبرے از ارث نیست ...خانواده آنیلے براے آنڪه ادواردو را از ارث محروم ڪنند ، سعے زیادے در دیوانہ جلوه دادن وے داشتند . بہ همین منظور وی را در بیمارستانے روانے بسترے ڪردند ڪه بہ گفتہ ادواردو ، همہ ڪارڪنان آن #یهودی بودند . ادواردو بہ خاطر ترس از #شستشوےمغزے در آن تیمارستان سعے ڪرد تا از آنجا فرار ڪند .
🌸 ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی - #سرمایهدار و میلیاردر💰 ایتالیایـے و مالڪ سابق مجموعه #فیات - و مارلا کاراچولو بود . مادرش هم یڪ پرنسس یه
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📩
✔️دوست داشت ذهنم رو آماده کنه...
ارتباط خاصی با شهدای گمنام علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب سلام بر ابراهیم خیلی مانوس بود،
دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی
که در مورد مادران شهدا بودند برام
می خرید تا مطالعه کنم، انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.
راوی مادر #شهید_حسین_ولایتی💐
#شادی_روحش_صلوات🎋
🍃🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
✔️دوست داشت ذهنم رو آماده کنه...
ارتباط خاصی با شهدای گمنام علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب سلام بر ابراهیم خیلی مانوس بود،
دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی
که در مورد مادران شهدا بودند برام
می خرید تا مطالعه کنم، انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.
راوی مادر #شهید_حسین_ولایتی💐
#شادی_روحش_صلوات🎋
🍃🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا🔖
#شهید_احمد_مشلب بخاطر شغلش در حزب الله معمولا ۱۰ الی ۱۵ روز از خانه دور بود و میزان این دوری بستگی به مناطق ماموریتش داشت ...
مـ🌙ـاه رمضان وقتی از ماموریتش
بر می گشت هر شب تا صبح در مسجد
می ماند و دعای افتتاح را با دوستانش می خواند و نماز صبح را به جماعت
می خواند و با دوستانش افطار🌮
آماده می ڪرد.
#راوی_دوست_شهید🗞
#شادی_روح_شهدا_صلوات📿
🍃🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#شهید_احمد_مشلب بخاطر شغلش در حزب الله معمولا ۱۰ الی ۱۵ روز از خانه دور بود و میزان این دوری بستگی به مناطق ماموریتش داشت ...
مـ🌙ـاه رمضان وقتی از ماموریتش
بر می گشت هر شب تا صبح در مسجد
می ماند و دعای افتتاح را با دوستانش می خواند و نماز صبح را به جماعت
می خواند و با دوستانش افطار🌮
آماده می ڪرد.
#راوی_دوست_شهید🗞
#شادی_روح_شهدا_صلوات📿
🍃🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
💐🍃
🍃
🖇 #شهید_محمد_هادی_نژاد
چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست ڪه بزارم بره سوریه باهاش مخالفت ڪردم و گفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یڪ پسر دارم و اگر
تو بری دیگر ڪسی را ندارم
شب ڪه خوابیدم حضرت زینب(س) پسرم رو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نڪنم وقتی خبر شهادتش رو شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو انتخاب ڪرده
بود...
#شادی_روحش_صلوات🌷
#خاطرات_شهدا📜✒️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃
🖇 #شهید_محمد_هادی_نژاد
چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست ڪه بزارم بره سوریه باهاش مخالفت ڪردم و گفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یڪ پسر دارم و اگر
تو بری دیگر ڪسی را ندارم
شب ڪه خوابیدم حضرت زینب(س) پسرم رو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نڪنم وقتی خبر شهادتش رو شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو انتخاب ڪرده
بود...
#شادی_روحش_صلوات🌷
#خاطرات_شهدا📜✒️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊