📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_پنجاه_هشتم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_پنجاه_هشتم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji
✍🏻📚✍🏻📚✍🏻📚
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
💠 #قسمت_صد_پنجاه_هشتم
معنای جملاتش را و حتی خنده ی تقریبا وحشتناک بعدش را نفهمیدم اما موافق این بودم که داشت بدِ آدریان را می گفت.
دلم را خنک می کرد... انگار نه انگار من همسفرش شده بودم، با دیدن این دختر، همه چیز را فراموش کرده و همه ی برنامه هایمان را بهم ریخته بود.
در شان خودم نمی دیدم که بخواهم به او این موضوع را گوشزد کنم.
اتفاقا این بهترین موقعیت برای شناختنش بود.
به ساعت مچی ام نظری انداختم. خوابم گرفته بود و چندباری به زور خمیازه های ناگهانی ام را کنترل کرده بودم.
بهتر بود می رفتم بالا و می خوابیدم. قبل از خواب، به خیلی چیزها می شد فکر کرد. رو کردم به جسپر و گفتم:
_ممنون از پذیرایی خوبت. من دیگه میرم بالا.
متعجب به بشقاب غذا اشاره کرد و جواب داد:
_شوخی می کنی؟ تو که هنوز چیزی نخوردی.
_میل نداشتم...
_نکنه آدریان بهت پیشنهاد مدل شدن داده و از حالا داری تمرین می کنی و رژیم غذایی گرفتی؟ مثل خودش که نصف عمرشو مجبوره گیاه و از این آت و آشغال ها بخوره!
کاش متوجه می شدم حرف هایی که پشت سر آدریان می زند، جنبه ی طنز و شوخی دارد یا جدی و با نفرت هست؟ تا به حال گمان می کردم با هم دوست و همکار هستند!
صندلی را کمی به عقب هول دادم و گفتم:
_مطمئنا اگه بین چنین پیشنهادی از طرف اون و پیشنهادای امشب شما قرار باشه یکی رو انتخاب کنم... خب... باید بگم که...
_که؟
_مانکن و مدل شدن با اینکه جذابیت های خاص خودش رو داره ولی توی اهداف و علایق من اصلا نبوده و نیست. بیشتر ترجیح میدم دیزاینر و طراح خوبی باشم.
_براووو بانو... پس حتما به ادامه ی مذاکراتمون فکر کن. باشه؟
_حتما... فعلا
_راستی برای آخر شب، یه گروه موسیقی خیلی باحال میان هتل. خستگیت رو که گرفتی برگرد تا خوش بگذرونیم.
_اوکی مرسی. شب بخیر
منتظر پاسخش نشدم. میز را دور زدم و رفتم بالا. جلوی آینه نشستم و به صورتم نگاه کردم.
شانه بالا انداختم و همانطور که گوشواره هایم را در می آوردم گفتم:
_جسپر با همه ی کودن بودنش حرف خوبی زد. آدریان اگه شعور زیبایی شناسی داشت که اون دختره ی بور و بی رنگ و رو که برای رضای خدا هم که شده یه نخ ابرو نداره رو، به من ترجیح نمی داد.
حتما یادش رفته که توی ملاقات اولمون گفت شیفته ی چشم و ابروی مشکی من شده! هه... بره به جهنم.
ناراحت نیستم از اومدنم، ادم که نباید مثل کبک سرش رو بفرسته زیر برف و خودش رو به حماقت و ندیدن بزنه! من نمی دونم جسپر دیگه چی میگه این وسط؟
دهانم را کج کردم و ادایش را در آوردم:
_اوووه... سعی کن زود برگردی عزیزم! بعد از شام گروه موسیقی داریم...
انگار من مثل خودشون بیکارم! این گروه مثلا حرفه ای هم تنها کاری که نمی کنه همون کاره! فقط در حال خوش گذرونی هستن...
#ادامه_دارد...
#الهام_تیموری
🏡#در_خانه_بمانیم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
💠 #قسمت_صد_پنجاه_هشتم
معنای جملاتش را و حتی خنده ی تقریبا وحشتناک بعدش را نفهمیدم اما موافق این بودم که داشت بدِ آدریان را می گفت.
دلم را خنک می کرد... انگار نه انگار من همسفرش شده بودم، با دیدن این دختر، همه چیز را فراموش کرده و همه ی برنامه هایمان را بهم ریخته بود.
در شان خودم نمی دیدم که بخواهم به او این موضوع را گوشزد کنم.
اتفاقا این بهترین موقعیت برای شناختنش بود.
به ساعت مچی ام نظری انداختم. خوابم گرفته بود و چندباری به زور خمیازه های ناگهانی ام را کنترل کرده بودم.
بهتر بود می رفتم بالا و می خوابیدم. قبل از خواب، به خیلی چیزها می شد فکر کرد. رو کردم به جسپر و گفتم:
_ممنون از پذیرایی خوبت. من دیگه میرم بالا.
متعجب به بشقاب غذا اشاره کرد و جواب داد:
_شوخی می کنی؟ تو که هنوز چیزی نخوردی.
_میل نداشتم...
_نکنه آدریان بهت پیشنهاد مدل شدن داده و از حالا داری تمرین می کنی و رژیم غذایی گرفتی؟ مثل خودش که نصف عمرشو مجبوره گیاه و از این آت و آشغال ها بخوره!
کاش متوجه می شدم حرف هایی که پشت سر آدریان می زند، جنبه ی طنز و شوخی دارد یا جدی و با نفرت هست؟ تا به حال گمان می کردم با هم دوست و همکار هستند!
صندلی را کمی به عقب هول دادم و گفتم:
_مطمئنا اگه بین چنین پیشنهادی از طرف اون و پیشنهادای امشب شما قرار باشه یکی رو انتخاب کنم... خب... باید بگم که...
_که؟
_مانکن و مدل شدن با اینکه جذابیت های خاص خودش رو داره ولی توی اهداف و علایق من اصلا نبوده و نیست. بیشتر ترجیح میدم دیزاینر و طراح خوبی باشم.
_براووو بانو... پس حتما به ادامه ی مذاکراتمون فکر کن. باشه؟
_حتما... فعلا
_راستی برای آخر شب، یه گروه موسیقی خیلی باحال میان هتل. خستگیت رو که گرفتی برگرد تا خوش بگذرونیم.
_اوکی مرسی. شب بخیر
منتظر پاسخش نشدم. میز را دور زدم و رفتم بالا. جلوی آینه نشستم و به صورتم نگاه کردم.
شانه بالا انداختم و همانطور که گوشواره هایم را در می آوردم گفتم:
_جسپر با همه ی کودن بودنش حرف خوبی زد. آدریان اگه شعور زیبایی شناسی داشت که اون دختره ی بور و بی رنگ و رو که برای رضای خدا هم که شده یه نخ ابرو نداره رو، به من ترجیح نمی داد.
حتما یادش رفته که توی ملاقات اولمون گفت شیفته ی چشم و ابروی مشکی من شده! هه... بره به جهنم.
ناراحت نیستم از اومدنم، ادم که نباید مثل کبک سرش رو بفرسته زیر برف و خودش رو به حماقت و ندیدن بزنه! من نمی دونم جسپر دیگه چی میگه این وسط؟
دهانم را کج کردم و ادایش را در آوردم:
_اوووه... سعی کن زود برگردی عزیزم! بعد از شام گروه موسیقی داریم...
انگار من مثل خودشون بیکارم! این گروه مثلا حرفه ای هم تنها کاری که نمی کنه همون کاره! فقط در حال خوش گذرونی هستن...
#ادامه_دارد...
#الهام_تیموری
🏡#در_خانه_بمانیم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
#صبحانه☕️
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
#خیام
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
#خیام
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💢 #مسابقه
💠 كلام الامير، امير الكلام 💠
سوال❓
امیرالمومنین علی(ع) چه كسى را سزاوار خشم بستگان و عدم اعتماد و اطمينان بيگانگان مى دانند!؟
(منبع؛ نهج البلاغه- خطبه نوزدهم)
شما می توانید پاسخ خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید👇
@masjedoreza_dibaji96
📨پاسخ مسابقه و اعلامبرنده🎊 مسابقه به قید قرعه و اهدای جایزه🎁 در روزهای زوج ساعت ۱۹
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💠 كلام الامير، امير الكلام 💠
سوال❓
امیرالمومنین علی(ع) چه كسى را سزاوار خشم بستگان و عدم اعتماد و اطمينان بيگانگان مى دانند!؟
(منبع؛ نهج البلاغه- خطبه نوزدهم)
شما می توانید پاسخ خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید👇
@masjedoreza_dibaji96
📨پاسخ مسابقه و اعلامبرنده🎊 مسابقه به قید قرعه و اهدای جایزه🎁 در روزهای زوج ساعت ۱۹
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
🧩 #سرگرمی
ضرب المثل های زیر را حدس بزنید:
۱💰🌱🐻❌
۲🐈🖐🍖❌🤢
۳🦁🤔🦊
۴🐄🐮❤️💧
۵🐺👚🐏
۶👄👃🍼
۷🐍☘🤮🏠🌱
۸🌙☁️❌
۹🚴♂🤷♀🚶♂❌
۱۰🔍⛏💎
💢پاسخ ضرب المثل ها ساعت ۱۸ در کانال بارگذارى خواهد شد.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
ضرب المثل های زیر را حدس بزنید:
۱💰🌱🐻❌
۲🐈🖐🍖❌🤢
۳🦁🤔🦊
۴🐄🐮❤️💧
۵🐺👚🐏
۶👄👃🍼
۷🐍☘🤮🏠🌱
۸🌙☁️❌
۹🚴♂🤷♀🚶♂❌
۱۰🔍⛏💎
💢پاسخ ضرب المثل ها ساعت ۱۸ در کانال بارگذارى خواهد شد.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گزارش
گوشه ای از تلاش بى دريغ خادمان سلامت
گندزدایی
تولید ماسک (شیلد بیمارستانی)
📍پایگاه بسیج شهید نوریان
#بسیجی_خستگی_را_خسته_کرده
#جهاد_ادامه_دارد
#كرونا_ويروس
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
گوشه ای از تلاش بى دريغ خادمان سلامت
گندزدایی
تولید ماسک (شیلد بیمارستانی)
📍پایگاه بسیج شهید نوریان
#بسیجی_خستگی_را_خسته_کرده
#جهاد_ادامه_دارد
#كرونا_ويروس
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
مسجدالرضا (ع) دیباجی
🧩 #سرگرمی ضرب المثل های زیر را حدس بزنید: ۱💰🌱🐻❌ ۲🐈🖐🍖❌🤢 ۳🦁🤔🦊 ۴🐄🐮❤️💧 ۵🐺👚🐏 ۶👄👃🍼 ۷🐍☘🤮🏠🌱 ۸🌙☁️❌ ۹🚴♂🤷♀🚶♂❌ ۱۰🔍⛏💎 💢پاسخ ضرب المثل ها ساعت ۱۸ در کانال بارگذارى خواهد شد. 🕌مجتمع مذهبی فرهنگی مسجدالرضا علیه السلام @masjedorezadibaji
🧩 #پاسخ_سرگرمی
۱. پول علف خرس نیست.
۲. گربه دستش به گوشت نمیرسه.
۳. شیری یا روباه؟
۴. تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود.
۵. گرگ تو لباس میش.
۶. دهنش بو شیر میده.
۷. مار از پونه بدش میاد در لونش سبز میشه.
۸. ماه پست ابر نمی مونه.
۹. سوار از پیاده خبر نداره.
۱۰. جوینده یابندس.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
۱. پول علف خرس نیست.
۲. گربه دستش به گوشت نمیرسه.
۳. شیری یا روباه؟
۴. تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود.
۵. گرگ تو لباس میش.
۶. دهنش بو شیر میده.
۷. مار از پونه بدش میاد در لونش سبز میشه.
۸. ماه پست ابر نمی مونه.
۹. سوار از پیاده خبر نداره.
۱۰. جوینده یابندس.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قرار_عاشقی🌹
#زیارت_مجازی📱
#قم✨
کلیک کنید👇
https://bit.ly/39YZprb
#السلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
#زیارت_مجازی📱
#قم✨
کلیک کنید👇
https://bit.ly/39YZprb
#السلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
Forwarded from موكب شباب الامام الخامنئی (S.h)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📍ايستگاه شماره۳
ديباجى شمالی
مجتمع مذهبى فرهنگى مسجدالرضا(ع)
📌محل پخش؛ محله هلال احمر تهران- مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام
🗓سه شنبه ۵ فروردين٩٩
🧴[پخش اقلام بهداشتى]
#شكست_كرونا_بامن_نيست_باماست
#توكل_كن
#رعايت_كن
#كروناويروس
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
#موكب_شباب_امام_خامنه_اى
@mokeb_shabab_khamenei
ديباجى شمالی
مجتمع مذهبى فرهنگى مسجدالرضا(ع)
📌محل پخش؛ محله هلال احمر تهران- مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام
🗓سه شنبه ۵ فروردين٩٩
🧴[پخش اقلام بهداشتى]
#شكست_كرونا_بامن_نيست_باماست
#توكل_كن
#رعايت_كن
#كروناويروس
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
#موكب_شباب_امام_خامنه_اى
@mokeb_shabab_khamenei
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_پنجاه_نهم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_پنجاه_نهم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji
✍🏻📚✍🏻📚✍🏻📚
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
💠 #قسمت_صد_پنجاه_نهم
با صدای ویبره ی گوشی دست از غر زدن برداشتم و فکر کردم حتما باید آدریان باشد!
جای خالی ام را دیده و عذاب وجدان گرفته. نیشخندی زدم، رژم را با شیرپاک کن، پاک کردم و گوشی را از روی پاتختی برداشتم.
عکس سوفیا حالم را بد کرد.
خودم را پرت کردم روی تخت و جواب دادم:
_الو سوفی؟
_های هیما... چطوری بچه جان؟
_مرسی
_ببینم انقدر بهت خوش گذشته که حتی یه پیام نمیدی تا بگی رسیدی؟
_باور کن حواسم نبود. معذرت. تو خوبی؟
_عالی. امروز روز شانسم بود...
_چطور مگه؟
_وقتی برگشتی برات میگم. مفصله. تو چه خبر؟ کجایی؟
خندید و با شیطنت ادامه داد:
_راستی آدریان کجاست؟ حتما تو یکی از همین غروب های عاشقانه ی کنار دریا ازت درخواست ازدواج می کنه. وای خدای من چقدر باحاله. نه؟ باید همه رو جز به جز برام تعریف کنی ها. از الان بهت گفته باشم...
گویی مامور شده بود تا دقیقا در بدترین شرایط، این حرف ها را ردیف کند و با هر کلمه خنجر بزند به قلب زخم خورده و بیچاره ی من.
اشک های گرم از توی چشمانم جوشیدند و روی صورتم راه گرفتند.
چه رویاهایی که برای خودم نساخته بودم. تا قبل از آمدن تصور می کردم این همان اتفاق بزرگ زندگی ام می شود.
بالاخره آدری با عاشقانه ترین حالت ممکن، توی ساحل روبه رویم زانو می زند و به من، درخواست ازدواج می دهد.
چه فکرهایی کرده بودم و چه شد؟
اصلا همه ی این خیالات پوچ زیر سر سوفی خنگ بود که توی کله ی من هم فرو کرده و به تب و تاب انداخته بودتم.
_الو... الو؟ چرا ساکت شدی هیما؟ زنده ای؟ هنوز اون طرف خطی؟
با سر انگشت، جوی باریک اشک هایی که تا کنار گوش و گردنم راه افتاده و داشت آزارم می داد را، پاک کردم و گفتم:
_هستم سوفی. می شنوم...
_اوووف... خداروشکر. خب بگو ببینم چی شده؟ چرا یهو لال شدی؟ سرحال نیستی و حدس می زنم حالت خوش نیست. هان؟ نکنه اتفاقی...
_نه نگران نباش. چیزی نشده. یعنی... یعنی اون چیزی که منو تو فکر می کردیم نشده!
_خدایا! منظورت اعتراف عاشقانهست؟ خب طبیعیه دختر جون. آدری یه پسر معمولی نیست که چشم و گوش بسته باشه و همین که باهات دوست شد، سریع هم بهت پیشنهاد یه عمر زندگی بده. احتمالا ما زیادی تند رفتیم. ولی مطمئن باش که بالاخره مقابل تو کم میاره!
_بس کن سوفی. اون همین الانم منو ول کرده به حال خودم
_یعنی چی؟
_با یکی دیگهست. طرف میکاپ کاره و تا جایی که بو بردم از دوست های قدیمیش بوده و بعد از سال ها دیدش
_عجب... تو توی این مدت چیکار کردی؟ بهش گفتی که ناراحتی و ازش خواستی که با تو باشه؟
چشمانم را بستم و دستم را روی پیشانی ام گذاشتم. حس می کردم حتی پیش سوفی هم بدجوری ضایع شده ام.
نباید غرورم شکسته می شد. خیلی عادی گفتم:
_مگه احمقم؟ آدری اولین پسر زندگی من نیست، می تونه آخریش هم نباشه.
#ادامه_دارد...
#الهام_تیموری
🏡 #در_خانه_بمانیم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
💠 #قسمت_صد_پنجاه_نهم
با صدای ویبره ی گوشی دست از غر زدن برداشتم و فکر کردم حتما باید آدریان باشد!
جای خالی ام را دیده و عذاب وجدان گرفته. نیشخندی زدم، رژم را با شیرپاک کن، پاک کردم و گوشی را از روی پاتختی برداشتم.
عکس سوفیا حالم را بد کرد.
خودم را پرت کردم روی تخت و جواب دادم:
_الو سوفی؟
_های هیما... چطوری بچه جان؟
_مرسی
_ببینم انقدر بهت خوش گذشته که حتی یه پیام نمیدی تا بگی رسیدی؟
_باور کن حواسم نبود. معذرت. تو خوبی؟
_عالی. امروز روز شانسم بود...
_چطور مگه؟
_وقتی برگشتی برات میگم. مفصله. تو چه خبر؟ کجایی؟
خندید و با شیطنت ادامه داد:
_راستی آدریان کجاست؟ حتما تو یکی از همین غروب های عاشقانه ی کنار دریا ازت درخواست ازدواج می کنه. وای خدای من چقدر باحاله. نه؟ باید همه رو جز به جز برام تعریف کنی ها. از الان بهت گفته باشم...
گویی مامور شده بود تا دقیقا در بدترین شرایط، این حرف ها را ردیف کند و با هر کلمه خنجر بزند به قلب زخم خورده و بیچاره ی من.
اشک های گرم از توی چشمانم جوشیدند و روی صورتم راه گرفتند.
چه رویاهایی که برای خودم نساخته بودم. تا قبل از آمدن تصور می کردم این همان اتفاق بزرگ زندگی ام می شود.
بالاخره آدری با عاشقانه ترین حالت ممکن، توی ساحل روبه رویم زانو می زند و به من، درخواست ازدواج می دهد.
چه فکرهایی کرده بودم و چه شد؟
اصلا همه ی این خیالات پوچ زیر سر سوفی خنگ بود که توی کله ی من هم فرو کرده و به تب و تاب انداخته بودتم.
_الو... الو؟ چرا ساکت شدی هیما؟ زنده ای؟ هنوز اون طرف خطی؟
با سر انگشت، جوی باریک اشک هایی که تا کنار گوش و گردنم راه افتاده و داشت آزارم می داد را، پاک کردم و گفتم:
_هستم سوفی. می شنوم...
_اوووف... خداروشکر. خب بگو ببینم چی شده؟ چرا یهو لال شدی؟ سرحال نیستی و حدس می زنم حالت خوش نیست. هان؟ نکنه اتفاقی...
_نه نگران نباش. چیزی نشده. یعنی... یعنی اون چیزی که منو تو فکر می کردیم نشده!
_خدایا! منظورت اعتراف عاشقانهست؟ خب طبیعیه دختر جون. آدری یه پسر معمولی نیست که چشم و گوش بسته باشه و همین که باهات دوست شد، سریع هم بهت پیشنهاد یه عمر زندگی بده. احتمالا ما زیادی تند رفتیم. ولی مطمئن باش که بالاخره مقابل تو کم میاره!
_بس کن سوفی. اون همین الانم منو ول کرده به حال خودم
_یعنی چی؟
_با یکی دیگهست. طرف میکاپ کاره و تا جایی که بو بردم از دوست های قدیمیش بوده و بعد از سال ها دیدش
_عجب... تو توی این مدت چیکار کردی؟ بهش گفتی که ناراحتی و ازش خواستی که با تو باشه؟
چشمانم را بستم و دستم را روی پیشانی ام گذاشتم. حس می کردم حتی پیش سوفی هم بدجوری ضایع شده ام.
نباید غرورم شکسته می شد. خیلی عادی گفتم:
_مگه احمقم؟ آدری اولین پسر زندگی من نیست، می تونه آخریش هم نباشه.
#ادامه_دارد...
#الهام_تیموری
🏡 #در_خانه_بمانیم
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
#صبحانه ☕️
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
🧩 #سرگرمی
*سرعت هوشت راامتحان کن*
*ببین مغزت جوونه یاپیر شده*
*شماره ها رو به ترتیب 1 تا 50 خیلی سریع بزن...*
💢به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://zzzscore.com/1to50/en/
*در پایان :*
*خودت را بسنج* 👇🏻👇👇🏻
20-29 ثانيه : بسیار باهوش
30-39 ثانيه : باهوش
40-59 ثانيه : بالاتر از خوب
60-79 ثانيه : طبیعی
80-99 ثانيه : مشکل داری.
100-130ثانيه : دیگه پیر شدی
بیشتر از 130 : خیلی پیر یا خیلی خسته ای
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
*سرعت هوشت راامتحان کن*
*ببین مغزت جوونه یاپیر شده*
*شماره ها رو به ترتیب 1 تا 50 خیلی سریع بزن...*
💢به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://zzzscore.com/1to50/en/
*در پایان :*
*خودت را بسنج* 👇🏻👇👇🏻
20-29 ثانيه : بسیار باهوش
30-39 ثانيه : باهوش
40-59 ثانيه : بالاتر از خوب
60-79 ثانيه : طبیعی
80-99 ثانيه : مشکل داری.
100-130ثانيه : دیگه پیر شدی
بیشتر از 130 : خیلی پیر یا خیلی خسته ای
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
Zzzscore
1to50
1to50 : Just touch the numbers 1 to 50 in order.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 #کلیپ
💢 چگونه #کرونا را از خانههایمان دور نگه داریم!
🌀 توصیههایی کاربردی برای تمیز و ضدعفونی کردن وسایل و خریدهایمان
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💢 چگونه #کرونا را از خانههایمان دور نگه داریم!
🌀 توصیههایی کاربردی برای تمیز و ضدعفونی کردن وسایل و خریدهایمان
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
🇮🇷 #گام_دوم
💢قسمت چهارم
انقلاب اسلامی ملت ایران قدرتمند اما مهربان و با گذشت و حتی مظلوم بوده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی رحم و خون ریز بوده و نه منفعل و مردد با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان استاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💢قسمت چهارم
انقلاب اسلامی ملت ایران قدرتمند اما مهربان و با گذشت و حتی مظلوم بوده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی رحم و خون ریز بوده و نه منفعل و مردد با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان استاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است.
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💢پاسخ #مسابقه و اعلام برنده
💠 كلام الامير، امير الكلام 💠
⭐️ پاسخ :افراد خائن به خويشان كه مسبب مرگ و نابودى آنان مى شوند
🎁 برنده: جناب آقای میرفندرسکی
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
💠 كلام الامير، امير الكلام 💠
⭐️ پاسخ :افراد خائن به خويشان كه مسبب مرگ و نابودى آنان مى شوند
🎁 برنده: جناب آقای میرفندرسکی
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
#ماه_شعبان ✨
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
🍃🌹حلول ماه شعبان و فرخنده ایام شعبانیه مبارک باد. 🌹🍃
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
🍃🌹حلول ماه شعبان و فرخنده ایام شعبانیه مبارک باد. 🌹🍃
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قرار_عاشقی🌹
#زیارت_مجازی📱
#سامرا✨
کلیک کنید👇
https://bit.ly/2IZRkGS
#السلام_علیک_یا_علی_بن_محمد (امام هادی)
#السلام_علیک_یا_حسن_بن_علی
(امام عسکری)
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
#زیارت_مجازی📱
#سامرا✨
کلیک کنید👇
https://bit.ly/2IZRkGS
#السلام_علیک_یا_علی_بن_محمد (امام هادی)
#السلام_علیک_یا_حسن_بن_علی
(امام عسکری)
🕌مجتمع مذهبی فرهنگی
مسجدالرضا علیه السلام
@masjedorezadibaji
📚 #رمان
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_شصتم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji
🌜 #چیزی_شبیه_تو
✍🏼 #الهام_تیموری
💠 #قسمت_صد_شصتم
🕌 #اولین_رمان_تولیدی_مسجدالرضا
🏡#در_خانه_بمانیم
💢شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۳۰💢
@masjedorezadibaji