پیچیدگی نیاز به خالق ندارد!
این الگوهای عجیب که شبیه به خط و خطوط فرازمینی ها هستند نتیجه فرمول های بسیار ساده ای هستند که به صورت تصادفی هم میتوان به آنها رسید
(x^y)%9
(x ^ y) % 5
(x | y) % 7
اینجا به صورت انلاین خودتان امتحان کنید
این الگوهای عجیب که شبیه به خط و خطوط فرازمینی ها هستند نتیجه فرمول های بسیار ساده ای هستند که به صورت تصادفی هم میتوان به آنها رسید
(x^y)%9
(x ^ y) % 5
(x | y) % 7
اینجا به صورت انلاین خودتان امتحان کنید
Forwarded from Charisma on Command
من نمیدانم جهان چگونه مرا خواهد دید، اما از دید خودم مانند پسربچه ای هستم که در ساحل مشغول بازی است و گه گاهی حواسش با پیدا کردن سنگ ریزه ای صاف تر یا صدفی زیباتر پرت می شود، در حالی که اقیانوس عظیم حقیقت در برابرش کشف ناشده قرار دارد!
آیزاک نیوتون (۱۶۴۳-۱۷۲۷)
آیزاک نیوتون (۱۶۴۳-۱۷۲۷)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از ویژگی های جالب و جدید در IDE jetbrains برای جاوا و پایتون و بقیه زبانها در نسخه جدید امکان کد زدن همزمان چند نفر با هم همراه با ویدیوکال هست. چنین امکانی لزوم استفاده از اسکایپ و زوم و استفاده همزمان چند ابزار دیگر برای کنترل دسکتاپ را رفع می کند
https://www.jetbrains.com/code-with-me/
https://www.jetbrains.com/code-with-me/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
جهان امروز با نرم افزارهای متن باز (Open source) قدرت گرفته است. «کد» سنگ بنای تمدن نوین و میراث مشترک تمام بشریت است. در آینده ای بسیار دور همانند دیگر تمدن های بشری، زمانی که دیگر ما نیستیم و از بین رفته ایم آثار باستانی ما (که نشان هوش و تمدن ما بوده اند و توسط انسان های آینده یا تمدن های دیگر در کیهان کشف شوند) «کد» های ما هستند!
پروژه ی «خزانه ی کد شمالگان» (Arctic Code Vault) یک مخزن داده ی عظیم برای حفظ کدهای ارزشمند برای آیندگان است. این مخزن در شمالی ترین نقطه ی کره زمین ۲۵۰ متر زیر سطح زمین قرار گرفته و حاوی ارزشمند ترین کدهای گیت هاب است. از جمله ی مهمترین این پروژه ها میتوان به سورس لینوکس، پایتون، بیت کوین، openssl و غیره اشاره کرد. کدها بر روی فیلم های نقره هالید و به صورت ۸.۸ میلیون پیکسل در هر فیلم ذخیره شده اند! طراحی این فیلم ها به گونه ای است که حداقل برای هزاران سال بمانند.
(سه تا از کدهای من در این پروژه انتخاب شده اند!)
https://archiveprogram.github.com/arctic-v
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
جهان امروز با نرم افزارهای متن باز (Open source) قدرت گرفته است. «کد» سنگ بنای تمدن نوین و میراث مشترک تمام بشریت است. در آینده ای بسیار دور همانند دیگر تمدن های بشری، زمانی که دیگر ما نیستیم و از بین رفته ایم آثار باستانی ما (که نشان هوش و تمدن ما بوده اند و توسط انسان های آینده یا تمدن های دیگر در کیهان کشف شوند) «کد» های ما هستند!
پروژه ی «خزانه ی کد شمالگان» (Arctic Code Vault) یک مخزن داده ی عظیم برای حفظ کدهای ارزشمند برای آیندگان است. این مخزن در شمالی ترین نقطه ی کره زمین ۲۵۰ متر زیر سطح زمین قرار گرفته و حاوی ارزشمند ترین کدهای گیت هاب است. از جمله ی مهمترین این پروژه ها میتوان به سورس لینوکس، پایتون، بیت کوین، openssl و غیره اشاره کرد. کدها بر روی فیلم های نقره هالید و به صورت ۸.۸ میلیون پیکسل در هر فیلم ذخیره شده اند! طراحی این فیلم ها به گونه ای است که حداقل برای هزاران سال بمانند.
(سه تا از کدهای من در این پروژه انتخاب شده اند!)
https://archiveprogram.github.com/arctic-v
MatlabTips pinned «🌕دوره یادگیری متلب از پایه (به زبان انگلیسی ساده)🌕 در طول چند سالی که متلب یاد گرفتم و در جاهای مختلف یاد دادم با منابع بسیار زیادی مواجه شدم. هر کدام ضعف ها و نقاط قوت خود را داشتند اما به طور قطع الان می توانم بگویم بهترین منبع برای یادگیری متلب دوره دانشگاه…»
⚠️رمزارز ها، بدترین اختراع قرن ۲۱⚠️
رمز ارز ها از دید عده ای آینده ای درخشان دارند، در طی چند سال اخیر به صورت عجیبی رشد داشته اند و اقتصاد جهانی را تغییر خواهند داد. اما بخش تاریک تر ماجرا زمانی ست که بدانید رمز ارز ها عملا به سود چه کسانی هست و به ضرر چه کسانی.
با آغاز ماه مه امسال sourcehut که یکی از ابزارهای رایگان برای توسعه و تست نرم افزارها بود دیگر رایگان نیست. چنین روندی البته محدود به این سرویس نیست دیگر ابزارهای continuous integration مانند LayerCI, GitLab, TravisCI, و Shippable به مشکل خورده و تقریبا نابود شده اند. حملات این چنینی به github هم مشاهده شده است. همه اینها بخاطر حملات کریپتو و دزدیدن منابع محاسباتی چنین پلتفرم هایی ست. Cryptojacking به فرآیند تصاحب کامل یا محدود از منابع محاسباتی رایگان برای اهداف ماینینگ گفته می شود. راهکارهای زیادی برای مقابله با چنین حملاتی اندیشیده شده است اما حملات هر روز پیچیده تر و مقابله با آن ها دشوارتر و هزینه بر تر شده است. بسیاری ازین شرکتها دیگر قادر به نگه داری سرویس های رایگانشان نیستند. ولی تصور نکنید چنین حملاتی تنها به این شرکتها محدود می شود کریپتوجکینگ همه جا حتی روی موبایل و کامپیوتر شما هم ممکن است اتفاق بیفتند و از جیب شما به جیب ماینرها پول سرازیر شود.
صنعت نرم افزار آزاد که موتور محرکه نوآوری در دنیای نرم افزار است مورد حمله ی لشکری از سودجویان رمز ارز قرار گرفته ست. سرویس هایی که ساخته شده اند تا «چیزی» خلق کنند که در نهایت به سود جامعه ست اما چنین منابعی که سرویسهای عمومی برای مردم هستند دزدیده شده تا تابع های sha256 بی هدف اجرا کرده و فقط منابع انرژی را تلف کرده و به بحران زیست محیطی و گرمایش زمین اضافه کنند. بر طبق برآوردها میزان تولید دی اکسید کربن حاصل از رمز ارزها برابر با کل یک کشور صنعتی مانند نروژ است!! اما برای چه؟ برای هیچ! افزایش قیمت عجیبی که در طی دو سال اخیر در بازار پردازنده های گرافیکی و حتی سی پی یو رخ داده است بازار سیاهی ایجاد کرده از قیمت های سرسام آور چنین سخت افزارهایی که باید برای ساختن و نو آوری توسط نخبگان جامعه مورد استفاده قرار گیرد.اما چنین سخت افزارهای ارزشمندی بر روی هم تلنبار شده و مشغول اجرای تابع های هش برای حریصانی ست که به چیزی جز پول فکر نمیکنند.
رمزارز ها بی سابقه ترین حملات و سو استفاده ها را در تاریخ اینترنت ایجاد کرده اند که هزینه آن از منابع کشورها (که برای همگان است) و مالیات مردم پرداخت می شود. علاوه بر آن رمزارز ها باج گیری اینترنتی، تراکنش های غیر قانونی مواد مخدر، قاچاق انسان و تروریسم را بدون پیگرد قضایی بسیار ساده تر از همیشه کرده است. رمزارزها چیزی به جز ضرر برای اکثریت جامعه و ثروتمند تر کردن ثروتمندان نداشته است.
ماینرهای امروز جویندگان طلای قرن ۱۸ آمریکا هستند که مانند مور و ملخ به مناطق غربی آمریکا تاختند و بزرگترین فاجعه های زیست محیطی را ایجاد کردند و در این میان بازندگان اصلی مردم عادی بودند که باید تاوان چنین طمع کاری هایی را می دادند. هدف ماینینگ هر قدر هم اسم آن «کول» باشد چیزی جز حرص برای پول اندوزی بدون هیچ سودی به جامعه نیست!
رمز ارز ها از دید عده ای آینده ای درخشان دارند، در طی چند سال اخیر به صورت عجیبی رشد داشته اند و اقتصاد جهانی را تغییر خواهند داد. اما بخش تاریک تر ماجرا زمانی ست که بدانید رمز ارز ها عملا به سود چه کسانی هست و به ضرر چه کسانی.
با آغاز ماه مه امسال sourcehut که یکی از ابزارهای رایگان برای توسعه و تست نرم افزارها بود دیگر رایگان نیست. چنین روندی البته محدود به این سرویس نیست دیگر ابزارهای continuous integration مانند LayerCI, GitLab, TravisCI, و Shippable به مشکل خورده و تقریبا نابود شده اند. حملات این چنینی به github هم مشاهده شده است. همه اینها بخاطر حملات کریپتو و دزدیدن منابع محاسباتی چنین پلتفرم هایی ست. Cryptojacking به فرآیند تصاحب کامل یا محدود از منابع محاسباتی رایگان برای اهداف ماینینگ گفته می شود. راهکارهای زیادی برای مقابله با چنین حملاتی اندیشیده شده است اما حملات هر روز پیچیده تر و مقابله با آن ها دشوارتر و هزینه بر تر شده است. بسیاری ازین شرکتها دیگر قادر به نگه داری سرویس های رایگانشان نیستند. ولی تصور نکنید چنین حملاتی تنها به این شرکتها محدود می شود کریپتوجکینگ همه جا حتی روی موبایل و کامپیوتر شما هم ممکن است اتفاق بیفتند و از جیب شما به جیب ماینرها پول سرازیر شود.
صنعت نرم افزار آزاد که موتور محرکه نوآوری در دنیای نرم افزار است مورد حمله ی لشکری از سودجویان رمز ارز قرار گرفته ست. سرویس هایی که ساخته شده اند تا «چیزی» خلق کنند که در نهایت به سود جامعه ست اما چنین منابعی که سرویسهای عمومی برای مردم هستند دزدیده شده تا تابع های sha256 بی هدف اجرا کرده و فقط منابع انرژی را تلف کرده و به بحران زیست محیطی و گرمایش زمین اضافه کنند. بر طبق برآوردها میزان تولید دی اکسید کربن حاصل از رمز ارزها برابر با کل یک کشور صنعتی مانند نروژ است!! اما برای چه؟ برای هیچ! افزایش قیمت عجیبی که در طی دو سال اخیر در بازار پردازنده های گرافیکی و حتی سی پی یو رخ داده است بازار سیاهی ایجاد کرده از قیمت های سرسام آور چنین سخت افزارهایی که باید برای ساختن و نو آوری توسط نخبگان جامعه مورد استفاده قرار گیرد.اما چنین سخت افزارهای ارزشمندی بر روی هم تلنبار شده و مشغول اجرای تابع های هش برای حریصانی ست که به چیزی جز پول فکر نمیکنند.
رمزارز ها بی سابقه ترین حملات و سو استفاده ها را در تاریخ اینترنت ایجاد کرده اند که هزینه آن از منابع کشورها (که برای همگان است) و مالیات مردم پرداخت می شود. علاوه بر آن رمزارز ها باج گیری اینترنتی، تراکنش های غیر قانونی مواد مخدر، قاچاق انسان و تروریسم را بدون پیگرد قضایی بسیار ساده تر از همیشه کرده است. رمزارزها چیزی به جز ضرر برای اکثریت جامعه و ثروتمند تر کردن ثروتمندان نداشته است.
ماینرهای امروز جویندگان طلای قرن ۱۸ آمریکا هستند که مانند مور و ملخ به مناطق غربی آمریکا تاختند و بزرگترین فاجعه های زیست محیطی را ایجاد کردند و در این میان بازندگان اصلی مردم عادی بودند که باید تاوان چنین طمع کاری هایی را می دادند. هدف ماینینگ هر قدر هم اسم آن «کول» باشد چیزی جز حرص برای پول اندوزی بدون هیچ سودی به جامعه نیست!
نظریه اطلاعات شنون و کولموگروف
بخش بزرگی از آنچه جهان دیجیتال ما را شکل داده است ریشه در نظریه اطلاعات شنون دارد. نظریه ای قدرتمند که اساس نظری ارتباطات رادیویی و دیجیتال، کامپیوتر های امروزی، زبان های برنامه سازی و به طور خلاصه سنگ بنای آنچه به اسم «اطلاعات» می شناسیم است. با تمام موفقیت های چشم گیر این نظریه مشکلات فلسفی و نظری زیادی در مورد آن وجود دارد که خود شنون به وجود آنها آگاه بود. اما مشکل کار کجاست؟
فرض کنید یک نفر ادعا کند یک سکه سالم دارد با این حال او صد بار سکه را می اندازد و هر صد بار صفر (شیر) می آید. ما سریع اعتراض میکنیم که سکه مشکل دارد. با این حال آن شخص استدلال می کند که بر طبق نظریه احتمال هر دنباله از صد بار انداختن سکه دارای احتمال برابری است (1/2^100). و هر دنباله ی دیگری هم می آمد همین احتمال را داشت. به عبارتی «چیز خاصی» در صد بار آمدن صفر نیست!
نظریه احتمال هیچ پایه ای در اختیار ما نمی گذارد که نتیجه یک فرآیند تصادفی را بعد از آنکه رخ داد مورد چالش قرار دهیم. اما این مختصر به صد بار صفر آمدن نیست. مثلا اگر دنباله به صورت 1010101... بود چه؟ شهود ما به ما می گوید چنین «الگوهایی» همینطوری درست نمی شوند.
Regular sequence Pr(00000000000000000000000000) = 1/2^26,
Regular sequence Pr(01000110110000010100111001) = 1/2^26,
Random sequence Pr(10010011011000111011010000) = 1/2^26.
دنباله ی دوم هر چند به نظر تصادفی می رسد از الگوی ساده ای پیروی می کند 0,1,00,01,10,11 (دنباله اعداد باینری)اما دنباله سوم تست تصادفی بود را پشت سر می گذارد.
نظریه شنون نمی تواند به شما بگوید که یک دنباله تصادفی است یا نه. در عوض می تواند در امید ریاضی (expectation) ویژگی های «منبع تصادفی» که دنباله را تولید می کند صحبت کند. به عبارتی ویژگی تصادفی یک در یک مجموعه از نمونه ها. برای دقیق تر شدن این موضوع از «متغیر تصادفی» (random variable) استفاده می کنیم.
https://vrgl.ir/rYKds
بخش بزرگی از آنچه جهان دیجیتال ما را شکل داده است ریشه در نظریه اطلاعات شنون دارد. نظریه ای قدرتمند که اساس نظری ارتباطات رادیویی و دیجیتال، کامپیوتر های امروزی، زبان های برنامه سازی و به طور خلاصه سنگ بنای آنچه به اسم «اطلاعات» می شناسیم است. با تمام موفقیت های چشم گیر این نظریه مشکلات فلسفی و نظری زیادی در مورد آن وجود دارد که خود شنون به وجود آنها آگاه بود. اما مشکل کار کجاست؟
فرض کنید یک نفر ادعا کند یک سکه سالم دارد با این حال او صد بار سکه را می اندازد و هر صد بار صفر (شیر) می آید. ما سریع اعتراض میکنیم که سکه مشکل دارد. با این حال آن شخص استدلال می کند که بر طبق نظریه احتمال هر دنباله از صد بار انداختن سکه دارای احتمال برابری است (1/2^100). و هر دنباله ی دیگری هم می آمد همین احتمال را داشت. به عبارتی «چیز خاصی» در صد بار آمدن صفر نیست!
نظریه احتمال هیچ پایه ای در اختیار ما نمی گذارد که نتیجه یک فرآیند تصادفی را بعد از آنکه رخ داد مورد چالش قرار دهیم. اما این مختصر به صد بار صفر آمدن نیست. مثلا اگر دنباله به صورت 1010101... بود چه؟ شهود ما به ما می گوید چنین «الگوهایی» همینطوری درست نمی شوند.
Regular sequence Pr(00000000000000000000000000) = 1/2^26,
Regular sequence Pr(01000110110000010100111001) = 1/2^26,
Random sequence Pr(10010011011000111011010000) = 1/2^26.
دنباله ی دوم هر چند به نظر تصادفی می رسد از الگوی ساده ای پیروی می کند 0,1,00,01,10,11 (دنباله اعداد باینری)اما دنباله سوم تست تصادفی بود را پشت سر می گذارد.
نظریه شنون نمی تواند به شما بگوید که یک دنباله تصادفی است یا نه. در عوض می تواند در امید ریاضی (expectation) ویژگی های «منبع تصادفی» که دنباله را تولید می کند صحبت کند. به عبارتی ویژگی تصادفی یک در یک مجموعه از نمونه ها. برای دقیق تر شدن این موضوع از «متغیر تصادفی» (random variable) استفاده می کنیم.
https://vrgl.ir/rYKds
ویرگول
نظریه اطلاعات شنون و کولموگروف
عدد پی به صورت یک گراف چرخ مانند بیشتربخش بزرگی از آنچه جهان دیجیتال ما را شکل داده است ریشه در نظریه اطلاعات شنون دارد نظریه ای قدرتمند…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چک کردن ایمیل در سال ۱۹۸۴
اجرام که ساکنان این ایوانند
اسباب تردد خردمندانند
هان تاسر رشته خرد گم نکنی
کانان که مدبرند سرگردانند
چیزی که به شخصه خیلی دیر در مورد علم و ریاضیات متوجه شدم این بود که با آنها نباید مانند ایدئولوژی ها برخورد کرد. به عبارتی دیگر علم یک فعالیت گروهی نباشد که افراد در آن نظریات را بپرستند یا با آنها مانند باورهای مذهبی برخورد کنند. علم پرستی خود آفت دیگری است. باید پذیرفت که علم مجموعه ای از نظریات ابطال پذیر است که در طول زمان تغییر میکنند. چیز ذاتی ای در نظریه کوانتوم یا حساب دیفرانسیل وجود ندارد که آن را کاندیدی برای «حقیقت» (truth) بکند. شاید علم به حقیقت نزدیک تر باشد اما بهتر است برای همیشه دست از این مفهوم «حقیقت» برداریم و قبول کنیم که چنین مفهومی عملا بیشتر مایه دردسر است تا راهگشایی برای حل مشکلات.
دیوید هیوم نشان داد که موانعی مانند «مساله استقرا» درها را برای همیشه بر یافتن قوانین جهان شمول آنطور که مثلا شاید افلاطون باور داشت میبندد. هیچ همبستگی (correlation) رای نهایی را صادر نمیکند. تمام آنچه فلسفه علم در طول چند قرن اخیر نشان داد این است که اساسا علم هیچ فرم کاملی ندارد و نخواهد داشت! هر نظریه ای که ادعای کامل بودن بکند و سوالاتی با خود به همراه نداشته باشد به صورت اتوماتیک از دایره علم خارج خواهد شد! به همین خاطر هرچند ممکن است خوشاید عده ای نباشد نظریه ی همه چیز وجود نخواهد داشت! مهمترین نکته و برداشت ازین دیدگاه این است که هستی سر تا سر پر است از جادو و چیستان! و این دقیقا چیزی ست که بشر را به سمت آن می کشاند! جادو پدیده ای ست که هنوز برای آن توضیحی نداریم و شاید به همین خاطر باشد که بشر اولین موجودی بر روی زمین بود که به سمت آتش رفت و آن را مهار کرد! سوالات علم هم مانند همین آتش هستند. به همان اندازه عجیب و به همان اندازه خطرناک و جذاب!
آیا چیستان ها و جادو ها همگی توضیح دارند؟ این را هم کسی نمی داند!
شاید بنظر برسد که من از دیدگاهی ماوراطبیعی، صوفیانه یا حتی مذهبی حرف میزنم اما از دیدگاه شخصی من چنین نگاه هایی به «هستی» تنها شکوه، عظمت و عمق آن را دست کم می گیرند. بیشتر این جهان بینی ها ادعای حل مساله را دارند اما در عمل تنها یک ذهنیت هستند. شما می توانید تا ابد در این معرکه ی نامحدود سیر کنید بپرسید، و بیشتر و بیشتر در شگفتی فرو بروید بدون آنکه پایتان به هر گونه مابعدلطبیعه ای بلغزد. علم اما همان اسب وحشی ای است که محدودیت نمی پذیرد. و ازین جهت نشان دهنده ی بزرگترین و عمیق ترین عطش های درونی ماست. دقت کنید این با علم پرستی متفاوت است چون چنین دیدگاهی علم را یک نیاز بشری می بیند و نه نظریه نهایی برای پاسخ به همه چیز! این دقیقا همان چیزی است که باعث می شود افراد زیادی سالهای طولانی بر روی نظریاتی کار کنند که فایده اقتصادی مشخصی ندارد.گاهی سوال عجیبی پیش می آید مانند اینکه آیا حدس گلدباخ صحیح است؟جواب چنین سوالی به چه دردی می خورد؟ کسی که داستان هری پاتر را میخواند به این فکر نمیکند که چه فایده ای برایش دارد! بنابراین همیشه سوال بپرسید و از جستجو لذت ببرید و ازینکه چنین سوالاتی بی فایده بنظر برسند ترس نداشته باشید!
اسباب تردد خردمندانند
هان تاسر رشته خرد گم نکنی
کانان که مدبرند سرگردانند
چیزی که به شخصه خیلی دیر در مورد علم و ریاضیات متوجه شدم این بود که با آنها نباید مانند ایدئولوژی ها برخورد کرد. به عبارتی دیگر علم یک فعالیت گروهی نباشد که افراد در آن نظریات را بپرستند یا با آنها مانند باورهای مذهبی برخورد کنند. علم پرستی خود آفت دیگری است. باید پذیرفت که علم مجموعه ای از نظریات ابطال پذیر است که در طول زمان تغییر میکنند. چیز ذاتی ای در نظریه کوانتوم یا حساب دیفرانسیل وجود ندارد که آن را کاندیدی برای «حقیقت» (truth) بکند. شاید علم به حقیقت نزدیک تر باشد اما بهتر است برای همیشه دست از این مفهوم «حقیقت» برداریم و قبول کنیم که چنین مفهومی عملا بیشتر مایه دردسر است تا راهگشایی برای حل مشکلات.
دیوید هیوم نشان داد که موانعی مانند «مساله استقرا» درها را برای همیشه بر یافتن قوانین جهان شمول آنطور که مثلا شاید افلاطون باور داشت میبندد. هیچ همبستگی (correlation) رای نهایی را صادر نمیکند. تمام آنچه فلسفه علم در طول چند قرن اخیر نشان داد این است که اساسا علم هیچ فرم کاملی ندارد و نخواهد داشت! هر نظریه ای که ادعای کامل بودن بکند و سوالاتی با خود به همراه نداشته باشد به صورت اتوماتیک از دایره علم خارج خواهد شد! به همین خاطر هرچند ممکن است خوشاید عده ای نباشد نظریه ی همه چیز وجود نخواهد داشت! مهمترین نکته و برداشت ازین دیدگاه این است که هستی سر تا سر پر است از جادو و چیستان! و این دقیقا چیزی ست که بشر را به سمت آن می کشاند! جادو پدیده ای ست که هنوز برای آن توضیحی نداریم و شاید به همین خاطر باشد که بشر اولین موجودی بر روی زمین بود که به سمت آتش رفت و آن را مهار کرد! سوالات علم هم مانند همین آتش هستند. به همان اندازه عجیب و به همان اندازه خطرناک و جذاب!
آیا چیستان ها و جادو ها همگی توضیح دارند؟ این را هم کسی نمی داند!
شاید بنظر برسد که من از دیدگاهی ماوراطبیعی، صوفیانه یا حتی مذهبی حرف میزنم اما از دیدگاه شخصی من چنین نگاه هایی به «هستی» تنها شکوه، عظمت و عمق آن را دست کم می گیرند. بیشتر این جهان بینی ها ادعای حل مساله را دارند اما در عمل تنها یک ذهنیت هستند. شما می توانید تا ابد در این معرکه ی نامحدود سیر کنید بپرسید، و بیشتر و بیشتر در شگفتی فرو بروید بدون آنکه پایتان به هر گونه مابعدلطبیعه ای بلغزد. علم اما همان اسب وحشی ای است که محدودیت نمی پذیرد. و ازین جهت نشان دهنده ی بزرگترین و عمیق ترین عطش های درونی ماست. دقت کنید این با علم پرستی متفاوت است چون چنین دیدگاهی علم را یک نیاز بشری می بیند و نه نظریه نهایی برای پاسخ به همه چیز! این دقیقا همان چیزی است که باعث می شود افراد زیادی سالهای طولانی بر روی نظریاتی کار کنند که فایده اقتصادی مشخصی ندارد.گاهی سوال عجیبی پیش می آید مانند اینکه آیا حدس گلدباخ صحیح است؟جواب چنین سوالی به چه دردی می خورد؟ کسی که داستان هری پاتر را میخواند به این فکر نمیکند که چه فایده ای برایش دارد! بنابراین همیشه سوال بپرسید و از جستجو لذت ببرید و ازینکه چنین سوالاتی بی فایده بنظر برسند ترس نداشته باشید!
Wikipedia
Problem of induction
epistemological question of whether inductive reasoning leads to definitive knowledge understood in the classic philosophical sense
مستند رازهای سطح (secrets of the surface) مروری بر زندگی «مریم میرزاخانی» ریاضیدان ایرانی و اولین برنده زن مدال فیلدز
به زبان انگلیسی
دوبله فارسی
به زبان انگلیسی
دوبله فارسی
نظم فضایی شهری
شبکه ی خیابان های شهری می تواند بر اساس اصول از پیش تعیین شده (مانند دنور) یا به رشد طبیعی (مانند برلین) یا ترکیبی از هر دو (تهران) باشد. (در شکل های فضایی بالا می توانید حدس بزنید که هر کدام مربوط به کدام یکی از این سه شهر است)
نمودار polar histogram این مورد را برای صد شهر بزرگ دنیا بر اساس داده های گوگل بررسی کرده است.
در این رده بندی تهران در رده ۳۷ از لحاظ نظم قرار دارد.
شبکه ی خیابان های شهری می تواند بر اساس اصول از پیش تعیین شده (مانند دنور) یا به رشد طبیعی (مانند برلین) یا ترکیبی از هر دو (تهران) باشد. (در شکل های فضایی بالا می توانید حدس بزنید که هر کدام مربوط به کدام یکی از این سه شهر است)
نمودار polar histogram این مورد را برای صد شهر بزرگ دنیا بر اساس داده های گوگل بررسی کرده است.
در این رده بندی تهران در رده ۳۷ از لحاظ نظم قرار دارد.
آندره کارپثی، مدیر هوش مصنوعی تسلا و یکی از پیشگامان محبوب کردن دیپ لرنینگ در یک پست یک رمز ارز کامل را برای یادگیری عموم در پایتون پیاده سازی کرده است.
https://karpathy.github.io/2021/06/21/blockchain/
https://karpathy.github.io/2021/06/21/blockchain/
karpathy.github.io
A from-scratch tour of Bitcoin in Python
Musings of a Computer Scientist.
🥎کوپایلت دستیار هوش مصنوعی برنامه نویسی🥏
هر کسی ارزش برنامه نویسی با یک نفر دیگر (pair programming) را می داند. وقتی شخصی کنار دست شما باشد حتی اگر برنامه نویسی اش بهتر نباشد میتواند بسیاری از خطاها را سریع تر تشخیص بدهد یا قسمت هایی از کد را با همفکری جلو ببرید.
گیتهاب با همکاری OpenAI از نسخه ی هوش مصنوعی همکار کد زن به اسم کوپایلت copilot رونمایی کرده است. کوپایلت می تواند با استفاده از کامنتها و مثال ها کد بنویسید و بسیاری از بخش های تکراری کار کد زنی (مثلا دانلود کردن تعدادی فایل از یک لیست از لینک ها ) را اتوماتیک کند. به همین خاطر کوپایلت بسیار فراتر از اوتوکامپلیت های معمول جلو می رود و عملا حتی یک تابع کامل را بر اساس اسم تابع برای شما می نویسد. ارزیابی ها نشان می دهد کوپایلت در ۴۳ درصد موارد بخش های کد را به طور درست و کامل می نویسد و این عدد هر روز بهتر هم می شود. همه کدهایی که کوپایلت می نویسد قطعا بدون خطا نیست بنابراین نیاز به یک مرحله از تست و بازبینی هم دارد ولی برای گرفتن ایده بسیار عالی است.
کوپایلت بخصوص وقتی بسیار خوب است که شما یک زبان که با آن آشنایی ندارید و تازه در حال یادگیری آن هستید را استفاده می کند. کوپایلت بهترین و پر استفاده ترین پترن های موجود را به شما نشان می دهد و ازین لحاظ منحنی یادگیری را صاف تر می کند. دیگر نیازی به ماه ها و سالها تجربه برای دریافتن بهترین روشهای نوشتن کد در هر زبانی نیست.
هر کسی ارزش برنامه نویسی با یک نفر دیگر (pair programming) را می داند. وقتی شخصی کنار دست شما باشد حتی اگر برنامه نویسی اش بهتر نباشد میتواند بسیاری از خطاها را سریع تر تشخیص بدهد یا قسمت هایی از کد را با همفکری جلو ببرید.
گیتهاب با همکاری OpenAI از نسخه ی هوش مصنوعی همکار کد زن به اسم کوپایلت copilot رونمایی کرده است. کوپایلت می تواند با استفاده از کامنتها و مثال ها کد بنویسید و بسیاری از بخش های تکراری کار کد زنی (مثلا دانلود کردن تعدادی فایل از یک لیست از لینک ها ) را اتوماتیک کند. به همین خاطر کوپایلت بسیار فراتر از اوتوکامپلیت های معمول جلو می رود و عملا حتی یک تابع کامل را بر اساس اسم تابع برای شما می نویسد. ارزیابی ها نشان می دهد کوپایلت در ۴۳ درصد موارد بخش های کد را به طور درست و کامل می نویسد و این عدد هر روز بهتر هم می شود. همه کدهایی که کوپایلت می نویسد قطعا بدون خطا نیست بنابراین نیاز به یک مرحله از تست و بازبینی هم دارد ولی برای گرفتن ایده بسیار عالی است.
کوپایلت بخصوص وقتی بسیار خوب است که شما یک زبان که با آن آشنایی ندارید و تازه در حال یادگیری آن هستید را استفاده می کند. کوپایلت بهترین و پر استفاده ترین پترن های موجود را به شما نشان می دهد و ازین لحاظ منحنی یادگیری را صاف تر می کند. دیگر نیازی به ماه ها و سالها تجربه برای دریافتن بهترین روشهای نوشتن کد در هر زبانی نیست.
GitHub
GitHub Copilot
AI that builds with you
تصویر سازی ادبی!!
آیا میتوان یک قطعه شعر را تصویر کرد؟ قبلا در مورد مدل CLIP صحبت کرده بودیم. مدلی که قادر به ساختن تصاویر از متن است. در طول چند ماه اخیر این مدل حتی بهتر هم شده است. امروزه هنرمندان زیادی ازین مدل برای ساختن کارهای خلاقانه استفاده می کنند. از آنجایی که به شخصه علاقه زیادی به این رشته تازه متولد شده دارم کانال جداگانه ای به اسم «هنر ماشینی» (Machine Art) ساخته ام که در آن تنها تصاویر ساخته شده توسط هوش مصنوعی بر اساس متن های ادبی یا شعر ها را نشان می دهم و آرشیو میکنم (با ذکر منبع و در آینده نزدیک هم میسازم). می توانید این کانال را دنبال کنید.
در زیر تنها یک نمونه از یک شعر که توسط جک کراوک رمان نویس و شاعر آمریکایی فرانسوی تبار سروده شده و توسط مدل CLIP به تصویر تبدیل شده است را نمایش می دهم. (شاید در آینده بتوان برای شعر های فارسی هم چنین کاری کرد)
https://t.iss.one/machines_art
آیا میتوان یک قطعه شعر را تصویر کرد؟ قبلا در مورد مدل CLIP صحبت کرده بودیم. مدلی که قادر به ساختن تصاویر از متن است. در طول چند ماه اخیر این مدل حتی بهتر هم شده است. امروزه هنرمندان زیادی ازین مدل برای ساختن کارهای خلاقانه استفاده می کنند. از آنجایی که به شخصه علاقه زیادی به این رشته تازه متولد شده دارم کانال جداگانه ای به اسم «هنر ماشینی» (Machine Art) ساخته ام که در آن تنها تصاویر ساخته شده توسط هوش مصنوعی بر اساس متن های ادبی یا شعر ها را نشان می دهم و آرشیو میکنم (با ذکر منبع و در آینده نزدیک هم میسازم). می توانید این کانال را دنبال کنید.
در زیر تنها یک نمونه از یک شعر که توسط جک کراوک رمان نویس و شاعر آمریکایی فرانسوی تبار سروده شده و توسط مدل CLIP به تصویر تبدیل شده است را نمایش می دهم. (شاید در آینده بتوان برای شعر های فارسی هم چنین کاری کرد)
https://t.iss.one/machines_art