به لطف قرنطینه، بعضی منبرهای محرمی قنبریان را در اینستا دیدم. فردی با این همه سواد تاریخی، فقهی، عرفانی و نگاههای اجتماعی نباید بیاید تلویزیون؛ چون نه رانتی پشتش است، نه برای جریانها و نهادها سودی دارد نه از این کارها میکند که جلوی انقلابیگری ترمز بکشد یا توجیه وضع موجود بکند.
اینگونه تصمیمگیران رسانه به مردم و جوانان تشنه اسلام ناب محمدی ظلم میکنند. احتمالا اگر از رهبری حیا نمیکردند رحیمپور را هم همانگونه که از حوزه و نماز جمعه و شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون کردند، از صداوسیما هم حذف میکردند.
اینگونه تصمیمگیران رسانه به مردم و جوانان تشنه اسلام ناب محمدی ظلم میکنند. احتمالا اگر از رهبری حیا نمیکردند رحیمپور را هم همانگونه که از حوزه و نماز جمعه و شورای عالی انقلاب فرهنگی بیرون کردند، از صداوسیما هم حذف میکردند.
⏹اقای اژهای ریاست محترم قوه قضاییه
🔺️سوالات و ابهامات جدی نسبت به واردات واکسن و تولید واکسن داخلی موجود است که احتیاج به بررسی فوری و جدی در مورد عملکرد مسئولان ذیربط و بیش از همه اقایان نمکی، جمشیدی و مخبر دزفولی دارد. نپرداختن به ان نهتنها باعث تداوم رویه فعلی که خدشه در اعتماد مردم است.
🔺️چرا درمورد وارداتواکسن روسی اسپوتنیک انحصار در واردات برای یک شرکت خاص ایجاد شد؟
🔺️فاز سوم کارازمایی بالینی واکسنهای چینی و کوبایی (حتی با وجود اینکه چین اماده تامین رایگان بخشی از نیاز ما بود) چرا متوقف شد؟ با وجود اینکه ترکیه و امارات همین روند را طی کردند.
🔺️چرا شرکتهای بزرگ عمومی و خصوصی مجوز واردات واکسن را برای کارکنانشان نیافتند؟ .
قراردادهای پیش خرید از کشورهای مختلف و کواکس امضا و حتی مبالغش پرداخت شد ولی به کشور وارد نشد؟
🔺️مجموعه دستورات روزهای اخیر هم میتوانست در طول ماههای گذشته انجام شود. اهمال نباید پشت ممنوعیت واردات از کشور خاص پوشیده شود.
.
🔺️در مورد تولید واکسن داخلی ابهامات فراوان است،
🔺️گفته میشود سختگیریهای بیشتر نسبت به خارجیها وجود داشته، واکسنهای داخلی مثل فخرا با موانعی مثل چندماه تاخیر در صدور مجوز کارازمایی بالینی یا صدور کد اخلاق و...مواجه بودهاند. قطب اصلی داروهای بیولوژیک(سیناژن) اولویت درجه دو و معطل شده. بعضی واکسنها از زدن سوله فراتر نرفتهاند.
🔺️بدتر از همه با وعدههای رسانهای و محقق نشده از ستاد اجرایی و وزارت بهداشت باعث شده نه تنها نیاز کشور تامین نشده و واردات به تاخیر بیفتد، اعتماد عمومی نیز خدشهدار شود.
🔺️فقدان بررسی یا ملاحظه مسئولیت کنونی افراد خسارت بیشتری وارد خواهد کرد.
https://t.iss.one/resjom/34
🔺️سوالات و ابهامات جدی نسبت به واردات واکسن و تولید واکسن داخلی موجود است که احتیاج به بررسی فوری و جدی در مورد عملکرد مسئولان ذیربط و بیش از همه اقایان نمکی، جمشیدی و مخبر دزفولی دارد. نپرداختن به ان نهتنها باعث تداوم رویه فعلی که خدشه در اعتماد مردم است.
🔺️چرا درمورد وارداتواکسن روسی اسپوتنیک انحصار در واردات برای یک شرکت خاص ایجاد شد؟
🔺️فاز سوم کارازمایی بالینی واکسنهای چینی و کوبایی (حتی با وجود اینکه چین اماده تامین رایگان بخشی از نیاز ما بود) چرا متوقف شد؟ با وجود اینکه ترکیه و امارات همین روند را طی کردند.
🔺️چرا شرکتهای بزرگ عمومی و خصوصی مجوز واردات واکسن را برای کارکنانشان نیافتند؟ .
قراردادهای پیش خرید از کشورهای مختلف و کواکس امضا و حتی مبالغش پرداخت شد ولی به کشور وارد نشد؟
🔺️مجموعه دستورات روزهای اخیر هم میتوانست در طول ماههای گذشته انجام شود. اهمال نباید پشت ممنوعیت واردات از کشور خاص پوشیده شود.
.
🔺️در مورد تولید واکسن داخلی ابهامات فراوان است،
🔺️گفته میشود سختگیریهای بیشتر نسبت به خارجیها وجود داشته، واکسنهای داخلی مثل فخرا با موانعی مثل چندماه تاخیر در صدور مجوز کارازمایی بالینی یا صدور کد اخلاق و...مواجه بودهاند. قطب اصلی داروهای بیولوژیک(سیناژن) اولویت درجه دو و معطل شده. بعضی واکسنها از زدن سوله فراتر نرفتهاند.
🔺️بدتر از همه با وعدههای رسانهای و محقق نشده از ستاد اجرایی و وزارت بهداشت باعث شده نه تنها نیاز کشور تامین نشده و واردات به تاخیر بیفتد، اعتماد عمومی نیز خدشهدار شود.
🔺️فقدان بررسی یا ملاحظه مسئولیت کنونی افراد خسارت بیشتری وارد خواهد کرد.
https://t.iss.one/resjom/34
Telegram
رسانه جمهوری
ممنوعیت واردات واکسن از کشورهای خاص در شرایطی که خطر بیولوژیک و فشار سیاسی بود، وضع بحرانی نبود و احتمال تامین گسترده نیاز با تولید داخل فراهم بود کار درستی بود. معضل واکسن هم به این ممنوعیت ربطی ندارد کمااینکه ممنوعیت وارادت برای بقیه نبود، همان واکسنهای خاص هم غیررسمی موجود است. مسئله اصلی مجموعه ابهامات، اهمالها، ادعاها و عملکردهاست که باید تکلیفش روشن شود.
طرف پدر شومنبازی و نمایش-همایش-گزارش است؛ مسئولیتهایی با اختیارات و امکانات بالا داشته، کار واقعی و استفاده از ظرفیتها را خیلی جاها نکرده، اما حواسش بوده یکسری کار دوربینخور و مورد توجه رسانهها و مقامات انجام دهد. جوری از خود تصویرسازی کرده که به کارهایی که ورود میکند به نتیجه میرساند و مدیر جهادی است.
طبیعی است در دیوانسالاری، در مقابل هیچکارنکنها، بعضیکاربهنتیجهرسانها گل کنند و موردتوجه قرارگیرند و حتی مقامات در قبال انها، به کارهای اینها بهعنوان نمونه اشاره و از آنها تعریف کنند. اما کار کشور اینگونه جلو نمیرود.
باید کارهای واقعی که این تیپ انجام نمیدهند را مورد توجه قرار داد و در قبال کارهای دوربینخور، روی کارهای جدی و مهم و آدمهای بیادعا و گمنام اما برنده و کارجلوبر دست گذاشت. باید بانشان دادن کار واقعی، اصحاب نمایش-همایش-گزارش را رسوا کرد.
طبیعی است در دیوانسالاری، در مقابل هیچکارنکنها، بعضیکاربهنتیجهرسانها گل کنند و موردتوجه قرارگیرند و حتی مقامات در قبال انها، به کارهای اینها بهعنوان نمونه اشاره و از آنها تعریف کنند. اما کار کشور اینگونه جلو نمیرود.
باید کارهای واقعی که این تیپ انجام نمیدهند را مورد توجه قرار داد و در قبال کارهای دوربینخور، روی کارهای جدی و مهم و آدمهای بیادعا و گمنام اما برنده و کارجلوبر دست گذاشت. باید بانشان دادن کار واقعی، اصحاب نمایش-همایش-گزارش را رسوا کرد.
از دل پایین شهر و منطقه پر از اسیبهای اجتماعی امده بود تا تئاتر و سینما و تلویزیون. اما مثل خیلیها اصالتش را رها نکرده بود، مسجد و امام حسین و سرزدن به مستصعفان و... را رها نکرده بود، در فضای هنری هم کار جلف نمیکرد. خلاف خیلیها شرمش هم نمیامد کارهای انقلابی بکند حالا بازی در کلیپ با محتوای تولیدملی باشد یا بازی در فیلم لکه با محتوای نقد فتنه و دولت اعتدال در سال نودودو یا کارهای عدالتخواهانه دهنمکی یا برنامه افق برای شهدا یا روایت کلاسهای رزمانتظاران اقای علمایی یا... مورد رحمت واسعه خدا باشد و سر سفره صاحب این ایام.
با اشغالگری، کشتار و ایجاد یک دولت ملت ضعیف نگداشتند خود افعانستانیها در فرایندی طبیعی دولتسازی و ملتسازی کنند و بعد از بیست سال جنایت و شکنجه، دولتی ضعیف، ارتش و نیروهای نظامی ضعیف و مردمی صدپاره را رها کردند تا چرخه به اول طالبان برگردد. حالا میگویند افغانستانیها خودشان باید بجنگند! با کدام توان؟ عملا امریکا دارد کاری میکند که طالبان حاکم شود و با حاکم شدن طالبان و تکرار ماوقع دهه هفتاد، مردم ذله شوند و دوباره امریکا برگردد و چرخه به اول اشغال بازگردد. حالا اگر اشعال نظامی هم نباشد به ملتسازی مورد خواست امریکا تن دهند.
Forwarded from روایت تاریخ استان بوشهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 روزی که ارتش امپراطوری با قوای کامل و 4 ناو جنگی، از مدافعان یک روستا شکست خورد.
📌 به مناسبت ۲۱ تا ۲۳ مرداد، سالروز جنگ دلوار
🔸 شاید برای بسیاری این سوال مطرح باشد که چرا در میان رهبران مقاومت جنوب مقابل تجاوز انگلیس، نام رئیسعلی بیش از سایرین شناخته شده است است. امتیاز رئیسعلی به دیگر سران جهاد چه بوده است؟
🔹 درحالی که رئیسعلی دلواری یکی از رؤسای جزء تنگستان به شمار میرفت ولی زائرخضرخان اهرمی حاکم کل تنگستان بود، شیخ حسین چاهکوتاهی و غضنفر السلطنه برازجانی نیز از دیگر خوانین بزرگ حاضر در صحنه جهاد با انگلیس به شمار میرفتند.
🎬 این ویدئو به این سوال پاسخ میدهد. جنگ دلوار یکی از دلایل اصلی پرآوازه و ماندگار شدن نام رئیسعلی در تاریخ این مرز و بوم است.
✅ کانال تاریخ استان بوشهر
https://telegram.me/bushehr_history
📺 مشاهده با کیفیت بالا در پیج اینستاگرام چاخته:
https://www.instagram.com/p/CSjArGhMQX6/
📌 به مناسبت ۲۱ تا ۲۳ مرداد، سالروز جنگ دلوار
🔸 شاید برای بسیاری این سوال مطرح باشد که چرا در میان رهبران مقاومت جنوب مقابل تجاوز انگلیس، نام رئیسعلی بیش از سایرین شناخته شده است است. امتیاز رئیسعلی به دیگر سران جهاد چه بوده است؟
🔹 درحالی که رئیسعلی دلواری یکی از رؤسای جزء تنگستان به شمار میرفت ولی زائرخضرخان اهرمی حاکم کل تنگستان بود، شیخ حسین چاهکوتاهی و غضنفر السلطنه برازجانی نیز از دیگر خوانین بزرگ حاضر در صحنه جهاد با انگلیس به شمار میرفتند.
🎬 این ویدئو به این سوال پاسخ میدهد. جنگ دلوار یکی از دلایل اصلی پرآوازه و ماندگار شدن نام رئیسعلی در تاریخ این مرز و بوم است.
✅ کانال تاریخ استان بوشهر
https://telegram.me/bushehr_history
📺 مشاهده با کیفیت بالا در پیج اینستاگرام چاخته:
https://www.instagram.com/p/CSjArGhMQX6/
برای سلامتی استاد عزیز، متفکر احیاگر، معلم اسلام و انقلاب و عدالت، مجتهد اگاه حمد شفاء بخوانیم.
Forwarded from مسعود براتی
معرفی کتاب جنگ اقتصادی
فهرست تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
https://irdc.ir/files/publications/fa/book/tmb_1282_696.jpg
تحریم و استفاده از ابزار اقتصادی علیه مخالفین توسط آمریکا دوره های متفاوتی را طی کرد. تا اینکه با توسعه زیرساخت اعمال تحریم، از سال 2010 تحریم به مهم ترین ابزار سیاست خارجه آمریکا علیه ایران تبدیل شد.
کتاب جنگ اقتصادی، کتابی برای شناخت این ابزار است.
کتاب جنگ اقتصادی را می توان دایره المعارفی شامل تعاریف مرتبط با تحریم، قوانین و دستورات تحریمی، جرایم مرتبط با تحریم ها و صحبت های مقامات راهبردی آمریکا در حوزه تحریم ها دانست.
اساتید و دانشجویان، پژوهشگران، مسئولان و سیاست گذاران و تمام کسانی که به دنبال شناخت دقیق تحریم ها، راه های مقابله با آن، نقطه اصلی اثرگذاری تحریم ها و تفاوت هر تحریم با دیگری هستند مخاطبان اصلی این کتاب هستند.
کتاب با بررسی تک تک قوانین و دستورات اجرایی آمریکا علیه ایران از سال 1358 تا پایان دوره ترامپ، شیوه اعمال این تحریم ها را نیز بررسی کرده است.
در این کتاب علاوه بر ترجمه قوانین و دستورات اجرایی و خلاصه آنها، جرائم اعمال شده توسط آمریکا علیه بانک ها و شرکت ها و همچنین نسبت توافق هایی مانند ژنو و برجام با تحریم ها نیز آورده شده است.
این کتاب شامل تعریف مفاهیم مرتبط با تحریم از جمله تعریف انواع تحریم ها، تحریم های اولیه و ثانویه، تگ تحریم، لیست تحریم و...نیز می شود. تعریف این مفاهیم به خواننده کمک می کند تا اشراف کاملی بر مفهوم تحریم پیدا کند.
در پایان هر فصل نیز نتایج اعمال تحریم های شرح داده شده در هر فصل و جایگاه تحریم های اعمالی آن دوره در پازل تحریمی آمریکا بررسی شده است تا خواننده سیر تحریمی آمریکا را بیشتر متوجه شود.
کتاب جنگ اقتصادی با تالیف مسعود براتی و سیدحامد ترابی توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است.
برای خرید کتاب می توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید:
https://www.irdc.ir/fa/publications/book/1249
فهرست تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
https://irdc.ir/files/publications/fa/book/tmb_1282_696.jpg
تحریم و استفاده از ابزار اقتصادی علیه مخالفین توسط آمریکا دوره های متفاوتی را طی کرد. تا اینکه با توسعه زیرساخت اعمال تحریم، از سال 2010 تحریم به مهم ترین ابزار سیاست خارجه آمریکا علیه ایران تبدیل شد.
کتاب جنگ اقتصادی، کتابی برای شناخت این ابزار است.
کتاب جنگ اقتصادی را می توان دایره المعارفی شامل تعاریف مرتبط با تحریم، قوانین و دستورات تحریمی، جرایم مرتبط با تحریم ها و صحبت های مقامات راهبردی آمریکا در حوزه تحریم ها دانست.
اساتید و دانشجویان، پژوهشگران، مسئولان و سیاست گذاران و تمام کسانی که به دنبال شناخت دقیق تحریم ها، راه های مقابله با آن، نقطه اصلی اثرگذاری تحریم ها و تفاوت هر تحریم با دیگری هستند مخاطبان اصلی این کتاب هستند.
کتاب با بررسی تک تک قوانین و دستورات اجرایی آمریکا علیه ایران از سال 1358 تا پایان دوره ترامپ، شیوه اعمال این تحریم ها را نیز بررسی کرده است.
در این کتاب علاوه بر ترجمه قوانین و دستورات اجرایی و خلاصه آنها، جرائم اعمال شده توسط آمریکا علیه بانک ها و شرکت ها و همچنین نسبت توافق هایی مانند ژنو و برجام با تحریم ها نیز آورده شده است.
این کتاب شامل تعریف مفاهیم مرتبط با تحریم از جمله تعریف انواع تحریم ها، تحریم های اولیه و ثانویه، تگ تحریم، لیست تحریم و...نیز می شود. تعریف این مفاهیم به خواننده کمک می کند تا اشراف کاملی بر مفهوم تحریم پیدا کند.
در پایان هر فصل نیز نتایج اعمال تحریم های شرح داده شده در هر فصل و جایگاه تحریم های اعمالی آن دوره در پازل تحریمی آمریکا بررسی شده است تا خواننده سیر تحریمی آمریکا را بیشتر متوجه شود.
کتاب جنگ اقتصادی با تالیف مسعود براتی و سیدحامد ترابی توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است.
برای خرید کتاب می توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید:
https://www.irdc.ir/fa/publications/book/1249
رئیسجمهور بیست ودوم خرداد به درستی بر درد اصلی نظام سلامت دست گذاشت: یکی از دو مشکل اصلی نظام سلامت تعارض منافع است. باید تعارض منافع را یا به حداقل برسانیم یا کلاً منتفی کنیم.
اما وزیر بهداشت معرفی شده فاقد این ویژگی است. سهامدار و شاغل در بیمارستان خصوصی و مطب خصوصی است.
مانند و همتخصص حسن قاضیزاده هاشمی وزیر اسبق بهداشت. اینگونه طرح تحول سلامت امد و منافع هشتادوپنج میلیون نفر قربانی منافع پزشکان متخصص شد. امیدواریم رییسجمهور این انتخاب که ان اسیبشناسی درست را از نظام سلامت درخطر قرار میدهد، تغییر بدهد یا مجلس مانع این انتخاب شود.
اما وزیر بهداشت معرفی شده فاقد این ویژگی است. سهامدار و شاغل در بیمارستان خصوصی و مطب خصوصی است.
مانند و همتخصص حسن قاضیزاده هاشمی وزیر اسبق بهداشت. اینگونه طرح تحول سلامت امد و منافع هشتادوپنج میلیون نفر قربانی منافع پزشکان متخصص شد. امیدواریم رییسجمهور این انتخاب که ان اسیبشناسی درست را از نظام سلامت درخطر قرار میدهد، تغییر بدهد یا مجلس مانع این انتخاب شود.
مهمترین قولهایی که وزیر بهداشت باید قبل از رای اعتماد بدهد:
اول.افزایش دسترسی مردم به خدمات پزشکی و دندانپزشکی با افزایش ظرفیت پذیرش پزشکی و دندانپزشکی در دانشگاهها بهمیزان سالانه سی درصد در مقطع عمومی و تخصص.
دوم.افزایش بهرهوری هزینهکرد در نظام سلامت با اجرای پرونده الکترونیک سلامت و پزشک خانواده
سوم.حل مشکل کمبودهای دارویی با حذف ارز چهارهزارودویست تومان از واردات دارو و مواد اولیه دارویی و انتقال یارانه دارو به مصرف کننده از طریق بیمهها.
اول.افزایش دسترسی مردم به خدمات پزشکی و دندانپزشکی با افزایش ظرفیت پذیرش پزشکی و دندانپزشکی در دانشگاهها بهمیزان سالانه سی درصد در مقطع عمومی و تخصص.
دوم.افزایش بهرهوری هزینهکرد در نظام سلامت با اجرای پرونده الکترونیک سلامت و پزشک خانواده
سوم.حل مشکل کمبودهای دارویی با حذف ارز چهارهزارودویست تومان از واردات دارو و مواد اولیه دارویی و انتقال یارانه دارو به مصرف کننده از طریق بیمهها.
⏹پارههایی از زندگی متفکر احیاگر بخش اول
🔺️با کلی ادعا رفتیم پیشش. گفت من خیلی قبلتر از شماها برای کارتنخوابی زندان رفتم. بعد فهمیدیم شصتودو مجروح که میشود، میآید مشهد یک تعداد از کارتنخوابها را جمع میکند، در خانه سامانشان میدهد میگوید این که کافی نیست باید تهادها کاری بکنند. بعد میرود نهادهای مسئول، یکیش هم استانداری، راهش نمیدهند، عصا زیر بغل با عصا در اتاق استاندار را باز میکند که صدای مستضعفین را به مسئولین برساند. چند روز میفرستندش هواخوری، زندان! حالا ان روزها او پسر نفر چهارم انقلاب مشهد بود ولی تکلیف را جور دیگری میدید.
🔺️اول بار هفتادوهفت شهادت امیرالمؤمنین تلویزیون دیدمش، جملات عجیبی از امام علی (ع) میخواند، نمیدانستم کیست، وسط صحبتها هم سرفه میکرد، میگفتند شیمیاییه! صحبتهای آن شب خیلی تکانم داد. بعدها با بدبختی سخنرانیهایش را پیدا کردم… او مسیر زندگی بسیاری از ما را تغییر داد.
.
🔺️بچهٔ بزرگ خانواده پشت بیرق هیئت عکس امام را زده بود و با برادران نوجوانش راهپیمایی راه انداخته بودند. ساواک دستگیرش کرده بود، مادرش که رفته بود آزادش کند، گفته بودند این چه بچهایه تربیت کردی؟ جواب داده بود عکس مرجعش را دستش گرفته. از در که خارج شده بودند گفته بود فلان خیابان راهپیمایی است برویم. با ماشین حاج خانم رفته بودند، جلوی تانک ارتش را گرفته بودند، گفته بودند برو کنار وگرنه از رؤیت رد میشویم، ایستاده بود. آقای خامنهای هم که ایرانشهر تبعیدشده بود، طلاها را فروخته بودند فرستاده بود خرج مبارزه شود. اقا گفته بود اسلام به چنین زنانی افتخار میکند.
🔺️با برادرهایش مرکز پخش اعلامیههایی بودند که اکثراً بهوسیلهٔ پدر آماده میشد، رییس شهربانی زنگزده بود به حاج حیدر که کی اینها را پخش میکند، تلفن که قطع نشده بود، در خانهٔ همان بندهٔ خدا اعلامیه انداخته بودند. خودش هم مثل پدر در انجمن اسلامی مدرسه همینجور اعلامیه میداد.
🔺️علوم تجربی خوانده بود و میخواست پزشک شود، بعد انقلاب فرهنگی طلبه شد. کتابی نوشت عروج خمینیون، همه متعجب شدند. در حوزه مشهد امتحان گرفته بودند اول شده بود، بهش جواهر الکلام داده بودند. میخواست برود جبهه پدر گفت بمان درس بخوان میگفت: مگه خون من از خون علیاکبر حسین رنگینتر است؟
🔺️حاجخانم رحیمپور در اثر فشاری که مارکسیستها بهش میآوردند، سکتهٔ مغزی کرد، حاج حیدر مانده بود و شش تا بچه، حسن، امید آیندهٔ حوزه، نشستن بهپای مادر را به همهچیز ترجیح داد، مینشست همانجا کنار تخت و همهٔ کارهای مادر را تقبل کرده بود، همانجا هم کتاب و درس میخواند…
🔺️او و پدر برای اثرگذاری روی محیطهای جوان حساس به حوزه لباس نمیپوشیدند. پرسیدند چرا نمیپوشی؟ گفت: لباس شأنیت و صلاحیتی میخواهد که من درخودم نمیبینم. به نظرم خیلیها که لباس پوشیدند هم باید دربیاورند. ولی یکجا لباس میپوشید خط مقدم! میخواست مردم حضور روحانیت را خط مقدم ببینند.
🔺️همیشه دنبال انجاموظیفه بود، خلاف بسیاری که لهله میزدند، کاری که در چارچوب توانش نمیدید نمیپذیرفت. یکبار نهاد رهبرز چند پروژه بهش سپردند. رفت و بعد از چند روزآمد. گفت، این کار من نیست بگذارید همین کارهایی که میکنم را انجام بدهم. مصداق این روایت: رحم الله امرا عرف قدره.
🔺️صبح آمده بود نهاد عصبانی! هرچه جلوی پایش بود لگد میکرد، در را محکم میکوبید. داخل اتاق بلند گریه میکرد. در راه دیده بود یک خانم گریه میکند گفته بود چیزی شده خواهر؟ طرف هم گفته بود: کیفم را زدند پول جمع کرده بودم برای اول مهرِ بچهها لوازمالتحریر و لباس بخرم. گفته بود چقدر؟ جواب داده بود پانزده هزار تومان چند هزار تومان بیشتر داده بود، بنده خدا از خوشحالی خندیده بود. گفته بود: مگر چی شده؟ گفته بود: شما کل خرجی ماه ما را دادی! اعصابش بههمریخته بود. فردا در کیهان مطلب زده بود خیلی آتشین، در مورد نفوذ سرمایهداری. آقا حاشیه مقاله پاراف کرده بودند...
🔺️مسئولین عالیرتبهٔ نظام جمع شده بودند، چندبار طرحهای جدی برای حل مشکلات معرفتی فرهنگی دانشگاه داد، کسی توجه نکرد. بعد که دید میخواهند یکسری کار روتین انجام دهند، بیتوجه به مقام و جایگاهشان بلند شده بود، گفته بود بنشینید لاطائلات بگویید. در را کوبیده بود به هم و رفته بود بیرون!
🔺️آورده بودندش در جمع تعدادی از جوانهای ترکیهای. تقریباًهمهٔ استادهای ایرانی را دیده بودند. باوجوداینکه شیعه بودند در فضا نبودند، رحیمپور که آمد فضا عوض شد و…گفت: صاحبخانه بیرونش کرده و دارد میرود اسبابکشی وگرنه بچهها را مهمان میکرده! البته الآن هم میتوانند بیایند ولی باید کارتنهای اثاث را تا خانهٔ جدید اجارهای جابهجا کنند! بعد از جلسه با او آمدم بیرون دم در یک پیک موتوری جلویش را گرفت، شروع کرد با فحشهای رکیک که من از صبح
🔺️با کلی ادعا رفتیم پیشش. گفت من خیلی قبلتر از شماها برای کارتنخوابی زندان رفتم. بعد فهمیدیم شصتودو مجروح که میشود، میآید مشهد یک تعداد از کارتنخوابها را جمع میکند، در خانه سامانشان میدهد میگوید این که کافی نیست باید تهادها کاری بکنند. بعد میرود نهادهای مسئول، یکیش هم استانداری، راهش نمیدهند، عصا زیر بغل با عصا در اتاق استاندار را باز میکند که صدای مستضعفین را به مسئولین برساند. چند روز میفرستندش هواخوری، زندان! حالا ان روزها او پسر نفر چهارم انقلاب مشهد بود ولی تکلیف را جور دیگری میدید.
🔺️اول بار هفتادوهفت شهادت امیرالمؤمنین تلویزیون دیدمش، جملات عجیبی از امام علی (ع) میخواند، نمیدانستم کیست، وسط صحبتها هم سرفه میکرد، میگفتند شیمیاییه! صحبتهای آن شب خیلی تکانم داد. بعدها با بدبختی سخنرانیهایش را پیدا کردم… او مسیر زندگی بسیاری از ما را تغییر داد.
.
🔺️بچهٔ بزرگ خانواده پشت بیرق هیئت عکس امام را زده بود و با برادران نوجوانش راهپیمایی راه انداخته بودند. ساواک دستگیرش کرده بود، مادرش که رفته بود آزادش کند، گفته بودند این چه بچهایه تربیت کردی؟ جواب داده بود عکس مرجعش را دستش گرفته. از در که خارج شده بودند گفته بود فلان خیابان راهپیمایی است برویم. با ماشین حاج خانم رفته بودند، جلوی تانک ارتش را گرفته بودند، گفته بودند برو کنار وگرنه از رؤیت رد میشویم، ایستاده بود. آقای خامنهای هم که ایرانشهر تبعیدشده بود، طلاها را فروخته بودند فرستاده بود خرج مبارزه شود. اقا گفته بود اسلام به چنین زنانی افتخار میکند.
🔺️با برادرهایش مرکز پخش اعلامیههایی بودند که اکثراً بهوسیلهٔ پدر آماده میشد، رییس شهربانی زنگزده بود به حاج حیدر که کی اینها را پخش میکند، تلفن که قطع نشده بود، در خانهٔ همان بندهٔ خدا اعلامیه انداخته بودند. خودش هم مثل پدر در انجمن اسلامی مدرسه همینجور اعلامیه میداد.
🔺️علوم تجربی خوانده بود و میخواست پزشک شود، بعد انقلاب فرهنگی طلبه شد. کتابی نوشت عروج خمینیون، همه متعجب شدند. در حوزه مشهد امتحان گرفته بودند اول شده بود، بهش جواهر الکلام داده بودند. میخواست برود جبهه پدر گفت بمان درس بخوان میگفت: مگه خون من از خون علیاکبر حسین رنگینتر است؟
🔺️حاجخانم رحیمپور در اثر فشاری که مارکسیستها بهش میآوردند، سکتهٔ مغزی کرد، حاج حیدر مانده بود و شش تا بچه، حسن، امید آیندهٔ حوزه، نشستن بهپای مادر را به همهچیز ترجیح داد، مینشست همانجا کنار تخت و همهٔ کارهای مادر را تقبل کرده بود، همانجا هم کتاب و درس میخواند…
🔺️او و پدر برای اثرگذاری روی محیطهای جوان حساس به حوزه لباس نمیپوشیدند. پرسیدند چرا نمیپوشی؟ گفت: لباس شأنیت و صلاحیتی میخواهد که من درخودم نمیبینم. به نظرم خیلیها که لباس پوشیدند هم باید دربیاورند. ولی یکجا لباس میپوشید خط مقدم! میخواست مردم حضور روحانیت را خط مقدم ببینند.
🔺️همیشه دنبال انجاموظیفه بود، خلاف بسیاری که لهله میزدند، کاری که در چارچوب توانش نمیدید نمیپذیرفت. یکبار نهاد رهبرز چند پروژه بهش سپردند. رفت و بعد از چند روزآمد. گفت، این کار من نیست بگذارید همین کارهایی که میکنم را انجام بدهم. مصداق این روایت: رحم الله امرا عرف قدره.
🔺️صبح آمده بود نهاد عصبانی! هرچه جلوی پایش بود لگد میکرد، در را محکم میکوبید. داخل اتاق بلند گریه میکرد. در راه دیده بود یک خانم گریه میکند گفته بود چیزی شده خواهر؟ طرف هم گفته بود: کیفم را زدند پول جمع کرده بودم برای اول مهرِ بچهها لوازمالتحریر و لباس بخرم. گفته بود چقدر؟ جواب داده بود پانزده هزار تومان چند هزار تومان بیشتر داده بود، بنده خدا از خوشحالی خندیده بود. گفته بود: مگر چی شده؟ گفته بود: شما کل خرجی ماه ما را دادی! اعصابش بههمریخته بود. فردا در کیهان مطلب زده بود خیلی آتشین، در مورد نفوذ سرمایهداری. آقا حاشیه مقاله پاراف کرده بودند...
🔺️مسئولین عالیرتبهٔ نظام جمع شده بودند، چندبار طرحهای جدی برای حل مشکلات معرفتی فرهنگی دانشگاه داد، کسی توجه نکرد. بعد که دید میخواهند یکسری کار روتین انجام دهند، بیتوجه به مقام و جایگاهشان بلند شده بود، گفته بود بنشینید لاطائلات بگویید. در را کوبیده بود به هم و رفته بود بیرون!
🔺️آورده بودندش در جمع تعدادی از جوانهای ترکیهای. تقریباًهمهٔ استادهای ایرانی را دیده بودند. باوجوداینکه شیعه بودند در فضا نبودند، رحیمپور که آمد فضا عوض شد و…گفت: صاحبخانه بیرونش کرده و دارد میرود اسبابکشی وگرنه بچهها را مهمان میکرده! البته الآن هم میتوانند بیایند ولی باید کارتنهای اثاث را تا خانهٔ جدید اجارهای جابهجا کنند! بعد از جلسه با او آمدم بیرون دم در یک پیک موتوری جلویش را گرفت، شروع کرد با فحشهای رکیک که من از صبح
دارم جان میکنم و … حق من را نمیدهند. رفت مؤدبانه و محکم به صاحبکار گفت: آقا حق این بنده خدا را بدهید!
🔺️محمدرضا حکیمی و حسن آقا را دعوت کرده بودیم سخنرانی، جایی که قرار بود حسینیهٔ ارشاد بچه حزباللهیها باشد. اقای حکیمی جلسهٔ سخنرانی را به خاطر حسن آقا کنسل کرد میگفت ما باهم مرزبندیهایی داریم اما کسی در کل جهان شیعه مثل رحیمپور نیست!
🔺️میگفت هر هفته با موچین کتاب میخرم، کتابهایی که عمدهایاش ضاله است. یکبار نمایشگاه کتاب دیدمش. آنقدر کتاب گرفته بود که دیگر راه حرکت نداشت، کتاب را به یک انتشاراتی سپرد و دوباره شروع کرد گشتن.کتابخانهٔ دقیق و بزرگ در حوزههای مختلف دارد با کتابهایی اکثراً خواندهشده!
🔺️در نهاد میخواستند بعضی از ماشینهای بیاستفاده را اختصاص بدهند برای رفتوآمد یکسری از مسئولین نهاد که وسیله ندارند؛ جزو شورای نمایندگان منصوب رهبری بود. گفته بودند دارند برایشان امکانات تقسیم میکنند، وقتی شنید گفت یکعمر پیاده بودم از این به بعد هم همینجور هستم، مال خودتان!
🔺️به خاطر پیگیری و بحث از عدالت، خاتمی رییسجمهور وقت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به او گفته بود بابکزهراییبازی در نیار! اینجا دانشگاه نیست که یکچیزی بگویی بقیه برایت دست بزنند. مرّوا کراما موضوع را نشنیده گرفت و باز حرفهایش را پیگیری کرد.
🔺️خیلی از اساتید یک تیم دارند برایشان تحقیق کنند و از این قبیل کارها، اما حسن آقا خودش بهتنهایی امت واحده است، در این بیستوچند سالی که دستبهقلم است یکنفره تحقیق کرده، یکنفره نوشته و یکنفره ایستاده است! آنقدر پرکاری به خرج داده که بدنش از بین رفته است.
🔺️هی میگویند او چقدر پول میگیرد و…درصورتیکه برای خیلی برنامهها ریالی نمیگیرد و هیچوقت سخنرانی را بهشرط پاکت، سکه و... برگزار نمیکند. برنامهٔ بهسوی ظهور دعوتش کرده بودند، بعد دو برنامه بهش نشان طلاییرنگ برنامه را دادند، همانجا گفت مردم البته این طلا نیست تا شبهه نشود.
🔺️هر موقع پیش پدرش حاج حیدر بود خیلی مؤدب کارهای حاج حیدر را انجام میداد. متنهای حاج حیدر را هم میبرد به مسئولین عالی نظام میداد؛ یکبار به رییسجمهور خاتمی داده بود، گفته بود همه میخواهند یک متن را در کشور بدهند از پایین میدهند به بالا میرسد شما از بالا میدهی به پایین برسه!
🔺️جلسه دانشگاه خوارزمی تهران بود. همهجور کاری میکردند، از سؤالهای بیاساس تا روشن کردن زنگ موبایل، همهمه و… محکم ایستاده بود حرفش را میزد. شروع کردند موبایلهایشان را روشن کردن و اهنگ زدن گفت بذار بزنه خوبه. آن فرد خودش دیگر ادامه نداد.
🔺️یک گروه معدود از فضلا بودند با تخصص در علوم انسانی. میخواستند تحقیق راه بیندازند در مورد بومیسازی و دینی کردن حوزههای مختلف علوم انسانی. هیچجا حمایتشان نکرد. خیلیهایشان منصرف شدند؛ اما او گفت حالا که نمیگذارند تولید کنیم، نقد میکنیم. سی سال سر این حرفش ایستاد.
🔺️با یکی از افراد جبههٔ معارض، مناظره داشت. دندانش مشکل پیداکرده بود. دندانپزشک گفته بود با وضعی که دارد باید تا چند ساعت صحبت نکنی. گفته بود من مناظره دارم نمیتوانم، دندانم را بکشید. دندانش را کشیده بود. رفته بود مناظره. آن فرد هم در مناظره شرکت نکرده بود.
🔺️هر موقع گیر میکردیم، خیالمان راحت بود، یک نفر هست که مشکل را حل میکند. اگر هم کار نداشت بهانه نمیآورد. دنبال پرستیژ علمی نبود، هرجا تلاش میکرد به اقتضائات روز جواب بدهد، کارهایش هم وزانت داشت. یکبار بچهها کلی باهاش کلنجار رفتند که چرا کتاب نمینویسی، دست طرف را گرفت و نشاند و گفت ببین فلانی! من بخواهم میتوانم مثل خیلیها بنشینم بنویسم ولی نیاز روز انقلاب چیز دیگری است. هرجایی که نیاز بود وارد میشد چه با کتاب نقد، چه با جلسات دانشگاههای دوردست و حتی خارج و…یکنفره کار یک لشکر را جلو میبرد. هر برچسبی مثل منبری هم بهش میزدند برایش مهم نبود.
🔺️مجلس ختم کارتنخوابها را که میخواست برگزار شود، بچهها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف میکنی بیا! نیایی هم برگزارش میکنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر اینکه دیده بود بچهها سر حرف انقلابیشان محکماند و درگیر چهرهای حتی شخص او هم نیستند.
🔺️مجلس ختم کارتنخوابها که میخواست برگزار شود، بچهها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف میکنی بیا! نیایی هم برگزارش میکنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر اینکه دیده بود بچهها سر حرف انقلابیشان محکماند و درگیر چهرهای حتی شخص او هم نیستند.
🔺️محمدرضا حکیمی و حسن آقا را دعوت کرده بودیم سخنرانی، جایی که قرار بود حسینیهٔ ارشاد بچه حزباللهیها باشد. اقای حکیمی جلسهٔ سخنرانی را به خاطر حسن آقا کنسل کرد میگفت ما باهم مرزبندیهایی داریم اما کسی در کل جهان شیعه مثل رحیمپور نیست!
🔺️میگفت هر هفته با موچین کتاب میخرم، کتابهایی که عمدهایاش ضاله است. یکبار نمایشگاه کتاب دیدمش. آنقدر کتاب گرفته بود که دیگر راه حرکت نداشت، کتاب را به یک انتشاراتی سپرد و دوباره شروع کرد گشتن.کتابخانهٔ دقیق و بزرگ در حوزههای مختلف دارد با کتابهایی اکثراً خواندهشده!
🔺️در نهاد میخواستند بعضی از ماشینهای بیاستفاده را اختصاص بدهند برای رفتوآمد یکسری از مسئولین نهاد که وسیله ندارند؛ جزو شورای نمایندگان منصوب رهبری بود. گفته بودند دارند برایشان امکانات تقسیم میکنند، وقتی شنید گفت یکعمر پیاده بودم از این به بعد هم همینجور هستم، مال خودتان!
🔺️به خاطر پیگیری و بحث از عدالت، خاتمی رییسجمهور وقت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به او گفته بود بابکزهراییبازی در نیار! اینجا دانشگاه نیست که یکچیزی بگویی بقیه برایت دست بزنند. مرّوا کراما موضوع را نشنیده گرفت و باز حرفهایش را پیگیری کرد.
🔺️خیلی از اساتید یک تیم دارند برایشان تحقیق کنند و از این قبیل کارها، اما حسن آقا خودش بهتنهایی امت واحده است، در این بیستوچند سالی که دستبهقلم است یکنفره تحقیق کرده، یکنفره نوشته و یکنفره ایستاده است! آنقدر پرکاری به خرج داده که بدنش از بین رفته است.
🔺️هی میگویند او چقدر پول میگیرد و…درصورتیکه برای خیلی برنامهها ریالی نمیگیرد و هیچوقت سخنرانی را بهشرط پاکت، سکه و... برگزار نمیکند. برنامهٔ بهسوی ظهور دعوتش کرده بودند، بعد دو برنامه بهش نشان طلاییرنگ برنامه را دادند، همانجا گفت مردم البته این طلا نیست تا شبهه نشود.
🔺️هر موقع پیش پدرش حاج حیدر بود خیلی مؤدب کارهای حاج حیدر را انجام میداد. متنهای حاج حیدر را هم میبرد به مسئولین عالی نظام میداد؛ یکبار به رییسجمهور خاتمی داده بود، گفته بود همه میخواهند یک متن را در کشور بدهند از پایین میدهند به بالا میرسد شما از بالا میدهی به پایین برسه!
🔺️جلسه دانشگاه خوارزمی تهران بود. همهجور کاری میکردند، از سؤالهای بیاساس تا روشن کردن زنگ موبایل، همهمه و… محکم ایستاده بود حرفش را میزد. شروع کردند موبایلهایشان را روشن کردن و اهنگ زدن گفت بذار بزنه خوبه. آن فرد خودش دیگر ادامه نداد.
🔺️یک گروه معدود از فضلا بودند با تخصص در علوم انسانی. میخواستند تحقیق راه بیندازند در مورد بومیسازی و دینی کردن حوزههای مختلف علوم انسانی. هیچجا حمایتشان نکرد. خیلیهایشان منصرف شدند؛ اما او گفت حالا که نمیگذارند تولید کنیم، نقد میکنیم. سی سال سر این حرفش ایستاد.
🔺️با یکی از افراد جبههٔ معارض، مناظره داشت. دندانش مشکل پیداکرده بود. دندانپزشک گفته بود با وضعی که دارد باید تا چند ساعت صحبت نکنی. گفته بود من مناظره دارم نمیتوانم، دندانم را بکشید. دندانش را کشیده بود. رفته بود مناظره. آن فرد هم در مناظره شرکت نکرده بود.
🔺️هر موقع گیر میکردیم، خیالمان راحت بود، یک نفر هست که مشکل را حل میکند. اگر هم کار نداشت بهانه نمیآورد. دنبال پرستیژ علمی نبود، هرجا تلاش میکرد به اقتضائات روز جواب بدهد، کارهایش هم وزانت داشت. یکبار بچهها کلی باهاش کلنجار رفتند که چرا کتاب نمینویسی، دست طرف را گرفت و نشاند و گفت ببین فلانی! من بخواهم میتوانم مثل خیلیها بنشینم بنویسم ولی نیاز روز انقلاب چیز دیگری است. هرجایی که نیاز بود وارد میشد چه با کتاب نقد، چه با جلسات دانشگاههای دوردست و حتی خارج و…یکنفره کار یک لشکر را جلو میبرد. هر برچسبی مثل منبری هم بهش میزدند برایش مهم نبود.
🔺️مجلس ختم کارتنخوابها را که میخواست برگزار شود، بچهها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف میکنی بیا! نیایی هم برگزارش میکنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر اینکه دیده بود بچهها سر حرف انقلابیشان محکماند و درگیر چهرهای حتی شخص او هم نیستند.
🔺️مجلس ختم کارتنخوابها که میخواست برگزار شود، بچهها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف میکنی بیا! نیایی هم برگزارش میکنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر اینکه دیده بود بچهها سر حرف انقلابیشان محکماند و درگیر چهرهای حتی شخص او هم نیستند.
🔺️نشست دوم جنبش بود، صداوسیما اصرار داشت جملهٔ آقا در مورد وابسته بودن مشروعیت مسئولین به عدالتگستری را از پشت تریبون برداریم و میگفت اگر باشد جلسه را ضبط نمیکند. حسن آقا که آمد حرف جفنگ صداوسیماییها را که شنید از کوره دررفت. آخرش مجبورشان کرد زیر همان جملهٔ آقا برنامه ضبط شود.
🔺️در مورد رأی او گمانهزنی میکردند، پیشنهاد نامزدی میدادند و میگفتند او میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود و… ولی او دنبال تکلیف بود، هر موقع در مورد خودش تعریفی میگفتند، بهوضوح ناراحت میشد. نمایشگاه کتاب دیدمش رسید غرفهٔ انتشارات طرح فردا ناشر آثارش حتی یکلحظه هم نایستاد.
🔺️حتی یکبار هم در سخنرانیهایش دیده نشده ذکری از جانبازی و...بکند. خاطرات معروفش از جبهه یا حماسه دیگران است یا مقایسهٔ ضعف خودش در برابر رزمندهها.مثل اینکه شک کرده بود برای رفتن در عملیات و بین دو بلم گیرکرده بود، رزمندهای به او گفته بود: اخوی! پات رو از یکی از دوتا بلم بردار!
🔺️گفته بودند سخنرانیهای ضد استکباریاش که به مذاق بعضیها خوش نمیآید نباید پخش شود، محکم ایستاده بود که اگر این حرفها پخش نشود ساکت نمینشیند، مجبورشان کرد عقبنشینی کنند.
🔺️علیه افراطیگریها و تشیع قالتاق و بدعتهایی مثل دهه صادقیه و محسنیه حرف زد. متحجران و سنتیها حرف زد. تکفیرش کردند. جای جواب به ان قالتاقها که بهش سنی زده و... گفتند، رفت خط مقدم مبارزه با تکفیریها بین مدافعین حرم نشان داد شیعه واقعی کیست.
🔺️در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی سر ماجرای ابان نودوهشت، به توجیخات روحانی معترض شده بود. بهش گفته بودند خفه شو و او هم جواب داده بود. بقیه سکوت کردند و او تنها کسی بود که بخاطر دفاع از مردم هزینه داد.
🔺️به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراص کرد و انجا دیگر راهش ندادند. در نماز جمعه حرفهای اصلاحی و انتقادی زد و محافظهکارها پایش را بریدند. در حوزه در نقد عملکردها و تحجر گفت از انجا هم پایش را بریدند هرجا همه سکوت کردند او فریاد بود.
🔺️از خانه حاج حیدر بردیمش دانشگاه فردوسی سخنرانی، ماشین پلاک نظامی بود و رفت خط ویژه با راننده دعوا کرد که این چه کاری است. بعد برای اینکه فضا را تلطیف کند عینک افتابی زد و گفت خوشتیپ شدم؟ به مسجد دانشگاه که رسیدیم هر کفشش را یک طرف انداخت و گفت تازه خریدمش و تازه کفشم را بردهاند.
🔺️یک دهه پیش یک مجموعه متحجر و سیاست باز امنیتی جمع شده بود یک گروه از بچههای انقلابی را بخاطر انقلابیگری جمع کند. کار به مقامات بالای نظام کشیده بود. او رفته بود صحبت که اگر قرار باشد بچههای انقلابی و نقد کردنشان را تحمل نکنیم مسیر انقلاب جای دیگری میرود.
🔺️درس منتطری میرفت و وقتی منتظری شروع کرد علیه امام کار کردن براشفت. روزی که منتظری نتمهاش را علیه امام در درس خوانده بود با ناراحتی و بغض بیرون امده بود و بعدها با امضای مستعار در منتظری و تضاد با خویش استاد را نقد کرد.
🔺️گیر داده بود به اقای تبریزی در درس خارج که برداشت از این حدیث اینجکزی میشود. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود بوی این هم از ان نمباید. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود حاج اقا زکام نشدید. شان استاد را نگه میداشت اما از مباحثه طلبگی هم دست نمیکشید.
🔺️اوج دوم خرداد و روزنامههای زنجیرهای که همه منفعل بودند او شروع به کار فعال کرد: حلقههای نقد در دانشگاه و کتاب نقد: در هر ویژه نامه یکی از موضوعات محل نزاع را میگرفت نه تنها نقدهای اصلی به معارضین که پاسخهای فعال فکر شیعی ندیشه را میداد. خیلی مقالهها از خودش بود با اسم مستعار.
🔺️او برای نسل ما نقش متفکرین نسل اول انقلاب مثل مطهری و شریعتی و خامنهای و بهشتی و...را بازی کرد. پیش پای ما جهان جدیدی از معارف و نگاه تمدنی بازکرد. عدالتخواهی، تحجرستیزی، التقاطستیزی، ازادی و مردمسالاری دینی، پیشرفت، وحدت و خیلی چیزهای دیگر به واسطه او در دهن و زبان ما وارد شد.
🔺️ما به او مدیونیم. حجاب معاصرت باعث شده قدرش چنان که باید دانسته نشود و محافظهکارها برنتابند. فشار رهبری نبود سخنرانیهایش را هم پخش نمیکردند. جزو معدود کسانیست که دعا میکنم مثل مطهری شهید شود تا قدرش دانسته شود. البته کاش پخش اثارش از دست خود و برادرش خارج شود تا گسترده منتشر شود
🔺️در مورد رأی او گمانهزنی میکردند، پیشنهاد نامزدی میدادند و میگفتند او میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود و… ولی او دنبال تکلیف بود، هر موقع در مورد خودش تعریفی میگفتند، بهوضوح ناراحت میشد. نمایشگاه کتاب دیدمش رسید غرفهٔ انتشارات طرح فردا ناشر آثارش حتی یکلحظه هم نایستاد.
🔺️حتی یکبار هم در سخنرانیهایش دیده نشده ذکری از جانبازی و...بکند. خاطرات معروفش از جبهه یا حماسه دیگران است یا مقایسهٔ ضعف خودش در برابر رزمندهها.مثل اینکه شک کرده بود برای رفتن در عملیات و بین دو بلم گیرکرده بود، رزمندهای به او گفته بود: اخوی! پات رو از یکی از دوتا بلم بردار!
🔺️گفته بودند سخنرانیهای ضد استکباریاش که به مذاق بعضیها خوش نمیآید نباید پخش شود، محکم ایستاده بود که اگر این حرفها پخش نشود ساکت نمینشیند، مجبورشان کرد عقبنشینی کنند.
🔺️علیه افراطیگریها و تشیع قالتاق و بدعتهایی مثل دهه صادقیه و محسنیه حرف زد. متحجران و سنتیها حرف زد. تکفیرش کردند. جای جواب به ان قالتاقها که بهش سنی زده و... گفتند، رفت خط مقدم مبارزه با تکفیریها بین مدافعین حرم نشان داد شیعه واقعی کیست.
🔺️در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی سر ماجرای ابان نودوهشت، به توجیخات روحانی معترض شده بود. بهش گفته بودند خفه شو و او هم جواب داده بود. بقیه سکوت کردند و او تنها کسی بود که بخاطر دفاع از مردم هزینه داد.
🔺️به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراص کرد و انجا دیگر راهش ندادند. در نماز جمعه حرفهای اصلاحی و انتقادی زد و محافظهکارها پایش را بریدند. در حوزه در نقد عملکردها و تحجر گفت از انجا هم پایش را بریدند هرجا همه سکوت کردند او فریاد بود.
🔺️از خانه حاج حیدر بردیمش دانشگاه فردوسی سخنرانی، ماشین پلاک نظامی بود و رفت خط ویژه با راننده دعوا کرد که این چه کاری است. بعد برای اینکه فضا را تلطیف کند عینک افتابی زد و گفت خوشتیپ شدم؟ به مسجد دانشگاه که رسیدیم هر کفشش را یک طرف انداخت و گفت تازه خریدمش و تازه کفشم را بردهاند.
🔺️یک دهه پیش یک مجموعه متحجر و سیاست باز امنیتی جمع شده بود یک گروه از بچههای انقلابی را بخاطر انقلابیگری جمع کند. کار به مقامات بالای نظام کشیده بود. او رفته بود صحبت که اگر قرار باشد بچههای انقلابی و نقد کردنشان را تحمل نکنیم مسیر انقلاب جای دیگری میرود.
🔺️درس منتطری میرفت و وقتی منتظری شروع کرد علیه امام کار کردن براشفت. روزی که منتظری نتمهاش را علیه امام در درس خوانده بود با ناراحتی و بغض بیرون امده بود و بعدها با امضای مستعار در منتظری و تضاد با خویش استاد را نقد کرد.
🔺️گیر داده بود به اقای تبریزی در درس خارج که برداشت از این حدیث اینجکزی میشود. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود بوی این هم از ان نمباید. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود حاج اقا زکام نشدید. شان استاد را نگه میداشت اما از مباحثه طلبگی هم دست نمیکشید.
🔺️اوج دوم خرداد و روزنامههای زنجیرهای که همه منفعل بودند او شروع به کار فعال کرد: حلقههای نقد در دانشگاه و کتاب نقد: در هر ویژه نامه یکی از موضوعات محل نزاع را میگرفت نه تنها نقدهای اصلی به معارضین که پاسخهای فعال فکر شیعی ندیشه را میداد. خیلی مقالهها از خودش بود با اسم مستعار.
🔺️او برای نسل ما نقش متفکرین نسل اول انقلاب مثل مطهری و شریعتی و خامنهای و بهشتی و...را بازی کرد. پیش پای ما جهان جدیدی از معارف و نگاه تمدنی بازکرد. عدالتخواهی، تحجرستیزی، التقاطستیزی، ازادی و مردمسالاری دینی، پیشرفت، وحدت و خیلی چیزهای دیگر به واسطه او در دهن و زبان ما وارد شد.
🔺️ما به او مدیونیم. حجاب معاصرت باعث شده قدرش چنان که باید دانسته نشود و محافظهکارها برنتابند. فشار رهبری نبود سخنرانیهایش را هم پخش نمیکردند. جزو معدود کسانیست که دعا میکنم مثل مطهری شهید شود تا قدرش دانسته شود. البته کاش پخش اثارش از دست خود و برادرش خارج شود تا گسترده منتشر شود