Forwarded from سلام « واحد سلامت مصاف »
♨️ بحران ایدز در ایران؛ از واقعیت تا شیطنتهای رسانهای در اینباره
🔻هر از چندگاهی اخبار مرتبط با شیوع ایدز با عناوین نگرانکننده و هشداری بر تیتر خبرگزاریها ظاهر میشود و سعی در بحرانی نشان دادن اوضاع ایران دارد. تیترهایی نظیر سونامی شیوع جنسی ایدز، کاهش سن مبتلایان به ایدز و.. جدای از اینکه مسئله پیشگیری و مدیریت این بیماری به درستی و با سیاستهای مبتنی بر ارزشهای ملی و دینی باید پیگیری شود، اما آیا این حجم از ایجاد نگرانی برای مردم و مسئولین مبتنی بر واقعیت است یا نیتهای دیگری در پس ماجرا نهفته است؟!
🔹بگذارید با چند مثال مسئله را باز کنم؛
۱. درحالی که در مصاحبههای برخی مسئولین و سایر افرادی که با نهادهای بینالمللی ارتباطات بسیار نزدیکی دارند، به کاهش سن ابتلا به ایدز در کشور و لزوم ارائه آموزشهای جنسی به کودکان و نوجوانان جهت پیشگیری از شیوع ایدز اشاره میشود و حتی به این بهانه طرحها و معاهداتیهم با نهادهایی مانند یونیسف و دفتر پیشگیری از ایدز سازمان ملل در کشور اجرا میکنند، اما با مراجعه به آمار مبتلایان با سن پایین متوجه میشویم حقیقت چیز دیگری است. مطابق آمارهای مرکز ملی ایدز ایران درکل کشور مجموعا کمتر از ۱۰۰۰ نفر مبتلا به ایدز در سنین زیر ۲۰ سال در کشور وجود دارد که باتوجه به اینکه بخش مهمی از این جمعیت حتی به سن بلوغ نرسیدهاند، اساسا بحرانی در این زمینه وجود ندارد که عزیزان برای مدیریت آن دست به دامن ارائه آموزشهای جنسی غربی به کودکان و نوجوانان ایرانی میشوند. آنهم آموزشهایی که مدتهاست در آمریکا از اولویت سلامت جنسی کودکان خارج شده و عملا آموزش خویشتنداری جایگزین آن شده است.
۲. مسئله کاهش سن مبتلایان تنها نمونه از این دست بحرانسازیها نیست و گاها در بازی با آمارها و تغییرات الگوی شیوع ایدز نیز شیطنتهای رسانهای وجود دارد. به عنوان مثال در حالی که در سالهای متمادی مهمترین راه انتقال ایدز از طریق سرنگهای آلوده و در بین معتادان بوده است و سهم روابط جنسی کمتر از ۱۸ درصد بوده است، حکومت با اقداماتی نظیر توزیع سرنگ رایگان و رسیدگی به این موضوع توانسته انتقال از طریق سرنگهای آلوده را کاهش دهد و این امر مستقیما موجب کاهش سهم سرنگهای آلوده در انتقال ایدز شده است. این اتفاق باعث میشود قهرا و حتی با ثابت بودن شیوع از طریق روابط جنسی سهم این روش انتقال افزایش یابد و این به معنی ایجاد سونامی و یا بحران انتقال از طریق روابط جنسی نیست و این قبیل جریانات مبتنی بر واقعیت جامعه به نظر نمیرسند. با توجه به این مسئله باید دید که این بحرانسازیها چه اهدافی دارند و بهانهی چه اقداماتی هستند؟!
💡آیا به رسمیت شناختن روسپیها با الفاظی نظیر کارگران جنسی و صدور کارت سلامت برای آنها و یا باز شدن راه برای ارائه هر نوع آموزشهای مخرب جنسی به کودکان و نوجوانان با این مسئله مرتبط است؟!
با درنظر گرفتن موارد ذکر شده، میتوان نتیجه گرفت که تولیدکنندگان اخبار مرتبط با بحران ایدز و سونامی انتقال از طریق روابط جنسی لزوما به دنبال حفظ سلامت جامعه و کاهش آمارهای مرتبط با ایدز نیستند و اهداف دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد. البته بازهم تاکید میکنم عرایض بنده به معنی عدم مدیریت و رهاسازی مسئله ایدز نیست و مسلما جهت پیشگیری از این مسئله تدابیر مناسبی باید اتخاذ شود، اما جهت جلوگیری از انحراف اولویتهای نظام سلامت کشور از مسائل اصلی و باز شدن پای سازمانهای معلومالحال در تصمیمگیریهای کلان کشور نباید در دام شیطنتهای رسانهای گرفتار شویم.
#یادداشت
#نظام_سلامت
✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف(سلام)
@masaf_salam
🔻هر از چندگاهی اخبار مرتبط با شیوع ایدز با عناوین نگرانکننده و هشداری بر تیتر خبرگزاریها ظاهر میشود و سعی در بحرانی نشان دادن اوضاع ایران دارد. تیترهایی نظیر سونامی شیوع جنسی ایدز، کاهش سن مبتلایان به ایدز و.. جدای از اینکه مسئله پیشگیری و مدیریت این بیماری به درستی و با سیاستهای مبتنی بر ارزشهای ملی و دینی باید پیگیری شود، اما آیا این حجم از ایجاد نگرانی برای مردم و مسئولین مبتنی بر واقعیت است یا نیتهای دیگری در پس ماجرا نهفته است؟!
🔹بگذارید با چند مثال مسئله را باز کنم؛
۱. درحالی که در مصاحبههای برخی مسئولین و سایر افرادی که با نهادهای بینالمللی ارتباطات بسیار نزدیکی دارند، به کاهش سن ابتلا به ایدز در کشور و لزوم ارائه آموزشهای جنسی به کودکان و نوجوانان جهت پیشگیری از شیوع ایدز اشاره میشود و حتی به این بهانه طرحها و معاهداتیهم با نهادهایی مانند یونیسف و دفتر پیشگیری از ایدز سازمان ملل در کشور اجرا میکنند، اما با مراجعه به آمار مبتلایان با سن پایین متوجه میشویم حقیقت چیز دیگری است. مطابق آمارهای مرکز ملی ایدز ایران درکل کشور مجموعا کمتر از ۱۰۰۰ نفر مبتلا به ایدز در سنین زیر ۲۰ سال در کشور وجود دارد که باتوجه به اینکه بخش مهمی از این جمعیت حتی به سن بلوغ نرسیدهاند، اساسا بحرانی در این زمینه وجود ندارد که عزیزان برای مدیریت آن دست به دامن ارائه آموزشهای جنسی غربی به کودکان و نوجوانان ایرانی میشوند. آنهم آموزشهایی که مدتهاست در آمریکا از اولویت سلامت جنسی کودکان خارج شده و عملا آموزش خویشتنداری جایگزین آن شده است.
۲. مسئله کاهش سن مبتلایان تنها نمونه از این دست بحرانسازیها نیست و گاها در بازی با آمارها و تغییرات الگوی شیوع ایدز نیز شیطنتهای رسانهای وجود دارد. به عنوان مثال در حالی که در سالهای متمادی مهمترین راه انتقال ایدز از طریق سرنگهای آلوده و در بین معتادان بوده است و سهم روابط جنسی کمتر از ۱۸ درصد بوده است، حکومت با اقداماتی نظیر توزیع سرنگ رایگان و رسیدگی به این موضوع توانسته انتقال از طریق سرنگهای آلوده را کاهش دهد و این امر مستقیما موجب کاهش سهم سرنگهای آلوده در انتقال ایدز شده است. این اتفاق باعث میشود قهرا و حتی با ثابت بودن شیوع از طریق روابط جنسی سهم این روش انتقال افزایش یابد و این به معنی ایجاد سونامی و یا بحران انتقال از طریق روابط جنسی نیست و این قبیل جریانات مبتنی بر واقعیت جامعه به نظر نمیرسند. با توجه به این مسئله باید دید که این بحرانسازیها چه اهدافی دارند و بهانهی چه اقداماتی هستند؟!
💡آیا به رسمیت شناختن روسپیها با الفاظی نظیر کارگران جنسی و صدور کارت سلامت برای آنها و یا باز شدن راه برای ارائه هر نوع آموزشهای مخرب جنسی به کودکان و نوجوانان با این مسئله مرتبط است؟!
با درنظر گرفتن موارد ذکر شده، میتوان نتیجه گرفت که تولیدکنندگان اخبار مرتبط با بحران ایدز و سونامی انتقال از طریق روابط جنسی لزوما به دنبال حفظ سلامت جامعه و کاهش آمارهای مرتبط با ایدز نیستند و اهداف دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد. البته بازهم تاکید میکنم عرایض بنده به معنی عدم مدیریت و رهاسازی مسئله ایدز نیست و مسلما جهت پیشگیری از این مسئله تدابیر مناسبی باید اتخاذ شود، اما جهت جلوگیری از انحراف اولویتهای نظام سلامت کشور از مسائل اصلی و باز شدن پای سازمانهای معلومالحال در تصمیمگیریهای کلان کشور نباید در دام شیطنتهای رسانهای گرفتار شویم.
#یادداشت
#نظام_سلامت
✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف(سلام)
@masaf_salam
Forwarded from سلام « واحد سلامت مصاف »
♨️ بیانات اقتصاددان برجستهی آمریکایی، درخصوص انحصار در پزشکی
🔻فريدمن، اقتصاددان برجسته آمريكايی و برنده جايزه نوبل، در بيانات زیر به يكی از تعارض منافعهای ساختاری نظام سلامت اشاره کرده است.
🔸هیچکسی نمیتواند پزشک شود مگر آنکه توسط هیئتی در دولت به وی مجوز داده شود. حال من از شما سؤال میپرسم، چه کسی صلاحیت این را دارد که تشخیص دهد یک نفر میتواند پزشک شود؟ فقط دیگر پزشکان، بنابراین اعضای هیئت صدور مجوز طبابت همواره از پزشکان هستند.
🔹این مسئله یک عنصر کلیدی در محدود کردن ورود پزشکان جدید و حفظ تعداد پزشکان در سطحی پایینتر از مقداری که میتواند باشد است. این مسئله، موضوع یکی از کارهایی است که من برای آن زحمت زیادی کشیدم. حدود سی و چند سال پیش کتابی نوشتم با عنوان "درآمد از فعالیتهاي حرفهای مستقل" که درآن انجمن پزشکی امریکا AMA، انجمن دندانپزشکی آمریکا و دیگر سازمانهای مشابه را ارزیابی کردم و با تعداد پزشکان و افزایش میانگین درآمد آنها تا حدودی به این نتیجه رسیدم که تأثیر محدود کردن ورود به پزشکی، ۱۷ الی ۳۰ درصد در آن زمان بوده است. وضعیت فعلی هم احتمالا باید مشابه گذشته باشد.
🔸البته، شما اگر با یک پزشک مصاحبه کنید وی خواهد گفت که دلیل اینکه صدور مجوز را محدود نگه میداریم این است که خدمات پزشکی بسیار باکیفیتی داشته باشیم. اما اگر شما با دقت به قواعدی که تنظیم کردهاند توجه کنید متوجه میشوید که برخی از آنها هیچ ارتباطی با کیفیت خدمات پزشکی ندارد.
🔹تکرار میکنم که من از افراد انتقاد نمیکنم. من نمیخواهم بگویم که پزشکان صادق نیستند، البته که آنها صادق هستند. اما این بدان معنا نیست که آنها اشتباه هم نمیکنند. این بدان معنا نیست که آنها به اسم بهبود کیفیت درحال توجیه علاقه وافر خود برای ارتقای وضعیت اقتصادی خویش نیستند.
🔸در دوران رکود بزرگ نیز انجمن پزشکی آمریکا عملکرد مشابهی داشت. گفت که ما باید تعداد پزشکان را محدود نگه داریم تا درآمد آنها بالا باشد؛ در غیر این صورت اگر درآمد پزشکان کاهش یابد آنها به انجام عملهای غیراخلاقی روی خواهند آورد. اگر کسی تا به حال توانسته است ارتباط همبستگی میان سطح درآمد و پایبندی به اخلاق فردی و حرفهای را اثبات کند من خوشحال میشوم که شواهد آن را ببینم!
#نظام_سلامت
✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف(سلام)
@masaf_salam
🔻فريدمن، اقتصاددان برجسته آمريكايی و برنده جايزه نوبل، در بيانات زیر به يكی از تعارض منافعهای ساختاری نظام سلامت اشاره کرده است.
🔸هیچکسی نمیتواند پزشک شود مگر آنکه توسط هیئتی در دولت به وی مجوز داده شود. حال من از شما سؤال میپرسم، چه کسی صلاحیت این را دارد که تشخیص دهد یک نفر میتواند پزشک شود؟ فقط دیگر پزشکان، بنابراین اعضای هیئت صدور مجوز طبابت همواره از پزشکان هستند.
🔹این مسئله یک عنصر کلیدی در محدود کردن ورود پزشکان جدید و حفظ تعداد پزشکان در سطحی پایینتر از مقداری که میتواند باشد است. این مسئله، موضوع یکی از کارهایی است که من برای آن زحمت زیادی کشیدم. حدود سی و چند سال پیش کتابی نوشتم با عنوان "درآمد از فعالیتهاي حرفهای مستقل" که درآن انجمن پزشکی امریکا AMA، انجمن دندانپزشکی آمریکا و دیگر سازمانهای مشابه را ارزیابی کردم و با تعداد پزشکان و افزایش میانگین درآمد آنها تا حدودی به این نتیجه رسیدم که تأثیر محدود کردن ورود به پزشکی، ۱۷ الی ۳۰ درصد در آن زمان بوده است. وضعیت فعلی هم احتمالا باید مشابه گذشته باشد.
🔸البته، شما اگر با یک پزشک مصاحبه کنید وی خواهد گفت که دلیل اینکه صدور مجوز را محدود نگه میداریم این است که خدمات پزشکی بسیار باکیفیتی داشته باشیم. اما اگر شما با دقت به قواعدی که تنظیم کردهاند توجه کنید متوجه میشوید که برخی از آنها هیچ ارتباطی با کیفیت خدمات پزشکی ندارد.
🔹تکرار میکنم که من از افراد انتقاد نمیکنم. من نمیخواهم بگویم که پزشکان صادق نیستند، البته که آنها صادق هستند. اما این بدان معنا نیست که آنها اشتباه هم نمیکنند. این بدان معنا نیست که آنها به اسم بهبود کیفیت درحال توجیه علاقه وافر خود برای ارتقای وضعیت اقتصادی خویش نیستند.
🔸در دوران رکود بزرگ نیز انجمن پزشکی آمریکا عملکرد مشابهی داشت. گفت که ما باید تعداد پزشکان را محدود نگه داریم تا درآمد آنها بالا باشد؛ در غیر این صورت اگر درآمد پزشکان کاهش یابد آنها به انجام عملهای غیراخلاقی روی خواهند آورد. اگر کسی تا به حال توانسته است ارتباط همبستگی میان سطح درآمد و پایبندی به اخلاق فردی و حرفهای را اثبات کند من خوشحال میشوم که شواهد آن را ببینم!
#نظام_سلامت
✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف(سلام)
@masaf_salam