🔴 چند تن از اسطوره ها و آزاد مردان ایرانی که دربند دیکتاتور مذهبی اسیرند و جانشان در خطر
هرگز نباید در برابر اینچنین، زورگویی ، تجاوز، غارت ، حقارت و بردگی سکوت اختیار کرد.
#شیدایی_همدانی هنرمند و شاعر خردگرا
#توماج_صالحی هنرمند و خواننده رَپِر
#منوچهر_بختیاری پدردادخواه ایرانی
#عباس_واحدیان_شاهرودی نویسنده
#محمد_نجفی حقوقدان
#خالد_پیزاده قهرمان پرورش اندام
#محمد_نوریزاد نویسنده هنرمند
#سهیل_عربی دگر اندیش
#اسماعیل_عبدی معلم
#امیر_عباس_آزرم_وند روزنامه نگار
#صدایمان_بودند #صدایشان_باشیم
یاران و فرزانه گان دربند را ، بی قید و شرط آزاد کنید.
بانوان و زنان مبارز و آزادی خواه دربند حاکمیت مذهبی در پست بعدی
یاشار_تبریزی تهران پرند
@SepehrAzadi
هرگز نباید در برابر اینچنین، زورگویی ، تجاوز، غارت ، حقارت و بردگی سکوت اختیار کرد.
#شیدایی_همدانی هنرمند و شاعر خردگرا
#توماج_صالحی هنرمند و خواننده رَپِر
#منوچهر_بختیاری پدردادخواه ایرانی
#عباس_واحدیان_شاهرودی نویسنده
#محمد_نجفی حقوقدان
#خالد_پیزاده قهرمان پرورش اندام
#محمد_نوریزاد نویسنده هنرمند
#سهیل_عربی دگر اندیش
#اسماعیل_عبدی معلم
#امیر_عباس_آزرم_وند روزنامه نگار
#صدایمان_بودند #صدایشان_باشیم
یاران و فرزانه گان دربند را ، بی قید و شرط آزاد کنید.
بانوان و زنان مبارز و آزادی خواه دربند حاکمیت مذهبی در پست بعدی
یاشار_تبریزی تهران پرند
@SepehrAzadi
«آرزوهای من برای فردای سرزمینمان ایران»
به قلم: #محمد_نوریزاد
درود هموطنانم،
۱- دیشب آقای داعی افسر نگهبان بند ۶ آمد و به من گفت: فردا دوشنبه یکم اسفند دادگاه داری. گفتم: نمی روم.
گفت: لابد برگهای هم نمینویسی که چرا نمیروی؟ گفتم: نه. پروندهی تازهای برای من گشودهاند.
روزی همهی مسئولان بند۶ اوین، ایستاده بودند. آقای گودرزی رئیس بند، آقای رحمانی افسر نگهبان، و یک مددکار به نام «نجیب». من به گودرزی اعتراض کردم که شما چند بار است که به من دروغ میگویی! مرد باش و دروغ نگو! روی سخن من با گودرزی بود نه آن مرد که ناگهان خودش را جلو انداخت و به من با داد و فریاد گفت: تو فکر میکنی کی هستی که همه باید از تو بترسند. تو خودت مزد بگیر آمریکا هستی، مزد بگیر اسرائیل هستی! نگذاشتم مرا مزد بگیر دیگر کشورها بکند. با سیلی محکمی دهانش به هم آوردم. دادگاه دوشنبه، شکایت این آقا از من است. به افسر نگهبان گفتم: من چند روز پیش، ابلاغیهی همین دادگاه را پاره کردم دادم دست آورندهاش. به دادگاه هم نمیروم. من که مشتاق اینم که همچنان در زندان بمانم، چرا به دادگاه بروم قاضی هر چقدر که به او فرمان دادهاند، به سالهای زندان من اضافه کند!
۲- در آیندهی سرزمینمان ایران، تا جایی که به آرزوهای من مربوط هست، زنان میتوانند رئیس جمهور شوند، وزیر شوند و به کوری چشم ملایانی چون علم الهدی، با سری برهنه یا پوشیده، سرشار از شایستگی و برازندگی میتوانند به نمایندگی از مردم ایران در مجامع جهانی حضور یابند و با جهان و مردم جهان بگویند و بشنوند و تعامل داشته باشند.
۳- تجسم اینکه یک زن یا یک مرد خردمند و متخصص و شایستهی سنی و شیعه و زرتشتی و یهودی و بهایی و باخدا و بیخدای ایرانی، که سر آمد نخبگان کشور است، تا جایگاه ریاست جمهوری و وزیری و نمایندگی مجلس بالا برود، برای من شورانگیز است.
۴-در فردای کشورم، موسیقی، رقص، شادی، پایکوبی، زن و مرد باهم، زن و مرد جدا از هم، در اندازهای که هم به کوری چشم علم الهدیها بیانجامد، و هم از عرف انسانی و آداب اجتماعی دور نباشد، آزاد، آزاد، آزاد است.
جوانان ما در این ۴۳ سال ملا زده، جوانی نکردهاند. ما تقاص سالهای تباه شدهی جوانانمان را از گلوی نابکاران حوزوی و سپاهی و اطلاعاتی و اصولگرایان و اصلاحطلبان به ویژه از گلوی ملایانشان بیرون میکشیم.
۵- به دست و پای ایرانیان دل کنده از وطن میافتم؛ و پیش پایشان خاک میشوم که اگر هنوز دلشان برای سرزمینشان میتپد، دست روزهای پریشانی کشورشان را بگیرند و از جا بلندش کنند و نام و آوازهی ایران را دوباره در جهان به نیکی و شایستگی بر سر زبانها بیاندازند.
۶- در استادیوم آزادی، به کوری چشم جنتی و مجتبی خامنهای، یک ماه یک ماه، برای هنرمندان محبوبی چون داریوش و گوگوش و ابی و ستار و همه هنرمندانی که در این سال های نفرین شده و ملا زده، از مردم و سرزمینشان دور افتادهاند، کنسرت برگزار میکنم.
7_ جل و پلاس شیعه گستری را به چاه میاندازم! نه کاری با فلسطین و حسن نصرالله خواهم داشت، نه کاری با...
من یک موی بلوچهای خودمان را و یک موی کردهای خودمان را و یک موی مردم خودمان را با کل هیکل و ریش و پشم حسن نصراللههای مفتخوار و آدم کش عوض نمیکنم.
۸- در ایرانی که من در سر میپرورانم، مذاهب ، بویژه شیعیان، آبرومندتر از سالهای سرطانی جمهوری اسلامی، آزادی و احترام خواهند داشت.
9_به حیثیت ایرانی، به تولید، به تخصص، به دانش، به خردمندی، به آزادیهای مدنی، به همزیستی و صلح و دوستی، با همهی کشورهای جهان بها خواهم داد.
10_ روز کوروش را به شکوهی ملی و جهانی بدل خواهم کرد تا همهی جهان بدانند سرزمین ما، پرورانندهی پادشاهی است که برای نخستین بار در جهان، رسم و آیین و لکهی ننگ بردهداری را برچید.
ادامه دارد...
محمد نوریزاد
بند ۶ زندان اوین
۱ اسفند ۱۴۰۱
@SepehrAzadi
به قلم: #محمد_نوریزاد
درود هموطنانم،
۱- دیشب آقای داعی افسر نگهبان بند ۶ آمد و به من گفت: فردا دوشنبه یکم اسفند دادگاه داری. گفتم: نمی روم.
گفت: لابد برگهای هم نمینویسی که چرا نمیروی؟ گفتم: نه. پروندهی تازهای برای من گشودهاند.
روزی همهی مسئولان بند۶ اوین، ایستاده بودند. آقای گودرزی رئیس بند، آقای رحمانی افسر نگهبان، و یک مددکار به نام «نجیب». من به گودرزی اعتراض کردم که شما چند بار است که به من دروغ میگویی! مرد باش و دروغ نگو! روی سخن من با گودرزی بود نه آن مرد که ناگهان خودش را جلو انداخت و به من با داد و فریاد گفت: تو فکر میکنی کی هستی که همه باید از تو بترسند. تو خودت مزد بگیر آمریکا هستی، مزد بگیر اسرائیل هستی! نگذاشتم مرا مزد بگیر دیگر کشورها بکند. با سیلی محکمی دهانش به هم آوردم. دادگاه دوشنبه، شکایت این آقا از من است. به افسر نگهبان گفتم: من چند روز پیش، ابلاغیهی همین دادگاه را پاره کردم دادم دست آورندهاش. به دادگاه هم نمیروم. من که مشتاق اینم که همچنان در زندان بمانم، چرا به دادگاه بروم قاضی هر چقدر که به او فرمان دادهاند، به سالهای زندان من اضافه کند!
۲- در آیندهی سرزمینمان ایران، تا جایی که به آرزوهای من مربوط هست، زنان میتوانند رئیس جمهور شوند، وزیر شوند و به کوری چشم ملایانی چون علم الهدی، با سری برهنه یا پوشیده، سرشار از شایستگی و برازندگی میتوانند به نمایندگی از مردم ایران در مجامع جهانی حضور یابند و با جهان و مردم جهان بگویند و بشنوند و تعامل داشته باشند.
۳- تجسم اینکه یک زن یا یک مرد خردمند و متخصص و شایستهی سنی و شیعه و زرتشتی و یهودی و بهایی و باخدا و بیخدای ایرانی، که سر آمد نخبگان کشور است، تا جایگاه ریاست جمهوری و وزیری و نمایندگی مجلس بالا برود، برای من شورانگیز است.
۴-در فردای کشورم، موسیقی، رقص، شادی، پایکوبی، زن و مرد باهم، زن و مرد جدا از هم، در اندازهای که هم به کوری چشم علم الهدیها بیانجامد، و هم از عرف انسانی و آداب اجتماعی دور نباشد، آزاد، آزاد، آزاد است.
جوانان ما در این ۴۳ سال ملا زده، جوانی نکردهاند. ما تقاص سالهای تباه شدهی جوانانمان را از گلوی نابکاران حوزوی و سپاهی و اطلاعاتی و اصولگرایان و اصلاحطلبان به ویژه از گلوی ملایانشان بیرون میکشیم.
۵- به دست و پای ایرانیان دل کنده از وطن میافتم؛ و پیش پایشان خاک میشوم که اگر هنوز دلشان برای سرزمینشان میتپد، دست روزهای پریشانی کشورشان را بگیرند و از جا بلندش کنند و نام و آوازهی ایران را دوباره در جهان به نیکی و شایستگی بر سر زبانها بیاندازند.
۶- در استادیوم آزادی، به کوری چشم جنتی و مجتبی خامنهای، یک ماه یک ماه، برای هنرمندان محبوبی چون داریوش و گوگوش و ابی و ستار و همه هنرمندانی که در این سال های نفرین شده و ملا زده، از مردم و سرزمینشان دور افتادهاند، کنسرت برگزار میکنم.
7_ جل و پلاس شیعه گستری را به چاه میاندازم! نه کاری با فلسطین و حسن نصرالله خواهم داشت، نه کاری با...
من یک موی بلوچهای خودمان را و یک موی کردهای خودمان را و یک موی مردم خودمان را با کل هیکل و ریش و پشم حسن نصراللههای مفتخوار و آدم کش عوض نمیکنم.
۸- در ایرانی که من در سر میپرورانم، مذاهب ، بویژه شیعیان، آبرومندتر از سالهای سرطانی جمهوری اسلامی، آزادی و احترام خواهند داشت.
9_به حیثیت ایرانی، به تولید، به تخصص، به دانش، به خردمندی، به آزادیهای مدنی، به همزیستی و صلح و دوستی، با همهی کشورهای جهان بها خواهم داد.
10_ روز کوروش را به شکوهی ملی و جهانی بدل خواهم کرد تا همهی جهان بدانند سرزمین ما، پرورانندهی پادشاهی است که برای نخستین بار در جهان، رسم و آیین و لکهی ننگ بردهداری را برچید.
ادامه دارد...
محمد نوریزاد
بند ۶ زندان اوین
۱ اسفند ۱۴۰۱
@SepehrAzadi