ریحانه
6.07K subscribers
3.1K photos
550 videos
533 files
1.1K links
ریحانه؛ بخش زن و خانواده رسانه KHAMENEI.IR
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و #روز_پرستار

🎙بشنوید | معروف ماندگار

📗بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادت‌ها و دلسوزی‌های بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهه‌های غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس


👈یک بار یک پسر نحیف بسیجی از سپاه اصفهان را به بیمارستان آورده بودند. نامش علی باقری بود و شدت ترکش‌ها حسابی درب و داغانش کرده بود. وقتی از اتاق عمل بیرون آمد، در سالنهای بزرگی که با مهتابی‌های زیادی، روشن شده بود و به عنوان بخش عمومی بیمارستان استفاده می‌شد، بستری شد. سالن آنقدر روشن بود که مثلاً چهار صبح حس میکردی وسط روز است. علی را که آوردند، بالای سرش بودم و پنج دقیقه به پنج دقیقه علائم حیاتی‌ش مثل فشار خون، نبض، تنفسش را کنترل میکردم. سه، چهار تا سرم خون و دارو به او وصل بود و رزمنده‌ها می‌آمدند آنجا تن به تن خون می‌دادند. او یکی از کلیه‌هایش را به طور کامل از دست داده بود و کلیه‌ی دیگرش هم آسیب دیده بود. به همین خاطر، اوره‌اش دفع نمی‌شد و او را بی‌قرار می‌کرد. برای اینکه صدایش در نیاید، از درد زبانش را می‌جوید آنقدر که با گوشه‌ی ملحفه کف و خون را از دهانش پاک می‌کردیم. نیمه شب بود که یک دفعه دیدم با آن حال انگار می‌خواهد بلند شود. گفتم برادر علی چرا می‌خواهی بلند شوی؟ گفت: دیر است نماز من قضا شد. گفتم: نه، هنوز اینجا اذان نشده. گفت: نه، اینجا خیلی روشن است، روز شده. دغدغه‌اش برای نماز در آن حال بسیار من را به فکر فرو برد. منتظر بودم که این مریض الان بگوید آی مادر، آه و ناله کند، دکتر و مسکن بخواهد اما در آن حال به نماز فکر می‌کرد. اینکه حضرت امام فرمودند جنگ نعمت است، جبهه دانشگاه است واقعاً من آن را در آن لحظه لمس کردم. اصلاً‌ نمی‌توانم آن حس را وصف کنم. که آن نوجوان هجده ساله درس بزرگی به من بیست و هشت-نه ساله داد. به خاطر مجروح‌ها که می‌خواستند نماز بخوانند اما نمی‌توانستند وضو بگیرند، ما در بیمارستان خاک تیمم داشتیم. برای علی خاک تیمم آوردم تا نمازش را بخواند. برای قنوت به سختی دستش را کمی بالا آورد و گفت: ربنا افرغ علینا صبرا... این بچه چقدر زیبا امر به معروف کرد. نمازش را که خواند، سرم‌هایش را تغییر دادیم تا کمی استراحت کند. فردا ظهر وقتی بالاسرش رفتم تا اوضاعش را چک کنم...


🖥@Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🧡ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و #روز_پرستار

🎙بشنوید | زخم‌های ناشناخته

📖بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادت‌ها و دلسوزی‌های بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهه‌های غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس

👈فروردین ۶۳ بود. عید گذشته بود و خواهران پرستار بعضی‌ها مدتی بود که خانواده را ندیده بودند و بعضی تازه اعزام شده بودند. ما باید در کنار رسیدگی به مجروح‌ها، مادرانه هوای پرستاران را هم نگه میداشتیم. یک روزی گفتیم یک اتوبوس بگذارند تا خواهران را ببریم شهر اهواز، هوایی بخورند و از بازار خریدی چیزی دارند انجام بدهند. وقتی به بیمارستان برگشتیم، چشمتان روز بد نبیند. دیدیم تمام محوطه‌ی بیمارستان پر از مجروح است آن هم نه زخمی‌های عادی، شیمیایی. آنجا ما با یک معضلی روبرو شده بودیم که اصلاً هیچ کس مشابهش را ندیده بود و نحوه‌ی درمان و مراوده با آن نوع جانبازی را بلد نبود از طرف دیگر به ما گفته بودند که این زخم ها مسری است و شما از طریق شیمیایی‌ها آلوده می‌شوید. آنجا بیمارستان مثل بیمارستان اقدسیه، طبقه بالا و پایین داشت. باید مجروح را می‌بردیم بالا، می‌آوردیم پایین. از آنجایی که پرستار مرد نداشتیم، دیگر همه‎ کارها را خودمان میکردیم. یکی از شیمیایی‌ها جوان ۱۸-۱۹ ساله‌ی قد بلندی بنام مصطفی بود که سه نوع گاز به او اصابت کرده بود گاز تاول‌زا، گاز تخریب اعصاب و یک گاز دیگر. تمام بدنش تاول زده بود. این تاولها مثل قارچ در جاهای مرطوب رشد میکنند. زیر بغل، زیر گلو، داخل بینی و گوش و کشاله‌های ران. این تاول‌ها را نه می‌شد با سرنگ خالی کنی، نه می‌شد قیچی کنی. مانده بودیم که چه کار باید بکنیم. آن دوره خانم دکتر امیری مقدم هم با ما بود. ایشان بالای سر این سرباز که رسیدند کمی منقلب شدند. گفتم چه شده است خانم دکتر؟ گفت: او عین حسین من می‌ماند. چون پسر خانم دکتر هم در جبهه و رزمنده بود. خلاصه دستکش پارچه‌ای دست کرد و از رویش دستکشهای کلفت ظرفشویی و خودش بنا کرد به خالی کردن این تاول‌ها. ده تا مخدر به مصطفی زدیم تا شاید کمی دردش سبک شود. آنقدر که این نوع مجروحیت‌ها درد و سوزش دارد. دکترها گفتند که او را باید اعزام کنیم. یادم می‌آید گاز تخریب اعصاب که اثر می‌کرد آن قد بلندش را جوری فشرده میکرد و از درد در خودش فرو می‌رفت که روی تختش به اندازه‌ی یک پسربچه‌ی خردسال می‌شد...


🖥@Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🧡پرستار اسلام

👈رهبر انقلاب: تلاش حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها فقط این نیست که از امام بیماری در کربلا حراست و پرستاری کرده است. حضرت زینب از روح کلّی اسلام و جامعه آن روز مسلمین پرستاری کرد؛ پرستاری بزرگ او آن‌جاست. حضرت زینب در مقابل یک دنیا بدی، ظلم، بی‌انصافی، حیوان‌صفتی و قساوت، یکتنه ایستاد. و با این ایستادگی، توانست از روح کلّی اسلام حراست و پرستاری کند... میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد.
#روز_پرستار

🖥 @Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💬 #یادداشت_مهارتی | کتابخوانی
🏡 چطور درخانه فرهنگ کتابخوانی را رواج دهیم

🔹 این روزها با پیشرفت تکنولوژی و جهانی شدن کشورهای در حال توسعه با سبک زندگی‌های دستوری کشورهای توسعه یافته، دغدغه‌ی سلامت جسمی، روحی و فکری فرزندان و اعضای خانواده از اصلی‌ترین مسائل مورد توجه والدین است. اگر پدر و مادر هستید و این متن را می‌خوانید، باید اعتراف کنم که کتاب بهترین غذای فکری برای فرزندان شماست. در این مطلب با راهکارهایی برای ترغیب خانواده و کودکان به زیستن در حال و هوای کتاب‌ها و کتابخوانی آشنا خواهید شد.

📗 بازی و کتاب

با کتاب‌هایی که همه‌ی اعضای خانواده می‌شناسند، بازی کنید. بازی پانتومیم که موضوع آن از میان عنوان کتابهای معروف باشد. طبیعتاً هرچه بیشتر کتاب خوانده باشید و بچه‌ها کتاب‌های بیشتری را بشناسند، بازی هیجان انگیزتر و متنوع‌تر خواهد بود. با اینکار ضمن تثبیت دوباره‌ی عنوان و محتوای کتاب‌های خوانده شده در ذهن‌ افراد، به طور نمادین هم این مفهوم برای بچه‌ها ثابت می‌شود که هرکس کتاب بیشتری خوانده باشد، موفق‌تر خواهد شد.

📝 #بامن‌بخوان

🔎ادامه را بخوانید👇
khl.ink/reyhaneydst
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📖«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»
❤️پوستر ویژه‌ی رسانه‌ی ریحانه به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی

👈رهبر انقلاب: قصّه‌گویی، هنر بسیار خوبی است. قصّه‌های خوب، سازنده‌ی شخصیت کودک است. همان قصّه‌های قدیمی را که ما از مادر خودمان، از مادر بزرگ و یا از پیرزن دیگری در کودکی شنیده‌ایم، امروز که مرور میکنیم، میبینیم در آنها چقدر حکمت وجود دارد! انسان، بعضی از خصال و تفکّرات خودش را که ریشه‌یابی میکند، به این قصّه‌ها میرسد. قصّه مقوله‌ی خیلی مهمّی است؛ منتها قصّه‌های خوب. ۱۳۷۷/۲/۲۳

📝#بامن‌بخوان

📥نسخه با کیفیت

🖥 @Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🧡 رهبر انقلاب، هم‌اکنون: از بانویی که با کودک خود روی سکوی قهرمانی رفت، تشکر می‌کنم. ۱۴۰۲/۹/۱

🖥 @Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📷#گزارش_تصویری | دیدار امروز مدال‌آوران و قهرمانان ورزش کشور با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۹/۱

👈تصاویر به مرور تکمیل میشود👇
khl.ink/f/54440
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🧡تشکر میکنم از بانوی ورزشکاری که با کودک نوزادش روی سکو رفت

👈رهبر انقلاب صبح امروز: تشکّر میکنم از‌ آن بانویی که با کودک نوزاد خودش، در آغوش، رفت روی سکّو و مدالش را گرفت؛ این یک حرکت نمادین است؛ این در دنیا به معنای احترام گذاشتن زن به نقش خانواده و نقش مادری است. ۱۴۰۲/۹/۱

🖥 @Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🧡تشکر میکنم از بانوی ورزشکاری که با حجاب کامل پرچم ایران را حمل کرد

👈رهبر انقلاب صبح امروز: تشکّر میکنم از بانوان ورزشکار؛ از آن بانویی که، با حجاب کامل، پرچم این دوره از ورزشهای آسیایی را حمل کرد و در مقابل یک دنیا هویّت و زن ایرانی را نشان داد. ۱۴۰۲/۹/۱

🖥 @Reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🧡بهترین روش تربیت فرزند، پرورش با مهر و محبت مادر است

🖥 khl.ink/khat | #خانواده_ایرانی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️ «مزد زحمات»
📹 مجموعه تصویری #میخواهم_از_تو_بخوانم

🖥 گزید‌ه‌هایی از وصیت‌نامه‌های شهدا که رهبر انقلاب آن‌ها را بخشی از منشور معنوی انقلاب میدانند.

💬 و اما مادر مهربان:
نمی دانم چگونه از زحمات ۲۰ ساله ات که در حق من به‌جا آوردی تشکر کنم،ولی خوشحال باش که ۲۰ سال زحمت مرا کشیدی و طوری مرا پروراندی که در آخر بتوانی هدیه علی اکبر کنی . مادر آنها که خالصانه حسین حسین گفته و به شعارشان در جبهه ها عمل کردند،آخر به پیش آقای خود رفتند،درست است،که من کربلا را ندیده شهید شدم ولی خوشحالم در راه کربلا شهید می شوم.

📝 وصیتنامه شهید حمید اللهیاری

🖥 @reyhanehfans
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM