اعضاء انجمن و مجاهدین با علماء نظّار ستّة راه نرفته!
و اعضاء انجمن و مجاهدین با علماء نظّار ستّة راه نرفته و ایشان را متهم کردند لهذا ایشان هم قهر کرده به انجمن نمیروند و در ایام ماه مبارک به مجاهدین و به اعضاء صراحةً بد میگویند خصوصاً آقا میرزا علیاکبر مجاهد که ایام ماه مبارک در مسجد صادقیّه موعظه کرده به مجاهدین و اعضاء انجمن و مُربّی و مُروّج معلّمخانهها خیلی بد میگوید. چون ایام روزه و موسم عبادت است مردم روزها میخوابند احوالات تازه نیست. (غوغای تبریز، 1404: 65)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
و اعضاء انجمن و مجاهدین با علماء نظّار ستّة راه نرفته و ایشان را متهم کردند لهذا ایشان هم قهر کرده به انجمن نمیروند و در ایام ماه مبارک به مجاهدین و به اعضاء صراحةً بد میگویند خصوصاً آقا میرزا علیاکبر مجاهد که ایام ماه مبارک در مسجد صادقیّه موعظه کرده به مجاهدین و اعضاء انجمن و مُربّی و مُروّج معلّمخانهها خیلی بد میگوید. چون ایام روزه و موسم عبادت است مردم روزها میخوابند احوالات تازه نیست. (غوغای تبریز، 1404: 65)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
اگر...
امسال تمامی ایران هرج [و] مرج و کشتگان و زخمداران حد و حصر ندارند. تمامی اینها از تحریک و عدم جلوگیری دولت است و اگر در مرحلهٔ اُولی با ملّت اتحاد میکرد، نزاع و نقار نمیشد یک نفر هم تلف نمیگشت و شهرها هم هرجومرج نمیشد. (غوغای تبریز، 1404: 69)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
امسال تمامی ایران هرج [و] مرج و کشتگان و زخمداران حد و حصر ندارند. تمامی اینها از تحریک و عدم جلوگیری دولت است و اگر در مرحلهٔ اُولی با ملّت اتحاد میکرد، نزاع و نقار نمیشد یک نفر هم تلف نمیگشت و شهرها هم هرجومرج نمیشد. (غوغای تبریز، 1404: 69)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بنده شصت سال عمر دارم تابهحال این قسم علامت ندیدهام!
و شب پنجشنبه ۱۳ ذیقعده سنه ۱۳۲۵ اول شب که ماه طلوع نمود چهار رنگ هاله و دایره افکنده بود. اوّل رنگ زرد گشاد، دویم زردِ خیلی تند، سیم رنگِ سبز، چهارم رنگِ قرمز. اینها همه دایرۀ بزرگ توی اندر توی زده بود تا سه ساعت رفته باقی بود. بعد برطرف و زایل شد. بنده شصت سال عمر دارم تابهحال این قسم علامت ندیدهام. (غوغای تبریز، 1404: 69)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
و شب پنجشنبه ۱۳ ذیقعده سنه ۱۳۲۵ اول شب که ماه طلوع نمود چهار رنگ هاله و دایره افکنده بود. اوّل رنگ زرد گشاد، دویم زردِ خیلی تند، سیم رنگِ سبز، چهارم رنگِ قرمز. اینها همه دایرۀ بزرگ توی اندر توی زده بود تا سه ساعت رفته باقی بود. بعد برطرف و زایل شد. بنده شصت سال عمر دارم تابهحال این قسم علامت ندیدهام. (غوغای تبریز، 1404: 69)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
تلگراف از علماء نجف: نوری مخلّ به آسایش و مفسد است!
و در غره شهر ذیحجه جناب حاجی شیخ فضلالله به علمای بلاد ایران تلگراف کرده که داعی با حضرات علماء در مدرسهٔ خانمروی نشسته به دفع اشرار مشغولیم. هر چه خواستیم با دارالشوراء با شرع انور رفتار نماییم و امورات را منظم داریم، اشرار لامذهبها نگذاشتند. شما هم جمعیت کرده همّت نمایید که بلکه ریشهٔ این اشرار را قلع کنیم و یک نسخه هم به علمای تبریز کرده بودند. رئیس تلگراف از ترس مجاهدین دو روز نگاه داشته بعد جناب حاجی میرزا محسنآقا و میرزا صادقآقا دادند. ایشان هم از خوف مجاهدین ابداً اظهار نداشتند. در شورش و هنگامه دارالخلافه جناب آقا سیدعبدالله و آقا سید محمد مراتب را به نجفالاشرف دو تلگراف کرده بودند، جواب آمده [است]:
«حجةالاسلام آقای بهبهانی و طباطبایی فقط تلگراف ثانی واصل، نوری چون مخلّ به آسایش و مفسد است، تصرفش در امورات حرام، امضا محمدحسین نجفی میرزا خلیل و محمدکاظم خراسانی، عبد الله مازندرانی». (غوغای تبریز، 1404: 3/72)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
و در غره شهر ذیحجه جناب حاجی شیخ فضلالله به علمای بلاد ایران تلگراف کرده که داعی با حضرات علماء در مدرسهٔ خانمروی نشسته به دفع اشرار مشغولیم. هر چه خواستیم با دارالشوراء با شرع انور رفتار نماییم و امورات را منظم داریم، اشرار لامذهبها نگذاشتند. شما هم جمعیت کرده همّت نمایید که بلکه ریشهٔ این اشرار را قلع کنیم و یک نسخه هم به علمای تبریز کرده بودند. رئیس تلگراف از ترس مجاهدین دو روز نگاه داشته بعد جناب حاجی میرزا محسنآقا و میرزا صادقآقا دادند. ایشان هم از خوف مجاهدین ابداً اظهار نداشتند. در شورش و هنگامه دارالخلافه جناب آقا سیدعبدالله و آقا سید محمد مراتب را به نجفالاشرف دو تلگراف کرده بودند، جواب آمده [است]:
«حجةالاسلام آقای بهبهانی و طباطبایی فقط تلگراف ثانی واصل، نوری چون مخلّ به آسایش و مفسد است، تصرفش در امورات حرام، امضا محمدحسین نجفی میرزا خلیل و محمدکاظم خراسانی، عبد الله مازندرانی». (غوغای تبریز، 1404: 3/72)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
در روزنامهٔ انجمن نمره ۲۹ نهم ذیحجه مینویسد: تلگرافاتی که جناب حاجی شیخ فضلالله به اطراف بلاد کرده بود، از آن جمله به شهر خوی نموده آقایان حججالاسلام خوی که جواب مخابره کردهاند، خیلی مفصل است بنده خلاصهٔ آن را درج مینمایم. جوابِ نمرهٔ فلان، خدمت حضرات مستطابان آقای آقا شیخ فضلالله نوری و آقا سید علی یزدی و آقا میرابوطالب و آقا میرزا محمدعلی عرض میشود تلگراف جنابان عالی دایر به پاره شبهات بیاصل و تهمت به دامن پاک مجلس دارالشورای کبری واصل و نهایت تأسّف حاصل آمد. معدودی ارباب غرض به تطمیع دراهم معدوده میخواهند حقوق سیکرور نفوس را باطل نمایند و حال آنکه ندای غیبی به لسان فصیح میگوید: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، در حالی که خدا کاملکنندهٔ نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند). الحقّوالانصاف از جنابان عالی خیلی مستبعد و ناپسند میباشد در حالتی که فحول علماء و مجتهدین جامعالشرایط در این امر مقدّس مجاهدت میفرمایند چه لزوم کرده جنابان عالی خرق اجماع کرده در ابطال این اساس مقدس کوشش فرمایید و خلاف للعلماء و الاجماع استبداد را بر مشروطه ترجیح میدهید. بهتان را که خداوند آن را حرام فرموده است به مجتهدین و رؤساء جایز میدانید البته بیجا خودتان را ضایع نکنید و آهن سرد نکوبید و قواعد اسلام را صدمه نزنید. آن سبو بشکست آن پیمانه ریخت. منبعد ملّت هشیار و بیدار ابداً گول مغرضین نخواهند خورد. اگر جنابان عالی را از دراهم معدوده صرفنظر مشکل مینماید والله علیالغالب. عموماً حاضریم که بقیّهالسیف مایملک خودمان را به جنابان عالی بذل نماییم تا بیضهٔ اسلام را صدمه نزنند. اگر مقصود ازین اقدامات باز استبداد و ریاست سابقه است محال است که دوباره به نیل و آرزوی خودتان برسید. از خدا بترسید و از حضرت رسول صلیالله علیه و اله شرم نمایید.
لطف حق با تو مداراها کند / چونکه از حد بگذری رسوا کند (غوغای تبریز، 1404: 75)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
در روزنامهٔ انجمن نمره ۲۹ نهم ذیحجه مینویسد: تلگرافاتی که جناب حاجی شیخ فضلالله به اطراف بلاد کرده بود، از آن جمله به شهر خوی نموده آقایان حججالاسلام خوی که جواب مخابره کردهاند، خیلی مفصل است بنده خلاصهٔ آن را درج مینمایم. جوابِ نمرهٔ فلان، خدمت حضرات مستطابان آقای آقا شیخ فضلالله نوری و آقا سید علی یزدی و آقا میرابوطالب و آقا میرزا محمدعلی عرض میشود تلگراف جنابان عالی دایر به پاره شبهات بیاصل و تهمت به دامن پاک مجلس دارالشورای کبری واصل و نهایت تأسّف حاصل آمد. معدودی ارباب غرض به تطمیع دراهم معدوده میخواهند حقوق سیکرور نفوس را باطل نمایند و حال آنکه ندای غیبی به لسان فصیح میگوید: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند، در حالی که خدا کاملکنندهٔ نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند). الحقّوالانصاف از جنابان عالی خیلی مستبعد و ناپسند میباشد در حالتی که فحول علماء و مجتهدین جامعالشرایط در این امر مقدّس مجاهدت میفرمایند چه لزوم کرده جنابان عالی خرق اجماع کرده در ابطال این اساس مقدس کوشش فرمایید و خلاف للعلماء و الاجماع استبداد را بر مشروطه ترجیح میدهید. بهتان را که خداوند آن را حرام فرموده است به مجتهدین و رؤساء جایز میدانید البته بیجا خودتان را ضایع نکنید و آهن سرد نکوبید و قواعد اسلام را صدمه نزنید. آن سبو بشکست آن پیمانه ریخت. منبعد ملّت هشیار و بیدار ابداً گول مغرضین نخواهند خورد. اگر جنابان عالی را از دراهم معدوده صرفنظر مشکل مینماید والله علیالغالب. عموماً حاضریم که بقیّهالسیف مایملک خودمان را به جنابان عالی بذل نماییم تا بیضهٔ اسلام را صدمه نزنند. اگر مقصود ازین اقدامات باز استبداد و ریاست سابقه است محال است که دوباره به نیل و آرزوی خودتان برسید. از خدا بترسید و از حضرت رسول صلیالله علیه و اله شرم نمایید.
لطف حق با تو مداراها کند / چونکه از حد بگذری رسوا کند (غوغای تبریز، 1404: 75)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بیچاره وکلاء تبریز متّصل تلگراف کرده و خواهش مینمایند که این فتنه را ساکت نمایید!
حاجی میرقربان چون در انجمن از مجاهدین قفقاز صدمه و سیلی خورده بود در مسجد سیدحمزه مجلس کرده و بندرها را سنگر ساخته و در منارۀ سیدحمزه و منارۀ مقام چند نفر تفکچی گذاشته منتظر بودند.
حاجی مهدی و حاجی امینالتجار کار را چنین سخت دیده منزل جناب ثقةالاسلام رفته او را وادار کردند بلکه راضی نموده آقا سیدهاشم از شهر برود. جناب معزیالیه بعضی اشخاص هر دو محله را احضار و خواهش نمودند که آتش این فتنه را خاموش کنید، بگذارید جناب آقا سیدهاشم چند روزی از شهر برود در خدمت حضرت فرمانفرما باشد. همگی جواب دادهاند اگر بنا براین است که جناب آقا بروند باید ملا حمزه و آقا میرتقی و نایب باقر و نایب خلیل و علی موسیوف و تمامی قفقازها هم از شهر بروند. جناب ثقةالاسلام هم مأیوس شدند. تمامی اهل شهر در توی آتش حیران و سرگردان به سر میبرند. خداوند خودش امورات را اصلاح کند و الّا از دست مخلوق چیزی برنمیآید.
و این خبر شورش به اطراف رفته اکثر الواد و اشرار دهات به شهر ریخته و در دارالخلافه بالمضاعف شهرت کرده. بیچاره وکلاء تبریز متّصل تلگراف کرده و خواهش مینمایند که این فتنه را ساکت نمایید. اعضاء محترم هم عجز به هم رسانده اگرچه در مرحلۀ اُولی خودشان محرّک بودهاند حالا نادم و پشیمان شده حرفشان هم شنیده نمیشود. کار به دست اجامر و الواد و اشرار افتاده نمیتوانند جلوگیری بکنند. باری بیچاره رعیت، بازار بسته در این شدّت سرما نه دادوستد دارند و نه مخارج، اکثر اهل بازار فقیر و ناچیز شدهاند. حضرات مجاهدین که پول مُفت خرج میکنند ابداً از حال کسبه خبر ندارند. به جهة چیز جزئی فوراً امر به بستن بازار میکنند. خداوند خودش به داد کسبه برسد. اگر مشروطه را چنین میدانستند ابداً به قونسولخانه نمیرفتند و اقدام هم نمیکردند. حضرات واعظین شیره داده گفتند نان را به یک عباسی و گوشت را به هشت عباسی خواهید خورد، عدل و مواسات چنین خواهد شد که امیر و یک پول گدا مساوی خواهد شد. بیچاره ملّت هم مشتبه شده گول ایشان را خورده دست از کاسبی برداشتند و مشغول تیراندازی شدند. اکثر اصناف و کسبه فرش و پلاس خود را فروخته تفنگ و فشنگ خریده مجاهد گشتند. همهٔ این دعواها نتیجه و ثمرۀ همان موعظههاست که میفرمودند. بیچاره واعظین هم آخر کار را چنین نمیدانستند که دولت مشروطه را قبول نکرده اینقدر مفسدهها و قتل و غارت در تمامی بلاد خواهد شد و الا ابداً به این کار اقدام نمیکردند. خود دارالشوراء هم معطل مانده با حکمت عملیّه رفتار میکنند تا کار بهجایی قرار گیرد آنهم دعائی است غیر مستجاب. (غوغای تبریز، 1404: 9/78)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
حاجی میرقربان چون در انجمن از مجاهدین قفقاز صدمه و سیلی خورده بود در مسجد سیدحمزه مجلس کرده و بندرها را سنگر ساخته و در منارۀ سیدحمزه و منارۀ مقام چند نفر تفکچی گذاشته منتظر بودند.
حاجی مهدی و حاجی امینالتجار کار را چنین سخت دیده منزل جناب ثقةالاسلام رفته او را وادار کردند بلکه راضی نموده آقا سیدهاشم از شهر برود. جناب معزیالیه بعضی اشخاص هر دو محله را احضار و خواهش نمودند که آتش این فتنه را خاموش کنید، بگذارید جناب آقا سیدهاشم چند روزی از شهر برود در خدمت حضرت فرمانفرما باشد. همگی جواب دادهاند اگر بنا براین است که جناب آقا بروند باید ملا حمزه و آقا میرتقی و نایب باقر و نایب خلیل و علی موسیوف و تمامی قفقازها هم از شهر بروند. جناب ثقةالاسلام هم مأیوس شدند. تمامی اهل شهر در توی آتش حیران و سرگردان به سر میبرند. خداوند خودش امورات را اصلاح کند و الّا از دست مخلوق چیزی برنمیآید.
و این خبر شورش به اطراف رفته اکثر الواد و اشرار دهات به شهر ریخته و در دارالخلافه بالمضاعف شهرت کرده. بیچاره وکلاء تبریز متّصل تلگراف کرده و خواهش مینمایند که این فتنه را ساکت نمایید. اعضاء محترم هم عجز به هم رسانده اگرچه در مرحلۀ اُولی خودشان محرّک بودهاند حالا نادم و پشیمان شده حرفشان هم شنیده نمیشود. کار به دست اجامر و الواد و اشرار افتاده نمیتوانند جلوگیری بکنند. باری بیچاره رعیت، بازار بسته در این شدّت سرما نه دادوستد دارند و نه مخارج، اکثر اهل بازار فقیر و ناچیز شدهاند. حضرات مجاهدین که پول مُفت خرج میکنند ابداً از حال کسبه خبر ندارند. به جهة چیز جزئی فوراً امر به بستن بازار میکنند. خداوند خودش به داد کسبه برسد. اگر مشروطه را چنین میدانستند ابداً به قونسولخانه نمیرفتند و اقدام هم نمیکردند. حضرات واعظین شیره داده گفتند نان را به یک عباسی و گوشت را به هشت عباسی خواهید خورد، عدل و مواسات چنین خواهد شد که امیر و یک پول گدا مساوی خواهد شد. بیچاره ملّت هم مشتبه شده گول ایشان را خورده دست از کاسبی برداشتند و مشغول تیراندازی شدند. اکثر اصناف و کسبه فرش و پلاس خود را فروخته تفنگ و فشنگ خریده مجاهد گشتند. همهٔ این دعواها نتیجه و ثمرۀ همان موعظههاست که میفرمودند. بیچاره واعظین هم آخر کار را چنین نمیدانستند که دولت مشروطه را قبول نکرده اینقدر مفسدهها و قتل و غارت در تمامی بلاد خواهد شد و الا ابداً به این کار اقدام نمیکردند. خود دارالشوراء هم معطل مانده با حکمت عملیّه رفتار میکنند تا کار بهجایی قرار گیرد آنهم دعائی است غیر مستجاب. (غوغای تبریز، 1404: 9/78)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
شهرام یاری
بیچاره وکلاء تبریز متّصل تلگراف کرده و خواهش مینمایند که این فتنه را ساکت نمایید! حاجی میرقربان چون در انجمن از مجاهدین قفقاز صدمه و سیلی خورده بود در مسجد سیدحمزه مجلس کرده و بندرها را سنگر ساخته و در منارۀ سیدحمزه و منارۀ مقام چند نفر تفکچی گذاشته منتظر…
آیا خبر دارید که تمام آن مطالب برعکس شده!
جناب آقا آیا شما و امثال شما نبودید که همه روزه منبر رفته به ما مردم فقیر بیچاره میفرمودید همت کنید و همراهی نمائید دولت ایران مشروطه شود، زیرا مشروطه اسباب شرف و سعادت و ترقی است. کسب و شغل شما زیاد میشود، همه صاحب دولت و ثروت میشوید. نان و گوشت ارزان میخورید، در تمام عمر راحت و آسوده زندگانی میکنید، از قید ظلم و تعدیات فوقالطاقه خلاص میگردید. آیا خبر دارید که تمام آن مطالب برعکس شده. آیا جواب خدا و پیغمبر را چه داده و میدهید با آن دروغهائی که گفتید؟! (کاشانی، 1363 :93)
مأخذ: کاشانی، محمدحسن تاجر. 1363. رویای صادقه. باکوشش جمشید صداقتنژاد. تهران: نشر بهاره.
@mirasmaktoob
مشروطه عنوانی است که از صد نودونه نفر نمیدانند. دعات مشروطیّت نان دو ذرع درازا و کباب یکوجب پهنا وعده بمردم میدادند. (هدایت، 1363: 184)
مأخذ: هدایت (مخبرالسلطنه)، مهدیقلی. 1363. گزارش ایران: قاجاریه و مشروطیت. به اهتمام محمدعلی صوتی. تهران: نقره.
@mirasmaktoob
.
جناب آقا آیا شما و امثال شما نبودید که همه روزه منبر رفته به ما مردم فقیر بیچاره میفرمودید همت کنید و همراهی نمائید دولت ایران مشروطه شود، زیرا مشروطه اسباب شرف و سعادت و ترقی است. کسب و شغل شما زیاد میشود، همه صاحب دولت و ثروت میشوید. نان و گوشت ارزان میخورید، در تمام عمر راحت و آسوده زندگانی میکنید، از قید ظلم و تعدیات فوقالطاقه خلاص میگردید. آیا خبر دارید که تمام آن مطالب برعکس شده. آیا جواب خدا و پیغمبر را چه داده و میدهید با آن دروغهائی که گفتید؟! (کاشانی، 1363 :93)
مأخذ: کاشانی، محمدحسن تاجر. 1363. رویای صادقه. باکوشش جمشید صداقتنژاد. تهران: نشر بهاره.
@mirasmaktoob
مشروطه عنوانی است که از صد نودونه نفر نمیدانند. دعات مشروطیّت نان دو ذرع درازا و کباب یکوجب پهنا وعده بمردم میدادند. (هدایت، 1363: 184)
مأخذ: هدایت (مخبرالسلطنه)، مهدیقلی. 1363. گزارش ایران: قاجاریه و مشروطیت. به اهتمام محمدعلی صوتی. تهران: نقره.
@mirasmaktoob
.
امسال عشایر و اکراد به تحریک دولت عثمانی بیاندازه هرزگی کرده قتل و غارت نمودهاند!
نواب شهزاده سعیدالسلطان عموزادۀ ایالت کبری که در توپخانه رئیس بوده از دو جا زخم گلوله خورده دیروز وارد شهر شده جراحات خود را مداوا میکند. احوالات و قضیهٔ اکراد را نقل میکند. جماعتی از طرفین تلف شده بلکه زیاده از هزار نفر سرباز و سواره مقتول گشته [است]. میگوید وقتیکه ما با اردو و تمامی کسبه و غریب از شیعهمذهب حرکت کرده به میاندوآب میآمدیم، بیچاره زنان پابرهنه با بچهٔ شیرخوار در شدت سرما در روی برف میآمدند. هر وقت خسته میشدند طفلان را به سربازها میدادند تا اینکه بهجایی رسیدیم، دیدیم زیاده از صد نفر جنازۀ عریان در روی برف در صحرا افتاده لامذهب اکراد برهنه و عریان کرده هر چه لباس داشته بردهاند و اعضاء بعضی را جانوران بیابانها خوردهاند. چون طایفهٔ زنان اجساد عریان و برهنه را دیدند تاب نیاورده بیاختیار واحسین گفته خودشان را به آن بدنها انداخته ناله و فریاد به آسمانها بلند شد. عرصهٔ کربلا ظاهر گردید. بیچاره ایالت کبری (فرمانفرما، حاکم تبریز) حکم کرده همه را غسل داده کفن نموده دفن کردند. امسال عشایر و اکراد به تحریک دولت عثمانی بیاندازه هرزگی کرده قتل و غارت نمودهاند و بیعار و بیغیرت مماش و آقایان قرهپاپاق از مذهب دست کشیده با اکراد همدست و همزبان شده مثل بیغیرت اقبالالسلطنه که سرحد خوی و ارومی را شورش کرده و هرجومرج نموده [است]. (غوغای تبریز، 1404: 84)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
نواب شهزاده سعیدالسلطان عموزادۀ ایالت کبری که در توپخانه رئیس بوده از دو جا زخم گلوله خورده دیروز وارد شهر شده جراحات خود را مداوا میکند. احوالات و قضیهٔ اکراد را نقل میکند. جماعتی از طرفین تلف شده بلکه زیاده از هزار نفر سرباز و سواره مقتول گشته [است]. میگوید وقتیکه ما با اردو و تمامی کسبه و غریب از شیعهمذهب حرکت کرده به میاندوآب میآمدیم، بیچاره زنان پابرهنه با بچهٔ شیرخوار در شدت سرما در روی برف میآمدند. هر وقت خسته میشدند طفلان را به سربازها میدادند تا اینکه بهجایی رسیدیم، دیدیم زیاده از صد نفر جنازۀ عریان در روی برف در صحرا افتاده لامذهب اکراد برهنه و عریان کرده هر چه لباس داشته بردهاند و اعضاء بعضی را جانوران بیابانها خوردهاند. چون طایفهٔ زنان اجساد عریان و برهنه را دیدند تاب نیاورده بیاختیار واحسین گفته خودشان را به آن بدنها انداخته ناله و فریاد به آسمانها بلند شد. عرصهٔ کربلا ظاهر گردید. بیچاره ایالت کبری (فرمانفرما، حاکم تبریز) حکم کرده همه را غسل داده کفن نموده دفن کردند. امسال عشایر و اکراد به تحریک دولت عثمانی بیاندازه هرزگی کرده قتل و غارت نمودهاند و بیعار و بیغیرت مماش و آقایان قرهپاپاق از مذهب دست کشیده با اکراد همدست و همزبان شده مثل بیغیرت اقبالالسلطنه که سرحد خوی و ارومی را شورش کرده و هرجومرج نموده [است]. (غوغای تبریز، 1404: 84)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
شهرام یاری
امسال عشایر و اکراد به تحریک دولت عثمانی بیاندازه هرزگی کرده قتل و غارت نمودهاند! نواب شهزاده سعیدالسلطان عموزادۀ ایالت کبری که در توپخانه رئیس بوده از دو جا زخم گلوله خورده دیروز وارد شهر شده جراحات خود را مداوا میکند. احوالات و قضیهٔ اکراد را نقل میکند.…
کینهجویی مکنید تا دشمن بر شما چیره نشود. (عهد اردشیر، 1348: 103)
مأخذ: بی نا. 1348. عهد اردشیر. پژوهندهٔ عربی احسان عبّاس؛ ترجمهٔ محمّدعلی امام شوشتری. تهران: انجمن آثار ملی .
@mirasmaktoob
.
مأخذ: بی نا. 1348. عهد اردشیر. پژوهندهٔ عربی احسان عبّاس؛ ترجمهٔ محمّدعلی امام شوشتری. تهران: انجمن آثار ملی .
@mirasmaktoob
.
کار ایران اینست که امروز بگذرد فردا خدا کریم است!
اکراد و عشایر همان طایفه هستند که از قدیم و سابق در چند سالی خروج میکنند. دولت بیتدبیر و وزراء خاین در این مدت ابداً فکر این اقدامات اکراد را نمیکنند اقلاً قلعهٔ میاندوآب را که سرحد کردستان است محکم کرده همیشه چند عراده توپ و قدری سواره و دو و سه فوج در آنجا ساخلو بگذارند که از صدمات اکراد سالم بمانند و خون ناحق اینقدر مخلوق ریخته نشود. اگر کردستان در دست دولت روس میشد، میدیدید که در سرحد چه محکم قلعهها میساخت و همیشه توپ و استعداد و قشون چه قدر میگذاشت که ابداً احدی جرئت هرزگی و تجاوز نمیکرد. کار ایران اینست که امروز بگذرد فردا خدا کریم است. هر وزیر خاین که به صدارت مینشیند در خیال اندوختن درهم و دینار است ابداً خیال دولت و ملّت و ملک و سلطنت را نمیکند، حالیّه صد تومان منفعت خود را از ده هزار تومان ضرر آتیه دولت مقدم دارد. خداوند گردن اینجور وزیر خاین را بشکند تا دولت و ملّت خلاص باشد. تعجب ازین دارم که حضرات به خارجه رفته سیاق و سلوک آنها را دیدهاند بااینهمه دست از ریاست و اندوختن مال برنمیدارند. (غوغای تبریز، 1404: 8/87)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
اکراد و عشایر همان طایفه هستند که از قدیم و سابق در چند سالی خروج میکنند. دولت بیتدبیر و وزراء خاین در این مدت ابداً فکر این اقدامات اکراد را نمیکنند اقلاً قلعهٔ میاندوآب را که سرحد کردستان است محکم کرده همیشه چند عراده توپ و قدری سواره و دو و سه فوج در آنجا ساخلو بگذارند که از صدمات اکراد سالم بمانند و خون ناحق اینقدر مخلوق ریخته نشود. اگر کردستان در دست دولت روس میشد، میدیدید که در سرحد چه محکم قلعهها میساخت و همیشه توپ و استعداد و قشون چه قدر میگذاشت که ابداً احدی جرئت هرزگی و تجاوز نمیکرد. کار ایران اینست که امروز بگذرد فردا خدا کریم است. هر وزیر خاین که به صدارت مینشیند در خیال اندوختن درهم و دینار است ابداً خیال دولت و ملّت و ملک و سلطنت را نمیکند، حالیّه صد تومان منفعت خود را از ده هزار تومان ضرر آتیه دولت مقدم دارد. خداوند گردن اینجور وزیر خاین را بشکند تا دولت و ملّت خلاص باشد. تعجب ازین دارم که حضرات به خارجه رفته سیاق و سلوک آنها را دیدهاند بااینهمه دست از ریاست و اندوختن مال برنمیدارند. (غوغای تبریز، 1404: 8/87)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
شهرام یاری
کار ایران اینست که امروز بگذرد فردا خدا کریم است! اکراد و عشایر همان طایفه هستند که از قدیم و سابق در چند سالی خروج میکنند. دولت بیتدبیر و وزراء خاین در این مدت ابداً فکر این اقدامات اکراد را نمیکنند اقلاً قلعهٔ میاندوآب را که سرحد کردستان است محکم کرده…
اکثر قریببهاتفاق ایرانیان گرفتار آنند!
مسامحهکاری و سهلانگاری در کارها نیز یکی از عادات ناپسندیست که اکثر قریببهاتفاق ایرانیان گرفتار آنند و بمحض مراجعه به آنها در مورد هر کار با بیاعتنائی نگاهت میکنند و مرتباً قول "فردا" و "فردا" هم قول فردا و فرداهای دیگر را میدهند. اکثر آنها علاقه و اعتنای چندانی به "وقتشناسی" ندارند. (ویلز، 1368: 356)
مأخذ: ویلز، چارلز جیمز. 1368. ایران در یک قرن پیش (سفرنامه دکتر ویلز). ترجمۀ غلامحسین قراگوُزلو. تهران: اقبال.
@mirasmaktoob
.
مسامحهکاری و سهلانگاری در کارها نیز یکی از عادات ناپسندیست که اکثر قریببهاتفاق ایرانیان گرفتار آنند و بمحض مراجعه به آنها در مورد هر کار با بیاعتنائی نگاهت میکنند و مرتباً قول "فردا" و "فردا" هم قول فردا و فرداهای دیگر را میدهند. اکثر آنها علاقه و اعتنای چندانی به "وقتشناسی" ندارند. (ویلز، 1368: 356)
مأخذ: ویلز، چارلز جیمز. 1368. ایران در یک قرن پیش (سفرنامه دکتر ویلز). ترجمۀ غلامحسین قراگوُزلو. تهران: اقبال.
@mirasmaktoob
.
جناب آقا سیدهاشم در مقابل انجمن ولایتی انجمن اسلامیه درست کرده!
و روز تاسوعا و عاشورا که همهساله رسماً دعوا میشد الحمدلله امسال دعوا سهل است غوغا هم نشد. بهخوبی و بهسلامتی گذشت و امسال ابداً مانع نشدند، دستهٔ سینهزن به خانهٔ امامجمعه میرفت و به خانهٔ مرحوم مجتهد هم میرفت. روزی که دستهٔ اهراب در خانهٔ جناب امامجمعه بوده کربلایی محمد اهرابی یک نطق کرده که ایهاالناس چه معنی دارد که امامجمعه در قزلجهمیدان نشسته به شهر نیایند، اگر حادثهٔ سابقه را عنوان کردهاند آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و آن خیالات همه تغییر و تبدیل یافت و کارها همه وارونه شد. حالا احدی در حقّ امامجمعه حرفی ندارد. باید بعد از عاشورا جمعیت کرده برویم ایشان را باعزت و احترام وارد شهر نماییم. از هفتم محرم تا امروز که ۱۲ شهر محرم است هرروز صحبت و مذاکره هست امّا هنوز اثرش بروز نکرده [است].
اعتقاد بنده در این خصوص اینست که هیچ مرد عاقل و دانا با این وضع ولایت قدم به شهر نمیگذارد. هر کس پای گریز دارد، ازین شهر میرود، زیرا که اهل محلّات صفا نکرده و جناب آقا سیدهاشم در مقابل انجمن ولایتی انجمن اسلامیه درست کرده و اکثر علماء اگرچه اهل شتربان نیست، به آنجا میروند. حالیّه رونق ایشان از انجمن ایالتی زیاد است و البته انجمن ایالتی هم به این حالات و عنوانات راضی نخواهند شد. قطعاً اهل شهر دوطبقه ودو تیره خواهد گردید. آدم باعقل و هوش به کدام طرف میل و حمایت کند، خصوصاً شخصی که همیشه علامت و آثار ریاست داشته باشد.
وضع حالیّهٔ این دو انجمن را عرض کنم آنکه حامی انجمن ایالتی است: اولاً مجلس دارالشورای کبری است، ثانیاً عوام ملت که صرف مشروطهطلب هستند، ثالثاً علمای اعلام و حججالاسلام نجفالاشرفاند
و آنکه حامی انجمن اسلامیه است: علمای اهل شهر و خواص اهل شهراند که بعضی نکات انجمن ایالتی را ملتفت شده به آنجا قدم نمیگذارند و تردد نمیکنند.
علاوه هم فقرۀ نان حالا که شش ماه به خرمن هشترود میماند، اینطور گرفته بعد از عید چطور خواهد شد! هرکس صاحب غلّه است باز در نظر عوام مرتدّ و واجبالقتل میباشد، مثل حاجی قاسم بیچاره خواهند کرد. پس اولی اینست هرکس قوّه دارد ازین شهر برود و اگر قوّه ندارد درش را بسته در خانهٔ خود بنشیند تا حفظ مال و جان خود را بکند. (غوغای تبریز، 1404: 9/88)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
و روز تاسوعا و عاشورا که همهساله رسماً دعوا میشد الحمدلله امسال دعوا سهل است غوغا هم نشد. بهخوبی و بهسلامتی گذشت و امسال ابداً مانع نشدند، دستهٔ سینهزن به خانهٔ امامجمعه میرفت و به خانهٔ مرحوم مجتهد هم میرفت. روزی که دستهٔ اهراب در خانهٔ جناب امامجمعه بوده کربلایی محمد اهرابی یک نطق کرده که ایهاالناس چه معنی دارد که امامجمعه در قزلجهمیدان نشسته به شهر نیایند، اگر حادثهٔ سابقه را عنوان کردهاند آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و آن خیالات همه تغییر و تبدیل یافت و کارها همه وارونه شد. حالا احدی در حقّ امامجمعه حرفی ندارد. باید بعد از عاشورا جمعیت کرده برویم ایشان را باعزت و احترام وارد شهر نماییم. از هفتم محرم تا امروز که ۱۲ شهر محرم است هرروز صحبت و مذاکره هست امّا هنوز اثرش بروز نکرده [است].
اعتقاد بنده در این خصوص اینست که هیچ مرد عاقل و دانا با این وضع ولایت قدم به شهر نمیگذارد. هر کس پای گریز دارد، ازین شهر میرود، زیرا که اهل محلّات صفا نکرده و جناب آقا سیدهاشم در مقابل انجمن ولایتی انجمن اسلامیه درست کرده و اکثر علماء اگرچه اهل شتربان نیست، به آنجا میروند. حالیّه رونق ایشان از انجمن ایالتی زیاد است و البته انجمن ایالتی هم به این حالات و عنوانات راضی نخواهند شد. قطعاً اهل شهر دوطبقه ودو تیره خواهد گردید. آدم باعقل و هوش به کدام طرف میل و حمایت کند، خصوصاً شخصی که همیشه علامت و آثار ریاست داشته باشد.
وضع حالیّهٔ این دو انجمن را عرض کنم آنکه حامی انجمن ایالتی است: اولاً مجلس دارالشورای کبری است، ثانیاً عوام ملت که صرف مشروطهطلب هستند، ثالثاً علمای اعلام و حججالاسلام نجفالاشرفاند
و آنکه حامی انجمن اسلامیه است: علمای اهل شهر و خواص اهل شهراند که بعضی نکات انجمن ایالتی را ملتفت شده به آنجا قدم نمیگذارند و تردد نمیکنند.
علاوه هم فقرۀ نان حالا که شش ماه به خرمن هشترود میماند، اینطور گرفته بعد از عید چطور خواهد شد! هرکس صاحب غلّه است باز در نظر عوام مرتدّ و واجبالقتل میباشد، مثل حاجی قاسم بیچاره خواهند کرد. پس اولی اینست هرکس قوّه دارد ازین شهر برود و اگر قوّه ندارد درش را بسته در خانهٔ خود بنشیند تا حفظ مال و جان خود را بکند. (غوغای تبریز، 1404: 9/88)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
مُفتخورها تا دم خون آخرین خودشان ایستاده نمیگذارند تغییری بشود!
اگرچه اعتقاد بعضی اشخاص اینست اگر انتخاب جدید [برای انجمن ایالتی] نمایند و اشخاص با دین و ایمان منتخب کنند در انجمن بگذارند که به دستورالعمل و حکم دو نفر مجتهد نافذالحکم به امور مسلمین برسند، دیگر محلّ حرف نخواهد شد، باز مشکل است که به آخر رود، زیرا که:
اولاً چند نفری که به قول حضراتِ طرفِ مقابل (انجمن اسلامیه)، آدم مُفسد در انجمن [ایالتی] هست باید آنها نشود. ایشان هرطور است نخواهند گذاشت که انتخاب جدید بشود برفرض انتخاب هم باشد، باز ایشان را حامی ایشان انتخاب خواهند کرد، بالکلّیه عوام را جواب نمیتوان داد؛
ثانیاً سلسلهٔ مجاهدین محلّات که تا حال مجّانی مُفت خرج کردن را عادی شدهاند و قطع دارند که اگر تغییری بشود، دیگر دستشان به هیچجا بند نخواهد شد تا دم خون آخرین خودشان ایستاده نمیگذارند انتخاب جدید شده و کارها منظّم باشد تا تقدیر خداوندی چه تقاضا کند. (غوغای تبریز، 1404: 90)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
اگرچه اعتقاد بعضی اشخاص اینست اگر انتخاب جدید [برای انجمن ایالتی] نمایند و اشخاص با دین و ایمان منتخب کنند در انجمن بگذارند که به دستورالعمل و حکم دو نفر مجتهد نافذالحکم به امور مسلمین برسند، دیگر محلّ حرف نخواهد شد، باز مشکل است که به آخر رود، زیرا که:
اولاً چند نفری که به قول حضراتِ طرفِ مقابل (انجمن اسلامیه)، آدم مُفسد در انجمن [ایالتی] هست باید آنها نشود. ایشان هرطور است نخواهند گذاشت که انتخاب جدید بشود برفرض انتخاب هم باشد، باز ایشان را حامی ایشان انتخاب خواهند کرد، بالکلّیه عوام را جواب نمیتوان داد؛
ثانیاً سلسلهٔ مجاهدین محلّات که تا حال مجّانی مُفت خرج کردن را عادی شدهاند و قطع دارند که اگر تغییری بشود، دیگر دستشان به هیچجا بند نخواهد شد تا دم خون آخرین خودشان ایستاده نمیگذارند انتخاب جدید شده و کارها منظّم باشد تا تقدیر خداوندی چه تقاضا کند. (غوغای تبریز، 1404: 90)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
یکصد و نود و یکمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با همکاری بنیاد پژوهشی شهریار و مرکز پژوهشهای شورای اسلامی کلانشهر تبریز
رونمایی و معرفی کتابِ غوغای تبریز
سخنرانان:
غلامعلی پاشازاده (مصحح اثر)
حسن حضرتی @HassanHazrati50
باقر صدرینیا
عباس قدیمی قیداری
پنجشنبه 16 مرداد 1404- ساعت 18 تا 20
تبریز، چهارراه باغ شمال، بنیاد پژوهشی شهریار @bonyad_classes
پخش در اینستاگرام: Bonyadeshahryar
رونمایی و معرفی کتابِ غوغای تبریز
سخنرانان:
غلامعلی پاشازاده (مصحح اثر)
حسن حضرتی @HassanHazrati50
باقر صدرینیا
عباس قدیمی قیداری
پنجشنبه 16 مرداد 1404- ساعت 18 تا 20
تبریز، چهارراه باغ شمال، بنیاد پژوهشی شهریار @bonyad_classes
پخش در اینستاگرام: Bonyadeshahryar
مسئلۀ نارنجک در ایران شیاع یافته!
روز شنبه ۲۶ محرمالحرام سنهٔ ۱۳۲۶ اعلیحضرت شهریاری بهتمامی حکام تلگراف دستخطی مخابره فرمودهاند:
مقتدرالدوله، به همهٔ حکّام ولایات تلگراف شود امروز جمعه ۲۵، بعدازظهر در حالتی که به عزم تشریففرمایی فرحآباد از خیابان دوشان تپه عبور میفرمودیم اشخاص مجهولالحال سُوءقصدی کرده به خیال اینکه ما در توی اتومبیل که در صد قدمی پیش روی ما میراندند نشستهایم، دو تا نارنجک خالی کردند ولیکن ما خودمان چون در توی کالسکه بودیم، بحمد لله بههیچوجه خطری واقع نشده و با نهایت صحّت و سلامت این دستخط تلگرافی را مرقوم فرمودیم که از سلامت وجود همایون مستحضر بوده و این بشارت را به علمای اعلام و عامهٔ مردم ابلاغ بکنید. ۲۵ شهر محرمالحرام.
هنوز درست معلوم نیست اشخاصی که نارنجک انداختهاند، فرار نموده یا اینکه گرفتار شدهاند و از کدام طبقه هستند و نارنجک اشخاص علیحده را تلف کرده یا نه؛ انشاء الله بعد از تحقیقات درج میشود. (غوغای تبریز، 1404: 5/94)
@mirasmaktoob
روز یکشنبه ۲۷ محرم، تلگرافات جناب آقا سید عبدالله مجتهد بهبهانی و جناب احتشامالسلطنه رئیس مجلس دارالشورا و وکلاء آذربایجان همه را در نیم ورقی چاپ کرده بودند که مضمون همگی این بود که بحمد لله صدمهای به شخص ذات مقدس همایونی نرسیده لکن چند نفر فراش و غیره مقتول و زخمدار گشته به جهة شکر این عطیهٔ عظمی چراغان خوبی بنمایید. معلوم نیست که مقصرین دو نفر بودند، گرفتار شده باشند. اگر گرفتار میشدند، البته مخابره میکردند؛ لهذا شب دوشنبه ۲۸ ماه چراغان نمودند و انجمن ایالتی را زینت داده و آیین بسته بودند و آن طرف هم اهل محلهٔ سرخاب و شتربان انجمن اسلامیهٔ خودشان را زینت داده آیین بسته چراغان کرده بودند. (غوغای تبریز، 1404: 95)
@mirasmaktoob
و کاغذهای دارالخلافه وارد، روز جمعه ۲۵ محرم که به اعلیحضرت شهریاری نارنجک از بام انداخته کالسکهٔ بخاری را پارهپاره کرده و هفت نفر مقتول و چند نفر زخمدار شده مباشرین معلوم نیست چند نفر بوده و به دست نیاوردهاند.
و بعد از دو روز یکی را هم به وزراء انداخته آنهم صدمه وارد نکرده [است]. حالا طهران از این فقره غیر امن شده، یعنی سلطنت و وزراء از ترس بیرون نمیآیند. (غوغای تبریز، 1404: 98)
@mirasmaktoob
مسئلۀ نارنجک در ایران شیاع یافته و اعلیحضرت شهریاری هم از ۲۵ شهر محرم از وقوع حادثه بیرون نمیآیند، بسیار احتیاط دارند. (غوغای تبریز، 1404: 99)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
روز شنبه ۲۶ محرمالحرام سنهٔ ۱۳۲۶ اعلیحضرت شهریاری بهتمامی حکام تلگراف دستخطی مخابره فرمودهاند:
مقتدرالدوله، به همهٔ حکّام ولایات تلگراف شود امروز جمعه ۲۵، بعدازظهر در حالتی که به عزم تشریففرمایی فرحآباد از خیابان دوشان تپه عبور میفرمودیم اشخاص مجهولالحال سُوءقصدی کرده به خیال اینکه ما در توی اتومبیل که در صد قدمی پیش روی ما میراندند نشستهایم، دو تا نارنجک خالی کردند ولیکن ما خودمان چون در توی کالسکه بودیم، بحمد لله بههیچوجه خطری واقع نشده و با نهایت صحّت و سلامت این دستخط تلگرافی را مرقوم فرمودیم که از سلامت وجود همایون مستحضر بوده و این بشارت را به علمای اعلام و عامهٔ مردم ابلاغ بکنید. ۲۵ شهر محرمالحرام.
هنوز درست معلوم نیست اشخاصی که نارنجک انداختهاند، فرار نموده یا اینکه گرفتار شدهاند و از کدام طبقه هستند و نارنجک اشخاص علیحده را تلف کرده یا نه؛ انشاء الله بعد از تحقیقات درج میشود. (غوغای تبریز، 1404: 5/94)
@mirasmaktoob
روز یکشنبه ۲۷ محرم، تلگرافات جناب آقا سید عبدالله مجتهد بهبهانی و جناب احتشامالسلطنه رئیس مجلس دارالشورا و وکلاء آذربایجان همه را در نیم ورقی چاپ کرده بودند که مضمون همگی این بود که بحمد لله صدمهای به شخص ذات مقدس همایونی نرسیده لکن چند نفر فراش و غیره مقتول و زخمدار گشته به جهة شکر این عطیهٔ عظمی چراغان خوبی بنمایید. معلوم نیست که مقصرین دو نفر بودند، گرفتار شده باشند. اگر گرفتار میشدند، البته مخابره میکردند؛ لهذا شب دوشنبه ۲۸ ماه چراغان نمودند و انجمن ایالتی را زینت داده و آیین بسته بودند و آن طرف هم اهل محلهٔ سرخاب و شتربان انجمن اسلامیهٔ خودشان را زینت داده آیین بسته چراغان کرده بودند. (غوغای تبریز، 1404: 95)
@mirasmaktoob
و کاغذهای دارالخلافه وارد، روز جمعه ۲۵ محرم که به اعلیحضرت شهریاری نارنجک از بام انداخته کالسکهٔ بخاری را پارهپاره کرده و هفت نفر مقتول و چند نفر زخمدار شده مباشرین معلوم نیست چند نفر بوده و به دست نیاوردهاند.
و بعد از دو روز یکی را هم به وزراء انداخته آنهم صدمه وارد نکرده [است]. حالا طهران از این فقره غیر امن شده، یعنی سلطنت و وزراء از ترس بیرون نمیآیند. (غوغای تبریز، 1404: 98)
@mirasmaktoob
مسئلۀ نارنجک در ایران شیاع یافته و اعلیحضرت شهریاری هم از ۲۵ شهر محرم از وقوع حادثه بیرون نمیآیند، بسیار احتیاط دارند. (غوغای تبریز، 1404: 99)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
خیلی مشکل به نظر میآید که دارالشوراء و انجمن ایالتی و حکومت به حرکات و اقدامات انجمن اسلامیّه متحمّل شوند!
امروز که یوم سهشنبه ۲۹ شهر محرم است، شهر امن و اشرار قدرت نفس زدن ندارند و انجمن اسلامیّه عصرها روضهخوانی دارند زیاد جمعیت میرود و قرار دادهاند ده نفر از ریشسفیدان محلهٔ شتربان و ده نفر از محلهٔ سرخاب به ریاست جناب آقا سیدهاشم و به تصدیق ائمهٔ جماعت هر دو محله به امورات مسلمین برسند. جماعت دبّاغها در دادن مالیات دیوانی مسامحه دارند، وزیر مالیّه، آدم گذاشته حکماً میخواهند. ایشان به دارالشوراء و حکومت و انجمن عارض شده همگی جواب دادهاند که مالیات دیوانی باید برسد بالأخره به جناب آقا سیدهاشم عارض شدهاند جناب آقا آدم به وزیر مالیه فرستاده که از دباغها مالیات مطالبه نکنند وزیر مالیّه هم تعبداً، عجالةً قبول کرده. خیلی مشکل به نظر میآید که دارالشوراء و انجمن ایالتی و حکومت به حرکات و اقدامات انجمن اسلامیّه متحمّل شوند تا چه بروز و ظهور کند. (غوغای تبریز، 1404: 96)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
امروز که یوم سهشنبه ۲۹ شهر محرم است، شهر امن و اشرار قدرت نفس زدن ندارند و انجمن اسلامیّه عصرها روضهخوانی دارند زیاد جمعیت میرود و قرار دادهاند ده نفر از ریشسفیدان محلهٔ شتربان و ده نفر از محلهٔ سرخاب به ریاست جناب آقا سیدهاشم و به تصدیق ائمهٔ جماعت هر دو محله به امورات مسلمین برسند. جماعت دبّاغها در دادن مالیات دیوانی مسامحه دارند، وزیر مالیّه، آدم گذاشته حکماً میخواهند. ایشان به دارالشوراء و حکومت و انجمن عارض شده همگی جواب دادهاند که مالیات دیوانی باید برسد بالأخره به جناب آقا سیدهاشم عارض شدهاند جناب آقا آدم به وزیر مالیه فرستاده که از دباغها مالیات مطالبه نکنند وزیر مالیّه هم تعبداً، عجالةً قبول کرده. خیلی مشکل به نظر میآید که دارالشوراء و انجمن ایالتی و حکومت به حرکات و اقدامات انجمن اسلامیّه متحمّل شوند تا چه بروز و ظهور کند. (غوغای تبریز، 1404: 96)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
یادگار عظمت ایران قدیم است! – 1302 ه.ق.
در قصر، جوانمیر زیاد احترام کرد. از راہ کرند وارد کرمانشاه شدم و در خانه حاجی وکیلالدوله منزل کردم. دو روز در آنجا اقامت نمودم، حسامالملک دیدن و دعوت کرد. دو رأس قاطر داشتم یکی را خودم و یکی را رفيعنام خادم سوار شده از راه بیستون حرکت کردیم. بیستون که نام کوهی است بسیار تماشائی است خصوصاً سنگتراشی و یادگاری که داریوش در آنجا باقی گذاشته و صورت سلاطینی را که مغلوب و اسير نموده در سنگ نقش نموده، یادگار عظمت ایران قدیم است، مردم عوام گمان میکنند که آن سنگتراشی کار فرهاد، عاشق شیرین و آن دوازده صورت نام و صورت دوازده درویش است! (سیاح، 1356: 282)
مأخذ: سیاح، حمید. 1356. خاطرات حاجسیاح یا دورهٔ خوف و وحشت (چاپ دوم). به تصحیح سیفالله گلکار. تهران: انتشارات امیرکبیر.
@mirasmaktoob
.
در قصر، جوانمیر زیاد احترام کرد. از راہ کرند وارد کرمانشاه شدم و در خانه حاجی وکیلالدوله منزل کردم. دو روز در آنجا اقامت نمودم، حسامالملک دیدن و دعوت کرد. دو رأس قاطر داشتم یکی را خودم و یکی را رفيعنام خادم سوار شده از راه بیستون حرکت کردیم. بیستون که نام کوهی است بسیار تماشائی است خصوصاً سنگتراشی و یادگاری که داریوش در آنجا باقی گذاشته و صورت سلاطینی را که مغلوب و اسير نموده در سنگ نقش نموده، یادگار عظمت ایران قدیم است، مردم عوام گمان میکنند که آن سنگتراشی کار فرهاد، عاشق شیرین و آن دوازده صورت نام و صورت دوازده درویش است! (سیاح، 1356: 282)
مأخذ: سیاح، حمید. 1356. خاطرات حاجسیاح یا دورهٔ خوف و وحشت (چاپ دوم). به تصحیح سیفالله گلکار. تهران: انتشارات امیرکبیر.
@mirasmaktoob
.
آقایان اکراد و عشایر اظهار ندامت کردهاند!
به موجب خبرِ تازه، شهزاده امامقلی میرزا وارد ساوجبلاغ و آقایان اکراد و عشایر خدمت سرکار شهزاده آمده اظهار ندامت کردهاند و سرکار شهزاده هم همگی را برداشته در میاندوآب حضور حضرت ایالت کبری آورده همگی اظهار ندامت کرده و عرض نمودهاند که ما را سردار مکری فریب داده به دولت یاغی کرد و الّا ما از دولت ایران رنجیدگی نداریم. عجالةً این خبر آمده اصل دارد یا دروغ است، بعد معلوم خواهد شد. گویا این خبر صحّت باشد. (غوغای تبریز، 1404: 98)
@mirasmaktoob
بهموجب اخبار تلگرافی ۶ شهر صفر نواب والا شهزاده امامقلی میرزا با احترام و عزّت تمام وارد ساوجبلاغ شده و اکثر آقایان عشایر به ربقهٔ اطاعت درآمده [است]. (غوغای تبریز، 1404: 98)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
به موجب خبرِ تازه، شهزاده امامقلی میرزا وارد ساوجبلاغ و آقایان اکراد و عشایر خدمت سرکار شهزاده آمده اظهار ندامت کردهاند و سرکار شهزاده هم همگی را برداشته در میاندوآب حضور حضرت ایالت کبری آورده همگی اظهار ندامت کرده و عرض نمودهاند که ما را سردار مکری فریب داده به دولت یاغی کرد و الّا ما از دولت ایران رنجیدگی نداریم. عجالةً این خبر آمده اصل دارد یا دروغ است، بعد معلوم خواهد شد. گویا این خبر صحّت باشد. (غوغای تبریز، 1404: 98)
@mirasmaktoob
بهموجب اخبار تلگرافی ۶ شهر صفر نواب والا شهزاده امامقلی میرزا با احترام و عزّت تمام وارد ساوجبلاغ شده و اکثر آقایان عشایر به ربقهٔ اطاعت درآمده [است]. (غوغای تبریز، 1404: 98)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بعضیها که ضدّ مشروطه حرف میزنند کالعوام هستند!
۵ صفر تلگراف حضرات حججالاسلام آقا شیخ عبدالله مازندرانی و آقای آخوند ملا کاظم خراسانی و حاجی میرزا حسین طهرانی را چاپ کرده انتشار دادند که بعضی ملاها صاحب عمایم که ضدّ مشروطه حرف میزنند و به بنیان مجلس دارالشورای کبری صدمه میرسانند، ایشان کالعوام هستند قول ایشان اعتبار ندارد و اعتنا نباید بکنید. (غوغای تبریز، 1404: 99)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
۵ صفر تلگراف حضرات حججالاسلام آقا شیخ عبدالله مازندرانی و آقای آخوند ملا کاظم خراسانی و حاجی میرزا حسین طهرانی را چاپ کرده انتشار دادند که بعضی ملاها صاحب عمایم که ضدّ مشروطه حرف میزنند و به بنیان مجلس دارالشورای کبری صدمه میرسانند، ایشان کالعوام هستند قول ایشان اعتبار ندارد و اعتنا نباید بکنید. (غوغای تبریز، 1404: 99)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
أَللَّیلُ حُبلَیٰ لَستَ تَدرِی ما یَلِدُ غَداً
و به روایت بعضی نوشتجات دارالخلافه از خوانین خار و ورامین بهقدر ده هزار سواره پر اسباب تا نزدیکی شهزاده عبدالعظیم آمدهاند، خیال دارند در اوایل شهر ربیعالاول، بغتةً به دارالخلافه ریخته به دارالشوراء هجوم آورند، بلکه ایشان را متفرق و مشروطه را بردارند تا خواست خداوند چه بروز نماید. أَللَّیلُ حُبلَیٰ لَستَ تَدرِی ما یَلِدُ غَداً. (شب آبستن است و تو نمیدانی که فردا چه خواهد زایید) (غوغای تبریز، 1404: 101)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
و به روایت بعضی نوشتجات دارالخلافه از خوانین خار و ورامین بهقدر ده هزار سواره پر اسباب تا نزدیکی شهزاده عبدالعظیم آمدهاند، خیال دارند در اوایل شهر ربیعالاول، بغتةً به دارالخلافه ریخته به دارالشوراء هجوم آورند، بلکه ایشان را متفرق و مشروطه را بردارند تا خواست خداوند چه بروز نماید. أَللَّیلُ حُبلَیٰ لَستَ تَدرِی ما یَلِدُ غَداً. (شب آبستن است و تو نمیدانی که فردا چه خواهد زایید) (غوغای تبریز، 1404: 101)
مأخذ: غوغای تبریز [رخدادهای مشروطهخواهی در تبریز از مرگ ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول 1313-1334ق.]. 1404. به تصحیح غلامعلی پاشازاده. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
شهرام یاری
أَللَّیلُ حُبلَیٰ لَستَ تَدرِی ما یَلِدُ غَداً و به روایت بعضی نوشتجات دارالخلافه از خوانین خار و ورامین بهقدر ده هزار سواره پر اسباب تا نزدیکی شهزاده عبدالعظیم آمدهاند، خیال دارند در اوایل شهر ربیعالاول، بغتةً به دارالخلافه ریخته به دارالشوراء هجوم آورند،…
پیام یکی از مخاطبان کانال موسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب:
«این شعر به اشتباه درج شده. اصل شعر عربی آنچنان که ثعالبی در یتیمة الدهر آورده چنین است:
أحسن ما فی صفة اللیل وجد
اللیل حبلی لست تدری ما تلد
مضافاً آنکه اصلا (یلد) نمیتواند درست باشد.
عذرخواهم از تصدیعتان»
@mirasmaktoob
.
«این شعر به اشتباه درج شده. اصل شعر عربی آنچنان که ثعالبی در یتیمة الدهر آورده چنین است:
أحسن ما فی صفة اللیل وجد
اللیل حبلی لست تدری ما تلد
مضافاً آنکه اصلا (یلد) نمیتواند درست باشد.
عذرخواهم از تصدیعتان»
@mirasmaktoob
.