ازین مسابقه ها خیلی چیزهای خوبی یاد میگیرید و همچنین با نیاز بازار کار آشنا میشید.
به نظرم حتی اگه نمیخواید مسابقه بدید ثبت نام کنید و سوالات رو ببینید که آشنا بشید.

بچه‌های آنلیم فردا مسابقه برنامه نویسی الگوریتمی دارن که قراره از ساده تا سخت توش سوال باشه. فرصت خوبیه برای تست کردن خودتون و از اونطرف لذت بردن از یکی دو ساعت برنامه نویسی (یا اگر جدی هستین خیلی بیشتر) و دیدن دنیا و بچه های خوب و .. در نهایت اینجور چیزها برای اول شدن نیستن، برای یاد گرفتن و لذت بردن و آشنایی با مسیر هستن. اگر دوست داشتین ثبت نامش رایگانه:
https://unlim.ir/contest/26

راجب یادگیری زبان انسانی و روانشناسی اون چند تا نکته دیگه فهمیدم که میخوام بهتون بگم.

وقتی شروع میکنیم تا یه زبان جدید رو یادبگیریم در واقع ما داریم Acquisition (فراگیری) میکنیم. دو تا کلمه ی Acquisition و Learning
معنی متفاوتی دارند.‌ Acquisition مفهوم بداعت و نویی داره یعنی داریم یه چیز جدید رو یاد میگیریم که بیشتر خودشو در همون مراحل اولیه یعنی A1تا B2 نشون میده ولی از مرحله B2 به بعد دیگه فقط داریم یاد میگیریم (Learning).

مرحله ی B2 به بعد دیگه از حجم یادگیری چیزهای جدید کاسته میشه چون تقریبا خیلی از اون زبان رو یادگرفتیم و بیشتر داریم تکرار و تمرین میکنیم و از زبانمان استفاده میکنیم و احساس پیشرفت نمیکنیم.

برای همینه که مدت زمانی که ما نیاز داریم تا از مرحله های یادگیری زبان بگذریم به تدریج زیادتر میشه مثلا مدت زمانی که نیاز داریم از مرحله B2 برسیم به C1 خیلی زیادتر هست در مقایسه با زمانی که نیاز داریم  تا از مرحله A1 برسیم به A2.
مراحل اول آموزش ذهن فعاله و سریع یادمیگیره ولی مراحل آخر دیگه خیلی طول میکشه و احساس میکنید اصلا پیشرفتی نمیکنید. برای همینه میگم هر وقت زبانی رو به مرحله B2 رسوندید میتونید در کنارش یه زبان جدید رو شروع کنید تا اون بخش مغز که Acquire میکنه دوباره فعال بشه، اینجوری چند تا زبان رو میتونید همزمان باهم یادبگیرید (مثل من که الان دارم هم زبان انگلیسی و هم آلمانی میخونم).

وقتی زبانی رو یاد گرفتید و به مرحله B2 رسوندید ازینجا به بعد ذهن شما فقط نرمش میکنه.‌ ورزش ذهن همون مراحل قبل از B2 بوده.

این رزومه باعث استخدام یک برنامه‌نویس با حقوق سالانه 300 هزار دلاری در گوگل شد.

مهندس نرم‌افزار فعلی گوگل که به‌صورت خودآموز برنامه‌نویسی را یاد گرفته است، توضیح می‌دهد که چگونه تصمیم گرفت تغییر رشته دهد، وارد حوزه علوم کامپیوتر شود و از شرکت‌های بزرگ پیشنهاد شغلی دریافت کند. او رزومه‌ای را که با کمک آن از متا، اوبر و گوگل پیشنهاد شغلی دریافت کرده بود، به اشتراک گذاشته است و می‌گوید که اگر امروز به‌دنبال کار می‌گشت، چه تغییراتی در آن ایجاد می‌کرد.

به گزارش بیزینس اینسایدر، «ساهیل گابا» داشت از مقطع کارشناسی رشته مهندسی مکانیک فارغ‌التحصیل می‌شد که متوجه جذابیت‌های رشته علوم کامپیوتر شد. او در طول یک تابستان برنامه‌نویسی یاد گرفت و بعد برای استخدام در شرکت‌های بزرگ اقدام کرد، اما موفق نبود.

گابا درنهایت به استخدام یک شرکت فین‌تک کوچک در شیکاگو درآمد اما به این نتیجه رسید که در این جایگاه شغلی جدیدترین مهارت‌های نرم‌افزاری را یاد نمی‌گیرد؛ بنابراین زمان خود را به یادگیری فناوری‌های جدیدتر و بهبود مهارت‌های خود در مصاحبه‌های شغلی اختصاص داد.

گابا پس از دو سال فعالیت در آن شرکت در شیکاگو و ردشدن در صدها مصاحبه، بالاخره توانست در آمازون استخدام شود. 18 ماه بعد، او از متا، اوبر و گوگل پیشنهاد شغلی دریافت کرد. درنهایت او با حقوق سالانه 300 هزار دلار در 29 سالگی به گوگل پیوست. در ادامه رزومه گابا مربوط به سال 2021، یعنی زمانی که او در گوگل به استخدام درآمد را می‌بینید.

این رزومه به گابا کمک کرد تا نظر مثبت سه شرکت بزرگ را جلب کند، اما او می‌گوید اگر امروز می‌خواست آن را برای شرکت‌ها بفرستد، چند قسمتش را تغییر می‌داد.

تأکید بر تجربیات، نه مهارت‌ها: او می‌گوید این رزومه را قبل از پیوستن به آمازون ساخته بود و چون تجربه زیادی نداشت، در ابتدا به مهارت‌های خود اشاره کرده بود. او می‌گوید تجربه‌ها اهمیت بیشتری دارند؛ هرچند اشاره به مهارت‌ها هم لازم است.

یه جرقه ی خوب ازین پست گرفتم اونم اینه که زیاد مصاحبه دادن باعث میشه خیلی چیزها یاد بگیریم، هم مهارت های نرم و هم مهارت سخت مون رو میتونیم تقویت کنیم.
اصلا نترسید که مثلا اگه یه مصاحبه ای رو شرکت کنید و بد باشید؛ هیچ اتفاق خاصی نمیفته. به اندازه تمام ریگ های صحراهای کل دنیا شرکت و آدم و recruiter هستند که میتونید باهاشون مصاحبه کنید. خودتون رو تست کنید حتی اگه واقعا نخواید اون پوزیشن رو برید بازهم مصاحبه بدید!

شمارو نمیدونم ولی من دیگه ایستاده کار میکنم و کد میزنم، تو خونه ‌که لپ تاپم یا روی اوپنه یا رو طاقچه ای جایی که ارتفاعش زیاد باشه چون دیگه رو صندلی نمیتونم بشینم و باید ایستاده کار کنم. زیاد روی صندلی نشستن سلامتیمو به خطر میندازه. اینجوری وایسادنکی راحت ترم. بین کارهام نرمش هم میکنم.
کاشکی تو شرکت ها هم همچین حرکتی میزدنند.‌

یکی از کتاب های زبان اصلی علوم کامپیوتر که زبان شیوا و روانی داره؛ دکتر
Chris Bourke
این کتاب رو خیلی قشنگ نوشتند.

یک کتاب خوب برای حل مسئله های پایتون

این کتاب حدود ۹۶ تا مسئله پایتون داره که حتما بخونیدشون.

امروز یه پروژه پایان نامه خیلی جالب دیدم، بررسی دروغ-صحت سنجی با پردازش زبان طبیعی (NLP)
تمام کدها با زبان #پایتون نوشته شده، سورس کد گیت هاب این پروژه:
https://github.com/Melanee-Melanee/TruthDetection

با هوش مصنوعی جدیدا پروژه های خیلی موفقی راجب Lie Detection انجام شده.

من شاه بیت خاورم
اوج توان داورم
من داریوشم پر جلال
آن پادشاه بی مثال

<<سام جمشیدی>>

برای یکی از پروژه های #هوش_مصنوعیم مجبورم تعدادی منابع #روانشناسی بخونم. این برنامه قراره یه دستیار روانشناس باشه. یه دیتاست اولیه داره که منطبق هست با علوم روانشناسی مثل منطق استنتاج(deduction logic)، بعد واسه هر فرد دیتای شخصی سازی شده رو به دیتاست اولیه اضافه میکنیم تا رفتار آدم هارو پیش بینی کنیم.

اون مرحله ی اولیه دیتاست درست کردن (Data Gathering)، سخت ترین مرحله ی کاره که احتمالا مجبور میشم از ابزارهای NLP استفاده کنم.

چند تا از منابعی که خوندم رو با شما share میکنم: