از اونجایی که سرم درد میکنه میرم بالای منبر تا در مورد این که کپیتالیسم چی هست به طور خیلی خلاصه صحبت کنم.
خوش حال میشم به اشتراک بذارید و نظرتون رو باهام شریک بشید.
کپیتالیسم به طور خیلی خلاصه میگه که صاحب جنس تولید شده توی یک کارگاه، صاحب کارگاهه و هر چیزی که تو این فرایند مصرف شده (مواد اولیه، نیروی کار، ابزار و زمین و ...) باید متعلق به صاحب کارگاه باشه، هر کدوم که نیست باید رضایتش جلب شه (نیروی کار با حقوق، مواد اولیه با خرید مستقیم یا قسطی ملک با اجاره و ....)
این یه ساختار اقتصادیه که نتیجه کارهای آدام اسمیت برای توضیح این که چطوری بعضی گروهها پولدار میشن. اسمیت باور داره که اگه محصول نهایی متعلق به یک نفر باشه برای بیشتر کردن سودش بخشهای دیگه رو بهینه میکنه، نیروی ارزونتر استخدام میکنه و دنبال مواد ارزونتر میره تا قیمتش پایینتر بیاد و این بهینه کردن به مرور باعث پولدارتر شدن جامعه میشه. اسمیت و کپیتالیسم نتایج جالب زیادی داشتن، چیزهایی مثل این که بردهداری بهینه نیست و استخدام نیرو سود بیشتری داره یا این که کار تخصصی تولید بیشتری برای صاحب بیزنس داره. شاهد این قضیه رو کارگاه سنجاق سازی مثال میزنه که یک کارگر به تنهایی تا ۲۰ تا سنجاق میتونه درست کنه اما ده تا کارگر که هر کدوم کار خاصی انجام بدن در روز ۴۸ هزار سنجاق تولید کنن.
کپیتالیسم صرفا یک نظریه اقتصادیه و با ساختارهای مختلف سیاسی و ساختارهای مختلف بازار قابل پیاده سازیه. میشه تو یه دیکتاتوری با بازار فرمایشی کپیتالیسم داشت و میشه تو یه دموکراسی با بازار آزاد کپیتالیسم داشت. اینا با هم در تضاد نیستن.
ساختار کپیتالیسم - که سر حماقت مدیای آمریکایی خیلیا اون رو معادل با زندگی بهتر میدونن - هدف نهاییش بیشتر کردن ثروت یک جامعه است، و لزوما زندگی گروههای مختلف رو بهتر نمیکنه.
اتفاقا برای کارگرها زندگی رو بدتر میکنه چرا که کارگری استخدام میشه که حقوق و مزایای کمتری بخواد. حتا برای صاحبین صنعت هم گاها اتفاق مشابهی میافته، چون اونها هم قیمت جنسشون رو پایین و پایینتر میارن تا از رقیبشون بازار بیشتری رو بگیرن. این میشه که هر جایی کپیتالیسم پیاده سازی میشه صدهزار قانون همراهش هست که جامعه آسیب نبینه، از چیزهایی مثل حداقل حقوق تا قوانین مونوپولی.
این بهینه کردن سود باعث میشه تا کپیتالیستها تلاش بیشتری برای تصاحب بخش بزرگتری از بازار کنن و به جای تولید محصولی که ۵ درصد بازار اون رو خیلی دوست داشته باشه، به سمت تولید محصولی میرن که ۹۵ درصد بازار کارش راه بیفته. شاهد این قضیه بازار موبایل که اوایلش تلفنهای مختلف با سیستمعاملهای متفاوت و شکلهای متفاوت و حتا کابل شارژهای متفاوت تولید میشد اما به مرور شکل همشون یه مستطیل شد و سیستمعاملهاشون شبیه به هم شدن و کابلها رو هم دارن سعی میکنن استاندارد کنن و به جای تولید گوشیهای خاص، گوشیهایی تولید میکنن که اکثریت جامعه کارشون باهاش راه بیفته. نتیجه نهایی این بهینه سازی کمتر شدن انتخاب خریدار هست چون طبق بازی Hoteling Games توی نظریه بازیها صاحبین صنعت برای گرفتن سهم بیشتر بازار در نهایت اونقدر شبیه به هم میشن که مشتری رقیبشون بدون زحمت بتونه به اونها مهاجرت کنه. شاهد دیگه این قضیه این که همه شبکههای اجتماعی دارن ابزارهای هم رو کپی میکنن، اول استوری و بعد تماسهای گروهی.
خلاصه این که کپیتالیسم خوبه، اما اون چیزی که اکثر مردم فکر میکنن نیست و اتفاقا اگه مراقبت نشه ازش و محدودش نکنن در نهایت گروه کوچیکی خیلی پولدار و اکثریت جامعه خیلی فقیر میشن.
خوش حال میشم به اشتراک بذارید و نظرتون رو باهام شریک بشید.
کپیتالیسم به طور خیلی خلاصه میگه که صاحب جنس تولید شده توی یک کارگاه، صاحب کارگاهه و هر چیزی که تو این فرایند مصرف شده (مواد اولیه، نیروی کار، ابزار و زمین و ...) باید متعلق به صاحب کارگاه باشه، هر کدوم که نیست باید رضایتش جلب شه (نیروی کار با حقوق، مواد اولیه با خرید مستقیم یا قسطی ملک با اجاره و ....)
این یه ساختار اقتصادیه که نتیجه کارهای آدام اسمیت برای توضیح این که چطوری بعضی گروهها پولدار میشن. اسمیت باور داره که اگه محصول نهایی متعلق به یک نفر باشه برای بیشتر کردن سودش بخشهای دیگه رو بهینه میکنه، نیروی ارزونتر استخدام میکنه و دنبال مواد ارزونتر میره تا قیمتش پایینتر بیاد و این بهینه کردن به مرور باعث پولدارتر شدن جامعه میشه. اسمیت و کپیتالیسم نتایج جالب زیادی داشتن، چیزهایی مثل این که بردهداری بهینه نیست و استخدام نیرو سود بیشتری داره یا این که کار تخصصی تولید بیشتری برای صاحب بیزنس داره. شاهد این قضیه رو کارگاه سنجاق سازی مثال میزنه که یک کارگر به تنهایی تا ۲۰ تا سنجاق میتونه درست کنه اما ده تا کارگر که هر کدوم کار خاصی انجام بدن در روز ۴۸ هزار سنجاق تولید کنن.
کپیتالیسم صرفا یک نظریه اقتصادیه و با ساختارهای مختلف سیاسی و ساختارهای مختلف بازار قابل پیاده سازیه. میشه تو یه دیکتاتوری با بازار فرمایشی کپیتالیسم داشت و میشه تو یه دموکراسی با بازار آزاد کپیتالیسم داشت. اینا با هم در تضاد نیستن.
ساختار کپیتالیسم - که سر حماقت مدیای آمریکایی خیلیا اون رو معادل با زندگی بهتر میدونن - هدف نهاییش بیشتر کردن ثروت یک جامعه است، و لزوما زندگی گروههای مختلف رو بهتر نمیکنه.
اتفاقا برای کارگرها زندگی رو بدتر میکنه چرا که کارگری استخدام میشه که حقوق و مزایای کمتری بخواد. حتا برای صاحبین صنعت هم گاها اتفاق مشابهی میافته، چون اونها هم قیمت جنسشون رو پایین و پایینتر میارن تا از رقیبشون بازار بیشتری رو بگیرن. این میشه که هر جایی کپیتالیسم پیاده سازی میشه صدهزار قانون همراهش هست که جامعه آسیب نبینه، از چیزهایی مثل حداقل حقوق تا قوانین مونوپولی.
این بهینه کردن سود باعث میشه تا کپیتالیستها تلاش بیشتری برای تصاحب بخش بزرگتری از بازار کنن و به جای تولید محصولی که ۵ درصد بازار اون رو خیلی دوست داشته باشه، به سمت تولید محصولی میرن که ۹۵ درصد بازار کارش راه بیفته. شاهد این قضیه بازار موبایل که اوایلش تلفنهای مختلف با سیستمعاملهای متفاوت و شکلهای متفاوت و حتا کابل شارژهای متفاوت تولید میشد اما به مرور شکل همشون یه مستطیل شد و سیستمعاملهاشون شبیه به هم شدن و کابلها رو هم دارن سعی میکنن استاندارد کنن و به جای تولید گوشیهای خاص، گوشیهایی تولید میکنن که اکثریت جامعه کارشون باهاش راه بیفته. نتیجه نهایی این بهینه سازی کمتر شدن انتخاب خریدار هست چون طبق بازی Hoteling Games توی نظریه بازیها صاحبین صنعت برای گرفتن سهم بیشتر بازار در نهایت اونقدر شبیه به هم میشن که مشتری رقیبشون بدون زحمت بتونه به اونها مهاجرت کنه. شاهد دیگه این قضیه این که همه شبکههای اجتماعی دارن ابزارهای هم رو کپی میکنن، اول استوری و بعد تماسهای گروهی.
خلاصه این که کپیتالیسم خوبه، اما اون چیزی که اکثر مردم فکر میکنن نیست و اتفاقا اگه مراقبت نشه ازش و محدودش نکنن در نهایت گروه کوچیکی خیلی پولدار و اکثریت جامعه خیلی فقیر میشن.
حل سیستماتیک معما با نظریه تایپها و Agda
https://youtu.be/OrbNnoYV3Hc
خوشحال میشم به اشترابک بذارید و نظرتون رو باهام شریک بشید.
https://youtu.be/OrbNnoYV3Hc
خوشحال میشم به اشترابک بذارید و نظرتون رو باهام شریک بشید.
YouTube
حل سیستماتیک معما با نظریه تایپها و Agda
توی این ویدیو با استفاده از نظریه مجموعهها و نظریه تایپها یک معما رو به طور سیستماتیک حل میکنیم و بعد با Agda درستیش رو امتحان میکنیم.
نویسه جدید: آیا در مریخ به زمین میگن مریخ؟ بررسی با پرولوگ!
https://heydaris.com/fa/blog/merikh_pl
خوشحال میشم نظرتون رو در موردش بشنوم! همچنین ممنون میشم اگر به اشتراک بذارید.
https://heydaris.com/fa/blog/merikh_pl
خوشحال میشم نظرتون رو در موردش بشنوم! همچنین ممنون میشم اگر به اشتراک بذارید.
نویسه جدید: به بهانه خدا - انیشتین
https://heydaris.com/fa/blog/einestein
خوشحال میشم اگر نظرتون رو بهم بگید و به اشتراک بذارید.
https://heydaris.com/fa/blog/einestein
خوشحال میشم اگر نظرتون رو بهم بگید و به اشتراک بذارید.
نویسه جدید: تبدیل کردن مسائل به یکدیگر
https://heydaris.com/fa/blog/reduction
توی این نویسه با مفهوم Reduction و مفهوم Oracle آشنا میشیم و خیلی کوتاه و مختصر به کاربردهاشون میپردازیم.
ممنون میشم اگر به اشتراک بذارید.
https://heydaris.com/fa/blog/reduction
توی این نویسه با مفهوم Reduction و مفهوم Oracle آشنا میشیم و خیلی کوتاه و مختصر به کاربردهاشون میپردازیم.
ممنون میشم اگر به اشتراک بذارید.
چند نکته #اعتصابات_سراسری رو اینجا جمع کردم، ازتون خواهش میکنم بخونید و اگه به نظرتون مفید بود تو پخش شدنشون کمک کنید. #مهسا_امینی #MahsaAmini
اعتصاب دستههای مختلفی داره و اینجا در مورد اعتصاب صنفی صحبت میکنیم، اتفاقی که قاعدتا تو این مرحله از انقلاب باید رخ بده.
قبل از هر چیزی باید صحبت کنیم که چرا اعتصاب صنفی اثرگذاره. توی هر پروسه ایجاد ارزشی که نگاه کنیم چند گروه مختلف وجود داره. اول گروهی هست که از اون ارزش قراره استفاده کنه، که اونها رو بخره و تو هر فرایند دیگهای ازشون استفاده کنه، در واقع کل سیستم داره کار میکنه به این امید که هزینه تولید اون ارزش از قیمتی که این گروه قراره براش پرداخت کنه کمتر بشه تا «سود» ایجاد بشه براشون.
دوم گروهی هست که میتونه با دریافت مواد اولیه و ابزار اون ارزش رو بسازه، ولی معمولا این گروه به خاطر دسترسی نداشتن به مواد اولیه و ابزار و مشتری، این کار رو خودشون برای خودشون انجام نمیدن، و در عوض توان جسمانیشون، دانششون و وقتشون رو به دیگران میفروشند و در ازاش حقوق دریافت میکنن.
سوم گروهی هست که مدیریت میکنه این فرایند رو و با تهیه مواد اولیه، فراهم کردن ابزار ساخت، پیدا کردن نیروی انسانی و پیدا کردن مشتری قراره سود کنه. این گروه معمولا تصمیمات مرتبط با این صنف رو میگیره شامل این که چند ساعت کارگرها کار کنن، چقدر دستمزد بگیرن و چقدر مرخصی برن، اون ارزش به چه قیمتی به چه کسانی فروش بره و ... چیزهایی از این قبیل.
مهمترین نکته اینه که با وجود این که گروه مدیریت همه تصمیمها رو میگیره، بدون وجود دو گروه دیگه کاری نمیتونه از پیش ببره. اگه کسی نباشه که اون ارزش رو خریداری کنه تمام هزینهای که پرداخت کردن به ضرر تبدیل میشه، همینطور اگه کارگری نباشه که اجناس رو تولید کنه فرایند به کل دچار اختلال میشه.
برای همینه که دو گروه مشتری و کارگر با وجود این که مستقیما توانایی تصمیم گیری برای فرایند رو ندارن، میتونن با تهدید به مصرف نکردن اون ارزش و یا تهدید به نساختن اون گروه مدیریت رو مجبور کنن که تصمیم دیگهای بگیره. در واقع میشه گفت که قدرت هر سه گروه به یک اندازه است، اگه هر کدومشون کارشون رو انجام ندن دو گروه دیگه آسیب میبینه، منتها به خاطر زیادتر بودن کارگران و مصرف کنندگان، معمولا با سرباز زدن یکی دو نفر اتفاقی نمیافته و برای همینه که هماهنگی بینشون لازمه و لازمه که تعداد زیادی، و یا حتا همه، وظیفشون رو انجام ندن.
خب، حالا توی هر اعتصاب صنفی این مراحل باید طی بشن، برای هر بخش اول تو حالت عمومی و بعد تو حالت اعتصاب عمومی مثل شرایط ایران رو نوشتم.
- مشخص شدن دلایل اعتصاب و واضح بیان کردن اونها به مسئولین
اگر مسئولین ندونن که شما برای چی اعتصاب میکنین نمیتونن نیازتون رو رفع کنن. تو شرایط امروزی این مسئله خیلی دغدغه نیست، چون صدای معترضین به همه بخشهای جامعه رسیده و میشه مطمئن بود که نیازی نیست این مرحله انجام بشه.
- برنامه ریزی برای اعتصاب و عدم شرکت در فعالیت تولید / خرید
تو این مرحله تعداد کمی از افراد باید جلو بیفتن و هماهنگی ایجاد کنن بین بخشهای مختلف تا اون همزمانی سرباز زدن از انجام فعالیت صورت بگیره، چون اگه فقط درصد کمی اعتصاب کنن اثر چندانی روی نتیجه نهایی نداره. وظیفه این گروه هم همراه کردن باقی افراده و هم ایجاد هماهنگی بینشون. کار به شدت سختی هست و برای همینه که معمولا از طرف انجمنهای صنفی به افراد خاصی سپرده میشه این کار.
تو شرایط امروز ایران ما به خاطر دعوت همگانی به #اعتصابات_سراسری، نیازی نیست که منتظر حرکت از سوی انجمنهای صنفی بشیم، چون زمان اعتصاب مشخصه (از همین لحظه) و هماهنگی رو هم به کل جامعه معترض سپردیم، پس وظیفه ما این میشه که تا جایی که امکان داره افراد و گروههای مختلف رو دعوت کنیم که به اعتصاب ملحق بشن.
- انجام اعتصاب
در زمان مشخص شده گروهی که اعتصاب کرده ترجیحا باید در مکان تولید/خرید/فروش حضور داشته باشه به دلایل مختلف، اول این که نشون بدن عدم حضور در کار به خاطر از کارافتادگی نیست، دوم این که با حضورشون و دلگرمی دادن به بقیه باعث قطعی شدن تصمیم اعتصاب افرادی بشن که دودل بودن، سوم این که حضور اونها در محل باعث مختل شدن کار کسانی میشه که تصمیم گرفتن در اعتصاب شرکت نکنن و به فعالیتشون ادامه بدن. گاها و در شرایط خاصی خشونت علیه این گروه هم استفاده شده، هر چند در دهههای اخیر این خشونتها کمتر دیده شده.
برای شرایط اعتصاب عمومی شاید شرکت در محل کار خودتون فعالیت مناسبی نباشه، اما این باعث نمیشه در محل کار دیگران حضور پیدا نکنید. به نظرم این یکی از دلایل اصلی تجمع کردن در طول روزه، هر تجمعی در هر جایی بالاخره محل کار عدهای آدم هست!
- مذاکره
اعتصاب دستههای مختلفی داره و اینجا در مورد اعتصاب صنفی صحبت میکنیم، اتفاقی که قاعدتا تو این مرحله از انقلاب باید رخ بده.
قبل از هر چیزی باید صحبت کنیم که چرا اعتصاب صنفی اثرگذاره. توی هر پروسه ایجاد ارزشی که نگاه کنیم چند گروه مختلف وجود داره. اول گروهی هست که از اون ارزش قراره استفاده کنه، که اونها رو بخره و تو هر فرایند دیگهای ازشون استفاده کنه، در واقع کل سیستم داره کار میکنه به این امید که هزینه تولید اون ارزش از قیمتی که این گروه قراره براش پرداخت کنه کمتر بشه تا «سود» ایجاد بشه براشون.
دوم گروهی هست که میتونه با دریافت مواد اولیه و ابزار اون ارزش رو بسازه، ولی معمولا این گروه به خاطر دسترسی نداشتن به مواد اولیه و ابزار و مشتری، این کار رو خودشون برای خودشون انجام نمیدن، و در عوض توان جسمانیشون، دانششون و وقتشون رو به دیگران میفروشند و در ازاش حقوق دریافت میکنن.
سوم گروهی هست که مدیریت میکنه این فرایند رو و با تهیه مواد اولیه، فراهم کردن ابزار ساخت، پیدا کردن نیروی انسانی و پیدا کردن مشتری قراره سود کنه. این گروه معمولا تصمیمات مرتبط با این صنف رو میگیره شامل این که چند ساعت کارگرها کار کنن، چقدر دستمزد بگیرن و چقدر مرخصی برن، اون ارزش به چه قیمتی به چه کسانی فروش بره و ... چیزهایی از این قبیل.
مهمترین نکته اینه که با وجود این که گروه مدیریت همه تصمیمها رو میگیره، بدون وجود دو گروه دیگه کاری نمیتونه از پیش ببره. اگه کسی نباشه که اون ارزش رو خریداری کنه تمام هزینهای که پرداخت کردن به ضرر تبدیل میشه، همینطور اگه کارگری نباشه که اجناس رو تولید کنه فرایند به کل دچار اختلال میشه.
برای همینه که دو گروه مشتری و کارگر با وجود این که مستقیما توانایی تصمیم گیری برای فرایند رو ندارن، میتونن با تهدید به مصرف نکردن اون ارزش و یا تهدید به نساختن اون گروه مدیریت رو مجبور کنن که تصمیم دیگهای بگیره. در واقع میشه گفت که قدرت هر سه گروه به یک اندازه است، اگه هر کدومشون کارشون رو انجام ندن دو گروه دیگه آسیب میبینه، منتها به خاطر زیادتر بودن کارگران و مصرف کنندگان، معمولا با سرباز زدن یکی دو نفر اتفاقی نمیافته و برای همینه که هماهنگی بینشون لازمه و لازمه که تعداد زیادی، و یا حتا همه، وظیفشون رو انجام ندن.
خب، حالا توی هر اعتصاب صنفی این مراحل باید طی بشن، برای هر بخش اول تو حالت عمومی و بعد تو حالت اعتصاب عمومی مثل شرایط ایران رو نوشتم.
- مشخص شدن دلایل اعتصاب و واضح بیان کردن اونها به مسئولین
اگر مسئولین ندونن که شما برای چی اعتصاب میکنین نمیتونن نیازتون رو رفع کنن. تو شرایط امروزی این مسئله خیلی دغدغه نیست، چون صدای معترضین به همه بخشهای جامعه رسیده و میشه مطمئن بود که نیازی نیست این مرحله انجام بشه.
- برنامه ریزی برای اعتصاب و عدم شرکت در فعالیت تولید / خرید
تو این مرحله تعداد کمی از افراد باید جلو بیفتن و هماهنگی ایجاد کنن بین بخشهای مختلف تا اون همزمانی سرباز زدن از انجام فعالیت صورت بگیره، چون اگه فقط درصد کمی اعتصاب کنن اثر چندانی روی نتیجه نهایی نداره. وظیفه این گروه هم همراه کردن باقی افراده و هم ایجاد هماهنگی بینشون. کار به شدت سختی هست و برای همینه که معمولا از طرف انجمنهای صنفی به افراد خاصی سپرده میشه این کار.
تو شرایط امروز ایران ما به خاطر دعوت همگانی به #اعتصابات_سراسری، نیازی نیست که منتظر حرکت از سوی انجمنهای صنفی بشیم، چون زمان اعتصاب مشخصه (از همین لحظه) و هماهنگی رو هم به کل جامعه معترض سپردیم، پس وظیفه ما این میشه که تا جایی که امکان داره افراد و گروههای مختلف رو دعوت کنیم که به اعتصاب ملحق بشن.
- انجام اعتصاب
در زمان مشخص شده گروهی که اعتصاب کرده ترجیحا باید در مکان تولید/خرید/فروش حضور داشته باشه به دلایل مختلف، اول این که نشون بدن عدم حضور در کار به خاطر از کارافتادگی نیست، دوم این که با حضورشون و دلگرمی دادن به بقیه باعث قطعی شدن تصمیم اعتصاب افرادی بشن که دودل بودن، سوم این که حضور اونها در محل باعث مختل شدن کار کسانی میشه که تصمیم گرفتن در اعتصاب شرکت نکنن و به فعالیتشون ادامه بدن. گاها و در شرایط خاصی خشونت علیه این گروه هم استفاده شده، هر چند در دهههای اخیر این خشونتها کمتر دیده شده.
برای شرایط اعتصاب عمومی شاید شرکت در محل کار خودتون فعالیت مناسبی نباشه، اما این باعث نمیشه در محل کار دیگران حضور پیدا نکنید. به نظرم این یکی از دلایل اصلی تجمع کردن در طول روزه، هر تجمعی در هر جایی بالاخره محل کار عدهای آدم هست!
- مذاکره
در زمان مذاکره اعتصاب کنندگان نمایندگانی رو برای مذاکره با مسئولین میفرستند تا خواستههایشان رو براورده کنه. نکته مهم اینه که این نمایندگان قبل از اعتصاب و در فرایندهای انجمنهای صنفی انتخاب میشن، و اینطور تا حدی اطمینان حاصل میشه که افراد خاصی نمیتونن بیان و اعتصاب رو مصادره کنن.
برای شرایط ایران ما مذاکره بیمعنیه، و نیازی نیست الآن به این بخش بپردازیم، اگه تمایل داشته باشید میتونم در مورد این بخش بیشتر بنویسم، هرچند به نظر خودم الآن وقتش نیست.
اگر به نظرتون چیزی کم و زیاده بهم بگید و اصلاح میکنم.
به امید آزادی ایران!
برای شرایط ایران ما مذاکره بیمعنیه، و نیازی نیست الآن به این بخش بپردازیم، اگه تمایل داشته باشید میتونم در مورد این بخش بیشتر بنویسم، هرچند به نظر خودم الآن وقتش نیست.
اگر به نظرتون چیزی کم و زیاده بهم بگید و اصلاح میکنم.
به امید آزادی ایران!
نویسه جدید! «بحث کردن برای ترقیخواهی»
https://heydaris.com/fa/blog/progressive_discussion
در این نویسه نگاهی به روشهای مفید بحث کردن به منظور ترقیخواهی در مقابل باورهای محافظهکارانه میپردازیم!
خوشحال میشم بخونید، نظر بدید و به اشتراک بگذارید!
https://heydaris.com/fa/blog/progressive_discussion
در این نویسه نگاهی به روشهای مفید بحث کردن به منظور ترقیخواهی در مقابل باورهای محافظهکارانه میپردازیم!
خوشحال میشم بخونید، نظر بدید و به اشتراک بگذارید!