Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#دفتــرچه_سفیـــد📔
✍دفترچهی کوچکے همیشہ همراهش بود. بعضے وقتها با #عجلہ از جیبش در مےآورد و #علامتے در یکے از صفحات میگذاشت. مےگفت: « #اشتباهاتم رو توے این دفتر علامت مےزنم». برایم عجیب بود کہ #محمدرضا اسوهی #تقوا و #اخلاق بچهها آنقدر #گناه داشتہ باشد کہ براے ڪم ڪردنش #مجبور باشد دفترے ڪنار بگذارد.
چند روز قبل از #شهادتش بہ طور اتفاقے #دفترچہاش را نگاه ڪردم. خوب کہ #ورق زدم دیدم بیشترِ #صفحاتِ دفتر، مثل #قلبِ محمدرضا سفیدِ #سفید است.
#شهیـــد_محمدرضا_ایستان 💐
#خاطره
📙کتــاب مبارزه با نفس، ص 36
✨☄رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
از خود #حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند و #اعمال خود را #وزن كنيد پيش از آنكه آنها را #بسنجند و براى روز #قيامت خويشتن را #آماده سازيد.
📚وســـائل الشــیعه، ج16، ص 99
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#دفتــرچه_سفیـــد📔
✍دفترچهی کوچکے همیشہ همراهش بود. بعضے وقتها با #عجلہ از جیبش در مےآورد و #علامتے در یکے از صفحات میگذاشت. مےگفت: « #اشتباهاتم رو توے این دفتر علامت مےزنم». برایم عجیب بود کہ #محمدرضا اسوهی #تقوا و #اخلاق بچهها آنقدر #گناه داشتہ باشد کہ براے ڪم ڪردنش #مجبور باشد دفترے ڪنار بگذارد.
چند روز قبل از #شهادتش بہ طور اتفاقے #دفترچہاش را نگاه ڪردم. خوب کہ #ورق زدم دیدم بیشترِ #صفحاتِ دفتر، مثل #قلبِ محمدرضا سفیدِ #سفید است.
#شهیـــد_محمدرضا_ایستان 💐
#خاطره
📙کتــاب مبارزه با نفس، ص 36
✨☄رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
از خود #حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند و #اعمال خود را #وزن كنيد پيش از آنكه آنها را #بسنجند و براى روز #قيامت خويشتن را #آماده سازيد.
📚وســـائل الشــیعه، ج16، ص 99
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
💠 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
💥 #حســــاب_و_کتــــاب
✍یک روز با چند #ورقہ📄 وارد مدرسہ شد. بہ هر ڪدام از مربےها یک ورقه داد کہ بالایش نوشته بود: ✨«حاسبوا قبل ان تحاسبوا»✨ڪمے پایینتر اسم چند #گناه را نوشتہ بود و جلوے هر ڪدام را خالے گذاشته بود.
بعد رو ڪرد بہ مربےها و گفت: «بیایید #هر_شب چند لحظہ #ڪارهامون رو بررسے ڪنیم و توے این #برگہ📄 بنویسیم. ببینیم خداے نڪرده چند بار #دروغ گفتیم، #غیبت چند نفر رو ڪردیم، #تهمت و #بدبینے داشتیم یا نہ ڪارهاے #خوبمون چقدر بوده... #آخرماه با یہ نگاه بہ این برگہ #حساب ڪار دستمون میاد؛ مےفهمیم چطور بندهاے بودیم».
#شهید_اللهیار_جابری
#خاطره
📙کتــاب بحر بے ساحل، ص 96
💥امـام عـلـی (عـلیـه الســلام)
هر ڪس بہ حساب نفس خود رسیدگے ڪند بہ عیب هایش آگاه شود.
غـــررالـــحـــكم، ص 236
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💠 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
💥 #حســــاب_و_کتــــاب
✍یک روز با چند #ورقہ📄 وارد مدرسہ شد. بہ هر ڪدام از مربےها یک ورقه داد کہ بالایش نوشته بود: ✨«حاسبوا قبل ان تحاسبوا»✨ڪمے پایینتر اسم چند #گناه را نوشتہ بود و جلوے هر ڪدام را خالے گذاشته بود.
بعد رو ڪرد بہ مربےها و گفت: «بیایید #هر_شب چند لحظہ #ڪارهامون رو بررسے ڪنیم و توے این #برگہ📄 بنویسیم. ببینیم خداے نڪرده چند بار #دروغ گفتیم، #غیبت چند نفر رو ڪردیم، #تهمت و #بدبینے داشتیم یا نہ ڪارهاے #خوبمون چقدر بوده... #آخرماه با یہ نگاه بہ این برگہ #حساب ڪار دستمون میاد؛ مےفهمیم چطور بندهاے بودیم».
#شهید_اللهیار_جابری
#خاطره
📙کتــاب بحر بے ساحل، ص 96
💥امـام عـلـی (عـلیـه الســلام)
هر ڪس بہ حساب نفس خود رسیدگے ڪند بہ عیب هایش آگاه شود.
غـــررالـــحـــكم، ص 236
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#صنــدوقچہ_جبهہ🗃
✍مسلمان بودنش فقط براے خودش نبود، سعے میڪرد اعضاے خانہ هم با او همراه شوند. یکے از کارهایے کہ براے این همراهے طرح ریزے ڪرده بود، صندوقچهی جبهہ بود!
#صندوق کوچکےرا #درست ڪرده بود؛ هر ڪس #غیبت میڪرد یا #دروغ مےگفت، باید #مبلغے_پول درون صندوق مےانداخت. #پولهاے صندوقچہ را هم گذاشتہ بود براے #کمک_بہ_جبهه.
#شهید_علی_اصغر_کلاته_سیفری 💐
#خاطره
📙کتاب گامے بہ آسمان، ص23
✨رسول خدا (ص)
💥آدمے از پرهیزگاران نمےشود مگر اینکه #حسـابرسـی او از #نفسش سخت تر از حساب ڪشیدن او از شریڪش باشد.
📚وسـائل الشـیعه، ج16،ص98
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#صنــدوقچہ_جبهہ🗃
✍مسلمان بودنش فقط براے خودش نبود، سعے میڪرد اعضاے خانہ هم با او همراه شوند. یکے از کارهایے کہ براے این همراهے طرح ریزے ڪرده بود، صندوقچهی جبهہ بود!
#صندوق کوچکےرا #درست ڪرده بود؛ هر ڪس #غیبت میڪرد یا #دروغ مےگفت، باید #مبلغے_پول درون صندوق مےانداخت. #پولهاے صندوقچہ را هم گذاشتہ بود براے #کمک_بہ_جبهه.
#شهید_علی_اصغر_کلاته_سیفری 💐
#خاطره
📙کتاب گامے بہ آسمان، ص23
✨رسول خدا (ص)
💥آدمے از پرهیزگاران نمےشود مگر اینکه #حسـابرسـی او از #نفسش سخت تر از حساب ڪشیدن او از شریڪش باشد.
📚وسـائل الشـیعه، ج16،ص98
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهدا
#کوچـه_ی_بی_انتــها
✍از یک محلہ بہ یک #مدرسہ مےرفتند اما با دو مسیرِ متفاوت هر چہ دوستش اصرار مےڪرد ڪه بیا از همین ڪوچه برویم، قبول نمے ڪرد.
مےگفت: «این ڪوچه پُر از #دختره، من نمیام. معلوم نیست این ڪوچہ بہ ڪجا #ختم مےشه!»
#شهیـد_علی_صیـاد_شیــرازی 💐
#خاطره
📙کتــاب یادگاران11، ص8
⚜امــام صـادق (علـيه السـلام)
#چشم_چرانے يكے از #تيرهاے شيطان است و آن مسموم است، و هر ڪس براے خداوند عزّوجلّ آن را ترك كند نہ براے غير خدا، خداوند ايمانے ڪه مزه آن را شخص درك ڪند جايگزين آن خواهد نمود.
📚وســــائل الشــیعه، ج20، ص192
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهدا
#کوچـه_ی_بی_انتــها
✍از یک محلہ بہ یک #مدرسہ مےرفتند اما با دو مسیرِ متفاوت هر چہ دوستش اصرار مےڪرد ڪه بیا از همین ڪوچه برویم، قبول نمے ڪرد.
مےگفت: «این ڪوچه پُر از #دختره، من نمیام. معلوم نیست این ڪوچہ بہ ڪجا #ختم مےشه!»
#شهیـد_علی_صیـاد_شیــرازی 💐
#خاطره
📙کتــاب یادگاران11، ص8
⚜امــام صـادق (علـيه السـلام)
#چشم_چرانے يكے از #تيرهاے شيطان است و آن مسموم است، و هر ڪس براے خداوند عزّوجلّ آن را ترك كند نہ براے غير خدا، خداوند ايمانے ڪه مزه آن را شخص درك ڪند جايگزين آن خواهد نمود.
📚وســــائل الشــیعه، ج20، ص192
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
💥بسیار جالب خواندن این خاطره رو از دست ندید💥
⭕️شـهـیـدی که وســوسـه ی شـیــطـان را عـمــلـی نڪـرد و #صـدای تـسـبـیـحـات ڪــوه و گـیــاهــان را شـنـیـد...⭕️
🌹 #شـهـیـد_احـمـدعـلـی_نـیـری
✍نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم #دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا #رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم.
راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا #چشمم به رودخانه افتاد #یک_دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به #لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها #مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک #گناه_بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین #دختر_جوان که برهنه مشغول شنا کردن بودند. من همان جا #خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن #شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما #به_خاطر_تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از #جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به #آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. #اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:🔸«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»🔸 من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد #برای_خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن #امتحان_سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا #مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم #صدایی_شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. #از_سنگ_ریزهها_و_تمام_کوهها_و_درختها_صدا_میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم #ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات #عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم #درهایی از #عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی 🔸انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.🔸 بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
#شهید_احمد_علی_نیری
#خاطره
#فرار_از_گناه
#خاکی_ها
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
⭕️شـهـیـدی که وســوسـه ی شـیــطـان را عـمــلـی نڪـرد و #صـدای تـسـبـیـحـات ڪــوه و گـیــاهــان را شـنـیـد...⭕️
🌹 #شـهـیـد_احـمـدعـلـی_نـیـری
✍نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم #دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا #رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم.
راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا #چشمم به رودخانه افتاد #یک_دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به #لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها #مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک #گناه_بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین #دختر_جوان که برهنه مشغول شنا کردن بودند. من همان جا #خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن #شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما #به_خاطر_تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از #جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به #آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. #اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:🔸«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»🔸 من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد #برای_خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن #امتحان_سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا #مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم #صدایی_شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. #از_سنگ_ریزهها_و_تمام_کوهها_و_درختها_صدا_میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم #ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات #عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم #درهایی از #عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی 🔸انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.🔸 بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
#شهید_احمد_علی_نیری
#خاطره
#فرار_از_گناه
#خاکی_ها
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
✌️ #ترجمان_شجاعت
✍یڪ شب ، مجید به همراه شش نیروے دیگر براے #شناسایی وارد #خاک عراق می شود . درحین شناسایی ، نیرو هاے عراقی سرمی رسند .
♦️به محض پیدا شدن سر و ڪله ی نیرو هاے #عراقی ، همراهان مجید سلاح هاے خود را می گذارند و #فرار می کنند ، #اما_مجید برای این که هم سلاح ها به دست دشمن نیفتد و هم این که کار شناسایی را تمام کند ، #مے_ماند .
♦️برای این ڪه از چشم دشمن #پنهان بماند ، وارد #ڪانالی ڪه در همان نزدیڪی بوده می شود . ڪانالی ڪه #پر بوده از #آب_گندیده و #جسد های بوگرفته ی عراقی ها .
♦️خودش را در ڪانال نگه مے دارد و بالاخره عراقی ها دور مے شوند . مجید هم پس از پایان ڪار #شناسایی به همراه سلاح ها برمی گردد ، اما به خاطر قرار گرفتن در آب آلوده ی ڪانال تمام #بدنش_زخم می شود .
♦️زمانی ڪه به خانه برگشت #دهان و حتی روده هایش #تاول زده بود . به طوری ڪه نمی توانست هیچ نوع غذایی را وارد دهانش ڪند و تنها #مایعات را ، آن هم با #سختی زیاد وارد دهانش می ڪردیم .
شهید مجید زین الدین ، #جوان_نوزده_ساله ی ایرانی ، ترجمان شجاعت و #گذشت ، #مردانگی را با تمام وجود به اثبات رساند .
#شهید_مجید_زین_الدین💐
#سالروز_شهادت 🕊
#یادش_با_صلوات ✨
#خاطره🍁
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
✍یڪ شب ، مجید به همراه شش نیروے دیگر براے #شناسایی وارد #خاک عراق می شود . درحین شناسایی ، نیرو هاے عراقی سرمی رسند .
♦️به محض پیدا شدن سر و ڪله ی نیرو هاے #عراقی ، همراهان مجید سلاح هاے خود را می گذارند و #فرار می کنند ، #اما_مجید برای این که هم سلاح ها به دست دشمن نیفتد و هم این که کار شناسایی را تمام کند ، #مے_ماند .
♦️برای این ڪه از چشم دشمن #پنهان بماند ، وارد #ڪانالی ڪه در همان نزدیڪی بوده می شود . ڪانالی ڪه #پر بوده از #آب_گندیده و #جسد های بوگرفته ی عراقی ها .
♦️خودش را در ڪانال نگه مے دارد و بالاخره عراقی ها دور مے شوند . مجید هم پس از پایان ڪار #شناسایی به همراه سلاح ها برمی گردد ، اما به خاطر قرار گرفتن در آب آلوده ی ڪانال تمام #بدنش_زخم می شود .
♦️زمانی ڪه به خانه برگشت #دهان و حتی روده هایش #تاول زده بود . به طوری ڪه نمی توانست هیچ نوع غذایی را وارد دهانش ڪند و تنها #مایعات را ، آن هم با #سختی زیاد وارد دهانش می ڪردیم .
شهید مجید زین الدین ، #جوان_نوزده_ساله ی ایرانی ، ترجمان شجاعت و #گذشت ، #مردانگی را با تمام وجود به اثبات رساند .
#شهید_مجید_زین_الدین💐
#سالروز_شهادت 🕊
#یادش_با_صلوات ✨
#خاطره🍁
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
📜 #وصیتنامه
#شهادت را نه برای #فرار
از #مسئولیت اجتماعی ونه برای
راحتی #شخصی میخواهم🍂
بلڪه ازآنجا ڪه #شهادت
در رأس قله #ڪمالات است
آن رامیخواهم.🍃🌹
#شهید_حجت_الله_رحیمی🕊
❥ @Shahidegomnamm
#شهادت را نه برای #فرار
از #مسئولیت اجتماعی ونه برای
راحتی #شخصی میخواهم🍂
بلڪه ازآنجا ڪه #شهادت
در رأس قله #ڪمالات است
آن رامیخواهم.🍃🌹
#شهید_حجت_الله_رحیمی🕊
❥ @Shahidegomnamm