This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️درحالیکه در آمریکا
جوان۱۷ساله به دلیل نداشتن بیمه بستری نمیشود تا بمیرد🙁
♨️در اسپانیا و ایتالیا
پیرها را بدون رسیدگی رها میکنند تا بمیرند و ظرفیت بیمارستانها در فرانسه به هشدار رسیده🙄
ما در نقاهتگاه۱۰۰۰تخت خوابی برای حفظ روحیه بیمار جشن تولد میگیریم😍😁
#من_و_تو_از_کرونا_قوی_تریم
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
جوان۱۷ساله به دلیل نداشتن بیمه بستری نمیشود تا بمیرد🙁
♨️در اسپانیا و ایتالیا
پیرها را بدون رسیدگی رها میکنند تا بمیرند و ظرفیت بیمارستانها در فرانسه به هشدار رسیده🙄
ما در نقاهتگاه۱۰۰۰تخت خوابی برای حفظ روحیه بیمار جشن تولد میگیریم😍😁
#من_و_تو_از_کرونا_قوی_تریم
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نماهنگ | #پوتین_سفید
تقدیم به شهدای سلامت و همه عزیزانی که این روزا برای سلامت ما تلاش می کنند🌺
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
تقدیم به شهدای سلامت و همه عزیزانی که این روزا برای سلامت ما تلاش می کنند🌺
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#معرفی کتاب
📖 #کتاب_خوب📚 بخوانیم👀
📓نام کتاب: #پرواز_تا_بی_نهایت
👤نویسنده: محمد طاهری آذر
💬 حاج حسین یکتا: [کتاب] "پرواز تا بی نهایت" یک دوره عرفان هست. هر صفحه یک خاطره هست؛ از کودکی تا شهادت. یک دوره عرفان! من سه چهار بار خوندم، هر دفعه هم یک شکم سیر گریه کردم.
📗 موضوع کتاب "پرواز تا بی نهایت" یادنامه شهید امیر سرلشکر خلبان #عباس_بابایی است که شامل بیش از ۱۰۰ خاطره از زبان خانواده، همسر و دوستان و اطرافیان و همکاران شهید است و این کتاب به وصیتنامه ایشان و عکسهایشان مزین شده است 😊👍
#تعطیلات_کرونایی😷
#کتاب_خوب_راهگشاست🌱
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
📖 #کتاب_خوب📚 بخوانیم👀
📓نام کتاب: #پرواز_تا_بی_نهایت
👤نویسنده: محمد طاهری آذر
💬 حاج حسین یکتا: [کتاب] "پرواز تا بی نهایت" یک دوره عرفان هست. هر صفحه یک خاطره هست؛ از کودکی تا شهادت. یک دوره عرفان! من سه چهار بار خوندم، هر دفعه هم یک شکم سیر گریه کردم.
📗 موضوع کتاب "پرواز تا بی نهایت" یادنامه شهید امیر سرلشکر خلبان #عباس_بابایی است که شامل بیش از ۱۰۰ خاطره از زبان خانواده، همسر و دوستان و اطرافیان و همکاران شهید است و این کتاب به وصیتنامه ایشان و عکسهایشان مزین شده است 😊👍
#تعطیلات_کرونایی😷
#کتاب_خوب_راهگشاست🌱
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
-چرا تو زندگی انقد حادثه های تلخ هست؟ 🙁
+سر یه سفره، ممکنه هم ترشی و فلفل🍡 باشه، هم شیرینی و مربا🍯
بچه ها فقط شیرینی و مربا رو دوست دارن، ولی بزرگترا هردوتا رو دوست دارن😁
اتفاقات تلخ هم یه برکاتی داره😍:
1. توجه ما رو به خدا جلب میکنه☺️
2. استعدادهای آدما رو شکوفا میکنه😉
3. کفاره گناهان و لغزش هامون میشه🙃
4. قدر نعمتها رو بیشتر میدونیم😌
5. غرور بیجا رو میشکنه🙂
آدما در مقابل این حوادث سه گروه میشن:
+یه سریا تا دچار سختی میشن جیغ میزنن😕: "و اذا مسه الشر جزوعا"
+یه سریا صبر میکنن🙂: "و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للّه و انا اليه راجعون"
+یه سریا به استقبال سختیا میرن😍: "و منهم من ینتظر"
#انگیزه_طوری 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
+سر یه سفره، ممکنه هم ترشی و فلفل🍡 باشه، هم شیرینی و مربا🍯
بچه ها فقط شیرینی و مربا رو دوست دارن، ولی بزرگترا هردوتا رو دوست دارن😁
اتفاقات تلخ هم یه برکاتی داره😍:
1. توجه ما رو به خدا جلب میکنه☺️
2. استعدادهای آدما رو شکوفا میکنه😉
3. کفاره گناهان و لغزش هامون میشه🙃
4. قدر نعمتها رو بیشتر میدونیم😌
5. غرور بیجا رو میشکنه🙂
آدما در مقابل این حوادث سه گروه میشن:
+یه سریا تا دچار سختی میشن جیغ میزنن😕: "و اذا مسه الشر جزوعا"
+یه سریا صبر میکنن🙂: "و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للّه و انا اليه راجعون"
+یه سریا به استقبال سختیا میرن😍: "و منهم من ینتظر"
#انگیزه_طوری 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅استراتژی ماهی بادکنکی🐡
من و شما هم باید اعتماد به نفس مون رو افزایش بدیم هم باید تیغ هایی داشته باشیم که تو این جنگ رسانه ای کرونایی کمکمون کنه...🙄
#قسمت_دوم
#سواد_رسانه
#آنتی_کرونا
#ویروس_رسانه_ای
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
من و شما هم باید اعتماد به نفس مون رو افزایش بدیم هم باید تیغ هایی داشته باشیم که تو این جنگ رسانه ای کرونایی کمکمون کنه...🙄
#قسمت_دوم
#سواد_رسانه
#آنتی_کرونا
#ویروس_رسانه_ای
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
-بخش ماهانه چیه؟ 🙄 همینطور که توی عکس میبینید یک صفحه بوژو رو برای طراحی ماه فروردین اختصاص میدیم و صفحه بعد رو برای ۳۱ روز ماه📆 توی هر مربع که مختص یک روز کارهای خیلی مهم رو مینویسیم مثل ملاقات ها یا تولد و امتحانات... 😉 بعدم با طرح های خوشگل صفحاتمون رو…
رسیدیم به بخش هفتگی😌
توی این بخش با جزئیات بیشتر کارهای هر روزتون رو یادداشت میکنید و اتفاقات و اهداف هفته رو و بعد رسیدگی میکنید به کارهاتون😁
خیلی کوتاه و مختصر😉
میتونه مثل تصویر بالا👆با نقاشی یا چسبوندن برچسب همراه باشه😌
#بولت_ژورنال
#آموزش_تایم
#مهارت_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
توی این بخش با جزئیات بیشتر کارهای هر روزتون رو یادداشت میکنید و اتفاقات و اهداف هفته رو و بعد رسیدگی میکنید به کارهاتون😁
خیلی کوتاه و مختصر😉
میتونه مثل تصویر بالا👆با نقاشی یا چسبوندن برچسب همراه باشه😌
#بولت_ژورنال
#آموزش_تایم
#مهارت_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#خبر_خوب😍
از امشب هرشب یه قسمت از یه رمان هیجان انگیز کارآگاهی رو براتون میزاریم😁
این رمان براساس یک داستان حقیقی و به قلم سیدطاها ایمانی نوشته شده☺️
رمان "مردی در آینه"...
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
از امشب هرشب یه قسمت از یه رمان هیجان انگیز کارآگاهی رو براتون میزاریم😁
این رمان براساس یک داستان حقیقی و به قلم سیدطاها ایمانی نوشته شده☺️
رمان "مردی در آینه"...
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#مردی_در_آینه
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_اول
همیشه همینطوره...😕 از یه جايي به بعد می بری و من خیلی وقت بود بريده بودم... 😔💔
صداش توي گوشم ميپیچید... گنگ و مبهم و هر چي واضح تر می شد بيشتر اعصابم رو بهم میریخت🤯
- هی توماس! چشماتو باز کن دیگه😒
چشمامو به زور باز کردم...😪 اولین شعاع نور خورشید بدجور چشممو سوزوند🔆
تصویر مات چهره اوبران رو دیدم بلند شدم و نشستم. سرم داشت میترکید: من دیشب خونه تو موندم؟! 🧐
-آره.😕 تاکی میخوای اینجوری زندگی کنی توماس؟😒 نمیدونم چرا تورو اخراج نمیکنن؟!😕 یه پرونده جدید داریم پاشو خودتو جمع و جور کن
قهوه☕️ رو گذاشت کنارم و رفت و من هنوزم گیج بودم اونجا چیکار میکردم؟!
قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون افسرپشت میز زل زده بود بهم سرم تیر میکشید و تحمل نگاهش رو نداشتم😒
قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختكن شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی
-هی! کجا میری؟! 😕
با بی حوصلگی چرخيدم سمتش: میبینی که! دارم میرم بیرون😕
-كور نيستم دارم ميبینم😐 منظورم اینه كدوم گوري میری؟! همین چند دقیقه ی پیش بهت گفتم یه پرونده جدید داریم...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه و رفتم سمت خروجی: تو ماشین میبینمت! 🚓
در ماشین رو باز كرد. تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده هاي دستش رو پرت كرد روي صندلی عقب: میدونی چیه توماس؟! من یه احمقم كه نگران سلامتي توئم😒 و اینکه معلق یا اخراجت نكنن... اما دیگه واسم مهم نيست😒 هر غلطی ميخوای بكنی بكن😕 دیگه نميتونم پشت سرت راه بیفتم و مراقبت باشم😒
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_اول
همیشه همینطوره...😕 از یه جايي به بعد می بری و من خیلی وقت بود بريده بودم... 😔💔
صداش توي گوشم ميپیچید... گنگ و مبهم و هر چي واضح تر می شد بيشتر اعصابم رو بهم میریخت🤯
- هی توماس! چشماتو باز کن دیگه😒
چشمامو به زور باز کردم...😪 اولین شعاع نور خورشید بدجور چشممو سوزوند🔆
تصویر مات چهره اوبران رو دیدم بلند شدم و نشستم. سرم داشت میترکید: من دیشب خونه تو موندم؟! 🧐
-آره.😕 تاکی میخوای اینجوری زندگی کنی توماس؟😒 نمیدونم چرا تورو اخراج نمیکنن؟!😕 یه پرونده جدید داریم پاشو خودتو جمع و جور کن
قهوه☕️ رو گذاشت کنارم و رفت و من هنوزم گیج بودم اونجا چیکار میکردم؟!
قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون افسرپشت میز زل زده بود بهم سرم تیر میکشید و تحمل نگاهش رو نداشتم😒
قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختكن شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی
-هی! کجا میری؟! 😕
با بی حوصلگی چرخيدم سمتش: میبینی که! دارم میرم بیرون😕
-كور نيستم دارم ميبینم😐 منظورم اینه كدوم گوري میری؟! همین چند دقیقه ی پیش بهت گفتم یه پرونده جدید داریم...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه و رفتم سمت خروجی: تو ماشین میبینمت! 🚓
در ماشین رو باز كرد. تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده هاي دستش رو پرت كرد روي صندلی عقب: میدونی چیه توماس؟! من یه احمقم كه نگران سلامتي توئم😒 و اینکه معلق یا اخراجت نكنن... اما دیگه واسم مهم نيست😒 هر غلطی ميخوای بكنی بكن😕 دیگه نميتونم پشت سرت راه بیفتم و مراقبت باشم😒
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
⭕️ حماسهای دیگر از مردم نایس آمریکا🙄
🔴یک آمریکایی این عکس رو منتشر کرده و نوشته: "من کاملاً مطمئنم، هر زمان که بخوام می توانم دستمال توالت بدست بیارم"😕😐
🔹️حقیقت تمدن بشر غربی را خوب ببینید...😏
اینها نه تحریم بوده اند و نه جنگ دیده اند!😕
___
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
🔴یک آمریکایی این عکس رو منتشر کرده و نوشته: "من کاملاً مطمئنم، هر زمان که بخوام می توانم دستمال توالت بدست بیارم"😕😐
🔹️حقیقت تمدن بشر غربی را خوب ببینید...😏
اینها نه تحریم بوده اند و نه جنگ دیده اند!😕
___
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
⭕️ حماسهای دیگر از مردم نایس آمریکا🙄 🔴یک آمریکایی این عکس رو منتشر کرده و نوشته: "من کاملاً مطمئنم، هر زمان که بخوام می توانم دستمال توالت بدست بیارم"😕😐 🔹️حقیقت تمدن بشر غربی را خوب ببینید...😏 اینها نه تحریم بوده اند و نه جنگ دیده اند!😕 ___ @nimkatt_ir…
کاریکاتور مجسمه آزادی آمریکا درحال حفاظت از دستمال توالت😕
♨️کی بود میگفت ایرانیا فرهنگ ندارن؟! 🙄
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
♨️کی بود میگفت ایرانیا فرهنگ ندارن؟! 🙄
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
🎉ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان بر همه مسلمانان مبارک❣
💫روز جوان رو به همه جوونا و نوجوونای نیمکتی عزیز هم تبریک میگیم که این روزا تو جبهه سلامت فعالیت میکنند☺️
خدا قوت بچه ها 💪
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💫روز جوان رو به همه جوونا و نوجوونای نیمکتی عزیز هم تبریک میگیم که این روزا تو جبهه سلامت فعالیت میکنند☺️
خدا قوت بچه ها 💪
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
سلام نیمکتی ها✋
بعد از پویش #سین_هشتم_سلیمانی و استقبال خوب شما عزیزان☺️ این دفعه یه پویش جدید به همراه جوایز ارزشمند داریم😍😉
خلاصه پویش اینه که چشماتونو ببندید و فکر کنید با صحنه بالا👆 مواجه شدید...
امام زمان پشت خطه و میخواد باهاتون صحبت کنه😌
چی به امام زمان میگید؟ 🤔
پاسخ هاتون رو برامون به آیدی:
@nimkattadmin
بفرستید☺️
منتظر جوابهاتون هستیم😌
#تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
بعد از پویش #سین_هشتم_سلیمانی و استقبال خوب شما عزیزان☺️ این دفعه یه پویش جدید به همراه جوایز ارزشمند داریم😍😉
خلاصه پویش اینه که چشماتونو ببندید و فکر کنید با صحنه بالا👆 مواجه شدید...
امام زمان پشت خطه و میخواد باهاتون صحبت کنه😌
چی به امام زمان میگید؟ 🤔
پاسخ هاتون رو برامون به آیدی:
@nimkattadmin
بفرستید☺️
منتظر جوابهاتون هستیم😌
#تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#مردی_در_آینه
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_دوم
⚠️صحنه جرم... مقتول❓ کریس تادئو 16 ساله سفید پوست دانش آموز دبيرستاني
ساعت تقریبی قتل❓ 9صبح
برداشت اول از علت مرگ❓ خونریزی بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو...
👀مشاهدات اولیه صحنه جنايت❓ نوجواني با موهاي نیمه ژولیده شلوار جین پیراهن چارخانه سبز و غرق خون🔺
- از حالتش مشخصه تا آخرین لحظه براي دفاع از خودش جنگيده.
+ احتمال داره عضو گروه خلافکارهای دبيرستانی باشه؟ بین اونا درگیری زیاد پیش میاد🙄
-نه. تیپش مثل بچه های عادی و درس خونه و قطعا برای جلب توجه پلیس خالکوبی نمیکنه! علامت روی دستش مال خیلی وقت پیشه و احتمالا واسه زندگی قبلی این بچه... 🤔
اوبران اومد و چرخیدم رو بهش: همین الان به تمام پليس هايي كه اينجان بگو سریع كل منطقه رو دنبال یه دختر با رژ بنفش تیره بگردن 🧐 اگه خودش قاتل نباشه، آخرین كسیه كه غیر از قاتل مقتول رو زنده ديده.
+ولی پیدا کردن یه آدم اونم از روی رنگ رژ...😐
-هیچ بهانه ای پذیرفته نیست😒
رفتم سمت دفتر مدیر دبیرستان. معاون اونجا بود ولی مدیر؟! داشت با تلفن حرف میزد! تلفن رو قطع کرد و اومد سمتم: دبیرستان ما دبیرستان نمونه منطقه ست. اگه میشه بدون اینکه پای دبیرستان بیاد وسط پرونده رو حلش کنید
-پرونده کریس تادئو رو میخوام📂
عکس روی پرونده با صورت جنازه خیلی فرق داشت. دقیقا عین خلافکارای دبیرستانی بود👀
باید با معاون دبیرستان حرف میزدم: تشریف بیارید اداره پلیس برای یه گفتگوی دوستانه. بدون دوربین و ضبط صوت...
به طرز عجیبی خوشحال شد و قبول کرد!😲 چرا باید از بازجویی غیر مستقیم خوشحال بشه؟ 🤔توی چهره ش که نشانه ای از ناراحتی براي مرگ كريس تادئو رو نداشت🙄
از دفتر مدیر که اومدم بیرون داشتن جنازه رو میبردن. یه دختر گوشه حیاط ایستاده بود و بین آدمای اون روز، تنها کسی بود که با اندوه به این صحنه نگاه میکرد... رفتم سمتش و خواستم باهاش حرف بزنم که فرار کرد!🙄 کوله ش رو از پشت کشیدم تا ایستاد: نمیشنوی دارم صدات میکنم؟! 🧐
+من چیزی از کریس نمیدونم که کمکتون کنه... 😕
-با سکوتت کمک میکنی قاتلش آزاد تو شهر بچرخه پس نگو نمیدونم! کریس با کی بیشتر از همه در ارتباط بود؟ 🤔
+نمیدونم... دوستای زیادی داشت ولی با دبیر ریاضی مون ارتباط خوبی داشت. اسمش دنیل ساندرزه
-آخرین سوال، دختری با رژ بنفش تیره تو اطرافیان کریس میشناسی؟ 🙄
+لالا... چندباری دیدم منتظر کریسه. از دوستای قدیمیشه نمیشناسمش. میشه بزارین برم؟ 😐
-برو. فعلا دیگه سوالی ندارم😶
مادرش هنوز گریه مي كرد و به زحمت مي تونست حرف بزنه برام عجيب بود! از زماني كه خبر مرگ پسرشون رو شنيده بودن، چند ساعت مي گذشت و یه بچه خلافکار، چیزی نبود كه اینهمه به خاطرش گریه كنن 🙄
-دختری به اسم لالا میشناسید؟
مادر کریس همینطور که اشکاش رو پاک میکرد: كريس وارد دبيرستان كه شد تحت تاثیر یکی از گروه های خلافکار اونجا قرار گرفت. لالا هم عضو همون گروه بود. ولی کریس بعد از آشنایی با آقای ساندرز، یعنی از یک سال و نیم پیش به کلی تغییر کرد. همه چیزش عالی شده بود... این یک سال و نیم بهترین سالهای عمرمون بود... 😔💔
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_دوم
⚠️صحنه جرم... مقتول❓ کریس تادئو 16 ساله سفید پوست دانش آموز دبيرستاني
ساعت تقریبی قتل❓ 9صبح
برداشت اول از علت مرگ❓ خونریزی بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو...
👀مشاهدات اولیه صحنه جنايت❓ نوجواني با موهاي نیمه ژولیده شلوار جین پیراهن چارخانه سبز و غرق خون🔺
- از حالتش مشخصه تا آخرین لحظه براي دفاع از خودش جنگيده.
+ احتمال داره عضو گروه خلافکارهای دبيرستانی باشه؟ بین اونا درگیری زیاد پیش میاد🙄
-نه. تیپش مثل بچه های عادی و درس خونه و قطعا برای جلب توجه پلیس خالکوبی نمیکنه! علامت روی دستش مال خیلی وقت پیشه و احتمالا واسه زندگی قبلی این بچه... 🤔
اوبران اومد و چرخیدم رو بهش: همین الان به تمام پليس هايي كه اينجان بگو سریع كل منطقه رو دنبال یه دختر با رژ بنفش تیره بگردن 🧐 اگه خودش قاتل نباشه، آخرین كسیه كه غیر از قاتل مقتول رو زنده ديده.
+ولی پیدا کردن یه آدم اونم از روی رنگ رژ...😐
-هیچ بهانه ای پذیرفته نیست😒
رفتم سمت دفتر مدیر دبیرستان. معاون اونجا بود ولی مدیر؟! داشت با تلفن حرف میزد! تلفن رو قطع کرد و اومد سمتم: دبیرستان ما دبیرستان نمونه منطقه ست. اگه میشه بدون اینکه پای دبیرستان بیاد وسط پرونده رو حلش کنید
-پرونده کریس تادئو رو میخوام📂
عکس روی پرونده با صورت جنازه خیلی فرق داشت. دقیقا عین خلافکارای دبیرستانی بود👀
باید با معاون دبیرستان حرف میزدم: تشریف بیارید اداره پلیس برای یه گفتگوی دوستانه. بدون دوربین و ضبط صوت...
به طرز عجیبی خوشحال شد و قبول کرد!😲 چرا باید از بازجویی غیر مستقیم خوشحال بشه؟ 🤔توی چهره ش که نشانه ای از ناراحتی براي مرگ كريس تادئو رو نداشت🙄
از دفتر مدیر که اومدم بیرون داشتن جنازه رو میبردن. یه دختر گوشه حیاط ایستاده بود و بین آدمای اون روز، تنها کسی بود که با اندوه به این صحنه نگاه میکرد... رفتم سمتش و خواستم باهاش حرف بزنم که فرار کرد!🙄 کوله ش رو از پشت کشیدم تا ایستاد: نمیشنوی دارم صدات میکنم؟! 🧐
+من چیزی از کریس نمیدونم که کمکتون کنه... 😕
-با سکوتت کمک میکنی قاتلش آزاد تو شهر بچرخه پس نگو نمیدونم! کریس با کی بیشتر از همه در ارتباط بود؟ 🤔
+نمیدونم... دوستای زیادی داشت ولی با دبیر ریاضی مون ارتباط خوبی داشت. اسمش دنیل ساندرزه
-آخرین سوال، دختری با رژ بنفش تیره تو اطرافیان کریس میشناسی؟ 🙄
+لالا... چندباری دیدم منتظر کریسه. از دوستای قدیمیشه نمیشناسمش. میشه بزارین برم؟ 😐
-برو. فعلا دیگه سوالی ندارم😶
مادرش هنوز گریه مي كرد و به زحمت مي تونست حرف بزنه برام عجيب بود! از زماني كه خبر مرگ پسرشون رو شنيده بودن، چند ساعت مي گذشت و یه بچه خلافکار، چیزی نبود كه اینهمه به خاطرش گریه كنن 🙄
-دختری به اسم لالا میشناسید؟
مادر کریس همینطور که اشکاش رو پاک میکرد: كريس وارد دبيرستان كه شد تحت تاثیر یکی از گروه های خلافکار اونجا قرار گرفت. لالا هم عضو همون گروه بود. ولی کریس بعد از آشنایی با آقای ساندرز، یعنی از یک سال و نیم پیش به کلی تغییر کرد. همه چیزش عالی شده بود... این یک سال و نیم بهترین سالهای عمرمون بود... 😔💔
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💭 رويايى كه با تاريخ رو كاغذ نوشته بشه، تبديل به #هدف ميشه😉
🎯 هدفى كه به قدمهاى كوچك تقسيمبندى بشه، تبديل به #برنامه ميشه☺️
برنامهاى كه با عمل پشتيبانى بشه،روياهات رو به واقعيت تبديل ميكنه.😍
#انگیزه_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
🎯 هدفى كه به قدمهاى كوچك تقسيمبندى بشه، تبديل به #برنامه ميشه☺️
برنامهاى كه با عمل پشتيبانى بشه،روياهات رو به واقعيت تبديل ميكنه.😍
#انگیزه_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#معرفی کتاب
📖 #کتاب_خوب📚 بخوانیم👀
📓نام کتاب: #سه_دقیقه_در_قیامت
👤مولف:گروه ابراهیم هادی
کتاب سه دقیقه در قیامت به روایت مدافع حرمی است که در جریان عمل جراحی به مدت 3 دقیقه دچار ایست قلبی شده است و روایتی که در نزدیکی مرگ تجربه کرده است بیان میکند.🙄
#تعطیلات_کرونایی😷
#کتاب_خوب_راهگشاست🌱
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
📖 #کتاب_خوب📚 بخوانیم👀
📓نام کتاب: #سه_دقیقه_در_قیامت
👤مولف:گروه ابراهیم هادی
کتاب سه دقیقه در قیامت به روایت مدافع حرمی است که در جریان عمل جراحی به مدت 3 دقیقه دچار ایست قلبی شده است و روایتی که در نزدیکی مرگ تجربه کرده است بیان میکند.🙄
#تعطیلات_کرونایی😷
#کتاب_خوب_راهگشاست🌱
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چی_چی_بازی
بازی #پرتاب_وارونه😜
در این بازی هرکس در مدت زمان کمتری لیوان خود را سه مرتبه طی مدت زمان کمتری بیندازد برنده است😁😉
#بازی_خانوادگی
#تعطیلات_کرونایی 😷
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
بازی #پرتاب_وارونه😜
در این بازی هرکس در مدت زمان کمتری لیوان خود را سه مرتبه طی مدت زمان کمتری بیندازد برنده است😁😉
#بازی_خانوادگی
#تعطیلات_کرونایی 😷
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#پیشنهاد_ویژه🤩
#فیلم_خوب ببینیم👀
🎥فیلم سینمایی " #ابوزینب"
♨️ فیلم سینمایی «ابوزینب» به ماجرای مقاومت یک خانواده لبنانی در سالهای اشغال این کشور به دست نیروهای رژیم صهیونیستی میپردازد. این فیلم روایتگر ایثار و فداکاری مادر خانوادهای است که با تحمل رنجهای فراوان، رازی را در سینه نهفته دارد...
📥لینک دانلود:
https://ammaryar.ir/product/ابوزینب/
#تعطیلات_کرونایی😷
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#فیلم_خوب ببینیم👀
🎥فیلم سینمایی " #ابوزینب"
♨️ فیلم سینمایی «ابوزینب» به ماجرای مقاومت یک خانواده لبنانی در سالهای اشغال این کشور به دست نیروهای رژیم صهیونیستی میپردازد. این فیلم روایتگر ایثار و فداکاری مادر خانوادهای است که با تحمل رنجهای فراوان، رازی را در سینه نهفته دارد...
📥لینک دانلود:
https://ammaryar.ir/product/ابوزینب/
#تعطیلات_کرونایی😷
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داشتم درسمو میخوندم که گوشیم زنگ زد📲
نوشته بود "یوسف زهرا" 🤔
تو ذهنم یه لحظه کل مخاطبام رو دوره کردم... همچین مخاطبی نداشتم! 🙁
یکم فکر کردم... من یوسف زهرا رو از مخاطبام حذف کرده بودم!😱
چقدر وقت بود باهاش حرف نزده بودم؟😞 اون که همیشه به یاد من بود...🙃
نمیدونستم چی بگم پشت تلفن...
بگم یادم رفت باهاتون تماس بگیرم؟ 😭
شما باشین چی میگین به امام زمان؟
چالش #تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
❣برامون به آیدی زیر بفرستید:
@admin_nimkatt
#تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
نوشته بود "یوسف زهرا" 🤔
تو ذهنم یه لحظه کل مخاطبام رو دوره کردم... همچین مخاطبی نداشتم! 🙁
یکم فکر کردم... من یوسف زهرا رو از مخاطبام حذف کرده بودم!😱
چقدر وقت بود باهاش حرف نزده بودم؟😞 اون که همیشه به یاد من بود...🙃
نمیدونستم چی بگم پشت تلفن...
بگم یادم رفت باهاتون تماس بگیرم؟ 😭
شما باشین چی میگین به امام زمان؟
چالش #تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
❣برامون به آیدی زیر بفرستید:
@admin_nimkatt
#تماس_تلفنی_با_امام_خوبیها
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#مردی_در_آینه
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_سوم
اوبران داشت با تلفن حرف مي زد از خانواده مقتول خداحافظی كردیم.
+حدس بزن چي شده؟! هیچ دانش آموزی به نام لالا توی مدرسه نيست!😐
-احتمالا اون خلافکار دبیرستانی نیست🙄
برگشتم سمت خونه مقتول و زنگ خونه رو زدم. پدر کریس اومد دم در
-شما لالا رو با چشم خودتون دیده بودید؟
+من نه... ولی مادرش اونو دیده بود. فکر میکنید لالا توی قتل پسرم دست داشته...؟
-هنوز برای هر فرضیه ای زوده ولی بهتره خانمتون بیاد برای چهره نگاری لالا
خانم تادئو مشغول چهره نگاری بود و اوبران رسید: توماس به طرز عجیبی نه توی دبیرستان نه اون منطقه اثری از خلافکارای دبیرستانی نیست! 🙄
-مگه ممکنه؟!
+ظاهرا مدیر فعلی دبیرستان از زمان شروع ریاستش خیلی جدی برخورد میکرده با این قضیه و خلافکارای دبیرستانی تو اون منطقه مثل بقیه جاها فعالیت نمیکنند. همه فعالیتهاشون به یه نقطه مبهم ختم میشه که نمیدونیم کیه!
-یعنی ممکنه مدیر دبیرستان رابط بوده باشه که هیچ اثری از خودش نزاشته؟ ممکنه کریس جزو خودشون بوده باشه و همه ی تغییر رفتارش رد گم کنی...؟ 🧐
به تصویر چسبيده روي تابلو خيره شدم: خواهش مي كنم كريس...! بگو تو عضو اونها نبودی! ☹️
سعی میکردم اطلاعات رو توی ذهنم دسته بندی کنم: چهار مظنون اصلی پرونده پرویاس مدیر و بولتر معاون دبیرستان و دنیل ساندرز دبیر ریاضی و لالا...
رفتم خونه و یه دوش آب سرد گرفتم... اوبران اومده بود دنبالم. باید میرفتیم پزشکی قانونی. اونجا هم چیز خاصی دستگیرم نشد غیر ازاینکه قاتل حرفه ایه و قطعا دفعه اولش نبوده! 🙄
باید میرفتیم سراغ ساندرز. شاید اون چیز بیشتری بدونه...🙄
تو بیمارستان بود. بالاسر تخت مادرش. دوربینها رو هم که بررسی کردیم، نشونه ای از خروج از بیمارستان تو اون ساعت یا ارتباط مشکوک نبود.
برای اتفاقی که افتاده بود خیلی ناراحت بود: کریس شب آخر اومده بود پیش من. خیلی آشفته بود. یه چیزی میخواست بگه ولی نتونست...😔انقدر عصبی بود گوشیشم اینجا جا گذاشت.
و گوشی رو بهم داد! چیزی که کل دبیرستان رو دنبالش گشته بودم... 🙃
گوشی رو زدم به شارژ و روشن کردم... چیز خاصی نبود. غیر از یه سری تماس با یه خط اعتباری که کریس جواب نداده بود و اون خط هم خاموش بود. از گوشی دل نمیکندم... یه چیزی باید باشه. تو فایلهای صوتی ش رو گشتم. Chapter1 رو پلی کردم...
حالم بد شد!😵 سرگیجه گرفته بودم...🤭 اون مثل هیچ آهنگی نبود!🎵 یعنی کریس عضو چه گروهی شده بوده؟!🤔 اون آهنگها.🎶 اونا احتمالا دلیل تغییر رفتارش بودن...🧐
@nimkatt_ir🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#قسمت_سوم
اوبران داشت با تلفن حرف مي زد از خانواده مقتول خداحافظی كردیم.
+حدس بزن چي شده؟! هیچ دانش آموزی به نام لالا توی مدرسه نيست!😐
-احتمالا اون خلافکار دبیرستانی نیست🙄
برگشتم سمت خونه مقتول و زنگ خونه رو زدم. پدر کریس اومد دم در
-شما لالا رو با چشم خودتون دیده بودید؟
+من نه... ولی مادرش اونو دیده بود. فکر میکنید لالا توی قتل پسرم دست داشته...؟
-هنوز برای هر فرضیه ای زوده ولی بهتره خانمتون بیاد برای چهره نگاری لالا
خانم تادئو مشغول چهره نگاری بود و اوبران رسید: توماس به طرز عجیبی نه توی دبیرستان نه اون منطقه اثری از خلافکارای دبیرستانی نیست! 🙄
-مگه ممکنه؟!
+ظاهرا مدیر فعلی دبیرستان از زمان شروع ریاستش خیلی جدی برخورد میکرده با این قضیه و خلافکارای دبیرستانی تو اون منطقه مثل بقیه جاها فعالیت نمیکنند. همه فعالیتهاشون به یه نقطه مبهم ختم میشه که نمیدونیم کیه!
-یعنی ممکنه مدیر دبیرستان رابط بوده باشه که هیچ اثری از خودش نزاشته؟ ممکنه کریس جزو خودشون بوده باشه و همه ی تغییر رفتارش رد گم کنی...؟ 🧐
به تصویر چسبيده روي تابلو خيره شدم: خواهش مي كنم كريس...! بگو تو عضو اونها نبودی! ☹️
سعی میکردم اطلاعات رو توی ذهنم دسته بندی کنم: چهار مظنون اصلی پرونده پرویاس مدیر و بولتر معاون دبیرستان و دنیل ساندرز دبیر ریاضی و لالا...
رفتم خونه و یه دوش آب سرد گرفتم... اوبران اومده بود دنبالم. باید میرفتیم پزشکی قانونی. اونجا هم چیز خاصی دستگیرم نشد غیر ازاینکه قاتل حرفه ایه و قطعا دفعه اولش نبوده! 🙄
باید میرفتیم سراغ ساندرز. شاید اون چیز بیشتری بدونه...🙄
تو بیمارستان بود. بالاسر تخت مادرش. دوربینها رو هم که بررسی کردیم، نشونه ای از خروج از بیمارستان تو اون ساعت یا ارتباط مشکوک نبود.
برای اتفاقی که افتاده بود خیلی ناراحت بود: کریس شب آخر اومده بود پیش من. خیلی آشفته بود. یه چیزی میخواست بگه ولی نتونست...😔انقدر عصبی بود گوشیشم اینجا جا گذاشت.
و گوشی رو بهم داد! چیزی که کل دبیرستان رو دنبالش گشته بودم... 🙃
گوشی رو زدم به شارژ و روشن کردم... چیز خاصی نبود. غیر از یه سری تماس با یه خط اعتباری که کریس جواب نداده بود و اون خط هم خاموش بود. از گوشی دل نمیکندم... یه چیزی باید باشه. تو فایلهای صوتی ش رو گشتم. Chapter1 رو پلی کردم...
حالم بد شد!😵 سرگیجه گرفته بودم...🤭 اون مثل هیچ آهنگی نبود!🎵 یعنی کریس عضو چه گروهی شده بوده؟!🤔 اون آهنگها.🎶 اونا احتمالا دلیل تغییر رفتارش بودن...🧐
@nimkatt_ir🇮🇷✨
#داستان_کوتاه
#تشرف مرد حمال خدمت امام زمان
مرحوم آیت الله خوانساری عالم بزرگ اصفهان میگفت:
🌴🌴🌴 در بازار اصفهان بودیم یه حمالی میومد رد بشه به ما سلام می داد تو دلم می گفتم بلاخره ما هم یه مریدپیدا کردیم حمال بازار است ولی خوب اشکالی ندارد کم کم به این آقا علاقه مند شدیم یه بار وایستادگفت:
✨ میشه یه وقتی کاری داشتم مزاحم شما بشم شما برای ما انجام میدی!
مرحوم خوانساری :گفتند بله اشکالی نداره
یه روزظهربرگشتم خونه دیدم خانومم گفت یه آقایی اومده گفته این آدرس ماست به حاج آقا بگین اگر تونستن یه سری به ما بزنن آدرسو نگاه کردم دیدم بغل قبرستانه محل سکونت هم نبودرفتم دیدم محل سکونت اون مرد حماله باخودم گفتم جای مناسبی برای زندگی کردن نیست
داخل شدم،دیدم مرد مریض ویه گوشه دراز کشیده😔😔
گفتم پاشو ببرمت دکتر
گفت نه،من رفتنی هستم فردا از دنیا میرم.
گفتم :شما از کجا میدونی مگه علم غیب داری
هی طفره می رفت؛
آخرش گفت آقام بهم گفته:
آقااااااات
آقات دیگه کیه😳
گفت:آقام،صاحبم امام زمانم🌸🌸🌸🌸
گفتم:مگر تو با امام زمانت ارتباط داری
بله،آقالطف دارندهر هفته به ما سری میزنند
اینجاااااااا
تو هرهفته با آقا ارتباط داری!!!!
چی شد آخه اینجوری شدی من عالم بزرگ این شهر آقاروندیدم😭😭
اون اوایل جوونی که در پی کسب رضای خدا بودیم یکدفعه ای دلداده ی آقا شدیم بالاخره دستمون به قدمهای آقا رسید🌼🌼🌼
وایشون رو ملاقات کردیم موقع خداحافظی گفتم:
آقاجان🌹میشه همیشه شما رو دید..........
آقام یه نیم نگاهی به من کرد وفرمود:
قول میدی خوب باشی☘☘☘
♥️گفتم آقا به عشق شما باشه
من به قولم وفا کردم آقایم🌷🌷🌷
سر عهدشون بودن وهرهفته ملاقات داشتیم.
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#تشرف مرد حمال خدمت امام زمان
مرحوم آیت الله خوانساری عالم بزرگ اصفهان میگفت:
🌴🌴🌴 در بازار اصفهان بودیم یه حمالی میومد رد بشه به ما سلام می داد تو دلم می گفتم بلاخره ما هم یه مریدپیدا کردیم حمال بازار است ولی خوب اشکالی ندارد کم کم به این آقا علاقه مند شدیم یه بار وایستادگفت:
✨ میشه یه وقتی کاری داشتم مزاحم شما بشم شما برای ما انجام میدی!
مرحوم خوانساری :گفتند بله اشکالی نداره
یه روزظهربرگشتم خونه دیدم خانومم گفت یه آقایی اومده گفته این آدرس ماست به حاج آقا بگین اگر تونستن یه سری به ما بزنن آدرسو نگاه کردم دیدم بغل قبرستانه محل سکونت هم نبودرفتم دیدم محل سکونت اون مرد حماله باخودم گفتم جای مناسبی برای زندگی کردن نیست
داخل شدم،دیدم مرد مریض ویه گوشه دراز کشیده😔😔
گفتم پاشو ببرمت دکتر
گفت نه،من رفتنی هستم فردا از دنیا میرم.
گفتم :شما از کجا میدونی مگه علم غیب داری
هی طفره می رفت؛
آخرش گفت آقام بهم گفته:
آقااااااات
آقات دیگه کیه😳
گفت:آقام،صاحبم امام زمانم🌸🌸🌸🌸
گفتم:مگر تو با امام زمانت ارتباط داری
بله،آقالطف دارندهر هفته به ما سری میزنند
اینجاااااااا
تو هرهفته با آقا ارتباط داری!!!!
چی شد آخه اینجوری شدی من عالم بزرگ این شهر آقاروندیدم😭😭
اون اوایل جوونی که در پی کسب رضای خدا بودیم یکدفعه ای دلداده ی آقا شدیم بالاخره دستمون به قدمهای آقا رسید🌼🌼🌼
وایشون رو ملاقات کردیم موقع خداحافظی گفتم:
آقاجان🌹میشه همیشه شما رو دید..........
آقام یه نیم نگاهی به من کرد وفرمود:
قول میدی خوب باشی☘☘☘
♥️گفتم آقا به عشق شما باشه
من به قولم وفا کردم آقایم🌷🌷🌷
سر عهدشون بودن وهرهفته ملاقات داشتیم.
@nimkatt_ir 🇮🇷✨