WWW.ALALVIYOUN.COM
NALEHAY FARAG
🎙 #نوحه بسیار زیبا و شنیدنی
🔵 العجل یا عزیز زهرا (س)
🌺 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 العجل یا عزیز زهرا (س)
🌺 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🇮🇷 #دفاع همچنان باقیست..
🔵 ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون ، برای اعتلای کلمه ( الله ) ایستاده ایم .
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون ، برای اعتلای کلمه ( الله ) ایستاده ایم .
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 #سردار_شهید_مهدی_زین_الدین :
در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته میشود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج)
🌺 #یاد_و_نامش_جاوید
🇮🇷 @pcdrab
در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته میشود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج)
🌺 #یاد_و_نامش_جاوید
🇮🇷 @pcdrab
🔴 لیست اموال #امیر_المومنین_علی (ع)
🔵 آقایان مدیرومسئول ووزیر #دولت_بنفش ،شماچطور! آیاحاضرید سیاهی اموالتان را اعلام نمایید .
⛔️ #نه_به_تبعیض_و_اشرافیت_دولتی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 آقایان مدیرومسئول ووزیر #دولت_بنفش ،شماچطور! آیاحاضرید سیاهی اموالتان را اعلام نمایید .
⛔️ #نه_به_تبعیض_و_اشرافیت_دولتی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 #شهید_سید_مرتضی_آوینی :
اگر شیطان بخواهد مارا از ابهامی که چون مه ی غلیظ راه فردای مارا درخود پوشانده است، بترساند،ماخودرابه پناه قرآن می سپاریم و میگذریم .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
اگر شیطان بخواهد مارا از ابهامی که چون مه ی غلیظ راه فردای مارا درخود پوشانده است، بترساند،ماخودرابه پناه قرآن می سپاریم و میگذریم .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎦 نسخه رایگان ویژه تلفن های همراه
🔴 #مستند_فروشنده
🔵 مستندی پرمحتوا که دهها بار باید نگاش کرد !
🔵 مستندی که #دولت_بنفش اجازه اکران شو در هیچ #دانشگاهی نداد!
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 #مستند_فروشنده
🔵 مستندی پرمحتوا که دهها بار باید نگاش کرد !
🔵 مستندی که #دولت_بنفش اجازه اکران شو در هیچ #دانشگاهی نداد!
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 وصیت حضرت امام (ره) به مسیولین و دولتمردان :
باید چشم و گوشمان را باز کنیم، که با دست خودمان اسلام را از بین نبریم .
🌸 #یاد_و_نامش_جاوید_گرامی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
باید چشم و گوشمان را باز کنیم، که با دست خودمان اسلام را از بین نبریم .
🌸 #یاد_و_نامش_جاوید_گرامی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 #شهید_مدنی:
آقایان نکند درقیامت محمدرضا جلوی مارا بگیردوبگوید: دیدید شماهم وقتی دستتان ترنج دادند، دستتان رابریدید ومثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
آقایان نکند درقیامت محمدرضا جلوی مارا بگیردوبگوید: دیدید شماهم وقتی دستتان ترنج دادند، دستتان رابریدید ومثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 هشدار #سردار_حاج_حسین_یکتا درباره شرایط احساس و تاریخ ساز انتخابات ریاست جمهوری ۹۶
⛔️ قرار است ریشه انقلاب را بزنند..!
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
⛔️ قرار است ریشه انقلاب را بزنند..!
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
یادمون نمیره
@khadem_shohda
یادمون نمیره خاطرات جبهه هامون
یادمون نمیره بوی خون و بوی باروت
پشت سر رهبرمون میمونیم تا دم آخر
نمیزاریم این انقلاب بدست نا اهلان بیفته
🎙با نوای #سید_رضا_نریمانی.
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
یادمون نمیره بوی خون و بوی باروت
پشت سر رهبرمون میمونیم تا دم آخر
نمیزاریم این انقلاب بدست نا اهلان بیفته
🎙با نوای #سید_رضا_نریمانی.
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Forwarded from دل باخته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
️ #نماهنگ ( ای لشگر #صاحب_زمان«عج» )
کاری از کانال #دل_باخته
🌹 تقدیم محضر دلباختگان و منتظران مهدی فاطمه (س)
#توان_موشکی_ایران
#ترامپ #برجام #خط_مقاومت #حزب_الله
#مرگ_بر_آمریکا
🆔 @pcdrab
کاری از کانال #دل_باخته
🌹 تقدیم محضر دلباختگان و منتظران مهدی فاطمه (س)
#توان_موشکی_ایران
#ترامپ #برجام #خط_مقاومت #حزب_الله
#مرگ_بر_آمریکا
🆔 @pcdrab
🔴 می شتافتند..!؟ برای مرگ..! نه..! برای حراست از عزت و شرافت ایران و ایرانی
🌸 #یاد_و_نامشان_جاوید_گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 #یاد_و_نامشان_جاوید_گرامی
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 عزت آن بود که ....
🔵 اسفندماه ۶۳ ، عملیات بدر ، رزمندگان دلاور #گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 اسفندماه ۶۳ ، عملیات بدر ، رزمندگان دلاور #گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
https://s9.picofile.com/file/8293748068/IMG_20170502_110937.jpg
📚 #زندگینامه داستانی
🌸 #شهید_یدالله_ندرلو
📙 #جرعه_ی_آخر
📝 نویسنده: #مسعود_بابازاده
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠 #قسمت_10
یداله از قطار پیاده شد. پرسان پرسان، آدرس خانه ی دوطبقه ای را در خیابان ابطحی، کوچه ی آذربایجان پیدا کرد. زنگ خانه را به صدا درآورد. شیراله در را باز کرد و پس از سلام و احوالپرسی، او را به اتاق اجاره ای دوازده متری، در طبقه ی همکف راهنمایی کرد. یداله جعبه ی شیرینی را به دست شیراله داد، بند کفش هایش را باز کرد و روی موکت قرمز نشست.
صدای خواننده ی مرد از ضبط صوت به گوش می رسید.
غــــم و درد زندگی، قلبمـو داغـون میکنه
دل بی پناهمــــو، غصــه پریشــون میکنه
دشمن کهنه بـــــوده، با من همیشه زندگی
واسه ی من دیگه این زندگی، نمیشه زندگی
آی نفتی نفتــــــی، سالی سه ماهـــه نفتی
بعد از زمستـــون، روزش سیاهــــــه نفتی
شیراله کبریتی به چراغ نفتی زد و پرسید: عمّه اوغلی از این طرفا پیدات شده! تو کجا و تهرون کجا؟
یداله جواب داد: دایی اوغلی جان! من زنجان دعوا کرده بودم؛ واسه اینکه یه مدت جلوی چشم مأمورا آفتابی نشم، گفتم چند روزی بِرم تهرون و فَک و فامیلم رو ببینم.
صدای ضبط صوت بلند بود. شیراله صدایش را کم کرد و گفت: تو که هرجا بری دعوا باهات هست!
خواننده همچنان می خواند و شیراله هم با او همخوانی میکرد.
به خدا خسته شدم، من دیگه از دوندگی
میشه که یه روز منم، بی غم باشم تو زندگی
یداله در جعبه ی شیرینی را باز کرد و یک قراویه به دهان شیراله گذاشت و گفت: من از دعوا فرار میکنم. دعوا طرف من میاد. حالا تو بگو توی این شهر شلوغ، چیکار میکنی؟
- ای! توی یه مغازه ی خیاطی سَرم به کار خودم مشغوله. اونجا پیش آقا محسن سری دوزی میکنم.
- محل کارت کجاس؟
- خیابون کاج، ساختمون شیرپنجی. حالا بیا سر سفره. شام، بربری و تخم مرغ آب پز داریم.
یداله شب را در خانه ی پسردایی مادرش خوابید. صبح زود بلند شد و بعدازاینکه نمازش را خواند شیراله را صدا زد.
شیراله گفت: عمّه اوغلی! بیدارم. والا من از کارای تو سر در نمیارم. نماز کجا و بعضی از کارای تو کجا!
یداله جواب داد: پدرم از بچگی ما رو به نماز خوندن عادت داده. حتی اگه مهمون خونه مون بیاد، بایس نمازش رو بخونه وگرنه روی خوش نمی بینه.
- شیراله از جایش بلند شد و پرسید: حالا صبحونه چی دوس داری؟
- بریم کله پاچه. مهمون خودم باش.
شیراله دست وصورتش را شست و گفت: مگه من میام زنجان، تو میذاری دست تو جیبم ببرم؟
یداله درحالیکه لباس هایش را می پوشید، پرسید: خیابون «قلعه مرغی» کجاس؟ بعد صبحونه، من رو ببر به ساختمونی که توی اون خیابونه.
- اونجا واسه چی؟ «عمّه اوغلی!» اونجا چند تا مغازه ی خلاف هست.
- تو کاری نداشته باش. دوس دارم محل کار یه نفر رو که آوازه اش رو شنیدم، ببینم.
شیراله گفت: خدا به خیر بگذرونه. من آدرسش رو بهت میدم؛ تو برو، من عصر میام. کار دستمون ندی؟
یداله پرسان پرسان آدرس ساختمان را در خیابان قلعه مرغی پیدا کرد و جلوی دوطبقه ایستاد. گوشه ی در باز بود. سلام کرد و وارد شد. نگاهی به سروصورت کسانی انداخت که دسته دسته دورهم جمع شده بودند و قمار بازی میکردند. صورت بعضی از آنها ورم کرده بود.
با صدای باز و بسته شدن در یک نفر از جرگه ی آنها جلو آمد و پرسید: تو کی باشی؟ چرا بی اجازه وارد شدی؟ میکده، حمام نیست.
یداله جواب داد: اول اینکه در قفل نبود. دوم اینکه، من بچه ی زنجانم. اومدم ببینیم اینجا کجاس.
مرد جلوتر آمد؛ قمه اش را به کف راهرو فروبرد و گفت: به من میگن نیّت. حالیت شد یا حالیت کنم؟
یداله جوابی نداد.
نیّت گفت: پس بنشین اون گوشه و نیگاه کن. اگه اومدی قمار بازی کنی، هم پاسور داریم، هم «آشیق» و هم چهار برگ.
یداله گفت: اوهوی! قمه ات رو واسه چی توی زمین فروبردی؟
نیّت گفت: معلومه. واسه جنابعالی.
یداله چند قدم جلوتر رفت. کسانی که پاسوربازی میکردند به هیکل و ترکیب راه رفتن یداله نگاه کردند و گفتند: نیّت! بیا و بشین. ولش کن.
یداله با دست راست، قمه ی فولادی شصت سانتی نیّت را از توی خاک بیرون کشید و گفت: حالا واسه شما ثابت میکنم کی هستم! به من می گن «یداله».
مرد گفت: پس معلومه حساب کار دستت نیومد.
یکی از قماربازها داد زد: تا حالا کسی جرأت نکرده به قمه ی اون چپ نیگاه کنه! حالا تو اون رو از زمین بیرون کشیدی؟
یداله جواب داد: «مَنَه خَش دویور». هم به خودش چپ نیگاه میکنم، هم به قمه اش، هم به همه تون.
نیّت با چشمهای از حدقه درآمده، درحالیکه شعله ی لرزان چوب کبریت را به سیگار نزدیک میکرد گفت: به من هم میگن «نیّت ... .
🔵 #ادامه_دارد..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
📚 #زندگینامه داستانی
🌸 #شهید_یدالله_ندرلو
📙 #جرعه_ی_آخر
📝 نویسنده: #مسعود_بابازاده
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠 #قسمت_10
یداله از قطار پیاده شد. پرسان پرسان، آدرس خانه ی دوطبقه ای را در خیابان ابطحی، کوچه ی آذربایجان پیدا کرد. زنگ خانه را به صدا درآورد. شیراله در را باز کرد و پس از سلام و احوالپرسی، او را به اتاق اجاره ای دوازده متری، در طبقه ی همکف راهنمایی کرد. یداله جعبه ی شیرینی را به دست شیراله داد، بند کفش هایش را باز کرد و روی موکت قرمز نشست.
صدای خواننده ی مرد از ضبط صوت به گوش می رسید.
غــــم و درد زندگی، قلبمـو داغـون میکنه
دل بی پناهمــــو، غصــه پریشــون میکنه
دشمن کهنه بـــــوده، با من همیشه زندگی
واسه ی من دیگه این زندگی، نمیشه زندگی
آی نفتی نفتــــــی، سالی سه ماهـــه نفتی
بعد از زمستـــون، روزش سیاهــــــه نفتی
شیراله کبریتی به چراغ نفتی زد و پرسید: عمّه اوغلی از این طرفا پیدات شده! تو کجا و تهرون کجا؟
یداله جواب داد: دایی اوغلی جان! من زنجان دعوا کرده بودم؛ واسه اینکه یه مدت جلوی چشم مأمورا آفتابی نشم، گفتم چند روزی بِرم تهرون و فَک و فامیلم رو ببینم.
صدای ضبط صوت بلند بود. شیراله صدایش را کم کرد و گفت: تو که هرجا بری دعوا باهات هست!
خواننده همچنان می خواند و شیراله هم با او همخوانی میکرد.
به خدا خسته شدم، من دیگه از دوندگی
میشه که یه روز منم، بی غم باشم تو زندگی
یداله در جعبه ی شیرینی را باز کرد و یک قراویه به دهان شیراله گذاشت و گفت: من از دعوا فرار میکنم. دعوا طرف من میاد. حالا تو بگو توی این شهر شلوغ، چیکار میکنی؟
- ای! توی یه مغازه ی خیاطی سَرم به کار خودم مشغوله. اونجا پیش آقا محسن سری دوزی میکنم.
- محل کارت کجاس؟
- خیابون کاج، ساختمون شیرپنجی. حالا بیا سر سفره. شام، بربری و تخم مرغ آب پز داریم.
یداله شب را در خانه ی پسردایی مادرش خوابید. صبح زود بلند شد و بعدازاینکه نمازش را خواند شیراله را صدا زد.
شیراله گفت: عمّه اوغلی! بیدارم. والا من از کارای تو سر در نمیارم. نماز کجا و بعضی از کارای تو کجا!
یداله جواب داد: پدرم از بچگی ما رو به نماز خوندن عادت داده. حتی اگه مهمون خونه مون بیاد، بایس نمازش رو بخونه وگرنه روی خوش نمی بینه.
- شیراله از جایش بلند شد و پرسید: حالا صبحونه چی دوس داری؟
- بریم کله پاچه. مهمون خودم باش.
شیراله دست وصورتش را شست و گفت: مگه من میام زنجان، تو میذاری دست تو جیبم ببرم؟
یداله درحالیکه لباس هایش را می پوشید، پرسید: خیابون «قلعه مرغی» کجاس؟ بعد صبحونه، من رو ببر به ساختمونی که توی اون خیابونه.
- اونجا واسه چی؟ «عمّه اوغلی!» اونجا چند تا مغازه ی خلاف هست.
- تو کاری نداشته باش. دوس دارم محل کار یه نفر رو که آوازه اش رو شنیدم، ببینم.
شیراله گفت: خدا به خیر بگذرونه. من آدرسش رو بهت میدم؛ تو برو، من عصر میام. کار دستمون ندی؟
یداله پرسان پرسان آدرس ساختمان را در خیابان قلعه مرغی پیدا کرد و جلوی دوطبقه ایستاد. گوشه ی در باز بود. سلام کرد و وارد شد. نگاهی به سروصورت کسانی انداخت که دسته دسته دورهم جمع شده بودند و قمار بازی میکردند. صورت بعضی از آنها ورم کرده بود.
با صدای باز و بسته شدن در یک نفر از جرگه ی آنها جلو آمد و پرسید: تو کی باشی؟ چرا بی اجازه وارد شدی؟ میکده، حمام نیست.
یداله جواب داد: اول اینکه در قفل نبود. دوم اینکه، من بچه ی زنجانم. اومدم ببینیم اینجا کجاس.
مرد جلوتر آمد؛ قمه اش را به کف راهرو فروبرد و گفت: به من میگن نیّت. حالیت شد یا حالیت کنم؟
یداله جوابی نداد.
نیّت گفت: پس بنشین اون گوشه و نیگاه کن. اگه اومدی قمار بازی کنی، هم پاسور داریم، هم «آشیق» و هم چهار برگ.
یداله گفت: اوهوی! قمه ات رو واسه چی توی زمین فروبردی؟
نیّت گفت: معلومه. واسه جنابعالی.
یداله چند قدم جلوتر رفت. کسانی که پاسوربازی میکردند به هیکل و ترکیب راه رفتن یداله نگاه کردند و گفتند: نیّت! بیا و بشین. ولش کن.
یداله با دست راست، قمه ی فولادی شصت سانتی نیّت را از توی خاک بیرون کشید و گفت: حالا واسه شما ثابت میکنم کی هستم! به من می گن «یداله».
مرد گفت: پس معلومه حساب کار دستت نیومد.
یکی از قماربازها داد زد: تا حالا کسی جرأت نکرده به قمه ی اون چپ نیگاه کنه! حالا تو اون رو از زمین بیرون کشیدی؟
یداله جواب داد: «مَنَه خَش دویور». هم به خودش چپ نیگاه میکنم، هم به قمه اش، هم به همه تون.
نیّت با چشمهای از حدقه درآمده، درحالیکه شعله ی لرزان چوب کبریت را به سیگار نزدیک میکرد گفت: به من هم میگن «نیّت ... .
🔵 #ادامه_دارد..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🇮🇷 #نماهنگ_وارث
(قطره ای از قدرت نظامی ایران)
🇺🇸 #آمریکا غلط می کند که به ایران حمله کند/دوران بزن و دررو تمام شده است
خواننده:حامدزمانی
🔵 #بسیار_عالی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
(قطره ای از قدرت نظامی ایران)
🇺🇸 #آمریکا غلط می کند که به ایران حمله کند/دوران بزن و دررو تمام شده است
خواننده:حامدزمانی
🔵 #بسیار_عالی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 #افشاگری تکان دهنده فاطمه آلیا:
🔴 معاونت زنان روحانی، لیست اسامی زنان مطلقه ۲۰ تا ۲۵ سال را به سازمان ملل برای کار در آنتالیا ترکیه داد
⛔️ #حراج ناموس ایران
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 معاونت زنان روحانی، لیست اسامی زنان مطلقه ۲۰ تا ۲۵ سال را به سازمان ملل برای کار در آنتالیا ترکیه داد
⛔️ #حراج ناموس ایران
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🌸 روزی تو خواهی آمد از کوچههای باران...
🔵 آقا جان ! بیا و شب سیاهمان را سحر کن...
🌺 #نصر_من_الله_وفتح_قريب
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 آقا جان ! بیا و شب سیاهمان را سحر کن...
🌺 #نصر_من_الله_وفتح_قريب
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 داستان جانسوز یک دختر مظلوم ۲۰۰ میلیونی..
⛔️ #نه_به_تبعیض_و_اشرافیت_دولتی
⛔️ #نه_به_رانت_اختلاس_دروغ
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
⛔️ #نه_به_تبعیض_و_اشرافیت_دولتی
⛔️ #نه_به_رانت_اختلاس_دروغ
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab