دل باخته
835 subscribers
2.83K photos
2.96K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار پاسدار غیرتمند و مخلص و دلاور #سردار_شهید_میرزاعلی_رستمخانی :

🔹یاد داشته باش ، اگر مى خواهى راه حسین (ع) را ادامه دهى ، از حالا باید کفن بپوشى تا ظهور حضرت مهدى (عج) و تا نابودى کامل کفر جهانى این جنگ ادامه دارد و خواهد داشت. 

🌸 #سردار_شهید_میرزاعلی_رستمخانی ، سرداری که خار چشم دشمنان اسلام و انقلاب بود و خبر شهادتش ، چندروزی خبر اول شبکه های تلویزیون و روزنامه های عراق بود...

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
❤️ #حضرت_امام_خمینی_ره :

📣 خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند ! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و سر باختند ! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند !
خداوندا ، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز ، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن .

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

💐 روحشان شاد و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s3.picofile.com/file/8362393050/IMG_20180319_174718_305.jpg

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 #شب_حمله

📌 #قسمت_دوم

دسته کوچک ما بطور کامل زمين گير شده و ديگر میل و توانی برای پيشروی در نيروها ديده نمی شد .
به سراغ برادر آهومند فرمانده محترم دسته رفته و از او خواستم که برخاسته و دسته را به جلــو هدايت کند ، اما ايشان با نظرم مخالفت کرده و گفتند که زیر این آتش سنگين نمی شود پيشروی کرد و با مسير هم آشنا نیستم و امکان دارد کمی جلوتر عراقها منتظرمان باشند ، پس همينجا نشسته و منتظر آمدن يکی از فرماندهان گردان می شويم .
با تأسف و ناراحتی برگشته و کنار ديگر همرزمان نشستم ، دقايقی گذشت و از فرماندهان گردان خبری نشد ، از سوی دیگر هم آتش پرجحمی که به اطراف سنگرهای کمين هدايت می شد ، شدید تر شده و رزمندگان مجبور به خوابیدن روی زمين شدند ، قابل قبول نبود ، بیخود و بی جهت داشتیم زیر رگبار گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا تلف می شدیم و کسی هم عین خیالش نبود .
دیگه صبر از کف داده و دوباره پیش فرمانده دسته کشیده و ازش خواستم که بلند شده و دسته را سمت جلو حرکت بده تا شاید سایر نیروهای گردان را پیدا کنیم ، برادر آهومند بازم حرف های قبلی را تحویلم داده و هر چه هم اصرار کردم قبول نکرد .
خلاصه ترمز برده و رو به همرزمان کرده و گفتم : اینجا ماندن مساوی است با مرگ ! با تیر دشمن کشته شدن بهتر از مردن زیر خمپاره و ترکشه ! دارم میرم جلو ، هرکس دلش میخواد با دشمن بجنگنه ، بلند شه تا با هم بریم .
بچه ها طوری از دیدن اوضاع وخیم میدان شوکه بودند که اصلاً اعتنایی به حرف هایم نکرده و از سر جاشون تکون نخوردند . بدون درنگ چندتایی موشگ آرپی جی اضافه از سایر همرزمان گرفته و بدون توجه به اعتراضات برادر آهومند ، تک و تنها شروع به حرکت کردم .  
در قلبم طوفانی عظيم برپا بود و قطره های اشک بدون اختيار از چشمانم لغزيده و صورتم را خيس می کرد ، به سنگرهای کمين دوم و سوم عراقیها رسیده و دیدم اطراف شأن مملو از پيکرهای پاک و سوراخ و سوراخ شده شهداست ، اکثراً بچه‌های گروهان خودمان بودند ، از دور پيکر غرق در نور فرمانده گروهان مان سردار شهید حسين بابائی را دیدم که روی یک جنازه عراقی افتاده ، سریع به طرفش رفته و در مسیر پيکر سوراخ سوراخ شده پاسدار شهید بهرام (يدالله) رجبی را دیده و کمی آنطرف تر هم جسم غرق درخون معاونت گروهان ، پاسدار مخلص و با تقوا ، سردار شهید علی رضوانی به چشمم خورد .
صحنه عجیب و دردناکی مقابل چشمانم به تصویر کشیده شده بود ، تعداد زیادی شهید در اطراف ریخته شده بود و تعدادی هم از رزمندگان مجروح داشتند با ناله و ذکر یا زهرا (س) و یا حسین (ع ) سینه خیز و کشان کشان سمت عقب می رفتند ، کاملاً کلید کرده و فقط به شهدا نگاه کرده و مثل باران بهاری اشک می ریختم .
در همین حال و احوال ، یکدفعه احساس کردم که کسی در پشت سرم می باشد ، سریع برگشته و دیدم که بسيجی دلاور و باتـقوا برادر جانباز حاج نــادر عسگری فرمانده تيم دوم دسته می باشد که با ديدگانی اشکبار پشت سرم داره حرکت میکنه ، بقدری حالم بد بود که با دیدنش بغضم ترکید و هق هق کنان شروع به گریه کردم ، لحظاتی همدیگر را گرم در آغوش گرفته و بدون هیچ حرفی فقط گریه کرده و اشک ریختیم .
منطقه بی وقفه زير گلوله باران سنگين عراقها بود و از شدت انفجارات زمین و زمان می‌لرزید ، با برادر عسگری قرار گذاشتیم تا حد امکان جلو بریم و به بچه های پیشرو برسیم و با همین فکر شروع به حرکت کردیم ، هرکدام يک قبضه آرپـی جـی هفت در دست داشته و با گام های استوار پیش می رفتیم ، ديگر اعتنایی به انفجارات پی در پی گلوله های توپ و خمپاره نداشته و ترکشها ريز و درشت و گلوله های سرخ رنگ رسام زوزه کشان از هرطرف مان رد می شدند .
روی جاده خاکی چند تانک ‌و خودروی عراقی در حال سوختن هستند ، به سمت شأن رفته و پس از طی مسافتی به کانال عریض و طویلی رسیدیم که پراز آب و لجن بسیار بدبو بود ، چون کنار جاده خاکی حرکت می کردیم ، وارد کانال نشده و نیم خیز و سینه خیز از روی جاده رد شده و به آنسوی کانال رفته و ناگهان با صحنه ای مواجه شدیم که زبان از گفتنش واقعاً ناتوان و قاصر است .
آن طرف کانال قيامتی برپا بود ، قربانگاهی خونین ‌از دل باختگان پیر جماران ، خاکریز کنار جاده مملو از اجساد مطهر شهدا بود که قدم به قدم هم بیشتر و بیشتر می شدند ، بچه های گردان خودمان نبودند ، برای شناسایی جیب چند شهید را وارسی کرده و دیدیم که رزمندگان دلاور ‌لشگر ‌۸ نجف هستند .
بحدی جلو کشیده بودیم که از حلقه محاصره دشمن گذشته و اکنون در کنار نيروهای پاکباز لشگر ۸ نجف بوديم ، اما هیچ آدم زنده ای در اطراف دیده نمی شد....

❇️ #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📸 #سردار_پاسدار_شهید_حسین_بابائی فرمانده مخلص و دلاور گروهان اول گردان حضرت حر (ره) #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر

🌺 شهادت : اسفندماه ۱۳۶۳ ، #عملیات_بدر ، منطقه عملیاتی #جزایر_مجنون ، #شرق_دجله_عراق

💐 نامش جاوید و یادش گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 هنگامه اعزام به منطقه عملیاتی

📸 تعدادی از رزمندگان خط شکن و حماسه ساز گردان حضرت حر (ره) #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر ، #جزایر_مجنون ، #شرق_دجله_عراق

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 کماندوهای نجس آمریکایی در حال بازرسی بدنی بانوان مسلمان عراقی در استان الانبار عراق

#لعنت_به_سازش_و_سازشکار

📣 هم وطن ! فراموش نکنیم امنیت و آبروی امروز ایران اسلامی را مدیون چه مردان باغیرتی هستیم ...

⛔️ اهل غیرت نیست ممکن ، بازی دنیا خورد
شیر کی گردن گذارد ، حیله روباه را..!؟


🌸 قدردان خون #شهدا باشیم...

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
❤️ #حضرت_امام_خمینی_ره :
كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اينگونه خواسته است. و ديروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا انشاءاللّه روز پيروزى جنود حق خواهد بود.
ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم. و ما تابع امر خداييم، و به همين دليل طالب شهادتيم. و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمى رويم .

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

💐 روحشان شاد و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #امام_دل_ها
کلیپی زیبا و دیدنی از عکس های جذاب و خاطره انگیز #حضرت_امام_خمینی_ره با نوحه ای شنیدنی از مداح اهل بیت (ع) حاج محمود کریمی

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

🙏 در آستانه ۱۴ خرداد ، سالروز وفات و پرکشیدن پیرجماران ، از کلیه دوستان و همرزمان و همسنگران و فعالان فضای مجازی خواهشمندم این کلیپ را در گروه ها و کانال های خود به اشتراک بگذارید .

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #ببینید برخورد توهین آمیز عمران خان نخست وزیر پاکستان با ملک سلمان سبب برآشفتگی ریاض گردید!

😂 در حاشیه ورود عمران خان به نشست مکه و احوال پرسی با ملک سلمان ، در حرکتی عجیب مترجم را برای ترجمه با پادشاه عربستان تنها گذاشت و با بی اعتنائی محل گفتگو را ترک کرد.


😂 قیافه ملک سلمان خیلی دیدنی است .

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #ببینید و #نشر دهید ،سخنان زیبا و غرور آفرین #عمران_خان نخست وزیر پاکستان در خصوص #حضرت_امام_خمینی_ره

💢 مقایسه تشیع جنازه پیر جماران #خمینی_کبیر با تشیع جنازه ممد رضا شاه

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

⚫️ ۱۴ خرداد ، سالروز وفات و پرکشیدن پیرجماران بر کلیه رهروان طریق پاکش تسلیت باد.

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s5.picofile.com/file/8362510000/IMG_20161223_225417.jpg

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 #شب_حمله

📌 #قسمت_سوم

با احتیاط کامل مشغول وارسی اطراف شده و به امید یافتن رزمنده ای زخمی و زنده که بتواند موقعیت را برایمان توضیح دهد ، به تک‌ تک شهدا و سنگرها سر زدیم ، اما احدی را زنده نیافتیم ‌، خاکریزی نسبتاً بلند از دور دیده می شود که بسیار به خط پدافندیی شباهت دارد ، به خیال اینکه یاران را یافته ایم‌ ، گام هایمان سریعتر شده و شروع به گفتن رمز عملیات کردیم‌ ، اما هرچه نام مقدس یا زهرا (س) را فریاد زدیم ، پاسخی نشنیدیم و همین هم که به خاکریز رسیدیم با صحنه ای بسیار وحشتناک و دردآوری مواجه شدیم که هر دو واقعاً شوکه شدیم ‌.
پشت خاکریز مملو از شهدای پاکبازی بود که با بدنهای تکه و پاره و آغشته بخون از تاج خاکریز تا پائین را پوشانده بودند ، چند دستگاه تانک و خودروی نظامی دشمن در سمت چپ و جلوی خاکريز و روی جاده خاکی در حال سوختن بودند و نور حاصل از زبانه های تند آتش آنها محیط را کاملأ روشن کرده بود. تعداد شهدا به هفتاد یا هشتاد نفر می رسید و زخم ها و حالات شهادت شأن خبر از نبردی بسیار سنگین و نزدیک میداد.
در پشت آن خاکريز نمناک و تيره رنگ که بوی خون و گوشت سوخته میداد ،جلوه هايی زیبا از آيات خداوندی نقش بسته بود ! سرهایی که در سجود بودند ، قرآن های کوچک کيفی که هنوز در دستان غرقه به خون شان باز بود ، مشت های گره کرده ای که رو به آسمان گرفته شده بود.
به احتمال زیاد رزمندگان همان گردانی از لشگر هشت نجف بودند که می‌گفتند از صبح در حلقه محاصره دشمن افتاده اند ، از صحنه درگیری معلوم بود که دلاوران نبردی سخت و نابرابر داشته و شجاعانه و مردانه تا آخرين نفر مقابل لشگر تا بن دندان مسلح دشمن ایستادگی و در نهايت همگی به ديدار معشوق شتافته بودند.
پيکر زيبا و درخشان دو تن از شهدا که همديگر را عاشقانه به آغوش کشيده اند ، نظرمان را جلب کرده و بسوی شأن می رویم ، موهای طلائی رنگ شأن ، در زير نور منورهای رنگارنگ و شعله های پرفروغ آتش همچون ماه می درخشيد و پيکرهای خسته و رنجورشان با زخمهای فراوان به آرامی در آغوش يکديگر بخوابی شيرين و دلپذير فرو رفته بود ، با رویت کارتهای شناسائی متوجه شدیم که باهم برادر‌ند ، پشت یکی شأن بیسيم (پی آر سی) بود که همچنان روشن و از آن سوی خط ، یک نفر تلاش می‌کرد که ارتباط برقرار کنه ، بی سيم را از پشتش باز کرده و چند باری با صدای بلند تو گوشی داد زدم که بابا ! اینجا همه شهید شدند ، نیرو بفرستید و بعد هم سریع فرکانس بی سیم را عوض کرده و برای یافتن بچه‌های خودمان از خاکریز عبور کرده ‌و به راه خود ادامه دادیم .
کمی جلوتر دهها دستگاه تانک عراقی به چشم می‌خورد که با نورافکن های قوی خود منطقه را کاملا روشن کرده بودند ، تصميم به زدن شأن گرفته و با احتياط نزدیک شده و با رسيدن به موقعیت مناسب ، هر کدام تانکی را نشانه رفته و با ذکر مبارک (سبحان الله) شليک کردیم ، فاصله بسیار کم بود و موشک ها قشنگ به بدنه تانکها اصابت کرده و هر دو را به آتش کشیدند ، سریع محل مان را تغيير داده و منتظر پاسخ عراقیها شديم ، اما هر چه انتظار کشیدیم ، هیچ اتفاقی نیفتاده و بقيه تانکها هم همانطور بی‌حرکت و ساکت سرجاشان ایستادند ، آرام و با احتیاط به سمت شأن رفتیم ، هیچ کس اطراف شأن دیده نمی شد ، اما تانکها روشن و صدای موتورشان به وضوح شنیده می شد ، تعدادشان به پانزده دستگاه می رسيد ، به تک به تک شأن سر زده و متوجه شدیم که هیچ خدمه ای ندارند و همانطور آنجا رها شدند .
شروع به انداختن نارنجک داخل کابین تانک ها کردم که برادر عسگری مانع کارم شد و گفت : الان بچه‌ها می رسند و تانکها را به غنیمت می بریم ، حیف است که همه شون را منهدم کنیم ، حرفش کاملآ منطقی بود و برای همین هم سریع قبول کرده و در کنار تانکها جان پناهی برای خود يافته و بی صبرانه منتظر رسيدن بقيه همرزمان شدیم .
حدود نيم ساعتی به انتظار نشستیم ، اما هیچ خبری از یاران نشد و کم کم نگرانی و تشويش به سراغمان آمد و ترس از اسارت هم افتاد به جانمان ، انگاری درآن دشت غريب و ترسناک جز ما دو نفر کسی حضور نداشت .
خلاصه خوف کرده و تصميم گرفتیم تا خاکريز نيروهای لشگر نجف عقب کشیده و همانجا مستقر و منتظر رسیدن بچه ها شویم .....

❇️ #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📸 جمعی از رزمندگان خط شکن و حماسه ساز گردان حضرت حر (ره) #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر ، #جزایر_مجنون ، #شرق_دجله_عراق

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💔 رقـص و جـولان بـر سـر مـيـدان کـنـند
رقـص انـدر خـون خــود مـردان کـنـند...

📸 رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس

💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #سردار_غواص_شهید_محمود_سهرابی
#پاسدار_شهید_طاهر_اسدی

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
❤️ #حضرت_امام_خمینی_ره : من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی (ع) می‌باشند...

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

💐 روحشان شاد و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
❤️ اماما !... ای كلامت موزون ، ای پيامت ميزان ، ای حاضر عصر غيبت ، ای بار يافته به حضور یار !
بعد از تو ، خاطره محزون است.
بعد از تو ، خاطرمان خون است.
بعد از تو ، واژه تهيدست است.
در سوگ تو ، عقل مجنون است.
عجيب نيست كه "خرداد" داغ ما را در آن سوگ بزرگ تازه كند و همواره دست در دامن حسرت و غم داشته باشيم و در فراق تو ، كه معجون "عرفان و جهاد" و آميخته ای از" اشك و سلاح " بودی ، همچنان غمی سنگين و جانی غمگين داشته باشيم !
اماما ! از آن جهان ، دل های داغدار ما را به دعای خيری تسلا بخش....

💐 روحت شاد ، آقا جان.....

#حضرت_امام_خمینی_ره
#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s5.picofile.com/file/8362608592/IMG_20180314_215615_794.jpg

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 #شب_حمله

📌 #قسمت_چهارم

🔹آرام و با احتیاط در حال بازگشت به خاکریز هشت نجف بودیم که ناگهان متوجه چند نفر شدیم که از سمت راست میدان داشتند با سرعت به سوی مان می آمدند ، مسافت زیاد بود و از آن فاصله نمی شد تشخیص داد که دوست هستند یا دشمن ، سریع از هم جدا شده و هرکدام گوشه ای سنگر گرفته و قرار شد با رسیدن شأن من اسم رمز را بپرسم و نادر هم آماده زدن شأن باشد.
نزدیک و نزدیکتر شدند تا اینکه با صدای بلند ایست داده و اسم رمز خواستم ، با شنیدن نام مبارک زهرا (س) جان تازه ای به وجود خسته و هراسانم دمیده شد و شاد و خرامان به استقبال شأن رفتیم .
برادر #پاسدار_انعام_الله_محمدی معاونت يکی از گروهانها و برادران رزمنده #حبيب_الله_ندرلو و #اصغر_کاظمی بودند ، همديگر را به گرمی بغل کرده و روبوسی کرده و از محل استقرار گردان و بقيه نيروها پرسيدیم ؟ آنان نيز همچون ما هیچ خبری از رزمندگان گردان نداشته و دنبال بچه‌ها می‌گشتند .
گروهان برادر محمدی سمت راست عمل کرده و مثل بقیه گروهان ها ، وسط میدان غافلگیر و قتل و عام شده و فقط آنها موفق به عبور از کانال بدبو شده بودند ، آنها نیز همچون ما در جناح راست انتظار رزمندگان را می کشیدند که متوجه حرکت صدها دستگاه تانک به سمت کانال شده و چون آرپی جی نداشتند ، به سمت چپ میدان آمده بودند که تا شاید همرزمان را یافته و به مقابله با تانک ها بروند ، اما متاسفانه جز ما کسی را پیدا نکرده بودند .
وضعيت بسیار خطرناکی بود ، در صورت بالا آمدن تانک ها منطقه دوباره به دست عراقی ها می افتاد و باقی مانده رزمندگان گردان های عمل کننده هم بی خبر از همه جا در دام دشمن افتاده و همگی تار و مار می شدند ، باید هر جوری بود از پیشروی تانک ها جلوگیری میکردیم .
اول سراغ تانک‌های سالم و بی خدمه که قبلاً دیده بودیم ، رفته و پنج نفری به جانشان افتاده و با نارنجک همه را منفجر و به آتش کشیدیم و سپس سراسیمه و با سرعت به سمت راست میدان حرکت کردیم .
با گام هائی سريع و در عين حال با احتياط کامل در حال حرکت بودیم ، دشت کاملأ ناشناس و هيچکدام اطلاع دقیقی از موانع طبيعی و مصنوعی منطقه و نحوه آرايش نيروهای دشمن نداشتیم و برای همین هم همگی با دقت و هوشياری کامل ، اطراف را زیر نظر داشتیم که یکدفعه به دام عراقی ها نیفتیم .
به کانال بدبو رسیده و از دور عده ای را دیدیم که در حال عبور از داخل کانال هستند . چون نمی شد تشخیص داد که خودی یا دشمن هستند،با احتياط کامل و بی سر و صدا بالای سرشان رفته و هر کدام محلی امن برای درگیری یافته و سپس برادر ندرلو چندبار رمز مبارک عمليات را فریاد زده و با شنيدن نام مقدس یا زهرا (س) مطمئن شديم که نيروهای گردان خودمان هستند و سريع به کمک شأن شتافته و یک به یک شأن را از داخل کانال بیرون کشیدیم .
#سردار_میرزاعلی_رستمخانی فرمانده مخلص تيپ اول #لشگر_۳۱_عاشورا و #سردار_رسول_وزيری فرمانده دلير گردان حر و معاونين شجاع ايشان #سردار_رضا_زلفـخانی و #سردار_عباس_تاران ( رفیق دوست) و پاسداران دلاور #احـد_اسکندری ، #خليل_آهومند ، #کريم_آقامحمدی ، #فرامرز_گنجی ، #رضا_رسولی و بسيجيان دلاور و پاکباز برادر #حاج_حسن_راشاد ، #هادی_نمازی ، #مصطفی_جلدی ، #سعيد_تقيلو ، #يوسف_قربانی ، #سيد_داود_طاهری ، #مهدی_حيدری ، #مصطفی_مرادی ، #صمد_محمدی و چند عزیز ديگر که نامشان را نمی دانستم از داخل کانال عبور کرده و با لباس ها و تجهيزات خيس و بدبو به این طرف آمده و یک گروه بیست نفره را تشکیل دادیم.
عده ای هم از افتادن به داخل آب تیره و بدبوی کانال ترسیده و همرزمان شأن را همراهی نکرده و از همانجا راه عقبه را در پیش گرفتند که از گفتن نامشان معذورم .
وقت تنگ بود و دشمن در حال پیشروی ، برای همین هم برادر محمدی سریع وضعيت خطرناک منطقه و حرکت تانک ها و نقشه دشمن برای محاصره دوباره رزمندگان را برای سرداران رستم‌خانی و وزیری توضيح داده و قرار شد که به سمت تانک ها رفته و تا رسیدن نیروهای پشتیبان جلوی پیشروی شأن را بگیریم .
بی درنگ و شتابان راهی پائین منطقه و مقابله با تانک های دشمن شدیم...

❇️ #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💔 بیا عاشقی را رعایت کنیم ، ز یاران عاشق حکایت کنیم ...

📸 رزمندگان سلحشور و حماسه ساز گردان حضرت حر (ره) #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر

💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #پاسدار_شهید_احد_اسکندری
#بسیجی_جانباز_سید_داود_طاهری
#بسیجی_شهید_سعید_تقیلو

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📸 #سلمانی_صلواتی

💢جمعی از رزمندگان خط شکن و حماسه ساز گردان حضرت حر (ره) #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر ، #جزایر_مجنون ، #شرق_دجله_عراق

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
❤️ #حضرت_امام_خمینی_ره :
مملكت به خاطر اين ريخت و پاش ها و اختلاس ها محتاج شده است ؛ و گر نه نفت ما كم است ؟ يا ذخاير و معادن نداريم ؟ همه چيز داريم ، لكن اين مفتخوری ها و اختلاس ها و گشادبازی هايى كه به حساب مردم و از خزانه عمومى می‌‏شود مملكت را بيچاره كرده است.
اگر اينها نبود ، احتياج پيدا نمی‌كرد كه از اينجا راه بيفتد برود آمريكا ، در برابر ميز آن مردك (رئيس جمهور آمريكا) گردن كج كند كه مثلا به ما كمك كنيد!

📒 کتاب حکومت اسلامی ، صفحه ۴۷

#امام_خوبی_ها
#بمناسبت_سالگرد_درگذشت

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://s4.picofile.com/file/8362707992/IMG_20180319_175252_131.jpg

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 #شب_حمله

📌 #قسمت_پنجم

🔹عملیات بدر

بعد از طی مسافتی چند ، به نزديکی های رودخانه دجله رسيده و بنا به دستور فرماندهی پشت خاکريزی بلند در روبروی رودخانه مستقر می شويم و قرار می شود همانجا بمانیم تا سردار رستم‌خانی با تعدادی از برادران جهت شناسائی منطقه رفته و اطلاعاتی از وضعيت نيروها و آرایش تانک های دشمن به دست آوردند ، تا در گروههای چندنفره از چند سمت مختلف به تانکها و خودروهای زرهی شأن حمله کنیم .
همه جا تاريک و از شدت آتش باری دشمن هم کاسته شده بود ، از دشت روبرو صدای خشن و رعب آور حرکت تعداد زیادی تانک به گوش می رسد که بدليل تاريکی منطقه ، اصلأ قادر به ديدن شأن نبودیم ، همگی با همتی عالی و قلب هائی پراميد ، آماده نبرد و مقابله با تانکها شده و بی صبرانه منتظر برگشتن سردار و یارانش هستیم تا حملات خود را آغاز کنیم .
ناگهان فضای منطقه همچون روز روشن و دیواره خاکريز از سمت مقابل مورد اصابت متوالی گلـولـه های مستقيم توپ تانک ها قرار گرفته و بارانی از گلوله های سرخ رســام روی تاج خاکریز باریدن می گیرد ، شدت آتش بقدری زیاد است که در یک لحظه همه جا تیره و تار شده و خاکریز و اطرافش در ابر سياهی از دود و خاکستر فرو می رود .
رگبار مسلسل های سنگین و گلوله های سرخ رسام اجازه سر بلند کردن به کسی نمی دهند ، همه از تاج خاکریز پائین کشیده و در دیواره پناه گرفته اند ، از اوضاع مقابل هیچ‌ اطلاعی ندارم و همین امر باعث دلهره و نگرانی ام شده ، با اینکه کار بسیار خطرناکی است ، اما برای رفع دل شوره و اضطراب یواش بالای خاکریز کشیده و از تاج خاکریز نگاهی به جلو انداختم و با صحنه ای مواجه شدم که تمام تنم لرزید و عرق سردی روی پیشانیم نشست.
در چندصد متری خاکريز ، تعداد بیشماری تانک با نورافکن های روشن در ستونهای افقی و عمودی آرايش جنگی گرفته و به سمت مان تیراندازی میکردند . تعدادشان بقدری زیاد بود که تمام دشت مقابل و چپ و راست شو پر کرده بودند.
خوشبختانه بچه‌ها از آن طرف کانال تعداد زیادی موشک آر پی جی همراه خود آورده بودند که با خیال راحت می توانسیم مدتی مشغول شأن کنیم ، اما با این وجود تعداد تانک ها بقدری زیاد بود که اگه تمام موشک ها را هم به هدف می‌زدیم ، بازم بقیه شأن تار و مارمان میکردند .
گلوله باران خاکريز مدتی ادامه یافته و سپس غرش وحشتناک تانکها فضای منطقه را پرکرده و صدای خشن زنجیرها خبر از حرکت شأن میدهد ، تعداد زیادی رزمنده آر پی جی زن در گروه داشتیم که همگی آماده شده و منتظر فرمان آتش می شویم .
خیلی طول نمی کشید که تانکها به تيررس رسیده و همگی بلند شده و هر کدام تانکی را نشانه رفته و با ذکر مبارک سبحان الله شليک می کنیم ، تعدادی از موشک ها به تانک های ردیف اول خورده و در کمال ناباروری کمانه می‌کنند ، تانکها از نوع تی ۷۲ ضد موشک هستند که تنها راه از کار انداختن شأن زدن برجک يا شنی و یا انداختن نارنجک داخل کابین شأن هست که آن هم کار هر کسی نیست .
فرماندهان داد می زنند که تانکهای عقبی را بزنید ، فریاد سبحان الله ، آر پی جی زنها در فضا می پیچد ، اما جز موشک من و نادر ، موشکی سمت تانک ها نمی رود ! موشکها عمل نمی کنند ، موشک های ديگری امتحان می شود ، هيچکدام عمل نمی کنند ، معلوم می شود موشک ها در هنگام عبور از کانال بدبو آب خورده و چاشنی شأن از کار افتاده ، فقط چند موشک سالم در کوله من و برادر عسگری باقی مانده که بين برادران تقسيم می کنیم ، قرار می شود با تاخیر زمانی تک به تک شلیک کنیم تا وقت خریده و مشغول شأن کنیم تا شاید گردان های پشتیبان برسند .
بسيجی دلاور حاج حسن راشـاد برای شليک موشک بلند شده و قبل از اینکه کاری بکند از ناحيه گوش مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی می شود و با اصرار فرماندهان و بـه کمک يکی از همرزمان به عقب بر می گردد.
باهر ثانيه ای که می گذرد ، فشار تانک های بیشتر و وضعيت گروه کوچک ما در پشت خاکریز بدتر و بدتر می شود ، باقی مانده موشک ها هم شلیک شده و قبضه آر پی جی در دست مان ، تبدیل به چوب دستی می شود ، کاملأ گير افتاده و دیگر امیدی هم به رسیدن نیروهای کمکی نداشتیم ، تانک ها به نزدیکی خاکریز رسیده و آماده یورش نهایی و شکستن خط هستند ، با سقوط خط چند قدمی بیشتر فاصله نداریم که یکدفعه از سوی قرارگاه لشگر ، فرمان عقب نشينی صادر و با دستور برادر وزیری شروع به فرار از مقابل تانک ها کرده و دوان دوان سمت کانال بدبو می رویم ....

❇️ #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📸 فرماندهان سلحشور و حماسه ساز #گردان_حضرت_حر #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #بدر

💢 شیرمردان زنجانی از سمت راست : #سردار_پاسدار_شهید_حسین_بابائی
#پاسدار_جانباز_انعام_الله_محمدی

💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab