کانون ازدواج متدینین راه روشن
19K subscribers
4.97K photos
1.42K videos
29 files
489 links
🌱آی دی ارسال فرم
@rahroshan_bot
🌱آی دی مدیر کانال جهت گزارشات(جمولی)
@gozareshate_mardomi1
🌱کانال نحوه عضویت در کانال و ارتباط با ما
@rahroshanezdevaj_shive
Download Telegram
موردی رو هم من میخواستم بگم.
خانواده پسر اعم از مادر، پدر و خوده پسر، به صورتی تشریف می آورند برای خواستگاری که گویی خانه مثلا فامیل نزدیک خود می روند، دریغ از یک لباس مناسب.
مورد داشتم که پدر و مادر پسر با دمپایی آمده اند.
این موارد بر روی جواب دختر تاثیر گذاره.
برای منم یه خواستگار اومد از طریق شما معرفی شده بود اولش که دو یه روز تلفنی صحبت کردیم نگفتن سیگارمیکشن وکتمان کردن تا وارد منزل ما شدن برادرم بهم اشاره کرد سیگاری هستن بعد از صحبت قرار شد چند روز دیگه تماس بگیرن برای نتیجه..تماس گرفتن منم گفتم جوابم منفیه گفتن بنده ۱۵۰ پول گل دادم و۸۰ پول شیرینی دادم گفتم مگه من خواستم ازتون.الان ناراحتید شماره کارت بدید براتون واریز کنم
سلام
درخصوص مورد اخیری که تو کانال گفتین مطلبی داریم بگیم باید بگم:

یک موردی از کانون معرفی شد و بنا به شرایطی به خواست خانواده دخترخانوم پیش از ظهر به منزلشون رفتیم. بماند که تو جلسه معارفه هزینه ۱۰ میلیونی کلاسی رو که با جدیت کامل میخواستن بگذرونن مطرح کردن؛ دقایق پایانی صحبتمون همزمان با اذان ظهر شد که صحبتمون رو تموم کردیم. اول من از اتاق خارج شدم و وقتی چند قدمی به طرف سالن و محل نشستن بقیه حرکت کردم متوجه شدم دختر خانوم غیبشون زده و داخل اتاقی که بودیم هم نبودن. با تعجب اومدم پیش مادرم نشستم و خانواده دخترخانوم رفتن و برگشتن گفتن ایشون رفته اتاق دیگری نماز میخونه. ما هم که قصد خداحافظی داشتیم چند دقیقه صبر کردیم ایشون نمازشون تموم بشه بیان. نفس نماز اول وقت قطعا قابل انتقاد نیست و خیلی خوبه کمااینکه خودم هم سعیم بر همینه ولی میشد یکی دو دقیقه برای خداحافظی و بدرقه مهمان وقت گذاشت و بعد نماز خواند
سلام به روی ماهتون. صبح بخیر. عیدتون مبارک . خواستم خواهش کنم در مورد این مسائل هم پست بگذارید. آقایونی که فقط دغدغه مهریه دارن . وقتی مادرشون تماس میگیره و قرار خواستگاری میذارن بعد دوباره زنگ میزنه میکه فراموش کردم تعداد فرزندان رو سوال کنم بعد که متوجه میشه خانواده پرجمعیت است میگن نه پسر ما گفته باید ۲ تا بچه باشن و پدر و مادر جوان داشته باشند. یا اینکه در مورد اندام خانم مشکل دارن حتی اگر دختر همه چیز تمام باشه . آقایان هم خیلی متوقع هستن فقط به مهریه گیر دادن و دختر ها رو زیر سوال میبرن
البته با افتخار میگم که ما ۷ فرزند هستیم و همه تحصیلات عالیه داریم و جایگاه اجتماعی خوب به لطف خدا . اما متأسفانه افراد کوته فکر آدم رو اذیت میکنند بخدا.
یک موردی هم بود خواستم مطرح کنم. وقتی پسری با مادرش با هماهنگی قبلی میرن خواستگاری، دختر و خانواده دختر به نظر من نباید بی احترامی کنن.

مثل اینکه جایی برای خواستگاری رفتیم. خانواده دختر به رسم معمول صحبتهای کلی کردن و بعد که اجازه خواستیم با دخترخانوم حرف بزنم دختر خانوم با اخم گفتن نه لازم نیست هرچی لازم بود پرسیدن. آخر هم با اصرار خانواده دختر رفتیم حرف زدیم. خواهشم از خانواده های دختر خانوم ها اینه که اول تکلیفشونو با دختر خودشون مشخص کنن

مثال دیگه اینکه جایی رفتیم خواستگاری. تلویزیون روشن بود و دخترخانوم و مادرشون حواسشون فقط به تلویزیون بود و هروقت ما چیزی می پرسیدیم جواب می دادن. هیچ رغبتی به انجام این کار ظاهرا نداشتن. خواهشا تو این گرونی ها باری به هر جهت عمل نکنیم.

یا مثال دیگه اینکه جایی خواستگاری رفتم تمام وقت من و پدر دختر خانوم حرف زدیم بعد که خواستیم با دختر خانوم حرف بزنیم مادر دخترخانوم گفتن برای جلسه اول حاج آقا میگن صحبت بین پسر و دختر نباشه و به سلام و خداحافظی ختم شد. خب من که باید وقت و هزینه صرف کنم چه چیزی باید غیر از ظاهر تو چنین دختر خانومی ببینم که ادامه بدم. بعد که از منزلشون بیرون اومدیم مادرم نظرمو پرسید گفتم راجع به باباش؟؟!!!!

خواستم با این چندتا نمونه بگم از طرف دخترخانومها و خانواده هاشون چنین اتفاقاتی هم زیاد می افته و وجود بیش از ۱۳ میلیون پسر و دختر مجرد، لزوما دلایل اقتصادی نداره.
سلام . مردا معمولا کلی نگر هستن بعضی از اقایون چطور به ریزه کاریها اهمیت میدن
خوبه اقایون بیان کنن مام متوجه بشیم
سلام
واقعا روزه گرفتنشون کار درستی نبوده
اما یک نکته ای که باید گفت خانواده پسرها خیلی دیگه به ظاهر زندگی خانواده دخترها توجه میکنن مثلا اگه لوازم زندگیشون ساده باشه دیگه چشمشونو رو بقیه خوبی ها میبندن
و الکی در ذهن خودشون میگردن دنبال ایراد که مثلا ما ب خاطر این موضوع رد کردیم ولی دلیل اصلیشون ظاهر زندگی اوناست ( البته شلخته و کثیف بودن فرق داره با ساده بودن اینو هم قبول دارم )
من خودم ی خواستگار داشتم که
جلسه اول بیرون قرار گذاشتیم جلسه دوم منزل ، جلسه دیگه دوباره بیرون
(لازم ب ذکر بگم در این بیرون رفتنا چیزی خریداری نشد حتی یک اب معدنی )
تو جلسه سوم ما باهم ب توافق رسیدیم خود آقا پسر گفتن که ب نظرم ما از نظر اعتقادی و.... متناسب همدیگه هستیم قرار شد جلسه رسمی تر بشه و هم مشاوره بریم
خواهرشون چون شهرستان زندگی میکردن گفتن یک جلسه هم ایشون بیان عروس ببینند بعدا همه باهم بیاین
بعدش همه چیز تمام شد
خود آقا پسر با ناراحتی ب من گفتن که خانواده میگن این ازدواج ب صلاح نیست وقتی دلیلو ازشون پرسیدم گفت که خانوادشون گفتن ما از نظر فرهنگی بهم نمی خوریم از ظاهر زندگیمون معلومه
ما که خونمونو مخفی نکردیم جلسه دوم آقا پسر و مادرشون دیده بودن میتونستن همون جلسه دوم تموم کنن
یا مورد بوده برای یکی از دوستانم که اومدن اول بسم الله پرسیدن خونه برای خودتونه ؟ چقدر پول اجاره میدید ؟
واقعا وضعیت مالی پدر دختر خانم یا وضعیت خونه زندگیشون مهمتر از خود دختره ؟
خانواده بعضی از آقایون خیلی رفتاراشون جالبه
همه چیزو ساده میخوان ، بیرون رفتن نباید خرید کنن ، مهریه کم ، خرج و خرید کم اما نوبت ب خانواده دختر می رسه همه چیز باید در سطح عالی باشه وضعیت زندگیشون ، پذیراییشون ، جهاز و..... جالبترش اینه که خودشونم مذهبی میدونن 😏
سلام خانم جمولی
ممنون از زحمات شما و همکارانتون
سال نو مبارک

من عضو کانالم، اما مساله ای که عرض میکنم مربوط به برادرمه که عضو کانال نیستن.
به نظرم تناسب اعتقادی و فرهنگی مهمتر از این جزئیاته چون ریزه کاری های مربوط به آداب پذیرایی غالبا به مرور قابل تغییرن ولی فرهنگ جزء لاینفک هر خانواده ایه و به ندرت تغییر پذیره. این مساله رو باید در نظر گرفت که شاید وضعیت اقتصادی اون خانواده کفاف تعویض زود هنگام رویه مبل رو نمیده و یا شاید جایی از مبلمان تخریب شده و خواستن به اون شکل به محیط پذیرایی شون ظاهر شکیل بدن.
ما از بچگی ساکن شمال تهران هستیم و همیشه بهترین زندگی رو تجربه کردیم. پارسال خانواده ای به ما معرفی شدن که ساکن جنوب شرق تهران بودن. تا اینجاش نکته بدی نداشت. اما وقتی آدرس دادن و رفتیم که دختر خانم رو ببینیم، منزلشون در اون کوچه خودنمایی میکرد. خونه ای یک طبقه با ظاهر سیمانی و زنگ بلبلی. بازم تا اینجاش مشکلی نبود. اما وقتی وارد منزل شدیم کثیفی و کهنگی مبل ها بسیار به چشم میامد که واقعا تو ذوقمون خورد. اما اصلا به برادرم واکنشی نشون ندادیم. دختر خانم شیک و موقر و با حیا بود و نشون میداد از نظر
پوشش و آراستگی کاملا به سبک پوشش و حجاب فاطمی نزدیکه و شبیه خودمونه.
برادرم دو-سه جلسه با دختر خانم صحبت کردن و نهایتا قسمت نشد و جواب دختر خانم منفی بود. چیزی که اون موقع به برادرم گفتم این بود که اعتقادات، شعور اجتماعی، تحصیلات فرد و خانواده و سطح فرهنگی شون(ادب صحبت کردن، طرز پذیرایی، سبک ارتباطات با اعضای خانواده، رعایت حریم ها، باورهای اجتماعی و...) شون مثل ماست و بقیه موارد رو بایستی در گفتگو و معاشرت ها و آشنایی ثانویه سنجید. وضعیت اقتصادی شون بد نبود اما مجال ساخت و تغییر منزل یا تغییر مبلمان و... رو پیدا نکرده بودن و این نباید ملاک ما برای انتخاب قرار میگرفت.
به نظرم اگر بخواهیم در این موارد اینقدرررررر دقیق باشیم، شاید از این نقطه رضایت به دست بیاریم ولی در شروع زندگی از نقاط دیگه ای امتحان بشیم که تحملش بسیار سخت تر و غیرقابل تحمل تره. واقعا وجود رویه نایلونی مبلمان یا روفرشی ملاک بد یا خوب بودن اون خانواده و زیربنای یک ازدواج نیست ولی اگر اون ملاک رو داشته باشن شاید یک امتیاز باشه. در کل من معتقدم باید کلیت یک شخص رو سنجید چون هیچکس کاملا مطابق با خواسته ما نیست. من میتونم دخترخانم و آقا پسرهایی رو به شما معرفی کنم که بعد از ازدواج حتی از خانواده همسرشون هم جلوتر رفتن و سبک چیدمان و پذیرایی مزلشون درس آموز بقیه شده.
با طرح نظر برادرمون یاد روایتی از پیامبر اکرم(ص) افتادم که عین اون رو مینویسم:

"هر کس زنی را صرفا برای جمالش انتخاب کند، از او بهره ای نبیند و کسی که زنی را برای مالش برگزیند، خداوند وی را به آن ثروت واگذار کند. پس بر شما لازم است در انتخاب همسر متوجه جهات دینی او باشید"

این روایت مثالی از تمرکز بر یک مساله غیر زیربنایی هست.

🍃🌺با این چند کلام خواستم خدمت برادرمون عرض کنم مراقب باشیم به چیزی که ملاک ارزش گذاری نیست واگذار نشیم.🌺🍃
باسلام
برای جلسه اول نباید کسی قضاوت کنه یا ناراحت بشه
در مورد این روزه داری و کاور مبل که ایشون بهش برخورده تا حدودی درسته اما اگر بی توجهی ادامه پیدا کنه نه برای جلسه اول !
باید به هر دو خانواده حق داد چون روش آشنایی بدون معرف و شناخت اولیه هست خانواده دختر حق داره زندگی عادی خودشو داشته باشه و نمیتونه برای جلسه اول هر خواستگار تصادفی بدون شناختی زحمتی متحمل بشه و زندگی عادیشو مختل کنه و متقابلا خانواده پسر هم حق داره برای جلسه اول گل یا شیرینی نگیره و کلی هزینه در این شرایط نکنه چرا که موردی را بر اساس چهار کلام پروفایل انتخاب کرده و هنوز ظاهر همو حتی ندیدن! و امکان اینکه جلسه اول بهم بخوره بالاست

برای همین بهترین حالت دیدار جلسه اول با این روش آشنایی اینترنتی در پارک نزدیک به منزل هردوطرف به همراه یک نماینده والد یا ... از هر طرف هست
سلام خانم جمولی
عید مبارک

موردی از کانون معرفی شدند و وقتی وارد منزل ایشون شدیم عروس خانواده که حجابشون هم مناسب نبود حضور داشتند
وقتی پدر و مادر دختر حضور دارند در جلسه اول آشنایی، واقعا چه لزومی به حضور خواهر ، زن دایی ، زن برادر یا خاله‌ هست که بعضا هم با دختر خانم اشتباه گرفته میشه و مقایسه میکنن
دیده شده بلند شدن به پذیرایی و از پسر سوال میکنن چطوری با ایشون آشنا شدی؟ شغلت چیه؟ درآمدت چقدره؟ میخوای کجا خونه بگیری و ...
سلام
دوستم برای برادرشوهرشون اومدن خواستگاری
با این که وضعیت مالی خوبی دارند ولی حتی یک جعبه شکلات یا یک شاخه گل هم نیاوردن . البته این هم بگم که کلا اولین بار بود این دوستم به خونه ی ما هم میومد ولی کلا دست خالی بودن. اون وقت ماه رمضون بود ولی ما وسایل کامل پذیرایی از مهمان هم آماده کرده بودیم تا اگر کسی روزه نیست استفاده کنه .
سلام روز بخیر عید رو تبریک میگم خدمتتون💐
در مورد پیامی که گذاشتین با مورد اول دومش موافقم که حداقل اداب مهمانداری باید رعایت بشه در مراسم خواستگاری از طرف میزبان و به تبع همین انتظار از خواستگار به عنوان مهمان وجود داره که متقابلا یک سری اداب رو رعایت کنن
برای خود بنده برعکس این قضيه پیش اومده که خواستگار تشریف اوردن منزل ما و موقع پذیرایی گفتن که ما روزه قضا گرفتیم و البته زمان و مناسبت خاصی هم نبود که بگیم به خاطر ثوابش روزه دار هستن
در مورد پذیرایی در مکان صحبت اقا و خانم که ایشون مطرح کردن خیلی ها شاید همون پذیرایی کلی و ابتدای جلسه رو کافی بدونن و ان شاا... این اقا که این مورد براشون مهم بوده در مقابل خودشون هم از اون دست افرادی هستن که دست خالی رفتن منزل خانم رو درست نمیدونن
سلام خوبید در خصوص پیام آخر کانال خواستم نظری بدم.
به نظر من خانواده آقا پسر زیادی حساس بودن به کاور مبل.الان دیگه کاورای مبل ژله ای شده و نمای بدی نداره که این خانوم اینقدر حساس شدن و دلخور که بخوان مطرحش کنن در کانال.من با روزه بودن خانواده دختر اصلا موافق نیستم ولی اینکه بگن چرا کاور مبل برنداشتن بنظرم حساسیت بیجا هست.خیلی چیزای دیگه باید براشون مهم تر باشه مثل اخلاق و رفتار و....نمی‌دونم چرا همه اینقدر حساس و نکته بین شدن.همینه که ما جوانها بلاتکلیف موندیم بخاطر یه عده خانواده که فقط ظواهر براشون مهمه نه اخلاق.وهمین هم باعث طلاق و اختلاف میشه در آینده
سلام خانم جمولی سال پربرکت و همراه با آرامش رو براتون ارزومندم .دررابطه با موردی که در کانال گذاشتید میخواستم بگم کاور مبل این پلاستیکی ها معمولا جداکردنشون خیلی سخت هست اگر مبل سلطنتی باشه معمولا جدا نمیکنند .شایدم من اشتباه میکنم نمیدونم 😀
خانم جمولی عزیز یه نکته ای که باید به این اقا عرض کنم اینه که این کاور مبل که گفتید برای مبلمان سلطنتی هست و اصلا قابلیت اینکه بخوان در بیارن رو نداره چون کاملا فیکس دوختع شده پس بهتر بود این رو مورد ضعف برای خانواده دختر نمیدونستن
ماهم وقتی خواستگار میاد درنمیاریم این که نشانه بی احترامی نیس حتی بارها که رفتیم بازدید خانواده اقا پسررو هم پس بدیم دیدیم مبلمان کاور داشته که فقط بخاطر دوخت این نوع کاور هاس😊
سلام من یه خاطره دارم
برای برادرم به همراه مادرم رفتیم متزل دختر خانمی برای خواستگاری
پله های ورودی به منزل انقدر کثیف و خاکی بودن که نگو گفتیم خب پله های حیاط زود به زود کثیف میشه شاید فرصت نکردن یه دستی به حیاط و پله ها بکشن
وارد منزلشون شدیم و نشستیم میزی که روبروی ما گذاشته بودن برای پذیرایی کاملا گردوخاک نشسته بود روش حتی یه دستمال روی میز نکشیده بودن که گرد و خاکش گرفته بشه
خلاصه به خودمون گفتیم اگر مهمون دارن اوضاعشون اینه مهمون نداشته باشن دیگه چحوریه
خلاصه که خورد تو ذوقمون و گفتیم خب احتمالا دختر هم به همین شکل خانه داری و مهمانداری خواهد کرد ما واقعا به تمیزی اهمیت میدیم
سلام
چند روزی بود مادرم زنگ زده بود برای آشنایی و قرار گذاشته بود، روز موعد هم تماس گرفتیم و هماهنگ کرد تا فراموش نکرده باشن. از اونجایی که من خیلی برام مهمه سر وقت برسم، چند دقیقه قبلش رسیدیم. ماشین رو یکم عقب تر از خونه دوطبقه شون پارک کردم. همون اول کاری دیدم برادر متاهل دختر خانوم که طبقه بالایشون بودن، با زیرشلواری و طوری که هیکلش هم بیرون بود! داشت در خونشون رو رنگ می زد. من از سر خجالت رفتم دور زدم که دیگه مجبور نشم اون چند دقیقه رو پارک کنم و این صحنه رو ببینم!
بعدشم که زمانش رسید رفتیم داخل یه سلامی هم به برادر دختر خانوم دادیم کلا سرش رو هم بالا نکرد و به زور جواب داد.
رفتیم داخل نشستیم، مادر دختر خانوم و خودشون منزل بودن. مادرش تازه بعد از اینکه ما نشستیم بلند شد رفت آب تو سماور ریخت که بجوشه!
خلاصه ما یه جعبه شیرینی گرفته بودیم و دادیم به صاحبخونه. ایشون هم شیرینی رو اورد و خلاصه جلسه به سکوت گذشت. هر چی مادر من بحث باز می کرد، مادر دختر خانوم کوتاه جواب می داد. خلاصه چند دقیقه ای گذشت تا آب جوشید! و چای هم اوردن و ما خوردیم.
بعدش مادرم گفت پسرم و دختر خانوم برن صحبت کنن که ایشون به اشاره و کنایه به مادرشون می گفت نه! خلاصه از مادر من اصرار و از دختر خانوم و مادرشون انکار :)
بعدش که من دیدم اینطوریه به مادرم اشاره کردم که بریم. ما که داشتیم تصمیم می گرفتیم بریم، مادر دختر خانوم رفت میوه آورد! چون می دونست ما داریم می ریم :)
خلاصه سرتون رو درد نیارم. فرداش واسطه که فامیل دخترخانوم هم می شده زنگ زده بود و مادر من هم خلاصه گفته بود که دختر خانوم خودش صحبت نکردم و ما هم اومدیم. ایشون هم گفته بود مادر دختره گفته حالا اینا یه بار دیگه بیان و تلاش کنن شاید مهرش به دل دخترم افتاد و خواست صحبت کنه!
سلام عزیزم،عیدتون مبارک

در رابطه با مورد آخر، ما خودمون هیچوقت همچین کارهایی حتی با مهمون نزدیکتر هم نمیکنیم چ برسه ب خواستگار
اما شاید اون خانواده هم دلیلشون کرونا بوده و از ترس کرونا این کارهارو کرده بودند

طبق تجربه ب این نتیجه رسیدم ک اگه موردی خوبه قبل ازینکه تصمیم بگیرم و جواب منفی بدم بهتره ک از طرف مقابل این ابهامهارو با سوال کردن رفع کنم
ســلــام خــانــم جــمــولــی گــرامــی و همــڪــاری زحــمــت ڪــش بــاتــبــریــک اعــیــاد شــعــبــانــیــه و عــیــد نــو روز
راجــع ب اون پــیــام
وقــتــی مــا اصــل رها ڪــردیــم و ب جــزعــیــات اهمــیــت مــیــدم.نــتــیــجــه خــوبــی نــداره
تــوی ایــن جــامــعــه وهشــتــنــاک خــانــواده روزه دار یــه گــوهر نــایــابــه
شــمــا احــتــمــال بــده ک مــبــل ســواره یــا خــراب شــده،انــقدجــزعــیــات هســت ک داره ازدواج ب تــأخــیــر مــیــنــدازه
حــیــف بــوده وقــتــی دخــتــر و خــانــواده خــوب ســاده بــوده و رد ڪــردیــد
الــبــتــه بــایــد در نــظــر بــگــیــریــم ک هر ڪــســی از روابــط اجــتــمــاعــی خــوب ی تــعــریــف مــخــتــص خــودشــو داره
بــزرگــتــرها بــجــای راهنــمــای دقــیــق نــبــایــد ب تــحــریــفــات دامــن بــزنــنــد
قــراره ی زنــدگــی آرام و خــدای تــشــڪــیــل بــشــه
نــمــیــخــواد ک بــا مــدل رو مــبــلــی خــانــواده دخــتــر زنــدگــی ڪــنــه
قــدیــمــی تــرا بــرا خــوشــبــخــتــی دخــتــر پــســراشــون روزه نــذر مــیــڪــردنــ
الــبــتــه بــایــدم یــادمــون بــره چــون مــا امــروزی هســتــیــم روشــن فــڪــر،مــمــنــونــبــا ارزوی ســالــی پــر ازنــیــڪــویــ
یه بنده خدایی رو معرفی کردن و برای آشنایی اولیه. شماره مادرشون رو به من دادن و گفتن زنگ بزنم با دختره صحبت کنم.
زنگ زدم و اولش مادرش یه سلام و علیکی کرد و گوشی رو داد به دخترش. قشنگ مشخص بود دختره برای اینکه الکی به خانواده اش القا کنه من می خوام ولی مورد جور نمی شه داره صحبت می کنه!
سلام و علیک که کردم به رسم ادب گفتم زمانی خوبی برای صحبت هست؟ ایشون هم گفت وسط کارم (کامپیوتر) بودم سیستمم هنگ کرده یه ربع طول می کشه درست بشه :)
یعنی اگر سیستمم هنگ نمی کرد باهات صحبت نمی کردم :))
خلاصه من هرچی می پرسیدم جواب سر بالا می داد بعدش هم که گفتم شما سوالتون رو بپرسید و گفت سوالی ندارم :)

این خاطره رو گفتم که دختران و پسران در نظر داشته باشن که اینها حق الناسه! درسته به قول خودتون! شما دهن دوست و فامیل رو با اینکار می بندید ولی دهن دوست و فامیل ما باز می شه ^_^ همشون به ما می گن چرا سخت گیری می کنی و چرا دخترها رو رد می کنی. دیگه جزئیات رو که نمی دونن. البته برعکس هم هست که پسرها از اینکارها می کنن.
زیاد دیدم دخترها از این ناراحت هستند که چرا بعضی از پسرها جلسه اول می خوان غیر رسمی آشنا بشن. من به شما خانوم های محترم واقعا حق می دم و دلایلتون هم کاملا قبوله ولی خواستم اشاره کنم که الزاما پسرها همشون قصدشون بی احترامی یا کوچک شمردن شما نیست بلکه یه زمان هایی اینکارو می کنن که جلسه اول اگر نشد حتی خانوادشون هم خبردار نشن که حواشی ایجاد نشه :)
البته قصدم از این صحبت تبین بود نه ترویج آشنایی غیر رسمی