berj ali ka ali
abolhasan javidan
آهنگ لُری
شاد طنز
" #برجعلی"
#ابوالحسن_جاویدان
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
#برجعلی
یکی از #مشاهیر طنزپرداز #ایل_چگنی و #لُرستان می باشد.
شاد طنز
" #برجعلی"
#ابوالحسن_جاویدان
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
#برجعلی
یکی از #مشاهیر طنزپرداز #ایل_چگنی و #لُرستان می باشد.
کلانتر #زن_لر
درشمال ایران
👇👇👇
#تاج_الملوک_چگنی
که دختر یکی از خوانین چگنی
به نام محمد خان چگنی بوده است.
حماسه ای خلق کرد
که تا همیشه در تاریخ سرزمین #قزوین ماندگار شد.
#غیاث_نظام
که از هواداران جدی سلطنت بود
و پس از بمباران مجلس
خدمات شایانی برای محمد علی شاه انجام داده بود
مورد توجه خاص دربار قاجار بود
که همین موضوع باعث شد
تا در روز 7 خرداد 1288 شمسی
توسط مشروطه خواهان
اعدام شود،
پس از قتل غیاث نظام ،
اسکینف- کنسول روس
در قزوین- پرچم روسیه
را همراه با تامین نامه ای به خانه ی غیاث نظام برده
و به همسر وی می گوید:
" چون امکان دارد از سوی مجاهدان ضررها و زیانهای دیگر به شما وارد شود لذا پرچم کشورم
را برای شما آوردم تا بر سر در خانه خود نصب کنید
و در پناه دولت امپراطوری روسیه
از هر گونه تعرض مصون باشید "
همسر غیاث نظام(تاج الملوک چگنی)
که خود دختر یکی از بزرگان ایل و زنی آزاده و شجاع بود
پیشنهاد کنسول روسیه را رد کرد
و به وی می گوید:
" من حتی اگر بدانم تمام فرزندانم کشته می شوند
تحت حمایت یک دولت بیگانه قرار نمی گیرم
و پرچم هیچ کشوری غیر از ایران
را بر سردر خانه ام نصب نخواهم کرد "
👌👌👌
در تلگرافی که از قزوین
به انجمن ایلاتی گیلان مخابره شده بود جریان مراجعه کنسول روس
به خانه غیاث نظام
تشریح گردیده است
و نیز در یادداشتهای یپرم به حضور دو تن از فرزندان سالار حشمت غیاث نظام اشاره شده است.
یکی از فرزندان غیاث نظام
موسوم به قدرت الله خان
خطاب به کنسول می گوید
" نصب پرچم روس و قرار گرفتن تحت حمایت این دولت برای خانواده ما موجب ننگ و بد نامی است.
اگر مجاهدین
تمام افرا د خانواده ما را اعدام کنند
بهتر از آن است که پرچم یک دولت بیگانه برفراز خانه ما نصب گردد ."
نباید فراموش کرد
که در آن زمان نصب پرچم روس و انگلیس
بر بام خانه بسیاری از رجال کشور متداول بود.
دولتمردان ،
منتفذین ،
مالکین بزرگ ،
بازرگانان سر شناس ،
و حتی برخی از روحانیون درباری انتصاب به یکی از دو ابرقدرت زمان یعنی روس و انگلیس را افتخار بزرگی دانسته و به آن مباهات می کردند.
آنها با نصب پرچم روس و انگلیس
بر بام خانه خود وابستگی به بیگانه را با رضایت خاطر به عموم اعلام نموده و خود را در پناه اجنبی از هر گونه بلا و و مصیبت و تعرضی مصون می داشتند.
این افراد به منظور جلب موافقت مقامات روس و انگلیس
با تقاضای تحت الحمایگی به هر گونه زبونی و پستی تن در می دادند
و با تمهید مقدمات بسیار و تثبت به افراد وابسته به سفارتخانه ها افتخار تحت الحمایه بودن را برای خود کسب می کردند
در چنین شرایطی #تاج_ملوک_چگنی همسر
غیاث نظام با آنکه همسر و یک فرزندش به دست مجاهدان کشته شده بودند
و خود و سایر فرزندانش
در خطر مرگ و نابودی قرار داشتند
از نصب پرچم یک کشور بیگانه بر فراز خانه امتناع کرده است.
در همین جلسه کنسول روس خطاب به #قدرت_الله_خان
اظهار داشتته است:
" از پطرزبورگ شمشیری دریافت داشته ام که می بایستی
به حضورتان تقدیم می کردم
حال که او در گذشته است
اجازه می خواهم
آن را به خانواده غیاث نظام تقدیم دارم "پسر غیاث نظام در قبال گفته های کنسول با کمال بی اعتنایی گفته :
"شاید پدرم به دولت روسیه خدمتی کرده است
که برایش شمشیر فرستاد ه اند
اما پس از وی این موضوع برای ما فاقد اهمیت است "
خاندان غیاث نظام
مخصوصا همسر او با چنین رفتاری که نشانه بزرگواری و شهامت و علو طبع و شخصیت والای آنها بوده نام خودرا برای همیشه در تاریخ #مشروطیت ایران
به ثبت رسانیده
و جاویدان ساخته است
وقتی خبر واقعه در شهر قزوین انتشار یافت شگفتی و اعجاب همگان را برانگیخت و دوست ودشمن را وادار به تمجید و تحسین نمود
آنچنان که در کمتر از یک ساعت موج جمعیت به سوی خانه غیاث نظام روان گردید.
کمیته انقلابی
ستار رشت
از اعدام غیاث نظام
سخت پشیمان شد
و بی درنگ یپرم خان را مامور دلجویی از خانواده وی کرد
و مراتب تاسف و سپاسگذاری کمیته ستار توسط یپرم
به آن زن دلیر و غیرتمند اعلام شد.
سپس جنازه غیاث نظام
را که هنوز بر روی خاک بود
با شکوه و جلال بسیار تشبیع کرده و به خاک سپردند
در مراسم تشبیع موزیک آهنگهای عزا می نواخت.
وز بعدهم مجلس تذکرو با شکوهی از سوی کمیته ستار ترتیب داده شد.
پس از این واقعه که انعکاس وسیعی در کشور داشت
گروهی از تحت الحمایگان روس و انگلیس
در قزوین
و سایر نقاط پرچم بیگانه را از فراز خانه های خود به زیر کشیدند
و خاندان غیاث نظام مورد تکریم و احترام قرار گرفت
و نا م نامی بلند آوازه
تاج الملوک چگنی
همسر سالارحشمت برای همیشه در تاریخ مشروطیت ایران به ثبت رسید.
شایان ذکر است که این شیر زن حماسی در 1345 هجری قمری
به دیار باقی شتافت
و در گورستان عمومی شهر قزوین به خاک سپرده شد.
روحش شاد
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
درشمال ایران
👇👇👇
#تاج_الملوک_چگنی
که دختر یکی از خوانین چگنی
به نام محمد خان چگنی بوده است.
حماسه ای خلق کرد
که تا همیشه در تاریخ سرزمین #قزوین ماندگار شد.
#غیاث_نظام
که از هواداران جدی سلطنت بود
و پس از بمباران مجلس
خدمات شایانی برای محمد علی شاه انجام داده بود
مورد توجه خاص دربار قاجار بود
که همین موضوع باعث شد
تا در روز 7 خرداد 1288 شمسی
توسط مشروطه خواهان
اعدام شود،
پس از قتل غیاث نظام ،
اسکینف- کنسول روس
در قزوین- پرچم روسیه
را همراه با تامین نامه ای به خانه ی غیاث نظام برده
و به همسر وی می گوید:
" چون امکان دارد از سوی مجاهدان ضررها و زیانهای دیگر به شما وارد شود لذا پرچم کشورم
را برای شما آوردم تا بر سر در خانه خود نصب کنید
و در پناه دولت امپراطوری روسیه
از هر گونه تعرض مصون باشید "
همسر غیاث نظام(تاج الملوک چگنی)
که خود دختر یکی از بزرگان ایل و زنی آزاده و شجاع بود
پیشنهاد کنسول روسیه را رد کرد
و به وی می گوید:
" من حتی اگر بدانم تمام فرزندانم کشته می شوند
تحت حمایت یک دولت بیگانه قرار نمی گیرم
و پرچم هیچ کشوری غیر از ایران
را بر سردر خانه ام نصب نخواهم کرد "
👌👌👌
در تلگرافی که از قزوین
به انجمن ایلاتی گیلان مخابره شده بود جریان مراجعه کنسول روس
به خانه غیاث نظام
تشریح گردیده است
و نیز در یادداشتهای یپرم به حضور دو تن از فرزندان سالار حشمت غیاث نظام اشاره شده است.
یکی از فرزندان غیاث نظام
موسوم به قدرت الله خان
خطاب به کنسول می گوید
" نصب پرچم روس و قرار گرفتن تحت حمایت این دولت برای خانواده ما موجب ننگ و بد نامی است.
اگر مجاهدین
تمام افرا د خانواده ما را اعدام کنند
بهتر از آن است که پرچم یک دولت بیگانه برفراز خانه ما نصب گردد ."
نباید فراموش کرد
که در آن زمان نصب پرچم روس و انگلیس
بر بام خانه بسیاری از رجال کشور متداول بود.
دولتمردان ،
منتفذین ،
مالکین بزرگ ،
بازرگانان سر شناس ،
و حتی برخی از روحانیون درباری انتصاب به یکی از دو ابرقدرت زمان یعنی روس و انگلیس را افتخار بزرگی دانسته و به آن مباهات می کردند.
آنها با نصب پرچم روس و انگلیس
بر بام خانه خود وابستگی به بیگانه را با رضایت خاطر به عموم اعلام نموده و خود را در پناه اجنبی از هر گونه بلا و و مصیبت و تعرضی مصون می داشتند.
این افراد به منظور جلب موافقت مقامات روس و انگلیس
با تقاضای تحت الحمایگی به هر گونه زبونی و پستی تن در می دادند
و با تمهید مقدمات بسیار و تثبت به افراد وابسته به سفارتخانه ها افتخار تحت الحمایه بودن را برای خود کسب می کردند
در چنین شرایطی #تاج_ملوک_چگنی همسر
غیاث نظام با آنکه همسر و یک فرزندش به دست مجاهدان کشته شده بودند
و خود و سایر فرزندانش
در خطر مرگ و نابودی قرار داشتند
از نصب پرچم یک کشور بیگانه بر فراز خانه امتناع کرده است.
در همین جلسه کنسول روس خطاب به #قدرت_الله_خان
اظهار داشتته است:
" از پطرزبورگ شمشیری دریافت داشته ام که می بایستی
به حضورتان تقدیم می کردم
حال که او در گذشته است
اجازه می خواهم
آن را به خانواده غیاث نظام تقدیم دارم "پسر غیاث نظام در قبال گفته های کنسول با کمال بی اعتنایی گفته :
"شاید پدرم به دولت روسیه خدمتی کرده است
که برایش شمشیر فرستاد ه اند
اما پس از وی این موضوع برای ما فاقد اهمیت است "
خاندان غیاث نظام
مخصوصا همسر او با چنین رفتاری که نشانه بزرگواری و شهامت و علو طبع و شخصیت والای آنها بوده نام خودرا برای همیشه در تاریخ #مشروطیت ایران
به ثبت رسانیده
و جاویدان ساخته است
وقتی خبر واقعه در شهر قزوین انتشار یافت شگفتی و اعجاب همگان را برانگیخت و دوست ودشمن را وادار به تمجید و تحسین نمود
آنچنان که در کمتر از یک ساعت موج جمعیت به سوی خانه غیاث نظام روان گردید.
کمیته انقلابی
ستار رشت
از اعدام غیاث نظام
سخت پشیمان شد
و بی درنگ یپرم خان را مامور دلجویی از خانواده وی کرد
و مراتب تاسف و سپاسگذاری کمیته ستار توسط یپرم
به آن زن دلیر و غیرتمند اعلام شد.
سپس جنازه غیاث نظام
را که هنوز بر روی خاک بود
با شکوه و جلال بسیار تشبیع کرده و به خاک سپردند
در مراسم تشبیع موزیک آهنگهای عزا می نواخت.
وز بعدهم مجلس تذکرو با شکوهی از سوی کمیته ستار ترتیب داده شد.
پس از این واقعه که انعکاس وسیعی در کشور داشت
گروهی از تحت الحمایگان روس و انگلیس
در قزوین
و سایر نقاط پرچم بیگانه را از فراز خانه های خود به زیر کشیدند
و خاندان غیاث نظام مورد تکریم و احترام قرار گرفت
و نا م نامی بلند آوازه
تاج الملوک چگنی
همسر سالارحشمت برای همیشه در تاریخ مشروطیت ایران به ثبت رسید.
شایان ذکر است که این شیر زن حماسی در 1345 هجری قمری
به دیار باقی شتافت
و در گورستان عمومی شهر قزوین به خاک سپرده شد.
روحش شاد
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
Telegram
attach 📎
Audio
لری
شیرینکم
شاعروخواننده👈علی عزیزپور
نوازندگان👈سجادزرینجو.محمدجودکی
تنظیم👈مصطفی ایمانی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
شیرینکم
شاعروخواننده👈علی عزیزپور
نوازندگان👈سجادزرینجو.محمدجودکی
تنظیم👈مصطفی ایمانی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
پل شکسته (پل شاپوری)،
خرم آباد،
استان لرستان،
ایران
به لری:
طاق پیل اِشکِسَه
یکی ازشاهکارهای دوره ساسانیان است
در زمان شاپور اول ساسانی
با قلعه فلک الافلاک
ساخته شده است.
تنهاپل تمام سنگ دنیا است
و حجم بزرگ پل
نیز از دیگر ویژگی های منحصر به فرداین پل دیدنی است.
سالیان عامل ارتباط غرب استان لرستان(طرهان)
باشرق و ازآنجا به خوزستان و تیسفون(پایتخت ساسانیان)
بوده است.
پل برای عبور کاروانیان
و سپاهیان ایرانی
از شوش به هگمتانه استفاده می شده
پل 330 متر طول دارد،
ارتفاع 10,75 متر است
که از 28 چشمه طاق
و27 پایه تشکیل شده
فاصله بین هر پایه 7,5 متر است. درحال حاضر
فقط پنج چشمه طاق از آنها برجای مانده است.
چشمه طاق های پل به صورت جناقی ساخته شده و سبک سازی پل درقسمت طولی پل درزیر روگذرپل صورت گرفته و پایه های پل و موج شکنهای آن به صورت لوزی شش ضلعی از سنگ ساخته شده است
طاق ها از سنگ های قلوه ای و لاشه سنگ و درقسمت پایه ها از سنگ های پاکتراش استفاده شده است.
کف باسنگهای بلوک قرمز سنگفرش شده که دراثر فرسایش آب زوایای خود را ازدست داده اند وشکل مسطح و نرمی پیدا کرده اند.
/عجایب ایران و جهان
🇮🇷 @lorgeram_asli
خرم آباد،
استان لرستان،
ایران
به لری:
طاق پیل اِشکِسَه
یکی ازشاهکارهای دوره ساسانیان است
در زمان شاپور اول ساسانی
با قلعه فلک الافلاک
ساخته شده است.
تنهاپل تمام سنگ دنیا است
و حجم بزرگ پل
نیز از دیگر ویژگی های منحصر به فرداین پل دیدنی است.
سالیان عامل ارتباط غرب استان لرستان(طرهان)
باشرق و ازآنجا به خوزستان و تیسفون(پایتخت ساسانیان)
بوده است.
پل برای عبور کاروانیان
و سپاهیان ایرانی
از شوش به هگمتانه استفاده می شده
پل 330 متر طول دارد،
ارتفاع 10,75 متر است
که از 28 چشمه طاق
و27 پایه تشکیل شده
فاصله بین هر پایه 7,5 متر است. درحال حاضر
فقط پنج چشمه طاق از آنها برجای مانده است.
چشمه طاق های پل به صورت جناقی ساخته شده و سبک سازی پل درقسمت طولی پل درزیر روگذرپل صورت گرفته و پایه های پل و موج شکنهای آن به صورت لوزی شش ضلعی از سنگ ساخته شده است
طاق ها از سنگ های قلوه ای و لاشه سنگ و درقسمت پایه ها از سنگ های پاکتراش استفاده شده است.
کف باسنگهای بلوک قرمز سنگفرش شده که دراثر فرسایش آب زوایای خود را ازدست داده اند وشکل مسطح و نرمی پیدا کرده اند.
/عجایب ایران و جهان
🇮🇷 @lorgeram_asli
Forwarded from Deleted Account
چهار تا کرونا
✍️ رسول موحدیان
بعد از 60 سال پادویی و زحمت، تو این دنیا 4 دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان
با همسرم تنها زندگی میکنم و 4 فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان
یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام . اوایل شروع کرونا همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود .
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه . دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم .
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم .
گفتم اینکه ناراحتی نداره حتما کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و ...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت :
تو به فکر مادربزرگ زنت هستی ، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟ پسره گفت چطور مگه . همسرم گفت راستش بابات گرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالا یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.
پسره مثلا ناراحت شد و گفت نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟ همسرم گفت هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و ...
منهم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار میکنند .
ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برا دفن هست.
آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند همه می گفتند احتمالا تو هم گرفتی ، آزمایش دادی؟ ایشون هم گفت نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم. بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم ، من ندارم ، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردن .
گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم .
وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها نیومدن که بگیرن.
یکی از دامادا گفت: خدا رحمت کنه، حمید دیر وقته اون برگه ها را نشون مامان بدید . یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و ...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را میگرفتند .
همسرم گفت بذارید کفنش خشک بشه و ... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و ...
وقتی دیدم به جای 4 تا فرزند، «چهارتا کرونا» بزرگ کردم، همانجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره .
نای کش
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
✍️ رسول موحدیان
بعد از 60 سال پادویی و زحمت، تو این دنیا 4 دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان
با همسرم تنها زندگی میکنم و 4 فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان
یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام . اوایل شروع کرونا همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم .
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود .
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه . دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم .
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم .
گفتم اینکه ناراحتی نداره حتما کار داشتند.
گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و ...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت :
تو به فکر مادربزرگ زنت هستی ، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟ پسره گفت چطور مگه . همسرم گفت راستش بابات گرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالا یکی دو روز دیگه هم زنده نیست.
پسره مثلا ناراحت شد و گفت نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟ همسرم گفت هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و ...
منهم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار میکنند .
ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برا دفن هست.
آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند همه می گفتند احتمالا تو هم گرفتی ، آزمایش دادی؟ ایشون هم گفت نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم. بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم ، من ندارم ، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردن .
گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم .
وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها نیومدن که بگیرن.
یکی از دامادا گفت: خدا رحمت کنه، حمید دیر وقته اون برگه ها را نشون مامان بدید . یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و ...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را میگرفتند .
همسرم گفت بذارید کفنش خشک بشه و ... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و ...
وقتی دیدم به جای 4 تا فرزند، «چهارتا کرونا» بزرگ کردم، همانجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره .
نای کش
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تفاوت دولت ها
برای حفاظت از جان شهروندانشان
🔹اینجا مرز تمرجین
(حاجی عمران)
ما بین شهرهای پیرانشهر و چومان
در اقلیم کوردستان عراق
می باشد،
رانندەهای کە از اقلیم کوردستان
برای بارگیری آمدەاند
با لباسهای کامل ویژە کە از
#سوی_دولت
برای آنها تامین شدە آمدەاند
و رانندەهای ایرانی از کاشان و بدون امکانات ....😔😔😔
/برگرفته شده از صفحهی
ارسلان یاراحمدی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
برای حفاظت از جان شهروندانشان
🔹اینجا مرز تمرجین
(حاجی عمران)
ما بین شهرهای پیرانشهر و چومان
در اقلیم کوردستان عراق
می باشد،
رانندەهای کە از اقلیم کوردستان
برای بارگیری آمدەاند
با لباسهای کامل ویژە کە از
#سوی_دولت
برای آنها تامین شدە آمدەاند
و رانندەهای ایرانی از کاشان و بدون امکانات ....😔😔😔
/برگرفته شده از صفحهی
ارسلان یاراحمدی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 "علت #قرنطینه
نکردن #تهران،
این است که دولت روحانی،
توان تامین مایحتاج مردم در شرایط تحریم آمریکا را ندارد"
🔺 ۲۵ اسفند ۹۸
حناچی،
#شهردار_تهران
در صحن علنی شورای شهر تهران
اعلام کرد:
زمانی کشور وارد موضوع کرونا شده که تحت تاثیر تحریم شدید قرار داریم،
در حالی که اگر در شرایط عادی و خوب اقتصادی
به سر می بردیم،
میتوانستیم
شهر را قرنطینه کنیم؛
امروز امکانات لازم برای مرحله بعدی قرنطینه
مانند تامین مایحتاج و جبران خسارت در کشور وجود ندارد
و به همین دلیل شهر را قرنطینه نمیکنیم .
👈 ۲ ساعت با روحانی
درباره این موضوع صحبت شد؛ به دلیل تحریم های ظالمانه،
نمیتوانیم
بسیاری از اقدامات را اجرایی کنیم و این تحریمها انسانی نیستند.
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
البته تحریم بهانه ایست برای پاک کردن بی تخصصی،
یک روزگاری برخی می گفتیم
تحریم کاغذپاره ای بیش نیست!!!
نکردن #تهران،
این است که دولت روحانی،
توان تامین مایحتاج مردم در شرایط تحریم آمریکا را ندارد"
🔺 ۲۵ اسفند ۹۸
حناچی،
#شهردار_تهران
در صحن علنی شورای شهر تهران
اعلام کرد:
زمانی کشور وارد موضوع کرونا شده که تحت تاثیر تحریم شدید قرار داریم،
در حالی که اگر در شرایط عادی و خوب اقتصادی
به سر می بردیم،
میتوانستیم
شهر را قرنطینه کنیم؛
امروز امکانات لازم برای مرحله بعدی قرنطینه
مانند تامین مایحتاج و جبران خسارت در کشور وجود ندارد
و به همین دلیل شهر را قرنطینه نمیکنیم .
👈 ۲ ساعت با روحانی
درباره این موضوع صحبت شد؛ به دلیل تحریم های ظالمانه،
نمیتوانیم
بسیاری از اقدامات را اجرایی کنیم و این تحریمها انسانی نیستند.
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
البته تحریم بهانه ایست برای پاک کردن بی تخصصی،
یک روزگاری برخی می گفتیم
تحریم کاغذپاره ای بیش نیست!!!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
طنز #دوبله_لری
قی شتر و اسب 😂😂😂
🎤 جلال پاپی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
درود بر جلال پاپی هنرمند خوزستانی
لری را لری بخوانیم🙏
مسخره می شود 👈 #ریش_خن
قی شتر و اسب 😂😂😂
🎤 جلال پاپی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
درود بر جلال پاپی هنرمند خوزستانی
لری را لری بخوانیم🙏
مسخره می شود 👈 #ریش_خن
لطفاً تا آخر بخوانید🙏🙏
از اظهارات و تبلیغات مسئولین
تا واقعیت😳😳😳
خرم آباد.
بیمارستان شهدای عشایر.
مرگ ظاهرا ساعت دو و ده دقیقه بامداد بوده
اما تا خواهرم تماس نگرفت،
کسی خبر نداد.
یکشنبه، تعطیل رسمی بود
و بیمارستان خلوتتر به نظر میرسید.
برخلاف این همه توصیهها که بیمارستان نروید،
برای تسویه و گرفتن جواز دفن،
برادرم باید
از همه راهروهایی میگذشت
که محل قرنطینه بیماران کرونایی بود. برای دو سه روز بستری در بخش قرنطینه کرونا با احتساب بیمه،
مبلغی هم گرفتند
که حالا میگویند
بیمارستانها نباید بگیرند.
اما مهمترین تخلف و بیتدبیری همین است که برای تسویه،
باید از لابلای بیماران مبتلا به کرونا بگذرید
و امضا بگیرید.
بیشتر احساس مجرمان را داشتیم
تا بلازدگانی مصیبتدیده. 😔
راننده آمبولانسی
که از غسالخانه آمده بود
از ماشین پیاده نشد و گفت:
به من ارتباطی نداره.
خودتون برید کلید رو بگیرید.
برادرم با نامهای که سرپرستاری داده بود رفت و یک نفر
را که به سختی راضی شده بود بیاید،
با کلید سردخانه آورد.
کارگر خدماتی بود،
قفل را باز کرد و دور ایستاد.
گفت:
خودتون جنازه رو شناسایی کنید
و بذارید داخل آمبولانس.😳
واضح بود میترسید نزدیک بیاید.
حق داشت.
راننده آمبولانس هم همینطور.
جنازه را از روی یک قفسه فلزی برداشتیم
گذاشتیم توی تابوت پلاستیکی و بعد داخل آمبولانس.
بیهیچ تمهید خاصی،😔
لباس ویژه یا محافظی.
کسی نظارت نمیکرد
ما هم چارهای نداشتیم.
اصلا برای این کار آماده نبودیم. آمبولانس رفت
و ما هم جداگانه، خودمان رو به غسالخانه رساندیم.
آنجا هم وضعیت همین بود.
جنازه را روی دست برداشتیم
و گذاشتیم تو سردخانه غسالخانه.
یک چسب نواری زدند
روی در یخچال و اسم متوفی را نوشتند. مسوول غسالخانه هم از ما میترسید. گفت:
باید یه قبر بکنید
به عمق ۳ متر.
این هم شماره گورکن.
۹ حلب آهک
هم باید از همین پشت بخرید
و زیر و روی جنازه بریزید.
برای مردهشورها هم دو دست لباس مثل لباس ماهیگیرها بگیرید
از آدرسی که خودشان دادند.
هر کدام ۲۸۰ هزار تومن و گرنه دست به جنازه نمیزدند.😳😳😳
برادرم با گورکن تماس گرفت.
دو و نیم میلیون
دستمزد میخواست😳😳😳
درحالی که دستمزد برای قبر دو طبقه را روی دیوار زده بود سیصد هزار تومن. رفتیم.😔
از اداره بهداشت تماس گرفتند
و نسبت ما را با متوفی پرسیدند.
با چند بیربط دیگر.
گفتند
نباید هیچ مراسمی بگیریم
و دو سه نفر بیشتر برای تدفین نباشند. پرسیدم شما کسی رو برای تدفین میفرستین؟
شرایط خاصی داره؟
قسم خورد که امکانات ندارن و آدم و ندارن
و کسی نمیاد و ... هیچی.😔
فردای همان روز، پ
جنازه را برای تدفین بردیم.
حتی روحانیای
که معمولا برای نماز هست، نبود.
گفتند خودتون یه نفر رو بیارید.😔
عصبانی شدم
و گفتم خودم نماز رو میخوانم.
همین هم شد.
یه کاور مسخره هم به همه هزینهها اضافه کردند
که وقتی بستهاش رو باز میکردم پاره شد از بس نازک بود.
با برادرها و خواهرها و چهار پنج نفری که بالاخره آمده بودند
نماز را خواندیم.
جنازه را خودمان توی قبر گذاشتیم.
من و خواهر زادهام
داخل قبر و برادرها و چند نفر از بیرون. باز بیهیچ امکانات ویژهای.
نه لباسی،
نه پوششی.
نه هیچی.
کفن را از روی صورت مادرم
کنار نزدم آخر کدام فرزند روی صورت مادرش آهک میریزد؟😢😢😢
چه خون دلی!
چه خون دلی!
آخر این کارها را ما باید انجام میدادیم؟ اینهمه همه چیز،
بیصاحب؟
آیین تدفین درمیان #لرها قیامتی است. هر کس آن را دیده میفهمد
ما در چه دوزخی بودیم.😔😔😔
از دو روز قبل،
اداره بهداشت چند بار تماس گرفتند
و گفتند
چون با بیمار در تماس بودهاید،
خونه بمونید
همکاران میان برای تست.
بعد از یک هفته هنوز نیامدند.
تماس گرفتیم،
حتی حضوری رفتیم.
بعد از چند بار تعارف و عذرخواهی بالاخره گفتند
هیچ امکانی برای تست
یا هر کار دیگری ندارند.
فقط توصیهشان این بود که خانه بمانیم. همین.
ما مادرمان را یکشنبه هیجدهم اسفند، ساعت دو و ده دقیقه بامداد،
از دست دادیم.
این گزارشی بود
از آنچه ما افزون بر بیماری و مرگ مادر، تحمل کردیم.😔😔😔
ملتی که نه خوب زندگی میکند
و نه میتواند خوب بمیرد.😢
هیچ شکایتی از هیچ نهادی نیست.😔
ما که میدانیم چه خبر است،
آنها هم مگر نمیدانند؟
به چه کسی،
از چه کسی،
چه بگوییم؟
یک شماره سه رقمی اعلام کردهاند
برای شکایت
از وضع موجود که مدتها در حال «برقراری تماس با اولین اپراتور آزاد است» و از شکیبایی ما مدام سپاسگزاری میکند.😔
اندوه از دست دادن مادر
برای ما دردی است
که کهنه نخواهد شد
و من اینجا از آن چیزی نمی گویم،
اما شاید
این شرح حال به دست کسانی برسد تا بیش از این زندگی و مرگ مردمان را خوار و حقیر نشمرند.
که ما نیز مردمی هستیم.
✍محمدحسین نظری
۲۸ اسفند ۱۳۹۸
/کانال دوران دیده
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
پس تبلیغات مسئولین استان چیه؟؟؟
از اظهارات و تبلیغات مسئولین
تا واقعیت😳😳😳
خرم آباد.
بیمارستان شهدای عشایر.
مرگ ظاهرا ساعت دو و ده دقیقه بامداد بوده
اما تا خواهرم تماس نگرفت،
کسی خبر نداد.
یکشنبه، تعطیل رسمی بود
و بیمارستان خلوتتر به نظر میرسید.
برخلاف این همه توصیهها که بیمارستان نروید،
برای تسویه و گرفتن جواز دفن،
برادرم باید
از همه راهروهایی میگذشت
که محل قرنطینه بیماران کرونایی بود. برای دو سه روز بستری در بخش قرنطینه کرونا با احتساب بیمه،
مبلغی هم گرفتند
که حالا میگویند
بیمارستانها نباید بگیرند.
اما مهمترین تخلف و بیتدبیری همین است که برای تسویه،
باید از لابلای بیماران مبتلا به کرونا بگذرید
و امضا بگیرید.
بیشتر احساس مجرمان را داشتیم
تا بلازدگانی مصیبتدیده. 😔
راننده آمبولانسی
که از غسالخانه آمده بود
از ماشین پیاده نشد و گفت:
به من ارتباطی نداره.
خودتون برید کلید رو بگیرید.
برادرم با نامهای که سرپرستاری داده بود رفت و یک نفر
را که به سختی راضی شده بود بیاید،
با کلید سردخانه آورد.
کارگر خدماتی بود،
قفل را باز کرد و دور ایستاد.
گفت:
خودتون جنازه رو شناسایی کنید
و بذارید داخل آمبولانس.😳
واضح بود میترسید نزدیک بیاید.
حق داشت.
راننده آمبولانس هم همینطور.
جنازه را از روی یک قفسه فلزی برداشتیم
گذاشتیم توی تابوت پلاستیکی و بعد داخل آمبولانس.
بیهیچ تمهید خاصی،😔
لباس ویژه یا محافظی.
کسی نظارت نمیکرد
ما هم چارهای نداشتیم.
اصلا برای این کار آماده نبودیم. آمبولانس رفت
و ما هم جداگانه، خودمان رو به غسالخانه رساندیم.
آنجا هم وضعیت همین بود.
جنازه را روی دست برداشتیم
و گذاشتیم تو سردخانه غسالخانه.
یک چسب نواری زدند
روی در یخچال و اسم متوفی را نوشتند. مسوول غسالخانه هم از ما میترسید. گفت:
باید یه قبر بکنید
به عمق ۳ متر.
این هم شماره گورکن.
۹ حلب آهک
هم باید از همین پشت بخرید
و زیر و روی جنازه بریزید.
برای مردهشورها هم دو دست لباس مثل لباس ماهیگیرها بگیرید
از آدرسی که خودشان دادند.
هر کدام ۲۸۰ هزار تومن و گرنه دست به جنازه نمیزدند.😳😳😳
برادرم با گورکن تماس گرفت.
دو و نیم میلیون
دستمزد میخواست😳😳😳
درحالی که دستمزد برای قبر دو طبقه را روی دیوار زده بود سیصد هزار تومن. رفتیم.😔
از اداره بهداشت تماس گرفتند
و نسبت ما را با متوفی پرسیدند.
با چند بیربط دیگر.
گفتند
نباید هیچ مراسمی بگیریم
و دو سه نفر بیشتر برای تدفین نباشند. پرسیدم شما کسی رو برای تدفین میفرستین؟
شرایط خاصی داره؟
قسم خورد که امکانات ندارن و آدم و ندارن
و کسی نمیاد و ... هیچی.😔
فردای همان روز، پ
جنازه را برای تدفین بردیم.
حتی روحانیای
که معمولا برای نماز هست، نبود.
گفتند خودتون یه نفر رو بیارید.😔
عصبانی شدم
و گفتم خودم نماز رو میخوانم.
همین هم شد.
یه کاور مسخره هم به همه هزینهها اضافه کردند
که وقتی بستهاش رو باز میکردم پاره شد از بس نازک بود.
با برادرها و خواهرها و چهار پنج نفری که بالاخره آمده بودند
نماز را خواندیم.
جنازه را خودمان توی قبر گذاشتیم.
من و خواهر زادهام
داخل قبر و برادرها و چند نفر از بیرون. باز بیهیچ امکانات ویژهای.
نه لباسی،
نه پوششی.
نه هیچی.
کفن را از روی صورت مادرم
کنار نزدم آخر کدام فرزند روی صورت مادرش آهک میریزد؟😢😢😢
چه خون دلی!
چه خون دلی!
آخر این کارها را ما باید انجام میدادیم؟ اینهمه همه چیز،
بیصاحب؟
آیین تدفین درمیان #لرها قیامتی است. هر کس آن را دیده میفهمد
ما در چه دوزخی بودیم.😔😔😔
از دو روز قبل،
اداره بهداشت چند بار تماس گرفتند
و گفتند
چون با بیمار در تماس بودهاید،
خونه بمونید
همکاران میان برای تست.
بعد از یک هفته هنوز نیامدند.
تماس گرفتیم،
حتی حضوری رفتیم.
بعد از چند بار تعارف و عذرخواهی بالاخره گفتند
هیچ امکانی برای تست
یا هر کار دیگری ندارند.
فقط توصیهشان این بود که خانه بمانیم. همین.
ما مادرمان را یکشنبه هیجدهم اسفند، ساعت دو و ده دقیقه بامداد،
از دست دادیم.
این گزارشی بود
از آنچه ما افزون بر بیماری و مرگ مادر، تحمل کردیم.😔😔😔
ملتی که نه خوب زندگی میکند
و نه میتواند خوب بمیرد.😢
هیچ شکایتی از هیچ نهادی نیست.😔
ما که میدانیم چه خبر است،
آنها هم مگر نمیدانند؟
به چه کسی،
از چه کسی،
چه بگوییم؟
یک شماره سه رقمی اعلام کردهاند
برای شکایت
از وضع موجود که مدتها در حال «برقراری تماس با اولین اپراتور آزاد است» و از شکیبایی ما مدام سپاسگزاری میکند.😔
اندوه از دست دادن مادر
برای ما دردی است
که کهنه نخواهد شد
و من اینجا از آن چیزی نمی گویم،
اما شاید
این شرح حال به دست کسانی برسد تا بیش از این زندگی و مرگ مردمان را خوار و حقیر نشمرند.
که ما نیز مردمی هستیم.
✍محمدحسین نظری
۲۸ اسفند ۱۳۹۸
/کانال دوران دیده
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
پس تبلیغات مسئولین استان چیه؟؟؟
Telegram
attach 📎
Donyaye Akhar Donya5
t.iss.one/BookTop
کتاب شب
فایل صوتی
کتاب 📘 #دنیای_آخر_دنیا
✍🏻 #لوئیس_سپولودا
🎙 دوبلاژ مطرح کشورمان
#بهروز_رضوی
🔹قسمت ۵ از ۷
📚 @BookTop
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
به امید روزیکه مردم ایران
به کتاب عشق بورزند.🙏🙏🙏
فایل صوتی
کتاب 📘 #دنیای_آخر_دنیا
✍🏻 #لوئیس_سپولودا
🎙 دوبلاژ مطرح کشورمان
#بهروز_رضوی
🔹قسمت ۵ از ۷
📚 @BookTop
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
به امید روزیکه مردم ایران
به کتاب عشق بورزند.🙏🙏🙏
سلام
روز بخیر وشادی
🇮🇷ایران زیبای ما
(دشت لالی خوزستان)
⏳امروز ❄️ پنج شنبه
☀️ ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ه.ش
🌕 ۲۵ رجب ۱۴۴۱ ه.ق
🎄 ۱۹ مارس ۲۰۲۰ میلادی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
روز بخیر وشادی
🇮🇷ایران زیبای ما
(دشت لالی خوزستان)
⏳امروز ❄️ پنج شنبه
☀️ ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ه.ش
🌕 ۲۵ رجب ۱۴۴۱ ه.ق
🎄 ۱۹ مارس ۲۰۲۰ میلادی
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
فوری
✅ رییس سازمان بهداشت جهانی:
آمریکا به ما قول داده است بخشی از تحریمها علیه ایران را لغو کند.👌👌👌
🔗 تدروس آدهانوم،
رئیس سازمان جهانی بهداشت
به خبرگزاری المیادین
گفته است
که آمریکا به این سازمان وعده داده بخشی از تحریم های ایران را لغو کند(المیادین)
/ ایسنا
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
✅ رییس سازمان بهداشت جهانی:
آمریکا به ما قول داده است بخشی از تحریمها علیه ایران را لغو کند.👌👌👌
🔗 تدروس آدهانوم،
رئیس سازمان جهانی بهداشت
به خبرگزاری المیادین
گفته است
که آمریکا به این سازمان وعده داده بخشی از تحریم های ایران را لغو کند(المیادین)
/ ایسنا
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 نخست وزیر استرالیا مردم کشورش را بخاطر انبار کردن کالاها سرزنش کرد.
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
مثل اینکه فرهنگ ما نسبتاً از خارجی ها والاتره
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
مثل اینکه فرهنگ ما نسبتاً از خارجی ها والاتره
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️🔴 احترام به مقام شامخ #سردار_سلیمانی
🔹🔵 در ونزولا نشست ۵۱ کشور جهان
🔹🔵 مجری نام #سردار_سلیمانی
را می برد
ببینید حضار چگونه اداي احترام می کنند؟؟
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
🔹🔵 در ونزولا نشست ۵۱ کشور جهان
🔹🔵 مجری نام #سردار_سلیمانی
را می برد
ببینید حضار چگونه اداي احترام می کنند؟؟
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پلیس چین
محموله ای ماسک
مصرف شده (دست دوم)
که افراد سودجو
در حال اتو کردن آنها بودند 😳😳😳
را توقیف نمود.👌
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
محموله ای ماسک
مصرف شده (دست دوم)
که افراد سودجو
در حال اتو کردن آنها بودند 😳😳😳
را توقیف نمود.👌
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
4_5927263835818819964.mp4
12.7 MB
🍁آهنگ مشترک
لری،
کردی،
فارسی،
عربی،
ترکی
۵ خواننده ایرانی 🇮🇷
در خصوص فرا رسیدن
عید نوروز👏👏👏👏
نوروز ۹۹ مبارک
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
لری،
کردی،
فارسی،
عربی،
ترکی
۵ خواننده ایرانی 🇮🇷
در خصوص فرا رسیدن
عید نوروز👏👏👏👏
نوروز ۹۹ مبارک
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
🔻واکنش محمود صادقی،
نماینده تهران
به شلوغی اتوبان امروز تهران قم
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
قهرمانی از خرم آباد
نماینده تهران
به شلوغی اتوبان امروز تهران قم
🇮🇷 @lorgeram_asli 👈
نای کش
قهرمانی از خرم آباد