🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌸عزيزان
دستهای من آنقدر بزرگ نیست
که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم🌍

🌸اما یکی هست که بر همه چیز تواناست
از او بهترینها را برایتان خواستارم🎈


#شبتون_آروم_ودر_پناه_خدا 🌙

🆔 @shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃مـے نویسم ز تو ڪہ
دار و ندارم شده اے

🍃بـے قرارت شدم و
صبر و قرارم شده اے

🍃من ڪہ بـے تاب توأم
اۍ همہ تاب و تبــم

🍃تو همہ دلخـوشے
لیل و نهـارم شده اے

#شعر

@shahidegomnamm ↩️
همچو گل
کز دیدنِ خورشید
مے خنـدد بہ صبـح🌤

دل، در هوسِ
خنــده ے تو
غرقِ نیاز استـــ ...💚

#صبحتون_منور_به_نورشهدا🌤
#شعر

@shahidegomnamm ↩️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ اعلام برنامه اولین سالگرد شهادت #شهيد_محمد_كامران

📍پنج شنبه ۹۵/۱۰/۲۳

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 145
🔹جزء 8
🔸سوره انعام
🔹آیه 132 الی 137

🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 145
🔹جزء 8
🔸سوره انعام
🔹آیه 132 الی 137

🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_نودوهفت حسام،حق النفسه خودتو اذیت میکنی. _ بالام جان من ڪه نگفتم با دست چلاقم میخوام کارکنم، گفتم یه دستی از پس ڪارا بر میام ...😕 حسام در حالیڪہ داشتــ یڪی از فرش هاے لوله شده رو به سختے برمیداشتــ گفت : تازه دونفری کیفش بیشتره؛…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_نودوهشت

از بس با عجلہ اومدیم فرصتــ نشد نمای بیرونه مسجدو ببینم ، داخل مسجد یه محوطه بزرگی بود که دیواراش پر بود از عکسای شهدا و احادیث ائمه و...
یه جا برای خودم اختیار کردم و نمازمو به جماعت خوندم...😌
بعد از نماز از مسجد که بیرون اومدم حسام یکم اونطرفتر منتظرم وایستاده بود،رفتم نزدیڪش و به صورتش لبخند زدم و گفتم:قبول باشه حاج اقا💞
در جوابم گفت:قبول حق حاج خانم...
دستمو گرفت تو دستش و با هم حرکت ڪردیم سمت خونه‌ی خودمون تا ماشینو برداریم...👫

یک ماه با تمومه استرسش با سرعت گذشت و فردا بهترین روزه زندگیه منو حسام بود روزے بود که دینمون کامل میشد، روزه وصال بود‌.😍

با استرسے که داشتم رو تختم دراز کشیدم تمام خاطراتم با حسام مثل یه فیلم از جلو چشمام گذشت...😌
چقدر زود گذشت چقدر توکل به خدا شیرین بود، که تهش میرسید به خواسته‌ی قلبیت...💜
از روزی میترسیدم که این ارامش جاشو به اضطرابــ و تشویش بده ولے الان موقع منفی بافی نبود با توکل به خدا و ائمه چشمامو رو هم گذاشتم😴

بعد از استحمام با ارامش خاطرلباسامو پوشیدم اما هنوزم استرس داشتم ساعت شیش صبح بود با وجود اینکه از حموم اومده بودم بازم خواب الود بودم...😓
برای اخرین بار نگاهمو دوختم به قران روے طاقچه و از اتاقم رفتم بیرون حسام روی مبل نشسته بود و مشغول چایے خوردن بود...☕️
حسام برعڪسه من خیلی سرحال بود، با خنده خطاب بهش گفتم:اقای خجسته روز عروسیت نشستی چایی میخوری؟؟؟🤔
با شنیدن صدام برگشت طرفم و گفت:بیا با هم بخوریم من چای قند پهلو دوست دارم😋
و بعد ادامه داد:شاعر شدم رفت.😂

با خنده رفتم کنارش و تنها استکان چاییه تو سینیو برداشتم و مشغول خوردن شدم...
بعد از خوردن چایی از جام بلند شدم تابریم ارایشگاه👫
حسام:تنهایی دیگه؟؟؟🤔
_نه ساعت هشت سپیده ام میاد
سرشو به نشونه‌ی تایید تڪون داد و بدون هیچ حرفی رفتیم سمت ماشین...🚗

استارت ماشینو که میزد بسم اللهی زیر لب گفت و حرکت کرد با تسلط کامل رانندگی میکرد، ریشاشو نزده بود عوضش خیلی مرتب بودن و چهرشو دلنشین تر کرده بود😍
حواسم رفت سمت حلقه اش که تو انگشته دسته چپش بود و باهاش فرمونو نگه داشته بود، حس عجیبی بودو تجربه اش برام جالب بود🙂
حرفی نمی زدیم و به گمونم حسامم تو افکارش غرق بود بعد ازیه ربع جلوی در ارایشگاه بودیم☺️
ازماشین پیاده شدم و باهاش خداحافظی کردم...وارد ارایشگاه شدم پرده ی جلوی در ورددیو کنار زدم با ورودم سه تا خانمی که داخل بودن برگشتن طرفم و نگاهم کردن جلو رفتم و با مظلومیت سلام کردم🙁
چهره ی اشنایی جلوم سبز شد همون خانمی بود که با مامانم اومدیم وقت گرفتیم...🤔
با گرمی باهام احوالپرسی کرد و راهنماییم کرد تابشینم...
زیاد اینجور جاها نمیومدم فقط برای کوتاه کردن موسالی یه بار میومدم...😁

ادامه دارد. ...

💠کانال عهدباشهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
‌در بساط عشـق هر ڪس
زحمتـش بالاتر استــ ...

پیش زهـرا (س) مادرش
شخصیتـش بالاتر استــ ...

#شهیدمدافع_حرم_سیدطباطبایی_مهر
#شهدا_گاهے_نگاهے
#شعر

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#هیجدهم_دی
#اشغال_هويزه توسط مزدوران بعثي عراق(1359ش)

پس از #محاصره هويزه توسط دشمن بعث، تعدادي از بسيجيان به فرماندهي سيدمحمدحسين علم‌الهدي به دفاع برخاسته و به نبردي سخت پرداختند. اما اين مقاومت به شهادت اين پاسداران جان بر كف منتهي شد. در پي اين حادثه، #نيروهاي دشمن در18 دي 1359ش #وارد هويزه شده و آن را #اشغال كردند. پس از آن، #فرمانده نيروهاي عراقي #دستور داد تعدادي از #مردم_بي‌_گناه را #دست_بسته در يك #گودال قرار داده و به #شهادت برسانند. سپس #عراقي‌ها تمام شهر را با ديناميت و بلدوزر نابود كرده و #هويزه را به #تلي_خاك تبديل نمودند.
جنایات فجیع بعثی ها در این شهر بیداد میکرد
آتش زدن دختر جوان همراه مادرش
آتش زدن پیر زن و انداختن پیرمرد با دستهای بسته داخل رودخانه و صدها جنایات دیگر...

🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
آناڹ ڪه #نمازعشق بسٺند همه
#زنجير ز دسٺ و پا گسسٺند همه
بر رسم ڪبوٺراڹ در حال #قنوٺ
#مهماڹ خدا شدند و رسٺند همه

#شعر
#نماز_اول_وقت📿
#التماس_دعا

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
🍃🕊🌹🍃🕊🌹

#شهیدشناسی

🕊شهید#احمدمشلب

🌹تاریخ تولد74/4/10

🌹تاریخ شهادت:94/12/10

🌹محل شهادت:جنوب حلب

🌹شهید لبنانی معروف به شهید BMWسوار
🌹کانال عهد با شهدا🌹

💠 @shahidegomnamm 💠
#امام_خامنه_ای

💠امروز،به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا،ملت ما،سربلند و آبرومند است

#شهیدمحمد_اتابه
#شهادت ؛95/8/9
#سخنان_بزرگان

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
اولين سالگردشهداى مظلوم خانطومان
یگان فاتحین سپاه سیدالشهدا(ع)
باحضورخانواده محترم شهداوجانبازان مدافع حرم
سه شنبه ٢١ديماه،مسجدارک تهران، ساعت ۱۹


🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
#میلاد
ولادت امام حسن عسگری (ع)
مبارک باد
🍃تعجیل درفرج پسرش صلوات🍃
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💞 @shahidegomnamm 💞
💠 #حدیث_روز 💠

امام على(ع):
«أغْضِ عَلى القَذى و إلاّ لَم تَرضَ أبدا»
بر ناملايمات چشم فروبند وگرنه هيچگاه خشنود نباشى!

📚 حکمت ۲۱۳ نهج البلاغه
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🌺 @shahidegomnamm 🌺
💢خواهرم..

اگر تیر #دشمن جـســــــم
#شهدا را شکافت..🌹

تیر #بدحجابی تو قـــلـــــب
شهدا را میدرد..!💔

📌 #حجاب

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
#گمنام شدن کہ ذات ابراهیـم است

خود قسمتے از حیات ابراهیـم است

هشیـارے و پهلوانے و دلسـوزے

این گوشہ اےاز #صفات ابراهیم است🍃

#شهیدابراهیم_هادی💐
#شعر

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
بسم رب العشق #قسمت_نوزدهم #علمدار_عشق😍# راوی نرگس سادات فردا اولین کلاس دانشگاه مون هست تو اتاقمون دراز کشیده بودیم بانرجس حرف میزدیم - نرگس فرداشب عروسی دعوتیم میخام لباس محلی های تو برام از شمال خریدی بپوشم + إه عروسی کیه؟ - عروسی پسرعمه آقامحسن…
بسم رب العشق
#قسمت_بیستم
#علمــــــدار_عشـــــــــق😍#

سه هفته ای از آغاز دانشگاه میگذره امروز قراره آقاجون به همراه سیدهادی برن دیدن حاج کمیل

بازهرا داشتیم حرف میزدیم
زهرا کاش توام امروز میومدی خونه ما
- برو خل وچل من برای چی بیام
زهرا: اما من دوست داشتم بیای
- ان شاالله یه روز دیگه
زهرا: ان شاالله همین امروز بشه

آقاجون تو عملیات کربلای ۵ چندتا ترکش میخوره
ترکش ها تو ناحیه خیلی حساسی بودن
طوری که امکان درآوردن ترکش ها نیست
یکی تو ناحیه کمر که به سمت نخاع درحرکت است و دیگری در ناحیه قلب
تا چندماه آقاجون از حضور و فرماندهی در جهبه منع میکنند
اما چندوقت بعد آقاجون در عملیات آزادسازی حلبچه حاضرمیشه
و دراون عملیات ریه و شش هاش توسط گاز خردل میسوزه

شش ماه پزشک آقاجون از نشستن طولانی منع کرده

برای آقاجون کلیه امور حجره ها رو واگذر کرده به برادرانم
وهرجا که میخاد بره بایکی از ماه ها میره

رسیدم خونه ماشین پارک کردم رفتم داخل گفتم
سلامـــــــــــ براهالی خانــــــــــه
+ سلام بابا خوبی
دخترم خسته نباشی
- ممنونم آقاجون شما خوبی؟
+ ممنون
نرگس جان یه زنگ به سیدهادی بزن ببین پس کی میاد بریم خونه حاج کمیل اینا
- چشم آقاجون

تلفن برداشتم و شماره سیدهادی گرفتم
- الو سلام عزیزعمه کجایی؟
قراربود بیایی با آقاجون بری خونه حاج کمیل

سلام عمه بخدا شرمنده ام
از طرف من از حاج بابا معذرت خواهی کن
بچه ها پایگاه همه رفتن ناحیه من موندم
باید این سومانی ها ببرم استخر

- باشه عمه فدات بشه اشکال نداره
دشمنت شرمنده
برو به کارت برس عزیزم

ببخشید دیگه

-تلفن قطع کردم آقاجون براش کاری پیش اومده نمیتونه بیاد

+بابانرگس پس حاضرشو باهم بریم
- بامن آقاجون
+ آره بابا برو حاضر شو

چون زهرادوتابرادر جوان داشت تصمیم گرفتم باچادر برم

گوشیمو برداشتم و به زهرا پیام دادم
ای بگم چی نشی زهرا
سیدهادی نمیتونه بیاد
من دارم با آقاجون میام


نویسنده بانـــــــــو......ش
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸?
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃