💠 نیمکت 💠
♨️وقتی مشكلات و سختی های دنيا را مشاهده می کنیم میفهمیم که اين دنيا برای لذت و لذت طلبی نيست.🙁 ⭕️آیا خوشی و لذتی که ناخوشی به دنبال خود دارد لذت بخش است؟!😕 پس هدف از طراحی این دنیا فقط برای لذت طلبی نیست!🧐 پس برای چه است؟🤔 ۲. برای رشد كردن است: برای رشد…
⬅️ در دسته بندی براساس ظرفیت و... انسان ها را به چهار گروه تقسیم کردیم که گروه چهارم همان کسانی بودند که بخاطر ظرفیت بالایشان خداوند آن ها را مورد رحمت و عنایت خود قرار می دهد.😍 چه کنیم ظرفیتمان افزایش یابد؟🤔
💠 برای رسیدن به ظرفیت بالا، اول باید ایمان و باور خود را تقویت کنیم.😌
↩️ برای افزایش ظرفیت باید:
1-دیدگاه خود را نسبت به جهان تصحیح کنیم: بدانیم که لذت بردن اشکالی ندارد اما هدف اصلی دنیا لذت طلبی نیست بلکه رشد کردن است.☺️
💠 توصیه دین لذت همراه با توجه به خدا است.😁 حتی کسی که نتواند بخشی از زندگی خود را صرف خوشی هایی که بعد از خود دل مردگی به همراه ندارد کند نزد خدا بازخواست می شود.😥
💠 طبق روایت مومنی که بخاطر خوشنودی خدا از لذت های حرام بگذرد، خداوند چشیدن طعم لذت های حلال را نصیبش می کند.😍
#قسمت_نهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 برای رسیدن به ظرفیت بالا، اول باید ایمان و باور خود را تقویت کنیم.😌
↩️ برای افزایش ظرفیت باید:
1-دیدگاه خود را نسبت به جهان تصحیح کنیم: بدانیم که لذت بردن اشکالی ندارد اما هدف اصلی دنیا لذت طلبی نیست بلکه رشد کردن است.☺️
💠 توصیه دین لذت همراه با توجه به خدا است.😁 حتی کسی که نتواند بخشی از زندگی خود را صرف خوشی هایی که بعد از خود دل مردگی به همراه ندارد کند نزد خدا بازخواست می شود.😥
💠 طبق روایت مومنی که بخاطر خوشنودی خدا از لذت های حرام بگذرد، خداوند چشیدن طعم لذت های حلال را نصیبش می کند.😍
#قسمت_نهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
ای نور چشم آنکه پناه آوَرَد به تو😍
حل کن به دست لطف خودت مشکل مرا... 😔❤️
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
حل کن به دست لطف خودت مشکل مرا... 😔❤️
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
📚📙📖📓✏️
✅دانش آموزی؟!🤓
✅کلی دغدغه واعتراض داری؟!😩
✅صدات به جایی نمیرسه؟!🤐
📍همراه ما باش😉
✨خبرهای خوبی تو راهه...
نیمکت لایو را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔺 @nimkatt_live
#هواتونوداریم...
@nimkatt_ir🇮🇷✨
✅دانش آموزی؟!🤓
✅کلی دغدغه واعتراض داری؟!😩
✅صدات به جایی نمیرسه؟!🤐
📍همراه ما باش😉
✨خبرهای خوبی تو راهه...
نیمکت لایو را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔺 @nimkatt_live
#هواتونوداریم...
@nimkatt_ir🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
#سرزمین_زیبای_من #سید_طاها_ایمانی #پارت_نهم بعد از اینکه منشی رفت، رو به رئیس دانشگاه کردم و گفتم: آقای رئیس! من برای ثبت نام و شرکت در دانشگاه حقوق درخواست داده بودم اما علی رغم رتبه و معدل بالا، هیچ پاسخی به درخواست من داده نشد...😢 برای همین حضوری اومدم.…
#سرزمین_زیبای_من
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_دهم
سر و کله چند ماشین پلیس پیدا شد...🚓
آنها در ماشین را باز کردند و با سرعت به طرفم آمدند. تا به خودم بیایم، یکی شان با سرعت یقه ام را گرفت و با شدت روی زمین به دنبال خودش کشید. دومی از کنار به سمتم حمله کرد و دستش را دور گردنم حلقه کرد. نمیتواستم به راحتی نفس بکشم. خواستم دستم را بالا بیاورم و گردنم را آزاد کنم که نفر بعدی دستم را گرفت و خلاف جهت تاباند و هر سه همزمان با هم مرا به کف پیاده رو کوبیدند.😵
همه چیز در زمان کوتاهی اتفاق افتاد. از شدت درد نفسم بند امده بود.🤕
گردنم به شدت تحت فشار بود و دستم هم از شدت درد میسوخت و آتش گرفته بود. دیگر هیچ چیز را متوجه نمیشدم درد دستم شدیدتر از این بود که به مغزم اجازه دهد به چیز دیگری فکر کنم.😰
یکی از آنها زانوانش را پشت گردنم گذاشت و تمام وزنش را انداخت روی آن...
هنوز به خودم نیامده بودم که درد زجرآور دیگری تمام وجودم را پر کرد. آنها به همان دست درب و داغون شده من در همان حالت دستبند زدند و بلندم کردند.
از شدت درد و ضربه ای که به سرم خورده بود دیگر هیچی نمیفهمیدم...🤯 تصاویر و حرکات دیگران تاریک و روشن میشد. صداها مبهم و گنگ بود و به سمت خاموشی میرفت.🤭
آنها مرا به داخل ماشین پرت کردند و این آخرین تصویری بود که به یاد دارم... بعد از آن از شدت درد از حال رفتم...😶
چشم که باز کردم با همان شرایط توی بازداشتگاه بودم. حتی دستبندم را هم از دستهایم باز نکرده بودند. خون ابرو و پیشانی ام، روی پلک و چشمهایم را گرفته بود. قدرتی برای حرکت کردن نداشتم. دستم از شدت درد میسوخت و تیر میکشید. حتی نمیتوانستم انگشت های دستم را تکان بدهم. به زحمت آنها را حس میکردم. با هر تکان دستم، تا مغز استخوانم تیر میکشید و از شدت درد مغزم از کار می افتاد...😓
زجرآور ترین و دردناک ترین لحظات زندگی ام را تجربه میکردم. هیچ فریاد رسی نبود. هیچ کسی نبود که به داد من برسد یا حتی دست من را باز کند...😣
یه لحظه آرزو کردم که ای کاش درجا بمیرم و لحظه ای بعد، با خود میگفتم: نه کوین! تو باید زنده بمونی! تو یک جنگجو و مبارزی! نباید تسلیم بشی! هدفت رو فراموش نکن کوین! قوی باش...😔💪🏾
دوروز توی همان شرایط اسفبار بودم تا بلاخره آنها آمبولانس را خبر کردند... 🤕با خشونت تمام مرا از بازداشتگاه بیرون آوردند و سوار آمبولانس کردند.
سرم تنها یک شکستگی ساده بود اما دستم...😥
اوضاع دستم آنجور که از گفته دکتر برمی آمد اصلا خوب نبود... آسیبش خیلی شدید بودو باید عمل میشد اما با کدام پول؟ با کدام بیمه؟😞
به همین دلیل دستم تنها در حد رسیدگی های اولیه باقی موند. از صحنه کتک خوردن من و شکستن پلاکاردهایم، عکس گرفته بودند. این فیلم ها و عکس ها به دست خبرگزاری های محلی رسید و من به سوژه داغ رسانه ای تبدیل شدم.
از بیمارستان که مرخص شدم، جنبش ها و حرکت ها تازه در حال شکل گیری بود. بومی هایی که به اعتراض به شرایط موجود، این اتفاق و اتفاقات مشابه، به خیابان آمده بودند و گروهی از دانشجویان که برای اعتراض به وضع اسفبار و غیر انسانی ما با آنها همراه شده بودند...
دیدن این صحنه ها به من امید و انرژِی می داد. برای مقاومت... برای مبارزه... برای حرکت...😌💪🏾
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_دهم
سر و کله چند ماشین پلیس پیدا شد...🚓
آنها در ماشین را باز کردند و با سرعت به طرفم آمدند. تا به خودم بیایم، یکی شان با سرعت یقه ام را گرفت و با شدت روی زمین به دنبال خودش کشید. دومی از کنار به سمتم حمله کرد و دستش را دور گردنم حلقه کرد. نمیتواستم به راحتی نفس بکشم. خواستم دستم را بالا بیاورم و گردنم را آزاد کنم که نفر بعدی دستم را گرفت و خلاف جهت تاباند و هر سه همزمان با هم مرا به کف پیاده رو کوبیدند.😵
همه چیز در زمان کوتاهی اتفاق افتاد. از شدت درد نفسم بند امده بود.🤕
گردنم به شدت تحت فشار بود و دستم هم از شدت درد میسوخت و آتش گرفته بود. دیگر هیچ چیز را متوجه نمیشدم درد دستم شدیدتر از این بود که به مغزم اجازه دهد به چیز دیگری فکر کنم.😰
یکی از آنها زانوانش را پشت گردنم گذاشت و تمام وزنش را انداخت روی آن...
هنوز به خودم نیامده بودم که درد زجرآور دیگری تمام وجودم را پر کرد. آنها به همان دست درب و داغون شده من در همان حالت دستبند زدند و بلندم کردند.
از شدت درد و ضربه ای که به سرم خورده بود دیگر هیچی نمیفهمیدم...🤯 تصاویر و حرکات دیگران تاریک و روشن میشد. صداها مبهم و گنگ بود و به سمت خاموشی میرفت.🤭
آنها مرا به داخل ماشین پرت کردند و این آخرین تصویری بود که به یاد دارم... بعد از آن از شدت درد از حال رفتم...😶
چشم که باز کردم با همان شرایط توی بازداشتگاه بودم. حتی دستبندم را هم از دستهایم باز نکرده بودند. خون ابرو و پیشانی ام، روی پلک و چشمهایم را گرفته بود. قدرتی برای حرکت کردن نداشتم. دستم از شدت درد میسوخت و تیر میکشید. حتی نمیتوانستم انگشت های دستم را تکان بدهم. به زحمت آنها را حس میکردم. با هر تکان دستم، تا مغز استخوانم تیر میکشید و از شدت درد مغزم از کار می افتاد...😓
زجرآور ترین و دردناک ترین لحظات زندگی ام را تجربه میکردم. هیچ فریاد رسی نبود. هیچ کسی نبود که به داد من برسد یا حتی دست من را باز کند...😣
یه لحظه آرزو کردم که ای کاش درجا بمیرم و لحظه ای بعد، با خود میگفتم: نه کوین! تو باید زنده بمونی! تو یک جنگجو و مبارزی! نباید تسلیم بشی! هدفت رو فراموش نکن کوین! قوی باش...😔💪🏾
دوروز توی همان شرایط اسفبار بودم تا بلاخره آنها آمبولانس را خبر کردند... 🤕با خشونت تمام مرا از بازداشتگاه بیرون آوردند و سوار آمبولانس کردند.
سرم تنها یک شکستگی ساده بود اما دستم...😥
اوضاع دستم آنجور که از گفته دکتر برمی آمد اصلا خوب نبود... آسیبش خیلی شدید بودو باید عمل میشد اما با کدام پول؟ با کدام بیمه؟😞
به همین دلیل دستم تنها در حد رسیدگی های اولیه باقی موند. از صحنه کتک خوردن من و شکستن پلاکاردهایم، عکس گرفته بودند. این فیلم ها و عکس ها به دست خبرگزاری های محلی رسید و من به سوژه داغ رسانه ای تبدیل شدم.
از بیمارستان که مرخص شدم، جنبش ها و حرکت ها تازه در حال شکل گیری بود. بومی هایی که به اعتراض به شرایط موجود، این اتفاق و اتفاقات مشابه، به خیابان آمده بودند و گروهی از دانشجویان که برای اعتراض به وضع اسفبار و غیر انسانی ما با آنها همراه شده بودند...
دیدن این صحنه ها به من امید و انرژِی می داد. برای مقاومت... برای مبارزه... برای حرکت...😌💪🏾
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
⬅️ در دسته بندی براساس ظرفیت و... انسان ها را به چهار گروه تقسیم کردیم که گروه چهارم همان کسانی بودند که بخاطر ظرفیت بالایشان خداوند آن ها را مورد رحمت و عنایت خود قرار می دهد.😍 چه کنیم ظرفیتمان افزایش یابد؟🤔 💠 برای رسیدن به ظرفیت بالا، اول باید ایمان و باور…
2- نگاهمان نسبت به خود را تصحیح کنیم:
↩️ سه نوع ديدگاه نسبت به خود وجود دارد:
1⃣ انسان فقط یک جسم است که به زودی تمام می شود.(مستند اخراج توصیه می شود).🙄
طبق اعتقاد یهود، بجز قوم یهود هیچکس انسان نیست بلکه دیگران حیواناتی هستند در جسم انسان که برای خدمت به یهود آفریده شده اند.😕 در مستند اخراج، شاهد پروفسور ها، دانشمندان و اساتید بزرگ دنیا هستیم که بخاطر رد نظریه داروین از نظر علمی و... از حقوق خود منع شده، از جایگاه خود برکنار و اخراج گردیده اند.😳
علاوه برآن قانونی وجود دارد که می گوید؛ شرط عضویت در هيئت های علمی قبول این نظریه است.😕
طبق این نظریه انسان ميمونی تكامل يافته است.🙄
درصورتیکه خداوند در قرآن میفرماید انسان شروع یک خلقت جدید بود. نه در ادامه خلقت چیزی...
2⃣ انسان جسمی است كه روح هم دارد، یعنی اولویت با جسم و تن است.
3⃣ انسان روحی است كه در این مرحله از زندگی داخل یک جسم مادی قرار گرفته است. این دیدگاه با اسلام تطابق دارد و اسلام آن را تایید می کند.✅
#قسمت_دهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
↩️ سه نوع ديدگاه نسبت به خود وجود دارد:
1⃣ انسان فقط یک جسم است که به زودی تمام می شود.(مستند اخراج توصیه می شود).🙄
طبق اعتقاد یهود، بجز قوم یهود هیچکس انسان نیست بلکه دیگران حیواناتی هستند در جسم انسان که برای خدمت به یهود آفریده شده اند.😕 در مستند اخراج، شاهد پروفسور ها، دانشمندان و اساتید بزرگ دنیا هستیم که بخاطر رد نظریه داروین از نظر علمی و... از حقوق خود منع شده، از جایگاه خود برکنار و اخراج گردیده اند.😳
علاوه برآن قانونی وجود دارد که می گوید؛ شرط عضویت در هيئت های علمی قبول این نظریه است.😕
طبق این نظریه انسان ميمونی تكامل يافته است.🙄
درصورتیکه خداوند در قرآن میفرماید انسان شروع یک خلقت جدید بود. نه در ادامه خلقت چیزی...
2⃣ انسان جسمی است كه روح هم دارد، یعنی اولویت با جسم و تن است.
3⃣ انسان روحی است كه در این مرحله از زندگی داخل یک جسم مادی قرار گرفته است. این دیدگاه با اسلام تطابق دارد و اسلام آن را تایید می کند.✅
#قسمت_دهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♨️برا هممون پیش اومده🙄 یه وقتایی میخوایم تو گوگل دنبال یه عکس یا مطلبی بگردیم، ولی انقدرررر گوگل عکس کوچولو و بیکیفیت و نامربوط میاره که اصلا نا امید میکنه آدمو🤦♀
تو این فیلم یاد میگیریم چطوری عکسا با ابعاد و کیفیت مدنظر خودمون پیدا کنیم😌😁
#آموزش_تایم
#مهارت_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
تو این فیلم یاد میگیریم چطوری عکسا با ابعاد و کیفیت مدنظر خودمون پیدا کنیم😌😁
#آموزش_تایم
#مهارت_طوری
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
اگه به بقیه امید بستم امیدم نا امید شد... 🙁😢
پنجره قلبم فقط به سمت خودت بازه😌
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
پنجره قلبم فقط به سمت خودت بازه😌
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
⭕️ #خبر_فوری!
زمان قطعی برگزاری #کنکور طبق اطلاعیه امروز سازمان سنجش اعلام شد.
♨️طبق این اطلاعیه کنکور سراسری در تاریخ 30 و 31 مردادماه برگزار خواهد شد.
📍با آرزوی موفقیت برای کنکوریای نیمکتی😍✌️
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
زمان قطعی برگزاری #کنکور طبق اطلاعیه امروز سازمان سنجش اعلام شد.
♨️طبق این اطلاعیه کنکور سراسری در تاریخ 30 و 31 مردادماه برگزار خواهد شد.
📍با آرزوی موفقیت برای کنکوریای نیمکتی😍✌️
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-خدایا... دست من که بهت نمیرسه🙁 تو صدامو چطوری میشنوی؟ 😢 ما که خیلی دوریم از هم... 💔
+من نزدیکم. فقط کافیه صدام کنی😌
#خدا_همین_حوالی_ست
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
+من نزدیکم. فقط کافیه صدام کنی😌
#خدا_همین_حوالی_ست
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
#سرزمین_زیبای_من #سید_طاها_ایمانی #پارت_دهم سر و کله چند ماشین پلیس پیدا شد...🚓 آنها در ماشین را باز کردند و با سرعت به طرفم آمدند. تا به خودم بیایم، یکی شان با سرعت یقه ام را گرفت و با شدت روی زمین به دنبال خودش کشید. دومی از کنار به سمتم حمله کرد و دستش…
#سرزمین_زیبای_من
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_یازدهم
پدرم گریه میکرد. او میخواست مرا با خود به خانه ببرد. ولی این آخرین چیزی بود که من درآن لحظه میخواستم.😔 به همین دلیل با آن وضع دستم، درحالی که به شدت درد داشتم به آنها ملحق شدم.😍
بلاخره موفق شدیم و دانشگاه مجبور به پذیرش من شد.🤩 نبرد، استقامت و حرکت ما به پیروزی ختم شد.😌 برای من لحظات فوق العاده ای بود. طعم شیرین پیروزی...😍
هر چند چشمان پر از درد و غم پدر و مادرم معنای دیگری داشت.😞 شهریه دانشگاه زیاد بود و از طرفی من بودم و یک دست علیل...😔
دستم درد زیادی داشت. به مرور حس میکردم دارد خشک میشود و قدرت حرکتش را از دست میدهد.😥 اما چه کار میتوانستم بکنم؟؟😣
حقیقت این بود. من دستم را در سن 19 سالگی از دست داده بودم.🤦🏾♂ یه عده از همسایه ها و مردم منطقه بومی نشین ما در هزینه دانشگاه به من کمک میکردند.🙃 هر بار به من نگاه میکردند میتوانستم برق نگاهشان را ببینم. اما خودم هم برای مخارج باید کار میکردم. به سختی توانستم با آن وضع کاری بجز کارگری و کار در مزرعه پیداکنم. آن هم با حقوق پایین تر.🙁 کار دیگری برای یک بومی نبود. آن هم باوضعی که من داشتم.😞 کار میکردم ودرس میخواندم. اساتید به شدت به من سخت میگرفتند. کوچک ترین اشتباهی که از من سر میزد، به بدترین شکل ممکن جواب میگرفت.☹️ آنها اجازه استفاده از کتابخانه را به من نمیدادند. هرچند به مرور، سرسختی و اخلاقم یکبار دیگر بقیه را تحت تاثیر قرار داد. چند نفری بودند که یواشکی از کتابخانه کتاب میگرفتند و به من قرض میدادند.☺️ من قدرت خرید کتابها را نداشتم و چاره ای جز این کار برایم نمانده بود...😔
اما باز هم با این حال در دانشگاه جزو نفرات برتر بودم.🏅 قسم خورده بودم به هر قیمتی که شده موفق بشوم.💪🏾 و ثابت کنم یک بومی نه تنها یک انسان است و حق زندگی دارد، بلکه در هوش و توانایی هم با بقیه برابری میکند.😏 دوران تحصیل و امتحانات تمام شد و ما فارغ التحصیل شدیم.🤓 گام بعدی پیش روی من حضور در دادگاه به عنوان یک وکیل و کار آموز بود. برعکس دیگران من را به هیچ دفتری معرفی نکردند.😔 من ماندم و دوره وکلای تسخیری. وکیل هایی که به ندرت برای دفاع از موکل به خودشان زحمت میدادند و من باید کار را از آن ها یاد میگرفتم.😕 هیچ وقت، هیچ چیز برای من ساده نبود.😔 باید برای بدست آوردن ساده ترین چیزها مبارزه میکردم.😢💪🏾 چیزهایی که برای دیگران انجامش مثل آب خوردن بود، برای من رسیدن بهش مثل رویا بود...😔
توی دفتر وکالت، مرا ندید میگرفتند.😕 کارم فقط پرینت گرفتن، کپی کردن و.... شده بود.😔
اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها را نداشتم.😥 حق دست زدن به یخچال و شیر آب را هم نداشتم.😕 چون من یک سیاه بودم و دلشان نمیخواست وسایل و خوراکی هایشان کثیف شود...😐حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده میکردم. دوره کارآموزی من اینگونه سپری میشد...☹️
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_یازدهم
پدرم گریه میکرد. او میخواست مرا با خود به خانه ببرد. ولی این آخرین چیزی بود که من درآن لحظه میخواستم.😔 به همین دلیل با آن وضع دستم، درحالی که به شدت درد داشتم به آنها ملحق شدم.😍
بلاخره موفق شدیم و دانشگاه مجبور به پذیرش من شد.🤩 نبرد، استقامت و حرکت ما به پیروزی ختم شد.😌 برای من لحظات فوق العاده ای بود. طعم شیرین پیروزی...😍
هر چند چشمان پر از درد و غم پدر و مادرم معنای دیگری داشت.😞 شهریه دانشگاه زیاد بود و از طرفی من بودم و یک دست علیل...😔
دستم درد زیادی داشت. به مرور حس میکردم دارد خشک میشود و قدرت حرکتش را از دست میدهد.😥 اما چه کار میتوانستم بکنم؟؟😣
حقیقت این بود. من دستم را در سن 19 سالگی از دست داده بودم.🤦🏾♂ یه عده از همسایه ها و مردم منطقه بومی نشین ما در هزینه دانشگاه به من کمک میکردند.🙃 هر بار به من نگاه میکردند میتوانستم برق نگاهشان را ببینم. اما خودم هم برای مخارج باید کار میکردم. به سختی توانستم با آن وضع کاری بجز کارگری و کار در مزرعه پیداکنم. آن هم با حقوق پایین تر.🙁 کار دیگری برای یک بومی نبود. آن هم باوضعی که من داشتم.😞 کار میکردم ودرس میخواندم. اساتید به شدت به من سخت میگرفتند. کوچک ترین اشتباهی که از من سر میزد، به بدترین شکل ممکن جواب میگرفت.☹️ آنها اجازه استفاده از کتابخانه را به من نمیدادند. هرچند به مرور، سرسختی و اخلاقم یکبار دیگر بقیه را تحت تاثیر قرار داد. چند نفری بودند که یواشکی از کتابخانه کتاب میگرفتند و به من قرض میدادند.☺️ من قدرت خرید کتابها را نداشتم و چاره ای جز این کار برایم نمانده بود...😔
اما باز هم با این حال در دانشگاه جزو نفرات برتر بودم.🏅 قسم خورده بودم به هر قیمتی که شده موفق بشوم.💪🏾 و ثابت کنم یک بومی نه تنها یک انسان است و حق زندگی دارد، بلکه در هوش و توانایی هم با بقیه برابری میکند.😏 دوران تحصیل و امتحانات تمام شد و ما فارغ التحصیل شدیم.🤓 گام بعدی پیش روی من حضور در دادگاه به عنوان یک وکیل و کار آموز بود. برعکس دیگران من را به هیچ دفتری معرفی نکردند.😔 من ماندم و دوره وکلای تسخیری. وکیل هایی که به ندرت برای دفاع از موکل به خودشان زحمت میدادند و من باید کار را از آن ها یاد میگرفتم.😕 هیچ وقت، هیچ چیز برای من ساده نبود.😔 باید برای بدست آوردن ساده ترین چیزها مبارزه میکردم.😢💪🏾 چیزهایی که برای دیگران انجامش مثل آب خوردن بود، برای من رسیدن بهش مثل رویا بود...😔
توی دفتر وکالت، مرا ندید میگرفتند.😕 کارم فقط پرینت گرفتن، کپی کردن و.... شده بود.😔
اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها را نداشتم.😥 حق دست زدن به یخچال و شیر آب را هم نداشتم.😕 چون من یک سیاه بودم و دلشان نمیخواست وسایل و خوراکی هایشان کثیف شود...😐حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده میکردم. دوره کارآموزی من اینگونه سپری میشد...☹️
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
📚📙📖📓✏️ ✅دانش آموزی؟!🤓 ✅کلی دغدغه واعتراض داری؟!😩 ✅صدات به جایی نمیرسه؟!🤐 📍همراه ما باش😉 ✨خبرهای خوبی تو راهه... نیمکت لایو را در اینستاگرام دنبال کنید. 🔺 @nimkatt_live #هواتونوداریم... @nimkatt_ir🇮🇷✨
♨️رفقای نیمکتی بشتابید👆
از اونجایی که این روزا همه دانش آموزا و خونواده هاشون نگران وضعیت تحصیلی فرزندانشون هستن😥
✅مهمان اولین لایو نیمکت آقای دکتر صابری تولایی از مسئولین آموزش و پرورش هستن😌
⭕️لایو روز چهارشنبه ساعت 21:30 در پیج لایو نیمکت در اینستاگرام به آدرس👇برگزار خواهد شد.
@nimkatt_live
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
از اونجایی که این روزا همه دانش آموزا و خونواده هاشون نگران وضعیت تحصیلی فرزندانشون هستن😥
✅مهمان اولین لایو نیمکت آقای دکتر صابری تولایی از مسئولین آموزش و پرورش هستن😌
⭕️لایو روز چهارشنبه ساعت 21:30 در پیج لایو نیمکت در اینستاگرام به آدرس👇برگزار خواهد شد.
@nimkatt_live
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
2- نگاهمان نسبت به خود را تصحیح کنیم: ↩️ سه نوع ديدگاه نسبت به خود وجود دارد: 1⃣ انسان فقط یک جسم است که به زودی تمام می شود.(مستند اخراج توصیه می شود).🙄 طبق اعتقاد یهود، بجز قوم یهود هیچکس انسان نیست بلکه دیگران حیواناتی هستند در جسم انسان که برای خدمت…
💠 يكی از موفق ترين انسانها که از دست و پا محروم بود. در سن 14 سالگی با این تفكر که من تنها یک جسم هستم خودكشی می كند ولی موفق نمی شود. یعد از مدتی دیدگاهش را تغییر می دهد، به خاصیت روح خود ایمان می آورد و یکی از موفق ترین انسان های دنیا می شود.🙃
💠 اگر ديدگاه سوم را که اصل وجود ما را روح می داند در کنار آیه"نَفَخْتُ فيهِ مِن روحي" قرار بدهيم از پاسخ سوال "من کیستم؟" آگاه می شویم. من كسی هستم كه خدا به دست خودش خلق كرد و از روح خودش در من دميد!😍☺️
💠 ما توانمندیم زیرا از جنس روح هستیم و روح از جنس امر است. يعنی می توانيم به چنان مقامی برسیم که هرچه بخواهیم را به دست بیاوریم.( كن فيكون)😌
💠 چگونه به آن مرحله برسيم؟ در ادامه...
#قسمت_یازدهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 اگر ديدگاه سوم را که اصل وجود ما را روح می داند در کنار آیه"نَفَخْتُ فيهِ مِن روحي" قرار بدهيم از پاسخ سوال "من کیستم؟" آگاه می شویم. من كسی هستم كه خدا به دست خودش خلق كرد و از روح خودش در من دميد!😍☺️
💠 ما توانمندیم زیرا از جنس روح هستیم و روح از جنس امر است. يعنی می توانيم به چنان مقامی برسیم که هرچه بخواهیم را به دست بیاوریم.( كن فيكون)😌
💠 چگونه به آن مرحله برسيم؟ در ادامه...
#قسمت_یازدهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
🔝✅چگونه موقع مطالعه دروس تمرکز بیشتری داشته باشیم⁉️
1⃣سرعت مطالعه خود را کمی افزایش دهید.🔝
این کار باعث می شود، فضای خالی ذهن شما پر شده و کمتر به مسائل متفرقه پرداخته شود.⚠️
اگر علت عدم تمرکز شما داشتن سرعت کم در مطالعه است باید بدانید که داشتن سرعت مناسب به شدت روی تمرکز تاثیر گذار است.🗝
❎همانطور که گفته شد به صورت حجمی- زمانی مطالعه کنید و هر بار سعی کنید سرعت خود را نسبت به دفعات قبل افزایش دهید تا فضای خالی ذهن شما پر شده و با تمرکز بالایی به مطالعه بپردازید.💫
متناسب با توانایی های خود هدف گذاری کنید، مثلا اگر در یک واحد مطالعاتی تعداد صفحاتی که برای ادبیات مطالعه می کنید ٦ صفحه و ١٠ عدد تمرین است در واحد دیگر این مقدار را به ٧ صفحه و ١٢ تمرین برسانید.☑️
#موفقیت✨
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
1⃣سرعت مطالعه خود را کمی افزایش دهید.🔝
این کار باعث می شود، فضای خالی ذهن شما پر شده و کمتر به مسائل متفرقه پرداخته شود.⚠️
اگر علت عدم تمرکز شما داشتن سرعت کم در مطالعه است باید بدانید که داشتن سرعت مناسب به شدت روی تمرکز تاثیر گذار است.🗝
❎همانطور که گفته شد به صورت حجمی- زمانی مطالعه کنید و هر بار سعی کنید سرعت خود را نسبت به دفعات قبل افزایش دهید تا فضای خالی ذهن شما پر شده و با تمرکز بالایی به مطالعه بپردازید.💫
متناسب با توانایی های خود هدف گذاری کنید، مثلا اگر در یک واحد مطالعاتی تعداد صفحاتی که برای ادبیات مطالعه می کنید ٦ صفحه و ١٠ عدد تمرین است در واحد دیگر این مقدار را به ٧ صفحه و ١٢ تمرین برسانید.☑️
#موفقیت✨
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-خدایا تا کی باید صبر کنم آخه؟! 😢 خسته شدم دیگه💔
+تو از کجا میدونی؟! شاید موعدش نزدیکه😉
#اندکی_صبر
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
+تو از کجا میدونی؟! شاید موعدش نزدیکه😉
#اندکی_صبر
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
کُری خوندن ورزشکارا رو قبل از شروع مسابقه دیدین؟ 🤔 ⭕️بیاین نزاریم کُری کرونایی رسانه، مارو تبدیل به یه بازنده کنه! 😏 #قسمت_چهارم #سواد_رسانه #آنتی_کرونا #ویروس_رسانه_ای @nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️تو این جنگ کرونایی، یه نکته خیلی مهمه:
تصویر تو از خودت!🙄
خودت به خودت چی منتقل میکنی؟
انرژی مثبت یا منفی 🤔
#قسمت_پنجم
#سواد_رسانه
#آنتی_کرونا
#ویروس_رسانه_ای
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
تصویر تو از خودت!🙄
خودت به خودت چی منتقل میکنی؟
انرژی مثبت یا منفی 🤔
#قسمت_پنجم
#سواد_رسانه
#آنتی_کرونا
#ویروس_رسانه_ای
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
♨️رفقای نیمکتی بشتابید👆 از اونجایی که این روزا همه دانش آموزا و خونواده هاشون نگران وضعیت تحصیلی فرزندانشون هستن😥 ✅مهمان اولین لایو نیمکت آقای دکتر صابری تولایی از مسئولین آموزش و پرورش هستن😌 ⭕️لایو روز چهارشنبه ساعت 21:30 در پیج لایو نیمکت در اینستاگرام…
♨️ #یادآوری ♨️
⭕️ تا لحظاتی دیگر...
لایو نیمکتی ها با دکتر تولایی برگزار میشود...
✅جا نمونید رفقا😉
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
⭕️ تا لحظاتی دیگر...
لایو نیمکتی ها با دکتر تولایی برگزار میشود...
✅جا نمونید رفقا😉
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
#سرزمین_زیبای_من #سید_طاها_ایمانی #پارت_یازدهم پدرم گریه میکرد. او میخواست مرا با خود به خانه ببرد. ولی این آخرین چیزی بود که من درآن لحظه میخواستم.😔 به همین دلیل با آن وضع دستم، درحالی که به شدت درد داشتم به آنها ملحق شدم.😍 بلاخره موفق شدیم و دانشگاه…
#سرزمین_زیبای_من
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_دوازدهم
دوره کار آموزی یکی از سخت ترین مراحل بود. 😵من باید برای یاد گرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش میکردم.😕 علی الخصوص در دادگاه... 😞من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری را نداشتم. اما تمام این سختی ها باز هم برایم قابل تحمل بود. چون هدف بزرگی داشتم...💪🏼
چیزی که مرا زجر میداد مرگ عدالت در دادگاه ها بود... حرف ها، صحنه ها و همه چیزهای که میدیدم لحظه به لحظه قلب و باور های مرا می کشت... آنها برای دفاع از موکلشان تلاش چندانی نمیکردند. دقیقا برعکس تمام فیلم ها که وکیل های قهرمان از حقوق موکل بی دفاع دفاع میکنند...😔😔
من احساس تک تک آنها را درک میکردم. من سه بار بی عدالتی را تا مغز استخوان حس کرده بودم... دوبار در بازداشت ناعادلانه خودم و یک بار هم در مرگ خواهر بی گناهم...😢😢
دیدن این صحنه ها بیش از هر چیزی قلبم را آزار میداد و حس نفرت و انتقام از دنیای سفیدها در من شکل میگرفت. 🙁☹️
بلاخره دوره کار آموزی تمام شد. بلاخره وکیل شده بودم. نشان و مدرک وکالت را دریافت کردم. حس میکردم وارد مرحله جدیدی از زندگی ام شده ام.😍 اما یک حرف، به راحتی تمام حس خوب مرا از بین برد:
_ فکر میکنی با گرفتن مدرک و مجوز کسی بهت رجوع میکنه؟😕 یا اصلا اگه کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟☹️ یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟؟؟😣😖
حق با او بود... 😞
به زحمت جای کوچکی را اجاره کردم. یک سوئیت چهار در پنج با اتاق کوچکی به اندازه یک انباری...میز و وسایلم را توی سوئیت گذاشتم و چون جایی برای خواب نداشتم شب ها توی انباری میخوابیدم...🏡
خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر شب ها به سر کار بروم. با آن وضعیت دستم پیدا کردن کار شبانه بسیار سخت بود...🌌🌃
فکر کنم من اولین و تنها وکبل جهان بودم که شب ها پس از تمام شدن ساعت اداری سطل زباله مردم را خالی میکردم... اما بهرحال با این واقعیت کنار آمده بودم که زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود...😦😵
چندین ماه گذاشت... پرداخت اجاره آن دفتر کوچک برایم بسیار سخت شده بود. با حقوقی که میگرفتم از پس زندگی محقرم برنمی آمدم. بعد از گذشت این همه سال و این همه تلاش و زخمت، کم کم یاس و ناامیدی را در قلبم حس میکردم.😥😰 و بدتر از همه اینکه جرات گفتن این حرفها را به کسی نداشتم. علی الخصوص مادرم که همیشه معتقد بود دارم وقتم را تلف میکنم.😱 از طرفی برای رسیدن به آن مرحله دستم را در اوج جوانی از دست داده بودم و از طرفی دیگر مطمئن بودم با برگشتنم امید در قلب همه میمیرد. اما با همه اینها کم کم به فکر پس دادن دفتر و برگشتن پیش خانواده ام افتاده بودم که...
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
#سید_طاها_ایمانی
#پارت_دوازدهم
دوره کار آموزی یکی از سخت ترین مراحل بود. 😵من باید برای یاد گرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش میکردم.😕 علی الخصوص در دادگاه... 😞من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری را نداشتم. اما تمام این سختی ها باز هم برایم قابل تحمل بود. چون هدف بزرگی داشتم...💪🏼
چیزی که مرا زجر میداد مرگ عدالت در دادگاه ها بود... حرف ها، صحنه ها و همه چیزهای که میدیدم لحظه به لحظه قلب و باور های مرا می کشت... آنها برای دفاع از موکلشان تلاش چندانی نمیکردند. دقیقا برعکس تمام فیلم ها که وکیل های قهرمان از حقوق موکل بی دفاع دفاع میکنند...😔😔
من احساس تک تک آنها را درک میکردم. من سه بار بی عدالتی را تا مغز استخوان حس کرده بودم... دوبار در بازداشت ناعادلانه خودم و یک بار هم در مرگ خواهر بی گناهم...😢😢
دیدن این صحنه ها بیش از هر چیزی قلبم را آزار میداد و حس نفرت و انتقام از دنیای سفیدها در من شکل میگرفت. 🙁☹️
بلاخره دوره کار آموزی تمام شد. بلاخره وکیل شده بودم. نشان و مدرک وکالت را دریافت کردم. حس میکردم وارد مرحله جدیدی از زندگی ام شده ام.😍 اما یک حرف، به راحتی تمام حس خوب مرا از بین برد:
_ فکر میکنی با گرفتن مدرک و مجوز کسی بهت رجوع میکنه؟😕 یا اصلا اگه کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟☹️ یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟؟؟😣😖
حق با او بود... 😞
به زحمت جای کوچکی را اجاره کردم. یک سوئیت چهار در پنج با اتاق کوچکی به اندازه یک انباری...میز و وسایلم را توی سوئیت گذاشتم و چون جایی برای خواب نداشتم شب ها توی انباری میخوابیدم...🏡
خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر شب ها به سر کار بروم. با آن وضعیت دستم پیدا کردن کار شبانه بسیار سخت بود...🌌🌃
فکر کنم من اولین و تنها وکبل جهان بودم که شب ها پس از تمام شدن ساعت اداری سطل زباله مردم را خالی میکردم... اما بهرحال با این واقعیت کنار آمده بودم که زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود...😦😵
چندین ماه گذاشت... پرداخت اجاره آن دفتر کوچک برایم بسیار سخت شده بود. با حقوقی که میگرفتم از پس زندگی محقرم برنمی آمدم. بعد از گذشت این همه سال و این همه تلاش و زخمت، کم کم یاس و ناامیدی را در قلبم حس میکردم.😥😰 و بدتر از همه اینکه جرات گفتن این حرفها را به کسی نداشتم. علی الخصوص مادرم که همیشه معتقد بود دارم وقتم را تلف میکنم.😱 از طرفی برای رسیدن به آن مرحله دستم را در اوج جوانی از دست داده بودم و از طرفی دیگر مطمئن بودم با برگشتنم امید در قلب همه میمیرد. اما با همه اینها کم کم به فکر پس دادن دفتر و برگشتن پیش خانواده ام افتاده بودم که...
#ادامه_دارد
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
خدایا ممنون بابت اینکه فقط به خودت امید دارم😍
اگه میخواستم خودم پیدا کنم کسی که بشه بهش امید داشت رو... 🙄 احتمالا هیچ وقت پیدا نمیکردم☹️
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
اگه میخواستم خودم پیدا کنم کسی که بشه بهش امید داشت رو... 🙄 احتمالا هیچ وقت پیدا نمیکردم☹️
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#یک_دقیقه_با_خدا 💫
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
💠 يكی از موفق ترين انسانها که از دست و پا محروم بود. در سن 14 سالگی با این تفكر که من تنها یک جسم هستم خودكشی می كند ولی موفق نمی شود. یعد از مدتی دیدگاهش را تغییر می دهد، به خاصیت روح خود ایمان می آورد و یکی از موفق ترین انسان های دنیا می شود.🙃 💠 اگر ديدگاه…
⬅️ برای اینکه میزان رضایتمندی خود را افزایش بدهیم نیاز داریم که ظرفیت خود را افزایش دهیم یا به تعبیر دیگر لیاقتمان را افزایش بدهیم☺️
💠 برای چه به این دنیا آمده ایم؟🤔 نگاهمان به جهان چگونه است؟ هدف از خلقت ما لذت طلبی است یا رشد؟🤔
💠 به خودمان ايمان داشته باشیم. ما تنها یک جسم نیستیم که زود تمام شویم بلکه روحی هستیم که برای زندگی در این دنیا در جسمی مادی قرار داریم.🙂
💠 ظرفيت روح فوق العاده زياد است.😍 حیف است بلا استفاده باقی بماند🙁
#قسمت_دوازدهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 برای چه به این دنیا آمده ایم؟🤔 نگاهمان به جهان چگونه است؟ هدف از خلقت ما لذت طلبی است یا رشد؟🤔
💠 به خودمان ايمان داشته باشیم. ما تنها یک جسم نیستیم که زود تمام شویم بلکه روحی هستیم که برای زندگی در این دنیا در جسمی مادی قرار داریم.🙂
💠 ظرفيت روح فوق العاده زياد است.😍 حیف است بلا استفاده باقی بماند🙁
#قسمت_دوازدهم
#ظرفیت😌
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
جدول پيوست.pdf
275.9 KB
♨️نیمکتیای دوازدهمی❗️
این جدول ۸۰ درصد دروسیه که تو امتحان نهایی میاد😌
⭕️ تو این جدول، اون ۴نمره اختیاری دروس رو هم که سوال خیلیا بود توضیح داده شده 😉
#امتحانات_نهایی📖
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
این جدول ۸۰ درصد دروسیه که تو امتحان نهایی میاد😌
⭕️ تو این جدول، اون ۴نمره اختیاری دروس رو هم که سوال خیلیا بود توضیح داده شده 😉
#امتحانات_نهایی📖
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-خدایا هدفت از آفریدن من چی بود آخه؟! 🤔🙄
+تو رو برای خودم آفریدم... ❤️✨
#مخاطب_خاص_خدا
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨
+تو رو برای خودم آفریدم... ❤️✨
#مخاطب_خاص_خدا
#قطره_ای_از_دریا 🌊
@nimkatt_ir 🇮🇷✨