چند وقت پيش داشتم توي خيابون از جلوي يك آموزشگاه هنري رد ميشدم
كه چشمم به يكي از دوستانم افتاد كه پشت فرمون ماشينش كه جلوي اموزشگاه پارك بود نشسته بود و سخت تو فكر بود خيلي تو خودش بود گويا در رويايي عميق فرو رفته بود
جلو رفتم و ارام به شيشه سمت مسافر جلو زدم به خودش امد و از ماشين پياده شد حال و احوال كرديم و از هر دري سخن گفتيم ضمن صحبت ازش پرسيدم اينجا چه ميكني و چرا اينقدر تو فكري مشكلي پيش امده ؟
گفت كه دخترش كلاس اموزش گيتار دارد منتظراست كلاس دخترش تمام شود
و ادامه داد وگفت ميداني سالياني نچندان دور در دهه شصت در دوره جواني عضو بسيج بودم و به اعتبار كارت و لباس بسيج و تفنگي كه در دست داشتم به خودم حق ميدادم كه امر به معروف و نهي از منكر كنم انهم به هر روشي كه فكر ميكردم صحيح است بدون اينكه حتي بدانم معني اين دو يعني چه و بدون كمترين اموزش ونظارتي
روزي از روزها در يكي از خيابانهاي اين شهر خانواده محترمي به همراه دختر نوجوانشان را ديدم كه دخترك گيتاري را بر دوش انداخته بود
با ديدگاه ان زمان من فكر ميكردم هركس كت و شلوار پوشيده باشد دين و اعتقاد درست و حسابي ندارد
جلو رفتم و با لحن زننده اي اونها رو به باد انتقاد گرفتم كه در دوره اي كه ما انقلاب كرديم و شهيد داديم شما دنبال فسق و فجوريد
مرد با احترام گفت كدام فسق و فجور برادر
گفتم من برادر تو نيستم كسي كه دنبال موسيقي و اسباب لهو و لعب باشد برادر من نيست
و در همان حال دست بردم كه گيتار را از دخترك بگيرم دخترك با چشمان بهت زده مرا نگاه ميكرد و مادرش به التماس افتاد كه تورو خدا اين گيتار هديه تولدشه خيلي براش عزيزه
وقتي اسم تولد امد با خودم فكر كردم كه هر كس براي بچش تولد بگيره حتما طاغوتيه و بي دين و ايمان و من بايد اينها را به راه راست هدايت كنم
دختر گريه مي كرد مادرش ميگفت غلط كرد اقا ديگه نميارش بيرون پدر هم ملتمسانه غرور پدريش را خرد كرد و از من خواهش مي كرد كه كوتاه بيايم و ايندفعه را گذشت كنم
غرور همه وجودم را گرفته بود مردم عادي هم بي تفاوت رد ميشدند چند نفر هم دورتر فقط نظاره مي كردن بعضي ها هم مي گفتن حقشونه مي خواست نياره
من با بيرحمي گيتار رو كنار ديوار گذاشتم و با لگد خردش كردم
در اون لحظه وقتي به دختر نگاه كردم با همه وجود حس كردم كه همراه گيتارش قلبش. اعتقادش و اعتمادش به ديني كه من قصد داشتم او را به ان رهنمود كنم شكستم
پدر كه لبريز از خشم شده بود عصبانيتش را بر سر زن و بچه اش خالي كرد شايد چون توان مقابله با من و با سيستمي كه به من اين قدرت را داده بود را نداشت
من سرمست از كاري كه در راه رضاي خدا كرده بودم و كاري كه فكر ميكردم صد در صد صحيح است چون حكم خداوند را اجرا كرده بودم
انها را با خشمي فرو خورده رها كردم
من غافل بودم كه خدا حرمت انسانها را مقدم بر ساير احكامش ميداند
و امروز من همان مني كه روزي گيتار شكستم با دست خودم دخترم را در كلاس موسيقي ثبت نام كردم پسرم را براي تحصيل به خارج فرستادم
و هروقت به دخترم با گيتارش مينگرم احساس شرم تمام وجودم را ميگيرد
كاش ما می فهميديم كه احترام به عقايد ديگران چقدر مهم است. كاش مي فهميدم نوع پوشش و رنگ لباس ديگران به ما ربطي ندارد كاش و كاش و كاش
حرفش كه به اينجا رسيد دخترش با گيتارش از كلاس امد بيرون
با خودم فكر كردم اون دختر خانم الان بايد حدود چهل ساله باشه ايا زخمي كه به روحش خورده ترميم شده .
و اگه اعتقادي به اون دنيا هست اين دسته ادما چگونه پاسخگو خواهند بود.
@SepehrAzadi
كه چشمم به يكي از دوستانم افتاد كه پشت فرمون ماشينش كه جلوي اموزشگاه پارك بود نشسته بود و سخت تو فكر بود خيلي تو خودش بود گويا در رويايي عميق فرو رفته بود
جلو رفتم و ارام به شيشه سمت مسافر جلو زدم به خودش امد و از ماشين پياده شد حال و احوال كرديم و از هر دري سخن گفتيم ضمن صحبت ازش پرسيدم اينجا چه ميكني و چرا اينقدر تو فكري مشكلي پيش امده ؟
گفت كه دخترش كلاس اموزش گيتار دارد منتظراست كلاس دخترش تمام شود
و ادامه داد وگفت ميداني سالياني نچندان دور در دهه شصت در دوره جواني عضو بسيج بودم و به اعتبار كارت و لباس بسيج و تفنگي كه در دست داشتم به خودم حق ميدادم كه امر به معروف و نهي از منكر كنم انهم به هر روشي كه فكر ميكردم صحيح است بدون اينكه حتي بدانم معني اين دو يعني چه و بدون كمترين اموزش ونظارتي
روزي از روزها در يكي از خيابانهاي اين شهر خانواده محترمي به همراه دختر نوجوانشان را ديدم كه دخترك گيتاري را بر دوش انداخته بود
با ديدگاه ان زمان من فكر ميكردم هركس كت و شلوار پوشيده باشد دين و اعتقاد درست و حسابي ندارد
جلو رفتم و با لحن زننده اي اونها رو به باد انتقاد گرفتم كه در دوره اي كه ما انقلاب كرديم و شهيد داديم شما دنبال فسق و فجوريد
مرد با احترام گفت كدام فسق و فجور برادر
گفتم من برادر تو نيستم كسي كه دنبال موسيقي و اسباب لهو و لعب باشد برادر من نيست
و در همان حال دست بردم كه گيتار را از دخترك بگيرم دخترك با چشمان بهت زده مرا نگاه ميكرد و مادرش به التماس افتاد كه تورو خدا اين گيتار هديه تولدشه خيلي براش عزيزه
وقتي اسم تولد امد با خودم فكر كردم كه هر كس براي بچش تولد بگيره حتما طاغوتيه و بي دين و ايمان و من بايد اينها را به راه راست هدايت كنم
دختر گريه مي كرد مادرش ميگفت غلط كرد اقا ديگه نميارش بيرون پدر هم ملتمسانه غرور پدريش را خرد كرد و از من خواهش مي كرد كه كوتاه بيايم و ايندفعه را گذشت كنم
غرور همه وجودم را گرفته بود مردم عادي هم بي تفاوت رد ميشدند چند نفر هم دورتر فقط نظاره مي كردن بعضي ها هم مي گفتن حقشونه مي خواست نياره
من با بيرحمي گيتار رو كنار ديوار گذاشتم و با لگد خردش كردم
در اون لحظه وقتي به دختر نگاه كردم با همه وجود حس كردم كه همراه گيتارش قلبش. اعتقادش و اعتمادش به ديني كه من قصد داشتم او را به ان رهنمود كنم شكستم
پدر كه لبريز از خشم شده بود عصبانيتش را بر سر زن و بچه اش خالي كرد شايد چون توان مقابله با من و با سيستمي كه به من اين قدرت را داده بود را نداشت
من سرمست از كاري كه در راه رضاي خدا كرده بودم و كاري كه فكر ميكردم صد در صد صحيح است چون حكم خداوند را اجرا كرده بودم
انها را با خشمي فرو خورده رها كردم
من غافل بودم كه خدا حرمت انسانها را مقدم بر ساير احكامش ميداند
و امروز من همان مني كه روزي گيتار شكستم با دست خودم دخترم را در كلاس موسيقي ثبت نام كردم پسرم را براي تحصيل به خارج فرستادم
و هروقت به دخترم با گيتارش مينگرم احساس شرم تمام وجودم را ميگيرد
كاش ما می فهميديم كه احترام به عقايد ديگران چقدر مهم است. كاش مي فهميدم نوع پوشش و رنگ لباس ديگران به ما ربطي ندارد كاش و كاش و كاش
حرفش كه به اينجا رسيد دخترش با گيتارش از كلاس امد بيرون
با خودم فكر كردم اون دختر خانم الان بايد حدود چهل ساله باشه ايا زخمي كه به روحش خورده ترميم شده .
و اگه اعتقادي به اون دنيا هست اين دسته ادما چگونه پاسخگو خواهند بود.
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کولبری
آنچه زیرآنهمه بار میرود جان و جوانیشان است
میدانید چرا؟
برای یک لقمه نان!
برای اینکه دست خالی به خانه نروند.
اما پاسخ نیروی انتظامی به این همه سختی،گلوله است
@SepehrAzadi
آنچه زیرآنهمه بار میرود جان و جوانیشان است
میدانید چرا؟
برای یک لقمه نان!
برای اینکه دست خالی به خانه نروند.
اما پاسخ نیروی انتظامی به این همه سختی،گلوله است
@SepehrAzadi
♨️ ﺩﮐﺘﺮ ﺧﻠﯿﻞ ﺭﻓﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ "ﮔﺮﺩﺵ ﺍﯾﺎﻡ" ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﻗﻢ ﻃﻠﺒﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻌﻠﺖ ﺧﺎﻣﯽ ﻭﺑﯽ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻡ که ﻓﻘﻂ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ، ﺑﺎﻓﻀﯿﻠﺖ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺎ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯﻗﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﯿﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺷﺮﻁ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ، ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮ ﻓﺮﻗﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯﺳﻔﺮﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻭﺍﻗﻒ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮﺍﺩﯾﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻫﺴﺖ
ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﻭﻣﮑﺎﻥ ﻭﻧﮋﺍﺩ ﻭﻣﺬﻫﺐ ﻭﺭﻧﮓ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻭﺷﻠﻮﻍ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﯼ ﺯﺩﻡ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﮐﻢ ﺭﺍﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺁﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﻢ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﻧﺪﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺟﺮﺑﺪﻫﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ که ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
> ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ <
✍️دکتر خلیل رفاهی
📚 گردش ایام
@SepehrAzadi
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﻗﻢ ﻃﻠﺒﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻌﻠﺖ ﺧﺎﻣﯽ ﻭﺑﯽ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻡ که ﻓﻘﻂ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ، ﺑﺎﻓﻀﯿﻠﺖ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺎ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯﻗﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﯿﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺷﺮﻁ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ، ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮ ﻓﺮﻗﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯﺳﻔﺮﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻭﺍﻗﻒ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮﺍﺩﯾﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻫﺴﺖ
ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﻭﻣﮑﺎﻥ ﻭﻧﮋﺍﺩ ﻭﻣﺬﻫﺐ ﻭﺭﻧﮓ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻭﺷﻠﻮﻍ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﯼ ﺯﺩﻡ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﮐﻢ ﺭﺍﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺁﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﻢ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﻧﺪﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺟﺮﺑﺪﻫﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ که ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
> ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ <
✍️دکتر خلیل رفاهی
📚 گردش ایام
@SepehrAzadi
🔴 جسد آتنا از پارکینگ منزل مظنون بازداشت شده پیدا شد
دادستان پارس آباد مغان: جسد این کودک هفت ساله ساعاتی پیش از پارکینگ منزل فرد مظنون کشف و برای سیر مراحل قانونی به پزشکی قانونی انتقال یافت
آتنا اصلانی دختر خردسال پارس آبادی 20 روز پیش به قصد دیدار با پدر خود از خانه خارج شد و از آن زمان خبری از وی نبود
https://t.iss.one/sepehrazadi/14092
@SepehrAzadi
دادستان پارس آباد مغان: جسد این کودک هفت ساله ساعاتی پیش از پارکینگ منزل فرد مظنون کشف و برای سیر مراحل قانونی به پزشکی قانونی انتقال یافت
آتنا اصلانی دختر خردسال پارس آبادی 20 روز پیش به قصد دیدار با پدر خود از خانه خارج شد و از آن زمان خبری از وی نبود
https://t.iss.one/sepehrazadi/14092
@SepehrAzadi
Telegram
Azadi
دختربچه گمشده درپارس آباد/اردبیل
آتنا اصلانی دختر7ساله که بعدازظهریکشنبه درخیابان پزشکان این شهرگم شده هنوزبه خانه بازنگشته.لطفا دوستان پارس آبادی این خانواده رادرپیداکردن آتنایاری کنند
@SepehrAzadi
آتنا اصلانی دختر7ساله که بعدازظهریکشنبه درخیابان پزشکان این شهرگم شده هنوزبه خانه بازنگشته.لطفا دوستان پارس آبادی این خانواده رادرپیداکردن آتنایاری کنند
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتيكه جای پارک خودروهای افراد #معلول را اتوموبیل های بدون پلاک معلولیت مي گيرند.
قسمتی از مستند زندگی منیژه س
بقیه ی داستان را پنجشنبه ساعت ۱۱ شب از شبکه ی VOA در برنامه ی تبلت ببینید
@SepehrAzadi
قسمتی از مستند زندگی منیژه س
بقیه ی داستان را پنجشنبه ساعت ۱۱ شب از شبکه ی VOA در برنامه ی تبلت ببینید
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راهپیمایی سپرده گذاران کاسپین از میدان پاستور نهاد ریاست جمهوری به سمت انقلاب ، میدان ولیعصر و دادسرای جرایم پولی بانکی
دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
دوشنبه ۱۹ تیر ۹۶
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
20روز پیش خبرگمشدن آتنا دختربچه 7ساله پارس آبادی همه جاپخش شد.امروز متاسفانه خبر رسیدکه جسداین کودک7ساله درپارکینگ منزل مظنونی که دستگیرشده بودکشف شد.
سخنان دادستان وآتش زدن مغازه قاتل
@SepehrAzadi
سخنان دادستان وآتش زدن مغازه قاتل
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همان معلولی هستم که تارای دادم تمام روزنامه هاعکسم رومنتشرکردن حالاکه مطالبه دارم سانسورم میکنند.به #چهارشنبه_های_سفید پیوستم که بگم منم حق انتخاب میخوام.پلیس بارهابراي حجاب متوقفم كرد
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اعتراض به بازداشت دكتر صلاح الدين خديو روزنامه نگار و فعال سياسي كُرد
🔸گفتگو با راديو فردا
🔹به احترام آزادی اندیشه و منزلت اهل قلم، دکتر خدیو را آزاد کنید
@SepehrAzadi
🔸گفتگو با راديو فردا
🔹به احترام آزادی اندیشه و منزلت اهل قلم، دکتر خدیو را آزاد کنید
@SepehrAzadi
حجت الاسلام قاضی عسکر، رئيس سازمان حج و زيارت اعلام کرد اولین گروه حجاج نهم مرداد به سفر حج اعزام خواهند شد.
ایشان ولی در خصوص تاریخ بازگشت اجساد صحبتی نکردند!
@SepehrAzadi
ایشان ولی در خصوص تاریخ بازگشت اجساد صحبتی نکردند!
@SepehrAzadi
♨️ عباس عبدی به رستم قاسمی درباره انتقاد به قرارداد توتال: شما که وزیر نفت بودید باید بدانید که قراردادی دراین سطح بدون اطلاع مسئولان ارشدنظام نیست
🆔 @SepehrAzadi
🆔 @SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تظاهرات در کابل علیه حکومت ایران در اعتراض به دخالت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و کمک به طالبان
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از ده ماه دستگیری مدیر مکتب فرش گلیم کرمانشاه، ساختمانم تخلیه کردن.
اما هنوز که هنوز خبری از پولهای سرمایه گذراش نیست.
@SepehrAzadi
اما هنوز که هنوز خبری از پولهای سرمایه گذراش نیست.
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز یک بانوی سپرده گذار و معترض کاسپین مقابل این موسسه در نیشابور به اغما رفت
شعار مردم: ای رهبر فرزانه، اینجا شده دزدخانه
@SepehrAzadi
شعار مردم: ای رهبر فرزانه، اینجا شده دزدخانه
@SepehrAzadi
Forwarded from اميد معماريان
چرا قوه قضاییه پاشنه آشیل نظام است؟
@omidmemarian
اگر آقای خامنهای حتی کسری از شعارهای مردم در تجمعات زمان انتخابات ریاست جمهوری را هم دیده باشد، میداند که عمده شعارهای مردم، در رابطه با نقض حقوق مدنی و سیاسی و نبود آزادی در کشور و فساد اقتصادی است. عمده این موضوعات برمیگردد به قوه قضاییه که رییس آن صادق لاریجانی است که خود آقای خامنهای او را منصوب میکند.
نارضایتی عمومی از عملکرد وسیاستهای قوه قضاییه ِصادق لاریجانی کشور را در یک مسالهای فرو برده به نام بحران عدالت. طرح مسائل انحرافی مانند «نفود»، «فتنه»، «فتنه جدید» و چه و چه، همه تنها راهی برای فرار کردن از رویارویی با این پدیده است. اگر قوه قضاییه، قوهای برای اجرای عدالت بود، هیچ وقت چنین واژههایی شکل نمیگرفت. به همین سادگی. وقتی قوه قضاییه سیاسی میشود و نهادی برای برآورده کردن آمال و امیال یک یک جناح سیاسی، آن وقت برای رهایی و فرار از پاسخگویی درخصوص وظایف اصلیاش، مجبور به طرح چنین واژگانی برای برخورد با کسانی میشود که در جستجوی عدالت هستند و پاسخگویی. این پدیده «بحران عدالت»، مشروعیت کل یک نظام سیاسی را به چالش میکشد و در صورت مواجه نشدن با آن، پایههای نظام را مثل موریانه میخورد. در واقع هیچ نهادی تا کنون به اندازه قوه قضاییه مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را به چالش نکشیده است.
مساله حصر، شش سال حصر خانگی سه منتقد سیاسی بدون هیچ دادگاهی و اعلام جرم، عملا یکی از این نمونههاست. در صورت دادرسی عادلانه و شفاف، احترام به قانون، احترام به تعهدات ملی و بین المللی، ما پدیدهای به نام حصر نداشتیم. حصر، محصول دستگاه فکری بیماری است که خود را فراتر از قانون میبیند و به جای پاسخگویی و اجرای قانون، واژه تراشی میکند و مخالف خودش را سرکوب.
اینکه هر چند وقت یک بار، واژههای امنیتی مثل «نفوذ»، «فتنه» و امثالهم اختراح میشود و به دنبال آن افراد و گروههای مختلف اجتماعی سیاسی سرکوب میشوند، يكي از دلايلش همين بحران عدالت است. چرا که قوه قضاییه توانایی، شنیدن انتقاد ندارد، توانایی شنیدن نقد ندارد، توانایی مبارزه با فساد ندارد، توانایی مسوولیت پذیری و برخورد با خاطیان را ندارد و به دلیل استیلای نهادهای امنیتی بر آن استقلال ندارد و همه اینها باعث میشود «عدالت» را ذبح کند زیر پای یک ناتوانی بوروکراتیک و رفتارمافیایی، همه در لباس حفظ نظام، دفاع از نظام، مبارزه با دشمن، امنیت ملی و چه و چه. در این قوه و نهادهای مرتبط با آن است که موضوع خودی و غیرخودی به عمیقترین شکل - دقیقا همچنان که در سازمانهای مافیایی وجود دارد- مطرح است و بر أساس آن با شهروندان برخورد مي شود.
بنابراین از اینکه آقای محسنیاژهای گفته فتنه جدیدی در راه است (آن هم برای اینکه چند نفر پرسیدند چرا کشور را به جای دولت نظامیها باید اداره کنند؟)، تعجب نکنید. حرف حساب، وقتی شما با بحران عدالت مواجه هستید، جوابش همین است. همین بحران است که پایههای امنیت ملی ایران را تضعیف کرده و تصویری که از ایران به جهان مخابره می كند يك حکومت استبدادی است. در درست کردن این تصویر نه روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی، بلکه قوه قضاییه و نیروهای امنیتی ایران نقش اصلی را دارند.
@omidmemarian
@omidmemarian
اگر آقای خامنهای حتی کسری از شعارهای مردم در تجمعات زمان انتخابات ریاست جمهوری را هم دیده باشد، میداند که عمده شعارهای مردم، در رابطه با نقض حقوق مدنی و سیاسی و نبود آزادی در کشور و فساد اقتصادی است. عمده این موضوعات برمیگردد به قوه قضاییه که رییس آن صادق لاریجانی است که خود آقای خامنهای او را منصوب میکند.
نارضایتی عمومی از عملکرد وسیاستهای قوه قضاییه ِصادق لاریجانی کشور را در یک مسالهای فرو برده به نام بحران عدالت. طرح مسائل انحرافی مانند «نفود»، «فتنه»، «فتنه جدید» و چه و چه، همه تنها راهی برای فرار کردن از رویارویی با این پدیده است. اگر قوه قضاییه، قوهای برای اجرای عدالت بود، هیچ وقت چنین واژههایی شکل نمیگرفت. به همین سادگی. وقتی قوه قضاییه سیاسی میشود و نهادی برای برآورده کردن آمال و امیال یک یک جناح سیاسی، آن وقت برای رهایی و فرار از پاسخگویی درخصوص وظایف اصلیاش، مجبور به طرح چنین واژگانی برای برخورد با کسانی میشود که در جستجوی عدالت هستند و پاسخگویی. این پدیده «بحران عدالت»، مشروعیت کل یک نظام سیاسی را به چالش میکشد و در صورت مواجه نشدن با آن، پایههای نظام را مثل موریانه میخورد. در واقع هیچ نهادی تا کنون به اندازه قوه قضاییه مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را به چالش نکشیده است.
مساله حصر، شش سال حصر خانگی سه منتقد سیاسی بدون هیچ دادگاهی و اعلام جرم، عملا یکی از این نمونههاست. در صورت دادرسی عادلانه و شفاف، احترام به قانون، احترام به تعهدات ملی و بین المللی، ما پدیدهای به نام حصر نداشتیم. حصر، محصول دستگاه فکری بیماری است که خود را فراتر از قانون میبیند و به جای پاسخگویی و اجرای قانون، واژه تراشی میکند و مخالف خودش را سرکوب.
اینکه هر چند وقت یک بار، واژههای امنیتی مثل «نفوذ»، «فتنه» و امثالهم اختراح میشود و به دنبال آن افراد و گروههای مختلف اجتماعی سیاسی سرکوب میشوند، يكي از دلايلش همين بحران عدالت است. چرا که قوه قضاییه توانایی، شنیدن انتقاد ندارد، توانایی شنیدن نقد ندارد، توانایی مبارزه با فساد ندارد، توانایی مسوولیت پذیری و برخورد با خاطیان را ندارد و به دلیل استیلای نهادهای امنیتی بر آن استقلال ندارد و همه اینها باعث میشود «عدالت» را ذبح کند زیر پای یک ناتوانی بوروکراتیک و رفتارمافیایی، همه در لباس حفظ نظام، دفاع از نظام، مبارزه با دشمن، امنیت ملی و چه و چه. در این قوه و نهادهای مرتبط با آن است که موضوع خودی و غیرخودی به عمیقترین شکل - دقیقا همچنان که در سازمانهای مافیایی وجود دارد- مطرح است و بر أساس آن با شهروندان برخورد مي شود.
بنابراین از اینکه آقای محسنیاژهای گفته فتنه جدیدی در راه است (آن هم برای اینکه چند نفر پرسیدند چرا کشور را به جای دولت نظامیها باید اداره کنند؟)، تعجب نکنید. حرف حساب، وقتی شما با بحران عدالت مواجه هستید، جوابش همین است. همین بحران است که پایههای امنیت ملی ایران را تضعیف کرده و تصویری که از ایران به جهان مخابره می كند يك حکومت استبدادی است. در درست کردن این تصویر نه روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی، بلکه قوه قضاییه و نیروهای امنیتی ایران نقش اصلی را دارند.
@omidmemarian