This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸حرفهای این مادر را بشنوید. به داد ما برسید
🔸تجمع سپرده گذاران موسسه آرمان البرز ایرانیان مقابل دادسرای پولی و بانکی در خیابان فاطمی امروز ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
🔸تجمع سپرده گذاران موسسه آرمان البرز ایرانیان مقابل دادسرای پولی و بانکی در خیابان فاطمی امروز ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
🔴 کشف رابطه حجاب با برق گرفتگی: «سیم برق حتی اگر یک رشتهاش بیرون باشد باعث برق گرفتگی میشود، پس خواهرم حجابت!»
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
تعیین تکلیف به روش کاسپین!!
کل موجودی را صفر کردن
برگه بانکی یکی از سپرده گذاران که ام اس داره و از سود سپرده اش هزینه های پزشکی را میداد
@SepehrAzadi
کل موجودی را صفر کردن
برگه بانکی یکی از سپرده گذاران که ام اس داره و از سود سپرده اش هزینه های پزشکی را میداد
@SepehrAzadi
🔴 درگذشت غم انگیز مریم میرزاخانی
🔸مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان، بازمانده از سانحه سقوط اتوبوس به ته دره
🔸کسانی که باعث فرار نخبه های ایران شدند، برای تسلیت گفتن صف کشیده اند
مریم میرزاخانی در سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد و دوره دبیرستان را در مدرسه فرزانگان تهران در حالیکه دارای دو مدال طلای کشوری و دو مدال طلای جهانی در المپیادهای ریاضی بود به پایان رساند.
او دومین دختر شرکت کننده در المپیادهای جهانی از ایران بود که در دو سال پیاپی (۱۳۷۳ و ۱۳۷۴) مدال طلای المپیاد ریاضی را نصیب تیم ایران کرد. پیش از وی اولین دختری که از ایران راهی المپیادهای علمی شده بود خانم یاسمن فرزان (هم اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه دانشهای بنیادی) بود که در رشته فیزیک به این مسابقات راه یافته بود.
وی سپس وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در آنجا به تحصیل در رشته ریاضیات مشغول شد. سال دوم تحصیل در دوره کارشناسی میتوانست نقطه پایانی بر زندگی این دانشجوی مستعد باشد ولی تقدیر یا شانس او را از مرگی حتمی رهانید. تقدیری که با برخی از دوستانش یار نشد.
مریم میرزاخانی یکی از بازماندگان سانحه تلخ سقوط اتوبوس دانشجویان دانشگاه شریف است. بیست و ششم اسفند ۱۳۷۶ اتوبوس حامل دانشجویان نخبه ریاضی دانشگاه شریف شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز به تهران بر میگشت حوالی شهرستان پل دختر در استان لرستان، به دره سقوط کرد. در این سانحه دو راننده اتوبوس و هفت دانشجو و استاد کشته و چند تن نیز مجروح شدند.
خانم میرزاخانی و دوستش رویا بهشتی زواره، که با هم کتاب نظریه اعداد را نوشته بودند، نیز از مجروحان این حادثه تلخ بودند و از آن جان سالم بدر بردند. این سانحه و تصادف اتوبوس دانشجویان دختر دانشگاه الزهرا در فردای آن روز (بیست و هفتم اسفند) که در قالب کاروان راهیان نور عازم مناطق جنگی بودند، اعتراضات زیادی را در جامعه به همراه داشت. از اعتراض به سهل انگاری مسئولان دانشگاهی تا اعتراض به صدا و سیما که با اطلاع رسانی نامناسب و غیر حرفهای این دو سانحه موجب عذاب مضاعف بازماندگان شده بود. ولی به هرحال این اعتراضها چیزی از تلخی این تصادفها کم نکرد یا موجب عدم تکرار آن نشد.
سرنوشت خانم میرزاخانی، از این پس کمابیش شبیه سرنوشت بسیاری دیگر از نخبگان و مدال آوران المپیادهای علمی در ایران است. او پس از اتمام تحصیلات در ایران بلافاصله با بورس تحصیلی دانشگاه هاروارد به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۳۸۳ از این دانشگاه فارغ التحصیل و پس از آن از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ در پژوهشگاه ریاضی کلِی به عنوان پژوهشگر و بطور همزمان استادیار و پس از چندی استاد تمام دانشگاه پرینستون به کار و تحقیق مشغول شد.
وی از سال ۱۳۸۷ (سی و یک سالگی) تا کنون با سمت استاد تمام در دانشگاه استنفورد کار میکند، مقامی که رسیدن به آن در چنین سنی نشان از استعداد و لیاقت صاحب آن دارد و آخرین موفقیت ایشان نیز دریافت جایزه فیلدز و بجا گذاشتن نام خود در تاریخ بعنوان اولین ریاضیدان زن برنده این جایزه ارزشمند است.
این که ادعا میشود سرنوشت میرزاخانی شبیه دیگر نخبگان است به این دلیل است که هر روز از منابع مختلف آمارهای نگران کنندهای از خروج نخبگان در کشور به گوش میرسد. برای مثال بر اساس تحقیقی که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و شامل پیگیری سرنوشت مدال آوران المپیادهای علمی در یک بازه ۱۴ ساله بود (از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۵)، نشان داد که بطور متوسط در همه رشتهها نزدیک به شصت و سه درصد از المپیادیها به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. این نسبت در رشته ریاضی نزدیک به هفتاد و هفت درصد و در فیزیک هفتاد درصد بوده است. به بیان دیگر ۸۸ نفر از ۱۲۱ مدال آور رشتههای ریاضی و فیزیک در آن سالها بطور کلی از کشور کوچ کردهاند و جای دیگری را برای زندگی و کار انتخاب کردهاند.
بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، ایران، به دلیل مهاجرت نخبگان، سالانه حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان متضرر میشود.
برای درک بزرگی این رقم بهتر است بدانیم که رقم کل بودجه کشور در سال ۱۳۹۳ برابر با ۷۸۳ هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی خسارت خروج نخبگان برابراست با یک پنجم بودجه کل کشور.
نکته دردناک این فاجعه اینجاست که دقیقا همانکسانی که باعث فرار نخبگان از ایران شده اند، اکنون برای تسلیت گفتن صف کشیده اند یعنی همان کسانی که با ایجاد گشت ارشادها و امربه معروف ها عرصه زندگی را بر زنان ایران تنگ کرده و یا با گماشتن خودی های کم سواد و تملق گو بر پست های مدیریتی دیگر راهی بجز مهاجرت برای نخبه های ایران باقی نگذاشته اند.
مریم میرزا خانی نیازی به هیچیک از پیام های تسلیت شما خودشیفتگان فرصت طلب ندارد. بفکر مریم های دیگر باشید که با سوء مدیریت شما به این می اندیشند هرچه زودتر از اینجا بروند و دیگر برنگردند...
@SepehrAzadi
🔸مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان، بازمانده از سانحه سقوط اتوبوس به ته دره
🔸کسانی که باعث فرار نخبه های ایران شدند، برای تسلیت گفتن صف کشیده اند
مریم میرزاخانی در سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد و دوره دبیرستان را در مدرسه فرزانگان تهران در حالیکه دارای دو مدال طلای کشوری و دو مدال طلای جهانی در المپیادهای ریاضی بود به پایان رساند.
او دومین دختر شرکت کننده در المپیادهای جهانی از ایران بود که در دو سال پیاپی (۱۳۷۳ و ۱۳۷۴) مدال طلای المپیاد ریاضی را نصیب تیم ایران کرد. پیش از وی اولین دختری که از ایران راهی المپیادهای علمی شده بود خانم یاسمن فرزان (هم اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه دانشهای بنیادی) بود که در رشته فیزیک به این مسابقات راه یافته بود.
وی سپس وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در آنجا به تحصیل در رشته ریاضیات مشغول شد. سال دوم تحصیل در دوره کارشناسی میتوانست نقطه پایانی بر زندگی این دانشجوی مستعد باشد ولی تقدیر یا شانس او را از مرگی حتمی رهانید. تقدیری که با برخی از دوستانش یار نشد.
مریم میرزاخانی یکی از بازماندگان سانحه تلخ سقوط اتوبوس دانشجویان دانشگاه شریف است. بیست و ششم اسفند ۱۳۷۶ اتوبوس حامل دانشجویان نخبه ریاضی دانشگاه شریف شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز به تهران بر میگشت حوالی شهرستان پل دختر در استان لرستان، به دره سقوط کرد. در این سانحه دو راننده اتوبوس و هفت دانشجو و استاد کشته و چند تن نیز مجروح شدند.
خانم میرزاخانی و دوستش رویا بهشتی زواره، که با هم کتاب نظریه اعداد را نوشته بودند، نیز از مجروحان این حادثه تلخ بودند و از آن جان سالم بدر بردند. این سانحه و تصادف اتوبوس دانشجویان دختر دانشگاه الزهرا در فردای آن روز (بیست و هفتم اسفند) که در قالب کاروان راهیان نور عازم مناطق جنگی بودند، اعتراضات زیادی را در جامعه به همراه داشت. از اعتراض به سهل انگاری مسئولان دانشگاهی تا اعتراض به صدا و سیما که با اطلاع رسانی نامناسب و غیر حرفهای این دو سانحه موجب عذاب مضاعف بازماندگان شده بود. ولی به هرحال این اعتراضها چیزی از تلخی این تصادفها کم نکرد یا موجب عدم تکرار آن نشد.
سرنوشت خانم میرزاخانی، از این پس کمابیش شبیه سرنوشت بسیاری دیگر از نخبگان و مدال آوران المپیادهای علمی در ایران است. او پس از اتمام تحصیلات در ایران بلافاصله با بورس تحصیلی دانشگاه هاروارد به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۳۸۳ از این دانشگاه فارغ التحصیل و پس از آن از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ در پژوهشگاه ریاضی کلِی به عنوان پژوهشگر و بطور همزمان استادیار و پس از چندی استاد تمام دانشگاه پرینستون به کار و تحقیق مشغول شد.
وی از سال ۱۳۸۷ (سی و یک سالگی) تا کنون با سمت استاد تمام در دانشگاه استنفورد کار میکند، مقامی که رسیدن به آن در چنین سنی نشان از استعداد و لیاقت صاحب آن دارد و آخرین موفقیت ایشان نیز دریافت جایزه فیلدز و بجا گذاشتن نام خود در تاریخ بعنوان اولین ریاضیدان زن برنده این جایزه ارزشمند است.
این که ادعا میشود سرنوشت میرزاخانی شبیه دیگر نخبگان است به این دلیل است که هر روز از منابع مختلف آمارهای نگران کنندهای از خروج نخبگان در کشور به گوش میرسد. برای مثال بر اساس تحقیقی که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و شامل پیگیری سرنوشت مدال آوران المپیادهای علمی در یک بازه ۱۴ ساله بود (از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۵)، نشان داد که بطور متوسط در همه رشتهها نزدیک به شصت و سه درصد از المپیادیها به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. این نسبت در رشته ریاضی نزدیک به هفتاد و هفت درصد و در فیزیک هفتاد درصد بوده است. به بیان دیگر ۸۸ نفر از ۱۲۱ مدال آور رشتههای ریاضی و فیزیک در آن سالها بطور کلی از کشور کوچ کردهاند و جای دیگری را برای زندگی و کار انتخاب کردهاند.
بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، ایران، به دلیل مهاجرت نخبگان، سالانه حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان متضرر میشود.
برای درک بزرگی این رقم بهتر است بدانیم که رقم کل بودجه کشور در سال ۱۳۹۳ برابر با ۷۸۳ هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی خسارت خروج نخبگان برابراست با یک پنجم بودجه کل کشور.
نکته دردناک این فاجعه اینجاست که دقیقا همانکسانی که باعث فرار نخبگان از ایران شده اند، اکنون برای تسلیت گفتن صف کشیده اند یعنی همان کسانی که با ایجاد گشت ارشادها و امربه معروف ها عرصه زندگی را بر زنان ایران تنگ کرده و یا با گماشتن خودی های کم سواد و تملق گو بر پست های مدیریتی دیگر راهی بجز مهاجرت برای نخبه های ایران باقی نگذاشته اند.
مریم میرزا خانی نیازی به هیچیک از پیام های تسلیت شما خودشیفتگان فرصت طلب ندارد. بفکر مریم های دیگر باشید که با سوء مدیریت شما به این می اندیشند هرچه زودتر از اینجا بروند و دیگر برنگردند...
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا اسلامشهر انتهای شهرک ضیاءآباد نواب.پیرزنی تنها و زمینگیر داخل اتاقکی در گاراژ جمع آوری ضایعات...که مسئولین علی رقم تماس های مکرر رسیدگی نمیکنند.
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
♨️ خفاشان قوم ارشاد
من یک زن ایرانی ام اما در بند
دربند تفکرات مسموم
در بند خیالات شهوت آلود عده ای مثلاااااا قوم ارشاد!!!!
من از پلیس میترسم
از جامعه میترسم
از ون وگشت ارشاد وزنان کریه المنظر سیاهپوشی که ناگهان چون خفاش سرمیرسند تا مثلااااا ارشادت!!!!کنند میترسم
اسفند ماه بود برای خرید به یکی از پاساژهای تبریز در چارراه ولیعصر رفته بودم
همسر وپسرم همراهم بودند که باهم برای خرید اغذیه برای پسرم کمی از من دور شدند من مشغول تماشای ویترین بودم که دو زن سیاهپوش مث جن ظاهر شدند که فهمیدم گشت ارشاد هستند. فشارم افتاده بود وبدنم میلرزید
من بافت بلند پوشیده بودم با زیره ای که تا بالای زانو بود موهایم در پشت سر جمع شده بود آرایش تابلویی نداشتم!!!!
میدانید چه گفتند!!!؟؟؟؟خانم شما گوش ات دیده میشود!!!
این دو زن چنان با لحن کوچه بازاری صحبت میکردند که معلوم بود بیسواد هستند یا حداقل با سواد خیلی کم...
یک مامور مرد قوی هیکل هم در فاصله کوتاه آنها را همراهی میکرد یکی از آنها فرمی در دست داشت که مجبورم کرد پرش کنم که بیشترش را نادرست نوشتم کارت بانکی ام.را گرفت واسم وفامیلم را نوشت...
بدترین لحظات زندگیم بود
من خرد شدم
ترسیدم
تحقیر شدم
مردم نگاهم کردند
مثل یک مجرم بازخواست شدم
من ترسیدم...ترسیدم. .ترسیدم
نگویید امنیت هست
نه هیچ امنیتی نیست و من در کنار پلیس حس ناامنی دارم.
روی سخنم با مردم است. هموطن زمانیکه که میبینید خبیثان سیاهپوش زنی یا دختری را بازخواست میکنند نگاهشان نکنید بلکه اعتراض کنید هووو بکشید با پا بر زمین بکوبید بگذارید آنها در جامعه حس ناامنی کنند نه ما
اما شما مردان هموطن!!!
من یک زنم...یک انسان مثل تو...من مسئول به بهشت رفتن تو نیستم نگاهت را پاک کن چرا که اگر نگاه تو درخیابان ناپاک باشد در خانه ودر کنار خواهر ودختر و مادرت هم ناپاک خواهد بود.
من زنی در بند تفکرات مسموم هستم😔
@SepehrAzadi
من یک زن ایرانی ام اما در بند
دربند تفکرات مسموم
در بند خیالات شهوت آلود عده ای مثلاااااا قوم ارشاد!!!!
من از پلیس میترسم
از جامعه میترسم
از ون وگشت ارشاد وزنان کریه المنظر سیاهپوشی که ناگهان چون خفاش سرمیرسند تا مثلااااا ارشادت!!!!کنند میترسم
اسفند ماه بود برای خرید به یکی از پاساژهای تبریز در چارراه ولیعصر رفته بودم
همسر وپسرم همراهم بودند که باهم برای خرید اغذیه برای پسرم کمی از من دور شدند من مشغول تماشای ویترین بودم که دو زن سیاهپوش مث جن ظاهر شدند که فهمیدم گشت ارشاد هستند. فشارم افتاده بود وبدنم میلرزید
من بافت بلند پوشیده بودم با زیره ای که تا بالای زانو بود موهایم در پشت سر جمع شده بود آرایش تابلویی نداشتم!!!!
میدانید چه گفتند!!!؟؟؟؟خانم شما گوش ات دیده میشود!!!
این دو زن چنان با لحن کوچه بازاری صحبت میکردند که معلوم بود بیسواد هستند یا حداقل با سواد خیلی کم...
یک مامور مرد قوی هیکل هم در فاصله کوتاه آنها را همراهی میکرد یکی از آنها فرمی در دست داشت که مجبورم کرد پرش کنم که بیشترش را نادرست نوشتم کارت بانکی ام.را گرفت واسم وفامیلم را نوشت...
بدترین لحظات زندگیم بود
من خرد شدم
ترسیدم
تحقیر شدم
مردم نگاهم کردند
مثل یک مجرم بازخواست شدم
من ترسیدم...ترسیدم. .ترسیدم
نگویید امنیت هست
نه هیچ امنیتی نیست و من در کنار پلیس حس ناامنی دارم.
روی سخنم با مردم است. هموطن زمانیکه که میبینید خبیثان سیاهپوش زنی یا دختری را بازخواست میکنند نگاهشان نکنید بلکه اعتراض کنید هووو بکشید با پا بر زمین بکوبید بگذارید آنها در جامعه حس ناامنی کنند نه ما
اما شما مردان هموطن!!!
من یک زنم...یک انسان مثل تو...من مسئول به بهشت رفتن تو نیستم نگاهت را پاک کن چرا که اگر نگاه تو درخیابان ناپاک باشد در خانه ودر کنار خواهر ودختر و مادرت هم ناپاک خواهد بود.
من زنی در بند تفکرات مسموم هستم😔
@SepehrAzadi
اعتراض #مالباختگان موسسه اعتباری #فرشتگان با #تحصن در وسط خیابان
میدان #حمزه_کلا، بابل
شنبه، ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
میدان #حمزه_کلا، بابل
شنبه، ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی #مالباختگان موسسه اعتباری #فرشتگان بابل
میدان #حمزه_کلا، بابل
شنبه، ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
میدان #حمزه_کلا، بابل
شنبه، ۲۴ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
Forwarded from کانال رسمی محمد نوری زاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد نوری زاد:
آهای مردان جهان، دلتان بسوزد. شماها با تماشای زنان بی حجاب بفساد افتاده اید و ماها به برکت اسلام ولایی، نخیر، از فساد دوریم.
سعید طوسی کجایی بابا؟
آهای مردان جهان، دلتان بسوزد. شماها با تماشای زنان بی حجاب بفساد افتاده اید و ماها به برکت اسلام ولایی، نخیر، از فساد دوریم.
سعید طوسی کجایی بابا؟
نادر طالبزاده از اعضای ارشد ستاد ابراهیم رئیسی در حال گفتگو با یک مجری نیمه عریان تلویزیون مترو (کشور غنا). برای حاکمان حلال، برای مردم حرام
عکس از اینستاگرام همسر نادر طالب زاده
@SepehrAzadi
عکس از اینستاگرام همسر نادر طالب زاده
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 علی فلاحیان: همهی مجاهدین را اعدام کردیم. حتی آنهایی که فقط یک روزنامه داشتند یا برای خانهی تیمی نان میخریدند...
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
⚫️ 🔴 اطلاعات جدید از ماجرای درگیری و تیراندازی در متروی شهرری
⭕️ ضارب قبل کشته شدن چه گفت؟
◾️بنا بر اعلام یک منبع مطلع،فردی که به یک روحانی حمله کرده بود قبل از کشته شدن توسط ماموران پلیس در سکوی ایستگاه #متروی_شهرری مطالبی را با فریاد گفته است، وی جملات زیر را عینا گفته:
❌من فرزند ایرانم،
ما از دست آخوندها خسته شده ایم،
ما آخوند نميخوايم،
این چه مملکتیه،
این چه جامعه اسلامیه
اینا به اسم اسلام دارن دزدی میکنن
،این آخوندا همه شون دزدن
ما جونمون به لب مون رسیده از دست آخوندا
من از هیچی نمیترسم....
🔳 ماموران پلیس پس از حضور در روی سکو کلا دو تیر شلیک میکنند.
تیر اول هوایی و تیر دوم مستقیما به پهلوی وی شلیک شده که کبد وطحال وی را مورد اصابت قرار داده و بدنبال خونریزی شدید در داخل آمبولانس فوت میکند.
◼️همچنین بنا براعلام یک منبع مطلع، روحانی مضروب، خلیل ذوالفقاری ۴۷ ساله است که قبلا قاضی دادگاه خانواده شهرری بوده و چند سال است که امام جماعت مسجد مرتضی علی واقع در خیابان دیلمان شهرری میباشد.
🔺بنا بر اعلام این منبع با توجه به ضربه به رگ کاروتید گردن وی پس از جراحی ناحیه گردن ،همینک در بخش ICU بیمارستان هفت تیر شهرری بستری بوده و حال وی وخیم است.
@SepehrAzadi
⭕️ ضارب قبل کشته شدن چه گفت؟
◾️بنا بر اعلام یک منبع مطلع،فردی که به یک روحانی حمله کرده بود قبل از کشته شدن توسط ماموران پلیس در سکوی ایستگاه #متروی_شهرری مطالبی را با فریاد گفته است، وی جملات زیر را عینا گفته:
❌من فرزند ایرانم،
ما از دست آخوندها خسته شده ایم،
ما آخوند نميخوايم،
این چه مملکتیه،
این چه جامعه اسلامیه
اینا به اسم اسلام دارن دزدی میکنن
،این آخوندا همه شون دزدن
ما جونمون به لب مون رسیده از دست آخوندا
من از هیچی نمیترسم....
🔳 ماموران پلیس پس از حضور در روی سکو کلا دو تیر شلیک میکنند.
تیر اول هوایی و تیر دوم مستقیما به پهلوی وی شلیک شده که کبد وطحال وی را مورد اصابت قرار داده و بدنبال خونریزی شدید در داخل آمبولانس فوت میکند.
◼️همچنین بنا براعلام یک منبع مطلع، روحانی مضروب، خلیل ذوالفقاری ۴۷ ساله است که قبلا قاضی دادگاه خانواده شهرری بوده و چند سال است که امام جماعت مسجد مرتضی علی واقع در خیابان دیلمان شهرری میباشد.
🔺بنا بر اعلام این منبع با توجه به ضربه به رگ کاروتید گردن وی پس از جراحی ناحیه گردن ،همینک در بخش ICU بیمارستان هفت تیر شهرری بستری بوده و حال وی وخیم است.
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزير سابق اطلاعات علي فلاحيان: "بيشتر خبرنگاران و بازرگانان در داخل و خارج مأموران وزارت اطلاعات هستند."
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
▪️ نکته دردناک درگذشت مریم میرزخانی این است که بخشی از کسانی که باعث مهاجرت او و دهها نخبه دیگر شدند از همین الان برای تسلیت گفتن صف گرفته اند!
▪️بخشی از کسانی که تا به یک زن تعرض می شود سرچ می کنند که آیا لباس مناسب پوشیده؟ آیا آرایش داشته؟ چقدر موهایش بیرون بوده؟... تا بفرمایند: تقصیر خودش بوده!
▪️طنز تلخی است روزگار ما! همین مریم میرزاخانی که الان برایش سوگنامه می نویسید اگر ایران بود با همین ظاهر ساده و معمولی اش، موهای کوتاه و پیراهن مردانه؛ گزینش او را رد می کرد و بعید بود بتواند در دانشگاهی تدریس کند!
▪️مریم میرزاخانی به هیچکدام از این تسلیت های فرصت طلبانه شما دیگر نیازی ندارد. به فکر هزاران مریم دیگری باشید که همین الان با سوءمدیریت شما در حال ترجمه مدارک تحصیلی شان هستند که بروند...بروند...
@SepehrAzadi
▪️بخشی از کسانی که تا به یک زن تعرض می شود سرچ می کنند که آیا لباس مناسب پوشیده؟ آیا آرایش داشته؟ چقدر موهایش بیرون بوده؟... تا بفرمایند: تقصیر خودش بوده!
▪️طنز تلخی است روزگار ما! همین مریم میرزاخانی که الان برایش سوگنامه می نویسید اگر ایران بود با همین ظاهر ساده و معمولی اش، موهای کوتاه و پیراهن مردانه؛ گزینش او را رد می کرد و بعید بود بتواند در دانشگاهی تدریس کند!
▪️مریم میرزاخانی به هیچکدام از این تسلیت های فرصت طلبانه شما دیگر نیازی ندارد. به فکر هزاران مریم دیگری باشید که همین الان با سوءمدیریت شما در حال ترجمه مدارک تحصیلی شان هستند که بروند...بروند...
@SepehrAzadi