📨 نگاه خوانندگان: "مولانا بیخود میگفت!"
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
🔅"آخر آدمزادهای ای ناخلف! چند پنداری، تو پستی را شرف؟!..."
✍ حقیقتا چقدر خستهکننده شده کثرت اخبار پی درپی فساد و اختلاسهای تهوعآور که دم به ساعت خبر به تاراج رفتن گوشهای از این مرز و بوم را مخابره میکنند.
✍ هر خبری که جان را صیقل نمیدهد. برخی چنان بر روح و روان آدمی سوهان میکشد که ساعتها خواب از چشمان آدم میرباید.
✍ مولوی هم خیلی بیخود گفته که "هر که را افزون خبر، جانش فزون..."! باید تفکیکی میان اخبار جانبخش و جانستان قائل میشد.
✍ واقعا شنیدن و خواندن اخبار بلاانقطاع کسانی که به تعبیر دردمندانه آن امیر بیرقیب دنیای سخن، "همچون شترهای گرسنه و پرهوسی که از زمستان رهیده و به یکباره به سبزی نورس و پرطراوت بهاری رسیده باشند، به بیتالمال هجوم آورده و ریشه و ساقه را یکجا در دهان حریص و کفآلود خود گرفتهاند...".
✍ چه فایده دارد؟ حریصان پر از پول و خالی از همه چیز و ناخلف که میپندارند هر پستی را شرف و کاسه چشم حریصشان هرگز پر نمیشود.
✍ چراکه چشم تنگ دنیادوست را، یا قناعت پر کند یا خاک گور. قناعتی در این قسم از جماعت نمیبینم؛ انشاءلله خاک گور.
رحم الله معشر الماضین
که به مردی قدم سپردندی
راحت جان بندگان خدای
راحت جان خود شمردندی
کاش آنان چو زنده مینشوند
باری این ناکسان بمردندی
@javadrooh
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
🔅"آخر آدمزادهای ای ناخلف! چند پنداری، تو پستی را شرف؟!..."
✍ حقیقتا چقدر خستهکننده شده کثرت اخبار پی درپی فساد و اختلاسهای تهوعآور که دم به ساعت خبر به تاراج رفتن گوشهای از این مرز و بوم را مخابره میکنند.
✍ هر خبری که جان را صیقل نمیدهد. برخی چنان بر روح و روان آدمی سوهان میکشد که ساعتها خواب از چشمان آدم میرباید.
✍ مولوی هم خیلی بیخود گفته که "هر که را افزون خبر، جانش فزون..."! باید تفکیکی میان اخبار جانبخش و جانستان قائل میشد.
✍ واقعا شنیدن و خواندن اخبار بلاانقطاع کسانی که به تعبیر دردمندانه آن امیر بیرقیب دنیای سخن، "همچون شترهای گرسنه و پرهوسی که از زمستان رهیده و به یکباره به سبزی نورس و پرطراوت بهاری رسیده باشند، به بیتالمال هجوم آورده و ریشه و ساقه را یکجا در دهان حریص و کفآلود خود گرفتهاند...".
✍ چه فایده دارد؟ حریصان پر از پول و خالی از همه چیز و ناخلف که میپندارند هر پستی را شرف و کاسه چشم حریصشان هرگز پر نمیشود.
✍ چراکه چشم تنگ دنیادوست را، یا قناعت پر کند یا خاک گور. قناعتی در این قسم از جماعت نمیبینم؛ انشاءلله خاک گور.
رحم الله معشر الماضین
که به مردی قدم سپردندی
راحت جان بندگان خدای
راحت جان خود شمردندی
کاش آنان چو زنده مینشوند
باری این ناکسان بمردندی
@javadrooh
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
📌 《پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد》 منتشر کرد:
📕برنامه سازگاری ملی برای کمیابی آب در ایران
⭕️ گزارش «یک برنامه سازگاری ملی برای کمیابی آب در ایران» نوشته پاول محسن مسگران و پویا آزادی توسط پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد (Stanford Iran 2040 Project) در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.
⚠️ ترجمه و انتشار این گزارش به معنای تائید محتوا و مضمون تمام مباحث آن از سوی مرکز بررسیهای استراتژبک ریاست جمهوری نیست و صرفاً با هدف اطلاعیابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیمگیریهای راهبردی هستند، ترجمه و منتشر میشود. اهم مطالب این گزارش به شرح زیر است:
⭕️ بحران آب ایران در حال ورود به پارادایم جدیدی است که اثرات آن در زندگی روزمره میلیونها نفر نمایان میگردد. امروزه، میانگین سالانه مصرف آب در ایران حدود ۹۶ میلیارد متر مکعب برآورد شده است، رقمی که ۸ درصد بیشتر از کل منابع آبی تجدیدپذیر این کشور (۸۹ میلیارد متر مکعب) و حدود ۸۰ درصد بیشتر از سطح آستانۀ کمبود آب در ایران (حدود ۵۳ میلیارد متر مکعب) است. راهکارهای عملی که احتمالاً میتوانند به ایران در حل این بحران آبی کمک کنند را میتوان در گروههایی دستهبندی نمود که از این قرار هستند:
1⃣ بهبود بهرهوری آب (به عنوان نمونه، نوینسازی آبیاری، گسترش گلخانهها، و بهینهسازی الگوی کشت)
2⃣ توقف انتخابی برخی فعالیتهای آببر.
⭕️ در اینجا با توجه به عدم توازن بین عرضه و تقاضای پایدار آب، استدلال میشود که کاهش احتمالی در مصرف آب از طریق راهکارهای با هدفگذاری بهرهوری، برای تغییرات این محاسبات در ایران کافی نخواهد بود. گرچه سیستمهای آبیاری نوین میتواند کمک شایانی به صرفهجویی آب در سطح مزرعه بنماید، اما اثربخشی کلی آنها در کاهش مصرف آب در سطح حوضۀ آبریز، زیاد نیست. علاوه بر این، کمتر از نیمی از زمینهای آبی در ایران (یعنی یک چهارم کل زمینهای زراعی) برای چنین تحولی مناسب هستند.
⭕️ بنابراین، میزان صرفهجویی آب از طریق نوینسازی سیستمهای آبیاری در ایران (حدود ۷ میلیارد متر مکعب) در مقایسه با مقدار بسیار زیاد آبی که باید برای کاهشِ تأثیراتِ بحرانِ پیشِ رو صرفهجویی شود (حدود ۴۴ میلیارد متر مکعب)، بسیار اندک خواهد بود. سپس نشان داده میشود که هزینههای سالانه سازگاری با کمیابی آب در ایران از طریق کاهش در زراعت، حدود ۲۵ میلیارد دلار یا ۵/۵ درصد تولید ناخالص داخلی پیشبینیشده برای آینده است. بر مبنای تحلیل ارائه شده در این مقاله، نگارندگان گزارش موارد زیر را پیشنهاد میکنند:
🔶 #تولید_کشاورزی باید به طور قابل توجهی کاهش یابد. حتی با وجود کاهش عامدانه در کشاورزی و زراعت، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و فرسایش خاک منجر به کاهش ناخواسته و خارج از کنترلِ تولید بخش کشاورزی در بلندمدت گردد. برای جبران کاهش در مواد غذایی داخلی، ایران ناگزیر خواهد بود ۳۰۰ دلار دیگر به ازای هر نفر در هر سال مواد غذایی وارد کند؛
🔶 سیاستگذاران باید از تمجید از #خودکفایی_غذایی دست بردارند، که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی به فناوری در ایران، این کار تنها باری بر دوش محیط زیست و نسلهای آینده خواهد گذاشت. در عوض، تمرکز باید بر تضمین #امنیت_غذایی ملت بدون توجه به محل تأمین آن باشد. علاوه بر این، سیاستهای جمعیتی موافق رشد جمعیت که به دنبال افزایش نرخ باروری (که در حال حاضر نزدیک به سطح جایگزینی است) هستند باید متوقف شوند؛
🔶 کارشناسان باید تلاشهای خود را معطوف به ایجاد یک چارچوب اثربخش حاکمیت آب بدارند که وضعیت فضایی دسترسی به آب و مجموعهای از قواعد اقتصادی و عادلانه برای توزیع آب در میان ذینفعان مختلف را شامل شود.
🔶 متخصصان همچنین باید به وضوح و به درستی، حقایق را برای مردم و سیاستگذاران تشریح نموده و از اظهارات پوپولیستی (مانند اینکه هم نجات کشاورزی و هم صرفهجویی آب، ممکن است) یا مطالب بیمحتوا (مانند «بحران آب» در برابر «ورشکستگی آبی) خودداری نمایند.
🔻دریافت و مطالعه متن کامل گزارش:
🔗 bitl.ir/css1234
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
📕برنامه سازگاری ملی برای کمیابی آب در ایران
⭕️ گزارش «یک برنامه سازگاری ملی برای کمیابی آب در ایران» نوشته پاول محسن مسگران و پویا آزادی توسط پروژه ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد (Stanford Iran 2040 Project) در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.
⚠️ ترجمه و انتشار این گزارش به معنای تائید محتوا و مضمون تمام مباحث آن از سوی مرکز بررسیهای استراتژبک ریاست جمهوری نیست و صرفاً با هدف اطلاعیابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیمگیریهای راهبردی هستند، ترجمه و منتشر میشود. اهم مطالب این گزارش به شرح زیر است:
⭕️ بحران آب ایران در حال ورود به پارادایم جدیدی است که اثرات آن در زندگی روزمره میلیونها نفر نمایان میگردد. امروزه، میانگین سالانه مصرف آب در ایران حدود ۹۶ میلیارد متر مکعب برآورد شده است، رقمی که ۸ درصد بیشتر از کل منابع آبی تجدیدپذیر این کشور (۸۹ میلیارد متر مکعب) و حدود ۸۰ درصد بیشتر از سطح آستانۀ کمبود آب در ایران (حدود ۵۳ میلیارد متر مکعب) است. راهکارهای عملی که احتمالاً میتوانند به ایران در حل این بحران آبی کمک کنند را میتوان در گروههایی دستهبندی نمود که از این قرار هستند:
1⃣ بهبود بهرهوری آب (به عنوان نمونه، نوینسازی آبیاری، گسترش گلخانهها، و بهینهسازی الگوی کشت)
2⃣ توقف انتخابی برخی فعالیتهای آببر.
⭕️ در اینجا با توجه به عدم توازن بین عرضه و تقاضای پایدار آب، استدلال میشود که کاهش احتمالی در مصرف آب از طریق راهکارهای با هدفگذاری بهرهوری، برای تغییرات این محاسبات در ایران کافی نخواهد بود. گرچه سیستمهای آبیاری نوین میتواند کمک شایانی به صرفهجویی آب در سطح مزرعه بنماید، اما اثربخشی کلی آنها در کاهش مصرف آب در سطح حوضۀ آبریز، زیاد نیست. علاوه بر این، کمتر از نیمی از زمینهای آبی در ایران (یعنی یک چهارم کل زمینهای زراعی) برای چنین تحولی مناسب هستند.
⭕️ بنابراین، میزان صرفهجویی آب از طریق نوینسازی سیستمهای آبیاری در ایران (حدود ۷ میلیارد متر مکعب) در مقایسه با مقدار بسیار زیاد آبی که باید برای کاهشِ تأثیراتِ بحرانِ پیشِ رو صرفهجویی شود (حدود ۴۴ میلیارد متر مکعب)، بسیار اندک خواهد بود. سپس نشان داده میشود که هزینههای سالانه سازگاری با کمیابی آب در ایران از طریق کاهش در زراعت، حدود ۲۵ میلیارد دلار یا ۵/۵ درصد تولید ناخالص داخلی پیشبینیشده برای آینده است. بر مبنای تحلیل ارائه شده در این مقاله، نگارندگان گزارش موارد زیر را پیشنهاد میکنند:
🔶 #تولید_کشاورزی باید به طور قابل توجهی کاهش یابد. حتی با وجود کاهش عامدانه در کشاورزی و زراعت، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و فرسایش خاک منجر به کاهش ناخواسته و خارج از کنترلِ تولید بخش کشاورزی در بلندمدت گردد. برای جبران کاهش در مواد غذایی داخلی، ایران ناگزیر خواهد بود ۳۰۰ دلار دیگر به ازای هر نفر در هر سال مواد غذایی وارد کند؛
🔶 سیاستگذاران باید از تمجید از #خودکفایی_غذایی دست بردارند، که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی به فناوری در ایران، این کار تنها باری بر دوش محیط زیست و نسلهای آینده خواهد گذاشت. در عوض، تمرکز باید بر تضمین #امنیت_غذایی ملت بدون توجه به محل تأمین آن باشد. علاوه بر این، سیاستهای جمعیتی موافق رشد جمعیت که به دنبال افزایش نرخ باروری (که در حال حاضر نزدیک به سطح جایگزینی است) هستند باید متوقف شوند؛
🔶 کارشناسان باید تلاشهای خود را معطوف به ایجاد یک چارچوب اثربخش حاکمیت آب بدارند که وضعیت فضایی دسترسی به آب و مجموعهای از قواعد اقتصادی و عادلانه برای توزیع آب در میان ذینفعان مختلف را شامل شود.
🔶 متخصصان همچنین باید به وضوح و به درستی، حقایق را برای مردم و سیاستگذاران تشریح نموده و از اظهارات پوپولیستی (مانند اینکه هم نجات کشاورزی و هم صرفهجویی آب، ممکن است) یا مطالب بیمحتوا (مانند «بحران آب» در برابر «ورشکستگی آبی) خودداری نمایند.
🔻دریافت و مطالعه متن کامل گزارش:
🔗 bitl.ir/css1234
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
🖊 به قلم سیاستمدار: "فاجعه مسجد کریستچرچ؛ نشانِ جهان بیعشق"
👈 دکتر عباس آخوندی، وزیر سابق و استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ خبر دهشتناک بود. فردی مسلح در مسجدی در شهر کریستچرچ در کشور صلح وآرامش نمازگزاران را به رگبار بستهاست. بیش از چهلونه تن در دم جان سپردهاند و بیش از این تعداد نیز مجروح گشتهاند.
✍ فاجعهای کممانند در تاریخ. بیگمان باید آمران و عاملان و توجیهگران این جنایتِ بشری شناسایی و به جزای عمل خود برسند و رسوا شوند.
✍ ما نیز چه به دلیل انسانی و چه به عنوان ملتّی مسلمان باید پیجوی حادثه باشیم. اما، آیا این کافی است؟
✍ گزارشِ خبرگزاریها سرشار از تحلیلهای عاملهای ذهنی و روانی اقدامکنندگان از جمله نژادپرستی، گرایشِراستِ افراطی، اسلامهراسی و عنوانهایی از این دست هستند که بیراه هم نیستند.
✍ ولی، آیا زمان آن نرسیده که تمام جریانهای فکری و فلسفی جهان و همچنین رهبران دینی ابراهیمی از جمله کلیسا و کنشت و مسجد و یا هندو و بودا مسئولیت خود را در فرآیندهای توسعه خشونت بپذیرند و راهی برای برگشت بیابند؟
✍ آیا سیاستورزان و رهبران دینی و فکری جهان نباید در جستجوی پرِ خویش در این ماجرا باشند؟
✍ کارخانههای تولید نفرت و خشم تا کی و تا کجا میخواهند ادامه دهند؟ چرا کسانی که باید این کارخانههای شوم را از کار بیندازند؛ به عواملِ آن تبدیل شدهاند؟
✍ یکی از سرِ آز و دیگری بهنام خدا، شعلههای آتش کین را میافروزد. بدون اندکی تامل در اینکه کینتوزی توجیهگر دستیازیدن به سلاح است. آن هم در جهانی که سلاح گرم بهسادگی در دسترسِ جستجوگرانِ آن است.
✍ مدتی است که چرخه سیاست بهمعنای فرآیند خلقِ خیرِ عمومی در جهان از کار افتاده و بهجای آن، چرخه خشونت و انتقام به جریان افتاده و شوربختانه هر روز سرعت آن فزونی مییابد؟
✍ زمانِ آن است که به خود بازگردیم و از خود شروع کنیم. لحظهای به حجم نفرت و کینتوزی که در جامعهمان هر روز پمپاژ میشود، بیندیشیم. تردید نکنیم که این رسم و راه مصیبتبار است.
✍ جهانِ بیعشق، جهنمی بیش نیست. راهِ چاره را در دوستداشتن یکدیگر، پذیرش دیگری و عشق به همنوع باید جست. قدری با خود و گاهی با دیگران گفتگو کنیم. همه اینها نتیجه گفتگو نکردن است.
✍ سیاست که مسؤولیت بنیادین برقراری صلح را بر دوش دارد، در جهان، سخت ناتوان و ناکارآمد شدهاست.
✍ ولی، جامعههای انسانی نیازمند گفتگوهای دردمندانه اهل دین و دانشاند تا شاید یکبار دیگر سیاستورزی در مجرای درستِ خود قرار گیرد و سیاست بهجای جنگافروزی به سمت صلح به حرکت درآید.
@javadrooh
👈 دکتر عباس آخوندی، وزیر سابق و استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ خبر دهشتناک بود. فردی مسلح در مسجدی در شهر کریستچرچ در کشور صلح وآرامش نمازگزاران را به رگبار بستهاست. بیش از چهلونه تن در دم جان سپردهاند و بیش از این تعداد نیز مجروح گشتهاند.
✍ فاجعهای کممانند در تاریخ. بیگمان باید آمران و عاملان و توجیهگران این جنایتِ بشری شناسایی و به جزای عمل خود برسند و رسوا شوند.
✍ ما نیز چه به دلیل انسانی و چه به عنوان ملتّی مسلمان باید پیجوی حادثه باشیم. اما، آیا این کافی است؟
✍ گزارشِ خبرگزاریها سرشار از تحلیلهای عاملهای ذهنی و روانی اقدامکنندگان از جمله نژادپرستی، گرایشِراستِ افراطی، اسلامهراسی و عنوانهایی از این دست هستند که بیراه هم نیستند.
✍ ولی، آیا زمان آن نرسیده که تمام جریانهای فکری و فلسفی جهان و همچنین رهبران دینی ابراهیمی از جمله کلیسا و کنشت و مسجد و یا هندو و بودا مسئولیت خود را در فرآیندهای توسعه خشونت بپذیرند و راهی برای برگشت بیابند؟
✍ آیا سیاستورزان و رهبران دینی و فکری جهان نباید در جستجوی پرِ خویش در این ماجرا باشند؟
✍ کارخانههای تولید نفرت و خشم تا کی و تا کجا میخواهند ادامه دهند؟ چرا کسانی که باید این کارخانههای شوم را از کار بیندازند؛ به عواملِ آن تبدیل شدهاند؟
✍ یکی از سرِ آز و دیگری بهنام خدا، شعلههای آتش کین را میافروزد. بدون اندکی تامل در اینکه کینتوزی توجیهگر دستیازیدن به سلاح است. آن هم در جهانی که سلاح گرم بهسادگی در دسترسِ جستجوگرانِ آن است.
✍ مدتی است که چرخه سیاست بهمعنای فرآیند خلقِ خیرِ عمومی در جهان از کار افتاده و بهجای آن، چرخه خشونت و انتقام به جریان افتاده و شوربختانه هر روز سرعت آن فزونی مییابد؟
✍ زمانِ آن است که به خود بازگردیم و از خود شروع کنیم. لحظهای به حجم نفرت و کینتوزی که در جامعهمان هر روز پمپاژ میشود، بیندیشیم. تردید نکنیم که این رسم و راه مصیبتبار است.
✍ جهانِ بیعشق، جهنمی بیش نیست. راهِ چاره را در دوستداشتن یکدیگر، پذیرش دیگری و عشق به همنوع باید جست. قدری با خود و گاهی با دیگران گفتگو کنیم. همه اینها نتیجه گفتگو نکردن است.
✍ سیاست که مسؤولیت بنیادین برقراری صلح را بر دوش دارد، در جهان، سخت ناتوان و ناکارآمد شدهاست.
✍ ولی، جامعههای انسانی نیازمند گفتگوهای دردمندانه اهل دین و دانشاند تا شاید یکبار دیگر سیاستورزی در مجرای درستِ خود قرار گیرد و سیاست بهجای جنگافروزی به سمت صلح به حرکت درآید.
@javadrooh
Telegram
attach📎
👁🗨 نگاه تحليلگران: "چرا که نمیخواستند که بمیرد"
👈 علی آهنگر، روزنامهنگار و پژوهشگر، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ اسطوره همهاش درد بود. همهجایش درد می کرد. قلبش، دلش پر از آشوب بود. اسطوره دستش تنگ شده بود. اسطوره حالا دیگر آبرویش حتی پیش همسرش و مادرش و خواهرش در خطر بود. اسطوره دیگر نانآور نبود.
✍ اسطوره، آن قامت افراشته، آن پرچم بلند در اهتزاز، آن دست پرسخاوت و پربخشش حالا دیگر ویران شده بود. یعنی ویرانش کرده بودند. حسودان، بیپایگان، بیمایگان و جغدان شبپرست خورشید را برنمیتافتند.
✍ محبوبیت، ابهت و وقار هنچنان که عشق میآفریند، همچنان دشمنی و حسادت جانسوز برمیانگیزد.
✍ تختی مرد ابهت و وقار و تجسم سخاوت و مردانگی و عظمت بود و اینهمه گناهان کمی نبود. تختی را نمیخواستند. نمیخواستند که بماند.
✍ برای نابودیش بر نقطه ضعفش انگشت گذاشتند. بر سخاوتش. نقطه ضعف پهلوان تنگدستی است. پهلوان را به تنگدستی دچارش نمودند.
✍ تنگدستی قاتل پهلوان است. در زندگیش چونان درد پنهانی است که مانند خوره روح او را میخورد و میتراشد و سرانجام نابودش میکند. برای نابودی اسطوره سمی مهلکتر از این نبود.
✍ در صبح روز دوشنبه هجدهم دیماه ۱۳۴۶ وقتی خبر خودکشی تختی دهان به دهان گشت؛ همه منتظر روزنامههای عصر آن روز ماندند.
✍ خبر با جزییات در رسانههای مکتوب منتشر شد. اما هیچکس هیچکس باور نکرد. چرا که نمیخواستند. نمیخواستند که بمیرد.
✍ اسطوره زاغ نبود که بر خس و خاشاک بنشیند، مردار بخورد و سیصد سال بزید.
✍ اسطوره عقاب بود. بر فراز بود. حالا چون از او دور شد ایام شباب، چون از او دور شد ایام جودت و سخا و پهلوانی، حالا دیگر وقت، وقت رفتن بود.
✍ رفتنی خودخواسته. رفتنی در اوج. رفتنی بر فراز. چرا که نمیخواست نمیخواست که بمیرد؛ پیش از آنکه در دل خاک آرمیده گردد.
✍ او مرگی خودخواسته را برگزید تا در فراز همچنان و همیشه زنده بماند و زنده ماند.
@javadrooh
👈 علی آهنگر، روزنامهنگار و پژوهشگر، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ اسطوره همهاش درد بود. همهجایش درد می کرد. قلبش، دلش پر از آشوب بود. اسطوره دستش تنگ شده بود. اسطوره حالا دیگر آبرویش حتی پیش همسرش و مادرش و خواهرش در خطر بود. اسطوره دیگر نانآور نبود.
✍ اسطوره، آن قامت افراشته، آن پرچم بلند در اهتزاز، آن دست پرسخاوت و پربخشش حالا دیگر ویران شده بود. یعنی ویرانش کرده بودند. حسودان، بیپایگان، بیمایگان و جغدان شبپرست خورشید را برنمیتافتند.
✍ محبوبیت، ابهت و وقار هنچنان که عشق میآفریند، همچنان دشمنی و حسادت جانسوز برمیانگیزد.
✍ تختی مرد ابهت و وقار و تجسم سخاوت و مردانگی و عظمت بود و اینهمه گناهان کمی نبود. تختی را نمیخواستند. نمیخواستند که بماند.
✍ برای نابودیش بر نقطه ضعفش انگشت گذاشتند. بر سخاوتش. نقطه ضعف پهلوان تنگدستی است. پهلوان را به تنگدستی دچارش نمودند.
✍ تنگدستی قاتل پهلوان است. در زندگیش چونان درد پنهانی است که مانند خوره روح او را میخورد و میتراشد و سرانجام نابودش میکند. برای نابودی اسطوره سمی مهلکتر از این نبود.
✍ در صبح روز دوشنبه هجدهم دیماه ۱۳۴۶ وقتی خبر خودکشی تختی دهان به دهان گشت؛ همه منتظر روزنامههای عصر آن روز ماندند.
✍ خبر با جزییات در رسانههای مکتوب منتشر شد. اما هیچکس هیچکس باور نکرد. چرا که نمیخواستند. نمیخواستند که بمیرد.
✍ اسطوره زاغ نبود که بر خس و خاشاک بنشیند، مردار بخورد و سیصد سال بزید.
✍ اسطوره عقاب بود. بر فراز بود. حالا چون از او دور شد ایام شباب، چون از او دور شد ایام جودت و سخا و پهلوانی، حالا دیگر وقت، وقت رفتن بود.
✍ رفتنی خودخواسته. رفتنی در اوج. رفتنی بر فراز. چرا که نمیخواست نمیخواست که بمیرد؛ پیش از آنکه در دل خاک آرمیده گردد.
✍ او مرگی خودخواسته را برگزید تا در فراز همچنان و همیشه زنده بماند و زنده ماند.
@javadrooh
Telegram
attach📎
👁🗨 نگاه تحليلگران: "اصلاحطلبان و زیدآبادیها"
👈 عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ احمد زیدآبادی، فعال سیاسی ملی- مذهبی و سیاستورز کوشای عرصه عمومی است که در راه عقاید و کنشگریهایش، لطمات و آسیبهای زیادی متحمل شده است.
✍ قلم روان، گستره وسیع دانش، جرات نظرورزی و ابرازنظر متفاوت با دوستان و اظهارنظر درباره موضوعات متنوع، زیدآبادی را به نویسندهای متفاوت تبدیل کرده است.
✍ نوشتههای ایشان، در ارتقای فهم و دانش سیاسی در این مرزوبوم و از طرفی فهم سیاست در ایران امروز، برای هر جوینده دانش و کنشگر سیاسی درسآموز است.
✍ مخصوصا آنگاه که شیرینی کلام و قلم باستانیپاریزی، شور شریعتی، روشنفکری سروش، فلسفه و ملیت سیدجواد طباطبایی در یک مکان گردهم بیایند و بدون تعارض و درگیری، برای فهم و تبیین پدیدهها و ارائه نسخهای برای عبور از مصائب در یک صفحه متجسم، متجسد و متبلور شوند.
✍ خرمن دانش و تجارب زیدآبادی، محل انباشت بافههای دانش و تجارب گوناگونی است که برای امروز و آینده این مرزوبوم، حتما اثرگذار خواهند بود.
✍ باری اما نگارنده مدعی است که این سرکنگین انباشتهای مختلف، علاوه بر تاثیرگذاری مثبت زیدآبادی بر عرصه عمومی، ظرفیت فزونی دادن صفرای سیاست یاس را نیز در خود پرورانده است.
✍ دستگاه نظری زیدآبادی واجد آنچنان ظرفیتی است که در فهم پدیدههای سیاسی، مولفههای گوناگون را موشکافانه تجزیه و تحلیل کند.
✍اما آنگاه که در مقام تدوین، تجویز، ارائه راهکار برمیآید؛ مسیری آنچنان ناهموار، منتهی به بنبست، ممتنع، پرپیچوخم، مسدود، پرهزینه، بیفایده و ملالآور در پیشروی سیاستورزان بهبودخواه ترسیم میکند که گویی بهترین راه، نرفتن؛ بهترین مسیر، توقف؛ بهترین سیاست، یاس و انفعال؛ و بهترین کنش، بیکنشی است.
✍ در مانیفست زیدآبادی، اصلاحطلبی، گفتمانی بیخاصیت، بیاثر، بینتیجه و فاقد آیندهبینی است.
✍ همین رویکرد بود که در سال ۱۳۸۴ به تحریم انتخابات راه برد و در همنشینی با عدم رعایت الزامات زمینه و زمانه و شکافها و رقابتهای درونی جریان اصلاحات، به برآمدن دولت بحرانساز احمدینژاد منتهی شد.
✍ سیاستورزی مسئولانه و مبتنی بر مصالح و منافع ملی، ایجاب میکند که کنشگران سیاسی دانشوری چون زیدآبادی بر عواقب تئوریهای یاسآور خود، واقف شوند و حاملان و عاملان اصلاحطلبی و بهبودخواهی را در فهم اوضاع و تجویز نسخههای عبور از بحران یاری رسانند.
✍ نگارنده البته هرگز معتقد به سکوت و عدم نقد اصلاحطلبی از درون و نیز از مکانی که زیدآبادی عزیز در آنجا ایستادهاند، نیست؛ بلکه بر این باور است که چشمپوشی و تخفیف دستاوردهای اصلاحطلبی، تزریق یاس و انفعال به جامعه جنبشی بهبودخواه و عدم ارائه راهکارهای منطقی و ترویج شکست و بنبست اصلاحطلبی، گام نهادن در مسیری است که امثال زیدآبادی در سال ۱۳۸۴ در آن طی طریق کردند.
✍ اگر جریان ضداصلاحات، فناوری تضعیف، تخفیف، استحاله و بازنمایی ناکارآمدی و ضعف از اصلاحطلبی را در دستور کار قرار داده است؛ رسالت منادیان و راهبران اصلاحات در وضعیت امروز، ارائه قرائتی روزآمد، معطوف به الزامات زمینه و زمانه، امیدآفرین و چارچوبدار است.
✍ دیالوگ مسئولانه کادرهای اصلاحطلب با امثال زیدآبادی در عرصه عمومی و عبور "زیدآبادیها" از قاب و قالبهای غیرواقعبینانه و نامبتنی بر وضعیتهایی که سیاست را میسازند؛ توافق حداکثری بر مطالبات حداقلی تضمینکننده منافع ملی و مصالح عمومی، گامی مهم برای سامانیابی مجدد اصلاحطلبی است.
✍ ایران عزیز تاب و توان خطای دوم بهبودخواهان از جنس شکاف و اختلاف ۱۳۸۴ را ندارد. بهبودخواهی با دگماندیشی نمیخواند.
✍ از این نقطه عزیمت بر همه بهبودخواهان فرض است به سنتز گفتمانی وحدتآفرین، اجماعساز و گسترده برای حفاظت، امنیت و آرامش و رهانیدن ایران عزیز از وضعیت کنونی گامهای اساسی بردارند.
✍ زیبنده اصلاحطلبان و زیدآبادیها نیست که در ناکجاآبادی جدید گام بردارند و احمدینژادی جدید را در حاشیه سیاست پرورش دهند و سایه شوم ناوضعیتی جدید را بر سر ایران عزیز بگسترانند.
✍ آنگاه که پرتوافکنی نقادانه "زیدآبادیها" بر اصلاحطلبی، به رهانیدن اصلاحطلبی از فرصتطلبی، منفعتمحوری و باندبازیها منجر شود و راهبران اصلاحات نقد ناقدان را برتابند و در دستور کار قرار دهند، اصلاحطلبی را به گفتمان برتر ارتقا دهند و راه تضمینکننده منافع و مصالح ملی جلوهگر نمایند و "زیدآبادی"های گرامی نیز به وادی واقعبینی نقل مکان کنند؛ آغاز امیدی دوباره به وضعیت بهبود و اصلاح است.
✍ زایش سیاست امید و اصلاح در هر وضعیت و ناوضعیت، نیازمند خلاقیت و گفتگوی معتقدان به مصالح و منافع ملی است و رسالت اهالی اصلاحات در هر شرایطی، خلق اصلاحات از ممکنات و ناممکنات است.
@javadrooh
👈 عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ احمد زیدآبادی، فعال سیاسی ملی- مذهبی و سیاستورز کوشای عرصه عمومی است که در راه عقاید و کنشگریهایش، لطمات و آسیبهای زیادی متحمل شده است.
✍ قلم روان، گستره وسیع دانش، جرات نظرورزی و ابرازنظر متفاوت با دوستان و اظهارنظر درباره موضوعات متنوع، زیدآبادی را به نویسندهای متفاوت تبدیل کرده است.
✍ نوشتههای ایشان، در ارتقای فهم و دانش سیاسی در این مرزوبوم و از طرفی فهم سیاست در ایران امروز، برای هر جوینده دانش و کنشگر سیاسی درسآموز است.
✍ مخصوصا آنگاه که شیرینی کلام و قلم باستانیپاریزی، شور شریعتی، روشنفکری سروش، فلسفه و ملیت سیدجواد طباطبایی در یک مکان گردهم بیایند و بدون تعارض و درگیری، برای فهم و تبیین پدیدهها و ارائه نسخهای برای عبور از مصائب در یک صفحه متجسم، متجسد و متبلور شوند.
✍ خرمن دانش و تجارب زیدآبادی، محل انباشت بافههای دانش و تجارب گوناگونی است که برای امروز و آینده این مرزوبوم، حتما اثرگذار خواهند بود.
✍ باری اما نگارنده مدعی است که این سرکنگین انباشتهای مختلف، علاوه بر تاثیرگذاری مثبت زیدآبادی بر عرصه عمومی، ظرفیت فزونی دادن صفرای سیاست یاس را نیز در خود پرورانده است.
✍ دستگاه نظری زیدآبادی واجد آنچنان ظرفیتی است که در فهم پدیدههای سیاسی، مولفههای گوناگون را موشکافانه تجزیه و تحلیل کند.
✍اما آنگاه که در مقام تدوین، تجویز، ارائه راهکار برمیآید؛ مسیری آنچنان ناهموار، منتهی به بنبست، ممتنع، پرپیچوخم، مسدود، پرهزینه، بیفایده و ملالآور در پیشروی سیاستورزان بهبودخواه ترسیم میکند که گویی بهترین راه، نرفتن؛ بهترین مسیر، توقف؛ بهترین سیاست، یاس و انفعال؛ و بهترین کنش، بیکنشی است.
✍ در مانیفست زیدآبادی، اصلاحطلبی، گفتمانی بیخاصیت، بیاثر، بینتیجه و فاقد آیندهبینی است.
✍ همین رویکرد بود که در سال ۱۳۸۴ به تحریم انتخابات راه برد و در همنشینی با عدم رعایت الزامات زمینه و زمانه و شکافها و رقابتهای درونی جریان اصلاحات، به برآمدن دولت بحرانساز احمدینژاد منتهی شد.
✍ سیاستورزی مسئولانه و مبتنی بر مصالح و منافع ملی، ایجاب میکند که کنشگران سیاسی دانشوری چون زیدآبادی بر عواقب تئوریهای یاسآور خود، واقف شوند و حاملان و عاملان اصلاحطلبی و بهبودخواهی را در فهم اوضاع و تجویز نسخههای عبور از بحران یاری رسانند.
✍ نگارنده البته هرگز معتقد به سکوت و عدم نقد اصلاحطلبی از درون و نیز از مکانی که زیدآبادی عزیز در آنجا ایستادهاند، نیست؛ بلکه بر این باور است که چشمپوشی و تخفیف دستاوردهای اصلاحطلبی، تزریق یاس و انفعال به جامعه جنبشی بهبودخواه و عدم ارائه راهکارهای منطقی و ترویج شکست و بنبست اصلاحطلبی، گام نهادن در مسیری است که امثال زیدآبادی در سال ۱۳۸۴ در آن طی طریق کردند.
✍ اگر جریان ضداصلاحات، فناوری تضعیف، تخفیف، استحاله و بازنمایی ناکارآمدی و ضعف از اصلاحطلبی را در دستور کار قرار داده است؛ رسالت منادیان و راهبران اصلاحات در وضعیت امروز، ارائه قرائتی روزآمد، معطوف به الزامات زمینه و زمانه، امیدآفرین و چارچوبدار است.
✍ دیالوگ مسئولانه کادرهای اصلاحطلب با امثال زیدآبادی در عرصه عمومی و عبور "زیدآبادیها" از قاب و قالبهای غیرواقعبینانه و نامبتنی بر وضعیتهایی که سیاست را میسازند؛ توافق حداکثری بر مطالبات حداقلی تضمینکننده منافع ملی و مصالح عمومی، گامی مهم برای سامانیابی مجدد اصلاحطلبی است.
✍ ایران عزیز تاب و توان خطای دوم بهبودخواهان از جنس شکاف و اختلاف ۱۳۸۴ را ندارد. بهبودخواهی با دگماندیشی نمیخواند.
✍ از این نقطه عزیمت بر همه بهبودخواهان فرض است به سنتز گفتمانی وحدتآفرین، اجماعساز و گسترده برای حفاظت، امنیت و آرامش و رهانیدن ایران عزیز از وضعیت کنونی گامهای اساسی بردارند.
✍ زیبنده اصلاحطلبان و زیدآبادیها نیست که در ناکجاآبادی جدید گام بردارند و احمدینژادی جدید را در حاشیه سیاست پرورش دهند و سایه شوم ناوضعیتی جدید را بر سر ایران عزیز بگسترانند.
✍ آنگاه که پرتوافکنی نقادانه "زیدآبادیها" بر اصلاحطلبی، به رهانیدن اصلاحطلبی از فرصتطلبی، منفعتمحوری و باندبازیها منجر شود و راهبران اصلاحات نقد ناقدان را برتابند و در دستور کار قرار دهند، اصلاحطلبی را به گفتمان برتر ارتقا دهند و راه تضمینکننده منافع و مصالح ملی جلوهگر نمایند و "زیدآبادی"های گرامی نیز به وادی واقعبینی نقل مکان کنند؛ آغاز امیدی دوباره به وضعیت بهبود و اصلاح است.
✍ زایش سیاست امید و اصلاح در هر وضعیت و ناوضعیت، نیازمند خلاقیت و گفتگوی معتقدان به مصالح و منافع ملی است و رسالت اهالی اصلاحات در هر شرایطی، خلق اصلاحات از ممکنات و ناممکنات است.
@javadrooh
Forwarded from حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
✅بیانیه حزب اتحاد ملت در مورد وضعیت قوه قضائیه به بهانه انتصاب رئیس جدید آن
🔹حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به بهانهی انتصاب رئیس جدید قوه قضاییه بیانیهای صادر و ضمن نقد آنچه که در قوه قضاییه تا کنون انجام شده است، مطالبات جامعه مدنی از این نهاد قضایی را بیان کرد. در این بیانیه آمده است:
🔹سیستم قضایی نظام جمهوری اسلامی در طراحی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از تجربه نوین بشر در امر حکومت داری تفکیک قوا لحاظ گردید و مراقبت های لازم در متن قانون اساسی گنجانده شد تا مبادا در رئیس جمهور به عنوان رئیس دولت میل به استبداد پیدا شود و یا شکل بگیرد.
🔹در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ از جمله موادی که مورد بازنگری قرار گرفت، مدیریت دستگاه قضا بود. بر اساس قانون اساسی اول، در رأس دستگاه قضا شورای عالی قضایی قرار داشت.
🔹در طراحی سیستم قضایی، ضابط اصلی قضایی، نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی که علی القاعده باید زیر مجموعه دولت باشد جزء نیروهای نظامی تلقی شده و به لحاظ ساختاری خارج از دولت است. ضابطان دیگری در حوزه های عملکردی مخصوص به خود نیز به موجب قوانین خاص تعریف شدهاند که از جمله آنها وزارت اطلاعات است.
🔹این وزارتخانه صرفا وظیفه جمع آوری، نگهداری و پردازش اطلاعات را دارد و نباید در حوزه عملیات وارد شود و عملیات بر طبق قانون صرفاً بر عهده نیروی انتظامی گذارده شده است. علاوه بر این سازمان اطلاعات سپاه بدون داشتن تعریفی قانونی تشکیل شده است و بدون داشتن قانون خاص در قانون جدید آیین دادرسی کیفری نامش در زمره ضابطان قضایی که باید دارای قانون خاص باشند، آورده شده است. این سازمان نیز در عمل زیر نظر رهبری است. در عین حال وزیر اطلاعات از جمله وزرایی است که در عمل، دولت موظف به معرفی آن پس از کسب نظر موافق رهبری است.
🔹دستگاه قضایی به این ترتیب از ضابطینی استفاده می کند که از قبل مدیریت خود و نه لزوماً التزام به قانون، همسو و مدعی شدهاند و همین امر موجب شده است که بعضاً در برخی حوزههای سیاسی و امنیتی به تدریج ضابطین قضایی به جای آنکه تحت مدیریت بازپرس و دادرس باشند در عمل بیش از اختیار قانونی تاثیرگذار هستند و بازجویان، که اینک خود را کارشناس می نامند، بر برخی پرونده های قضایی سیطره پیدا کردهاند و نظر نهایی، نوعاً نظر آنها است.
🔹این عارضه شأن قضا را به شدت تنزل داده است، در حالی که هم اسلام و هم تجربه بشری امر قضا را متعالی و کاملا مستقل از قدرت تعریف کرده اند. به همین دلیل در محاکم مهم از ژوری یا شورای قضات و برای جلوگیری از سیطره نظرات بازجویان در امر قضاوت از هیئت منصفه استفاده می شود.
🔹اینک رئیس دستگاه قضا چه میخواهد و چه می تواند بکند تا با ایجاد تحول، نهاد قضا را نوسازی کند؟ این کار بسیار سنگین و دشوار است ولی اگر ارادهای بر آن وجود داشته باشد و جهت گیری مناسبی به منصه ظهور برسد، کاری بزرگ است که همگان باید به آن کمک و برای آن تلاش کنند.
🔹ما نیز به سهم خود آماده کمک، همکاری و حمایت هستیم. به همین دلیل بدون هیچ گونه پیش داوری، که ممکن است سوابق و شناخت موجود از رئیس جدید بخواهد ایجاد کند، منتظر دریافت رویکردهای عملی ایشان در زمینه نجات و اصلاح امر قضا در کشور و تحول و نوسازی قضایی هستیم.
🔹دستگاه قضایی باید پناه مردم باشد، بخصوص در جایی که صاحبان قدرت به حقوق آنان تعرض میکنند. قرار گرفتن دستگاه قضا در کنار قدرت و در همه حال با آن بودن، مردم را بی پناه می گذارد. حفظ استقلال قضایی مهمترین وظیفه دستگاه قضا است و بدون آن هیچ تحول مثبتی در آن صورت نخواهد گرفت.
🔹هنوز سند تحول قضایی رئیس محترم جدید قوه قضاییه که در حکم مقام معظم رهبری به آن اشاره شده است، منتشر نشده است و یقیناً متن یا محتوای آن در اختیار مردم و صاحبنظران گذارده خواهد شد و بر اساس آن سنجشها صورت خواهدگرفت.
yon.ir/MG4hx
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
🔹حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به بهانهی انتصاب رئیس جدید قوه قضاییه بیانیهای صادر و ضمن نقد آنچه که در قوه قضاییه تا کنون انجام شده است، مطالبات جامعه مدنی از این نهاد قضایی را بیان کرد. در این بیانیه آمده است:
🔹سیستم قضایی نظام جمهوری اسلامی در طراحی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از تجربه نوین بشر در امر حکومت داری تفکیک قوا لحاظ گردید و مراقبت های لازم در متن قانون اساسی گنجانده شد تا مبادا در رئیس جمهور به عنوان رئیس دولت میل به استبداد پیدا شود و یا شکل بگیرد.
🔹در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ از جمله موادی که مورد بازنگری قرار گرفت، مدیریت دستگاه قضا بود. بر اساس قانون اساسی اول، در رأس دستگاه قضا شورای عالی قضایی قرار داشت.
🔹در طراحی سیستم قضایی، ضابط اصلی قضایی، نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی که علی القاعده باید زیر مجموعه دولت باشد جزء نیروهای نظامی تلقی شده و به لحاظ ساختاری خارج از دولت است. ضابطان دیگری در حوزه های عملکردی مخصوص به خود نیز به موجب قوانین خاص تعریف شدهاند که از جمله آنها وزارت اطلاعات است.
🔹این وزارتخانه صرفا وظیفه جمع آوری، نگهداری و پردازش اطلاعات را دارد و نباید در حوزه عملیات وارد شود و عملیات بر طبق قانون صرفاً بر عهده نیروی انتظامی گذارده شده است. علاوه بر این سازمان اطلاعات سپاه بدون داشتن تعریفی قانونی تشکیل شده است و بدون داشتن قانون خاص در قانون جدید آیین دادرسی کیفری نامش در زمره ضابطان قضایی که باید دارای قانون خاص باشند، آورده شده است. این سازمان نیز در عمل زیر نظر رهبری است. در عین حال وزیر اطلاعات از جمله وزرایی است که در عمل، دولت موظف به معرفی آن پس از کسب نظر موافق رهبری است.
🔹دستگاه قضایی به این ترتیب از ضابطینی استفاده می کند که از قبل مدیریت خود و نه لزوماً التزام به قانون، همسو و مدعی شدهاند و همین امر موجب شده است که بعضاً در برخی حوزههای سیاسی و امنیتی به تدریج ضابطین قضایی به جای آنکه تحت مدیریت بازپرس و دادرس باشند در عمل بیش از اختیار قانونی تاثیرگذار هستند و بازجویان، که اینک خود را کارشناس می نامند، بر برخی پرونده های قضایی سیطره پیدا کردهاند و نظر نهایی، نوعاً نظر آنها است.
🔹این عارضه شأن قضا را به شدت تنزل داده است، در حالی که هم اسلام و هم تجربه بشری امر قضا را متعالی و کاملا مستقل از قدرت تعریف کرده اند. به همین دلیل در محاکم مهم از ژوری یا شورای قضات و برای جلوگیری از سیطره نظرات بازجویان در امر قضاوت از هیئت منصفه استفاده می شود.
🔹اینک رئیس دستگاه قضا چه میخواهد و چه می تواند بکند تا با ایجاد تحول، نهاد قضا را نوسازی کند؟ این کار بسیار سنگین و دشوار است ولی اگر ارادهای بر آن وجود داشته باشد و جهت گیری مناسبی به منصه ظهور برسد، کاری بزرگ است که همگان باید به آن کمک و برای آن تلاش کنند.
🔹ما نیز به سهم خود آماده کمک، همکاری و حمایت هستیم. به همین دلیل بدون هیچ گونه پیش داوری، که ممکن است سوابق و شناخت موجود از رئیس جدید بخواهد ایجاد کند، منتظر دریافت رویکردهای عملی ایشان در زمینه نجات و اصلاح امر قضا در کشور و تحول و نوسازی قضایی هستیم.
🔹دستگاه قضایی باید پناه مردم باشد، بخصوص در جایی که صاحبان قدرت به حقوق آنان تعرض میکنند. قرار گرفتن دستگاه قضا در کنار قدرت و در همه حال با آن بودن، مردم را بی پناه می گذارد. حفظ استقلال قضایی مهمترین وظیفه دستگاه قضا است و بدون آن هیچ تحول مثبتی در آن صورت نخواهد گرفت.
🔹هنوز سند تحول قضایی رئیس محترم جدید قوه قضاییه که در حکم مقام معظم رهبری به آن اشاره شده است، منتشر نشده است و یقیناً متن یا محتوای آن در اختیار مردم و صاحبنظران گذارده خواهد شد و بر اساس آن سنجشها صورت خواهدگرفت.
yon.ir/MG4hx
🔻کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
Telegraph
بیانیه حزب اتحاد ملت در مورد وضعیت قوه قضائیه به بهانه انتصاب رئیس جدید آن
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به بهانهی انتصاب رئیس جدید قوه قضاییه بیانیهای صادر و ضمن نقد آنچه که در قوه قضاییه تا کنون انجام شده است، مطالبات جامعه مدنی از این نهاد قضایی را بیان کرد. در این بیانیه آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم…
👁🗨 نگاه تحليلگران: "به یُمنِ نوروز؛ حصاری در برابر کسریها بسازیم"
👈 مرتضی مردیها، نویسنده و استاد دانشگاه، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ سالی که در روزهای پایانی آن هستیم، به دلایلی که همه میدانند، تنگنای بیشتری بر معیشت مردم تحمیل کرد.
✍ ضربالمثلی محلی میگوید چه باران بیاید و چه برف، فشار و فروپاشی نصیب کلوخ است؛ که اشارهای است به آسیبپذیری بیشتر بینوایان و آنان که از سازوبرگ زندگی بهرهای کمتر دارند، در هنگامۀ مشکلات و مصائب.
✍ باوجوداین، آنچه پیش آمد فقط لایههای پاییندست را در چنبره خود نفشرد. نهفقط به این سبب که بخش مهمی از لایههای میانی و بالا هم چون رونق کسب و کارشان افت کرد از آنچه پیش آمد ملول شدند، بلکه چون فارغ از تنگی معیشت و افول کاروبار، این وضعیت زرد یا قرمز، با افزودن ملالتهای ملی و مبهمتر کردن افق آرزوهای فرهنگی و تمدنی، کام همه، ازجمله کامکاران را هم، تلخ کرد.
✍ حال با همه این اوصاف ما را چه میباید؟ اینکه زانوی غم در بغل گیریم و خونابۀ حسرت خوریم؟ اگر چنین کنیم بازی را به زمانه باختهایم.
✍ این خطای رایجی است که گمان بریم برای نشان دادن اینکه مخالف بدیها هستیم، باید از صبح تا شام هوشیارانه در رصد باشیم، و انگشت در خللها بگذاریم و دژم باشیم و عرض اعتراض کنیم، و درِ شادی را ببندیم مبادا دچار عذاب وجدان شویم.
✍ سهم آدمی از نشاط محدود است، و سهم ما در این زمانه محدودتر. اقتضای این آن نیست که تهماندۀ این سفره را هم درهم پیچیم و همه را یکجا به حریف وانهیم.
✍ ازقضا چونکه زمانه بر مراد نیست و کامکاریِ انبوه نصیب نمیکند، بهتر است بر خردهشادیها بیش مواظبت کنیم.
✍ به باور من، نوروز را برای همین تدبیر کردهاند. تا در میانۀ ساعتهای دروس سخت تاریخ، اعلامِ زنگ تفریح کنیم.
✍ حتی اگر انگیزهها و اسباب طرب چنان که باید مهیا نیست، باری، کامشادی را تمرین و تظاهر کنیم. شادی جز احساسِ شادی و اظهار آن نیست، از هیچیک از این دو شرم نکنیم. بهویژه از دومی، که اظهار شادمانی ایجاد شادمانیِ بیشتر است.
✍ برخی بر این طعنه میزنند که برای ماهی مملکت در کما رفت! اگر اخبار این است که هست، لابد یکماه تعطیل یعنی اندکی خلاف کمتر. از چه میهراسیم؟
✍ وانگهی، ما برای کار به این دنیا نیامدهایم. برای بهجت و سرور اینجاییم؛ تولید، توزیع و مصرف آن. کار و سیاست و مبارزه و اخلاق همه برای این، وجه ابزاری دارد. مقصد را نمیتوان در پای ابزار فروکشت.
✍ به یمن نوروز رخت خود را نو کنیم؛ با تبسم آشتی نماییم و او را به مجلس منحنیهای درهمرفته قیافههای اخمو و قلبهای غمگین میهمان کنیم.
✍ اگر زیان دیدیم باکی نیست، از فردای فروردین دوباره اخم و غم و اخبار و انتقاد و اعتراض را از نو در آغوش میفشاریم و رسالت خود بازمیگزاریم.
✍ اصلا گمان بریم این فرجهای است تا با توانی تمامتر دوباره به برشمردن علیالدوام سختیها و سیاهیها و فریاد دادخواهی و محاکمه بازآییم.
✍ تا آن زمانکه چند روزی بیش نیست، روزۀ شادی و بیخیالی را بشکنیم و جشن نوروز را همچو عید فطر افطار کنیم. واگویۀ هزاربارۀ خرابیهایی که همه میدانیم و بازگفتش چیزی از آن نمیکاهد را نقل محافل عید نکنیم.
✍ اگر سرگرمی است، بدیل بهتری هست، و اگر تلقین حس مبارزه و مسئولیت است، کمی کافی است؛ بهجای اینها فراغت کنیم و شادمانی.
✍ کاستی البته فراوان است؛ ولی ما هم گاهی در میزان آن اغراق میکنیم. همین مقدار از اسباب طرب هم که، گاه بهرغم همت بزرگان، برای بیشترینۀ مردم هست، هرچند بهقدر کافی نیست؛ اما به اندازۀ لازم هست.
✍ به گمانمن، مادامی که صدای گلوله نیست و نانی بر سفره هست بهانه برای شادی هست.
✍ بیایید بهرغم شرارتها و نابخردیها، با همین نواله مختصری که بر سفرههای بسیط ما هست بساط کنیم، و شعلۀ فروخفته در خاکستر را دوباره به رقص آوریم.
✍ به بهانۀ نوروز با امید و آرزو آشتی کنیم و از قناعتپیشگیِ طربناک حصاری در برابر کسریها بسازیم.
✍ اینکه ما شایستۀ بیش از اینیم شکی نیست؛ اینکه بسا حقها و سهمها که به جور از مردم دریغ شده است شکی نیست؛ باری، نو شدن نوروزی، بهرغم همه اینها، نشان رندی و زیرکی است.
✍ نیز از سهم شادی خود، هرقدر هم کم، حصهای در دامن دیگران بگذاریم. بهسازی و برخورداری را بالکل به احقاق سیاسی حقوق واننهیم.
✍ ممکن است دیر دست دهد. تا آن زمان، کمی از مشکل را با توزیع مهربانی و لذت جبران کنیم؛ به یمن نوروز.
@javadrooh
👈 مرتضی مردیها، نویسنده و استاد دانشگاه، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ سالی که در روزهای پایانی آن هستیم، به دلایلی که همه میدانند، تنگنای بیشتری بر معیشت مردم تحمیل کرد.
✍ ضربالمثلی محلی میگوید چه باران بیاید و چه برف، فشار و فروپاشی نصیب کلوخ است؛ که اشارهای است به آسیبپذیری بیشتر بینوایان و آنان که از سازوبرگ زندگی بهرهای کمتر دارند، در هنگامۀ مشکلات و مصائب.
✍ باوجوداین، آنچه پیش آمد فقط لایههای پاییندست را در چنبره خود نفشرد. نهفقط به این سبب که بخش مهمی از لایههای میانی و بالا هم چون رونق کسب و کارشان افت کرد از آنچه پیش آمد ملول شدند، بلکه چون فارغ از تنگی معیشت و افول کاروبار، این وضعیت زرد یا قرمز، با افزودن ملالتهای ملی و مبهمتر کردن افق آرزوهای فرهنگی و تمدنی، کام همه، ازجمله کامکاران را هم، تلخ کرد.
✍ حال با همه این اوصاف ما را چه میباید؟ اینکه زانوی غم در بغل گیریم و خونابۀ حسرت خوریم؟ اگر چنین کنیم بازی را به زمانه باختهایم.
✍ این خطای رایجی است که گمان بریم برای نشان دادن اینکه مخالف بدیها هستیم، باید از صبح تا شام هوشیارانه در رصد باشیم، و انگشت در خللها بگذاریم و دژم باشیم و عرض اعتراض کنیم، و درِ شادی را ببندیم مبادا دچار عذاب وجدان شویم.
✍ سهم آدمی از نشاط محدود است، و سهم ما در این زمانه محدودتر. اقتضای این آن نیست که تهماندۀ این سفره را هم درهم پیچیم و همه را یکجا به حریف وانهیم.
✍ ازقضا چونکه زمانه بر مراد نیست و کامکاریِ انبوه نصیب نمیکند، بهتر است بر خردهشادیها بیش مواظبت کنیم.
✍ به باور من، نوروز را برای همین تدبیر کردهاند. تا در میانۀ ساعتهای دروس سخت تاریخ، اعلامِ زنگ تفریح کنیم.
✍ حتی اگر انگیزهها و اسباب طرب چنان که باید مهیا نیست، باری، کامشادی را تمرین و تظاهر کنیم. شادی جز احساسِ شادی و اظهار آن نیست، از هیچیک از این دو شرم نکنیم. بهویژه از دومی، که اظهار شادمانی ایجاد شادمانیِ بیشتر است.
✍ برخی بر این طعنه میزنند که برای ماهی مملکت در کما رفت! اگر اخبار این است که هست، لابد یکماه تعطیل یعنی اندکی خلاف کمتر. از چه میهراسیم؟
✍ وانگهی، ما برای کار به این دنیا نیامدهایم. برای بهجت و سرور اینجاییم؛ تولید، توزیع و مصرف آن. کار و سیاست و مبارزه و اخلاق همه برای این، وجه ابزاری دارد. مقصد را نمیتوان در پای ابزار فروکشت.
✍ به یمن نوروز رخت خود را نو کنیم؛ با تبسم آشتی نماییم و او را به مجلس منحنیهای درهمرفته قیافههای اخمو و قلبهای غمگین میهمان کنیم.
✍ اگر زیان دیدیم باکی نیست، از فردای فروردین دوباره اخم و غم و اخبار و انتقاد و اعتراض را از نو در آغوش میفشاریم و رسالت خود بازمیگزاریم.
✍ اصلا گمان بریم این فرجهای است تا با توانی تمامتر دوباره به برشمردن علیالدوام سختیها و سیاهیها و فریاد دادخواهی و محاکمه بازآییم.
✍ تا آن زمانکه چند روزی بیش نیست، روزۀ شادی و بیخیالی را بشکنیم و جشن نوروز را همچو عید فطر افطار کنیم. واگویۀ هزاربارۀ خرابیهایی که همه میدانیم و بازگفتش چیزی از آن نمیکاهد را نقل محافل عید نکنیم.
✍ اگر سرگرمی است، بدیل بهتری هست، و اگر تلقین حس مبارزه و مسئولیت است، کمی کافی است؛ بهجای اینها فراغت کنیم و شادمانی.
✍ کاستی البته فراوان است؛ ولی ما هم گاهی در میزان آن اغراق میکنیم. همین مقدار از اسباب طرب هم که، گاه بهرغم همت بزرگان، برای بیشترینۀ مردم هست، هرچند بهقدر کافی نیست؛ اما به اندازۀ لازم هست.
✍ به گمانمن، مادامی که صدای گلوله نیست و نانی بر سفره هست بهانه برای شادی هست.
✍ بیایید بهرغم شرارتها و نابخردیها، با همین نواله مختصری که بر سفرههای بسیط ما هست بساط کنیم، و شعلۀ فروخفته در خاکستر را دوباره به رقص آوریم.
✍ به بهانۀ نوروز با امید و آرزو آشتی کنیم و از قناعتپیشگیِ طربناک حصاری در برابر کسریها بسازیم.
✍ اینکه ما شایستۀ بیش از اینیم شکی نیست؛ اینکه بسا حقها و سهمها که به جور از مردم دریغ شده است شکی نیست؛ باری، نو شدن نوروزی، بهرغم همه اینها، نشان رندی و زیرکی است.
✍ نیز از سهم شادی خود، هرقدر هم کم، حصهای در دامن دیگران بگذاریم. بهسازی و برخورداری را بالکل به احقاق سیاسی حقوق واننهیم.
✍ ممکن است دیر دست دهد. تا آن زمان، کمی از مشکل را با توزیع مهربانی و لذت جبران کنیم؛ به یمن نوروز.
@javadrooh
Telegram
attach📎
💥 خبر: معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران "نخستین جشنوارهی تقدیر از کارگران افغانستانی تهران" را برگزار کرده است.
@javadrooh
@javadrooh
💥 خبر: "ادعای تورقوزآبادی مخالفان وزارت نفت!"
👈 کسری نوری، مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت در واکنش به انتشار یک شایعه در رسانههای مخالف دولت گفت:
🔹ادعای پول گرفتن نیروهای دفتر زنگنه مانند ماجرای تورقوزآباد نتانیاهو است.
🔹 پس از آنکه شب گذشته بیژن زنگنه، وزیر نفت، درباره اقدامات بابک زنجانی و فساد شرکت بازرگانی پتروشیمی در دولت نهم و دهم توضیحات شفافی به رسانهها داد؛ شایعه دریافت رشوه توسط برخی از کارکنان دفتر وزیر توسط برخی افراد و رسانهها منتشر شد| منبع: نفتنوشت
@javadrooh
👈 کسری نوری، مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت در واکنش به انتشار یک شایعه در رسانههای مخالف دولت گفت:
🔹ادعای پول گرفتن نیروهای دفتر زنگنه مانند ماجرای تورقوزآباد نتانیاهو است.
🔹 پس از آنکه شب گذشته بیژن زنگنه، وزیر نفت، درباره اقدامات بابک زنجانی و فساد شرکت بازرگانی پتروشیمی در دولت نهم و دهم توضیحات شفافی به رسانهها داد؛ شایعه دریافت رشوه توسط برخی از کارکنان دفتر وزیر توسط برخی افراد و رسانهها منتشر شد| منبع: نفتنوشت
@javadrooh
📱 روایتهای مجازی: خبر توییتری پژمان راهبر، سردبیر ورزش سه، از پایان همکاری عادل فردوسیپور با صداوسیما
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "تروریسم و ناسیونالیسم سفید"
👈 وجاهت علی، تحلیلگر نیویورک تایمز، در یادداشتی برای این روزنامه نوشت:
✍ مردم در سراسر جهان اکنون برای حادثه کریست چرچ ناراحت هستند و به آن فکر میکنند؛ اما تاسف خوردن و به یاد قربانیان بودن کفایت نمیکند.
✍ این حمله آخرین نمود از تقویت و جهانی شدن تفکر "ناسیونالیسم سفید" در جهان است. برای محو این تفکر باید با ریشههای آن مقابله شود و در این مسیر برخورد با سیاستمداران جریانساز و شخصیتهای رسانهای که به این دیدگاه دامن زدهاند هم ضروری است.
✍ با نگاهی به متن ۷۴صفحهای که قاتل در شبکههای اجتماعی در مورد دیدگاههای خود منتشر کرد، میتوان دریافت که ساختار ایدئولوژیکی که باعث رادیکال شدن مردم میشود؛ آنها را به این فکر انداخت که باید تمدن غربی را از دست تهاجم خارجی نجات دهند.
✍ همین نگاه "آندرس بریویک" را تحریک کرد تا به گفته خودش در سال ۲۰۱۱ با قتل ۷۷نفر قاره سبز را به علت تمرکز بر چندفرهنگگرایی و پذیرایی از مهاجران مسلمان تنبیه کند.
✍ اینکه مسلمانان تهدید به شمار بیایند؛ بخشی از رویکردهایی است که از سوی رییسجمهوری ایالات متحده تکرار میشود.
✍ دونالد ترامپ هم با استدلالی مشابه میگوید باید دیواری در مرزها ساخت تا از ورود مهاجران به ایالات متحده جلوگیری کرد.
✍ ترامپ حتی در برخی سخنان خود مدعی شده که در کاروانهایی که به صورت غیرقانونی وارد خاک آمریکا میشوند، شهروندان خاورمیانه و مسلمانان هم حضور دارند.
✍ وی پیشتر به بریتانیا هم هشدار داده بود که با پذیرش مهاجران بویژه از کشورهای اسلامی زمینه را برای تغییر فرهنگ این کشور فراهم کرده است.
✍ واقعیت آن است که ترامپ با سخنان خود و تایید توئیتهایی خاص هراس از مسلمانان را افزایش میدهد.
✍ نکته آشکار آن است که خطرات ناسیونالیسم سفید به ایالات متحده محدود نمیشود. حملات در جزیره نیوزیلند یادآور رشد ایدئولوژی خطرناک و تهدیدآمیز علیه جوامع مهاجر در سرتاسر جهان است که به وسیله رهبران سیاسی کشورهای مهم تحریک و تقویت میشود.
@javadrooh
👈 وجاهت علی، تحلیلگر نیویورک تایمز، در یادداشتی برای این روزنامه نوشت:
✍ مردم در سراسر جهان اکنون برای حادثه کریست چرچ ناراحت هستند و به آن فکر میکنند؛ اما تاسف خوردن و به یاد قربانیان بودن کفایت نمیکند.
✍ این حمله آخرین نمود از تقویت و جهانی شدن تفکر "ناسیونالیسم سفید" در جهان است. برای محو این تفکر باید با ریشههای آن مقابله شود و در این مسیر برخورد با سیاستمداران جریانساز و شخصیتهای رسانهای که به این دیدگاه دامن زدهاند هم ضروری است.
✍ با نگاهی به متن ۷۴صفحهای که قاتل در شبکههای اجتماعی در مورد دیدگاههای خود منتشر کرد، میتوان دریافت که ساختار ایدئولوژیکی که باعث رادیکال شدن مردم میشود؛ آنها را به این فکر انداخت که باید تمدن غربی را از دست تهاجم خارجی نجات دهند.
✍ همین نگاه "آندرس بریویک" را تحریک کرد تا به گفته خودش در سال ۲۰۱۱ با قتل ۷۷نفر قاره سبز را به علت تمرکز بر چندفرهنگگرایی و پذیرایی از مهاجران مسلمان تنبیه کند.
✍ اینکه مسلمانان تهدید به شمار بیایند؛ بخشی از رویکردهایی است که از سوی رییسجمهوری ایالات متحده تکرار میشود.
✍ دونالد ترامپ هم با استدلالی مشابه میگوید باید دیواری در مرزها ساخت تا از ورود مهاجران به ایالات متحده جلوگیری کرد.
✍ ترامپ حتی در برخی سخنان خود مدعی شده که در کاروانهایی که به صورت غیرقانونی وارد خاک آمریکا میشوند، شهروندان خاورمیانه و مسلمانان هم حضور دارند.
✍ وی پیشتر به بریتانیا هم هشدار داده بود که با پذیرش مهاجران بویژه از کشورهای اسلامی زمینه را برای تغییر فرهنگ این کشور فراهم کرده است.
✍ واقعیت آن است که ترامپ با سخنان خود و تایید توئیتهایی خاص هراس از مسلمانان را افزایش میدهد.
✍ نکته آشکار آن است که خطرات ناسیونالیسم سفید به ایالات متحده محدود نمیشود. حملات در جزیره نیوزیلند یادآور رشد ایدئولوژی خطرناک و تهدیدآمیز علیه جوامع مهاجر در سرتاسر جهان است که به وسیله رهبران سیاسی کشورهای مهم تحریک و تقویت میشود.
@javadrooh
Telegram
attach📎
📱 روایتهای مجازی: خداحافظی بیکلام عادل فردوسیپور در اینستاگرام برنامه نود
@javadrooh
@javadrooh
📸 نمای روز: دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه، صبح امروز در قم با نماینده آیتالله سیستانی دیدار کرد.
@javadrooh
@javadrooh
📱 روایتهای مجازی: واکنش توییتری بهروز نعمتی، نماینده تهران، به اظهارات جدید محسن رضایی علیه FATF
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "جدال بر سر هیچ"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ مدتی است که در پی آشکار شدن نقش خانم مرجان شیخالاسلام در یک فساد اقتصادی جنجالی رسانهای شکل گرفته است. گروهی او را از اردوگاه اصولگرایان میدانند و دنبال اثبات آن هستند و گروهی نیز او را در زمره اصلاحطلبان قلمداد میکنند.
✍ چه این ادعاها درست باشد و چه نباشد؛ اهمیتی ندارد. چون آنهایی که خطای یک فرد را سعی دارند به پای یک جریان و گروه بنویسند و از آن بهرهبرداری کنند، از قماش همانهایی هستند که نان را به نرخ روز میخورند و از قبیله ریاکاران، که با "آی دزد، آی دزد" رد و راه گم میکنند.
✍ همه اینها برای آن است که با زبان بیزبانی بگویند فساد و اختلاس خطای فرد است؛ کار یک گروه است؛ عملکرد یک حزب است.
✍ اما اینطور نیست. باور کنید که خانم مرجان شیخالاسلام، بابک زنجانی، حسین هدایتی و.... نه اختلاسگر بدنیا آمدهاند و نه نیت اولیه آنها این بوده است.
✍ آنها مقصران اصلی نیستند. مقصر، سیستمی است که فساد تولید میکند. اختلاسگر تربیت میکند. مقصر سیستمی است که بلد نیست اوضاع جامعه را سامان بدهد. بلد نیست روزنههای فساد را مهروموم کند. سیستم نشتی دارد.
✍ قوه قضاییه همه توانش را مصروف مبارزه با افراد کرده است. وظیفه قوه قضاییه دو چیز است:
✍ اول نظارت بر تعادل عملکرد نظام و سیستم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. همه اینها خلاصه میشود در یک چیز و اسم آن عدالت است. توازن است، "برابری در حقوق" است.
✍ وظیفه دوم مقابله با کسانی است که از این حقوق منحرف میشوند. معنای دوم عدالت، "برابری در برخورد" با این انحرافات است.
✍ قوه قضاییه تاکنون در ایجاد سازوکاری که امکان تحقق هدف اول را فراهم کند، ناموفق بوده و اهمیت و اولویت آن را حس نمیکند چون پیشفرض غلطی دارد و آن اینکه هر تخلفی از انحراف از فرد، گروه یا یک جناح ناشی میشود و یا دشمن بیرونی است که رخنه و شکاف و نشتی بوجود میآورد.
✍ به همین علت تمرکز قوه قضاییه تاکنون به انجام وظیفه دوم بوده است؛ یعنی مقابله با معلولها. به همین دلیل موفق نبوده و اگر خود و راهبردها و اصول کاری خود را اصلاح نکند تا ابد هم موفق نخواهد بود.
✍ ما میتوانیم حقایق و واقعیتها را بپذیریم یا کتمان کنیم؛ اما آیا در نتیجه و ثمره و بازخورد آنها تغییری بوجود خواهد آمد؟
✍ اگر تصمیمی برای نجات مملکت از این فلاکت و بنبست وجود دارد، ابتدا باید با فساد مبارزه کرد و برای مبارزه درست با فساد باید ابتدا نشتیهای سیستم و نظام را شناسایی کرد.
✍ پیشنیاز همه اینها دو چیز است: اول اینکه این بازیهای سیاسی "کی بود، کی بود من نبودم" را کنار بگذارند و بپذیرند همه کسانی و گروهها و احزابی که در این ۴۰سال کنشگری کردند به نسبت نقششان مقصرند،حتی مردم.
✍ دوم اینکه قبول کنیم مبارزه با فساد سیاسی نیست، بازی قدرت نیست، کار یک قوه و فرد و جناح نیست. یک اراده جمعی میخواهد، به یک تصمیم سخت نیاز دارد. فرمانده میخواهد، فرماندهای به نام کلیت یک جامعه، و پاسخ به این پرسش که آیا میخواهد از چنگال این غول خودساخته رها شود یا نه.
✍ قطعا اجرای چنین خواستهای هزینه دارد که مهمترین هزینهاش از خودگذشتگی است، تسلیم تام در برابر قانون است، به رسمیت شناختن حق مردم و جامعه است؛ برداشتن تبعیض است.
✍ سیستم اداره جامعه را چند چیز ناکارآمد و مستعد فساد و تباهی کرده است:
✍ اول، فقدان قانون که معنایش این نیست که در حال حاضر قانون نداریم، منظور قانون روی کاغذ نیست، بلکه اجرای نادرست، گزینشی و دلبخواهانه قانون است و بدتر از همه اینها تفسیر به رای قانون است. به گونهای که از دل قانون چیزهایی بیرون میآید که در قوطی هیچ عطاری یافت نمیشود.
✍ دوم: یکی از نتایج اخلال در نظام قانونی گسیختگی در نقشهاست. نه جای دین درست تعریف شده است و نه جای جامعه، مردم، حکومت و دولت. لذا همه به همه جا سرک میکشند و وظیفه هیچکس معین نیست.
✍ سوم: فقدان حاکمیت قانون وگسیختگی نقشها به بیعدالتی و تبعیض منجر شده است. سیستم اجتماعی دچار نقص در سپردن نقشها شده است.
✍ اولین اثر آن، اخلال در ناکارآمدی آموزش و تربیت بروز کرده است. نسلی که طی این چهل سال تربیت شده، نمیتواند موقعیت و نقش واقعی خود در جامعه را هضم کند، سردرگم و رها شده است. تنها خلاقیت، تربیت غیرسیستمی، انگیزههای فردی و... است که منجر به کنشگری آگاهانه بخشی از جامعه، مردم و کنشگران سیاسی-فرهنگی شده است.
✍ چهارم: نهادینه نشدن قانون، گسیختگی نقش، فقدان تربیت و آموزش سیستمی موجب بروز ناهنجاری در همه عرصهها شده است.
✍ نه دولت جایگاه تعریفشدهای دارد، نه روشنفکر، نه اپوزسیون حقوق شناخته و محدوده مشخص دارد و نه رسانه.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ مدتی است که در پی آشکار شدن نقش خانم مرجان شیخالاسلام در یک فساد اقتصادی جنجالی رسانهای شکل گرفته است. گروهی او را از اردوگاه اصولگرایان میدانند و دنبال اثبات آن هستند و گروهی نیز او را در زمره اصلاحطلبان قلمداد میکنند.
✍ چه این ادعاها درست باشد و چه نباشد؛ اهمیتی ندارد. چون آنهایی که خطای یک فرد را سعی دارند به پای یک جریان و گروه بنویسند و از آن بهرهبرداری کنند، از قماش همانهایی هستند که نان را به نرخ روز میخورند و از قبیله ریاکاران، که با "آی دزد، آی دزد" رد و راه گم میکنند.
✍ همه اینها برای آن است که با زبان بیزبانی بگویند فساد و اختلاس خطای فرد است؛ کار یک گروه است؛ عملکرد یک حزب است.
✍ اما اینطور نیست. باور کنید که خانم مرجان شیخالاسلام، بابک زنجانی، حسین هدایتی و.... نه اختلاسگر بدنیا آمدهاند و نه نیت اولیه آنها این بوده است.
✍ آنها مقصران اصلی نیستند. مقصر، سیستمی است که فساد تولید میکند. اختلاسگر تربیت میکند. مقصر سیستمی است که بلد نیست اوضاع جامعه را سامان بدهد. بلد نیست روزنههای فساد را مهروموم کند. سیستم نشتی دارد.
✍ قوه قضاییه همه توانش را مصروف مبارزه با افراد کرده است. وظیفه قوه قضاییه دو چیز است:
✍ اول نظارت بر تعادل عملکرد نظام و سیستم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. همه اینها خلاصه میشود در یک چیز و اسم آن عدالت است. توازن است، "برابری در حقوق" است.
✍ وظیفه دوم مقابله با کسانی است که از این حقوق منحرف میشوند. معنای دوم عدالت، "برابری در برخورد" با این انحرافات است.
✍ قوه قضاییه تاکنون در ایجاد سازوکاری که امکان تحقق هدف اول را فراهم کند، ناموفق بوده و اهمیت و اولویت آن را حس نمیکند چون پیشفرض غلطی دارد و آن اینکه هر تخلفی از انحراف از فرد، گروه یا یک جناح ناشی میشود و یا دشمن بیرونی است که رخنه و شکاف و نشتی بوجود میآورد.
✍ به همین علت تمرکز قوه قضاییه تاکنون به انجام وظیفه دوم بوده است؛ یعنی مقابله با معلولها. به همین دلیل موفق نبوده و اگر خود و راهبردها و اصول کاری خود را اصلاح نکند تا ابد هم موفق نخواهد بود.
✍ ما میتوانیم حقایق و واقعیتها را بپذیریم یا کتمان کنیم؛ اما آیا در نتیجه و ثمره و بازخورد آنها تغییری بوجود خواهد آمد؟
✍ اگر تصمیمی برای نجات مملکت از این فلاکت و بنبست وجود دارد، ابتدا باید با فساد مبارزه کرد و برای مبارزه درست با فساد باید ابتدا نشتیهای سیستم و نظام را شناسایی کرد.
✍ پیشنیاز همه اینها دو چیز است: اول اینکه این بازیهای سیاسی "کی بود، کی بود من نبودم" را کنار بگذارند و بپذیرند همه کسانی و گروهها و احزابی که در این ۴۰سال کنشگری کردند به نسبت نقششان مقصرند،حتی مردم.
✍ دوم اینکه قبول کنیم مبارزه با فساد سیاسی نیست، بازی قدرت نیست، کار یک قوه و فرد و جناح نیست. یک اراده جمعی میخواهد، به یک تصمیم سخت نیاز دارد. فرمانده میخواهد، فرماندهای به نام کلیت یک جامعه، و پاسخ به این پرسش که آیا میخواهد از چنگال این غول خودساخته رها شود یا نه.
✍ قطعا اجرای چنین خواستهای هزینه دارد که مهمترین هزینهاش از خودگذشتگی است، تسلیم تام در برابر قانون است، به رسمیت شناختن حق مردم و جامعه است؛ برداشتن تبعیض است.
✍ سیستم اداره جامعه را چند چیز ناکارآمد و مستعد فساد و تباهی کرده است:
✍ اول، فقدان قانون که معنایش این نیست که در حال حاضر قانون نداریم، منظور قانون روی کاغذ نیست، بلکه اجرای نادرست، گزینشی و دلبخواهانه قانون است و بدتر از همه اینها تفسیر به رای قانون است. به گونهای که از دل قانون چیزهایی بیرون میآید که در قوطی هیچ عطاری یافت نمیشود.
✍ دوم: یکی از نتایج اخلال در نظام قانونی گسیختگی در نقشهاست. نه جای دین درست تعریف شده است و نه جای جامعه، مردم، حکومت و دولت. لذا همه به همه جا سرک میکشند و وظیفه هیچکس معین نیست.
✍ سوم: فقدان حاکمیت قانون وگسیختگی نقشها به بیعدالتی و تبعیض منجر شده است. سیستم اجتماعی دچار نقص در سپردن نقشها شده است.
✍ اولین اثر آن، اخلال در ناکارآمدی آموزش و تربیت بروز کرده است. نسلی که طی این چهل سال تربیت شده، نمیتواند موقعیت و نقش واقعی خود در جامعه را هضم کند، سردرگم و رها شده است. تنها خلاقیت، تربیت غیرسیستمی، انگیزههای فردی و... است که منجر به کنشگری آگاهانه بخشی از جامعه، مردم و کنشگران سیاسی-فرهنگی شده است.
✍ چهارم: نهادینه نشدن قانون، گسیختگی نقش، فقدان تربیت و آموزش سیستمی موجب بروز ناهنجاری در همه عرصهها شده است.
✍ نه دولت جایگاه تعریفشدهای دارد، نه روشنفکر، نه اپوزسیون حقوق شناخته و محدوده مشخص دارد و نه رسانه.
🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
✍ در این بلبشو دو گروه بیشتر فعال میشوند: اول، کسانی که نان به نرخ روز میخورند و در زمره کسانی هستند که منافعمحورند، خودخواه و خودپسندند. اینها از شکافها و روزنهها و نشتیهای سیستم استفاده میکنند و وقتی استمرار یافت، سیستم را فاسد و متلاشی میکنند.
✍ گروه دوم کسانی هستند که با کلیت جامعه مشکل دارند و رخنهها به آنها برای برآشوبیدن علیه جامعه کمک میکند.
✍ اکنون جامعه با هر سه آسیب درگیر است و قطعا مبارزه با معلولها کمکی به آن نخواهد کرد تا زمانی که نشتیها گرفته و درمان نشوند، امیدی به رستگاری نخواهد بود.
@javadrooh
✍ گروه دوم کسانی هستند که با کلیت جامعه مشکل دارند و رخنهها به آنها برای برآشوبیدن علیه جامعه کمک میکند.
✍ اکنون جامعه با هر سه آسیب درگیر است و قطعا مبارزه با معلولها کمکی به آن نخواهد کرد تا زمانی که نشتیها گرفته و درمان نشوند، امیدی به رستگاری نخواهد بود.
@javadrooh
Forwarded from وراى حد تقرير | سعيد حجاريان
✍️ «بنبست سیاستورزی درونزا؟» | پاسخ #سعید_حجاریان به پرسشهای هفتهنامه صدا | شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷
✅ وضعیت بیثبات نمیتواند ادامه داشته باشد و حاکمیت لاجرم باید به یک سو بغلتد. کسری بودجه و دیگر نشانههای اقتصادی دورنمای روشنی پیش روی ما نمیگذارند. سال آینده، سال تورم است و میدانیم کوپن حلال مسأله نیست. از این جهت گمان دارم، اعتراضها شدیدتر خواهند شد.
✅ حاکمیت باید سیاست منطقهای را اصلاح کند؛ چنانکه میدانیم بنا بود روسیه نیروی هوایی ایران در سوریه باشد اما عمل، ایران به نیروی به زمینی روسیه بدل شد و کنترل اوضاع را به دست گرفت.
✅ نیروهای صلحطلب باید اپوزیسیون سوریه را گردهم بیاورند، قانون اساسی جدید تدوین کنند و بشار اسد همچون هر کشور دموکراتیکی خود را در معرض آراء عمومی قرار دهد و پس از استقرار دولت جدید النهایه همه نیروهای خارجی این کشور را ترک کنند.
✅ سیاست و نیز سیاستگذاری در این شرایط میل به تعلیق شدن دارند و اساسا در تعلیق هستند اما این وضعیت لزوما به میدانداری قدرتهای بیرونی منجر نمیشود.
tinyurl.com/y3jszlyn
📣 کانال «ورای حد تقریر | سعید حجاریان»
@vht2017
✅ وضعیت بیثبات نمیتواند ادامه داشته باشد و حاکمیت لاجرم باید به یک سو بغلتد. کسری بودجه و دیگر نشانههای اقتصادی دورنمای روشنی پیش روی ما نمیگذارند. سال آینده، سال تورم است و میدانیم کوپن حلال مسأله نیست. از این جهت گمان دارم، اعتراضها شدیدتر خواهند شد.
✅ حاکمیت باید سیاست منطقهای را اصلاح کند؛ چنانکه میدانیم بنا بود روسیه نیروی هوایی ایران در سوریه باشد اما عمل، ایران به نیروی به زمینی روسیه بدل شد و کنترل اوضاع را به دست گرفت.
✅ نیروهای صلحطلب باید اپوزیسیون سوریه را گردهم بیاورند، قانون اساسی جدید تدوین کنند و بشار اسد همچون هر کشور دموکراتیکی خود را در معرض آراء عمومی قرار دهد و پس از استقرار دولت جدید النهایه همه نیروهای خارجی این کشور را ترک کنند.
✅ سیاست و نیز سیاستگذاری در این شرایط میل به تعلیق شدن دارند و اساسا در تعلیق هستند اما این وضعیت لزوما به میدانداری قدرتهای بیرونی منجر نمیشود.
tinyurl.com/y3jszlyn
📣 کانال «ورای حد تقریر | سعید حجاریان»
@vht2017
Telegraph
بنبست سیاستورزی درونزا؟
گزاره مفروض هفتهنامه صدا: در آستانه سال 98، بهنظر میرسد هیچ یک از نیروهای سیاسی (اعم از حاکمیت و جریان راست، اصلاحطلبان و براندازان) برنامه روشنی نه در سطح سیاسی (حفظ و کسب قدرت) و نه در سطح سیاستگذاری (اداره کشور) ندارند و تقریبا میتوان مدعی شد هر…
📱 روایتهای مجازی: کنایه توییتری مهدی محمودیان، فعال سیاسی اصلاحطلب، به بیراهه رسانهای در پرونده شرکت بازرگانی پتروشیمی
@javadrooh
@javadrooh