Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
مدرسه
Photo
برای نامنویسی و توضیحات بیشتر به گروه زیر بپیوندید: https://t.iss.one/+kuItKucQ6z8yODQ0
Telegram
نام نویسی دوره دکارت تا هگل
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
مدرسه
Photo
دریابید این دوره را که نیک دورهای خواهد شد. این دو سه جلسه را هم عیدی دوستان از سوی کانال مدرسه که هدیهای باشد و هم مشتی است نمونه خروار که خود حدیث مفصل بخوان است که با چنین مطالبی روبهرو خواهید بود. که دیگر خود نیازی نیست عطار بگوید.
این سه جلسه از سمینار شش جلسهایِ «بایستههای اساسی نهیلیسم» است:
این سه جلسه از سمینار شش جلسهایِ «بایستههای اساسی نهیلیسم» است:
سالی سخت را گذراندیم اما حتی این سال را هم گذراندیم. ملت ما قابل ستایش است. ما به روزهای زیبا امید داریم و خلقشان خواهیم کرد، پس هر تلخیای را دوام میآوریم. ما افتادنی نیستم. چه تاریخ ما گواه است که دیرپایی این سرزمین در گرو همین تداوم زندگی در اوج تاریکیها بوده است. ما زنده میمانیم چراکه ما فقط من و تو نیستیم ما فرزندامانایم، ما نیاکانمانایم ما گذشته و آیندهایم. ایران، تاریخ نیست، خود زمان است. ایران قوامِ اکنون زیستهای به امتداد کل گذشته و حال و آیندهی تمدن است. در دورترین جای اساطیر در آغازی پیش از آن زمانی که کلمه بود، از کیومرث تا جمشید تمدنی را بنا نهادیم که نقطهی تکمیلاش فهم ماهیت دَوَرانی زمان بود و فهم چرخهی بازگشتِ جاودانهی زندگی. آخرین کشف و اکتشاف نهایی: "تقویم". آخرین امضای تکمیلِ تمدنِ ما پس از پرواز در آسمانها، «نوروز» بود، جشنی برای احترام به چرخهی زندگی. اینکه بالاخره پذیرفتیم اینجا، یعنی زمین، «خانهی» ماست نه «کاروانسرا» و محل اقامتی گذری؛ ما در آخرین لحظه با بالا بردن جام جمشید، فهمیدیم که مهمترین وظیفه، بزرگترین رویا و اصلیترین هدف انسان در زندگی، خود زندگی است، در چهار فصلاش و تکرار آن. "نوروز" یک جشن ساده و فستیوال معمولی نیست، بالاترین فهم از فلسفهی زندگی پشت آن نهان است.
نوروز مبارک
علینجات غلامی
نوروز مبارک
علینجات غلامی
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
مدرسه
Photo
برای نامنویسی و توضیحات بیشتر به گروه زیر بپیوندید: https://t.iss.one/+kuItKucQ6z8yODQ0
Telegram
نام نویسی دوره دکارت تا هگل
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
قدردانی
در اولین روز سال 1404 وظیفهام است که صمیمانه از همهی عزیزانی که همراه بودند تا سالی پربار در 1403 داشته باشیم تشکر کنم. این سال حقیقتاً با همهی رنجهایش با همراهی شما یکی از پرحاصلترین سالهای عمرم بود. این همه درس که بی هیچ پشتوانهای فقط به دلگرمی شما حاصل آمد، واقعاً کامم را در این همه تلخی شیرین کرد که احساس کنم عمر بیهوده بر باد ندادیم.
اگر ناخوبی هم از این قلم رفت، عذرم را عزیزان بپذیرند که معذور جبر ایامیم که تیغش از گوشتهی جسم به استخوان روح سرایت میکند. بحرانِ چلهی زیست است و در پی خویش چند باری خودمان را اشتباه گرفتیم. که تویی؟ که گفت نه منم! قلم از زندان زبان بر دیوارهای استعاره سری کوبید و از کعبه تا میخانه دری کوبید که مرا ندیدهاید؟ شاید اینجا بود که از چشم خودم افتادم؟ یا اینجا یا آنجا؟
بالکنی دیدم عجیب در بقایای دارالفنون که شاه از آنجا همه را میدید اما شاه را کسی نمیدید. شگفت زده شدم از این معماری و درسی داد مرا که چه کردیم همه که همه عمر در فکر جایی بودیم که آنجا بایستیم که همه ما را ببینند اما ما کسی را نبینیم. دردِ "دیده شدن" درد این ایام است.
گاهی بهتر آنکه از نظر بیافتی که از نظر نیافتی. در جهانیم که ببینیم و نفسی بکشیم نه اینکه دیده شویم و زیر نگاهها تنگیِ نفس بگیریم. اینکه ببینی تنها نخواهی ماند، نه برعکس.
سپاس که هستید؛
علینجات غلامی
در اولین روز سال 1404 وظیفهام است که صمیمانه از همهی عزیزانی که همراه بودند تا سالی پربار در 1403 داشته باشیم تشکر کنم. این سال حقیقتاً با همهی رنجهایش با همراهی شما یکی از پرحاصلترین سالهای عمرم بود. این همه درس که بی هیچ پشتوانهای فقط به دلگرمی شما حاصل آمد، واقعاً کامم را در این همه تلخی شیرین کرد که احساس کنم عمر بیهوده بر باد ندادیم.
اگر ناخوبی هم از این قلم رفت، عذرم را عزیزان بپذیرند که معذور جبر ایامیم که تیغش از گوشتهی جسم به استخوان روح سرایت میکند. بحرانِ چلهی زیست است و در پی خویش چند باری خودمان را اشتباه گرفتیم. که تویی؟ که گفت نه منم! قلم از زندان زبان بر دیوارهای استعاره سری کوبید و از کعبه تا میخانه دری کوبید که مرا ندیدهاید؟ شاید اینجا بود که از چشم خودم افتادم؟ یا اینجا یا آنجا؟
بالکنی دیدم عجیب در بقایای دارالفنون که شاه از آنجا همه را میدید اما شاه را کسی نمیدید. شگفت زده شدم از این معماری و درسی داد مرا که چه کردیم همه که همه عمر در فکر جایی بودیم که آنجا بایستیم که همه ما را ببینند اما ما کسی را نبینیم. دردِ "دیده شدن" درد این ایام است.
گاهی بهتر آنکه از نظر بیافتی که از نظر نیافتی. در جهانیم که ببینیم و نفسی بکشیم نه اینکه دیده شویم و زیر نگاهها تنگیِ نفس بگیریم. اینکه ببینی تنها نخواهی ماند، نه برعکس.
سپاس که هستید؛
علینجات غلامی
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
مدرسه
Photo
برای نامنویسی و توضیحات بیشتر به گروه زیر بپیوندید: https://t.iss.one/+kuItKucQ6z8yODQ0
Telegram
نام نویسی دوره دکارت تا هگل
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
برنامهی پیشنهادی سال جاری برای آموزش زبان تخصصی فلسفه و علوم انسانی
در خصوص ادامهی آموزشهای مربوط به ترجمه و درک مطلب از زبان انگلیسی، عزیزانی پرسش کردهاند که آیا در سال جدید طرح خاصی دارم یا خیر؟
پاسخ:
نظر به اینکه پروژهی آموزش ساختارها و ساختها و تکنیکهای ترجمه و درک مطلب تکمیل شد، چیزی که برای بعدش از همان زمان مد نظرم بود طبعاً تقویت دستگاه واژگانی و نظامهای اصطلاحشناختی فلاسفه بود که در خلال کارگاههای یکی دو روزه روی متنها و فیلسوفان خاصی، بخواهیم دستگاههای اصطلاحشناختی آنها را کار کنیم که صدالبته اینجا دیگر باید زبان و فلسفه را با هم "بهطور متوازی" آموزش داد.
برخی متون مناسب این کارند، مثلاً متن کتاب "اخلاق" اسپینوزا. این متن ویژگی بسیار خاصی در چینش دستگاه اصطلاحشناختیاش دارد که پلی بین فلسفهی کلاسیکِ قبل از مدرن و مدرن است. لذا میتوان با کار بر روی صفحاتی از چنین متنی با حجم گستردهای از فنیترین اصطلاحات فلسفی آشنا شد و معنا و دلالت فلسفی آنها را نیز توضیح داد. نگارش آن نیز نگارشی استاندارد است و ساختار جملات بیش از حد پیچیده نیست. در چنین کارگاههایی بهنحوی دوسویه معنای زبانی و مفهومی اصطلاحات در چنیشهای نظاممندشان درک خواهند شد.
در یک سطح فنی نه میتوان بدون زبان تخصصی فلسفه خواند و نه بلعکس میتوان بدون فلسفه زبان تخصصی خواند! بنابراین، کسی که اول میرود زبان یاد بگیرد که بعد فلسفه را به آن زبان در سطح فنی بخواند، عملاً فقط وقتاش را تلف کرده است. صحبت بر سر حفظ کردن چند معادل نیست، صحبت بر سر فهم آن در یک نسبت بینازبانی و میانمتنی و بینامتنی و فرامتنی و پیشامتنی است.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مطالعهی حرفهای فلسفه و علوم انسانی باید بدانید این است که هر فیلسوفی یک دستگاه سیستماتیک اصلاحشناختی دارد که فرمی درختچهای و سلسلهمراتبی و مبتنی و مبتنی دارد. این امر طبعاً در معیت مباحث روششناختی و روش تحقیق من نیز خواهد بود. براین اساس، شما واژگان فیلسوف را در زبان اصلی غیرانگلیسی یا زبان مشترک انگلیسی یا زبان فارسی بهطور همارز یاد نمیگیرید، بلکه سعی میکنید در معیت مطالعهی آثار بهطور متوازی این دستگاه اصطلاحشناختی را به صورت درختچهای استخراج کنید که صدالبته دینامیسمی هم در طول حیات فکری یا زیستمشغلهی او درکار است و اصطلاحات، تکوین یا تحولاتی در نظام دلالتی و مرتبهی مفاد و اهمیتشان داشتهاند. جنسیس یا تکوین اصطلاحات در خلال دورههای فکری یک فیلسوف یا فیلسوفان یا یک جریان یا یک برهه و از زبانی به زبانی یکی از مهمترین مباحث در خصوص درک زبان فلسفی است.
حالا نظر به این نکات میشود برنامههای زبان امسال را به شرح زیر طراحی کرد:
کارگروههای دو یا سه روزه که هر بار یک تمرین فشرده در حدود چهار الی شش جلسه روی متنی باشد که هدف هم استخراج این دستگاه واژگانی بهصورت درختچهای و هم یادگیری خود شیوههای استخراج این دستگاه باشد. یعنی هم ماهی و هم شیوهی ماهیگیری. مثلاً در همین ماه اولین مورد را برگزار خواهیم کرد که روی همین متن اخلاق اسپینوزا. ده پونزده صفحه را نکته به نکته مو به مو بررسی خواهیم کرد که سه هدف را دنبال خواهد کرد:
1) "استخراج" بخش اعظم دستگاه اصلی واژگانی اسپینوزا – که البته دستگاه واژگانی بخش عظیمی از خود فلسفه است - و یادگیری "شیوهی استخراج" دستگاه واژگانی او یا دیگران.
2) فهم متوازی "اندیشهی" اسپینوزا در معیت درک دستگاهِ اصطلاحشناختیاش.
3) مرور نکاتی ساختی و ساختاری که عملاً تمرین آنهاست. البته این کارگاهها مستقلاً هم قابل استفادهاند که کسی آن دوره را هم گوش نداده باشد، باز هم این کارگروهها آوردهی خاص خود را دارند که حال میتواند آن بیست سی جلسه را هم در برنامه بگذارد آفلاینشان موجود است.
حال میتوانید به گروه زیر بپیوندید که در آنجا نکات و پیشنهادات را مطرح کنید و آنجا راهنمایهایی هم در خصوص زبان خواندن در فرصتهای مختلف خواهم آورد و به سئوالات عزیزان در این خصوص جواب خواهم داد و برنامه برای کارگروهها خواهیم ریخت. طبعاً هرچه طلب و پرسش و خواست و اراده بیشتر باشد ما هم مصممتر خواهیم بود. حضور در این گروه آزاد است. اما موضوع فقط و فقط در مقولهی زبانآموزی است. https://t.iss.one/+_TcreVgpvyE3ZGVk
در خصوص ادامهی آموزشهای مربوط به ترجمه و درک مطلب از زبان انگلیسی، عزیزانی پرسش کردهاند که آیا در سال جدید طرح خاصی دارم یا خیر؟
پاسخ:
نظر به اینکه پروژهی آموزش ساختارها و ساختها و تکنیکهای ترجمه و درک مطلب تکمیل شد، چیزی که برای بعدش از همان زمان مد نظرم بود طبعاً تقویت دستگاه واژگانی و نظامهای اصطلاحشناختی فلاسفه بود که در خلال کارگاههای یکی دو روزه روی متنها و فیلسوفان خاصی، بخواهیم دستگاههای اصطلاحشناختی آنها را کار کنیم که صدالبته اینجا دیگر باید زبان و فلسفه را با هم "بهطور متوازی" آموزش داد.
برخی متون مناسب این کارند، مثلاً متن کتاب "اخلاق" اسپینوزا. این متن ویژگی بسیار خاصی در چینش دستگاه اصطلاحشناختیاش دارد که پلی بین فلسفهی کلاسیکِ قبل از مدرن و مدرن است. لذا میتوان با کار بر روی صفحاتی از چنین متنی با حجم گستردهای از فنیترین اصطلاحات فلسفی آشنا شد و معنا و دلالت فلسفی آنها را نیز توضیح داد. نگارش آن نیز نگارشی استاندارد است و ساختار جملات بیش از حد پیچیده نیست. در چنین کارگاههایی بهنحوی دوسویه معنای زبانی و مفهومی اصطلاحات در چنیشهای نظاممندشان درک خواهند شد.
در یک سطح فنی نه میتوان بدون زبان تخصصی فلسفه خواند و نه بلعکس میتوان بدون فلسفه زبان تخصصی خواند! بنابراین، کسی که اول میرود زبان یاد بگیرد که بعد فلسفه را به آن زبان در سطح فنی بخواند، عملاً فقط وقتاش را تلف کرده است. صحبت بر سر حفظ کردن چند معادل نیست، صحبت بر سر فهم آن در یک نسبت بینازبانی و میانمتنی و بینامتنی و فرامتنی و پیشامتنی است.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مطالعهی حرفهای فلسفه و علوم انسانی باید بدانید این است که هر فیلسوفی یک دستگاه سیستماتیک اصلاحشناختی دارد که فرمی درختچهای و سلسلهمراتبی و مبتنی و مبتنی دارد. این امر طبعاً در معیت مباحث روششناختی و روش تحقیق من نیز خواهد بود. براین اساس، شما واژگان فیلسوف را در زبان اصلی غیرانگلیسی یا زبان مشترک انگلیسی یا زبان فارسی بهطور همارز یاد نمیگیرید، بلکه سعی میکنید در معیت مطالعهی آثار بهطور متوازی این دستگاه اصطلاحشناختی را به صورت درختچهای استخراج کنید که صدالبته دینامیسمی هم در طول حیات فکری یا زیستمشغلهی او درکار است و اصطلاحات، تکوین یا تحولاتی در نظام دلالتی و مرتبهی مفاد و اهمیتشان داشتهاند. جنسیس یا تکوین اصطلاحات در خلال دورههای فکری یک فیلسوف یا فیلسوفان یا یک جریان یا یک برهه و از زبانی به زبانی یکی از مهمترین مباحث در خصوص درک زبان فلسفی است.
حالا نظر به این نکات میشود برنامههای زبان امسال را به شرح زیر طراحی کرد:
کارگروههای دو یا سه روزه که هر بار یک تمرین فشرده در حدود چهار الی شش جلسه روی متنی باشد که هدف هم استخراج این دستگاه واژگانی بهصورت درختچهای و هم یادگیری خود شیوههای استخراج این دستگاه باشد. یعنی هم ماهی و هم شیوهی ماهیگیری. مثلاً در همین ماه اولین مورد را برگزار خواهیم کرد که روی همین متن اخلاق اسپینوزا. ده پونزده صفحه را نکته به نکته مو به مو بررسی خواهیم کرد که سه هدف را دنبال خواهد کرد:
1) "استخراج" بخش اعظم دستگاه اصلی واژگانی اسپینوزا – که البته دستگاه واژگانی بخش عظیمی از خود فلسفه است - و یادگیری "شیوهی استخراج" دستگاه واژگانی او یا دیگران.
2) فهم متوازی "اندیشهی" اسپینوزا در معیت درک دستگاهِ اصطلاحشناختیاش.
3) مرور نکاتی ساختی و ساختاری که عملاً تمرین آنهاست. البته این کارگاهها مستقلاً هم قابل استفادهاند که کسی آن دوره را هم گوش نداده باشد، باز هم این کارگروهها آوردهی خاص خود را دارند که حال میتواند آن بیست سی جلسه را هم در برنامه بگذارد آفلاینشان موجود است.
حال میتوانید به گروه زیر بپیوندید که در آنجا نکات و پیشنهادات را مطرح کنید و آنجا راهنمایهایی هم در خصوص زبان خواندن در فرصتهای مختلف خواهم آورد و به سئوالات عزیزان در این خصوص جواب خواهم داد و برنامه برای کارگروهها خواهیم ریخت. طبعاً هرچه طلب و پرسش و خواست و اراده بیشتر باشد ما هم مصممتر خواهیم بود. حضور در این گروه آزاد است. اما موضوع فقط و فقط در مقولهی زبانآموزی است. https://t.iss.one/+_TcreVgpvyE3ZGVk
Telegram
همرهان سفت عناصرِ زبان تخصصی
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
مسابقات نسل z هنوز تمام نشده است.
همچنان دوستان متولد 1380 به بعد، میتوانند متنهای خود را بفرستند یا لینک کانالشان را بفرستند و متن جدیشان را اشارت دهند. همان طور که قبلا عرض کردم برای اثبات اینکه این نسل آنطور که برخی می گویند خام نیستند بلکه متفکران و محققان و قلم به دستان خیلی خوبی دارند قبل از عید عرض کردم که بنده تا سیزدهم دوستان این نسل در هر بابی که دست به قلم اند مطلبی بفرستندییا لینک کانال مطالب شان را، بنده می خوانم و نهایتا بهترین موارد را معرفی خواهم کرد. تا اینجا نیز موارد خیلی خوبی دیده ام. ازآنجا ممکن است در ایام فشار روزهای عید مواردی از قلم افتاده باشند محبت می کنید دوباره سند کنید عزیزان هم که فرستاده اند قبلا. مساقه خاصی بجز حسی و دلی نیست دیگر فقط می خواهم روی یک عده را کم کنم. علی نجات غلامی.
همچنان دوستان متولد 1380 به بعد، میتوانند متنهای خود را بفرستند یا لینک کانالشان را بفرستند و متن جدیشان را اشارت دهند. همان طور که قبلا عرض کردم برای اثبات اینکه این نسل آنطور که برخی می گویند خام نیستند بلکه متفکران و محققان و قلم به دستان خیلی خوبی دارند قبل از عید عرض کردم که بنده تا سیزدهم دوستان این نسل در هر بابی که دست به قلم اند مطلبی بفرستندییا لینک کانال مطالب شان را، بنده می خوانم و نهایتا بهترین موارد را معرفی خواهم کرد. تا اینجا نیز موارد خیلی خوبی دیده ام. ازآنجا ممکن است در ایام فشار روزهای عید مواردی از قلم افتاده باشند محبت می کنید دوباره سند کنید عزیزان هم که فرستاده اند قبلا. مساقه خاصی بجز حسی و دلی نیست دیگر فقط می خواهم روی یک عده را کم کنم. علی نجات غلامی.
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
مدرسه
Photo
برای نامنویسی و توضیحات بیشتر به گروه زیر بپیوندید: https://t.iss.one/+kuItKucQ6z8yODQ0
Telegram
نام نویسی دوره دکارت تا هگل
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
برنامهی پیشنهادی سال جاری برای آموزش زبان تخصصی فلسفه و علوم انسانی
در خصوص ادامهی آموزشهای مربوط به ترجمه و درک مطلب از زبان انگلیسی، عزیزانی پرسش کردهاند که آیا در سال جدید طرح خاصی دارم یا خیر؟
پاسخ:
نظر به اینکه پروژهی آموزش ساختارها و ساختها و تکنیکهای ترجمه و درک مطلب تکمیل شد، چیزی که برای بعدش از همان زمان مد نظرم بود طبعاً تقویت دستگاه واژگانی و نظامهای اصطلاحشناختی فلاسفه بود که در خلال کارگاههای یکی دو روزه روی متنها و فیلسوفان خاصی، بخواهیم دستگاههای اصطلاحشناختی آنها را کار کنیم که صدالبته اینجا دیگر باید زبان و فلسفه را با هم "بهطور متوازی" آموزش داد.
برخی متون مناسب این کارند، مثلاً متن کتاب "اخلاق" اسپینوزا. این متن ویژگی بسیار خاصی در چینش دستگاه اصطلاحشناختیاش دارد که پلی بین فلسفهی کلاسیکِ قبل از مدرن و مدرن است. لذا میتوان با کار بر روی صفحاتی از چنین متنی با حجم گستردهای از فنیترین اصطلاحات فلسفی آشنا شد و معنا و دلالت فلسفی آنها را نیز توضیح داد. نگارش آن نیز نگارشی استاندارد است و ساختار جملات بیش از حد پیچیده نیست. در چنین کارگاههایی بهنحوی دوسویه معنای زبانی و مفهومی اصطلاحات در چنیشهای نظاممندشان درک خواهند شد.
در یک سطح فنی نه میتوان بدون زبان تخصصی فلسفه خواند و نه بلعکس میتوان بدون فلسفه زبان تخصصی خواند! بنابراین، کسی که اول میرود زبان یاد بگیرد که بعد فلسفه را به آن زبان در سطح فنی بخواند، عملاً فقط وقتاش را تلف کرده است. صحبت بر سر حفظ کردن چند معادل نیست، صحبت بر سر فهم آن در یک نسبت بینازبانی و میانمتنی و بینامتنی و فرامتنی و پیشامتنی است.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مطالعهی حرفهای فلسفه و علوم انسانی باید بدانید این است که هر فیلسوفی یک دستگاه سیستماتیک اصلاحشناختی دارد که فرمی درختچهای و سلسلهمراتبی و مبتنی و مبتنی دارد. این امر طبعاً در معیت مباحث روششناختی و روش تحقیق من نیز خواهد بود. براین اساس، شما واژگان فیلسوف را در زبان اصلی غیرانگلیسی یا زبان مشترک انگلیسی یا زبان فارسی بهطور همارز یاد نمیگیرید، بلکه سعی میکنید در معیت مطالعهی آثار بهطور متوازی این دستگاه اصطلاحشناختی را به صورت درختچهای استخراج کنید که صدالبته دینامیسمی هم در طول حیات فکری یا زیستمشغلهی او درکار است و اصطلاحات، تکوین یا تحولاتی در نظام دلالتی و مرتبهی مفاد و اهمیتشان داشتهاند. جنسیس یا تکوین اصطلاحات در خلال دورههای فکری یک فیلسوف یا فیلسوفان یا یک جریان یا یک برهه و از زبانی به زبانی یکی از مهمترین مباحث در خصوص درک زبان فلسفی است.
حالا نظر به این نکات میشود برنامههای زبان امسال را به شرح زیر طراحی کرد:
کارگروههای دو یا سه روزه که هر بار یک تمرین فشرده در حدود چهار الی شش جلسه روی متنی باشد که هدف هم استخراج این دستگاه واژگانی بهصورت درختچهای و هم یادگیری خود شیوههای استخراج این دستگاه باشد. یعنی هم ماهی و هم شیوهی ماهیگیری. مثلاً در همین ماه اولین مورد را برگزار خواهیم کرد که روی همین متن اخلاق اسپینوزا. ده پونزده صفحه را نکته به نکته مو به مو بررسی خواهیم کرد که سه هدف را دنبال خواهد کرد:
1) "استخراج" بخش اعظم دستگاه اصلی واژگانی اسپینوزا – که البته دستگاه واژگانی بخش عظیمی از خود فلسفه است - و یادگیری "شیوهی استخراج" دستگاه واژگانی او یا دیگران.
2) فهم متوازی "اندیشهی" اسپینوزا در معیت درک دستگاهِ اصطلاحشناختیاش.
3) مرور نکاتی ساختی و ساختاری که عملاً تمرین آنهاست. البته این کارگاهها مستقلاً هم قابل استفادهاند که کسی آن دوره را هم گوش نداده باشد، باز هم این کارگروهها آوردهی خاص خود را دارند که حال میتواند آن بیست سی جلسه را هم در برنامه بگذارد آفلاینشان موجود است.
حال میتوانید به گروه زیر بپیوندید که در آنجا نکات و پیشنهادات را مطرح کنید و آنجا راهنمایهایی هم در خصوص زبان خواندن در فرصتهای مختلف خواهم آورد و به سئوالات عزیزان در این خصوص جواب خواهم داد و برنامه برای کارگروهها خواهیم ریخت. طبعاً هرچه طلب و پرسش و خواست و اراده بیشتر باشد ما هم مصممتر خواهیم بود. حضور در این گروه آزاد است. اما موضوع فقط و فقط در مقولهی زبانآموزی است. https://t.iss.one/+_TcreVgpvyE3ZGVk
در خصوص ادامهی آموزشهای مربوط به ترجمه و درک مطلب از زبان انگلیسی، عزیزانی پرسش کردهاند که آیا در سال جدید طرح خاصی دارم یا خیر؟
پاسخ:
نظر به اینکه پروژهی آموزش ساختارها و ساختها و تکنیکهای ترجمه و درک مطلب تکمیل شد، چیزی که برای بعدش از همان زمان مد نظرم بود طبعاً تقویت دستگاه واژگانی و نظامهای اصطلاحشناختی فلاسفه بود که در خلال کارگاههای یکی دو روزه روی متنها و فیلسوفان خاصی، بخواهیم دستگاههای اصطلاحشناختی آنها را کار کنیم که صدالبته اینجا دیگر باید زبان و فلسفه را با هم "بهطور متوازی" آموزش داد.
برخی متون مناسب این کارند، مثلاً متن کتاب "اخلاق" اسپینوزا. این متن ویژگی بسیار خاصی در چینش دستگاه اصطلاحشناختیاش دارد که پلی بین فلسفهی کلاسیکِ قبل از مدرن و مدرن است. لذا میتوان با کار بر روی صفحاتی از چنین متنی با حجم گستردهای از فنیترین اصطلاحات فلسفی آشنا شد و معنا و دلالت فلسفی آنها را نیز توضیح داد. نگارش آن نیز نگارشی استاندارد است و ساختار جملات بیش از حد پیچیده نیست. در چنین کارگاههایی بهنحوی دوسویه معنای زبانی و مفهومی اصطلاحات در چنیشهای نظاممندشان درک خواهند شد.
در یک سطح فنی نه میتوان بدون زبان تخصصی فلسفه خواند و نه بلعکس میتوان بدون فلسفه زبان تخصصی خواند! بنابراین، کسی که اول میرود زبان یاد بگیرد که بعد فلسفه را به آن زبان در سطح فنی بخواند، عملاً فقط وقتاش را تلف کرده است. صحبت بر سر حفظ کردن چند معادل نیست، صحبت بر سر فهم آن در یک نسبت بینازبانی و میانمتنی و بینامتنی و فرامتنی و پیشامتنی است.
یکی از مهمترین چیزهایی که در مطالعهی حرفهای فلسفه و علوم انسانی باید بدانید این است که هر فیلسوفی یک دستگاه سیستماتیک اصلاحشناختی دارد که فرمی درختچهای و سلسلهمراتبی و مبتنی و مبتنی دارد. این امر طبعاً در معیت مباحث روششناختی و روش تحقیق من نیز خواهد بود. براین اساس، شما واژگان فیلسوف را در زبان اصلی غیرانگلیسی یا زبان مشترک انگلیسی یا زبان فارسی بهطور همارز یاد نمیگیرید، بلکه سعی میکنید در معیت مطالعهی آثار بهطور متوازی این دستگاه اصطلاحشناختی را به صورت درختچهای استخراج کنید که صدالبته دینامیسمی هم در طول حیات فکری یا زیستمشغلهی او درکار است و اصطلاحات، تکوین یا تحولاتی در نظام دلالتی و مرتبهی مفاد و اهمیتشان داشتهاند. جنسیس یا تکوین اصطلاحات در خلال دورههای فکری یک فیلسوف یا فیلسوفان یا یک جریان یا یک برهه و از زبانی به زبانی یکی از مهمترین مباحث در خصوص درک زبان فلسفی است.
حالا نظر به این نکات میشود برنامههای زبان امسال را به شرح زیر طراحی کرد:
کارگروههای دو یا سه روزه که هر بار یک تمرین فشرده در حدود چهار الی شش جلسه روی متنی باشد که هدف هم استخراج این دستگاه واژگانی بهصورت درختچهای و هم یادگیری خود شیوههای استخراج این دستگاه باشد. یعنی هم ماهی و هم شیوهی ماهیگیری. مثلاً در همین ماه اولین مورد را برگزار خواهیم کرد که روی همین متن اخلاق اسپینوزا. ده پونزده صفحه را نکته به نکته مو به مو بررسی خواهیم کرد که سه هدف را دنبال خواهد کرد:
1) "استخراج" بخش اعظم دستگاه اصلی واژگانی اسپینوزا – که البته دستگاه واژگانی بخش عظیمی از خود فلسفه است - و یادگیری "شیوهی استخراج" دستگاه واژگانی او یا دیگران.
2) فهم متوازی "اندیشهی" اسپینوزا در معیت درک دستگاهِ اصطلاحشناختیاش.
3) مرور نکاتی ساختی و ساختاری که عملاً تمرین آنهاست. البته این کارگاهها مستقلاً هم قابل استفادهاند که کسی آن دوره را هم گوش نداده باشد، باز هم این کارگروهها آوردهی خاص خود را دارند که حال میتواند آن بیست سی جلسه را هم در برنامه بگذارد آفلاینشان موجود است.
حال میتوانید به گروه زیر بپیوندید که در آنجا نکات و پیشنهادات را مطرح کنید و آنجا راهنمایهایی هم در خصوص زبان خواندن در فرصتهای مختلف خواهم آورد و به سئوالات عزیزان در این خصوص جواب خواهم داد و برنامه برای کارگروهها خواهیم ریخت. طبعاً هرچه طلب و پرسش و خواست و اراده بیشتر باشد ما هم مصممتر خواهیم بود. حضور در این گروه آزاد است. اما موضوع فقط و فقط در مقولهی زبانآموزی است. https://t.iss.one/+_TcreVgpvyE3ZGVk
Telegram
همرهان سفت عناصرِ زبان تخصصی
علی نجات غلامی invites you to join this group on Telegram.
پنج شب با علینجات غلامی؛ لایو در اینستاگرام:
با موضوع:
"اراده به آزادی: از لوگوس تا نوموس"
زمان: به زودی اعلام میشود.
ازآنجاکه در عرصهی عقلانیت، هر عملی مسبوق به روشنسازیِ نظری است، زیرسازیِ تئوریکِ کوتاهترین مانیفستِ جهان، یعنی «زن، زندگی، آزادی»، وظیفهای است که فارغ از افق انتظاراتِ «عرصهی عمومی»، بهنحو کاملاً محضی کار فلسفهی اولی است، کاری که دیگر فلسفه در این عرصه هیچ کمکی نمیتواند از دیگر علوم اعم از انسانی و طبیعی بگیرد. زمانی که ما کلمهای را به کار میبریم، این کلمه ولو تعریف سادهای از آن را مفروض گرفته باشیم، پسزمینهی تاریک عظیمی دارد که روشنسازی آن پسزمینه کار تفکر محض است که با این کار عمل نیز از سطحیت رها میشود.
ما در سه فصل، هر فصل پنج شب، به تأمل درباب ارکان این مانیفست خواهیم پرداخت:
فصل اول: آزادی
فصل دوم: زندگی
فصل سوم: زن
فصل اول: آزادی
تأملاتی در بنیادهای فلسفی آزادی، از بحث دربارهی خود امکانِ آزادی در سطح لوگوس آغاز میشوند، یعنی تفردِ انسانِ وانهاده در جهان که "دخالتِ" خدایان را در مبارزاتاش با جهان بر "سر میدان اراده" قطع میکند و میخواهد "سرنوشت خویش را رغم بزند"، اما این فقط غلبه ابزاری بر یک جهانِ طبیعی متخاصم نیست، بلکه لایههای بسیاری همچون کشف یا خلق معنای چنین زیستبودِ وانهادهای است و این بدواً از روشنسازی ارادهی آزاد آغاز میشود که خود نخستین گام در تحقق «آزادی» است. اما جهان نیز مقاومتی همچون "قانون علیت" علیه او – از سطح تبیینات نورولوژیک تا سطوح پوزیتیوستی - دارد که نفس امکان ارادهاش را به پرسش میکشد که دوگانههای همپیوندی را نیز همچون "کلیت و جزئیت"، "احتمال" و "ضرورت" و "کل و جزء" را معمای او میسازد. اما لوگوس چونان فصل تمایز یا به زعم من "تفاوتِ متفاوت» انسان با دیگر حیوانات، خود دو لایهی «اندیشهای» و «زبانی» دارد که باز هم بزرگمعمایی است برای همهی دورانها. از یک سو، «تکوین دانستن» از یک ادراک حسی ساده تا بالاترین سطح پرسشِ "چرایی" خاصه چونان «برای چه»ی غایتشناختی میتواند در پیوند با تحلیل پنج امکان سخنگفتن – برهانی، جدلی، خطابی، شاعرانه و سفسطی – کلید ورود به فهم این معمای بزرگ شود. از دیگر سو، فهم سامانهی عمل او خاصه در انتخابهایش برای اقدام و اجرای ارادهی آزاد چونان بهانجامرسانیهای انسانِ بدنمندِ موقعیتمند در جهان نیز کلید دیگر است.
اما جدای از این، مبحث ارادهی آزاد در چالش با چند امر دیگر نیز هست:
1) تاریخ خود اقدامات عملی و برداشتهای نظریِ فردی و جمع(هایی) که فرد عضو آن(ها) است که رسوبات منفعلی است که هرگونه فاعلیتی و تألیف فعالی در دایرهی امکانِ آنهاست. و طبعاً تاریخ دیگرانی فردی و جمعی که در نسبت با او هستند.
2) تاریخ رسوبات پیشاارادی و غیرارادی و ناارادی که در نسبت با ارادهی او هستند، اعم از شرایط ماتریال تاریخی تا نظامهای اکولوژیک تا برساختهای ارادهزدودی اجتماعی، مثلاً جامعهی تکنسینیستی خاصه در عصر تکنولوژی و فاکتورهای بوروکراتیک آن.
3) دیگر قوای خود نفس [=پسوخه] همچون احساسات و عواطف و تخیل (ایمجینیشن)
4) دیگر قوایِ خودِ روح [=گایست] همچون عشق و ایمان و خیال (فانتاسیا).
5) محدودیتها و تعارضهای سطوح و لایههای خود لوگوس خاصه اینتکلت و ریزن
پس از فهم توصیفی لوگوس ما به سطح نوموس میرسیم آنجاکه انسان میخواهد جامعهاش را به "شهر [=پولیس]" بدل کند، آزادی در سطح نوموس طبعاً بسیار پیچیدهتر است. تعارضات عظیمی باید حل شود که مهمترین آنها نسبت ارادهی فردی با چیزی چونان ارادهی جمعی یعنی حل تعارض خود لوگوس با نوموس. آیا نوموس کمالِ لوگوس است یا چیزی که نه ضرورتاً مطابق با آن که میتواند نابودکنندهی آن نیز دست کم در امکانهایی باشد؟! آیا مفاهیمی که روح جمعی را میسازند مانند مفاهیم هویتساز میتوانند با تصور یک ارادهی برتر نافی ارادهی فردی و سرکوبکنندهی آن در یک نگرهی کالکتیوسیتی باشند یا بلعکس تعالیدهندهی ارادهی فردی در درکی ارگانیستیتر؟ همچنین نسبت خود آزادی با مفاهیمی همچون عدالت که آیا امکان تعارض نیز بین اینها وجود دارد و یا اصلاً اولویت با کدام است؟ یا با مفاهیمی همچون «اطاعت»! آیا اطاعت شق مخالف آزادی است یا به نوعی روی دیگر سکهای که این رویش آزادی است؟ یا مفاهیمی همچون «قدرت» که در سطح اجتماعی به قدرت سیاسی بدل میشود چه نسبتی با آزادی دارند؟ نسبت ایدهی دولت با آزادی چیست؟ نفس مفهوم «آرکی» در حاق سیاست آیا بهخودی خود نافی یا محدودکنندهی آزادی است؟
با موضوع:
"اراده به آزادی: از لوگوس تا نوموس"
زمان: به زودی اعلام میشود.
ازآنجاکه در عرصهی عقلانیت، هر عملی مسبوق به روشنسازیِ نظری است، زیرسازیِ تئوریکِ کوتاهترین مانیفستِ جهان، یعنی «زن، زندگی، آزادی»، وظیفهای است که فارغ از افق انتظاراتِ «عرصهی عمومی»، بهنحو کاملاً محضی کار فلسفهی اولی است، کاری که دیگر فلسفه در این عرصه هیچ کمکی نمیتواند از دیگر علوم اعم از انسانی و طبیعی بگیرد. زمانی که ما کلمهای را به کار میبریم، این کلمه ولو تعریف سادهای از آن را مفروض گرفته باشیم، پسزمینهی تاریک عظیمی دارد که روشنسازی آن پسزمینه کار تفکر محض است که با این کار عمل نیز از سطحیت رها میشود.
ما در سه فصل، هر فصل پنج شب، به تأمل درباب ارکان این مانیفست خواهیم پرداخت:
فصل اول: آزادی
فصل دوم: زندگی
فصل سوم: زن
فصل اول: آزادی
تأملاتی در بنیادهای فلسفی آزادی، از بحث دربارهی خود امکانِ آزادی در سطح لوگوس آغاز میشوند، یعنی تفردِ انسانِ وانهاده در جهان که "دخالتِ" خدایان را در مبارزاتاش با جهان بر "سر میدان اراده" قطع میکند و میخواهد "سرنوشت خویش را رغم بزند"، اما این فقط غلبه ابزاری بر یک جهانِ طبیعی متخاصم نیست، بلکه لایههای بسیاری همچون کشف یا خلق معنای چنین زیستبودِ وانهادهای است و این بدواً از روشنسازی ارادهی آزاد آغاز میشود که خود نخستین گام در تحقق «آزادی» است. اما جهان نیز مقاومتی همچون "قانون علیت" علیه او – از سطح تبیینات نورولوژیک تا سطوح پوزیتیوستی - دارد که نفس امکان ارادهاش را به پرسش میکشد که دوگانههای همپیوندی را نیز همچون "کلیت و جزئیت"، "احتمال" و "ضرورت" و "کل و جزء" را معمای او میسازد. اما لوگوس چونان فصل تمایز یا به زعم من "تفاوتِ متفاوت» انسان با دیگر حیوانات، خود دو لایهی «اندیشهای» و «زبانی» دارد که باز هم بزرگمعمایی است برای همهی دورانها. از یک سو، «تکوین دانستن» از یک ادراک حسی ساده تا بالاترین سطح پرسشِ "چرایی" خاصه چونان «برای چه»ی غایتشناختی میتواند در پیوند با تحلیل پنج امکان سخنگفتن – برهانی، جدلی، خطابی، شاعرانه و سفسطی – کلید ورود به فهم این معمای بزرگ شود. از دیگر سو، فهم سامانهی عمل او خاصه در انتخابهایش برای اقدام و اجرای ارادهی آزاد چونان بهانجامرسانیهای انسانِ بدنمندِ موقعیتمند در جهان نیز کلید دیگر است.
اما جدای از این، مبحث ارادهی آزاد در چالش با چند امر دیگر نیز هست:
1) تاریخ خود اقدامات عملی و برداشتهای نظریِ فردی و جمع(هایی) که فرد عضو آن(ها) است که رسوبات منفعلی است که هرگونه فاعلیتی و تألیف فعالی در دایرهی امکانِ آنهاست. و طبعاً تاریخ دیگرانی فردی و جمعی که در نسبت با او هستند.
2) تاریخ رسوبات پیشاارادی و غیرارادی و ناارادی که در نسبت با ارادهی او هستند، اعم از شرایط ماتریال تاریخی تا نظامهای اکولوژیک تا برساختهای ارادهزدودی اجتماعی، مثلاً جامعهی تکنسینیستی خاصه در عصر تکنولوژی و فاکتورهای بوروکراتیک آن.
3) دیگر قوای خود نفس [=پسوخه] همچون احساسات و عواطف و تخیل (ایمجینیشن)
4) دیگر قوایِ خودِ روح [=گایست] همچون عشق و ایمان و خیال (فانتاسیا).
5) محدودیتها و تعارضهای سطوح و لایههای خود لوگوس خاصه اینتکلت و ریزن
پس از فهم توصیفی لوگوس ما به سطح نوموس میرسیم آنجاکه انسان میخواهد جامعهاش را به "شهر [=پولیس]" بدل کند، آزادی در سطح نوموس طبعاً بسیار پیچیدهتر است. تعارضات عظیمی باید حل شود که مهمترین آنها نسبت ارادهی فردی با چیزی چونان ارادهی جمعی یعنی حل تعارض خود لوگوس با نوموس. آیا نوموس کمالِ لوگوس است یا چیزی که نه ضرورتاً مطابق با آن که میتواند نابودکنندهی آن نیز دست کم در امکانهایی باشد؟! آیا مفاهیمی که روح جمعی را میسازند مانند مفاهیم هویتساز میتوانند با تصور یک ارادهی برتر نافی ارادهی فردی و سرکوبکنندهی آن در یک نگرهی کالکتیوسیتی باشند یا بلعکس تعالیدهندهی ارادهی فردی در درکی ارگانیستیتر؟ همچنین نسبت خود آزادی با مفاهیمی همچون عدالت که آیا امکان تعارض نیز بین اینها وجود دارد و یا اصلاً اولویت با کدام است؟ یا با مفاهیمی همچون «اطاعت»! آیا اطاعت شق مخالف آزادی است یا به نوعی روی دیگر سکهای که این رویش آزادی است؟ یا مفاهیمی همچون «قدرت» که در سطح اجتماعی به قدرت سیاسی بدل میشود چه نسبتی با آزادی دارند؟ نسبت ایدهی دولت با آزادی چیست؟ نفس مفهوم «آرکی» در حاق سیاست آیا بهخودی خود نافی یا محدودکنندهی آزادی است؟
طبیعتاً پرسشهای بسیاری مطرح است که ما طی پنج شب در گفتارهایی با خصلتی زیکزاکی هدفمان پرتوافکنی به سپهر آنها با پیش کشیدن کم و بیش تعدادی از اهم آنها است، نه طرح یک به یک و پاسخ به تک تک آنها. هدف ما بازگشایی افق امکانهای تفکر است و مسئلهمند کردن شنونده/خواننده و تبدیل او به هماندیش نه مصرفکنندهی افکار گوینده. یعنی او نیز با سپهر مسئلهای/پرسشیِ عمیقتر از جانب خویشش بیاندیشد.
این توضیحات ضرورتِ پرداختن به مسائل نظری پایهای را نیز قبل از درگیری صرف با حوزهی عمومی نشان میدهند. انسان زمانی در اعتلای جامعهای که عضو آن است میتواند نقش داشته باشد که دریابد کجا ایستاده و از همان منظرگاه، زبان و موضوع مقتضی خود را بیابد.
این توضیحات ضرورتِ پرداختن به مسائل نظری پایهای را نیز قبل از درگیری صرف با حوزهی عمومی نشان میدهند. انسان زمانی در اعتلای جامعهای که عضو آن است میتواند نقش داشته باشد که دریابد کجا ایستاده و از همان منظرگاه، زبان و موضوع مقتضی خود را بیابد.
Forwarded from مدرسه (علی نجات غلامی)
مسابقات نسل z هنوز تمام نشده است.
همچنان دوستان متولد 1380 به بعد، میتوانند متنهای خود را بفرستند یا لینک کانالشان را بفرستند و متن جدیشان را اشارت دهند. همان طور که قبلا عرض کردم برای اثبات اینکه این نسل آنطور که برخی می گویند خام نیستند بلکه متفکران و محققان و قلم به دستان خیلی خوبی دارند قبل از عید عرض کردم که بنده تا سیزدهم دوستان این نسل در هر بابی که دست به قلم اند مطلبی بفرستندییا لینک کانال مطالب شان را، بنده می خوانم و نهایتا بهترین موارد را معرفی خواهم کرد. تا اینجا نیز موارد خیلی خوبی دیده ام. ازآنجا ممکن است در ایام فشار روزهای عید مواردی از قلم افتاده باشند محبت می کنید دوباره سند کنید عزیزان هم که فرستاده اند قبلا. مساقه خاصی بجز حسی و دلی نیست دیگر فقط می خواهم روی یک عده را کم کنم. علی نجات غلامی.
همچنان دوستان متولد 1380 به بعد، میتوانند متنهای خود را بفرستند یا لینک کانالشان را بفرستند و متن جدیشان را اشارت دهند. همان طور که قبلا عرض کردم برای اثبات اینکه این نسل آنطور که برخی می گویند خام نیستند بلکه متفکران و محققان و قلم به دستان خیلی خوبی دارند قبل از عید عرض کردم که بنده تا سیزدهم دوستان این نسل در هر بابی که دست به قلم اند مطلبی بفرستندییا لینک کانال مطالب شان را، بنده می خوانم و نهایتا بهترین موارد را معرفی خواهم کرد. تا اینجا نیز موارد خیلی خوبی دیده ام. ازآنجا ممکن است در ایام فشار روزهای عید مواردی از قلم افتاده باشند محبت می کنید دوباره سند کنید عزیزان هم که فرستاده اند قبلا. مساقه خاصی بجز حسی و دلی نیست دیگر فقط می خواهم روی یک عده را کم کنم. علی نجات غلامی.