👈 #گردنمان_گرو_لاف_انتظارمان
🔸
نیمه شعبان یکی از سالهای دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیت الله انگجی تبریز، وقتی از مسجد آمدم بیرون با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا می بیند و سلامم را می شنود و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدتها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحه ای و خلسه ای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین میگدرد.نیمه شعبان، تمام شد. و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمی اندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفسگیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن میگیریم.
#میترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگیت را برایت نشان میدهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینه ایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صف آرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که میزنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشتها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie
🔸
نیمه شعبان یکی از سالهای دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیت الله انگجی تبریز، وقتی از مسجد آمدم بیرون با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا می بیند و سلامم را می شنود و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدتها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحه ای و خلسه ای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین میگدرد.نیمه شعبان، تمام شد. و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمی اندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفسگیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن میگیریم.
#میترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگیت را برایت نشان میدهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینه ایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صف آرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که میزنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشتها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie
👈 #گردنمان_گرو_لاف_انتظارمان
🔸
نیمه شعبان یکی از سالهای دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیتالله انگجی تبریز، وقتی آمدم بیرون مسجد، با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا میبیند و سلامم را میشنود، و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدتها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحهای و خلسهای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین میگدرد.نیمه شعبانها تمام میشوند و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمیاندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفسگیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن میگیریم.
#میترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگیات را نشانت میدهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینهایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صفآرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که میزنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشتها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/CM-d9CYAJVY/?igshid=1ui1yym4p881s
🔸
نیمه شعبان یکی از سالهای دهه هفتاد بود که پس از مراسم مسجد آیتالله انگجی تبریز، وقتی آمدم بیرون مسجد، با تمام وجودم غرق در این یقین بودم که #مرا_امامی_هست حیّ و حاضر. او مرا میبیند و سلامم را میشنود، و شاید من گنگم از شنیدن سلام او. حال غریبی بود که تا مدتها با من بود و اگر چه آن یقین همچنان هست، اماآن حس غریب، دیگر نیست. و شاید هست به قدر لمحهای و خلسهای گاه و بیگاه. آن حس زیبای آمیخته با اشک و حضور.
حالا بیست و چند سال از آن پس از غروب دلنشین میگدرد.نیمه شعبانها تمام میشوند و منتظریم تا نیمه شعبان بعد. و باز تا نیمه شعبان بعد. و شاید نمیاندیشیم به پایان این غیبت بلند و نفسگیر. ماییم و انتظاری بلند در دوره غیبت. و شاید دلخوشتریم به انتظار تا ظهورِ آن که انتظارش را جشن میگیریم.
#میترسم_از_ظهور.
ظهور، #پایان_همه_حجتهاست و چیزی شبیه قیامت. ترس دارد. قیامت که بشود همه زندگیات را نشانت میدهند. تویی و خدایت. ولی ظهور، آیینهایست که باید توان افشای خود را داشته باشی. آیا خواهی توانست اگر امام خود را دیدی چشم در چشمان اهورایی او بگویی که #عمری_منتظرت_بودم ؟ کجاخواهی ایستاد در صفآرایی #حق مطلق و #باطل مطلق؟ شک ندارم و غرق یقینم که #ظهور_نزدیک_است. و چه سخت است تصور این امرِ مقدسِ شیرین و هولناک. #عدالت_شیرین_است_و_تلخ. و سخت و صعب. درست بمانند ظهور. و او که خواهد آمد نه عادل، که #خود_عدالت است. عدالت، رحیم است و جبار.
🔸
#آقاجان!
ای #عدل_محض !
بیا، گردنمان گِرو لاف انتظاری که میزنیم. ظهور کن در عاشورایی سرخ. زمین باعورایی چرک رخسار زاده است که عازم طورسیناست برای جنگ با خدا. شاخ شیطان، سایه بر ایمانمان انداخته است. بیا که دشتها به خون عاشقانت رنگین است. #عجل_علی_ظهورک.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / یکم اردی بهشت ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/CM-d9CYAJVY/?igshid=1ui1yym4p881s