This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام شهـ❣ـدا!
لبخنـ😊ـد صبحگاهی ام مدیون
آرامـش اهدایی ازخــ🌹ـون شما
تقدیمتان باد
قلبـ❤️ــ سرشار ازقدردانی ام
🌤صبحتان معطربه عطـ🌺ـر شهدا
#شهیدمدافع_حرم_طباطبایی_مهر
↪️ @shahidegomnamm
لبخنـ😊ـد صبحگاهی ام مدیون
آرامـش اهدایی ازخــ🌹ـون شما
تقدیمتان باد
قلبـ❤️ــ سرشار ازقدردانی ام
🌤صبحتان معطربه عطـ🌺ـر شهدا
#شهیدمدافع_حرم_طباطبایی_مهر
↪️ @shahidegomnamm
🍂این جمعہ هم گذشت
کما فے الســـــابق
🍂ڪی شود تا کہ شوم
بـهر ظهــورت لایــق
💚السلام علیک یا صاحب الزمان💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شعر
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💟 @Shahidegomnamm ↩️
کما فے الســـــابق
🍂ڪی شود تا کہ شوم
بـهر ظهــورت لایــق
💚السلام علیک یا صاحب الزمان💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شعر
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💟 @Shahidegomnamm ↩️
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 138
🔹جزء 7
🔸سوره انعام
🔹آیه 82 الی 90
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👆کلیک
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 138
🔹جزء 7
🔸سوره انعام
🔹آیه 82 الی 90
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👆کلیک
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 138
🔹جزء 7
🔸سوره انعام
🔹آیه 82 الی 90
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 138
🔹جزء 7
🔸سوره انعام
🔹آیه 82 الی 90
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 #کلیپ|
آنان كه تا سحر به تماشای يارشان
قد راست میكنند پدرها یکییکی
🌹شعرخوانی درباره #پدران_شهدا و اشکهای رهبرانقلاب
☑️ 🍃کانال عهدباشهدا🍃
🆔 @shahidegomnamm
آنان كه تا سحر به تماشای يارشان
قد راست میكنند پدرها یکییکی
🌹شعرخوانی درباره #پدران_شهدا و اشکهای رهبرانقلاب
☑️ 🍃کانال عهدباشهدا🍃
🆔 @shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_هشتاد_ونه خدایا خوابـــ بودم یا واقعیتـ بود؟😥 حسام بالاے سرم ایستاده بود، با همون قد رشیدش و چهرهے دلنشینش ...😍 مبهوتــ از تصویر روبہ روم زل زدم بہ دستش که باندپیچے شده بود و آستیتش خونی بود😔 ریشاے خستہ اش بلندتر شده بود و چهره…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_نود
❣حسام بالا سرم وایستاده بود،با همون قد رشیدش و با لبخند بهم نگاه مے ڪرد👀😊
دسته باند پیچے شدش توجهمو جلبـــــ ڪرد آستیناش خونے بود.😔
دلم با دیدن دستش ریش شد.😁
ولے ازش دلخور بودم. نتونستم بهش چیزے
بگم...😑
حسام: فاطمه خانم؟؟
چشمام پر از اشڪ شد دوباره با همون صدای دلنشینش صدام زد😢❤️
_فاطمه؟
لعنتے دلم برای صداتـــــ تنگـــــ شده بود...
_قهرے خانومے؟جواب فرمانده رو نمیدی؟😉
بااخم نگاهش مےڪردم از دستش عصبانے بودم😠
حسام: تا تو نگاه مےڪنے ڪار من آه ڪشیدن استـــــ😆
اے به فداے چشـ👁ـم تو این چه نگاه ڪردن است؟؟😶😁
نگاهمو ازش گرفتم وبا اخم به روبه روم خیره شدم.🤐👀
اینبار گفت: قهرے ولے حرف ڪه میزنے؟؟؟؟🙃
من:.......😑
حسام: نمے دونے چقدر دلم براے دستـ پختتـ تنگـ شده بود😋
من: o_O
حسام: البته تا حالا واسم غذا نپختے ها ولے حتم دارم بدمزه ترین غذاتم عالیه🙂😌
در جوابش گفتم: اولا بچه شیعه سر قولش میمونه قرار بود دو هفته پیش برگردے.🙁
دومندش سلام علیڪم.
سومندش من نه دستـــــ پختم خوبه ، نه به آشپزے علاقه دارم...
خندید...😄 دلم واسه خندیدنش قنج میرفت به ارومے رو تخت نشستم.
چشمامو دوختم به دستش دیگه طاقت نیاوردم و با صداے گرفتهتم: چےشدے حسام؟🤔
صدام لرزید انقدر لرزید ڪه اشڪام سرازیر شدن.... جلوتر اومد و ڪنارم رو تخت نشست.
اخمه مصلحتے ڪرد و گفت: اشکاتو پاڪ ڪن طاقتــ گریه هاتو ندارم...😔
نمےتونستم جلوےگریمو بگیرم.😭
با همون حال گفتم: چرا زخمے شدے دلبر؟
_ از دورے تو تیرم خطارفـــــت😌
با گریه گفتم: قشنگـــــ تر شدے...
_ نه به زیباییه تو😍
دستمو گزاشتم رو دهنم اینبار اشڪام طعم تلخ دلتنگے رو نمیداد اشڪ شوق بود.😥😍
حسام با ناراحتی نگاهم ڪرد.
با صدایـے ڪه از ته چاه در میومد گفتم: دیگه نمے زارم هیچ جا برے.
با لحن غمگینی گفت: گریه نڪن دیگه.... چشمے گفتم و اشڪامو باپشت دستم پاڪ ڪردم...😓
لبــــ باز ڪرد و گفت: چنان دل بسته ام ڪردے ڪه با چشم خودم دیدم خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی امد🚶🏻😑
لبخند زدمـــــ😊
حسام: جانان؟ خسته از هیاهوے دنیا پیشانے بر پیشانے ات مےگذارم و نماز دلدادگے مے خوانم.📿💚
با این حرفش پیشونیشو چسبوند رو پیشونیم و گفت: دیگه حق ندارے در حضور فرمانده اشڪ بریزے.
لبخندے نثار چشماش ڪردم و گفتم: اطاعتـــــ فرمانده.🙏🏻☺️
ازش جداشدم.
همینجور ڪه چشمامو تو چشاے مشڪیش دوخته بودم یهو صورتش از درد مچاله شد.
لبخنده رو لبم ماسید و جاشو به نگرانی داد.😰
دسته آزادشو رو دستے ڪه تیر خورده بود ڪشید و زیر لبـــــ گفت : یا زهرا(س) ❤️
با نگرانے گفتم :
حسام،چے شد ..؟؟
درد دارے ؟؟😢
#ادامه_دارد...
💠کانال عهدباشهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
#فرمانده_من
#قسمت_نود
❣حسام بالا سرم وایستاده بود،با همون قد رشیدش و با لبخند بهم نگاه مے ڪرد👀😊
دسته باند پیچے شدش توجهمو جلبـــــ ڪرد آستیناش خونے بود.😔
دلم با دیدن دستش ریش شد.😁
ولے ازش دلخور بودم. نتونستم بهش چیزے
بگم...😑
حسام: فاطمه خانم؟؟
چشمام پر از اشڪ شد دوباره با همون صدای دلنشینش صدام زد😢❤️
_فاطمه؟
لعنتے دلم برای صداتـــــ تنگـــــ شده بود...
_قهرے خانومے؟جواب فرمانده رو نمیدی؟😉
بااخم نگاهش مےڪردم از دستش عصبانے بودم😠
حسام: تا تو نگاه مےڪنے ڪار من آه ڪشیدن استـــــ😆
اے به فداے چشـ👁ـم تو این چه نگاه ڪردن است؟؟😶😁
نگاهمو ازش گرفتم وبا اخم به روبه روم خیره شدم.🤐👀
اینبار گفت: قهرے ولے حرف ڪه میزنے؟؟؟؟🙃
من:.......😑
حسام: نمے دونے چقدر دلم براے دستـ پختتـ تنگـ شده بود😋
من: o_O
حسام: البته تا حالا واسم غذا نپختے ها ولے حتم دارم بدمزه ترین غذاتم عالیه🙂😌
در جوابش گفتم: اولا بچه شیعه سر قولش میمونه قرار بود دو هفته پیش برگردے.🙁
دومندش سلام علیڪم.
سومندش من نه دستـــــ پختم خوبه ، نه به آشپزے علاقه دارم...
خندید...😄 دلم واسه خندیدنش قنج میرفت به ارومے رو تخت نشستم.
چشمامو دوختم به دستش دیگه طاقت نیاوردم و با صداے گرفتهتم: چےشدے حسام؟🤔
صدام لرزید انقدر لرزید ڪه اشڪام سرازیر شدن.... جلوتر اومد و ڪنارم رو تخت نشست.
اخمه مصلحتے ڪرد و گفت: اشکاتو پاڪ ڪن طاقتــ گریه هاتو ندارم...😔
نمےتونستم جلوےگریمو بگیرم.😭
با همون حال گفتم: چرا زخمے شدے دلبر؟
_ از دورے تو تیرم خطارفـــــت😌
با گریه گفتم: قشنگـــــ تر شدے...
_ نه به زیباییه تو😍
دستمو گزاشتم رو دهنم اینبار اشڪام طعم تلخ دلتنگے رو نمیداد اشڪ شوق بود.😥😍
حسام با ناراحتی نگاهم ڪرد.
با صدایـے ڪه از ته چاه در میومد گفتم: دیگه نمے زارم هیچ جا برے.
با لحن غمگینی گفت: گریه نڪن دیگه.... چشمے گفتم و اشڪامو باپشت دستم پاڪ ڪردم...😓
لبــــ باز ڪرد و گفت: چنان دل بسته ام ڪردے ڪه با چشم خودم دیدم خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی امد🚶🏻😑
لبخند زدمـــــ😊
حسام: جانان؟ خسته از هیاهوے دنیا پیشانے بر پیشانے ات مےگذارم و نماز دلدادگے مے خوانم.📿💚
با این حرفش پیشونیشو چسبوند رو پیشونیم و گفت: دیگه حق ندارے در حضور فرمانده اشڪ بریزے.
لبخندے نثار چشماش ڪردم و گفتم: اطاعتـــــ فرمانده.🙏🏻☺️
ازش جداشدم.
همینجور ڪه چشمامو تو چشاے مشڪیش دوخته بودم یهو صورتش از درد مچاله شد.
لبخنده رو لبم ماسید و جاشو به نگرانی داد.😰
دسته آزادشو رو دستے ڪه تیر خورده بود ڪشید و زیر لبـــــ گفت : یا زهرا(س) ❤️
با نگرانے گفتم :
حسام،چے شد ..؟؟
درد دارے ؟؟😢
#ادامه_دارد...
💠کانال عهدباشهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
#سالروز_تولد_و_شهادت
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
#تولد؛ سحرگاه 11دی 1345هنگام اذان صبح💐
#شهادت؛ غروب 11 دی 1375 هنگام اذان مغرب💐
🌺روحش شاد و یادش گرامی باد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💟 @shahidegomnamm ↩️
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
#تولد؛ سحرگاه 11دی 1345هنگام اذان صبح💐
#شهادت؛ غروب 11 دی 1375 هنگام اذان مغرب💐
🌺روحش شاد و یادش گرامی باد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💟 @shahidegomnamm ↩️
مداح دلسوختہ
شهید سید مجتبے علمدار
💟درد و دلِ
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
با شهدا
#صوت🎵🎵🎵
#یادگار_به_جامانده_از_شهید
👌فوق العاده زیبا
🍂چقدر سخت است
حال عاشقی که نمی داند
محبوبش نیز هـوای او را دارد یا نه ..!😔
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
با شهدا
#صوت🎵🎵🎵
#یادگار_به_جامانده_از_شهید
👌فوق العاده زیبا
🍂چقدر سخت است
حال عاشقی که نمی داند
محبوبش نیز هـوای او را دارد یا نه ..!😔
↪️ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#زنــان_مـجــاهــد
✍یڪ روز مریم آمد و گفت:
"بہ من یڪ روز مرخصے بده."
رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه مےرود!
پرسیدم: "تصادف ڪردے؟"😳
جوابے نداد...
پاپیچش شدم تا بالاخره گفت ڪہ روے #لولہهاے نفت ڪہ خدا مےداند توے آفتاب #داغ خوزستان چقدر داغ مےشدند #پا_برهنہ راه رفتہ!
پرسیدم "چرا این ڪار رو ڪردے؟"🤔
گفت: "غافل شده بودم این ڪار رو باید مےڪردم تا یادم بیاید چہ #آتشے در #آخرت منتظر من است."
گفتم: "توڪہ جز خدمت ڪارے نمےڪنے."
گفت: "فڪر مےڪنے!
بعضے #اشارهها، بعضے #سڪوت هاے نا بہ جا؛ همہ ےاینها #گناهای ڪوچیڪیہ ڪہ تڪرار مےڪنیم و برامون عادے مےشن."
#شهیده_مریم_فرهانیان
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#زنــان_مـجــاهــد
✍یڪ روز مریم آمد و گفت:
"بہ من یڪ روز مرخصے بده."
رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه مےرود!
پرسیدم: "تصادف ڪردے؟"😳
جوابے نداد...
پاپیچش شدم تا بالاخره گفت ڪہ روے #لولہهاے نفت ڪہ خدا مےداند توے آفتاب #داغ خوزستان چقدر داغ مےشدند #پا_برهنہ راه رفتہ!
پرسیدم "چرا این ڪار رو ڪردے؟"🤔
گفت: "غافل شده بودم این ڪار رو باید مےڪردم تا یادم بیاید چہ #آتشے در #آخرت منتظر من است."
گفتم: "توڪہ جز خدمت ڪارے نمےڪنے."
گفت: "فڪر مےڪنے!
بعضے #اشارهها، بعضے #سڪوت هاے نا بہ جا؛ همہ ےاینها #گناهای ڪوچیڪیہ ڪہ تڪرار مےڪنیم و برامون عادے مےشن."
#شهیده_مریم_فرهانیان
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
✨اے #خاڪےِ افلاڪنشین!
✨بر #افلاڪـیانِ پاڪــ ،
✨ #سلام ما برسان..
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعا
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
✨بر #افلاڪـیانِ پاڪــ ،
✨ #سلام ما برسان..
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعا
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#سالروز_شهادت💐
#شهیدسرلشکر_خلبان_سیدنصرالله_آسیایی
درماه #تولدش آسمانی شد🕊
#تولد؛ 1320/10/19
#شهادت؛ 1365/10/11
🌺روحش شاد و یادش گرامی باد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#شهیدسرلشکر_خلبان_سیدنصرالله_آسیایی
درماه #تولدش آسمانی شد🕊
#تولد؛ 1320/10/19
#شهادت؛ 1365/10/11
🌺روحش شاد و یادش گرامی باد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدسرلشکر_خلبان_سیدنصرالله_آسیایی
✍فرزند سرلشکر خلبان شهید «سیدنصرالله آسیایی» گفت: پدرم 3 ماه #قبل از شهادتش به #مکه مشرف شد و #شهادت را همانجا از خدا #طلب کرد؛ بعد از بازگشتش هم #لباس_احرام را از کیفش درآورد و به مادرم گفت «این لباس را با آب #زمزم شستهام هر وقت شهید شدم به جای #کفن به من بپوشانید».
🔶در #عملیات «کربلای4» پدرم از منطقه برگشته بود و در #پایگاه_مسجد_سلیمان در دفتر فرماندهی با معاون و افسران عملیاتی جلسه داشت که ساعت 12 ظهر 11 دی 65 #هواپیماهای عراقی دفتر فرماندهی پایگاه مسجد سلیمان را #بمباران کردند و ایشان به همراه معاونان و کارکنان به #شهادت رسید.
#پیام_شهید_به_فرزندش
🔸«آن طور درس بخوان که اگر 20 سال دیگر از تو سؤال کردند، بتوانی پاسخ دهی»🔸
🌹کانال عهدباشهدا🌹➡️⬇️
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدسرلشکر_خلبان_سیدنصرالله_آسیایی
✍فرزند سرلشکر خلبان شهید «سیدنصرالله آسیایی» گفت: پدرم 3 ماه #قبل از شهادتش به #مکه مشرف شد و #شهادت را همانجا از خدا #طلب کرد؛ بعد از بازگشتش هم #لباس_احرام را از کیفش درآورد و به مادرم گفت «این لباس را با آب #زمزم شستهام هر وقت شهید شدم به جای #کفن به من بپوشانید».
🔶در #عملیات «کربلای4» پدرم از منطقه برگشته بود و در #پایگاه_مسجد_سلیمان در دفتر فرماندهی با معاون و افسران عملیاتی جلسه داشت که ساعت 12 ظهر 11 دی 65 #هواپیماهای عراقی دفتر فرماندهی پایگاه مسجد سلیمان را #بمباران کردند و ایشان به همراه معاونان و کارکنان به #شهادت رسید.
#پیام_شهید_به_فرزندش
🔸«آن طور درس بخوان که اگر 20 سال دیگر از تو سؤال کردند، بتوانی پاسخ دهی»🔸
🌹کانال عهدباشهدا🌹➡️⬇️
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#برادرشهیدم
📌وقتی
نگـاه تـو
به مـن دوختـه شده،
نباید دست از پا خطا کنـم👉
تـو
هم #شهیدی
هم #شـاهـدی
و هم سنگ صبور بی قراری های من...❤️
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
📌وقتی
نگـاه تـو
به مـن دوختـه شده،
نباید دست از پا خطا کنـم👉
تـو
هم #شهیدی
هم #شـاهـدی
و هم سنگ صبور بی قراری های من...❤️
#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
💕کارخوبه#خدا درست کنه 💕:
جنيفر ويليامز در توئيتر خود اعلام كرد
هنر پیشه ی زن #مسیحی امریکایی
گفت:
#قرآن را خواندم تا با عقايد تروريست ها آشنا بشوم، قرآن را تمام كردم،
#مسلمان شدم.
@shahidegomnamm
جنيفر ويليامز در توئيتر خود اعلام كرد
هنر پیشه ی زن #مسیحی امریکایی
گفت:
#قرآن را خواندم تا با عقايد تروريست ها آشنا بشوم، قرآن را تمام كردم،
#مسلمان شدم.
@shahidegomnamm
📌بہ چـہ میـنازیم؟
بہ دارایی؟
بہ رفاه؟
شـہداء کجای کارند..؟
ما ڪجاے ڪار؟
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
بہ دارایی؟
بہ رفاه؟
شـہداء کجای کارند..؟
ما ڪجاے ڪار؟
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
🕊✨
#سالروز_شهادت
#شهید_غلامرضا_مخبری
در ماه #تولدش آسمانی شد🕊
✍شهیدمخبری چه زیبا بیان داشت:
🔹«تا لحظه ای که #نیروی ایمان و تا لحظه ای که #خون در رگهای این جوانان وطن و سربازان كشوردر جریان است، نه تنها صدام، بلکه هر یک از #مزدورانی که بخواهند چشم خود را به سوی #خاک ایران بدوزند، #زنده نخواهند ماند»
🍀جای جای جبهه، #معرکه دلاوری «مخبری» شده بود. نام او #هراس را بر دل دشمن می انداخت. دشمن هم او را شناخته بود. عناصر خدعه و توطئه دنبال این بودند که مخبری را از ما بگیرند و کردستان نقطه این توطئه شد. ساعت حدود 5 بعدازظهر پیچ دار ساوین، منطقه سردشت، بر اثر یك #كمین او نیز به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
#تولد؛ 1324/10/20
#شهادت؛ 1361/10/11
💐روحش شاد و یادش گرامی باد💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊✨
#سالروز_شهادت
#شهید_غلامرضا_مخبری
در ماه #تولدش آسمانی شد🕊
✍شهیدمخبری چه زیبا بیان داشت:
🔹«تا لحظه ای که #نیروی ایمان و تا لحظه ای که #خون در رگهای این جوانان وطن و سربازان كشوردر جریان است، نه تنها صدام، بلکه هر یک از #مزدورانی که بخواهند چشم خود را به سوی #خاک ایران بدوزند، #زنده نخواهند ماند»
🍀جای جای جبهه، #معرکه دلاوری «مخبری» شده بود. نام او #هراس را بر دل دشمن می انداخت. دشمن هم او را شناخته بود. عناصر خدعه و توطئه دنبال این بودند که مخبری را از ما بگیرند و کردستان نقطه این توطئه شد. ساعت حدود 5 بعدازظهر پیچ دار ساوین، منطقه سردشت، بر اثر یك #كمین او نیز به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
#تولد؛ 1324/10/20
#شهادت؛ 1361/10/11
💐روحش شاد و یادش گرامی باد💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw