🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
.
آزاده ای می گفت:
#حاج_آقا_ابوترابی رو در #تشییع_شهدای_تازه_تفحص_شده دیدم که دنبال تریلی حامل #شهدا می دوید
یک لحظه دیدم حاج آقا خورد زمین و تا چند دقیفه بلند نشد و تو حالت سجده گریه می کرد
وقتی بلند شد زمین با اشکهای حاج آقا خیس شده بود
بهم گفت:
"وقتی خوردم زمین یاد مادرم زهرا(س) افتادم"
اینو که گفت ناله یا زهراش بلند شد.
این آخرین حضور حاج آقا در #تشیبع_شهدا بود...
.
.
حاج آقا چند هفته بعد در مسیر مشهدمقدس در حین ماموریت تصادف کرد
و مثل مادرش #حضرت_زهرا (س) از ناحیه صورت، بازو و پهلو جراحت برداشت و به #شهدا پیوست
و روز شهادت #امام_رضا (ع) در کنار امام رئوف دفن شد .
یازهرا....
#آزاده_مجاهد_شهید_حجت_الاسلام_ابوترابی


🌹کانال عهدباشهدا🌹
🔎🔎🔎https://telegram.me/shahidegomnamm
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🌹#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده

💠(قسمت پنجم )


محمد رضا تورجی زاده بسیار به #زیارت_امام_رضا علاقه داشت. هر بار که فرصتی پیش می آمد به زیارت غریب الغربا می شتافت.

در زیارت هم #اخلاق_خاصی داشت که برگرفته از آداب زیارت بود. معمولا قدم ها را آهسته بر می داشت. در طی مسیر با کسی حرف نمی زد. با تمام وجود متوجه مولایش بود.
وقتی وارد می شد، یکباره به کنار ضریح نمی رفت. روز های اول را در صحن گوهرشاد می ماند و از همان جا زیارت می خواند. معمولا روزهای آخر به کنار ضریح می رفت و...

نوروز سال 1366 برای چندمین بار مجروح شد. برای مرخصی آمده بود اصفهان. با چند نفر از دوستان راهی مشهد شد اما این بار فرق می کرد، گریه😢 امانش نمی داد. تمام دوستانی که با هم بودند همگی شهید🌹 شده بودند.
محمدرضا احساس می کرد که قافله رفته و او جامانده است😔.

🍃برای همین به #امام_رضا عرض کرد: آقاجان این بار به کنار ضریح نمی آیم! خودتان به من #اذن_دخول و #برات_شهادت را بدهید.🍃

این اواخر نمازها و سوز و دعای او تغییر کرده بود، به همه ی وجودش خداوند را صدا می زد. هنوز چند روزی از حضور ما در مشهد نگذشته بود که دیدم محمد رضا به کنار ضریح آمده و عاشقانه مشغول صحبت با مولای خود است. تعجب کردم. او که گفته بود... نکند که...!
به هر حال آن شب با او صحبت کردیم. معلوم شد که هم #برات_شهادتش را گرفته هم #اذن_دخول_به_حرم را !

آخرین باری که به کنار حرم آمد یک #پارچه_را_تبرک کرد. فهمیدم برای خودش #کفن_خریده. بعد #لباس_سبز_سپاه را هم که همراهش بود #متبرک کرد.

🌾کانال عهدباشهدا🌾

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw