#حدیث
🔅#پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
✍️مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ.
🔸آنكه پدر و مادرش را خشنود كند، خدا را #خشنود كرده و كسى كه #پدر و #مادر خود را به #خشم آورد، #خدا را به خشم آورده است.
📚كنز العمال، ج 16، ص 470 .
_
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
🔅#پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
✍️مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ.
🔸آنكه پدر و مادرش را خشنود كند، خدا را #خشنود كرده و كسى كه #پدر و #مادر خود را به #خشم آورد، #خدا را به خشم آورده است.
📚كنز العمال، ج 16، ص 470 .
_
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#داستان_های_اخلاقی
⭕️ آهنگر خداشناس
🔸آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور،تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد!
🔹روزی دوستی به دیدنش آمده بود پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت:
🔸“واقعا عجیب است! درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را تضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!”
🔹آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بودو نمی فهمید چه بر سر زندگیش آمده است!
اما نمی خواست سؤال دوستش را بدون پاسخ بگذارد، کمی فکر کرد و ناگهان پاسخی را که می خواست یافت.
این پاسخ آهنگر بود:
🔸در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو میکنم، بطوریکه تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم…
آهنگر لحظه ای سکوت کرد. سپس ادامه داد:
گاهی فولاد نمی تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش میشود. میدانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد لذا آن را کنار می گذارم.
آهنگر باز مکث کرد و بعد ادامه داد:
می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما میکنم، انگار فولادی باشم که از آب دیده شدن رنج می برد.اما تنها چیزی که می خواهم این است:
💢“خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی که تو میخواهی، به خود بگیرم… با هر روشی که می پسندی، ادامه بده،هر مدت که لازم است، ادامه بده…اما هرگز مرا به میان فولادهای بی فایده پرتاب نکن!”
_____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
⭕️ آهنگر خداشناس
🔸آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور،تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد!
🔹روزی دوستی به دیدنش آمده بود پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت:
🔸“واقعا عجیب است! درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را تضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!”
🔹آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بودو نمی فهمید چه بر سر زندگیش آمده است!
اما نمی خواست سؤال دوستش را بدون پاسخ بگذارد، کمی فکر کرد و ناگهان پاسخی را که می خواست یافت.
این پاسخ آهنگر بود:
🔸در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو میکنم، بطوریکه تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم…
آهنگر لحظه ای سکوت کرد. سپس ادامه داد:
گاهی فولاد نمی تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش میشود. میدانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد لذا آن را کنار می گذارم.
آهنگر باز مکث کرد و بعد ادامه داد:
می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما میکنم، انگار فولادی باشم که از آب دیده شدن رنج می برد.اما تنها چیزی که می خواهم این است:
💢“خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی که تو میخواهی، به خود بگیرم… با هر روشی که می پسندی، ادامه بده،هر مدت که لازم است، ادامه بده…اما هرگز مرا به میان فولادهای بی فایده پرتاب نکن!”
_____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#حدیث
🔅امیرالمومنین #امام_على عليه السلام:
✍️ اِنَّ رَأيَكَ لا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ.
🔸فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان.
📚غررالحكم ج2 ص606
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
🔅امیرالمومنین #امام_على عليه السلام:
✍️ اِنَّ رَأيَكَ لا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَئٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمَّ.
🔸فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان.
📚غررالحكم ج2 ص606
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#داستان_های_اخلاقی
✍️ عدالت
🔸دو زن نزد #امام_علی (ع) آمدند و اظهار فقر و ناداری کردند.
🔹امام فرمود: بر ماست تا در صورت درستی سخن شما، به شما کمک کنیم. آنگاه مردی را به بازار فرستاد تا بر آنان پیراهن و غذا خریده و به هر یک از آنها صد درهم بدهد.
⁉️یکی از دو زن لب به اعتراض گشوده گفت: من عرب هستم در حالی که زن دیگر از موالی(اسیران آزاد شده) است، چه را باید با ما یکسان رفتار شود؟ امام پاسخ داد: من #قرآن خواندم و در آن خوب تأمل کردم، در آنجا ندیدم که حتی به اندازه بال پشهای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برتری داده شده باشند.
📚انساب الاشراف، جلد 2، ص 141 – الغارات ص 70
📚حیات فکری – سیاسی امامان شیعه (ع)- رسول جعفریان – صفحه 65
_____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
✍️ عدالت
🔸دو زن نزد #امام_علی (ع) آمدند و اظهار فقر و ناداری کردند.
🔹امام فرمود: بر ماست تا در صورت درستی سخن شما، به شما کمک کنیم. آنگاه مردی را به بازار فرستاد تا بر آنان پیراهن و غذا خریده و به هر یک از آنها صد درهم بدهد.
⁉️یکی از دو زن لب به اعتراض گشوده گفت: من عرب هستم در حالی که زن دیگر از موالی(اسیران آزاد شده) است، چه را باید با ما یکسان رفتار شود؟ امام پاسخ داد: من #قرآن خواندم و در آن خوب تأمل کردم، در آنجا ندیدم که حتی به اندازه بال پشهای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برتری داده شده باشند.
📚انساب الاشراف، جلد 2، ص 141 – الغارات ص 70
📚حیات فکری – سیاسی امامان شیعه (ع)- رسول جعفریان – صفحه 65
_____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#حدیث
🔅امیرالمومنین #امام_على عليه السلام:
✍️إن قارَفتَ سَيِّئَةً فَعَجِّل مَحوَها بِالتَّوبَةِ .
🔸اگر مرتكب #گناه شدى ، به سرعت ، آن را با #توبه نابود كن .
📚تحف العقول : ص 81 .
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
🔅امیرالمومنین #امام_على عليه السلام:
✍️إن قارَفتَ سَيِّئَةً فَعَجِّل مَحوَها بِالتَّوبَةِ .
🔸اگر مرتكب #گناه شدى ، به سرعت ، آن را با #توبه نابود كن .
📚تحف العقول : ص 81 .
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#سبک_زندگی
💢فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد...
🔸اينكه چه بايد خواند، چه بايد آموخت، چه بايد كرد؟ نيازمند گزينش براساس «اولويت»، «ضرورت» و «نياز» است.
ظرفيت فكر و ذهن ما محدود است.
🔹دامنه آموختنى ها و خواندنيها، كتب و علوم و... نيز بسيار گسترده است. چاره اى جز «برخوردگزينشى» نيست.
وقتى نمى رسيم همه كتابها و نشريّات را بخوانيم، مفيدترين ها و لازم ترين ها را بخوانيم.
اگر ذهن خود را از «معلومات غير مفيد»، پر كنيم، جايى براى علوم ضرورى باقى نمى ماند.
در اين زمينه، بايد از صاحبنظران هر رشته و فن نظر خواست و از تجربه و دانش آنان سود جست.
آيا همه آنچه را در پى فراگرفتن آنيد، لازم و با اهميت و مورد نياز شما و مفيد براى زندگى تان است؟
🚫مبادا بعدا غصه بخوريد كه چرا با مطالب كم اهميت يا بى خاصيت، ذهن خود را پر كرده ايد!...
___________
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
💢فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد...
🔸اينكه چه بايد خواند، چه بايد آموخت، چه بايد كرد؟ نيازمند گزينش براساس «اولويت»، «ضرورت» و «نياز» است.
ظرفيت فكر و ذهن ما محدود است.
🔹دامنه آموختنى ها و خواندنيها، كتب و علوم و... نيز بسيار گسترده است. چاره اى جز «برخوردگزينشى» نيست.
وقتى نمى رسيم همه كتابها و نشريّات را بخوانيم، مفيدترين ها و لازم ترين ها را بخوانيم.
اگر ذهن خود را از «معلومات غير مفيد»، پر كنيم، جايى براى علوم ضرورى باقى نمى ماند.
در اين زمينه، بايد از صاحبنظران هر رشته و فن نظر خواست و از تجربه و دانش آنان سود جست.
آيا همه آنچه را در پى فراگرفتن آنيد، لازم و با اهميت و مورد نياز شما و مفيد براى زندگى تان است؟
🚫مبادا بعدا غصه بخوريد كه چرا با مطالب كم اهميت يا بى خاصيت، ذهن خود را پر كرده ايد!...
___________
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
📩ارسال تلنگرها به اکانت زیر 👇
@infonejatazgonah
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
📩ارسال تلنگرها به اکانت زیر 👇
@infonejatazgonah
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
سلام
💠یا رفیق من لا رفیق له
عرض,ادب و احترام و خسته نباشید
✍عرض کنم که قصه ی من برمیگرده به پنج سال پیش
زمانی که حالا یادش باعث شرمندگیم میشه
اون روزا با دامادمون سر جنگ داشتم نه اون کوتاه بیا بود نه من سر چیزایی که ارزش گفتن هم نداره
یه روز سر همین جر و بحث های بی خودی بهم گفت وقتی بچه ام دنیا بیاد حسرت دیدنش رو به دلت میزارم (خواهرم بار دار بود) بد جور ناراحت شدم....
خلاصه سرهمین بحث های بی خود دوتا خانواده روز خوش نداشتن...
بعد از اون حرفش و اون دعوای اخری دو سه شب بعدش نصف شب آبجیم زنگ زد خونه ی ما و گفت محسن (دامادمون ) حالش خوب نیست اولش من گفتم اون هفت تا جون داره چیزیش نمیشه..
تا این که یک ساعت بعدش باز زنگ زدن و گفتن که از دنیا رفت....
وقتی از بیمارستان رفتم داخل خونه ی آبجیم دیدم لیوان چایی که محسن برای خودش ریخته بود پر بود....
یعنی حتی فرصت نکرده بود چایی که ریخته بود رو بخوره.....
یاد حرفش افتادم(حسرت دیدنشو...).... چنان منقلب شدم که گفتنش سخته...
نمیدونم تلنگر بود یا سیلی بود ولی هرچی که بود درس بزرگی شد برام
خواهرزادم پیش من بزرگ شد و الان پنج سالشه خدا همه ی اسیران خاک رو ببخشه و بیامرزه
تشکر از همه ی شما سروران گرامی
__
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
سلام
💠یا رفیق من لا رفیق له
عرض,ادب و احترام و خسته نباشید
✍عرض کنم که قصه ی من برمیگرده به پنج سال پیش
زمانی که حالا یادش باعث شرمندگیم میشه
اون روزا با دامادمون سر جنگ داشتم نه اون کوتاه بیا بود نه من سر چیزایی که ارزش گفتن هم نداره
یه روز سر همین جر و بحث های بی خودی بهم گفت وقتی بچه ام دنیا بیاد حسرت دیدنش رو به دلت میزارم (خواهرم بار دار بود) بد جور ناراحت شدم....
خلاصه سرهمین بحث های بی خود دوتا خانواده روز خوش نداشتن...
بعد از اون حرفش و اون دعوای اخری دو سه شب بعدش نصف شب آبجیم زنگ زد خونه ی ما و گفت محسن (دامادمون ) حالش خوب نیست اولش من گفتم اون هفت تا جون داره چیزیش نمیشه..
تا این که یک ساعت بعدش باز زنگ زدن و گفتن که از دنیا رفت....
وقتی از بیمارستان رفتم داخل خونه ی آبجیم دیدم لیوان چایی که محسن برای خودش ریخته بود پر بود....
یعنی حتی فرصت نکرده بود چایی که ریخته بود رو بخوره.....
یاد حرفش افتادم(حسرت دیدنشو...).... چنان منقلب شدم که گفتنش سخته...
نمیدونم تلنگر بود یا سیلی بود ولی هرچی که بود درس بزرگی شد برام
خواهرزادم پیش من بزرگ شد و الان پنج سالشه خدا همه ی اسیران خاک رو ببخشه و بیامرزه
تشکر از همه ی شما سروران گرامی
__
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#حدیث
🔅#پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
✍️لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ .
🔸 #ضرر و زيان رساندن به خود و ديگرى ، ممنوع است .
📚كنز العمّال : 9498 .
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
🔅#پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
✍️لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ .
🔸 #ضرر و زيان رساندن به خود و ديگرى ، ممنوع است .
📚كنز العمّال : 9498 .
____
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
#سخن_علماء_بزرگان
حجت الاسلام والمسلمین #قرائتی
✍️انتظار فرج یعنی چه؟
🔸شهيد مطهري در قم درس مي داد و من چند هفته اي ايشان را براي ناهار به منزل مي بردم. بعد سوار ماشين ايشان مي شدم و تا شاه عبدالعظيم با ايشان بودم و از ايشان سوالاتي مي کردم و بعد به قم برمي گشتم.
🔹يک روز اين سوال مطرح شد که #انتظار يعني چه؟ شهيد #مطهري مثالي از مرحوم راشد گفتند که آيا کسي که منتظر خورشيد است در تاريکي مي نشيند؟ خير. هر کس که منتظر خورشيد است در شب مي نشيند و چراغ را هم روشن مي کند.
💢معناي انتظار و عدالت اين نيست که ما کاري نکنيم بلکه ما بايد براي اصلاح، فقرزدايي و حل مشکلات مردم کاري بکنيم.
_
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
حجت الاسلام والمسلمین #قرائتی
✍️انتظار فرج یعنی چه؟
🔸شهيد مطهري در قم درس مي داد و من چند هفته اي ايشان را براي ناهار به منزل مي بردم. بعد سوار ماشين ايشان مي شدم و تا شاه عبدالعظيم با ايشان بودم و از ايشان سوالاتي مي کردم و بعد به قم برمي گشتم.
🔹يک روز اين سوال مطرح شد که #انتظار يعني چه؟ شهيد #مطهري مثالي از مرحوم راشد گفتند که آيا کسي که منتظر خورشيد است در تاريکي مي نشيند؟ خير. هر کس که منتظر خورشيد است در شب مي نشيند و چراغ را هم روشن مي کند.
💢معناي انتظار و عدالت اين نيست که ما کاري نکنيم بلکه ما بايد براي اصلاح، فقرزدايي و حل مشکلات مردم کاري بکنيم.
_
✅ کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg