Forwarded from MATLAB
اما استفاده از hold چه برتری دارد؟
یک برتری عمده hold این است که شما میتوانید نمودارهای مختلف (نمودارهایی که الزاما با دستور plot رسم نمیشوند) را با هم رسم کنید. در مثال زیر یک سری داده تصادفی تولید میکنیم با استفاده از تابع randn. این تابع اعداد تصادفی با توزیع نرمال را تولید میکند. میخواهیم نمودار هیستوگرام این داده ها را رسم کنیم و سپس منحنی توزیع نرمال را نیز با توجه به فرمولی که دارد به آن اضافه کنیم.
نکته اول: علامت % یک خط را کامنت مکیکند. یعنی متلب آن را اجرا نمیکند و شما برای خوانایی بیشتر کد از آن استفاده میکنید.
نکته دوم: %% برای سکشن بندی است و یکی از کاربردهای آن برای زیبایی کد است.
نکته سوم: خط نهم qdata داده هایی تصادفی با میانگین q0 و واریانس sigmaq هستند. با این حساب شما میتوانید داده هایی با توزیع نرمال با میانگین و واریانس دلخواه ایجاد کنید.
تابع hist داده های هیستوگرام را میسازد.
تابع bar برای رسم نمودار میله ای از آن استفاده میشود. از خروجی تابع hist به عنوان ورودی های تابع bar استفاده شده است.
نهایتا از دستور hold برای اضافه کردن منحنی توزیع نرمال به نمودار میله ای استفاده شده است.
یک برتری عمده hold این است که شما میتوانید نمودارهای مختلف (نمودارهایی که الزاما با دستور plot رسم نمیشوند) را با هم رسم کنید. در مثال زیر یک سری داده تصادفی تولید میکنیم با استفاده از تابع randn. این تابع اعداد تصادفی با توزیع نرمال را تولید میکند. میخواهیم نمودار هیستوگرام این داده ها را رسم کنیم و سپس منحنی توزیع نرمال را نیز با توجه به فرمولی که دارد به آن اضافه کنیم.
%% set parameters for data
Ndata=10000;
q0=1.5; % mean of q data
sigmaq=0.25; % standard deviation of q data
qmin=0.0; % min and max for plotting
qmax=2.5;
nbins=25; % number of bins for histogram
%% generate simulation data
qdata=q0+sigmaq*randn(1,Ndata);
%% plot histogram of data
[nq, qs]=hist(qdata, nbins); % returns histogram
% data without plotting
bar(qs, nq); % makes histogram plot
xlabel('Value of q')
ylabel('Number of data points in bin')
axis([qmin, qmax, 0, inf]);
%% overlay plot of normal distribution function
Nq=200;
qa=linspace(qmin, qmax, Nq);
Pq=max(nq)*exp( -(qa-q0).^2/(2*sigmaq^2));
hold on
plot(qa, Pq, 'k', 'LineWidth', 2)
hold off
نکته اول: علامت % یک خط را کامنت مکیکند. یعنی متلب آن را اجرا نمیکند و شما برای خوانایی بیشتر کد از آن استفاده میکنید.
نکته دوم: %% برای سکشن بندی است و یکی از کاربردهای آن برای زیبایی کد است.
نکته سوم: خط نهم qdata داده هایی تصادفی با میانگین q0 و واریانس sigmaq هستند. با این حساب شما میتوانید داده هایی با توزیع نرمال با میانگین و واریانس دلخواه ایجاد کنید.
تابع hist داده های هیستوگرام را میسازد.
تابع bar برای رسم نمودار میله ای از آن استفاده میشود. از خروجی تابع hist به عنوان ورودی های تابع bar استفاده شده است.
نهایتا از دستور hold برای اضافه کردن منحنی توزیع نرمال به نمودار میله ای استفاده شده است.
🔵سیلی با طعم واقعیت🔵
خیلی از ماها برای اینکه پولدار تر شویم همیشه به فکر راههای جدید و بهتری هستیم و قطعا می دانیم با حقوق های اندکی که میگیریم یا کاسبی های کوچکی که داریم نمی توانیم به راحتی به خیلی از رویاهایی که داریم، برسیم. هر روز افراد زیادی را می بینیم که با تلاش کمی پول زیادی بدست می آورند: اگر بخشی که این پول را به طرق غیر متعارف بدست می آورند کنار بگذاریم می ماند افرادی که ایده های خوبی داشته اند و کسب کار خوبی به پا کرده اند. نمی خواهم در مورد همه چیز بحث کنم به همین خاطر به حوزه کوچکی می پردازم. مدتی است که افراد زیادی با من تماس می گیرند و به دنبال پیاده سازی یک ایده "ناب" برای یک آپلیکیشن موبایل هستند. از من می خواهند که ایده را برایشان پیاده کنم و پولدار شوند! عده ی دیگری که تعداشان به مراتب کمتر است خودشان یک قدم جلوتر می گذارند و برنامه نویسی آندروید یا آی او اس یاد می گیرند. خیلی از این افراد با دیدن برنامه های کاربردی ساده و با ایده های ابتدایی که پولهای خوبی در می آورند به فکر می افتند که "مگر از آن ها چه کم دارند!"
اگر معتاد خواندن مجلات یا کتاب های موفقیت هستید شاید بهتر باشد همینجا خواندن را متوقف کنید چون میخواهم آمار را برایتان رو کنم. بسیاری از این ایده های "ساده و موفق" پر از پیچیدگی های زیادی هستند که تنها با قواعد خشک و بی رحم بازار قابل درک هستند. تصورات ابتدایی و ساده از اینکه چند نفر در یک اتاق ایده ای به ذهنشان رسیده و بعد طی یک هفته آن را پیاده سازی کردند و پس از قرار دادنش در اینترنت میلیاردر شده اند تنها به درد فیلم های هالیوودی آبکی مانند فیلم "استیو جابز" می خورد. در عمل بسیاری از پروژه های این چنینی به شکست منجر می شوند و زمان و انرژی زیادی از افراد را به هدر می دهد. شما با قوانین قضایی، مافیا های مختلف و افراد و جریاناتی سر و کار خواهید داشت که تمام حرکت شما برایشان در حد یک نویز ساده است.
در زندگی روزمره چون موفقیت بیش از ناکامی به چشم می آید، دایما شانس موفقیت خودت را بیش از اندازه تخمین می زنی. رسانه ها علاقه ای به نبش قبر در قبرستان افراد ناموفق ندارند و این اصلا کار آن ها نیست. پشت سر هر نویسنده موفق صد نویسنده دیگر پیدا می کنی که کتاب هایشان هرگز به فروش نمی رسد. پشت سر آن ها هم صد نویسنده ی دیگر هست که ناشری پیدا نکرده اند. پشت سر آن ها هم صدها نفر هستند که دست نوشته های ناتمام شان زیر تاقچه خاک می خورد و باز هم صد ها نفر پشت آن ها که ایده های عالی برای نوشتن کتاب دارند. این قواعد صد البته جهانی هستند. بر طبق BUSINESS insider 93 درصد استارت آپ ها در سال اول در آمریکا شکست می خورند. از آنهایی که جان سالم بدر می برند با احتمال 10 درصد به سرمایه 40 میلیون دلار میرسند و بیشتر این شرکت ها مجبور به فروختن شرکت خود برای جلوگیری از ضرردهی می شوند.
منظور از این نوشته چیست؟ دست روی دست بگذاریم؟ قطعا اینطور نیست. وارد شدن در یک کسب کار یک کار علمی با هزاران پیچیدگی است. دست یازیدن به ایده های کاذب و تخیلی مانند انرژی های مثبت، جاذبه و قورت دادن غورباغه شکست شما را گارانتی و شما را به سمت توده های شکست خورده هل می دهد. "اسطوره موفقیت" ساز و کار سیستمی است که بدبختی اکثریت را به قیمت رفاه اقلیت توجیه می کند. برای شروع اولین قدم "توهم زدایی" از مسیر کسب کار و مشورت با افرادی است که در این باره مطالعات علمی انجام داده و تجربیات فراوان دارند. با تمام این ها باید باز هم پذیرفت که شانس نقش مهمی در مسیر دارد و قوانین مستقل از افکار ما عمل میکنند. به طور خلاصه: انتظار آنکه دنیا با شما عادلانه رفتار کند چون شما آدم خوبی هستید مانند این است که وقتی شیری جلوی شماست انتظار داشته باشید که او شما را نخورد چون شما او را نمی خورید!
خیلی از ماها برای اینکه پولدار تر شویم همیشه به فکر راههای جدید و بهتری هستیم و قطعا می دانیم با حقوق های اندکی که میگیریم یا کاسبی های کوچکی که داریم نمی توانیم به راحتی به خیلی از رویاهایی که داریم، برسیم. هر روز افراد زیادی را می بینیم که با تلاش کمی پول زیادی بدست می آورند: اگر بخشی که این پول را به طرق غیر متعارف بدست می آورند کنار بگذاریم می ماند افرادی که ایده های خوبی داشته اند و کسب کار خوبی به پا کرده اند. نمی خواهم در مورد همه چیز بحث کنم به همین خاطر به حوزه کوچکی می پردازم. مدتی است که افراد زیادی با من تماس می گیرند و به دنبال پیاده سازی یک ایده "ناب" برای یک آپلیکیشن موبایل هستند. از من می خواهند که ایده را برایشان پیاده کنم و پولدار شوند! عده ی دیگری که تعداشان به مراتب کمتر است خودشان یک قدم جلوتر می گذارند و برنامه نویسی آندروید یا آی او اس یاد می گیرند. خیلی از این افراد با دیدن برنامه های کاربردی ساده و با ایده های ابتدایی که پولهای خوبی در می آورند به فکر می افتند که "مگر از آن ها چه کم دارند!"
اگر معتاد خواندن مجلات یا کتاب های موفقیت هستید شاید بهتر باشد همینجا خواندن را متوقف کنید چون میخواهم آمار را برایتان رو کنم. بسیاری از این ایده های "ساده و موفق" پر از پیچیدگی های زیادی هستند که تنها با قواعد خشک و بی رحم بازار قابل درک هستند. تصورات ابتدایی و ساده از اینکه چند نفر در یک اتاق ایده ای به ذهنشان رسیده و بعد طی یک هفته آن را پیاده سازی کردند و پس از قرار دادنش در اینترنت میلیاردر شده اند تنها به درد فیلم های هالیوودی آبکی مانند فیلم "استیو جابز" می خورد. در عمل بسیاری از پروژه های این چنینی به شکست منجر می شوند و زمان و انرژی زیادی از افراد را به هدر می دهد. شما با قوانین قضایی، مافیا های مختلف و افراد و جریاناتی سر و کار خواهید داشت که تمام حرکت شما برایشان در حد یک نویز ساده است.
در زندگی روزمره چون موفقیت بیش از ناکامی به چشم می آید، دایما شانس موفقیت خودت را بیش از اندازه تخمین می زنی. رسانه ها علاقه ای به نبش قبر در قبرستان افراد ناموفق ندارند و این اصلا کار آن ها نیست. پشت سر هر نویسنده موفق صد نویسنده دیگر پیدا می کنی که کتاب هایشان هرگز به فروش نمی رسد. پشت سر آن ها هم صد نویسنده ی دیگر هست که ناشری پیدا نکرده اند. پشت سر آن ها هم صدها نفر هستند که دست نوشته های ناتمام شان زیر تاقچه خاک می خورد و باز هم صد ها نفر پشت آن ها که ایده های عالی برای نوشتن کتاب دارند. این قواعد صد البته جهانی هستند. بر طبق BUSINESS insider 93 درصد استارت آپ ها در سال اول در آمریکا شکست می خورند. از آنهایی که جان سالم بدر می برند با احتمال 10 درصد به سرمایه 40 میلیون دلار میرسند و بیشتر این شرکت ها مجبور به فروختن شرکت خود برای جلوگیری از ضرردهی می شوند.
منظور از این نوشته چیست؟ دست روی دست بگذاریم؟ قطعا اینطور نیست. وارد شدن در یک کسب کار یک کار علمی با هزاران پیچیدگی است. دست یازیدن به ایده های کاذب و تخیلی مانند انرژی های مثبت، جاذبه و قورت دادن غورباغه شکست شما را گارانتی و شما را به سمت توده های شکست خورده هل می دهد. "اسطوره موفقیت" ساز و کار سیستمی است که بدبختی اکثریت را به قیمت رفاه اقلیت توجیه می کند. برای شروع اولین قدم "توهم زدایی" از مسیر کسب کار و مشورت با افرادی است که در این باره مطالعات علمی انجام داده و تجربیات فراوان دارند. با تمام این ها باید باز هم پذیرفت که شانس نقش مهمی در مسیر دارد و قوانین مستقل از افکار ما عمل میکنند. به طور خلاصه: انتظار آنکه دنیا با شما عادلانه رفتار کند چون شما آدم خوبی هستید مانند این است که وقتی شیری جلوی شماست انتظار داشته باشید که او شما را نخورد چون شما او را نمی خورید!
Forwarded from MATLAB
🔵نمودار میله ای🔵
ممکن است مقادیر ذخیره شده در یک بردار را در قالب یک چارت میله ای بخواهید رسم کنید. فرمان bar(v) یک نمودار میله ای از مقادیر بردار v تولید میکند.
ممکن است مقادیر ذخیره شده در یک بردار را در قالب یک چارت میله ای بخواهید رسم کنید. فرمان bar(v) یک نمودار میله ای از مقادیر بردار v تولید میکند.
%%set data
temperatures=[71, 80, 73, 72, 78, 81, 73, 76];
%% plot data as bar chart
bar(temperatures);
xlabel('Measurement');
ylabel('Temperature(F)');
grid on;
Forwarded from MATLAB
حالا همین داده ها را میخام طور دیگه رسم کنم. اول مرتبشون میکنم و سپس محور افقی را طوری اسکیل میکنم که تفاوت بین مقادیرم محسوس شود. برای مرتب کردن از دستور sort و برای اسکیل کردن محور از دستور axis استفاده میکنیم که قبلا گفتم.
دقت کنید که در محور عمودی دیگر صفر دیده نمیشود. این نوع نمایش از همان داده های مثال قبل اختلاف بین مقادیر را مشخص تر کرده است در صورتی که با حذف صفر از محور عمودی تاکید آن بر مقادیر مطلق داده ها کمتر شده است. این که نمودار را به چه صورت شکل دهیم بستگی به نوع نگرش و اولویت های ما دارد که در آن لحظه چه چیزی برایمان مهم است.
در ضمن سعی کنید برنامه بالا را بدون اسکیل کردن محور عمودی اجرا کنید تا کاربرد این دستور را بهتر درک کنید.
%% set data
temperatures=[71, 80, 73, 72, 78, 81, 73, 76];
sortedTemps=sort(temperatures);
Tmin=65;
Tmax=85;
%% plot data as bar chart
bar(sortedTemps);
xlabel('Measurement')
ylabel('Temperature (F)');
grid on
% axis([0, length(temperatures)+1, Tmin, Tmax]);
دقت کنید که در محور عمودی دیگر صفر دیده نمیشود. این نوع نمایش از همان داده های مثال قبل اختلاف بین مقادیر را مشخص تر کرده است در صورتی که با حذف صفر از محور عمودی تاکید آن بر مقادیر مطلق داده ها کمتر شده است. این که نمودار را به چه صورت شکل دهیم بستگی به نوع نگرش و اولویت های ما دارد که در آن لحظه چه چیزی برایمان مهم است.
در ضمن سعی کنید برنامه بالا را بدون اسکیل کردن محور عمودی اجرا کنید تا کاربرد این دستور را بهتر درک کنید.
🔵هیستوگرام🔵
گاهی اوقات بیشتر از اینکه به جزییات داده ها علاقه مند باشیم به نحوه توزیع داده ها علاقه مندیم. نمودار هیستوگرام یک چارت میله ای است که تعداد داده هایی را که در بازه های مشخص قرار میگیرند را نشان میدهد. زمانی این موضوع برای ما سودمند است که تعداد زیادی داده در دست داشته باشیم. در این مثال از تابع rand(1,n) استفاده میکنیم که n عدد تصادفی با توزیع نرمال و میانگین 0 و انحراف معیار 1 تولید میکند. کد زیر نشان میدهد که چگونه توزیعی بسازیم که میانگین آن q0 و انحراف معیار آن sigmaq باشد.
فرض کنید میخواهیم توزیع این داده هایی را که تولید کرده ایم را مشاهده کنیم. از تابع hist استفاده میکنیم. این تابع دو ورودی میگیرد که ورودی اول داده هاست و ورودی دوم اصطلاحا "bin" گفته میشود. هر چقدر این bin بیتشر باشد رزولوشن هم طبیعتا بیشتر میشود. در صورتی که bin تعیین نشود متلب به صورت پیش فرض یک مقداری را در نظر میگیرد.
در ادامه کد قبلی کد زیر را وارد کنید.
گاهی اوقات بیشتر از اینکه به جزییات داده ها علاقه مند باشیم به نحوه توزیع داده ها علاقه مندیم. نمودار هیستوگرام یک چارت میله ای است که تعداد داده هایی را که در بازه های مشخص قرار میگیرند را نشان میدهد. زمانی این موضوع برای ما سودمند است که تعداد زیادی داده در دست داشته باشیم. در این مثال از تابع rand(1,n) استفاده میکنیم که n عدد تصادفی با توزیع نرمال و میانگین 0 و انحراف معیار 1 تولید میکند. کد زیر نشان میدهد که چگونه توزیعی بسازیم که میانگین آن q0 و انحراف معیار آن sigmaq باشد.
%% set parameters for data
Ndata=10000;
q0=1.5; % mean of q data
sigmaq=0.25; % standard deviation of q data
qmin=0.0; % min and max for plotting
qmax=2.5;
nbins=25; % number of bins for histogram
%% generate simulation data
qdata=q0+sigmaq*randn(1,Ndata);
فرض کنید میخواهیم توزیع این داده هایی را که تولید کرده ایم را مشاهده کنیم. از تابع hist استفاده میکنیم. این تابع دو ورودی میگیرد که ورودی اول داده هاست و ورودی دوم اصطلاحا "bin" گفته میشود. هر چقدر این bin بیتشر باشد رزولوشن هم طبیعتا بیشتر میشود. در صورتی که bin تعیین نشود متلب به صورت پیش فرض یک مقداری را در نظر میگیرد.
در ادامه کد قبلی کد زیر را وارد کنید.
%% plot histogram of data
hist(qdata, nbins);
xlabel('Value of q')
ylabel('Number of data points in bin')
axis([qmin, qmax, 0, inf]);
از توماس جفرسون تا دونالد ترامپ: دو نکته، دو سوال
توماس جفرسون تنها سومین رییس جمهور آمریکا نبود، اون فیلسوف، دانشمند، حقوقدان و یک روشنفکر بزرگ بود. او به شدت تحت تاثیر نیوتون، جان لاک، روسو و جریان روشنگری در اروپا بود که اروپای تاریک، مستبد و عقب مانده قرون وسطی را تا انقلاب صنعتی سوق داد. این ویژگی تنها محدود به جفرسون نیست بیشتر رییس جمهورهای نخستین آمریکا بسیار فیلسوف مشرب و روشنفکر بودند. اما بعد از تقریبا سیصد سال چه اتفاقی برای آمریکا افتاده است که شخصی مانند دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری می نشیند؟
1- جان آدامز دومین رییس جمهور آمریکا می گوید:"تاکنون دموکراسی ای نبوده که دست به خود کشی نزده باشد." همچنین جفرسون می گوید:"دولت با تکیه ی تنها بر حاکمان منتخب مردم به تباهی می رود." شاید برای بسیاری تعجب بر انگیز باشد اما بنیانگذاران آمریکا و نیز نویسندگان روشنگری در اروپا نسبت به روندهای دموکراسی به شدت بدبین بودند. از دیدگاه آنها در موارد بسیاری توده های مردم بر اساس احساسات تصمیم می گیرند و انتخاب های اشتباه حتی برای اکثریت دور از انتظار نیست. از قضا بزرگترین دیکتاتور های مدرن (مانند هیتلر، قذافی، موگابه و غیره) از طریق انتخاب مردم سر کار آمدند. از دیدگاه جفرسون انتخابات تنها بخشی از دموکراسی است. قانون اساسی، تفکیک قوا و ساختارهای سیاسی برای حفظ حقوق اقلیت بخش های دیگر آن هستند. این که این بخش ها تا چه زمانی می توانند با انتخاب های نادرست اکثریت دوام بیاورند سوال اول است.
2- از دید بسیاری مانند هابرماس، روند مدرن شدن کامل نشده است و هنوز نیاز به کار فراوان است. ارزش های روشنگری مانند "عقلانیت"، "تحمل نظرات مخالف"(tolerance)، "آزادی بیان"، "جدایی دین از سیاست" و غیره هنوز برای اکثریت مردم، حتی در کشورهایی که میراث دار روشنگری هستند مفاهیم جا افتاده ای نیست. شاید شرایط امروز آمریکا بهترین نشان دهنده این وضعیت باشد. اینکه چگونه باید این ارزش ها را از نو احیا کرد سوال دوم است.
توماس جفرسون تنها سومین رییس جمهور آمریکا نبود، اون فیلسوف، دانشمند، حقوقدان و یک روشنفکر بزرگ بود. او به شدت تحت تاثیر نیوتون، جان لاک، روسو و جریان روشنگری در اروپا بود که اروپای تاریک، مستبد و عقب مانده قرون وسطی را تا انقلاب صنعتی سوق داد. این ویژگی تنها محدود به جفرسون نیست بیشتر رییس جمهورهای نخستین آمریکا بسیار فیلسوف مشرب و روشنفکر بودند. اما بعد از تقریبا سیصد سال چه اتفاقی برای آمریکا افتاده است که شخصی مانند دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری می نشیند؟
1- جان آدامز دومین رییس جمهور آمریکا می گوید:"تاکنون دموکراسی ای نبوده که دست به خود کشی نزده باشد." همچنین جفرسون می گوید:"دولت با تکیه ی تنها بر حاکمان منتخب مردم به تباهی می رود." شاید برای بسیاری تعجب بر انگیز باشد اما بنیانگذاران آمریکا و نیز نویسندگان روشنگری در اروپا نسبت به روندهای دموکراسی به شدت بدبین بودند. از دیدگاه آنها در موارد بسیاری توده های مردم بر اساس احساسات تصمیم می گیرند و انتخاب های اشتباه حتی برای اکثریت دور از انتظار نیست. از قضا بزرگترین دیکتاتور های مدرن (مانند هیتلر، قذافی، موگابه و غیره) از طریق انتخاب مردم سر کار آمدند. از دیدگاه جفرسون انتخابات تنها بخشی از دموکراسی است. قانون اساسی، تفکیک قوا و ساختارهای سیاسی برای حفظ حقوق اقلیت بخش های دیگر آن هستند. این که این بخش ها تا چه زمانی می توانند با انتخاب های نادرست اکثریت دوام بیاورند سوال اول است.
2- از دید بسیاری مانند هابرماس، روند مدرن شدن کامل نشده است و هنوز نیاز به کار فراوان است. ارزش های روشنگری مانند "عقلانیت"، "تحمل نظرات مخالف"(tolerance)، "آزادی بیان"، "جدایی دین از سیاست" و غیره هنوز برای اکثریت مردم، حتی در کشورهایی که میراث دار روشنگری هستند مفاهیم جا افتاده ای نیست. شاید شرایط امروز آمریکا بهترین نشان دهنده این وضعیت باشد. اینکه چگونه باید این ارزش ها را از نو احیا کرد سوال دوم است.
Forwarded from MATLAB
نمودارهای پارامتری
معادله y = x را در نظر بگیرید. این معادله و معادلاتی به فرم y = f(x) را معادلات صریح میگویند. البته خیلی اوقات در دنیای واقعی معادلات بیان کننده یک واقعیت به صورت صریح قابل نوشتن نیستند و مجبوریم آنها را پارامتری بیان کنیم. مثلا x و y بر حسب پارامتر t بیان میشود. برای مثال معادله دایره را در نظر بگیرید(البته این مثال قابل نوشتن به دو فرم می باشد).
x =R cos(t)
y = R sin(t)
حالا کافی است که x,y را بر حسب هم رسم کنیم تا دایره ای به شعاع R و مرکز 0 رسم کنیم.
کد این مسئله هم خیلی راحت است.
معادله y = x را در نظر بگیرید. این معادله و معادلاتی به فرم y = f(x) را معادلات صریح میگویند. البته خیلی اوقات در دنیای واقعی معادلات بیان کننده یک واقعیت به صورت صریح قابل نوشتن نیستند و مجبوریم آنها را پارامتری بیان کنیم. مثلا x و y بر حسب پارامتر t بیان میشود. برای مثال معادله دایره را در نظر بگیرید(البته این مثال قابل نوشتن به دو فرم می باشد).
x =R cos(t)
y = R sin(t)
حالا کافی است که x,y را بر حسب هم رسم کنیم تا دایره ای به شعاع R و مرکز 0 رسم کنیم.
کد این مسئله هم خیلی راحت است.
t = 0:0.1:2*pi;
R = 2;
x = R * cos(t);
y = R * sin(t);
plot(x,y,'r')
Forwarded from MATLAB
شاید شما هم تعجب کرده باشید که چرا این شکل شبیه بیضی است!! اینکه چرا این شکلی میشود بحث ما نیست و خود داستانی دارد مفصل و نه این مجال زیبنده توصیف و تشریح تا درجه ادراک آن است و نه اطاله کلام در این جهت جایز!
برای حل این مشکل کافی است در انتهای کد بعد از دستور plot دستور axis square را وارد کنید تا ابعاد محورها به یک اندازه کشیده شوند.
برای حل این مشکل کافی است در انتهای کد بعد از دستور plot دستور axis square را وارد کنید تا ابعاد محورها به یک اندازه کشیده شوند.
t = 0:0.1:2*pi;
R = 2;
x = R * cos(t);
y = R * sin(t);
plot(x,y,'r')
axis square
Forwarded from MATLAB
حالا بیایید متغیر سومی چون z را تعریف کنیم که وابستیگی آن به زمان به صورت زیر است:
z=t
از آنجایی که سه متغیر داریم از دستور plot3 استفاده میکنیم. شاید شما هم حدس زده باشید که این شکل یک فنر یا استوانه میشود.
z=t
از آنجایی که سه متغیر داریم از دستور plot3 استفاده میکنیم. شاید شما هم حدس زده باشید که این شکل یک فنر یا استوانه میشود.
t = 0:0.1:10*pi;
R = 2;
x = R * cos(t);
y = R * sin(t);
z = t;
plot3(x,y,z)
Forwarded from MATLAB
یکی از ابتدایی ترین روش ساخت یک نمودار متحرک در متلب استفاده از دستور comet به معنی ستاره دنباله دار است که برای نمودارهای دو بعدی است و طبیعتا دستور comet3 برای نمودارهای سه بعدی است. مثال بالا را میخواهیم با این دستور رسم کنیم. کد زیر را در متلب اجرا کنید تا حرکت این نمودار را از نقطه آغاز تا پایان مشاهده کنید.
t = 0:0.1:10*pi;
R = 2;
x = R * cos(t);
y = R * sin(t);
z = t;
comet3(x,y,z)
💥کاش این ها را چند سال پیش میدانستم
آندرج کارپثی دکترای دانشگاه استنفورد و یکی از نوابغ هوش مصنوعی توصیه هایی عالی برای درس خواندن و امتحان دادن در وبلاگ خود آورده است که خواندن آن به هرکس که میخواهد نتایج خوب بگیرد "به شدت" توصیه می شود. او در توصیف این روش ها میگوید:"کاش این ها را چند سال پیش میدانستم"
عمومی:
⭐️ شب زنده داری ارزشش رو نداره:
خوابیدن معجزه میکنه! بهترین طول زمان خواب برای من 7.5 ساعته. خیلی برام پیش اومده که روی یه مساله برای یک ساعت گیر میکنم و صبح توی پنج دیقه حلش میکنم. احساس میکنم حافظه کوتاه مدت تو آخر شب پر میشه از خاطرات ناپایدار و مغز نیاز داره تا بخوابه تا به حافظه بلند مدت بفرستتشون. من همیشه سعی میکنم برای امتحانای بزرگ از چند روز قبل شروع کنم که مغزم تا جایی که ممکنه بیشترین شب ها رو برای ثابت و پایدار کردن یادگرفتنی ها داشته باشه.
⭐️ از خودآموز ها(tutorial) یا جلسات مرور استفاده کنید.
حتی اگر بد باشن بازم هم توی جلسات مرور شرکت کنید. از کلاس هایی که TA ها هم میذارن غافل نشید.
امتحان: آماده شدن
⭐️ قبل از شروع کردن برای خوندن امتحان یه لیست از موضوعاتی که باید یاد بگیرید تهیه کنید(مثلا از منبع درسیتون). تخمین بزنید که هر بخش چقدر سنگینه. معمولا دانشجوها برای درسای اول زیاد وقت میذارن ولی اون آخرا که معمولا مهمتره وقت کم میارن و سریع رد میکنن.
⭐️ همیشه سعی کنید به امتحانای قبلی، قبل از امتحان نگاه کنید.
بخصوص دنبال سوالای امتحانی باشید که همون استاد قبلن (توی ترمای قبل) به دانشجوهاش داده. سوالا رو حفظ نکنید ولی از نوع سوالای که معمولا میده نوت برداری کنید.
⭐️ خوندن و فهمیدن با تکرار کردن درس یکی نیست!
هرچند هنوز هم این اشتباه رو میکنم: یه فرمول/اثبات/مطلب رو توی کتاب میخونید و خیلی ساده بنظر میرسه. حالا کتاب رو ببندید و سعی کنید از نو اون رو بنویسید(اثبات رو بنویس) تازه متوجه میشید که این کار کلا فرق داره و همچنین متعجب میشید که چقدر پیش میاد که حتی فرمول های ساده رو هم نمیتونید به دست بیارید. انگار این دو تا کار از دو بخش مختلف حافظه استفاده میکنن. اینقدر این کار رو بکنید که مطمئن بشید میتونید همه چیزای مهم رو خودتون بدست بیارید.
⭐️ همیشه با بقیه همکاری کنید ولی آخرا
همیشه اول تنها مطالعه کنید چون گروهی مطالعه کردن خیلی باعث حواسپرتی میشه. اما نزدیکای امتحان با بقیه بخونید معمولا توی این مواقع میتونید از بقیه هم استفاده کنید. همیشه هم با قوی ها نخونید بعضی وقتا سعی کنید چیزایی که بلدید رو به ضعیف تر ها یاد بدید که خیلی به یادگیری خودتون کمک میکنه
⭐️ حداقل یه بار قبل از امتحان به اتاق استاد برید
حتی اگر سوالی ندارید الکی یه سوال درست کنید و برید از استاد چند روز قبل از امتحان بپرسید. خیلی از استادا اطلاعاتی از امتحان و محتواش لو میدن. هرچند این روش صددر صد نیست ولی به امتحانش میآرزه.
⭐️ شب امتحانی نباشید
برای میان ترم ها از 3 روز قبل و پایان ترم 6 روز قبل شروع به خوندن کنید.
⭐️اگه اوضاع خوب پیش نمیره و وقت کم آوردید از نوشابه انرژی زا استفاده کنید.
هرچند کلا استفاده از این نوشابه ها خوب نیست ولی توی موارد اضطراری کمک میکنن.
⭐️ برای درس هایی مانند ریاضی: تمرین بعد درس
اول درس رو بخونید طوری که بتونید سوال ها رو حل کنید بعد برید سراغ تمرین و وقتی به مشکل برخوردید به درس برگردید. این روش برای یادگیری خیلی خوب عمل میکنه
⭐️ برگه تقلب برای خودتون درست کنید
هرچند نمیتونید برگه تقلب با خودتون سر جلسه ببرید. ولی یه برگه تقلب درست کنید و فک کنید اگه میشد یه برگه با خودتون ببرید سر جلسه چه چیزایی روش مینوشتید. این برای یادگیری خیلی خوبه!
⭐️ در جاهایی که بقیه درس میخونن درس بخونید
اگه کتابخونه یا سالن مطالعه ساکت و با نویز کم سراغ دارید حتمن ازش استفاده کنید.
امتحان: روز امتحان
⭐️هیچ وقت قبل از امتحان غذا یا قهوه نخورید.
⭐️ قبل از امتحان خیلی سخت بخونید
من خیلی از دانشجوها رو میبینم که روز آخر دیگه نمیخونن و میگن میخوایم استراحت کنیم. حافظه کوتاه مدت فوق العاده ست ازش استفاده کنید. اگه واقعا خسته اید یک ساعت قبل از امتحان استراحت کنید اما اگه اینطوری نیست حتما تا حتی نیم ساعت قبل از امتحان مطالعه کنید.
حین امتحان
⭐️ همیشه از مداد استفاده کنید.
قطعا شما نیاز دارید تا راه حل های غلطتتون رو پاک کنید.
⭐️ یک نگاه خیلی کلی به سوالا کنید.
1 تا 3 ثانیه به هر سوال نگاه کنید. فقط بدونید کجاها سوال اومده تا ذهن آماده بشه.
⭐️اول سوالای ساده
باید حواستون باشه که بر روی سوالای سخت گیر نکنید.بعدا برگردید بهشون. من همیشه سوالا رو رد میکنم. معمولا دفعه اول فقط 30 درصد سوالا رو حل میکنم.بعضی سوالا وقتی یکم گرم کردید آسون تر میشن.
⭐️ همیشه سعی کنید تمیز بنویسید
در واقع تعداد کمی متوجه این واقعیت تابلو میشن که: مصححین آدم هستند!! با کثیف نوشتن حتی اگه راه حل هاتون درست باشه شانس گرفتن نمره رو از دست میدید.
⭐️ همیشه دور جواب خط بکشید
وقتی چیزی رو حل میکنید و به نتیجه میرسید دورش خط بکشید. این به مصحح کمک میکنه که سریع تر نمره کامل رو بهتون بده و رد بشه.(خودتون رو بذارید جای مصحح)
⭐️ هیچ وقتِ هیچ وقت سریع جلسه امتحان رو ترک نکنید.
مطمئن باشید که در برگه جوابتون اشتباه هست. اگه سوالا رو تموم کردید برگردید و دوباره چک کنید. حتی اگه مطمئنید همه چیز رو در نظر گرفتید سعی کنید جزییات بیشتر به راه حل ها اضافه کنید و با احتمال زیاد یه اشتباه هایی پیدا میکنید.
⭐️ با مصحح ارتباط برقرار کنید.
باید به مصحح نشون بدید بیشتر از چیزی که نوشتید بلدید. به همین خاطر نوت های کوچیک توی برگه بذارید. باور کنید یا نه بیشتر مصحح ها به دنبال یه چیزی میگردن تا بهتون نمره بدن. همین نوت ها ممکن شانس شما باشه.
⭐️ به نمره هر سوال توجه کنید
نمره های هر سوال رو باید دقت کنید و وقت بیشتر روی سوالهای پرنمره تر بگذارید.
⭐️ اگر کمتر از پنج دقیقه وقت مونده و وسط سوالی موندید ولش کنید.
تو این زمان بهتره برگردید و سوالای دیگه رو یه نگاه کنید تا مطمئن بشید اشتباهی نکردید یا سوالی رو جا ننداخته باشید. باور کنید خیلی ها همینطوری نمره های احمقانه ای از دست میدن.
منبع: https://cs.stanford.edu/people/karpathy/advice.html
در واقع تعداد کمی متوجه این واقعیت تابلو میشن که: مصححین آدم هستند!! با کثیف نوشتن حتی اگه راه حل هاتون درست باشه شانس گرفتن نمره رو از دست میدید.
⭐️ همیشه دور جواب خط بکشید
وقتی چیزی رو حل میکنید و به نتیجه میرسید دورش خط بکشید. این به مصحح کمک میکنه که سریع تر نمره کامل رو بهتون بده و رد بشه.(خودتون رو بذارید جای مصحح)
⭐️ هیچ وقتِ هیچ وقت سریع جلسه امتحان رو ترک نکنید.
مطمئن باشید که در برگه جوابتون اشتباه هست. اگه سوالا رو تموم کردید برگردید و دوباره چک کنید. حتی اگه مطمئنید همه چیز رو در نظر گرفتید سعی کنید جزییات بیشتر به راه حل ها اضافه کنید و با احتمال زیاد یه اشتباه هایی پیدا میکنید.
⭐️ با مصحح ارتباط برقرار کنید.
باید به مصحح نشون بدید بیشتر از چیزی که نوشتید بلدید. به همین خاطر نوت های کوچیک توی برگه بذارید. باور کنید یا نه بیشتر مصحح ها به دنبال یه چیزی میگردن تا بهتون نمره بدن. همین نوت ها ممکن شانس شما باشه.
⭐️ به نمره هر سوال توجه کنید
نمره های هر سوال رو باید دقت کنید و وقت بیشتر روی سوالهای پرنمره تر بگذارید.
⭐️ اگر کمتر از پنج دقیقه وقت مونده و وسط سوالی موندید ولش کنید.
تو این زمان بهتره برگردید و سوالای دیگه رو یه نگاه کنید تا مطمئن بشید اشتباهی نکردید یا سوالی رو جا ننداخته باشید. باور کنید خیلی ها همینطوری نمره های احمقانه ای از دست میدن.
منبع: https://cs.stanford.edu/people/karpathy/advice.html