🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوچهل_ونهم بسم رب الشهدا ✍دو هفته ای از رفتن حسام می گذشت ... دوباره همه چیز مثل سابق شده بود ... من بودم و دلتنگی شب بود و من توی خونه تنها بودم وارد اتاق شدم و از روی میز ، قرانو برداشتم 🍃شروع کردم به تلاوت آیه های قرآن…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاهم
بسم رب الشهدا
🍃مادر کم کسی نیست ... #مادر_ضامن است ... مگر نه اینست که وقتی پیش بزرگی می رویم باید یک با آبرو همراهی مان کند ؟ ... با صدای زنگ در متوقف شدم ... این وقت شب ، کی می تونست باشه ؟ دفترچه رو گذاشتم جاش. چادرمو انداختم سرم و وارد حیاط شدم ... با تردید گفتم : کیه ؟
🍃صدایی نیومد ...به سمت عقب برگشتم ... تصویر ماه توی حوض افتاده بود ...آواز مکرر جیرجیرک ها سکوت شبو می شکست ...ماهی ها بدون هیاهو توی آب حوض این طرف و اون طرف می رفتن ... نسیم بهاری شکوفه های صورتی درختا رو توی هوا پخش میکرد دوباره صدای کوبیده شدن دستی به در اومد ...
🍃نگاهمو از حوض گرفتم و با نگرانی به در چشم دوختم .. با صدای بلندتری با تحکم گفتم : کیه ؟
صدای آشنای مامان باعث شد
با شوق به سمت در برم و درو باز کنم ... مامان تنها جلوی در ایستاده بود ... با مهربونی در آغوشش گرفتم و گفتم : سلام مامانی ... خوش اومدی ...
🍃مامان با چشمای قشنگش نگاهم کرد و گفت: سلام عزیز دلم ...
دور و برشو نگاه کردمو گفتم : پس بابا کو؟
_ یه کار واجب پیش اومده بود ، رفت ... منم گذاشت پیش تو ...
_خوش اومدید ، بفرمایید تو ...
وارد خونه شدیم ... رفتم آشپزخونه و آب رو گذاشتم بجوشه.. اومدم کنارش نشستم ...
🍃 نگاه نگرانشو بهم دوخت و گفت : دخترم چرا تو این خونه شبا رو تنها سپری می کنی ؟ چرا نمیای پیش ما ؟ اینجا مناسب یه دختر تنها نیست.
لبخندی به روش زدمو گفتم : خیالت راحت مامان ! من عادت کردم اگه حسام بیاد خودم خونه باشم بهتره ...
🍃تک خنده ای کرد و گفت : مثل خودمی ... یه دنده و کله شقی ...
_ وا ... چرا ؟
مامان که انگار توی خاطراتش غرق شده بود لبخندشو پر رنگ تر کرد و گفت : یادش بخیر ... چه روزایی بود
شیرین ترین تلخی ها توی اون روزا جا موند ...
خیلی کنجکاو بودم درباره گذشته شون بدونم ...
🍃_مامان شما هیچ وقت از آشناییتون به من چیزی نمیگی خواهش میکنم بگوووو
مامان درحالیکه سعی داشت بحثو عوض کنه گفت : فکر کنم چای جوش اومد
💠ادامــه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاهم
بسم رب الشهدا
🍃مادر کم کسی نیست ... #مادر_ضامن است ... مگر نه اینست که وقتی پیش بزرگی می رویم باید یک با آبرو همراهی مان کند ؟ ... با صدای زنگ در متوقف شدم ... این وقت شب ، کی می تونست باشه ؟ دفترچه رو گذاشتم جاش. چادرمو انداختم سرم و وارد حیاط شدم ... با تردید گفتم : کیه ؟
🍃صدایی نیومد ...به سمت عقب برگشتم ... تصویر ماه توی حوض افتاده بود ...آواز مکرر جیرجیرک ها سکوت شبو می شکست ...ماهی ها بدون هیاهو توی آب حوض این طرف و اون طرف می رفتن ... نسیم بهاری شکوفه های صورتی درختا رو توی هوا پخش میکرد دوباره صدای کوبیده شدن دستی به در اومد ...
🍃نگاهمو از حوض گرفتم و با نگرانی به در چشم دوختم .. با صدای بلندتری با تحکم گفتم : کیه ؟
صدای آشنای مامان باعث شد
با شوق به سمت در برم و درو باز کنم ... مامان تنها جلوی در ایستاده بود ... با مهربونی در آغوشش گرفتم و گفتم : سلام مامانی ... خوش اومدی ...
🍃مامان با چشمای قشنگش نگاهم کرد و گفت: سلام عزیز دلم ...
دور و برشو نگاه کردمو گفتم : پس بابا کو؟
_ یه کار واجب پیش اومده بود ، رفت ... منم گذاشت پیش تو ...
_خوش اومدید ، بفرمایید تو ...
وارد خونه شدیم ... رفتم آشپزخونه و آب رو گذاشتم بجوشه.. اومدم کنارش نشستم ...
🍃 نگاه نگرانشو بهم دوخت و گفت : دخترم چرا تو این خونه شبا رو تنها سپری می کنی ؟ چرا نمیای پیش ما ؟ اینجا مناسب یه دختر تنها نیست.
لبخندی به روش زدمو گفتم : خیالت راحت مامان ! من عادت کردم اگه حسام بیاد خودم خونه باشم بهتره ...
🍃تک خنده ای کرد و گفت : مثل خودمی ... یه دنده و کله شقی ...
_ وا ... چرا ؟
مامان که انگار توی خاطراتش غرق شده بود لبخندشو پر رنگ تر کرد و گفت : یادش بخیر ... چه روزایی بود
شیرین ترین تلخی ها توی اون روزا جا موند ...
خیلی کنجکاو بودم درباره گذشته شون بدونم ...
🍃_مامان شما هیچ وقت از آشناییتون به من چیزی نمیگی خواهش میکنم بگوووو
مامان درحالیکه سعی داشت بحثو عوض کنه گفت : فکر کنم چای جوش اومد
💠ادامــه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍁 #دلتنگیم
🍁دلتنگِ بے قرارےهایمان با شهـدا
ڪاش ما را صدا بزنید
از لابہ لاے ناگفتہ هاے دلمان؛
این روزهایمان سخت مےگذرد...
#صدامو_دارے؟ 😔
🍁 #دلنوشته
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍁دلتنگِ بے قرارےهایمان با شهـدا
ڪاش ما را صدا بزنید
از لابہ لاے ناگفتہ هاے دلمان؛
این روزهایمان سخت مےگذرد...
#صدامو_دارے؟ 😔
🍁 #دلنوشته
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
📜 #کلام_شهید
✍خداوند از مــومن، ادای تڪلیف را
می خواهد، نه نوع ڪــار و بزرگی و ڪوچـڪی آن را.
فقط اخــلاص، و با دیــد تڪــلیفی
به وظـیفه تـوجــه ڪــردن.
🥀 #شهید_مهدی_باکری
💠 @Shahidegomnamm
✍خداوند از مــومن، ادای تڪلیف را
می خواهد، نه نوع ڪــار و بزرگی و ڪوچـڪی آن را.
فقط اخــلاص، و با دیــد تڪــلیفی
به وظـیفه تـوجــه ڪــردن.
🥀 #شهید_مهدی_باکری
💠 @Shahidegomnamm
شور|خاک دوکوهه داره نسیم کرببلا
حاج مهدی ترکاشوند
🎵 #صوت
👈۱ دقیقه با #شهــدا
🍂ڪشتی نـوحِ خـاڪ #دوڪوهه
داره نسیم #ڪرببلا
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
👈۱ دقیقه با #شهــدا
🍂ڪشتی نـوحِ خـاڪ #دوڪوهه
داره نسیم #ڪرببلا
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
شهید شُهره ی شهرم 🌹
همان مدافع عشق💌
به شوق شهد❤️شهادت
به کوی فیض دمشق🏴
#شهید_سجاد_عفتی 💚
#شبتون_شهدایی 🌙
🔅
🔆 @shahidegomnamm
🔅
🍃🌸
🌸
شهید شُهره ی شهرم 🌹
همان مدافع عشق💌
به شوق شهد❤️شهادت
به کوی فیض دمشق🏴
#شهید_سجاد_عفتی 💚
#شبتون_شهدایی 🌙
🔅
🔆 @shahidegomnamm
🔅
🍃💞﷽💞🍃
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی
❁ سـوره ص
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 458
❁ آیہ 84 الی 88
❁سـوره الزمـر
❁ آیہ 1 الی 5
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی
❁ سـوره ص
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 458
❁ آیہ 84 الی 88
❁سـوره الزمـر
❁ آیہ 1 الی 5
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
🍃💞﷽💞🍃
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی
❁ سـوره ص
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 458
❁ آیہ 84 الی 88
❁سـوره الزمـر
❁ آیہ 1 الی 5
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی
❁ سـوره ص
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 458
❁ آیہ 84 الی 88
❁سـوره الزمـر
❁ آیہ 1 الی 5
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
❣وهکهجدانمیشود
نقشتوازخیالمن
❣تاچهشودبهعاقبت
درطلبتوحالمن ...
#سردارشهید_طباطبایی_مهر💐
#روزتون_معطر_با_یاد_شهـــــدا✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
نقشتوازخیالمن
❣تاچهشودبهعاقبت
درطلبتوحالمن ...
#سردارشهید_طباطبایی_مهر💐
#روزتون_معطر_با_یاد_شهـــــدا✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🔸 در محضـــر شهیـــــد.....
🍁 #خاطره
✍ #مبـالغـی را براے #ڪارهای_خيـر ڪنار میگذاشتند
🌼اگر احساس میڪرد فردے نيـاز دارد از لـذتهـاے دنيـوی خودش میگذشت و به آن بنده خدا میبخشيد...
🌼 مےگفت: حــج مـن #شـادی دل بنـده خداست؛
🌼حــج مـن ڪـفش پـای بچه #یتيـم است...
#شهیدمدافع_حرم
#سردار_سیدحمید_طباطبایی_مهر 💐
#یادش_با_صلوات✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍁 #خاطره
✍ #مبـالغـی را براے #ڪارهای_خيـر ڪنار میگذاشتند
🌼اگر احساس میڪرد فردے نيـاز دارد از لـذتهـاے دنيـوی خودش میگذشت و به آن بنده خدا میبخشيد...
🌼 مےگفت: حــج مـن #شـادی دل بنـده خداست؛
🌼حــج مـن ڪـفش پـای بچه #یتيـم است...
#شهیدمدافع_حرم
#سردار_سیدحمید_طباطبایی_مهر 💐
#یادش_با_صلوات✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#کلام_شهید📜
📿وقتی نماز مےخواند با گردنی ڪج
می ایستاد،بہ او مےگفتیم
مگر گردنت شڪسته
📿می گفت:دردرگاه خدا،گردن ڪہ هیچ تمام اعضاء وجوارح بدن بایدشڪسته باشد
#شهید_محمدمهدی_خادم💐
@shahidegomnamm
📿وقتی نماز مےخواند با گردنی ڪج
می ایستاد،بہ او مےگفتیم
مگر گردنت شڪسته
📿می گفت:دردرگاه خدا،گردن ڪہ هیچ تمام اعضاء وجوارح بدن بایدشڪسته باشد
#شهید_محمدمهدی_خادم💐
@shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوپنجاهم بسم رب الشهدا 🍃مادر کم کسی نیست ... #مادر_ضامن است ... مگر نه اینست که وقتی پیش بزرگی می رویم باید یک با آبرو همراهی مان کند ؟ ... با صدای زنگ در متوقف شدم ... این وقت شب ، کی می تونست باشه ؟ دفترچه رو گذاشتم جاش. چادرمو…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_ویکم
🌸پوفی کشیدم و رفتم چای دم کردم ... دوباره کنارش نشستم و شروع کردم به اصرار کردن ... مامان نفس عمیقی کشیدو گفت : خیلی خب ...میگم ... من کنجکاوی های نوجوونیم مقارن با زمان #انقلاب بود ...
🌸همه جور کتاب می خوندم ... کتابای ممنوعه .ولی طرفدار هیچ گروهی نبودم ... شاید سنم کم بود ... از همون روزا هر روز از پنجره ی اتاقم بیرونو نگاه می کردم ... هر روز راس ساعت 7 صبح ، #مهدی از خونشون می زد بیرون و می رفت دانشگاه ... جوون بودم و خام ...
💞انگار وابسته ی این شده بودم که هفت صبح بیدار شم و راه رفتنشو نگاه کنم ...دقیق بود و خوش تیپ . وقتی #جنگ شد ،دیگه ندیدمش ... چند هفته مریض بودم و بی تاب ...
🌸 بلاخره تصمیممو گرفتم ... وسایلمو جمع کردم . مامان و بابام حریفم نشدن ، رفتم #خرمشهر ... ادم معتقدی نبودم ... وارد خرمشهر که شدم انگار گرد مرگ به شهر پاشیده بودن . بیمارستان پر از مجروح و شهید بود ... با این که ادم بی تجربه ای بودم ولی توی بیمارستان نیرو کم بود ...
🌸انگار مهدی رو از یاد برده بودم .بعنوان پرستار اوایل کار پانسمان انجام می دادم ولی کم کم یاد گرفتم ... چند ماهی گذشت ... حس می کردم باید به مجروحا کمک کنم از طرفی هم بی اندازه دل تنگ مهدی شده بودم ...
🌸خندیدو و ادامه داد : فکر می کردم شاید ازدواج کرده باشه ... یه روز که فردای عملیات بود و هی مجروح میاوردن ... طبق معمول با عجله و در عین حال ظرافت مشغول بخیه زخم یکی از مجروحا بودم ... موهام از گوشه ی مقنعم ریخته بود بیرون و آستینامم داده بودم بالا تا مزاحم کارم نشه .
🌸دکتر صادقی صدام کرد . رفتم پیشش ، بالای سر یه مجروح داشت #ترکشو رو از کتفش در میاورد ... #رزمندهه پشتش به من بود ... داشتم کمکش می کردم ... برخلاف خیلی از مجروحا ، اصلا صداش درنمیومد ...
💠ادامـــه دارد....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_ویکم
🌸پوفی کشیدم و رفتم چای دم کردم ... دوباره کنارش نشستم و شروع کردم به اصرار کردن ... مامان نفس عمیقی کشیدو گفت : خیلی خب ...میگم ... من کنجکاوی های نوجوونیم مقارن با زمان #انقلاب بود ...
🌸همه جور کتاب می خوندم ... کتابای ممنوعه .ولی طرفدار هیچ گروهی نبودم ... شاید سنم کم بود ... از همون روزا هر روز از پنجره ی اتاقم بیرونو نگاه می کردم ... هر روز راس ساعت 7 صبح ، #مهدی از خونشون می زد بیرون و می رفت دانشگاه ... جوون بودم و خام ...
💞انگار وابسته ی این شده بودم که هفت صبح بیدار شم و راه رفتنشو نگاه کنم ...دقیق بود و خوش تیپ . وقتی #جنگ شد ،دیگه ندیدمش ... چند هفته مریض بودم و بی تاب ...
🌸 بلاخره تصمیممو گرفتم ... وسایلمو جمع کردم . مامان و بابام حریفم نشدن ، رفتم #خرمشهر ... ادم معتقدی نبودم ... وارد خرمشهر که شدم انگار گرد مرگ به شهر پاشیده بودن . بیمارستان پر از مجروح و شهید بود ... با این که ادم بی تجربه ای بودم ولی توی بیمارستان نیرو کم بود ...
🌸انگار مهدی رو از یاد برده بودم .بعنوان پرستار اوایل کار پانسمان انجام می دادم ولی کم کم یاد گرفتم ... چند ماهی گذشت ... حس می کردم باید به مجروحا کمک کنم از طرفی هم بی اندازه دل تنگ مهدی شده بودم ...
🌸خندیدو و ادامه داد : فکر می کردم شاید ازدواج کرده باشه ... یه روز که فردای عملیات بود و هی مجروح میاوردن ... طبق معمول با عجله و در عین حال ظرافت مشغول بخیه زخم یکی از مجروحا بودم ... موهام از گوشه ی مقنعم ریخته بود بیرون و آستینامم داده بودم بالا تا مزاحم کارم نشه .
🌸دکتر صادقی صدام کرد . رفتم پیشش ، بالای سر یه مجروح داشت #ترکشو رو از کتفش در میاورد ... #رزمندهه پشتش به من بود ... داشتم کمکش می کردم ... برخلاف خیلی از مجروحا ، اصلا صداش درنمیومد ...
💠ادامـــه دارد....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
👆به مردان با ایمان بگو:
#دیده فرونهند و پاڪدامنی ورزند....
📚سوره نور
♡خدایا
↫یاریم ڪن #نگاهم در افق این #فضاے_مجازے جز براے تو نبیند
وانگشتانم «جز براےتو» ڪلیدے را فشار ندهند.
💠 @Shahidegomnamm
#دیده فرونهند و پاڪدامنی ورزند....
📚سوره نور
♡خدایا
↫یاریم ڪن #نگاهم در افق این #فضاے_مجازے جز براے تو نبیند
وانگشتانم «جز براےتو» ڪلیدے را فشار ندهند.
💠 @Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹💫🕊
🕊چہ زیبا ملائک شدند زیستند
🌼همان ها ڪہ هستند ولے نیستند!
🌼کسانے ڪہ در جمع ما بوده اند
🕊ولی حیف نفهمیده ایم ڪیستند!
#باز_پنجشنبه_ویادشهدا_باصلوات✨
#شعر🍀
💠 @Shahidegomnamm
🕊چہ زیبا ملائک شدند زیستند
🌼همان ها ڪہ هستند ولے نیستند!
🌼کسانے ڪہ در جمع ما بوده اند
🕊ولی حیف نفهمیده ایم ڪیستند!
#باز_پنجشنبه_ویادشهدا_باصلوات✨
#شعر🍀
💠 @Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❣حسـن جان
🏴حـرمـت را، نـه چـراغ و نـه رواق و
نـه در است
🏴زائـر قبـر تـو، مـاه است و
نسیـم سحـر است
🏴قبـر بےزائر تو،کعبـۀ اهـل نظـر است
🏴شهـادت امام حسـن مجتبی(ع) تسلیـت باد
🏴 @Shahidegomnamm
🏴حـرمـت را، نـه چـراغ و نـه رواق و
نـه در است
🏴زائـر قبـر تـو، مـاه است و
نسیـم سحـر است
🏴قبـر بےزائر تو،کعبـۀ اهـل نظـر است
🏴شهـادت امام حسـن مجتبی(ع) تسلیـت باد
🏴 @Shahidegomnamm
🥀مرامش
حســـــنی بود
#وصیت ڪرد تا #مزارش
نیز #حــــسنی باشــــد
بدون سنگ مزار بماند ...
مانند مولایش حـــــسن ع ...
#شهید_میثم_مدواری💐
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
حســـــنی بود
#وصیت ڪرد تا #مزارش
نیز #حــــسنی باشــــد
بدون سنگ مزار بماند ...
مانند مولایش حـــــسن ع ...
#شهید_میثم_مدواری💐
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
شور: شب های جمعه می گیرم هواتو | حاج امیر عباسی
Haj Amir Abbasi
🎵 #صوت
🍂شب های جمعه مے گیرم هواتو
🍂اشڪ غریبی مے ریزم براتو
🍂بیچاره اون ڪه حرم رو ندیده
🍂بیچاره تر اون که دید ڪربلاتو
💫شب جمعه،شب زیارتی ارباب
🎤 #با_نوای_حاج_امیر_عباسی
💠 @Shahidegomnamm
🍂شب های جمعه مے گیرم هواتو
🍂اشڪ غریبی مے ریزم براتو
🍂بیچاره اون ڪه حرم رو ندیده
🍂بیچاره تر اون که دید ڪربلاتو
💫شب جمعه،شب زیارتی ارباب
🎤 #با_نوای_حاج_امیر_عباسی
💠 @Shahidegomnamm
همزاد كویرم تب باران🌧دارم
در سینہ دلے شكستہ💔پنهان دارم
در دفتر خاطرات📝من بنویسید
من هر چہ كہ دارم از شهیدان🌹دارم
#شهید_محمد_حسن_طوسی ⭐️
#شبتون_شهدایی 🌙
🆔 @shahidegomnamm
در سینہ دلے شكستہ💔پنهان دارم
در دفتر خاطرات📝من بنویسید
من هر چہ كہ دارم از شهیدان🌹دارم
#شهید_محمد_حسن_طوسی ⭐️
#شبتون_شهدایی 🌙
🆔 @shahidegomnamm