This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 مسئولانی که به درد #حکومت_دینی نمیخوردند!!!
⛔️ #وزیران_میلیاردی
⛔️ #اشرافی_گری
⛔️ #کاخ_نشینی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
⛔️ #وزیران_میلیاردی
⛔️ #اشرافی_گری
⛔️ #کاخ_نشینی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
https://s8.picofile.com/file/8293218768/IMG_20170426_195608.jpg
🔵 #خاطره_ای کوتاه از #غواص_شهید_رضا_مهدی_رضایی
💠 #عمليات_كربلاي_۴ بود . شهيد رضا مهدي رضايي ، يكي از دسته هاي غواص گردان حضرت ولی عصر (عج) استان زنجان را فرماندهي مي كرد آنها بايد با طي مسافتي به طول 8 الي 10 كيلومتر ، خود را به بخشي از منطقه ابوالخصيب مي رساندند . هنوز چند كيلومتري از ساحل دور نشده بودند كه آتش پر حجم دشمن باريدن گرفته و عراقي ها با آگاهي از زمان دقيق حمله و محورهاي عملياتي ، نيروهاي عمل كننده را شديدا زير آتش گرفتند . اما بچه ها علي رغم شدت آتش به حركت خود ادامه مي دهند ، خط شکن عملیات بودند وباید بدون هيچ شک و درنگ و ترديدي ،از عرض اروند رود مي گذشتند . مسير حرکت دسته شهيد مهدي رضايي از اهمیت بالایی برخوردار بود و برای همین هم از همه جا بيشتر زير آتش عراقهابود . تيرهاي دوشكا ، تيربار ، كلاش و گلوله هاب خمپاره و آر پی جی ، مثل نقل و نبات مي باريد و نيروهاي شهيد مهدي رضايي يكي بعداز دیگری زخم برداشته و مظلومانه و در سوکت شهید شده و پیکر پاکشون روی آب شناور میشد، کم کم به خطوط عراقیها میرسیدند اما از کل دسته فقط شهيد مهدي رضايي سالم مانده . دستور عقب نشینی سریع و لغو عملیات میرسد، اما شهید مهدی رضایی نمیتواند جنازه همرزمان شو رها کنه و یکی یکی پیکر غواصان شهيد رو از مقابل سنگرهای عراقی دور کرده و با خود به عقب می آورد.
💠 جنازه اکثریت بچه های غواص عملیات کربلایی چهار در منطقه جا ماند و مفقود شد ، اما پیکرهای پاکی که توسط شهید مهدی رضایی عقب کشیده شده بود بعدا در زنجان تشييع و به خاک سپرده شدند .
🌸 #یاد_و_نامشان_جاوید_گرامی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#غواص_شهید_رضا_مهدی_رضایی
شیرمرد زنجانی ، از رزمندگان دلاور و حماسه ساز گردانهای خط شکن استان زنجان در طول دفاع مقدس و فرماندهان غواص عملیات های والفجر ۸ ، کربلایی ۴ و ۵ ، شهادت : اسفندماه ۶۶ ، عملیات والفجر ۱۰ ، منطقه کردستان عراق ( حلبچه )
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🔵 #خاطره_ای کوتاه از #غواص_شهید_رضا_مهدی_رضایی
💠 #عمليات_كربلاي_۴ بود . شهيد رضا مهدي رضايي ، يكي از دسته هاي غواص گردان حضرت ولی عصر (عج) استان زنجان را فرماندهي مي كرد آنها بايد با طي مسافتي به طول 8 الي 10 كيلومتر ، خود را به بخشي از منطقه ابوالخصيب مي رساندند . هنوز چند كيلومتري از ساحل دور نشده بودند كه آتش پر حجم دشمن باريدن گرفته و عراقي ها با آگاهي از زمان دقيق حمله و محورهاي عملياتي ، نيروهاي عمل كننده را شديدا زير آتش گرفتند . اما بچه ها علي رغم شدت آتش به حركت خود ادامه مي دهند ، خط شکن عملیات بودند وباید بدون هيچ شک و درنگ و ترديدي ،از عرض اروند رود مي گذشتند . مسير حرکت دسته شهيد مهدي رضايي از اهمیت بالایی برخوردار بود و برای همین هم از همه جا بيشتر زير آتش عراقهابود . تيرهاي دوشكا ، تيربار ، كلاش و گلوله هاب خمپاره و آر پی جی ، مثل نقل و نبات مي باريد و نيروهاي شهيد مهدي رضايي يكي بعداز دیگری زخم برداشته و مظلومانه و در سوکت شهید شده و پیکر پاکشون روی آب شناور میشد، کم کم به خطوط عراقیها میرسیدند اما از کل دسته فقط شهيد مهدي رضايي سالم مانده . دستور عقب نشینی سریع و لغو عملیات میرسد، اما شهید مهدی رضایی نمیتواند جنازه همرزمان شو رها کنه و یکی یکی پیکر غواصان شهيد رو از مقابل سنگرهای عراقی دور کرده و با خود به عقب می آورد.
💠 جنازه اکثریت بچه های غواص عملیات کربلایی چهار در منطقه جا ماند و مفقود شد ، اما پیکرهای پاکی که توسط شهید مهدی رضایی عقب کشیده شده بود بعدا در زنجان تشييع و به خاک سپرده شدند .
🌸 #یاد_و_نامشان_جاوید_گرامی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#غواص_شهید_رضا_مهدی_رضایی
شیرمرد زنجانی ، از رزمندگان دلاور و حماسه ساز گردانهای خط شکن استان زنجان در طول دفاع مقدس و فرماندهان غواص عملیات های والفجر ۸ ، کربلایی ۴ و ۵ ، شهادت : اسفندماه ۶۶ ، عملیات والفجر ۱۰ ، منطقه کردستان عراق ( حلبچه )
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Forwarded from Deleted Account
✨✨✨
#زندگینامه داستانی📕
#شهید یدالله ندرلو
✨جرعهیآخر✨
#نویسنده: مسعود بابازاده
💠قسمت 1 💠
🌷🌷🌷🌷
یداله از پشت شیشه ی اتوبوس بیرون را نگاه کرد. مسافرها وسایل خود را جمع وجور کردند. اتوبوس رو به روی اداره ی دخانیات تهران سرعتش را کم کرد و داخل گاراژ «زنجان تور» پیچید.
یداله کُتش را پوشید. شاگرد راننده پایین پرید و درِ صندوق بار را باز کرد. مسافرها بارهایشان را سوا کردند. شاگرد راننده سَرش را داخل اتاقک برد، شاخِ بزی را کشید و به وسط حیاط هُل داد. صاحب بز اخم کرد و بز را کشان کشان، از گاراژ بیرون برد.
راننده ماشین را خاموش کرد و گفت: مش یدی! کار ما رو میبینی؟ حالا شدیم ماشین باری.
یداله خندید. جعبه ی شیرینی اش را برداشت و راه افتاد.
راننده صدایش زد: مش یدی! ناهار پیش ما باش. یه لقمه نون پیدا میشه.
- نوکرتم داداش. رسید.
- تو و تهرون؟ کجا میری؟
- راستش یکی از فامیلا پیغوم فرستاده بیا تهرون. تا دلت بخواد کار هست.
راننده تا درِ گاراژ او را همراهی کرد. از بلندگوی مسجد صدای اذان ظهر به گوش میرسید. یداله با اتوبوس دوطبقه به میدان راه آهن رفت. دور و برش را نگاه کرد. از میوه فروشی انگور خرید و پرسید: ببخشین! یه قهوه خونه میخوام که ناهار بخورم.
میوه فروش جواب داد: اینجا تا دلت بخواد قهوه خونه هست؛ اما «ذبیح قهوه چی» بهتره.
- آدرسش کجاس؟
- برو داخل بازارچه دریانی، کنار مسافرخونه ی مسلمی، قهوه خونهی دودهنه.
یداله وارد بازارچه شد. صدای ترانه های مختلف از مغازه ها به گوش میرسید. خواننده ی مرد میخواند:
چشم و دلم منتظره✨ آه من بی اثره
دو تا چشمام به دره✨که تو پیدا بشی
دل میگه باز گریه کنم، بر غمت شکوه کنم✨که تو رسوا بِشی
جلوی قهوه خانه ی دودهنه ایستاد. نگاهی انداخت و در را باز کرد. سروصدای مشتری ها و دود سیگار و قلیان بیرون زد.
همه ی چشمها به هیکل تازه وارد دوخته شد. یداله سلام داد. قهوه چی نگاهی به تازه وارد کرد و گفت: خوش اومدی جوون.
یداله نگاهش را چرخاند و روی صندلی چوبی ای نشست. از گوشه و کنار صدای قاه قاه خنده و حرفهای نامفهوم شنیده میشد. جوان مو فرفری که یقه ی پیراهن سفیدش به اندازه ی یک وجب باز بود و شلوار لی به تن داشت، تندوتند، تسبیحِ دانه درشتش را در دستش میچرخاند. صدای ترانه ادامه داشت.
من که در این شهر غریب✨عاشقی بیکَسم
لقمه ی نون اشک روون✨ای خدا مونسم
قهوه چی مشغول بردن چای و دیزی و جمع وجور کردن میزها بود. جوان مو فرفری پُکی به قلیان زد؛ زیرچشمی، نگاهی به هیکل تازه وارد انداخت و لبش را گاز گرفت.
یداله سفارش دیزی داد. چند نفر کارگر که ابزار کارشان را زیر میز گذاشته بودند به او گوشت کوبیده و نان سنگک تعارف کردند. قهوه چی دیزی سفالی و چندتکه نان را توی سینی گذاشت و به طرف تازه وارد قدم برداشت. مو فرفری چشمکی به او زد.
یداله سه خوشه ی بزرگ از انگورهای طلایی را که درراه خریده بود، جدا کرد. آنها را زیر شیر آب شست و دو خوشه توی بشقاب کارگرها گذاشت.
قهوه چی سینی پُر را به دست تازه وارد داد و پرسید: پسرم! مسافری؟ اهل کجایی؟
یداله آبِ دیزی را توی کاسه خالی کرد و جواب داد: «زنگانلی.»
قهوه چی به طرف مو فرفری برگشت و با هم درگوشی حرف زدند. یداله نانها را تکه تکه کرد و صدا زد: «دَدَه! قربان اولوم» سه، چارتا نون اضافه و یه کاسه ترشی هم بیار.»
قهوه چی نان و ترشی را جلوی او گذاشت و پرسید: «آدین نه دی؟»
یداله قاشق را به دهان برد و به چشم های قهوه چی زل زد. رنگ از رخ قهوه چی پرید و به طرف سکوی سماور برگشت.
مو فرفری نگاهی به لقمه های مسافر کرد؛ دود قلیان را از دو سه متری به طرفش فوت کرد و به چند نفر از جوانها چشمک زد.
یداله مشغول کوبیدن دیزی شد و از قهوه چی خواست یک پارچ دوغ برایش بیاورد.
یکی از جوانها داد زد: آی قارداش ! دوغ رو بذار واسه شهر خودتون.
یداله لقمه ای در دهان گذاشت و آب ترشی را سر کشید. دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «الله شُکر!»
کارگرها هم دستهایشان را به سوی آسمان بلند کردند. یکی از آنها از یداله پرسید: اجازه میدی حساب کنیم؟
یداله چشم از رستوران روبه رویی برداشت و جواب داد: نه داداش. قربون مرامتون.
مردی تلوتلوخوران از رستوران روبه رویی بیرون آمد و درحالیکه آواز میخواند، یک قدم توی قهوه خانه گذاشت.
مستی هم درد منو، دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده، منو رها نمیکنه
قهوه چی رو به او کرد و گفت: برو بیرون.
مرد پشتش را به یخچال تکیه داد و باز به خواندن ادامه داد:
شب که از راه میرسه، غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شهر، باز صدای پاش م ... یا... د.
قهوه چی گفت: مگه نگفتم برو بیرون. روزی چند بار شماها رو بیرون کنم؟
- ف ... فقط یه ... یه چای قندپهلو میخوام! یه ... یه چای.
قهوه چی او را به بیرون هُل داد و گفت: چند دفعه بهت بگم؟ اگه مستی، ممنوعه بیایی اینجا!
🌷🌷🌷🌷
#ادامه دارد...
🇮🇷 @defa_zn
#زندگینامه داستانی📕
#شهید یدالله ندرلو
✨جرعهیآخر✨
#نویسنده: مسعود بابازاده
💠قسمت 1 💠
🌷🌷🌷🌷
یداله از پشت شیشه ی اتوبوس بیرون را نگاه کرد. مسافرها وسایل خود را جمع وجور کردند. اتوبوس رو به روی اداره ی دخانیات تهران سرعتش را کم کرد و داخل گاراژ «زنجان تور» پیچید.
یداله کُتش را پوشید. شاگرد راننده پایین پرید و درِ صندوق بار را باز کرد. مسافرها بارهایشان را سوا کردند. شاگرد راننده سَرش را داخل اتاقک برد، شاخِ بزی را کشید و به وسط حیاط هُل داد. صاحب بز اخم کرد و بز را کشان کشان، از گاراژ بیرون برد.
راننده ماشین را خاموش کرد و گفت: مش یدی! کار ما رو میبینی؟ حالا شدیم ماشین باری.
یداله خندید. جعبه ی شیرینی اش را برداشت و راه افتاد.
راننده صدایش زد: مش یدی! ناهار پیش ما باش. یه لقمه نون پیدا میشه.
- نوکرتم داداش. رسید.
- تو و تهرون؟ کجا میری؟
- راستش یکی از فامیلا پیغوم فرستاده بیا تهرون. تا دلت بخواد کار هست.
راننده تا درِ گاراژ او را همراهی کرد. از بلندگوی مسجد صدای اذان ظهر به گوش میرسید. یداله با اتوبوس دوطبقه به میدان راه آهن رفت. دور و برش را نگاه کرد. از میوه فروشی انگور خرید و پرسید: ببخشین! یه قهوه خونه میخوام که ناهار بخورم.
میوه فروش جواب داد: اینجا تا دلت بخواد قهوه خونه هست؛ اما «ذبیح قهوه چی» بهتره.
- آدرسش کجاس؟
- برو داخل بازارچه دریانی، کنار مسافرخونه ی مسلمی، قهوه خونهی دودهنه.
یداله وارد بازارچه شد. صدای ترانه های مختلف از مغازه ها به گوش میرسید. خواننده ی مرد میخواند:
چشم و دلم منتظره✨ آه من بی اثره
دو تا چشمام به دره✨که تو پیدا بشی
دل میگه باز گریه کنم، بر غمت شکوه کنم✨که تو رسوا بِشی
جلوی قهوه خانه ی دودهنه ایستاد. نگاهی انداخت و در را باز کرد. سروصدای مشتری ها و دود سیگار و قلیان بیرون زد.
همه ی چشمها به هیکل تازه وارد دوخته شد. یداله سلام داد. قهوه چی نگاهی به تازه وارد کرد و گفت: خوش اومدی جوون.
یداله نگاهش را چرخاند و روی صندلی چوبی ای نشست. از گوشه و کنار صدای قاه قاه خنده و حرفهای نامفهوم شنیده میشد. جوان مو فرفری که یقه ی پیراهن سفیدش به اندازه ی یک وجب باز بود و شلوار لی به تن داشت، تندوتند، تسبیحِ دانه درشتش را در دستش میچرخاند. صدای ترانه ادامه داشت.
من که در این شهر غریب✨عاشقی بیکَسم
لقمه ی نون اشک روون✨ای خدا مونسم
قهوه چی مشغول بردن چای و دیزی و جمع وجور کردن میزها بود. جوان مو فرفری پُکی به قلیان زد؛ زیرچشمی، نگاهی به هیکل تازه وارد انداخت و لبش را گاز گرفت.
یداله سفارش دیزی داد. چند نفر کارگر که ابزار کارشان را زیر میز گذاشته بودند به او گوشت کوبیده و نان سنگک تعارف کردند. قهوه چی دیزی سفالی و چندتکه نان را توی سینی گذاشت و به طرف تازه وارد قدم برداشت. مو فرفری چشمکی به او زد.
یداله سه خوشه ی بزرگ از انگورهای طلایی را که درراه خریده بود، جدا کرد. آنها را زیر شیر آب شست و دو خوشه توی بشقاب کارگرها گذاشت.
قهوه چی سینی پُر را به دست تازه وارد داد و پرسید: پسرم! مسافری؟ اهل کجایی؟
یداله آبِ دیزی را توی کاسه خالی کرد و جواب داد: «زنگانلی.»
قهوه چی به طرف مو فرفری برگشت و با هم درگوشی حرف زدند. یداله نانها را تکه تکه کرد و صدا زد: «دَدَه! قربان اولوم» سه، چارتا نون اضافه و یه کاسه ترشی هم بیار.»
قهوه چی نان و ترشی را جلوی او گذاشت و پرسید: «آدین نه دی؟»
یداله قاشق را به دهان برد و به چشم های قهوه چی زل زد. رنگ از رخ قهوه چی پرید و به طرف سکوی سماور برگشت.
مو فرفری نگاهی به لقمه های مسافر کرد؛ دود قلیان را از دو سه متری به طرفش فوت کرد و به چند نفر از جوانها چشمک زد.
یداله مشغول کوبیدن دیزی شد و از قهوه چی خواست یک پارچ دوغ برایش بیاورد.
یکی از جوانها داد زد: آی قارداش ! دوغ رو بذار واسه شهر خودتون.
یداله لقمه ای در دهان گذاشت و آب ترشی را سر کشید. دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «الله شُکر!»
کارگرها هم دستهایشان را به سوی آسمان بلند کردند. یکی از آنها از یداله پرسید: اجازه میدی حساب کنیم؟
یداله چشم از رستوران روبه رویی برداشت و جواب داد: نه داداش. قربون مرامتون.
مردی تلوتلوخوران از رستوران روبه رویی بیرون آمد و درحالیکه آواز میخواند، یک قدم توی قهوه خانه گذاشت.
مستی هم درد منو، دیگه دوا نمیکنه
غم با من زاده شده، منو رها نمیکنه
قهوه چی رو به او کرد و گفت: برو بیرون.
مرد پشتش را به یخچال تکیه داد و باز به خواندن ادامه داد:
شب که از راه میرسه، غربتم باهاش میاد
توی کوچه های شهر، باز صدای پاش م ... یا... د.
قهوه چی گفت: مگه نگفتم برو بیرون. روزی چند بار شماها رو بیرون کنم؟
- ف ... فقط یه ... یه چای قندپهلو میخوام! یه ... یه چای.
قهوه چی او را به بیرون هُل داد و گفت: چند دفعه بهت بگم؟ اگه مستی، ممنوعه بیایی اینجا!
🌷🌷🌷🌷
#ادامه دارد...
🇮🇷 @defa_zn
🌺 #شهید_سید_مرتضی_آوینی
زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ بی خون خدا مرده ای بیش نیست ...
🇮🇷 #شهادت عزیزان نیروی انتظامی را تسلیت می گوییم .
🌸 #نامشان_گرامی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ بی خون خدا مرده ای بیش نیست ...
🇮🇷 #شهادت عزیزان نیروی انتظامی را تسلیت می گوییم .
🌸 #نامشان_گرامی
✅ #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🔴 #داعش و مزدوران وطن فروش را جر خواهیم داد
🇮🇷 انتقام خون عزیزان #مرزبان را از جنایتکاران تکفیری جیش العدل خواهیم گرفت
🔵 منتظر خشم بچه شیعه ها باشید .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🇮🇷 انتقام خون عزیزان #مرزبان را از جنایتکاران تکفیری جیش العدل خواهیم گرفت
🔵 منتظر خشم بچه شیعه ها باشید .
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 لعن الله آل سعود
لعنت خدا برحامیان تروریست های تکفیری جیش العدل
🔴 لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ
⚫️ #الشجرة_الملعونة
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
لعنت خدا برحامیان تروریست های تکفیری جیش العدل
🔴 لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ
⚫️ #الشجرة_الملعونة
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
https://s9.picofile.com/file/8293266526/g_8PmGbvkWMXPvhpAcPjHMXwYvbQPn57bDrDCjAprWShaH_ee5Vj_UBHx0eV8LSXV7xAn40C3g_s_1_d_no_nu_ip.jpeg
🌺 بنازم #همت شیران #حیدر را
غیرت شیعه اگر جنبد و بیدار شود
سر هر داعشی رذل سرِ دار شود
دشمن پست اگر قصد حرم را بکند
راهیِ علقمه عباسِ علمدار شود
نسل هر داعشیِ سگ صفت از بیخ زند
ارتش شیعه اگر راهی پیکار شود
بخدا سینه زنِ مست حسین بن علی
نهراسد ز کسی میثم تمّار شود
داعشی زوزه مکش سر به سر شیعه مزار
می کُشم هر که مرا باعث آزار شود
حضرت صاحبِ ما آمدنَش نزدیک است
و عجب زلزله ای لحظه دیدار شود
وای بر نسل زنا وای بر آن لشگر کفر
وارد جنگ اگر حیدر کرّار شود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🌺 بنازم #همت شیران #حیدر را
غیرت شیعه اگر جنبد و بیدار شود
سر هر داعشی رذل سرِ دار شود
دشمن پست اگر قصد حرم را بکند
راهیِ علقمه عباسِ علمدار شود
نسل هر داعشیِ سگ صفت از بیخ زند
ارتش شیعه اگر راهی پیکار شود
بخدا سینه زنِ مست حسین بن علی
نهراسد ز کسی میثم تمّار شود
داعشی زوزه مکش سر به سر شیعه مزار
می کُشم هر که مرا باعث آزار شود
حضرت صاحبِ ما آمدنَش نزدیک است
و عجب زلزله ای لحظه دیدار شود
وای بر نسل زنا وای بر آن لشگر کفر
وارد جنگ اگر حیدر کرّار شود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 #دیرین_دیرین
🔴 این قسمت لیمو عمانی
🔵 در انتخابات رای قیمهای ندین!
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 این قسمت لیمو عمانی
🔵 در انتخابات رای قیمهای ندین!
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⛔️ ۴سال فقط حرف
⛔️ ۴سال فقط شعار
⛔️ ۴سال کاندیداتوری
🔵 خسته شدیم از این همه #دروغ و #وعده_های سرخرمن
✅ #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
⛔️ ۴سال فقط شعار
⛔️ ۴سال کاندیداتوری
🔵 خسته شدیم از این همه #دروغ و #وعده_های سرخرمن
✅ #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 جناب #روحانی و وزیران میلیاردش کجاها زندگی می کنند!؟
🔴 آدرس و اطلاعات خونه های نجومی مسئولان
#شمرون_نشین و #لواسون_نشین
🚫 قابل توجه آرزومندان مسکن مهر
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 آدرس و اطلاعات خونه های نجومی مسئولان
#شمرون_نشین و #لواسون_نشین
🚫 قابل توجه آرزومندان مسکن مهر
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Forwarded from دل باخته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه_انتخاباتی_حاج_حسین_یکتا_به_1396
<unknown>
🔴 یک ماه کارها را تعطیل کنیم/اگر دوباره بیایند ریشه ی شما را میزنند!
🔵 توصیه های انتخاباتی سردار #حاج_حسین_یکتا
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔵 توصیه های انتخاباتی سردار #حاج_حسین_یکتا
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 واکنش کلید دار خوش قول به فرمایشات #مقام_معظم_رهبری
🔴 #روحانی : لازم نیست قول بدهم!
🔵 یادآوری/ رهبرانقلاب: به مردم قول بدهید برای بازکردن گرهها نگاهتان به بیرون از مرزها نباشد
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 #روحانی : لازم نیست قول بدهم!
🔵 یادآوری/ رهبرانقلاب: به مردم قول بدهید برای بازکردن گرهها نگاهتان به بیرون از مرزها نباشد
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
https://s8.picofile.com/file/8293326042/IMG_20170427_230537_849.jpg
🔴 #خاطره_ای زیبا از #غواص_شهید_یوسف_قربانی
💠 از كارهایی که شهيد يوسف قربانی علاقه وافری بهش داشت ، نقاشی و نوشتن شعر و قطعه ادبی بر در و ديوار چادرها بود و هرجا كه مي رفت، شعر یا شکلی هنری ازخود به یادگار می گذاشت و هرچه هم بچه ها بهش میگفتند که اینکار را نکن ، اصلا گوش نمیداد و در نهان و آشکار به كارش ادامه میداد.
💠 یک روز همین کارش حسابی مشکل درست کرد و چندساعتی تو دردسر عجیبی افتاد ، جریانش هم از این قراره که يك روز تو مقر آموزشی لشگر ۳۱ عاشورا بعداز پایان کلاسها،كچ را برداشته وباخط زیبایی آيه " فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما" را روي تخته سياه می نویسد .
💠 این آیه شریفه مورد سواستفاده سازمان تروریستی منافقین خلق (مجاهدين) قرار گرفته و سرخط آرم و نشان پرچم شون بود و واسه همین هم از اول انقلاب بین بچه حزب الهی ها اینطور جا افتاده بود که هرکس خیلی از این آیه استفاده کنه ، حتما از اعضای منافقینه ، آن روزها هم این گروهک وطن فروش باصدام بعثی روهم ریخته و تو محورهای عملیاتی واسه عراق جاسوسی میکرد و برای همین هم اوضاع حسابی امنیتی و نیروهای حفاظت همه جاحضور داشتند ، آن روز هم حرکت بی منظور یوسف از نظرها پنهان نمانده و بچههای اطلاعات وحفاظت حسابی بهش مشکوک شده و به عنوان منافق نفوذی بازداشت و برای تحقیقات بیشتر به ستاد لشگر منتقل میکنند .
💠 یوسف هم که عاشق هیجان و ماجرا جویی بود، بدون هیچ اعتراض و مقاومتی آروم و بی حرف باهاشون رفته و منتظر بقیه داستان میشه ، بچه های حفاظت هم واسه تخلیه اطلاعاتی يكي از نیروهاشون را به عنوان سرباز فراری همراه او می كنند ، طرف هم واسه اینکه ماموریت شو خوب انجام بده،حسابی گردو خاک راه انداخته و شروع به بدگویی و انتقاد از امام و انقلاب میکنه .
💠 یوسف که از دوران نوجوانی دلباخته مرام و مسلک پیرجماران واز عاشقان صادق انقلاب بود با شنیدن حرفهای زشت و مزخرفات پسره ،حسابی از كوره در رفته و باخشم و عصبانت شروع به زدنش میکنه و اونقدر جدی و محکم کتکش میزنه که صدای ناله و فریادهاش فضای ستاد را پر میکنه و چند نفر با سرعت خود را رسانیده و با خواهش و تمنا پسره را از زیر مشت و لگدش نجات می دهند .
💠 خلاصه کتک کاری و خشم یوسف ، صداقت پاک شو آشکار کرده و از طرفی هم فرماندهان گردان دنبالش آمده و آزاد میشود،هنگام خروج از ستاد ازش می پرسند که آخه تو با این سابقه درخشان و این همه عشق و علاقه به امام و انقلاب ،چرا با نوشتن اين آيه همه را بخودت مشکوک کردی ؟ یوسف هم خنده کنان ميگويد: اين آيه زیبای قرآنه!حالا اگه ديگران از آن سوءاستفاده کرده و به بيراهه رفته اند ، گناه من و قرآن چیه ؟!
🌸 #یاد_و_نامش_جاوید_گرامی
🌺 #غواص_شهید_یوسف_قربانی
شیرمرد زنجانی ، معاونت گروهان غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج_استان_زنجان در عملیات های عاشورایی #کربلای_۴_و_۵ ، #شهادت : دیماه ۱۳۶۵ _ منطقه عملیاتی #شلمچه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🔴 #خاطره_ای زیبا از #غواص_شهید_یوسف_قربانی
💠 از كارهایی که شهيد يوسف قربانی علاقه وافری بهش داشت ، نقاشی و نوشتن شعر و قطعه ادبی بر در و ديوار چادرها بود و هرجا كه مي رفت، شعر یا شکلی هنری ازخود به یادگار می گذاشت و هرچه هم بچه ها بهش میگفتند که اینکار را نکن ، اصلا گوش نمیداد و در نهان و آشکار به كارش ادامه میداد.
💠 یک روز همین کارش حسابی مشکل درست کرد و چندساعتی تو دردسر عجیبی افتاد ، جریانش هم از این قراره که يك روز تو مقر آموزشی لشگر ۳۱ عاشورا بعداز پایان کلاسها،كچ را برداشته وباخط زیبایی آيه " فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما" را روي تخته سياه می نویسد .
💠 این آیه شریفه مورد سواستفاده سازمان تروریستی منافقین خلق (مجاهدين) قرار گرفته و سرخط آرم و نشان پرچم شون بود و واسه همین هم از اول انقلاب بین بچه حزب الهی ها اینطور جا افتاده بود که هرکس خیلی از این آیه استفاده کنه ، حتما از اعضای منافقینه ، آن روزها هم این گروهک وطن فروش باصدام بعثی روهم ریخته و تو محورهای عملیاتی واسه عراق جاسوسی میکرد و برای همین هم اوضاع حسابی امنیتی و نیروهای حفاظت همه جاحضور داشتند ، آن روز هم حرکت بی منظور یوسف از نظرها پنهان نمانده و بچههای اطلاعات وحفاظت حسابی بهش مشکوک شده و به عنوان منافق نفوذی بازداشت و برای تحقیقات بیشتر به ستاد لشگر منتقل میکنند .
💠 یوسف هم که عاشق هیجان و ماجرا جویی بود، بدون هیچ اعتراض و مقاومتی آروم و بی حرف باهاشون رفته و منتظر بقیه داستان میشه ، بچه های حفاظت هم واسه تخلیه اطلاعاتی يكي از نیروهاشون را به عنوان سرباز فراری همراه او می كنند ، طرف هم واسه اینکه ماموریت شو خوب انجام بده،حسابی گردو خاک راه انداخته و شروع به بدگویی و انتقاد از امام و انقلاب میکنه .
💠 یوسف که از دوران نوجوانی دلباخته مرام و مسلک پیرجماران واز عاشقان صادق انقلاب بود با شنیدن حرفهای زشت و مزخرفات پسره ،حسابی از كوره در رفته و باخشم و عصبانت شروع به زدنش میکنه و اونقدر جدی و محکم کتکش میزنه که صدای ناله و فریادهاش فضای ستاد را پر میکنه و چند نفر با سرعت خود را رسانیده و با خواهش و تمنا پسره را از زیر مشت و لگدش نجات می دهند .
💠 خلاصه کتک کاری و خشم یوسف ، صداقت پاک شو آشکار کرده و از طرفی هم فرماندهان گردان دنبالش آمده و آزاد میشود،هنگام خروج از ستاد ازش می پرسند که آخه تو با این سابقه درخشان و این همه عشق و علاقه به امام و انقلاب ،چرا با نوشتن اين آيه همه را بخودت مشکوک کردی ؟ یوسف هم خنده کنان ميگويد: اين آيه زیبای قرآنه!حالا اگه ديگران از آن سوءاستفاده کرده و به بيراهه رفته اند ، گناه من و قرآن چیه ؟!
🌸 #یاد_و_نامش_جاوید_گرامی
🌺 #غواص_شهید_یوسف_قربانی
شیرمرد زنجانی ، معاونت گروهان غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج_استان_زنجان در عملیات های عاشورایی #کربلای_۴_و_۵ ، #شهادت : دیماه ۱۳۶۵ _ منطقه عملیاتی #شلمچه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#آشنایی با #شهدا ، #رزمندگان ، #سرداران ، #غواصان
#استان_زنجان
#زنجان دیار #غواصان_دریادل
#گردان_حضرت_علی_اصغر_استان_زنجان
#گردان_حضرت_ولیعصر_استان_زنجان
#سرداران_رزمندگان_استان_زنجان
#غواصان_شهید
✅به کانال #دل_باخته بپیوندید.
🇮🇷 https://telegram.me/pcdrab
✅وبلاگ #دل_باخته
🅱 Pcdr.parsiblog.com
🔴 آشغال عوضی صلاح الدین فاروقی فرمانده مزدور و بزدل گروهک تروریستی جیش العدل قاتل مرزبانان ایران اسلامی
🚫 ننه اش را به عزایش می نشانیم
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🚫 ننه اش را به عزایش می نشانیم
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Forwarded from دل باخته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #نماهنگ_مذهبی
🌺 بی تو ای صاحب زمان 🌺
🔵 با صدای زیبای #جواد_مقدم
💠 شنیدنی و کم حجم
👥 #دل_باخته
🆔 https://telegram.me/pcdrab
🌺 بی تو ای صاحب زمان 🌺
🔵 با صدای زیبای #جواد_مقدم
💠 شنیدنی و کم حجم
👥 #دل_باخته
🆔 https://telegram.me/pcdrab
🇮🇷 #حضرت_امام_خمینی_ره :
هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.
✅ #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🇮🇷 #حضرت_آیت_الله_خامنه_ای :
کسی که در نظام مسئولیتی دارد ولی آرمانهای آن را آنگونه که امام بزرگوار گفته است،دردل قبول ندارد آن پست برای او حرام شرعی است
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
کسی که در نظام مسئولیتی دارد ولی آرمانهای آن را آنگونه که امام بزرگوار گفته است،دردل قبول ندارد آن پست برای او حرام شرعی است
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔴 بادیدن و شنیدن بعضی حرفها ، آدم یاد قصه چوپان دروغگو می افته ..!
🔵 #دروغگو_دشمن_خداست
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
🔵 #دروغگو_دشمن_خداست
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 telegram.me/pcdrab
🔴 دولت از چی می ترسد؟
🔹🔸چند ساعت مانده به آغاز نخستین مناظره، ستاد انتخابات کشور، که ظاهرا در حال حرکت برای بدل شدن به ستاد انتخابات آقای روحانی است، موضوع مناظره را از اجتماعی-اقتصادی به اجتماعی-فرهنگی تغییر داد.
♦️معنای این کار چیست؟ آیا ما باید فکری جز این بکنیم که دولت از مناظره اقتصادی وحشت کرده است؟ و بدتر از آن، چه فکری می توان کرد جز اینکه وقتی دو ساعت مانده به مناظره موضوع را عوض می کنند، هدفشان در تنگنا قرار دادن کاندیداهای انقلابی است؟ مردم ایستاده اند و این بدعت ها و بداخلاقی ها را می بینند. چه اهمیتی دارد که موضوع مناظره چیست؟
♦️انقلابیون می دانند که باید درباره دردهای مردم حرف بزنند و همین کار را خواهند کرد. آقای روحانی هم بیاید بحث فرهنگی بکند. خیلی هم خوب است؛ یک دلیل دیگر است، اضافه بر ده ها دلیل پیشین که به ملت ایران می گفت روحانی کاری برای زندگی و معیشت آنها نکرده که بخواهد از آن حرفی بزند.
✍ #مهدی_محمدے
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
🔹🔸چند ساعت مانده به آغاز نخستین مناظره، ستاد انتخابات کشور، که ظاهرا در حال حرکت برای بدل شدن به ستاد انتخابات آقای روحانی است، موضوع مناظره را از اجتماعی-اقتصادی به اجتماعی-فرهنگی تغییر داد.
♦️معنای این کار چیست؟ آیا ما باید فکری جز این بکنیم که دولت از مناظره اقتصادی وحشت کرده است؟ و بدتر از آن، چه فکری می توان کرد جز اینکه وقتی دو ساعت مانده به مناظره موضوع را عوض می کنند، هدفشان در تنگنا قرار دادن کاندیداهای انقلابی است؟ مردم ایستاده اند و این بدعت ها و بداخلاقی ها را می بینند. چه اهمیتی دارد که موضوع مناظره چیست؟
♦️انقلابیون می دانند که باید درباره دردهای مردم حرف بزنند و همین کار را خواهند کرد. آقای روحانی هم بیاید بحث فرهنگی بکند. خیلی هم خوب است؛ یک دلیل دیگر است، اضافه بر ده ها دلیل پیشین که به ملت ایران می گفت روحانی کاری برای زندگی و معیشت آنها نکرده که بخواهد از آن حرفی بزند.
✍ #مهدی_محمدے
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
Telegram
دل باخته
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .
از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .
از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com