مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
3.68K subscribers
3.02K photos
1.47K videos
322 files
1.86K links
کانال اطلاع رسانی و معرفی کتابها و فعالیتها.
نشانی: تهران- خ انقلاب- بین ابوریحان و دانشگاه- ش. ۱۱۸۲ (ساختمان فروردین)- ط. ۲- واحد ۸
شماره تماس: ۶۶۴۹۰۶۱۲
پست الکترونیک: [email protected]
سایت فروش آثار: www.mirasmaktoob.com
Download Telegram
مادامی که سلطنت و ملّت اتحاد نکرده کار ایران بدتر خواهد شد!

امروز که چهارشنبه پنجم ربیع‌الثانی است دویست و پنجاه سوارۀ ماکو و یکصد سوارۀ قزاق روانهٔ ارومیه کردند و از قراری که در روزنامهٔ شواری ایران نمرۀ اوّل ۵ ماه می‌نویسد: استمداد کردن از طهران مثل آهن سرد کوفتن است، هیچ‌وقت سلطان خیال ندارد که ولایات امن شود، بلکه خودش محرک فتنه و فساد است. مادامی که سلطنت و ملّت اتحاد نکرده کار ایران همین، بلکه بدتر خواهد شد. (غوغای تبریز، 1404: 116)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
تا جان داریم نمی‌گذاریم خارجه مداخله کرده یک وجب از خاک ایران ببرند!

و تمامی طوایف شاهسون غیر از قوجه‌بگلو اتّحاد کرده به‌توسط انجمن ایالتی به دارالشورای کبری عریضه نوشته و اتّحاد ملّت را اظهار داشته و عهد میثاق با قسم محکم بسته فرستاده‌اند که تا جان داریم نمی‌گذاریم خارجه مداخله کرده یک وجب از خاک ایران ببرند و در وقت لزوم الی دویست هزار نفر در صف‌آرای لشکر دشمن حاضریم. (غوغای تبریز، 1404: 119)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
لهذا عقیدۀ فاسدهٔ جناب آقا ظاهر و بروز نمود!

در روزنامهٔ اتحاد نمرهٔ ۱۶ از روزنامهٔ دارالخلافه نقل می‌کند در اوائل شهر ربیع‌الثانی، اعلانی نوشته به دیوارها چسبانده بودند که ما طایفه و سلسلهٔ بابیّهٔ بهائیّه مشروطه را به آن جهة قبول کردیم که حُرّیت و آزادی باشد، هیچ‌کس از مذهب هیچ‌کس رجوع نداشته باشد حالا که مثل سابق اسم مذاهب در میان است ما ابداً مشروطه را نمی‌خواهیم و سلطنت را هم نمی‌خواهیم. نارنجک را ما سلسلهٔ بابیّه به شاه انداختیم و باز خواهیم انداخت. خلاصه شخصی که این اعلان را می‌چسباند گرفته بودند، بعد از تحقیقات بسیار معلوم شده که این شخص برادرزن آقا سید علی یزدی و به تحریک او این اعلان را نوشته و می‌چسباند. لهذا عقیدۀ فاسدهٔ جناب آقا ظاهر و بروز نمود. (غوغای تبریز، 1404: 120)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
از ارومیّه تلگراف آمده مستبدّین شورش کرده می‌خواهند مشروطه را برهم زنند!

دیروز که ۲۷ شهر ربیع‌الثانی بود از ارومیّه تلگراف آمده آقاخان میرپنجه با سایر مستبدّین شورش کرده می‌خواهند مشروطه را برهم زنند؛ لهذا اعضاء انجمن از ترس فرار کرده مخفی شده ملّت هم بازار را بسته غوغا می‌کنند. خداوند خودش اهل ایران را ازین بلیّه آسوده بفرمایند. بیچاره اهل ارومیّه امسال از صدمهٔ اکراد و شورش اهل استبداد پاک تمام شدند؛ خصوصاً رعیت دهات اطراف که مال و جان همه به غارت رفته هر کس پای گریز داشته اهل‌وعیال خود را برداشته به شهر ریخته [است]. (غوغای تبریز، 1404: 122)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
امید است ننگ دودمان قاجار به شمشیر مسعود قاجار تصفیه شود!

@mirasmaktoob
.
امید است ننگ دودمان قاجار به شمشیر مسعود قاجار تصفیه شود!

امروز که شنبه ۱۳ جمادی‌الاولی است تمامی تلگرافات و راپوت‌ها را در روزنامهٔ اتحاد نمرهٔ ۲۱ ثبت کرده، از آن جمله [...] تلگراف حضرت ظل‌السلطان است که از شیراز به شاه (محمدعلی قاجار) کرده و اعادۀ پسر خود جلال‌الدوله را استدعا نموده و ایضاً تلگرافی است که ظل‌السلطان از شیراز به اعلیحضرت شهریاری کرده [است]:
«محمدعلی شاه شنیده می‌شود برای برهم زدن اساس ملیّت و حریّت ایران هرزگی‌ها دارید. امید است ننگ دودمان قاجار به شمشیر مسعود قاجار تصفیه شود. اگر دستگیری حضرات راست باشد، نه خسرو گذارم نه خسروپرست. مسعود قاجار» (غوغای تبریز، 1404: 7/126)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
می‌خواهد مثل سابق گول‌زده ملّت را فریب بدهد!

وقت غروب ۱۸ ماه تلگرافی شاه به حضرات علماء کرده که:
من مشروطه را امضا داده و قانون اساسی را اجری می‌دارم و با دارالشوراء کمال اتحاد دارم و در اجرای امورات دارالشوراء جدّاً ساعی هستم، اما بعضی اشخاص که مفسد و مغرض‌اند و بلاد اسلام را شورش می‌کنند. محض به جهة انتظام بلاد و نظم قانون اساسی، می‌خواهم ایشان را تنبیه و مؤاخذه نمایم و الّا من که ضدّ مشروطه حرف نمی‌زنم و از ملت کناره‌جوئی نمی‌کنم عبث و بی‌جهة ملّت هیجان می‌کنند و زحمت بی‌جا می‌برند. البته لازم است که شماها ملّت را متنبّه کرده نیّات خالصهٔ ما را به ملّت برسانید.
مردم ابداً به این تلگراف اعتنا نکرده گوش ندادند که این هم تلگراف پولتیک است می‌خواهد مثل سابق گول‌زده ملّت را فریب بدهد. هیهات! هیهات که ملّت دیگر به این حرف‌ها و تلگراف‌ها گول بخورد و دست از کار خودشان بکشند. (غوغای تبریز، 1404: 129)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
امروز خیلی سخت دعواست دخل به سایر ایّام ندارد!

وقت ظهر بود که باز از طرفین تیراندازی ظاهر شد بیچاره اصناف هر کس گشاده بود فوراً بسته فرار کردند. درد بی‌درمان شده نه امنیّت هست و نه پول و نه نان. اکثر مردمان به اسوء حال زندگانی می‌کنند. باز هزار شکر دارد که تابستان موسم میوه است و الّا زمستان می‌شد نصف مردم از گرسنگی فوت می‌شدند. رجّاله و کودکان و زنان به اطراف باغات ریخته هر نوع است خودشان را نگاه می‌دارند.
احوالات یکشنبه ۶ جمادی‌الثانیه: امروز از اوّل طلوع بلکه از اوّل شب مشغول دعوا هستند. کسان ستارخان سخت ایستاده داد مردانگی می‌زنند و رشادت خودشان را ظاهر می‌کنند. نزدیک به ظهر حیدر نامی، آدم کاظم نایب که به رشادت معروف و مشهور بود قفسهٔ تن او را از روح خالی کرده کاسهٔ سر او را با گلوله تفنگ به هوا طیران دادند. ازین فقره عالم در چشم کاظم تیرهوتار گردید. نزدیک بود خودش را هلاک کند. خلاصه امروز خیلی سخت دعواست دخل به سایر ایّام ندارد. از طرفین (دستهٔ مستبدین: انجمین اسلامیّه و آدم‌های سلطنت؛ و دستهٔ مشروطه‌خواه: ستارخان و کسانش) جدّوجهد می‌کنند بلکه کار یکطرفی بشود. علی‌الاتصال با شدّت تیراندازی است. (غوغای تبریز، 1404: 141)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
خبر ندارند در دارالخلافه دارالشوراء با خاک یکسان شده است!

دوشنبه ۱۴ جمادی‌الثانیه: امروز هنگامهٔ علامت آشوب نمایان است. اوّل روز جماعت کثیره یک بیدق سبز بالای انجمن ایالتی نصب‌کرده و می‌گویند بیدق حضرت عباس علیه‌السلام است و روضه می‌خوانند و دورهادور تفکچی گرفته نمی‌گذارند احدی قدم پیش گذارد و با صدای بلند مشروطه زنده‌باد می‌گویند و حال‌آن‌که خبر ندارند در دارالخلافه دارالشوراء با خاک یکسان شده [است].
خلاصه نزدیک به ظهر ابتداء محاربه و تیراندازی شد. طرف ستارخان و شجاع‌نظام و اهل شتربان با شدت تمام مشغول دعوا هستند. بالأخره وقت عصر شتربانی‌ها توپ کشیده شش تیر توپ به امیرخیز بستند، اما کارگر نشده و صدمه نزده اهلِ امیرخیز ازین مسئله دل‌تنگ شده تمامی اهل عیال را از محله بیرون کرده؛ مردان تماماً در حمایت ستارخان سخت ایستادند و حال آن‌که ابداً به جماعت ستارخان اقدام نمی‌کردند. همیشه او را مذمت و ملامت می‌نمودند که ازین عناد و شرارت صرف نظر کن با دولت طرف مقابل نمی‌توان شد.
باری تا غروب با شدت دعوا بود. در آن هنگامه که توپ می‌انداختند کسان ستارخان از خانه‌ها راه گشاده نزدیک بود که توپ را تصرف کنند، شتربانی‌ها هجوم آورده شنلک کرده کسان ستارخان فرار نمودند. (غوغای تبریز، 1404: 144)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
مثل روز عاشورا طرفین صف‌آرایی کرده سنگر خودشان را محکم نموده منتظر قتال‌اند!

احوالات چهارشنبه ۱۶ جمادی‌الثانیه: امروز علامت بد به نظر می‌آید دو عرّاده توپ به شتربان بردند و جماعت طبل حاضرباش می‌کوبند. حالا که اوّل روز است در شهر شورش و غُلغله برپاست و نان خیلی کم در سر دکّان‌ها پنجاه نفر زن دور زده صدا می‌کنند. نمی‌دانم کار این شهر به کجا خواهد انجامید مثل روز عاشورا طرفین صف‌آرایی کرده سنگر خودشان را محکم نموده منتظر قتال‌اند. آدم را حیرت می‌برد که گویا یک طرف مسلمان و طرف دیگر خارج مذهب است که این قسم در دعوا جدوجهد می‌کنند. تمامی قونسولها و خارجه از کردار حضرات تعجب دارند و ابداً از خانهٔ خودشان خارج نمی‌شوند.
[...] حالا که سه ساعت از روز می‌گذرد صدای تفنگ از طرفین به چرخ دوّار بلند می‌شود و احمدخان میرپنجه و مهدی‌خان یاور مباشر توپ هستند هر دو را مجبوراً امر کنند. الان که چهار ساعت به غروب می‌ماند زیاده از پنجاه تیر توپ خالی کرده و طرف ستارخان هم که یک عراده توپ دارند گاه‌گاهی به طرف اسلامیه می‌اندازند. شیون و غوغا در شهر نمایان است. بیچاره ملّت فرار کرده هر کس در خانهٔ خود پنهان شده در کوچه و بازار احدی یافت نمی‌شود. طرف ستارخان پختگی کرده در مقام دفاع ایستاده‌اند. ابداً ابتداء به قتال و جدال نمی‌کنند. وقتی‌که از طرف مقابل صدای تفنگ می‌شنوند شروع به تیراندازی می‌نمایند.
[...] شجاع‌نظام متصل از مناره تفنگ می‌انداخت و ستارخان پروانه‌وار سنگرها را گردش می‌کرد، داد مردانگی می‌زد و یاران خود را تسلّی داده تحریص به دعوا می‌نمود. انصافاً خیلی رشید است که اینقدر جمعیت زیاده از هزار نفر است همه به او رو گذاشته تیرباران می‌نمایند، ابداً واهمه نکرده دست از دعوا برنمی‌دارد و شکست هم نمی‌خورد. (غوغای تبریز، 1404: 7/146)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
خداوندا تو را قسم می‌دهم به عصمت فاطمه زهرا علیهاالسلام این مخلوق را به‌زودی آسوده فرما

رؤساء همگی خیال و حواس خودشان را بر این جمع کرده‌اند که به دفع ستارخان بپردازند، ابداً از شهر خبر ندارند که مال مردم چه شد و جان ملّت کجا ماند. عصرها در سربازخانه موزیک را گرفته کِف می‌کشند و ابداً از ملّت خبر ندارند. به واحدانیّت خدا که هیچ‌وقت اعلیحضرت شهریاری که حالیّه سلطان اسلام و ظل الله ایران است به این حرکاتِ حضرات راضی نیست که بیچاره رعیّت اینقدر صدمه بخورند. خداوندا به‌حق خمسةالنجباء علیهم‌السلام تو خودت توجهی و مرحمتی بر بندگان بیچارهٔ خود بفرما و ایشان را از گرداب بلا به ساحل نجات برسان.
اگرچه می‌دانم همهٔ اینها ثمرۀ افعال قبیحهٔ خودمان است که می‌خوریم با این‌همه خداوندا تو رحیم و غفور هستی ما را مجازات مده! زیاده از این مبتلا مگردان به کرم خود عفو فرما. کارها را خودت اصلاح کن و مخلوقات خود را زیاده از این امتحان مکن. گیرم که ما مقصریم، اما کودکان و طفلان معصوم که گناه ندارند. تو را قسم می‌دهم به عصمت فاطمه زهرا علیهاالسلام این مخلوق را به‌زودی آسوده فرما.
گر ما مقصریم و تو دریای رحمتی/ جویی که می‌رود به امید عطای تو است
(غوغای تبریز، 1404: 147)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
با این‌همه جماعتِ کثیره، ابداً ستارخان واهمه نکرده با جسارت دعوا می‌کند!

امروز صدمهٔ فاحش به محلات وارد آمد فردا را خدا می‌داند و سوارۀ سردار نصرت هم آمده امداد می‌کردند. با این‌همه جماعتِ کثیره، ابداً ستارخان واهمه نکرده با جسارت دعوا می‌کند. (غوغای تبریز، 1404: 154)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
ستارخان اعجوبهٔ زمان و نادر ایران

این ستارخان اعجوبهٔ زمان و نادر ایران شده که در مدت پنجاه روز هر چه دعوای سخت کرده‌اند و سعی نموده‌اند که او را کشته یا گرفتار نمایند، ممکن نشده؛ سایر محلّات همه او را ملاحظه کرده ایستادگی دارند. (غوغای تبریز، 1404: 175)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
در میان مردم سردار و سالار ملّی مشروطه خطاب می‌کنند!

احوالات پنجشنبه ۲۸ شهر رجب‌المرجب: حالا که اوّل روز است جسته‌جسته صدای تفنگ می‌آید و ستارخان را ملّت لقب سرداری داده و باقرخان را لقب سالاری داده عکس هر دو را امروز جداگانه در نیم ورقی چاپ کرده که هر دو با قطار فشنگ و تفنگ نشسته انتظار دعوا را می‌کشند و در میان مردم سردار و سالار ملّی مشروطه خطاب می‌کنند. (غوغای تبریز، 1404: 182)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
عجب اینست طرفین هر کدام خود را مُحقّ دانسته و حکم جهاد و دفاع می‌دهند!

و امروز چنان جنگ مغلوبه در حوالی مغازه‌ها شده که اکثر خانه‌ها و دکان‌ها از صدمهٔ توپ و تفنگ خراب و مخروبه گشته رفته‌رفته دعوا شدت می‌کند. طرفین ابداً خیال صلح ندارند. عجب اینست طرفین هر کدام خود را مُحقّ دانسته و حکم جهاد و دفاع می‌دهند. بیچاره عوام‌الناس بدون جهة خود را به کشتن داده خسرالدُّنیا و الاخره می‌شود. (غوغای تبریز، 1404: 156)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
در شهر قیامت برپاست!

در شهر قیامت برپاست. مردم از واهمه گرسنگی را فراموش کرده‌اند. از قراری که تلگرافات می‌رسد متّصل سواره و پیاده به امر دولت به این شهر می‌آید. اگر شخصی از صدمهٔ تفنگ سلامت بماند آخر از قحطی خواهد مُرد.
خلاصه حالا آخر روز پنجشنبه و شب جمعه وقت عبادت و ذکر اوراد است. حضرات طرفین عوض تلاوت قرآن توپ و تفنگ به حضور حضرت احدیّت فرستند. عجب شهر مسلمانی است، حقّ دارند همهٔ اینها نتیجهٔ نان حلال است که در این مُدّت خورده‌اند. (غوغای تبریز، 1404: 7/156)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
امر از اصلاح گذشته!

بس که هنگامه و غلغله است درست معلوم نمی‌شود که چقدر از طرفین نفوس تلف می‌باشد. علاوه هم طرفین کشتگان خود را پنهان می‌دارند که مبادا مردم واهمه کنند و دست از دعوا بردارند و یکی هم طرف مقابل خبردار شده جسارت پیدا نماید. فی‌الواقع چنان دعوا می‌کنند که تمامی خارجه و قونسول‌ها انگشت حیرت به دندان مانده بلکه ایشان هم خودشان را در معرض تلف می‌دانند. جز اینکه خداوند احدیّت نظر مرحمت خود را به این مخلوق بفرمایند چارۀ دیگر نیست. امر از اصلاح گذشته ملّت تماماً مرگ خودشان را یقین کرده و سخت ایستاده همانست که بدون خوف به سوارۀ سردار نصرت حمله کرده و صدمه می‌زنند و بیچاره سواره‌ها امر را چنین سخت نمی‌دانستند و الا نمی‌آمدند. فوج ملایر از ترس متفرق شده به عراق فرار کردند و سهام‌الدوله هم ابداً به کاری اقدام نمی‌کنند. (غوغای تبریز، 1404: 9/158)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
حالا مطلب و فقرۀ اوضاع کربلا مُعیّن می‌شود!

خلاصه چون توپ ارگ روبروی محلهٔ شتربان است بسیار صدمه زده خرابی می‌کند با این همه حضرات آقایان ابداً اعتنا ندارند، گویا هرروز که دویست توپ از طرفین به یکدیگر می‌بندند هر دو خارج مذهب‌اند که یکدیگر را می‌کُشند. آقایان مسندنشین شریعت مطهّره حظ می‌فرمایند و به ترنم مقال می‌گویند: أَیُّهَا ألکَفَرة أُقتُلو[ا] أافَجَرة. حیف! صد حیف که مرحوم حاجی میرزا جواد مجتهد اعلی الله مقامه وفات کرد، در این موقع نشد. ایّها الناس و یا معشرالمسلمین بنشینید و بر دین حنیف اسلام گریه کنید که مُدّت چهل روز است که این مخلوق یکدیگر را می‌کشند و در و بام بیچاره رعیت را خراب می‌کنند. یک نفر در این سواد اعظم پیدا نمی‌شود که این عوام مخلوق را موعظه کرده ساکت نماید و از اعلیحضرت شهریاری هم توسط کند که در تقصیر این بیچاره رعیّت عفو و اغماض فرمایند.
حالا مطلب و فقرۀ اوضاع کربلا مُعیّن می‌شود که محض من‌باب تعصّب و عداوت، شهداء سلام الله علیهم را شهید کرده اهل‌وعیال ایشان را اسیر بردند و الّا تمامی اهل کوفه و لشکر خوب می‌شناختند که این سبط حضرت رسول صلّی الله علیه و اله و امام واجبالاطاعة است. با این همه از تعصّب و عناد دست برنداشتند. حالا مَثَل اهل تبریز هم از این قبیل است طرفین یکدیگر را مُسلم و اثناعشری می‌دانند و یقین می‌کنند که قاتل قطعاً در آتش است، با این همه دست از عداوت و عناد برنمی‌دارند. (غوغای تبریز، 1404: 2/161)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
بس که طرفین هر دو به پولتیک حرف می‌زنند و دروغ‌ها به شهرت می‌دهند، آدم حرف درست را هم باور نمی‌کند. (غوغای تبریز، 1404: 166)

مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطه‌خواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
با انتشار اخبار دروغ، محمدعلی شاه می‌خواست شکست اردوی دولتی را پرده‌پوشی کند!

دربار باغشاه از زمانی که قیام تبریز آغاز شد و قشون دولتی در مقابل مليّون ناتوان و وامانده شدند مبدل به یک دستگاه جعل دروغ شده بود. هر روز صبح امیربهادر جنگ یک تلگراف مجعول در دست گرفته و بنظر رؤسای قشون و وزرا می‌رساند.
یکی از این تلگرافها شکست مشروطه‌خواهان را نقل می‌کرد،
دیگری اعلام می‌داشت ستارخان کشته شد،
دیگری می‌نوشت ستارخان را به تهران فرستادند،
تلگراف دیگر می‌گفت باقرخان با مجاهدینی که در تحت امرش بودند تسليم اردوی دولتی شد،
دیگری می‌نوشت عین‌الدوله شهر را فتح کرد و در ارگ دولتی جلوس نمود
و با انتشار اینگونه اخبار دروغ، شکست اردوی دولتی را می‌خواست پرده‌پوشی کند. (ملک‌زاده، 1383، ج5: 1014)

مأخذ: ملک‌زاده، مهدی. 1383. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران. تهران: انتشارات سخن.

@mirasmaktoob
.
بقدری خبر دروغ در طهران زیاد است که همه تنگ آمده‌اند!

بقدری خبر دروغ در طهران زیاد است که همه تنگ آمده‌اند. گویا انجمن سری مخصوص برای نشر دروغ در طهران تشکیل شده و متصل جعل اکاذیب کرده شهرت می‌دهند. چیزها از تبریز، خراسان، فارس حتی از قم شهرت می‌دهند که آدم چهار شاخ بیرون می‌آورد. (سالور، 1374: ج3، 2252)
@mirasmaktoob

دروغ زیاد است و مردم طوری عادت دارند که حساب ندارد. برای اثبات دروغ خود در هر کلمه صد قسم یاد می‌کنند. این عادت مملکت است تا رفع شود ما مرده‌ایم. (سالور، 1374: ج4، 2729)
@mirasmaktoob

در روزنامه نوشته بود آیت‌اللّه [خراسانی] را همان ساعت که پا به رکاب گذاشته برای جهاد به ایران عازم بود مقتول کردند و آن‌وقت دروغها جعل می‌کند و چیزها می‌نویسد که در مخیله هیچ ایرانی خطور نکرده (بدترین صفات ما ایرانیها این دروغ و اغراق‌گوئی است). به قدری در این روزنامه‌ها دروغ می‌نویسند که اندازه ندارد، مثل این‌که اخباراتی از جنگ عثمانی و ایتالیا جعل کردند که آخرالامر سفارت ایتالیا ناچار شد به وزارت داخله نوشت که حکم کنید روزنامه‌نویسهای شما اخبار صحیح را بنویسند. در مسئله شهادت آیت‌اللّه که از قرار معلوم سکته کرده است می‌نویسد. «این واقعه دیگر ارکان عالم اسلامی را متزلزل می‌کند. این فاجعه دیگر خانه صبر اسلامی را می‌سوزاند. این قضیه دیگر هیچ قراری از برای هیچ مسلمانی در عالم اسلامی باقی نخواهد گذاشت. کاسه صبر مسلمانان عالم لبریز شد.» ببینیم همچو چیزها هست؟ واقع شده؟ نه! برای وفات حضرت رسول (ص) همچو چیزها نشد. (سالور، 1374: ج5، 3611)

مأخذ: سالور، قهرمان میرزا. 1374. روزنامه خاطرات عین‌السلطنه. 10 جلد. به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار. تهران: اساطیر.

@mirasmaktoob
.