جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.01K subscribers
4.12K photos
1.46K videos
165 files
2.23K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
#روایت_انتخابات
#ا_روزبهانی

برای اولین بار ،میدان به سبک اندیشه انقلاب
سال ۹۷ که اورا از نزدیک دیدم برایم حس دیدن یک سیاستمدار فرق العاده انقلابی تداعی میشد و وقتی با او گرم صحبت شدم بوی رجایی را استشمام کردم...
نه اینکه بخواهم با تعصب از سوپر من و یا انسان مقدسی سخن بگویم، نه او یکی از کسانی است که باید باشد و چون از جنس او نیست سخن از او غلو آمیز به حساب می آید.
با همین تصور اخبار و بیاناتش را مطالعه میکردم و دولت سایه را دنبال میکردم
و این مسیر تا سال۹۹ ادامه یافت تا به یقین رسیدم که چون اویی باید تا کشور به تحول اساسی خود برسد و البته انتقادهایی هم بود.
از اواخر سال ۹۹ گفتم که او باید بیاید و به عشق تفکرات او شروع به دعوت هایی کردیم
تا لحظه آخر ثبت نام رسید دیگر امیدی به حضور نداشتیم ،باخود گفتم امسال حضور سردی در انتخابات خواهم داشت و تفکری را لایق تبلیغ با تمام وجود نیافتیم،در لحظات آخر ثبت نام با آمدنش پای کار جوششی در ما به وجود آورد که تصور حضور سرد در انتخابات از سرمان بیرون رفت و دست به کار شدیم و برای کسی که سالهابود در بایکوت رسانه ای بود و مطمئن بودیم بایکوت تر خواهد شد فعالیت را شروع کردیم اما نه برای او که برای تفکری که گفت "کشور را نباید فقط اداره کرد،بلکه باید آن را جهش داد"
جلسات در دفتر دکتر آغاز شد و شروعی محکم بود برای اینکه ساخته شویم(حقیقتا لحظه به لحظه دیدن شخص دکتر جلیلی و گفت و گو با او سازنده بود و ایجاد انگیزه میکرد)
با شروع فعالیت ها،توهین ها و تهمت ها و برچسب ها هم شروع شد،نه از بیگانه که از دوست همرزم.
شاید حق هم داشت،ما از جمهوریت و حق انتخاب و تبلیغ اندیشه محبوبمان گفتیم و او از موجودات مخوف و موهومی که برایش ساخته بودند.
در ابتدای مسیر ماهم دست به گریبان شدیم اما سکوت کردیم بر هرچیزی که سرعت فعالیت هایمان را میگیرد و فقط از او گفتیم و تفکر جهش ایران را فریاد زدیم و گفتیم جهادی بس بزرگ باید...
از حاج قاسم نگفتیم اما از تفکراتش گفتیم تا خرج بودنمان نشود
از آرمان ها گفتیم اما کسی را نترساندیم و به گفتمان دعوت کردیم
از آینده ای روشن گفتیم و دعوت به مناظره کردیم تا بماند برای همیشه و باز سکوت کردیم که بیشتر از ابن تفکر ناب بگوییم...
بعد از مناظره سوم ،برادر سعید ساعت ها برای جوانانی که بانگ معترضان امیدوار را برآورده بودند وقت گذاشت و گفت و گو کرد و از چیزهایی غیر از صحنه انتخابات برایمان گفت و می ترسید آخرتمان را به یک صحنه سیاسی خراب کنیم
از دیالمه گفت و نواب صفوی و از امام دلها خمینی کبیر گفت تا بفهماند چقدر جای این اندیشه ها بین ما خالی است.
او برای رقابت آمده بود اما نه رقابت انتخاباتی،که برای رقابت با اندیشه های پوچ و پوشالی آمده بود و گویی وقت خود را بیشتر از گفتمان انتخابات صرف گفتمان انقلاب کرد و با نوجوانان دیدار کرد و رمان هدیه داد تا فرهنگ جدیدی در سیاست کشور بنشاند و پای نوجوانان را برای اولین بار به عرصه سیاسی باز کند.
هر روز بیش از پیش از حضور در فضای اندیشه‌ای او و همراهی با تفکر او لذت می بردیم
روستا به روستا رفتیم تا تفکر او را نمایان کنیم.
او شروعی بود برای کنش گری نخبگان و انقلابیونی که حقّاً برای شخص نه که برای احیاء تفکر جهاد و جهش تلاش کردند و اگر از سعید جلیلی گفتند برای این بود که او را فرمانده میدان یافتند...
و این شروعی مهم است برای بودن در میدان و نبود سردی بازار انتخابات برای من...
#روایت_انتخابات
#نوجوان

من یک نوجوان ۱۵ ساله هستم جزو همان دهه هشتادی هایی که برخی معتقد اند دیگر امیدی بهشان نیست و اساسا نه انقلاب را می فهمند نه دنبال انقلابی‌گریند. دلم می خواست درباره دهه هشتادی های مخلص انقلابی بنویسم اما چون خاطره از خودم است و اساسا من کجا و آن بچه های مخلص کجا آن را برای زمان دیگر می گذارم اگر ان شاالله عمری بود.
خیلی ها می گویند دکتر جلیلی را از سال ۹۲ می شناسند یا حداقل اسمش را شنیده اند بله من هم همین طورم البته با یک تفاوت کوچک من سال ۹۲ کلاس اول یا دوم بودم و تنها فهمم از سیاست خوب یا بد بودن آدم ها بود که آن را از مادرم می پرسیدم و شنیدن اسم جلیلی به همین جا ختم شد
در این هشت سال حداقل یادم نمی آید اسمش را شنیده باشم یا انقدر گنگ بوده که اصلا برایم مهم نشده بود
خلاصه حالا من از همه جا بی خبر به طور کاملا اتفاقی(درواقع خدایی بود) چند ماه پیش با آقای خداداد آشنا شدم از آقای دکتر می گفت خلاصه او گفت و منم یه نگاهی به کار های ایشان انداختم نمی دونم چرا ولی هر چی می گذشت بیشتر شیفته دکتر می شدم انگار چیزی دست من نبودیه چیزایی از تاریخ بعد از انقلاب و شهدای ترور خونده بودم و به خاطر علاقه شدید مادرم به شهید بهشتی درباره ایشان بیشتر می دونستم؛ خدای من مگه میشه یه آدم انقدر به کسی شبیه باشه تو مبانی تو تفکر تو منش تو واکنش حتی تو دشمنان
بیشتر شیفته اش شدم انقدر که رو خانواده هم تاثیر داشت از رسانه ای که داشتم سعی کردم استفاده کنم برنامه های دکتر رو به گوش بقیه برسونم
نمی دونم چقدر تاثیر گذار بودم ولی تلاشم رو کردم(بذارید این رو تو پرانتز بگم که به عنوان یه نوجوان مطالبه اینم داشتم که آقای دکتر برای من نوجوون چه برنامه ای داره برای دغدغه کنکور من برای بعضی کتاب های درسی واقعا بیهوده و... ، اصلا وقت گذاشته؟ تا اینکه روز موعود فرا رسید روز دیدار آقای دکتر با نوجوون ها این دیدار برای من تیر خلاص بود البته باز شرح اون دیدار هم بمونه برای بعد) دیدار با مردم عشق آباد هم که هیچی همه درباره اش گفتن(البته شاید زاویه دید من یکم فرق کنه اما اینم بماند برای بعد) همین طوری گذشت تا اینکه من بالاخره تصمیم گرفتم تو طرح بیستکال شرکت کنم تا اون روز خانواده هم رای شون آقای دکتر بود و همه چیز خوبتا اینکه یه دفعه دیدم به خاطر تحلیل های واقعا صد من یه غاز یه عده تصمیم خانواده ام عوض شد آخه کاش دلیل منطقی بود نه تحلیل های واقعا مسخره.
حالا من رسما تبدیل شدم به کسی که با تعصب الکی داره از یکی دفاع می کنه و در محترمانه ترین حالت با تبلیغ دکتر داشتم کار اشتباهی رو انجام می دادم.
ولی واقعا طرح بیستکال یه چیزی فراتر از فوق‌العاده بود که آن را دیر یافتم مردم اول از همه نیاز به شنونده داشتن کسی که پای درداشون بشینه چیزی که تو این مدت هیچ کدوم از مسئولین دولت انجام ندادن این مردم نه با انقلاب مشکل دارن نه با نظام عاشق حاج قاسم اند ولی فکر می کنن تموم شد دیگه کسی مثل حاجی نیست وقتی براشون از سفرای دکتر می گفتم هیچی نمی گفتن باورشون نمی شد ای لعنت خدا بر اون هایی ناجوانمردانه و عمدا نمی خواستن کسی این چیزا رو بدونه.
روز سخنرانی حضرت آقا وقتی اون جمله رو شنیدم(اینکه رییس جمهور باید با آرای قاطع بیاد بالا) دلم لرزید ولی فکر انصراف رو نمی کردم وقتی خبر انصراف اومد گفتم اشتباهه احتمالا بعضیا شیطنت کردن رفتم دیدم که نه واقعیه برای یه مدت انگار صدای هیچ کس رو نمی شنیدم فقط بیانیه رو خوندم بعضی جمله ها رو چند بار من برای شخص کار نکرده بودم حداقل خودم این طوری می دونستم من برای تفکری کار کردم که برای من بهشتی بود
خوش حال بودم هم به خاطر کاری که کردم هم به خاطر دفاع از تفکری که نذاشت لحظه ای امر ولی رو زمین بمونه ناراحت هم برای اینکه ریاست جمهوری ایران عزیزم شخصیتی مثل آقای دکتر رو از دست داده هم الان که فکر می کنم برای اینکه کاش بیشتر کار می کردم اگر من بیشتر کار می کردم و زود تر شروع می کردم شاید الان اینطوری نمی شد شاید وضع فرق می کرد
اما حالا دیگر نمی نشینم اگر فقط یک چیز از آقای دکتر یاد گرفته باشم همینه که نشستن فایده نداره یکی از کنایه هایی که خیلی دلم رو شکست این بود که یکی گفت خدا رو شکر که تو رای نداری حالا می گویم آقایان پدر خوانده از من بترسید از من که نه از امثال من بترسید همین ماهایی که حق رای نداریم خواب را بر شما حرام می کنیم با وجود شما این انقلاب دشمن نمی خواهد شما مصداق بارز ستون پنجم دشمنید شما ننگ انقلابید نه انقلابی به قول شهید دیالمه اگر ذره ای عدم خلوص در کسی باشد با موج های انقلاب به زباله دان تاریخ خواهد پیوست شما اخلاص که هیچ فساد و رانت از سر و رویتان می بارد بترسید اما این بار از لولو های واقعی بله لولو های واقعی ما هستیم برای شما
و در آخر آقای دکتر جلیلی واقعا از شما ممنونم که برای منِ بهشتی ندیده ،رجایی ندیده، دیالمه ندیده و ...همه این ها شدید. ان شاالله عاقبتتان شهادت (البته بعد از اینکه من از این دنیا رفتم چون دیگر واقعا نمی توانم رفتن بهشتی دیگری را شاهد باشم)
جهاد بزرگ برای جهش ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
#روایت_انتخابات
#رحیق
مورد اول. چیزی که بنده دیدم عدم مدیریت فضای مجازی بود. پراکنده کاری، نداشتن روال مشخص، فقدان سازماندهی، عدم آموزش و ارزیابی، شلختگی، اتلاف وقت افراد و... که خب طبیعی بود. انتخابات قبل هم همین طور بود. کوچکترین اطلاعی درباره ستادها و نحوه عملشون در خارج از فضای مجازی ندارم. عرضم درباره فجازی است. حتی نیاز به مثال زدن هم نداره، انتشار پست های تکراری، چت های بی‌فایده، دسته بندی نکردن مطالب و... .
گروه های ایتا که بیشتر تحت نظارت طرفدارای نامزد دیگر بود و بیشتر از آقای جلیلی، نامزد دیگر در اونها تبلیغ می شد و حتی اجازه معرفی و تببین شخصیت آقای جلیلی در گروهی که به عنوان ستاد بانوان جلیلی بود نمی دادن! گروه های عمومی تر طرفدار آقای جلیلی هم همین طور. ادمین ها هم به تصور اینکه سعه صدر و تعامل و تساهل و این موارد در مقابل مخالف لازمه، هیچ اقدامی نمی کردن، مگه بعد از چتی طولانی متذکر میشدن که خاتمه بحث! گروه های تلگرام هم که نظرسنجی های کانال های مختلف فوروارد می شد تا افراد رای بدن و در کنارش چت های زیاد و فقدان انسجام و هماهنگی.البته جای تعجب نداره، وقتی در جهان واقعی جبهه انقلاب انسجام و هماهنگی و ساختار و تشکیلات فراگیر نداره، انتظار نظم و سازماندهی در فجازی یک شوخیه.
درباره همه این موارد میشه توضیح داد. با اجازه تون آموزش و ارزیابی انتخاب بشه.چون کانال های شخصی در تلگرام و ایتا و اکانت توئیتری مشخصی رو دنبال نکردم، تنها درباره اینستاگرام می تونم نظر بدم. در اینستاگرام چه خبر بود؟ یکسری صفحه که شخصی یا با اسم و تصویر آقای جلیلی رو می کردن، اما چطور؟ یا محتوا جذاب نبود، یا محتوا جذاب بود اما کپشن مناسب نبود، یا کپشن داشت و هشتگ درست نداشت. به اون بندگان خدا نمیشه ایراد گرفت، بلکه لازم بود دو سه نفر وقت بگذارن این صفحات رو ببینن، و مسیر حرکت اونها رو ارزیابی کنن و بهشون بگن چطور عمل کنن تا بازدهی بیشتری داشته باشن، بگن "آقا تو که 50 پست منتشر کردی، وقتی 400 تا فالوور هم نداری یعنی یه جای کار ایراد داره، ما چک کردیم ایراد کارت اینه ..."؛اما خبری نبود، نه آموزشی بود که به افراد داده بشه که چطور فعالیت کنن، تصور دیفالت این بود که هر کس اکانت اینستا داره حتما بلده چطور در اون فعالیت حرفه ای هم داشته باشه. فقط یک جا در کانال تلگرامی که برای فعالان اینستاگرامی بود، فایل یک چت صوتی مربوط به گروه همین کانال گذاشته شده بود که در اون یکسری کلیات درباره اینستاگرام گفته می شد و انتهاش یک خانم درباره انتخاب رنگ و کپشن و کال تو اکشن و اینها مواردی رو گفتن (نمی دونم تخصصشون چی بود اما به نگاه تبلیغاتی – بازاریابی شبیه بود که خب درست هم بود)، به جز این یک مورد حداقل بنده که ندیدم چیزی.
چند صد نفر یا شایدم هزار نفر فعالیت می کردن اما نه جایی ثبت بودن، نه کسی بررسی می کرد محتواشون رو و ایراداتشون رو در می آورد و نه آموزش های حداقل بهشون داده می شد. حتی در حد اینکه گفته بشه برید هشتگ هاتون رو درست کنید یا برید سرچ بزنید ببینید کال تو اکشن چیه پیاده کنید تو صفحه تون و ...اما وضع همین قدر خراب نبود، بلکه افتضاح بود و داغون تر از خراب. حتی صفحات رسمی آقای جلیلی یا صفحات پرطرفدار غیررسمی هم نکات اولیه رو رعایت نمی کردن. به جز صفحه بصیرت عمار که خب مخاطب بالا داشت و نیاز نمی دید مثلا از هشتگ استفاده کنه. مثلا صفحه رسمی دکتر ویدئویی می گذاشت راجع به نظرات و صحبت های ایشون درباره بورس اما یک هشتگ بورس زیر اون پست نبود. یا زمانی که ایشون راجع به بورس صحبت کرده بود، فرداش در صفحه هشتگ بورس یک پست از سعید جلیلی نبود، اما چند پست از نامزد دیگر بود. یا مثلا در حالی که یک صفحه ضدانقلاب اومده بود حرف وحید جلیلی رو گذاشته بود و زیرش هشتگ اقشار از دانشجو و کارگر تا روستایی و معلم درج کرده بود اما صفحات دکتر جلیلی اصلا از هشتگ های مربوط به اقشار، هشتگ های اقتصادی و... که بدیهی ترین موارد بود استفاده نمی کردن.بدتر اینکه حتی صفحات محلی و شهرستانی هم از هشتگ های استان و شهر خودشون استفاده نمی کردن (برای اینها مثال تصویری هست، چون در ایام تبلیغات برای توضیحش نیاز بود تصویر برخی پست ها گذاشته بشه) . به عبارت دقیق تر تصور اکثر بزرگواران از هشتگ، چیزی بود که برای دسته بندی یا تولید محتوا به سبک طوقان توئیتری! هاشون استفاده می شد، نه راحتی برای دسترسی به عموم مردم.هنوزم نمی فهمم که هشتگی مثل جهاد بزرگ برای جهش و ... فلسفه ایجادش چی بوده؟ اینکه یکسری پست زیرش اضافه و تعداد پست ها بالا بره؟ خب کی چی؟ چه تاثیری در معرفی سعید جلیلی به مردم عادی جامعه داره، همین طور هشتگ های انتخابات و .... .
حالا اینکه از این هشتگ های بی خاصیت استفاده می شد که مثلا پست های دکتر جلیلی یک جا متمرکز بشه، قبول، چرا فقط همین هشتگ ها، چرا چهارتا هشتگ موضوعی یا اقشار یا بومی و منطقه ای استفاده نمی شد؟ هشتگ برای اشتراک گذاری محتوا با سایر افراد داخل شبکه اجتماعی است، طرفدارای آقای جلیلی چه می کردند؟ هشتگ هایی می گذاشتن که فقط خودشون یا نهایت رقبا می دیدن، مردم عادی هیچ وقت این طور هشتگ ها رو نه دنبال می کنن، نه علاقه دارن باز کنن ببینن توش چه پست هایی هست، این طور هشتگ ها (جلیلی / انتخابات / جهاد بزرگ ...) رو فقط افراد فعال در تبلیغ نامزدهای مختلف باز می کنن.و مضحک تر، هشتگ تکراری در بسیاری از صفحات گذاشته می شد، در حالی که هشتگ تکراری رو اینستا ربات می گیره و به صفحه مشکوک میشه و از اون ور صفحه رو کمتر به مخاطبا نشون میده، یعنی حتی ابتدایی ترین اصول درج هشتگ هم نه افراد خودشون می دونستن، نه آموزش داده می شد، نه کسی چک می کرد که ایرادات رو در بیاره و بگه.
یا مثلا هشتگ زده می شد دست یاری، خود دست یاری که کلا برای کمک و دستگیری نیازمند و اینهاست به کنار، یکی می زد پویش دست یاری، یکی می زد کمپین دست یاری، یکی دست یاری خالی می زد و ... نظم و هدفمندی و اینها به فنا.طرف می بینی یک صفحۀ نه ضدانقلاب و ضد اسلام، بلکه ضد ادیان ابراهیمی داره و سراسر اهانت به حضرت ابراهیم، بعد تو صفحه اش هر پست رو چندین بار گذاشته و زیر هر کدوم اسم کلی روستا یا شهرهای کشور رو درج کرده، درسته اون طرف هم از اینستا چیزی نفهمیده و روش کارش طوری است که اینستا خودش محدودش کرده، اما حداقل طرف فهمیده که برای اینکه پیام باطل و کفرآمیزش رو به مردم سراسر ایران برسونه بیاد هشتگ های شهرها و روستاهای کشور رو جمع کنه.
این فقط هشتگ بود، کپشن به کنار، به طرف گفته می شد هشتگ متنوع بگذارید، می گفت با ادمین های حرفه ای صحبت کردن اینستا مشکوک میشه! عرض می شد شما کپشن درست بزنید و از طریق کپشن هشتگ ها رو به محتوای تصویر یا ویدئو ربط بدید، هنگ می کردن، یا قبول می کردن اما عمل نمی کردن چون نمی تونستن، تجربه اش رو نداشتن و نظارتی هم از بالا نبود که بهشون با چهارتا مثال یاد بده.نه که بنده اینها رو نگفته باشم به وقتش، یکسری حدود دو ماه قبل از انتخابات برخی نکات رو به سه تا اکانت فعال تر از بقیه ارسال کردم و تصور مضحکی داشتم که با دیگران به اشتراک می گذارن، بعد درگیر جابه جایی منزل شدیم با مشکلات عدیده و یک دوره زندگی در شرایط سخت! که چند هفته طول کشید، بعدتر متوجه شدم از اون اکانت ها فقط یکی اش برخی نکات رو لحاظ کرده. چون فرصت نبود که روی اون ایده ها کار بشه، چند مورد زودبازده مثل هشتگ و ... انتخاب شد و طی دو سه هفته تعامل ناموفق با برخی بزرگواران به نتیجه نرسید. آخر سر مجبور شدم تک به تک به صفحات اینستا پیام بدم بگم چطور هشتگ بزنن یا براشون هشتگ در آوردم که خب تعدادشون زیاد نشد.(تعامل با دو تا از ادمین های گروه فعالان اینستاگرامی فقط اتلاف وقت داشت، مسئول تبلیغ مجازی بانوان هم که در ایتا فعالیت می کردن، بنده خدا انقدر سرش شلوغ بود، 2 بامداد میومد عذرخواهی می کرد، فراموش می کرد پاسخ پیام ها رو بده، می رفت دو روز بعد بیاد ج بده، ضمن اینکه گروه هاشون پر از طرفدارای نامزد دیگر بود، بنده هم اصرار داشتم ایده ها یا نکات فقط برای تبلیغ آقای جلیلی باید استفاده بشه که به تعبیر خودشون گروه هاشون پر از نفوذی بود).زمانی که تمرکز روی هشتگ رو انتخاب کردم، ظرف دو سه روز بالغ بر 15-20 هزار هشتگ عمومی و تخصصی در آوردم، اما اونقدر رفتار ادمین های گروه فعالان اینستاگرامی اعصاب خردکن بود و یا حواله میدادن به دیگری، یا دو سه روز پیام باز نمی کردن و... که دسته بندی هشتگ ها رو رها کردم، حتی کانالی ایجاد شد و چند نکته اولیه در اون قرار داده شد که هر زمان پیام رو دیدن و خواستن در گروه اعلام کنن، محتوایی آماده باشه که افراد بتونن استفاده کنن. هیچ کار خاصی هم قرار نبود بکنن، قرار بود در گروه اعلام کنن که چنین محتوایی هست، افراد بیان مطالعه کنن و سوالاتشون رو بپرسن، همین. آخر سر به یکی شون گفته شد تکلیف رو مشخص کنید، یا برم تک به تک به صفحات پیام بدم یا در گروه اعلام می کنید تا سازماندهی شده تر باشه (مشکلی با تک به تک پیام دادن نبود، مشکل کمبود زمان بود) که باز اون بنده خدا حواله داد به یک گروه کوچکتر و خصوصی تر که ... نتیجه اش هم هیچ. آخر سر هم فقط برای چند صفحه هشتگ های موضوعی یا بومی و منطقه ای در آورده شد. خیلی راحت دو هفته تلف شد. این #روایت_انتخابات بنده است.
#روایت_انتخابات
#م_ج
خیلی از اشناها ک‌ضد نظام و ...بودن نمیخواستن رای بدن رو جلیلی رو بهشون معرفی کردم گفتن اگه نره کنار ما بهش رای میدیم خیلی تو شهر کوچیکمون همین نظر رو داشتن ولی وقتی کنار کشید بعضی‌ها ب رضایی رای دادن بعضی هاشونم ک‌اصلا رای ندادن،تازه تو شهر ما یه بنر و سه پوستر داشت ک‌اونم‌منو برادرم با پول شخصی خریده بودیم در مقابل ۶ تا ستاد نامزد دیگر.
#روایت_انتخابات
#گچسر

ما در اولین قدم با آقای رضاپور هماهنگ شدیم جمعه این هفته با ایشون بریم یک روستای خیلی مهم رو در منطقه گچسر بازدید کنیم و بحث باشگاه کشاورزان جوان را بررسی کنیم.
کار ما تازه شروع شده
#روایت_انتخابات
#سید
🔸جلیلی رو از مدت‌ها قبل میشناختم و تا حدودی دوستش داشتم. سایتشو دنبال میکردم و بعضا اگه جزوه‌ای ازش پیدا میکردم میخوندم و... و واقعا با یه سری رفتارها و گفتارهاش حال میکردم. فکر کنم اسفند بود که دیگه حضورش جدی شد و ستاد دعوت راه افتاد.
🔸قصد داشتم انتخابات امسال با اینکه سنم نرسید رای بدم لااقل جوری که به درسم لطمه نخوره تبلیغ مبلیغ کنم. با بچه‌ها شروع کردیم. بیشتر قصدمون کمک به اصلاح فرهنگ سیاسی مردم بود و اینکه آگاهانه انتخاب کنن و اینا. همین بود که اگه یکی مثلا میگفت من فلانی رو اصلح میدونم خیلی کاریش نداشتیم و شاید خوشحال هم میشدیم بعضی وقتا که طرف داره به کسی که با معیارهاش اصلح میدونه رای میده، البته گاهی هم با صمیمی‌ترها بحث میکردیم. اما در مقابل استدلالاتی مثل اصلح نامقبول و اینا مقاومت میکردیم و بحث میکردیم. سعی هم میکردیم جلیلی رو معرفی کنیم به ملت و اون روایت‌ها خیلی کمک‌کننده بود. شاید بی‌نقص نبود اما خب بالاخره در مورد مسائل حرف داشت و قابل بررسی و حتی نقد بود.
🔸فردای استعفا گریه‌م گرفت. یه عکس در اومده‌بود از دکتر پشت ماشین که بعد گفتن حذف کنید و یه فیلم از شب قبل که کتابای امام رو معرفی می‌کرد. گریه ۱۴۰۰ من اما با گریه‌های قبلی یه فرق اساسی داشت، اون اینکه از سر امید بود نه ناامیدی. فهمیدیم آدم‌هایی هستن همین الان که هم تخصص و حرف دارن و هم از نظر شخصیتی آدم‌های خوبین. همین کافیه برای امسال. سعید جلیلی از امثال من هم بیشتر هزینه داده هم بیشتر فحش خورده. سعید جلیلی پاش رو تو این مسیر گذاشته و هنوز هم داره امیدوارانه میره جلو و کار میکنه. بعد ما پشت کولر ناامیدیم؟
🔸نکته تلخی که امسال داشتیم این بود که بحث‌ها خیلی وقتا به خشونت کلامی منجر میشد و از منطق دور میشد. کدورت‌هاش حتی بعدتر که این اواخر با هم همکاری میکردیم سر ترغیب به مشارکت هم اندکی باقی بود. همش هم مقصر دیگران نبودن، گاهی از طرف ما هم این رخ می‌داد. نمیدونم بخاطر فشارهای دبیرستانه که اینجوری رد میدادیم یا جامعه هم همینه.
🔸یکی از فرصت‌های بعد از انتخابات‌ها اینه که بشینیم و عملکردمون قبل از انتخابات رو بررسی کنیم. اینکه کجاها درست رفتیم و کجاها نه. دغدغه‌های افرادی که باهاشون صحبت میکردیم چی بود؟ کجاها اشتباه کردیم، کجاها کار درستی نکردیم، و کجاها میتونستیم چیکار کنیم و نکردیم. نکته‌ای که مغفول واقع شد در روایت‌هایی که این چند روز دیدم. برنامه‌های دکتر جلیلی دیده‌شده توسط نخبگان و این باب نقد تخصصیشون رو وا میکنه و اشکالاتشون رو میتونیم پیدا کنیم و اصلاحشون کنیم. از این فرصت حیفه استفاده نکنیم. باید بدون تعارف بشینیم گذشته‌مون رو بررسی و آسیب‌شناسی کنیم، بدون تعارف با هیچکس حتی خودمون و دکتر، وگرنه چه تضمینی هست ما هم مثل باقی گروه‌ها نشیم؟
#روایت_انتخابات
#ف_ر
راستش من مدتها منتظر حضور جلیلی بودم و فکر میکردم ایندفعه چون اقای رییسی قوه قضاییه و قالیباف مجلس هست گزینه اصلی جبهه انقلاب با سابقه ای که اقای جلیلی داره حتما ایندفعه جلیلیه تا اینکه یکهو همه چی به طرز عجیبی رقم خورد...بایکوت کردن جلیلی از طرف مدعیان انقلابی عجیب بود و چشمم رو به مسایل خیلی باز کرد اولش خیلی ناراحت بودم ولی الان یه قسمت از ناراحتیم به خوشحالی بدل شده چون حقیقت برام روشن تر شده...درسته از قبل منتظر جلیلی بودم ولی وقتی رییسی اومد سعی کردم خیلی خیلی ریز بشم تا واقعا اصلح رو از نظر خودم تشخیص بدم ...اولش فکر نمیکردم تفاوت چندانی باشه...ولی اقای جلیلی شاخصه هایی داره که فکر میکنم هنوز زوده تا به اون برسیم...البته اگه بزرگان بزارن مردم خیلی زود میرسن
#روایت_انتخابات

•اگر کسی مدعی گفتمان حقی‌ست باید برای اقناع افکار عمومی تلاش بکند !•
این جمله رو تو کتاب #حیات_طیبه خوندم !
حرف سعید جلیلی بود .
از حرفش خوشم اومد اما ...
دوس داشتم بدونم واقعا خودش بهش عمل می کنه؟!
اتفاقا نزدیکای انتخابات بود !
گفتم : این که یه همچین حرفی زده ، چرا انقد شُل تبلیغ می کنه ؟!
گذشت و ...
حوالی روز دختر یه جشن از طرف ستاد دکتر جلیلی گذاشتن ، با حضور افتخاری خود دکتر 😂
منم که دوس داشتم برم با این آدم صحبت کنم ، از مسئولین ستادشون خواستم که در زمان جشن با آقای دکتر صحبت کنم ، صحبت که چه عرض کنم ؟ مطالبه بولدوزر وار !
منم که توپم از وضعیت آموزش پرورش پر بود ...
با اینکه امتحان ترم ادبیات داشتم ، درسو بوسیدم گذاشتم کنار ؛
و شروع کردم 😎
تصمیم گرفتم مطالبه‌م از طرف همه نوجوونا باشه
و چون می دونستم جلیلی با کار نمایشی مخالفه ، گفتم اوکی ! یه واقعیتی بسازم که ... 😂
از توش صد تا برنامه بِچِکه !

🧨اول از همه ، معضلات مختلف قشر نوجوان رو، رو کاغذ نوشتم
از قبل این ماجرا که قطعا با دوستام در مورد معضلات قشر خودمون صحبت کرده بودم !
ولی واسه اینکه کار نمایشی نباشه ، به نوجوونای #شهر_های_مختلف زنگ زدم .
اصفهان ، قم ، شیراز ...
نظرشونو در مورد معضلاتی که مطرح کرده بودم ، می پرسیدم !
ماشاالله هر کسی‌ام یه مشکلی داشت 😂💔
سَنَم ها رو جمع کردیم و رسیدیم به #یاسمن ¡)
می خواستم دکتر‌و به چالش بکشم !
پس از جمله های خودش استفاده کردم
با همین جمله شرو کردم ،
(به گفته خودتون : اگر کسی مدعی گفتمان حقی‌ست ...)
یا مثلاً نوشتم ، ( پاسخ متفکرانه به یک سوال ، حتی اگر غلط باشد ؛ ارزشش از پاسخ درستی که بر اساس محفوظات است بیشتر است ! )
گفتم واقعا توی دولتتون به این جمله عامل خواهید بود ؟ 🤨
از عدالت آموزشی نداشته مون گفتم !
از اعتماد نداشته به نوجوونا گفتم
و...
هر چه دل تنگتون بخواد :)
خلاصه !
موقع مطالبه رسید !
تا قبل از ورود دکتر استرس داشتم .
ولی وقتی اومد ، اونقدر #خاکی بود که استرسم پودر شد 🙃
به هر بچه ای می رسید ، سلام می کرد و احوالشو می پرسید .
انگار نه انگار که مسئول کشوریه !
انگار نه انگار تو شورای امنیته :)
بلکه باعث امنیت بود ¡
بدون هیچ تشریفاتی ، اومد نشست رو صندلی !

و اتفاقا اولین مطالبه گر بنده بودم 😬
رفتم شروع کردم
از مطالب غیر کاربردی کتاب هامون گفتم
از اینکه بهمون وقت نمیدن فکر کنیم
از تباه شدن بعضی استعداد ها حرف زدم
و از عدالت آموزشی گفتم !
و در نهایت پرسیدم : نقش #ما_نوجوانان در جهش ایران چجوری تعریف شده ؟!
+چیزی که واسم جالب بود این بود که ،
وسطش بعضی نکته هامو یادداشت میکرد ! 😄
مطالبه گری ها تموم شد
و نوبت به #پاسخ_گری رسید 😀
👤می گفت : به جایی که به حقوق زنان گیر بدیم ، باید به هویت زن توجه کنیم !
+نگاه جالبی بود :)
یهو وسط صحبت هاش گفت
همین نکته ای که خواهر نوجوان‌مون گفتن ...
+خواهر نوجوان 😅 فکر نمی کردم اینجوری نوجوونا رو وسط سخنرانیش خطاب کنه :)
مهم ترین بخش صحبت هاش برام
اونجایی بود که گفت
وقتی از #جهاد_برای_جهش حرف می زنیم . صحبت از #یک_جبهه هست ! 🙃
از همه قشری !
+ینی نوجوون و پیر نداره .
دختر و پسر نداره
همتون پاشید بیاید ! 😎
همه توی این جبهه مهمن !
_._._._._

پ.ن : اینکه یه مسئولی اینقدر با مردم صمیمی برخورد کنه ...
بین خودش و جامعه دیوار نکشه ...
مردم و مطالبات شون رو اونقدر جدی بگیره که ، از حرفای یه نوجوون، نُت برداری کنه ...
این یعنی مردم سالاری !
ینی جمهوری !
آدمی که نه تنها از دونه دونه ی مشکلات ملت با خبره ؛ بلکه واسش راهکار هم داره!
این آدم می‌تونه #رئیس_همه_جمهور باشه !

#فاطمه‌زهرا_صـــاد
#روایت_انتخابات
#روایت_انتخابات
#اردبیل
#عبد_ایمانی

هوالحق
"تکلیف"
در کوچه پس کوچه‌های ملایوسف کارتابل‌های دکتر جلیلی را پخش می‌کردم
مسئول ستاد بودم اما مهمتر از مسئولیتم در ستاد مسئولیتم نسبت به جامعه مجابم میکرد که ولو شبانه کارتابل و پوستر به خانه‌های مردم پخش کنم
که یک سوپرمارکتی خبر داد دکتر انصراف داده‌است...
شک کردم نگاه کردم بهت کردم و بعد بغض
مثل‌ لحظه‌ای که خبر شهادت #حاج_قاسم را شنیدم
اما آنچه به خوبی می‌دانستم تکلیف بود
و مردی که تک به تک کارهایش حسب تکلیف بود و لحظه‌ای به فکر مال اندوزی و قدرت طلبی نبود
پس از انتخابات ۹۲ کارش را تازه شروع کرد
۸ سال زحمت کشید و تحمل کرد تا جایی که امروز ترجیح داد به نفع حجت السلام رئیسی کنار برود
الحمدالله که ختم به خیر شد
خوشحالم دوستان خوبی در این مسیر کمک حالم بودند
خوشحالم که تلاش کردم تا تنور انتخابات گرم تر شود
خوشحالم که در این فضا استاد علیپور سرور ما حاضر شد با بنده مناظره کند و کمی عقلانیت به شور انتخاباتی تزریق کنیم
با قدرت هستیم تا اخرین نفس
خوشحالم که به تکلیفم عمل کردم
و ممنونم از سعید جلیلی که به حقیری چون من اعتماد کرد و پدرانه یار و یاورمان بود
و حال با تمام انرژی تو
و ممنونم از سعید جلیلی که به حقیری چون من اعتماد کرد و پدرانه یار و یاورمان بود
و حال با تمام انرژی توهین هایی که کردم و توهین هایی که شنیدم
و حلال کردم و انتظار دارم حلالمان کند
پای صندوق رای خواهم رفت و طبق دستور فرمانده به #سید_ابراهیم_رئیسی رای خواهم داد
این آغاز عملیات است
بسم الله الرحمن الرحیم
#روایت_انتخابات
#میثم
من یه طلبه هستم برای حضور حداکثری تلاش کردم
دغدغه اصلی بنده اینه حدود پنجاه درصد مردم شرکت نکردن خوب همشون که ضدانقلاب وکافر وماحد نیستن اینا هم مردم هستن وظیفه ما اینه پیام این عزیزان بفهمیم وبرای برطرف کردن مشکل تلاش کنیم
اما یه ناراحتی دارم اینهمه جشن جشن جشن تو شهرای مختلف خستم کرد البته اشکال نداره برای پیروزی شاد بود ولی مفاهیم اصلی هنوز موندن وکار زیاد
میشه با دوستان ستاد دکتر جلیلی وخود دکتر جلیلی یه ساز کاری تشکیل بشه که حرف این مردم شنیده بشه
چرا ما خودمون نبایدصدای این جمعیت پنجاه درصدی باشیم وبه فکر حل کردنش نباشیم
چرا دشمنان واقعی ایران باید بشن تریبون این مردم ما باید حرفشون بشنویم وبهشون بفهمونیم حرفشون به ما رسیده و برای حل کردن مشکلاتشون تمام تلاشمون میکنیم انشاءالله
#روایت_انتخابات

در فعالیت فضای مجازی سهم کوچکی داشتم پیام هایی که از هواداران می رسید رو میفرستم براتون

با دیدن این انگیزه شما قطعا سعی میکنم دوستان و آشنایان رو راهنمایی کنم تو این چن روز و حداقل تو فامیل بتونم واسه آقای جلیلی رای جمع کنم

حتما باورت نمیشه چقدر دکتر جلیلی رو دوست دارم داداش با این که زندگی سختی دارم پدرم مریضه من خرج خونه رو میدم اما چن بار واسه مظلومیت دکتر جلیلی گریه کردم
[ امیدوارم ایشون تا آخر بمونن و با رفتن به دور دوم رئیس جمهور بشن

برای تبلیغات جهادی در مناطق پایین شهر و کم بضاعت و روستاها: شهرستان سبزوار،نیرو هم ان شاالله فراهم میشه،وسیله هم با وسیله شخصی خودم انجام میدم،من کارشناس ارشد ویژه اورژانس هستم،شاغل در اورژانس ۱۱۵

توی کرمانشاه تنهایی میرم تبلیغ چهره ب چهره
خداروشاهد میگیرم چشم داشتی ندارم
فقط چند نفر رو پیدا کنید باهام بیان
تنهایی مسخره میکنن
رفتم ستاد رو هم دیدم
ولی اصلا نیرو نداره
تا اخرشم پای جلیلی میمونیم هرچقدر فحش بدن و بهمون بگن سه درصدی و اینا
بابا ستاد کرمانشاه نیرو نداره گناهی ندارن. دلیلشم اینه ک نود درصد کرمانشاهیا نمیدونن اقای جلیلی اصلا ستاد داره تو کرمانشاه؟
#فاطمه‌زهرا_صـــاد
#روایت_انتخابات
در مورد اینکه گفته بودم جلیلی شُل تبلیغ می‌کنه :

فهمیدم ...
فهمیدم مخالفت با نمایش ینی :
کسی ، در طول #هشت_سال به هزاران روستا سفر کند ، مشکلات را پیدا کند ، راه حلش را بیابد و طرح ارائه کند
اما ! رسانه ها به نحوی او را #بایکوت کنند.
از طرفی شب و‌ روز #رسانه_ملی ، #کنش_نمادین چهره های دیگر سیاسی را پوشش بدهد !

چرا؟!
چون شخص #نمایش_ندهنده که #کار_واقعی می کند ؛
در هیچ یک از #احزاب جایگاهی ندارد
به باند های قدرت و ثروت متصل نیست !
و #بدون_محافظه_کاری موضع انقلابی و مردم‌سالارانه خود را نشان می دهد !

📌 بچه های ستاد جلیلی شُل نزدند !
دیده نشدند !
وقتی فهمیدم جمله •اگر کسی مدعی گفتمان حقی‌ست باید برای اقناع افکار عمومی تلاش بکند•
اعتقاد اکثر بچه های ستاد است و پای این اعتقاد ایستاده اند ؛
فحش می خورند و دست خالی تبلیغ می کنند.
توفیق پیدا کردم تا در این جبهه ، به نحوی بجنگم‌😂

#جنگ_با_انحصارگران_قدرت_و_ثروت
#وحدت_با_ملت 😎✌️
#روایت_انتخابات
#م_ش
رای اولی بودم و اکثر اطرافیان هم همین طور
حتی بودن کسایی که حق رای هم نداشتن.
هیچ وقت دعوت به شخص نکردم
دعوت نکردم که به جلیلی رای بدید دعوت کردم به تکلیف محوری
دعوت کردم به گفتمان محوری
از خیلی قبلتر از انتخابات روی مبانی و اصول و تکلیف کار کردم
اصلا تکلیف ما چیه؟
به کی باید رای داد؟
به چی باید رای داد ؟
می گفتم تکلیف ما رای به اصلحه
کسی که هم بایستگی ها رو داره هم شایستگی های زیادی رو نسبت به دیگران داره
میتونه بیشتر و بهتر منافع و مصالح ما رو تامین کنه
خدمت بیشتری میتونه ارائه بده
تخصص و تعهد بیشتری داره
تجربه بیشتری داره
تقوا بیشتری داره
و...
خب شرع و عقل میگه اون رو مقدم بدونیم
بیان حضرت علامه رو می گفتم که
تکلیف ما شناخت اصلح هست کوتاهی در شناخت اصلح و رای ندادن بهش بعد از شناخت گناه بزرگیه
می گفتم تو بیانات و سیره امامین انقلاب و علما ترجیح صالح به اصلح رو ندیدیم ما
ندیدیم که دعوت یا توصیه کرده باشن که طبق شرایط و مصلحت خیالی غیر اصلح رو مقدم بدونید.
تاکید داشتم به استقلال رای
می‌گفتم امام ما گفته مردم نیازی به قیم ندارند
احدی حق تحمیل فردی رو به مردم نداره
باید طبق شناخت و حجت شرعی رای داد.
می‌گفتم در نظر رهبری انتخاب اصلح تکلیفی است همانند شرکت در انتخابات.
بعد این ها اتفاق قشنگی می افتاد ،میرفتن دنبال شناخت یا خودشون می رسیدند به دکتر ،یا نظر من و می‌پرسیدند،من هم تشخیص خودم رو می گفتم و دکتر رو معرفی میکردم.
این سیر و این روند و این تشخیص باعث میشد توپ هم تکون شون نده،چقدر خود اونا برا دکتر کار کردن،حتی پر و پا قرص تر
زودتر از من عکس دکتر شد پروفایل شون و...
کیف میکردند
کیف میکردیم .

بعد ثبت نام ها دیگه مفصل تر به معرفی دکتر پرداختیم.

جدای از اشکالات رسانه ای و تبلیغاتی در معرفی دکتر که دلایل مختلفی داشت و نیاز به آسیب شناسی داره
به نظرم یه اشتباهی که صورت گرفت معرفی تک بعدی دکتر بود
صرفا در مورد برنامه ایشون گفته شد و برنامه محور جلوه داده شدند و دیر به فکر ارائه کارنامه افتادند بعضی ها، و این تفکر ایجاد شد که دکتر کارنامه نداره در حالی که به نظر من خود برنامه دکتر جلیلی بخشی از کارنامه اش هست مگه برنامه ای که حاصل هشت سال زحمت و کار تخصصی علمی و عملی هست کم چیزیه.
من از همون اول روی کارنامه دکتر جلیلی مانور دادم به طور جدی و شدید و جدای از اون به هنر اصلیش هم پرداختم.
دکتر واقعا از هر انگشتش یک نه که چندین هنر میباره.
هنر اصلی جلیلی برنامه اش نبود،هنر اصلی جلیلی و شاخصه اصلی اون سبک و نوع و شخصیت مدیریتی اش هست.
بگذریم حرف زیاده،منم خیلی حرف زدم
تجربه خوبی بود
از طعنه و کنایه زخم و زبان ها از خودی تا طعم زوری که بعضی ها بهمون می چشوندن.
البته با رفتن دکتر ناراحت نشدیم بر خلاف خیلی ها که بعد انصراف جلیلی براشون شد مجسمه بصیرت و انقلابی و مرد میدان و...
جلیلی از اول پیش ما پرچمش بالا بود
ما مثل خودش تکلیف محوریم.
این انتخابات هم گذشت و اضافه شد به تاریخ
به تاریخی که باید عبرت گرفت
البته نباید گذاشت که به کنج تاریک خانه ها بره.
باید روایت کرد .
#روایت_انتخابات
#علا

بچه هایی که منو تو گروه دکتر می شناسند، میدونن هفته آخر شده بودم پای ثابت بیستکال..
صبح با استرس بیدار میشدم، که دیر نشه، یه تماس هم یه تماسه..
اینقدر تو این یه هفته راه میرفتم حین تماس هام.. مامانم گفت چقدر ضعیف و لاغر شدی‏ نمیدونم از شانس خوب یا بدم بود، تقریبا 90 درصد تماس هام می‌خورد به مناطق محروم و روستاهای دورافتاده که حتی نمیدونستم کجان تو نقشه ایران..
یادمه یکیشون برای یه روستای بندرعباس بود آقاهه با خانمش فلافل میفروخت.. اما امیدوار و شاکر
یه آقاهه از ایلام راننده نیسان بود تو تهران، بعد‏تصادف، به خاطر آسیب دست و پاهاش از شرکت اخراج شد، برگشت شهرشون با کلی دغدغه خرج زندگی و پول اجاره و بیکاری
اما با حرفهام امیدوار شد..
یه خانمه از یه روستایی تو اهواز که پسر ٨ ساله‌اش دو ماه پیش فوت شده بود، اما بهم اعتماد کرد و به حرفهام گوش داد.
یه آقایی از یه روستا اطراف‏ تبریز که ازم خواست جاده ای که هر صبح با ماشین میره محل کارش رو به دکتر بگم براشون درست کنه...😢
یا آقایی از یکی از روستاهای شوش، که باید برای پسرش که سرباز بود مقداری پول می فرستاد اما نداشت، با بچه ها یه مقدار پول جمع کردیم براش فرستاديم...
هنوز پیامک شو دارم که نوشته بود‏خیلی با غیرتی خواهر... 😢💔
یا کلی کشاورز از استان های مختلف که از واسطه ها گله داشتند و از زحمتی که صرفا میموند براشون...
خلاصه بخوام تک تک بنویسم میشه یه کتاب.. تک تکش تو ذهنم هست هنوز، چون پای دردل همشون نشستم و دغدغه هاشونو شنیدم..‏گفتم که ما ستاد رنگ و لعاب دار نداریم، از طرح وان می گفتم و از سبد غذایی، از طرح تفریح خانواده می گفتم و از اینکه میشه هر کشاورز یه صادرکننده باشه..
قرار شد بشن ستاد سیار ما.. و میدونستم که شدن.. چون بعد از انصراف بعضا باهام تماس گرفتن که چی شد، شما گفتید که قراره بریم برای‏ یه جهش بزرگ💔
این انتخابات منو برد به کف جامعه، بین مردمی که به معنی واقعی کلمه مستضعف بودن
(کلمه قشر آسیب پذیر اجحاف بزرگیه به اینها)
و واقعا فهمیدم دکتر تو دولت سایه چه کار سختی داشت... من تو یه هفته، کاهش وزن داشتم😅، دکتر 8 سال روستا به روستا، شهر به شهر پای دردل خیلی ها‏نشست
به بچه ها هم گفتم این انتخابات اگه هیچی نداشت، برای ما یه گفتمان جدید داشت یه گفتمان فراجناحی، گفتمان انقلاب 57 امام..
همون انقلاب مستضعفین..
نمیدونم چند درصد اون آدمها به آقای رئیسی رای دادن یا اصلا تو انتخابات شرکت کردن یا نه یا اصلا به کی رای دادن..
فقط از ته قلبم دعا‏میکنم دولت آقای رئیسی بتونه امید به زندگی مردم برگردونه و حقیقتا یه جهشی ایجاد کنه..
البته من امیدوارم چون رهبر گفت ملت ایران از این انتخابات خیر خواهند دید ....
ان شاءلله
‏امریکا وب‌سایت پرس‌تی و سایر شبکه‌های مرتبط یا متحد با ایران و اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی را بست. این همه نهاد متولی اینترنت و فضای مجازی، هشتگ‌زن، حقوقی و دیپلماسی و امنیتی و مجموعه مدعی چه کار میکنند؟ چرا باید صدای ما و متحدانمان را خفه کنند، هیچ موج اعتراضی بلند نشود؟ ‏گروهای دانشجویی و مردمی و اینترنتی و... مسئولیتی ندارند؟ چندماه پیش با تروریستی اعلام کردن یک دانشگاه بین‌المللی ما همین اتفاق افتاد و این مجموعه‌ها زحمت یک سرفه را هم به خود راه ندادند.
‏سریال تاج چنین تصویری از الیزابت دوم ارائه میدهد: انسان دوست‌داشتنی، مسئولیت‌پذیر و حلال مشکلات (هما در پایتخت)، صاحب فره ایزدی و هاله نور، عامل مقابله با تبعیض نژادی(عامل اصلی پیروزی ماندلا که حتی بخاطرش در برابر تاچر می‌ایستد)، فردی که هدایت میکند نه دخالت و درتصمیمات چهل‌وهشت ‏کشور اشغالی ذیل خودش دخالت نمیکند، انسانی پاسخگو انهم به واسطه یک‌بار صحبت با فردی که خود را دزدکی به اتاق او رسانده، همه تجملات خانواده سلطنتی را توجیه میکند، همه افراد جداشده از خاندان مثل دایانا را مسئله‌دار معرفی میکند و...

مدیریت تصویر ملکه که نه فقط بوق سلطنتی بی‌بی‌سی که ‏حتی نت‌فیلیکس و هالیوود را هم در می‌نوردد جوری که اسپیلبرگ در غول بزرگ مهربان برای او ریپرتاژ میرود و حتی برای سگ مورد علاقه ملکه انیمیشن میشود که وفاداری نسبت به او و تایید اهمیت او حتی در کودکان نهادینه شود.
خب ما چه تصویری از چهره‌های ملی خودمان و دشمنی انگلیس با ما می‌سازیم؟