MatlabTips
891 subscribers
462 photos
72 videos
54 files
304 links
آموزش MATLAB با "استفاده از ویدئو و متن" در سطوح مبتدی تا پیشرفته
پاسخ به سوالات تخصصی:
@roholazandie
Download Telegram
همانطور که قول داده بودم چت باتی که رویش کار کردم را اوپن سورس کردم. تمام کدها + وزن های مورد نیاز بدون آموزش را می توانید از این ریپو تهیه کنید.

در پاورپوینت زیر خلاصه ای از کار را برای مخاطب عام توضیح داده ام. از کد استفاده کنید و ارجاع یادتان نرود!
(بزودی یک مطلب مفصل تر انگلیسی از نحوه کار چت بات را به اشتراک میگذارم)
🔵محاسبات ناپایدار: یک خطای مهندسی مهلک🔵


در تاریخ ۲۵ فوریه سال ۱۹۹۱ میلادی سیستم موشکی پاتریوت (patriot missile system) در عربستان دچار خطا شده و یک موشک بالستیک باعث کشته شدن ۲۸ سرباز آمریکایی شد. بررسی بعد از حادثه نکته ی شگفت انگیزی را آشکار کرد. ساعت داخلی پاتریوت بر اساس قدم های زمانی ۰.۱ ثانیه با یک عدد صحیح به عنوان آفست کار می کرد. این عدد سپس به یک عدد شناور (float) با ۲۴ بیت تبدیل می شد که برای محاسبه سرعت موشک و مکان حمله مورد استفاده قرار میگرفت. بیست ساعت آنلاین بودن سیستم باعث تجمیع خطا در یک «محاسبه ناپایدار» که ناشی از تبدیل عدد int به float بود به جایی رسید که سیستم پاتریوت عملا غیر قابل استفاده میشد چون تمام محاسبات عددی آن غلط بودند و همین باعث فاجعه شد!

اما «محاسبه ناپایدار» یعنی چه؟ ما هنگام محاسبات فرمولهای فیزیک و ریاضی فرض میگیرم که عددهایی که در داخل فرمول ها هستند حقیقی هستند و به همین خاطر ویژگی های خوبی مانند پیوستگی از آن ها انتظار داریم اما در عمل یعنی در کامپیوتر عدد حقیقی ای وجود ندارد بلکه با اعداد اعشاری floating point مواجه هستیم که دقت بی نهایت ندارند! برای اینکه مشکل را متوجه بشید به فرمول زیر دقت کنید

ادامه ..

https://vrgl.ir/xqPtr
Forwarded from MatlabTips (Rohola Zandie)
🔵مزیت بستن درها🔵

مردی را می شناسم که با سه زن قرار ملاقات میگذارد. او عاشق هر سه نفرشان است و می تواند تصور کند که با هر یک از آن ها تشکیل خانواده بدهد. با این حال او جرات انتخاب بین هیچ کدام از آن ها را ندارد. صرفا به این خاطر که انتخاب یکی به معنای کنار گذاشتن دو تای دیگر برای همیشه است.
دانشجویی بین ادامه دادن رشته کامپیوتر یا ادبیات مردد است او هر دوی آن ها را دوست دارد به همین خاطر در کلاس های هر دو شرکت می کند و وقتش را بین هر دو تقسیم می کند.او احساس می کند اینطوری هر دو گزینه را خواهد داشت و اینطور برایش بهتر است.
مادری فرزندش را به کلاس شنا، پیانو، نقاشی و زبان می فرستند. حتی خود مادر هم می داند که امکان ندارد فرزندش در همه موفق شود اما فکر می کند شاید روزی به کارش آمد.
همه ما سعی میکنیم تا جایی که ممکن است تمام گزینه ها را باز باقی بگذاریم. اما متاسفانه معمولا هیچ کدام را به نتیجه نمی رسانیم و مقدار زیادی وقت و انرژی هدر می دهیم. به همین خاطر است که امروزه با این همه گزینه های زیادی که داریم معمولا از قدیمی ها عقب تر هستیم.
روانشناسان رفتار شناسی اقتصادی Dan Ariely و Jiwoong Shin با اختراع بازی کامپیوتری که این شرایط را تقیلد می کند این رفتار غیر منطقی انسان ها را مطالعه کردند[1]. بازی به این صورت است که در ابتدای بازی با سه در مواجه می شوید. که با کلیک کردن در را باز و وارد اتاقی می شوید. در اتاق می توانید با کلیک کردن داخل اتاق امتیاز بدست بیاورید یا با کلیک کردن روی درِ داخل اتاق به اتاق دیگری بروید. باید حواستان باشد که تعداد محدودی می توانید کلیک کنید(زمان و انرژی محدود در زندگی). و اگر درِ اتاقی را باز کرده باشید و به آن نروید به تدریج درش بسته می شود(از دست دادن یک گزینه به تدریج با بی توجهی). در مجموع سه اتاق بیشتر وجود ندارد و بازی طوری طراحی شده که یکی از اتاق ها به طور متوسط امتیاز بیشتری نصیب شما می کند.
بهترین استراتژی (از لحاظ ریاضی) این است که پس از بررسی چند گزینه محدود، در اتاقی بمانیم و مابقی کلیک ها را مصرف کنیم که به طور متوسط بیشترین امتیاز را می دهد. اما رفتار کاربران متفاوت بود: آن ها سراسیمه تا جایی که می توانستند درهای بیشتری را باز می کردند و زمانی که دری در حال بسته شدن بودن سعی می کردند با صرف یک کلیک آن را باز نگه دارند. این رفتار حتی زمانی که جریمه باز نگه داشتن یک در بیش از یک کلیک شد، تغییری نکرد. وقتی از آن ها پرسیده شد که چرا اینکار را می کنند آن ها پاسخ می دادند:" ممکن است در آینده به دردم بخورد" در صورتی که آن ها هرگز به آن آینده نمی رسیدند و قبل از آن که بتوانند از آن اتاق آن طور که باید استفاده کنند کلیک هایشان تمام می شد. روانشناسان اما نتیجه گرفتند دلیل اصلی باز نگه داشتنِ در این است که افراد نمی خواهند سختی و دردِ بسته شدن یک در را تحمل کنند.
ما همواره می خواهیم در آنِ واحد کارهای زیادی را بکنیم، از هیچ امکانی نمی گذریم و می خواهیم همه گزینه ها را با هم داشته باشیم. این امر به سادگی می تواند موفقیت ما را نابود کند. باید یاد بگیریم درها را ببندیم حتی اگر اینکار برایمان سخت باشد. کارهایی که در زندگی نباید بکنی را بنویس. به بیان دیگر تصمیم های حساب شده ای بگیر تا برخی چیز ها را کلا نادیده بگیری. یک بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته در بسیار ساده است.

[1] Shin, J., & Ariely, D. (2004). Keeping doors open: The effect of unavailability on incentives to keep options viable. Management Science, 50(5), 575-586.
🔵آیا ریاضیات اختراع است یا کشف؟🔵

پرده اول: راجر پنروز (ریاضیدان و فیزیکدان):
نظریات فیزیکی مبتنی بر ریاضیات به طرز شگفت انگیزی دقیق هستند. نظریه میدان کوانتومی آنقدر دقیق است که می توان تصور کرد با آن فاصله بین نیویورک تا لس آنجلس را با دقت کمتر از یک تار موی انسان اندازه گیری کرد!‌ نظریه گرانشی نیوتون تنها یک در ده میلیون خطا دارد و نظریه گرانشی انیشتین صد میلیون برابر دقیق تر هم هست!!!
راجر پنروز اعتقاد دارد که ریاضیات ابتدا کاملا به دلایل عملی توسعه پیدا کرد اما بعدها یک بخش مستقل شد و افراد با این ذهنیت به سمت ریاضیات می روند چون می دانند درباره چیزی که درباره واقعیت است مطالعه می کنند. این بخشی از واقعیت است. این واقعیت گاهی واقعیت افلاطونی اطلاق شده است اما فلاسفه همیشه با آن راحت نبودند. همانطور که پدیدار شناسی واقعیت حالات ذهنی است ریاضیات هم واقعیت خاص خودش را دارد اما مستقل از ماست. از دیدگاه او این واقعیت ریاضیاتی چیزی جدا و مستقل از ماست و باید آن را کشف کرد.
از دیدگاه او ریاضیات نمی تواند اختراع باشد چون تاریخ علم نشان داده ریاضیات ساخته شده برای یک نظریه فراتر از مشاهدات اولیه رفته و بخش های جدید را به دقت های بیشتر و بیشتر در آینده کشف می کند


پرده دوم:‌ استفان ولفرام (ریاضیدان فیزیکدان و دانشمند کامپیوتر):
از دیدگاه ولفرام ریاضیات یک اتفاق تاریخی بوده به این معنا که ریاضیات به طرز کاملا متفاوتی هم می توانست رخ بدهد و در عین حال جهان فیزیکی را توصیف کند. از دید او متدولوژی خاصی که در ریاضیات مبنی بر ایجاد قضیه و اثبات آن وجود دارد توسعه ریاضیات را محدود به نوع خاصی از ریاضی کرده است. اگر به همه سیستم های فرمال به صورت کلی نگاه کنیم متوجه می شویم واقعیات دیگری به جز ریاضی ای که امروز توسعه داده ایم وجود دارد. به عبارتی می توان تمام ریاضیات امروز را به چند اصول موضوعه کاهش داد و بعد پرسید آیا اینها تنها اصول موضوعه ممکن هستند؟ به عبارتی می توان یک جهان از ریاضیات ممکن را ایجاد کرد که با اصول موضوعه های متفاوتی کار میکنند. و می توان حتی آن ها شمرد! اما همه این ریاضیات ها به یک اندازه قدرتمند یا جالب نیستند. از دید ولفرام موفقیت علم تجربی با استفاده از ریاضیات شناخته شده هر قدر هم شگفت انگیز باشد فقط نتیجه این واقعیت است که ما تنها به بخش هایی از جهان نظر کرده ایم که برای آنها ابزارهای ریاضی خوبی توسعه داده ایم. این بدان معنی است که بخش های زیادی از واقعیت وجود دارند که برای آنها توضیح خوبی نداریم چون ریاضیات کنونی ما آن ریاضیات مناسبی نیست که باید اعمال شود.

ادامه دارد
🔵آیا ریاضیات اختراع است یا کشف؟🔵

پرده سوم: استیون واینبرگ (فیزیکدان نظری):
از دیدگاه واینبرگ ما از ریاضیات استفاده میکنیم تا مفاهیم نظری را توضیح بدهیم چون راه بهتری وجود ندارد. ریاضیات اما بسیار پیش از نظریات فیزیک به نقاطی می رسد که بعدها فیزیکدان ها به مفید بودن آن پی میبرند. این شیوه آنقدر عجیب است که مانند این است که نیل ارمسترانگ پا بر روی کره ماه بگذارد و آن جا رد پای ژول ورن (نویسنده داستانهای علمی تخیلی که داستانی درباره سفر به ماه دارد) را پیش از خودش آنجا ببینید! از دیدگاه واینبرگ ریاضیات در نهایت خودش را به ما نشان می دهد. مثلا قوانین تقارن تا مدتها از دیدگاه فیزیک پنهان بود هرچند ریاضیات آن توسعه یافته بود در نهایت در فیزیک ذرات بنیادی خود را نشان داد و خودش را به نحوی به ما تحمیل کرد. از طرفی او میگوید ما به طور طبیعی به سمت نظریاتی می رویم که از لحاظ ریاضیاتی زیبا هستند. از طرفی ما همیشه هم خوش شانس نیستیم نظریاتی پیدا میکنیم که از لحاظ ریاضیاتی زیبا نیستند اما کاربرد عملی در مهندسی و علوم دیگر دارند.

پرده چهارم: گریگوری چایتین (ریاضیدان):‌
از دیدگاه چایتین ریاضیات اختراع نیست چون شبیه به یک بازی می شود مانند شطرنج یا هر چیزی دیگری. اما از طرفی او اعتقاد دارد که دیدگاه سنتی به ریاضیات اشتباه است ریاضیدان ها باید با کامپیوتر ها دست به آزمایش بزنند و اگر چیزی را یافتند آن را قبول کنند. این نگاه به نحوی تجربه گرایی را به ریاضیات وارد می کند. به این ترتیب ریاضیات در مرز کشف و اختراع است گاهی کشف می شود و گاهی اختراع می شود.
ترکیب تصاویر با Adversarial Latent Autoencoders

مقاله: https://arxiv.org/abs/2004.04467

کد:‌https://github.com/podgorskiy/ALAE
🛑برند بازی در علم ممنوع!🛑

جامعه یادگیری ماشین احتیاجی به برند سازی های پابلیشرهای پر زرق و برق برای نشان دادن موفقیت خود ندارد. جامعه متن باز نشان داده است که می تواند بدون دخالت شرکت های خصوصی و کاسبان سرمایه سالار با کیفیت ترین نرم افزارها را خلق کند. یادگیری ماشین باز (Open Machine Learning) نیازی نمی بینید که علم را کالای دلالی کاسبان کند و نه تنها بدون این پابلیشر ها (مانند Nature, Springer , Elsevier) می تواند زنده بماند بلکه بسیار بهتر هم عمل میکند. ما از اینترنت برای ساختن ژورنال هایی که برای عموم مردم رایگان هستند استفاده می کنیم و زمانه ی پرداخت عضویت برای استفاده از مقالات پشت سر ماست!‌ فرآیند ساخت، جمع آوری و بازبینی چند جانبه پژوهش ها و مقالات بسیار بهتر و سریع تر انجام می شود.

افرادی که در این جامعه هستند نیازی نمی بینند که مقالتشان را به پابلیشر هایی بدهند که بابت در اختیار گذاشتنشان به عموم از آن ها پول بگیرند چون مردم برای این پژوهش ها مالیاتشان را پرداخت کرده اند. ما کد هایمان را با هم به اشتراک می گذاریم و به قابلیت تکرار آزمایشات توسط هر کسی مانند هر روند سالم علمی اعتقاد داریم و به همین خاطر هزاران پژوهشگر تصمیم به بایکوت پابلیشرهای معروف گرفته اند که به تازگی وارد این بازی شده اند تا نانی از برند هایشان کسب کنند. علم ساعت رولکس و بنز میباخ نیست که تنها در دست عده ی خاصی باشد، علم باید برای همه باشد.

https://www.theguardian.com/science/blog/2018/may/29/why-thousands-of-ai-researchers-are-boycotting-the-new-nature-journal
🔵معرفی اپلیکیشن یادگیری زبان WordUp🔵

جدیدا با برنامه ی مواجه شدم که به طرز شگفت انگیزی در یادگیری زبان و بخصوص لغات موثر است. قطعا شما هم مثل من صدها برنامه و کتاب دارید ولی همچنان مشکلات اصلی بر سر راه یادگیری زبان وجود دارد. این برنامه اما آنقدر متفاوت بود که تصمیم گرفتم آن را با شما به اشتراک بگذارم. این برنامه به چند دلیل بسیار مهم واقعا متفاوت عمل میکند

۱- این برنامه تمام لغات انگلیسی را بر اساس اینکه «چقدر مفید» هستند مرتب می کند. این بسیار مهم است چون به شخصه کتاب های لغت بسیار زیادی می دیدم که پر از لغاتی بود که شاید سالی یک بار هم آن ها را نمی دیدیم. وقتی چنین اتفاقی بیفتد وقت و انرژی بیهوده تلف می شود و آن لغت هم بعد از مدتی از خاطر فراموش می شود.

۲- این برنامه با استفاده از هوش مصنوعی رخنه هایی که در زبان شما هست را پیدا می کند. آن رخنه هایی که از همه زودتر نیاز به بسته شدن دارند! منظورم از رخنه کلماتی هست که بلد نیستید. صد البته هزاران لغت بلد نیستیم ولی سوال اساسی این است که کدام ها برای من اولویت بالاتری دارد؟ این برنامه آن لغت ها را با شناخت از دایره لغاتتان از طریق یک آزمون ساده تعیین سطح پیدا می کند.

۳- نحوه ی آموزش لغات روی این برنامه دقیقا همان است که در فرآیند طبیعی یادگیری هر زبانی رخ می دهد. این یادگیری نه از طریق تعریف بلکه از طریق بریده هایی از سریال ها وفیلم های جذاب مثل فرندز، بیگ بنگ تیوری و غیره و همچنین آهنگ های انگلیسی و جملات قصار و حتی اخبار صورت میگیرد!!

۴- این گزینه شاید خیلی مهم نباشد چون بسیاری از برنامه های دیگر هم دارند اما یادگیری از طریق لایتنر (یا g5) یعنی یادگیری بر اساس بازه های زمانی منظم هم در این برنامه گنجانده شده است.

۵- و مهم تر از همه اینکه این برنامه به صورت رایگان در اختیار شماست!! تمام این امکانات که بعضا از کلاس زبان بیشتر است را یکجا بدون پرداخت می توانید داشته باشید.

نسخه اندروید آیفون و ویندوز هم وجود دارد


https://www.wordupapp.co/
🎷🎺جعبه جادوی موسیقی🎸🎼🎻

گاهی در جمع های خودمانی میگوییم ای کاش هنوز هایده زنده بود و برایمان میخواند. یا این شعر خیلی قشنگه کاش ایرج بسطامی می توانست آن را بخواند! هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که تصور کنیم یک غول چراغ جادو وجود می داشت که تمام این کارها را می کرد. اما خبر خوب اینکه غول چراغ جادو وجود دارد و همه آن را می شناسیم. این غول قدرتمند چیزی نیست جز خود علم! و این آرزو امروز توسط openai برآورد شد!
شرکت openai در آخرین دستاورد هوش مصنوعی خود امروز از jukebox رونمایی کرد: یک شبکه عصبی که قادر به تولید موسیقی با یک جعبه ابزار قدرتمند برای کنترل بسیاری از بخش های آن است. به طور مشخص تر jukebox شامل بخش های زیر است:
۱- شبکه عصبی با ورودی های شعر و خواننده در سبک مشخص آهنگ آن را درست می کند!!
۲- بازخوانی: شبکه عصبی قادر است یک آهنگ ورودی را با همان خواننده به همان سبک اما به صورتی متفاوت اجرا کند!
۳- کامل سازی: شبکه عصبی با گرفتن ۱۲ ثانیه نخست آهنگ بقیه آن را در سبک دلخواه شما ادامه می دهد. مثلا می توانید آهنگ هتل کالیفرنیا را بدهید و بخواهید آن را به سبک متال ادامه دهد!

جزییات این شبکه عصبی و اینکه چگونه کار می کند را در این لینک می توانید مطالعه کنید
🔵پویا نمایی از نمونه های تصادفی از فرآیند گاوسی🔵

یکی از کارهای بسیار معمول در یادگیری ماشین نمونه گیری تصادفی از توزیع هاست. به طور مثال شما یک نمونه تصادفی از توزیع نرمال با میانگین صفر و واریانس یک (معروف به نرمال استاندارد) میگیرد. جواب همیشه از جنس یک عدد است. این نشان می دهد ما یک فرآیند تصادفی داریم که همه مقادیر را با احتمال یکسان تولید نمیکند برخی احتمال بیشتر و برخی کمتر هستند.

دسته دیگری از فرآیندها هستند که قدری عجیب تر و فهم آن ها در آغاز دشوار تر است. این فرآیند ها به جای اعداد تابع تولید میکنند!!‌ برای ساده ترین حالت فرض کنید میخواهید فضای تمام خط های مستقیم را ببینید. هر خطی به صورت معادله ساده ax+b در می آیند که a , b هر عدد حقیقی ای می توانند باشند. حالا فرض کنید فضایی داشته باشیم که حتی از این گسترده تر باشد و تمام تابع های ممکن (نه فقط خط راست ها) ‌را شامل شود!‌ چنین فضایی به فضای هیلبرت معروف است.

اما کاربرد فضای هیلبرت چیست؟ در عمل فضای هیلبرت بسیار مفید است چرا که تابع ها از عدد ها مفید ترند!! هر تابع می تواند یک فرضیه باشد. مثلا فرض کنید تعدادی نقطه دارید و میخواهید بدانید بهترین تابعی که به آن ها برازش می شود چیست. روش های معمول برازش یا رگرسیون به شما می گویند بهترین تابع خطی (درجه یک) درجه دو یا سه چیست. اما بیایید بزرگ تر نگاه کنیم و بپرسیم احتمال درست بودن هر تابع چقدر است؟!! این دقیقا کاری است که در فرآیند های گاوسی (Gaussian Process) می پرسیم. فرآیند های گاوسی یک چارچوب ریاضی بسیار زیبا برای یافتن رگرسیون و فراتر از آن است. اما ممکن است بپرسید وقتی چنین کاری را با شبکه های عصبی عمیق (دیپ لرنینگ) می توان انجام داد چرا باید از GP استفاده کرد؟ پاسخ این است که فرآیند های گاوسی به شما میزان uncertainty یا درجه اطمینان برای هر پاسخ را می دهند. کاری که از شبکه های عصبی بر نمی آید. به طور مثال اگر شبکه عصبی شما بر روی عکس گربه و سگ آموزش داده شده باشد حتی اگر عکس یک اتومبیل را به آن نشان دهید باز هم به یکی از این دو کلاس تخصیص می دهد بدون اینکه درجه ای از عدم اطمینان این کار را بدهد.

در کد زیر سعی کردم یک روش جالب که از این مقاله برگرفته شده است را پیاده سازی کنم که نمونه گیری تصادفی با کرنل های مختلف (که نشان دهنده نحوه های مختلف ارتباط داده است) را با خود دارد. کد هم پایتون و هم متلب است. اما خروجی ها زیر به طور منحصر بفرد از پایتون انتخاب شده است.


https://github.com/roholazandie/gaussian_process_animation

یک دمو لایو بدون نصب هیچ چیز هم بر روی هروکو درست کرده ام

https://gpkernels.herokuapp.com/
پیامبر فیسبوک!

شرکت فیسبوک کتابخانه جدیدی به نام prophet (پیامبر یا پیشگو) منتشر کرده است که برای پیش بینی سری های زمانی کاربرد دارد. سری های زمانی می توانند از اطلاعات هواشناسی تا پیش بینی بازار بورس باشند!‌ این کتابخانه طوری طراحی شده است که تقریبا هیچ دانش یادگیری ماشینی لازم ندارد. شما صرفا داده ها را به فرمت مناسب در می آورید بارگذاری می کنید و در نهایت پیامبر (!) برای شما آینده آن را پیش بینی می کند. یکی از خوبی های این کتابخانه این است که میزان عدم اطمینان از پیش بینی ها را هم می دهد و برای رسم نمودار ها لازم به نصب کتابخانه اضافه ای نیست. برای شروع کار با آن مثالی که بر روی خود سایت فیسبوک است را در قالب یک google colab در آوردم که می توانید بدون نصب هیچ کتابخانه ای بر روی کامپیوترتان آن را در مرورگرتان اجرا کنید.
Forwarded from Python_Labs🐍
#منبع
کمتر کسیه که حداقل اسم کتاب معروف Clean Code از Robert C. Martin را نشنیده باشه.
آدرس زیر سعیشو بر این گذاشته که نکات این کتابو با زبان پایتون انطباق بده و قوانینی برای کد نوشتن بهتر در پایتون بیان کنه برامون. هنوز کامل نشده، اما میتونه مفید باشه:

https://github.com/zedr/clean-code-python
شوخی لیکان و ماسک بر سر پایتورچ. پایتورچ چارچوب اصلی مورد استفاده شرکت تسلا برای اتومبیل های خود ران است و ایلان ماسک هم به عالی بودن آن اعتراف میکند هرچند از فیسبوک خوشش نمی آید
#fun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک کامپیوتر در محیط "واقعیت مجازی" (VR) که سیستم عامل DOS را به صورت کامل دارد!! حتی بازی " شاهزاده پارسی" (prince of Persia ) داخل کامپیوتر اجرا می شود😁
قاعدتا میتوانید داخل آن کامپیوتر برنامه نویسی هم بکنید!


کد: https://t.co/4yEDOaubDq
از راست به چپ: علی فرهادی مدیرعامل، سامان نادری پریزی مهندس سخت افزار و حسام باقری نژاد مهندس یادگیری ماشین از بنیانگذاران xnor.ai

استارت آپی که یادگیری ماشین بر روی چیپ های بسیار ارزان و کم مصرف را راه انداخت و چند ماه پیش به قیمت ۲۰۰ میلیون دلار توسط اپل خریداری شد
لیست کتاب هایی که بر من تاثیر گذار بوده اند!


خیلی از افراد در دوران قرنطینه توصیه به کتاب خواندن میکنند. بعضی هم لیست کتاب برای خواندن پیشنهاد می دهند. من فرد کتابخوانی نیستم و فکر میکنم دادن لیست کتاب به افراد بدون دانستن علایق آن ها یا دغدغه های فکری اشان کار بیهوده ای ست. خواندن کتاب و پسندیدن آن بسیار شخصی ست و کتابی که برای یک نفر جالب است برای دیگری دشوار یا بی مصرف است. به شخصه کتاب های زیادی در زندگی ام خوانده ام که تاثیری زیادی روی من نداشته اند یا حتی تا آخر آن ها را نخوانده ام چون جذبم نکرده اند هرچند شنیده ام کتاب های خوبی هستند اما چند کتاب هم بود که بر زندگی من اثر ماندگاری گذاشتند. من لزوما خواندن آن ها را توصیه نمیکنم چون بعضی از آنها حتی شرایط سنی متفاوتی را طلب میکنند اما شاید برخی که فکر میکنند ذائقه نزدیک تری دارند دوست داشته باشند به آن ها سرکی بکشند. اینجا لیست برخی از آن ها را می آورم


ادامه
🔵احتمال منفی!!🔵

تعریف کردن ریاضیات بسیار دشوار است اما می توان برخی از ویژگی های آن را برشمارد. شاید یکی از مهمترین این ویژگی ها گسترش انتزاع تا مرزهای حتی بی معنایی باشد!! ساده ترین مثال خود اعداد هستند. برای یک انسان اولیه گسترده ترین سیستم همان شمارش ساده بود. یک دو سه و... هزاران سال طول کشید تا بشر بتواند درک کند که می توان صفر هم داشت! اغراق نیست که کشف صفر را یکی از بزرگترین کشف های بشر دانسته اند چرا که بشر به نقطه ای رسید که می توانست بفهمد صفر چه «معنایی» می تواند داشته باشد. اینکه مثلا صفر تومان پول داشته باشیم. به همین منوال فهمیدن اعداد منفی و اعشار هم دشوار بود. برای منفی ها باید میفهمیدیم که مثلا منفی هزار تومان چه معنایی دارد! یا اینکه یک چهارم یا هفت سوم یک سیب یعنی چه. همه اینها سطح انتزاع هایی هستند که هیچ پستاندار دیگری قادر به فکر کردن در موردشان نیست (ثابت شده است شمپانزه ها سیستم های ساده ای از شمارش دارند) اما روح ریاضیات انتزاع است و به همین خاطر گسترش دادن مفهوم عدد را متوقف نکرد. ما به اعداد گنگ و بعدا به اعداد موهومی (یا مختلط) رسیدیم. درک معنای اعداد موهومی شاید ساده نباشد اما با ابزارهای ساده ای مانند حقه چرخش می توان آن را هم درک کرد. همه ی این تغییرات با مقاومت روبرو بودند چرا که از دید افراد چنین گسترش هایی بی معنا هستند. حتی تا سال ۱۷۵۸ اجماع کامل در مورد پذیرش اعداد منفی در ریاضیات وجود نداشت. ریاضیدان انگلیسی فرانسیس مازرس در مورد اعداد منفی می گوید:
«باعث تاریکی معادلات و باعث پیچیده شدن مفاهیمی می شود که در اساس ساده هستند...»
گسترش ها لزومی ندارد که معنایی داشته باشند اما باید سازگار باشند! یک مثال ساده این است: همه ما می دانیم در ریاضیات 1/0 بی معنی است. نمی توان یک را بر روی صفر تقسیم کرد. اما تدریس به این طریق (که بسیار معمول است) گمراه کننده و عقیم است. چطور است که ما جایی می خوانیم که ریشه منفی یک بی معنی است ولی بعدا در دانشگاه به ما می گویند می شود آن را تعریف کرد؟! چرا نباید 1/0را تعریف کرد. مثلا گفت این عدد «هذیانی» است!! دلیل اینکه چنین کاری را نمی توان کرد ایجاد ناسازگاری است نه بی معنایی! اگر ذهن کنجکاوی داشته باشید می توانید همین الان آن را امتحان کنید کاغذ و قلم بردارید و 1/0را تعریف کنید و سعی کنید خواص آن را استخراج کنید.
اما احتمال منفی را چطور می توان فهمید. این دیگر چطور گسترشی است؟ من احتمال صفر را می توانم بفهم مثلا احتمال اینکه لیوانی که از دستم افتاده و هزارتکه شده دوباره برگردد و لیوان سالم شود صفر است اما احتمال منفی دیگر چیست؟
برای این مواقع بهتر است کاری به معنا نداشته باشید!! این روحیه عجیب اساس گسترش ریاضیات است! به جای آن ذهن را تا جای ممکن باز بگذارید و اجازه بدهید تخیل به معنای واقعی آن پرواز کند (برخلاف داستان ها و اسطوره ها که واقعا آنقدر که دوست داریم فکر کنیم تخیل آزاد نیست) آنگاه متوجه می شوید احتمال منفی اگرچه بی معنی است اما منجر به تناقض یا ناسازگاری نمی شود. این چیزی است که اولین بار فاینمن و دیراک به آن پی بردند. آن ها متوجه شدند همانطور که داشتن منفی سه سیب نمی تواند نتیجه نهایی یک محاسبه باشد داشتن احتمال منفی هم نتیجه نهایی نیست اما در محاسبات میانی ظاهر می شود و بسیار مفید هم هست. ما شاید حتی امروزه آنقدر از لحاظ زبان پیشرفت نکرده باشیم که بدانیم دقیقا احتمال منفی چیست اما ریاضیات به زبان امروز محدود نیست و از آن فراتر می رود.
این مقاله خلاصه ای از احتمال منفی و کاربردهایش را آورده است. خواندن آن را توصیه می کنم!