کفایت مذاکرات!
سرمقاله هممیهن
۲۵ مرداد ۱۴۰۴
🔹به نظر میرسد که جامعه ایران خیلی پیش از این در توصیف وضع نارساییهای موجود به کفایت مذاکرات رسیده است. در واقع، در توصیف وضعیت موجود و نیز به بنبست رسیدن سیاستهای گذشته تردیدی نیست.
🔹اظهار اینکه فلان تصمیم خطا بوده یا باید بهمان کار را انجام میدادیم، خوب و بجاست؛ ولی تکرار آن ملالانگیز شده است. گویی که کسی نیست تا این حقایق را بشنود وکاری کند، و چنین برداشتی موجب سرخوردگی و عصبانیت میشود.
🔹سخنان آقایان حسن روحانی و مهدی کروبی و مواضع تکراری و حوصلهسربر دبیر شعام در بیروت و بیانیه کارشناسان پیشکسوت امور خارجی کشور که همگی این موارد در روزنامه امروز بازتاب یافته است، نشان میدهد که هیچکدام از جریانها و افراد سیاسی درون یا نزدیک به ساختار قدرت، نگاه و عمل معطوف به آینده ندارند. سهل است که جریانهای بیرون ساختار سیاسی نیز سردرگم و منتظر حوادث پیشبینینشده هستند.
🔹مشکل این است که کسی نمیداند مخاطب این مواضع انتقادی که باید پاسخ دهد، کیست یا کجاست؟ آیا شورایعالی امنیتملی عهدهدار پاسخگویی است؟ آیا این مجلس چنددرصدی پاسخگو باید باشد؟ آیا شورای سران سهقوه میتوانند در این سطح سیاستگذاری کنند؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین تکلیف میکند؟ امامان جمعه چطور؟ شخصیتهای سیاسی و نظامی دارای پست یا بیکار چه جایگاهی دارند؟ وزارتخارجه کجای کار است؟ ظاهراً هیچ پاسخگویی روشنی در این زمینه وجود ندارد. به همین دلیل هم مردم و رسانهها و نخبگان هم هرکدام ساز خود را میزنند؛ چون چاره دیگری ندارند.
🔹اصرار به ادامه سیاستهای گذشته هم قابلفهم است؛ به شرطی که کسی به مردم بگوید گرچه سیاستهای گذشته ما را به این روز رسانده است، ولی وضعیت امروز ما مطلوب است و باید همان راهبرد گذشته را ادامه دهیم؟ و بهطور مستدل اطمینان دهد که نهتنها میتوانیم این وضع را حفظ کنیم، بلکه آن را بهبود هم خواهیم داد.
🔹اگر کسی چنین داعیهای ندارد و در صندلی مسئولیت نشسته، حق ندارد اللهبختکی و دیمی سفر یا رفتار کند. باید پاسخگو باشد. حق ندارد فردای روزگار زیرش بزند که مثلاً ما مخالف بودیم. برای اثبات بیبرنامگی همین توضیح کفایت میکند که مجموعه نیروها اتفاق نظر دارند که جنگ درست نیست.
🔹ولی برخی هم هستند که با مذاکره بیشتر از جنگ مخالف هستند و آن را کفر ابلیس میدانند و هنگامی هم که میگویی پس چه کار کنیم، میگویند راههای دیگر هم هست. کدام راه؟ دریغ از یک کلمه پاسخ درست و درمان. متأسفانه مقامات رسمی هم در تورهای خودتنیده گرفتار هستند و حتی یک نفر را پیدا نمیکنیم تا ادعاها و مواضعی را که بیرون از صندلی قدرت اتخاذ میکند، هنگام نشستن بر صندلی نیز تکرار و اجرا کند.
🔹معلوم نیست این صندلی چه خاصیتی دارد که اینگونه صاحبانش را از خود و خرد پیشین بیگانه میکند؟
▫️ متن کامل در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۲۵ مرداد ۱۴۰۴
🔹به نظر میرسد که جامعه ایران خیلی پیش از این در توصیف وضع نارساییهای موجود به کفایت مذاکرات رسیده است. در واقع، در توصیف وضعیت موجود و نیز به بنبست رسیدن سیاستهای گذشته تردیدی نیست.
🔹اظهار اینکه فلان تصمیم خطا بوده یا باید بهمان کار را انجام میدادیم، خوب و بجاست؛ ولی تکرار آن ملالانگیز شده است. گویی که کسی نیست تا این حقایق را بشنود وکاری کند، و چنین برداشتی موجب سرخوردگی و عصبانیت میشود.
🔹سخنان آقایان حسن روحانی و مهدی کروبی و مواضع تکراری و حوصلهسربر دبیر شعام در بیروت و بیانیه کارشناسان پیشکسوت امور خارجی کشور که همگی این موارد در روزنامه امروز بازتاب یافته است، نشان میدهد که هیچکدام از جریانها و افراد سیاسی درون یا نزدیک به ساختار قدرت، نگاه و عمل معطوف به آینده ندارند. سهل است که جریانهای بیرون ساختار سیاسی نیز سردرگم و منتظر حوادث پیشبینینشده هستند.
🔹مشکل این است که کسی نمیداند مخاطب این مواضع انتقادی که باید پاسخ دهد، کیست یا کجاست؟ آیا شورایعالی امنیتملی عهدهدار پاسخگویی است؟ آیا این مجلس چنددرصدی پاسخگو باید باشد؟ آیا شورای سران سهقوه میتوانند در این سطح سیاستگذاری کنند؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین تکلیف میکند؟ امامان جمعه چطور؟ شخصیتهای سیاسی و نظامی دارای پست یا بیکار چه جایگاهی دارند؟ وزارتخارجه کجای کار است؟ ظاهراً هیچ پاسخگویی روشنی در این زمینه وجود ندارد. به همین دلیل هم مردم و رسانهها و نخبگان هم هرکدام ساز خود را میزنند؛ چون چاره دیگری ندارند.
🔹اصرار به ادامه سیاستهای گذشته هم قابلفهم است؛ به شرطی که کسی به مردم بگوید گرچه سیاستهای گذشته ما را به این روز رسانده است، ولی وضعیت امروز ما مطلوب است و باید همان راهبرد گذشته را ادامه دهیم؟ و بهطور مستدل اطمینان دهد که نهتنها میتوانیم این وضع را حفظ کنیم، بلکه آن را بهبود هم خواهیم داد.
🔹اگر کسی چنین داعیهای ندارد و در صندلی مسئولیت نشسته، حق ندارد اللهبختکی و دیمی سفر یا رفتار کند. باید پاسخگو باشد. حق ندارد فردای روزگار زیرش بزند که مثلاً ما مخالف بودیم. برای اثبات بیبرنامگی همین توضیح کفایت میکند که مجموعه نیروها اتفاق نظر دارند که جنگ درست نیست.
🔹ولی برخی هم هستند که با مذاکره بیشتر از جنگ مخالف هستند و آن را کفر ابلیس میدانند و هنگامی هم که میگویی پس چه کار کنیم، میگویند راههای دیگر هم هست. کدام راه؟ دریغ از یک کلمه پاسخ درست و درمان. متأسفانه مقامات رسمی هم در تورهای خودتنیده گرفتار هستند و حتی یک نفر را پیدا نمیکنیم تا ادعاها و مواضعی را که بیرون از صندلی قدرت اتخاذ میکند، هنگام نشستن بر صندلی نیز تکرار و اجرا کند.
🔹معلوم نیست این صندلی چه خاصیتی دارد که اینگونه صاحبانش را از خود و خرد پیشین بیگانه میکند؟
▫️ متن کامل در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
👍8❤5😢5
👍16😱8👎7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو: تئوری زمستان سخت، نفوذ بود؟
👈 علی اصغر خدایاری، فعال سیاسی و استاد دانشگاه:
🔹براساس تئوری زمستان سخت، تصمیماتی گرفتیم که پدر ما درآمد؛ خب باید رفت خِر اینها را گرفت.
🔹شاید بخشی از تاثیر نفوذ همین باشد.
🔅ویدیوی کامل را در لینک زیر ببینید👇
https://youtu.be/-x9nnDhOQXA?si=SRcGe6c0mZWVFT73
@javadrooh
👈 علی اصغر خدایاری، فعال سیاسی و استاد دانشگاه:
🔹براساس تئوری زمستان سخت، تصمیماتی گرفتیم که پدر ما درآمد؛ خب باید رفت خِر اینها را گرفت.
🔹شاید بخشی از تاثیر نفوذ همین باشد.
🔅ویدیوی کامل را در لینک زیر ببینید👇
https://youtu.be/-x9nnDhOQXA?si=SRcGe6c0mZWVFT73
@javadrooh
👍16❤2😱1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: شل شدن چنگال فشار اسرائیل بر سیاست آمریکا
👈 آرام حسنزاد، پژوهشگر روابط بینالملل، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، این رژیم همواره به خشونت علیه فلسطینیان متوسل شده و با استفاده از حمایت آمریکا، مانع از هرگونه محکومیت جدی در سازمان ملل شده است.
✍ برای تضمین این حمایت، گروههای حامی اسرائیل طی دههها صدها میلیون دلار صرف تأثیرگذاری بر نظام سیاسی آمریکا کردهاند؛ از تأثیرگذاری بر نتایج انتخابات گرفته تا تحتفشار قرار دادن اعضای کنگره برای جلوگیری از انتقاد از رفتارهای اسرائیل.
✍ اما از زمان آغاز جنگ انتقامجویانه اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، خشونتهای بیحد، جنایات جنگی، نسلکشی و حتی کشتن چند شهروند آمریکایی، به نظر میرسد موازنه سنتی حمایتها در ایالات متحده را بر هم زده است.
✍ نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که افکارعمومی آمریکا واکنش نشان داده است؛ بهطوری که اکنون حدود ۶۰درصد مردم با عملیات نظامی اسرائیل در غزه مخالفاند. اقدامات خشونتبار اسرائیل که تحت نفوذ جریانهای افراطی مذهبی حاکم بر دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو انجام میشود، دریچهای از قضاوت عمومی را گشوده که ممکن است دیگر بسته نشود.
✍ آنچه اوضاع را برای اسرائیل وخیمتر کرده، این است که واکنش افراطی آن باعث ایجاد لرزش سیاسی در میان بخشی از جمهوریخواهان محافظهکار و همچنین دموکراتهای جریان اصلی شده است؛ گروههایی که سالها چشم خود را بر اعدامهای فراقضایی، مجازاتهای جمعی و بیاعتنایی اسرائیل به حقوق بینالملل بسته بودند.
✍ اینک نشانههایی از تضعیف نفوذ دیرینه اسرائیل بر سیاست آمریکا دیده میشود. دموکراتها پیشتر تنها در حد تذکرات ملایم، اسرائیل را نقد میکردند؛ اما اکنون نمایندگانی مانند «مایک کویگلی» مستقیماً اقدامات نظامی اسرائیل را زیر سؤال برده و حتی خواستار تشکیل کشور فلسطین شدهاند.
✍ در گذشته تنها جناح چپ دموکراتها با صدای بلند از سیاستهای تبعیضآمیز اسرائیل علیه مسلمانان و مسیحیان انتقاد میکردند، بیآنکه تأثیر جدی بر سیاست آمریکا داشته باشند.
✍ از سوی دیگر، جمهوریخواهان و جریانهای مسیحی انجیلی همواره بهطور کامل پشت اسرائیل ایستاده بودند و حتی در مواردی که قربانیان آمریکایی بودند، مانع از هرگونه پیگرد یا بازخواست میشدند.
✍ اما اینک شرایط متفاوت است. فشار اقتصادی در آمریکا بهعنوان نقطه عطف عمل کرده است. تورم، هزینههای بیمه، درمان و مالیاتهای ملکی بهشدت افزایش یافته و بسیاری از خانوادههای آمریکایی در مضیقه مالیاند.
✍ بدهی ملی بیسابقه ۳۷تریلیون دلاری نیز به افزایش تورم و گرانی کالاها دامن زده است. در چنین شرایطی، پرسش اصلی آمریکاییها این است: «چرا باید این همه هزینه برای اسرائیل صرف شود؟»
✍ یکی از چهرههای شاخص این موج انتقادی «مارجری تیلور گرین»، عضو برجسته جنبش «آمریکا را دوباره عظیم کنیم» و از نزدیکان ترامپ است. او آشکارا این پرسش را مطرح کرده که چرا آمریکا باید میلیاردها دلار به اسرائیل کمک کند در حالی که مردم خودش با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند.
✍ او اخیراً در شبکه اجتماعی X نوشت: «آیپک تلاش میکند پیام من درباره اولویت آمریکا را ضدیهود جلوه دهد، فقط به این دلیل که نمیخواهم میلیاردها دلار به دولتی سکولار و مسلح به سلاح هستهای در اسرائیل ارسال شود.»
✍ گرین حتی خواستار توقف کامل کمکهای خارجی شده و دیگر جمهوریخواهان جریان اصلی مانند «توماس مَسی» نیز از این ایده حمایت میکنند. این امر نشانه یک تحول سیاسی است که ریشه در بحران اقتصادی و غرور و لجاجت اسرائیل دارد.
✍ او در ادامه نوشت: «با بدهی ۳۷تریلیون دلاری، من دیگر تنها بر آمریکا تمرکز دارم. وفاداری من به مردم آمریکا و نسل آینده است، نه هیچ کشور خارجی.»
✍ افزایش انتقادات از سیاستهای اسرائیل، همراه با فشارهای اقتصادی بر جامعه آمریکا و تکبر لابیهای خارجی که میپندارند میتوانند مخالفان کنگره را خفه کنند، همگی موجب تضعیف جایگاه اسرائیل در ایالات متحده شده است.
✍ شاید این تغییرات در ظاهر کوچک باشند، اما روندی آغاز شده که در صورت ادامه، متوقفنشدنی خواهد بود.
✍ در سیاست آمریکا اصطلاحی وجود دارد که میگوید: «به کسی به اندازه کافی طناب بدهید، خودش را دار خواهد زد.» اسرائیل امروز در حال محکمتر کردن همان طناب به دور گردن خود است.
@javadrooh
👈 آرام حسنزاد، پژوهشگر روابط بینالملل، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، این رژیم همواره به خشونت علیه فلسطینیان متوسل شده و با استفاده از حمایت آمریکا، مانع از هرگونه محکومیت جدی در سازمان ملل شده است.
✍ برای تضمین این حمایت، گروههای حامی اسرائیل طی دههها صدها میلیون دلار صرف تأثیرگذاری بر نظام سیاسی آمریکا کردهاند؛ از تأثیرگذاری بر نتایج انتخابات گرفته تا تحتفشار قرار دادن اعضای کنگره برای جلوگیری از انتقاد از رفتارهای اسرائیل.
✍ اما از زمان آغاز جنگ انتقامجویانه اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، خشونتهای بیحد، جنایات جنگی، نسلکشی و حتی کشتن چند شهروند آمریکایی، به نظر میرسد موازنه سنتی حمایتها در ایالات متحده را بر هم زده است.
✍ نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که افکارعمومی آمریکا واکنش نشان داده است؛ بهطوری که اکنون حدود ۶۰درصد مردم با عملیات نظامی اسرائیل در غزه مخالفاند. اقدامات خشونتبار اسرائیل که تحت نفوذ جریانهای افراطی مذهبی حاکم بر دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو انجام میشود، دریچهای از قضاوت عمومی را گشوده که ممکن است دیگر بسته نشود.
✍ آنچه اوضاع را برای اسرائیل وخیمتر کرده، این است که واکنش افراطی آن باعث ایجاد لرزش سیاسی در میان بخشی از جمهوریخواهان محافظهکار و همچنین دموکراتهای جریان اصلی شده است؛ گروههایی که سالها چشم خود را بر اعدامهای فراقضایی، مجازاتهای جمعی و بیاعتنایی اسرائیل به حقوق بینالملل بسته بودند.
✍ اینک نشانههایی از تضعیف نفوذ دیرینه اسرائیل بر سیاست آمریکا دیده میشود. دموکراتها پیشتر تنها در حد تذکرات ملایم، اسرائیل را نقد میکردند؛ اما اکنون نمایندگانی مانند «مایک کویگلی» مستقیماً اقدامات نظامی اسرائیل را زیر سؤال برده و حتی خواستار تشکیل کشور فلسطین شدهاند.
✍ در گذشته تنها جناح چپ دموکراتها با صدای بلند از سیاستهای تبعیضآمیز اسرائیل علیه مسلمانان و مسیحیان انتقاد میکردند، بیآنکه تأثیر جدی بر سیاست آمریکا داشته باشند.
✍ از سوی دیگر، جمهوریخواهان و جریانهای مسیحی انجیلی همواره بهطور کامل پشت اسرائیل ایستاده بودند و حتی در مواردی که قربانیان آمریکایی بودند، مانع از هرگونه پیگرد یا بازخواست میشدند.
✍ اما اینک شرایط متفاوت است. فشار اقتصادی در آمریکا بهعنوان نقطه عطف عمل کرده است. تورم، هزینههای بیمه، درمان و مالیاتهای ملکی بهشدت افزایش یافته و بسیاری از خانوادههای آمریکایی در مضیقه مالیاند.
✍ بدهی ملی بیسابقه ۳۷تریلیون دلاری نیز به افزایش تورم و گرانی کالاها دامن زده است. در چنین شرایطی، پرسش اصلی آمریکاییها این است: «چرا باید این همه هزینه برای اسرائیل صرف شود؟»
✍ یکی از چهرههای شاخص این موج انتقادی «مارجری تیلور گرین»، عضو برجسته جنبش «آمریکا را دوباره عظیم کنیم» و از نزدیکان ترامپ است. او آشکارا این پرسش را مطرح کرده که چرا آمریکا باید میلیاردها دلار به اسرائیل کمک کند در حالی که مردم خودش با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند.
✍ او اخیراً در شبکه اجتماعی X نوشت: «آیپک تلاش میکند پیام من درباره اولویت آمریکا را ضدیهود جلوه دهد، فقط به این دلیل که نمیخواهم میلیاردها دلار به دولتی سکولار و مسلح به سلاح هستهای در اسرائیل ارسال شود.»
✍ گرین حتی خواستار توقف کامل کمکهای خارجی شده و دیگر جمهوریخواهان جریان اصلی مانند «توماس مَسی» نیز از این ایده حمایت میکنند. این امر نشانه یک تحول سیاسی است که ریشه در بحران اقتصادی و غرور و لجاجت اسرائیل دارد.
✍ او در ادامه نوشت: «با بدهی ۳۷تریلیون دلاری، من دیگر تنها بر آمریکا تمرکز دارم. وفاداری من به مردم آمریکا و نسل آینده است، نه هیچ کشور خارجی.»
✍ افزایش انتقادات از سیاستهای اسرائیل، همراه با فشارهای اقتصادی بر جامعه آمریکا و تکبر لابیهای خارجی که میپندارند میتوانند مخالفان کنگره را خفه کنند، همگی موجب تضعیف جایگاه اسرائیل در ایالات متحده شده است.
✍ شاید این تغییرات در ظاهر کوچک باشند، اما روندی آغاز شده که در صورت ادامه، متوقفنشدنی خواهد بود.
✍ در سیاست آمریکا اصطلاحی وجود دارد که میگوید: «به کسی به اندازه کافی طناب بدهید، خودش را دار خواهد زد.» اسرائیل امروز در حال محکمتر کردن همان طناب به دور گردن خود است.
@javadrooh
برنده قطعی گفتوگوهای مسقط
سرمقاله هممیهن
۲۶ مرداد ۱۴۰۴
🔹آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به نتیجه خواهد رسید؟ واقعیت این است که کسی نمیداند. بستگی دارد به این که طرفین دنبال چه باشند و آیا آنچه میخواهند تناسبی با قدرتشان دارد یا خیر؟
🔹سوالات مهم دیگری هم در حاشیه میتوان طرح کرد. اگر ما بودیم چه رفتاری میکردیم؟ چرا زلنسکی رئیسجمهور اوکراین غایب است؟ به نظر ما زلنسکی در برابر این مذاکرات چه باید انجام دهد؟ خیلی ساده بگوید که روسیه باید عذرخواهی کند و تمام سرزمینهای اشغالی از جمله شبهجزیره کریمه و تمام استانهای شرقی و جنوب شرقی اوکراین را تخلیه کند و خسارت جنگی هم بپردازد و ما هم مستقل هستیم و میخواهیم عضویت ناتو را بپذیریم و به روسیه هم مربوط نیست.
🔹در واقع، این سیاستی است که اوکراینی یکپارچه و قدرتمند در برابر حمله به خاک خود باید اتخاذ کند. این موضع منطقی برای یک دولت ملی در اوکراین است. ولی روسیه چطور؟ آن هم استدلالهای خود را دارد که در سخنرانی اوایل جنگ اوکراینِ پوتین بهخوبی منعکس شده است. بهعلاوه، یک قدرت هستهای که نمیباید چنین شکستی بخورد. شاید پیروز نشود؛ ولی شکست افتضاحآمیز هم سخت است. پس طرفین باید آن قدر بجنگند تا دست به اتم شوند؟
🔹از سوی دیگر، روسیه باید بگوید که به آمریکا چه ربطی دارد که دخالت کند؟ آمريکا هم آنقدر کمک به اوکراین میکند که جنگ فرسایشی شود. بدیهی است که بهترین کار را دو طرف کردند. هم روسیه پذیرفت که طرف اصلی دعوا آمریکاست و هم اوکراین متوجه بود که بدون حضور ایالاتمتحده قادر به رسیدن به صلح نیست فقط میتوان قیمت منصفانهای برای صلح تعریف کرد.
🔹طبیعی است که این گفتوگوها در همه سطوح کارکردهای گوناگونی دارد؛ حتی اگر طرفین به نتیجه نرسند. حداقل نتیجه گفتوگو این است که برای مردم خود حجت را تمام میکنند و به جهان نیز این پیام را مخابره میکنند که ما سعی خود را کردیم که تفاهم و توافق کنیم، ولی نشد یا تقصیر طرف مقابل بود.
🔹بهطورکلی، حتی اگر یک طرف ماجرا نخواهد توافق کند، باز هم باید با تمام قوا طرفدار گفتوگو شود. چون عدم گفتوگو فقط دو معنی دارد. یا آنقدر موضع گفتوگوکننده بالاست که طرف مقابل را به پشیزی حساب نمیکند و معتقد است باید بدون قید و شرط تسلیم شود. یا آنکه در موضع ضعف قرار دارد و قادر به گفتوگو نیست.
🔹از این منظر، اگر به تجربه مذاکرات اخیر ایران و آمریکا نیز بنگریم، خواهیم دید که اتفاقاً برنده مطلق گفتوگوهای بینتیجه مسقط، ایران بود.
🔹میتوانستیم آن گفتوگوها را از ابتدا رد کنیم. طبیعی است که چنین کاری تجاوز رژیم اسرائیل و ایالات متحده را هم در ذهن جهانیان و حتی در ذهن مردم داخل گریزناپذیر مینمود. یک لحظه تصور کنید آن گفتوگوها را رد میکردیم و قطعاً هم جنگ میشد. در این صورت، همه میگفتند اگر گفتوگو را پذیرفته بودید، جنگ نمیشد و امروز حکومت تحتفشار برای پذیرش تقصیر به دلیل نپذیرفتن گفتوگو و کوتاهی کردن در اجتناب از جنگ بود.
🔹این قاعده همیشه و درهمهحال از جمله همین امروز هم برقرار است. از ابتدا باید چند چیز را درباره گفتوگوی سیاسی دانست. اول؛ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم و چه تفاهم کنیم، در نهایت راهی جز گفتوگوی مستقیم نداریم. دوم؛ هیچ تضمینی برای موفقیت گفتوگو وجود ندارد. سوم؛ قرار نیست گفتوگو ذهن حکومت و جامعه را از مسائل اساسی منحرف کند و دچار خطا شوند. چهارم؛ گفتوگو به منزله پایان راه نیست بلکه آغاز یک راه است، به شرطی که هدف حل مسئله و نه مثل دوران مسئولیت سعید جلیلی برای نمایش باشد. پنجم؛ گفتوگوها تا حدی که به اصل آن لطمه نزند، باید شفاف باشد و اطلاعرسانی شود. هفتم؛ گفتوگو نه جانشین قدرت نظامی است و نه جانشین قدرت سیاسی و اقتصادی؛ دیپلماسی و گفتوگو توان کشور را در بازتاب دادن این قدرتها نشان میدهد.
▫️ متن کامل در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۲۶ مرداد ۱۴۰۴
🔹آیا مذاکرات ترامپ و پوتین به نتیجه خواهد رسید؟ واقعیت این است که کسی نمیداند. بستگی دارد به این که طرفین دنبال چه باشند و آیا آنچه میخواهند تناسبی با قدرتشان دارد یا خیر؟
🔹سوالات مهم دیگری هم در حاشیه میتوان طرح کرد. اگر ما بودیم چه رفتاری میکردیم؟ چرا زلنسکی رئیسجمهور اوکراین غایب است؟ به نظر ما زلنسکی در برابر این مذاکرات چه باید انجام دهد؟ خیلی ساده بگوید که روسیه باید عذرخواهی کند و تمام سرزمینهای اشغالی از جمله شبهجزیره کریمه و تمام استانهای شرقی و جنوب شرقی اوکراین را تخلیه کند و خسارت جنگی هم بپردازد و ما هم مستقل هستیم و میخواهیم عضویت ناتو را بپذیریم و به روسیه هم مربوط نیست.
🔹در واقع، این سیاستی است که اوکراینی یکپارچه و قدرتمند در برابر حمله به خاک خود باید اتخاذ کند. این موضع منطقی برای یک دولت ملی در اوکراین است. ولی روسیه چطور؟ آن هم استدلالهای خود را دارد که در سخنرانی اوایل جنگ اوکراینِ پوتین بهخوبی منعکس شده است. بهعلاوه، یک قدرت هستهای که نمیباید چنین شکستی بخورد. شاید پیروز نشود؛ ولی شکست افتضاحآمیز هم سخت است. پس طرفین باید آن قدر بجنگند تا دست به اتم شوند؟
🔹از سوی دیگر، روسیه باید بگوید که به آمریکا چه ربطی دارد که دخالت کند؟ آمريکا هم آنقدر کمک به اوکراین میکند که جنگ فرسایشی شود. بدیهی است که بهترین کار را دو طرف کردند. هم روسیه پذیرفت که طرف اصلی دعوا آمریکاست و هم اوکراین متوجه بود که بدون حضور ایالاتمتحده قادر به رسیدن به صلح نیست فقط میتوان قیمت منصفانهای برای صلح تعریف کرد.
🔹طبیعی است که این گفتوگوها در همه سطوح کارکردهای گوناگونی دارد؛ حتی اگر طرفین به نتیجه نرسند. حداقل نتیجه گفتوگو این است که برای مردم خود حجت را تمام میکنند و به جهان نیز این پیام را مخابره میکنند که ما سعی خود را کردیم که تفاهم و توافق کنیم، ولی نشد یا تقصیر طرف مقابل بود.
🔹بهطورکلی، حتی اگر یک طرف ماجرا نخواهد توافق کند، باز هم باید با تمام قوا طرفدار گفتوگو شود. چون عدم گفتوگو فقط دو معنی دارد. یا آنقدر موضع گفتوگوکننده بالاست که طرف مقابل را به پشیزی حساب نمیکند و معتقد است باید بدون قید و شرط تسلیم شود. یا آنکه در موضع ضعف قرار دارد و قادر به گفتوگو نیست.
🔹از این منظر، اگر به تجربه مذاکرات اخیر ایران و آمریکا نیز بنگریم، خواهیم دید که اتفاقاً برنده مطلق گفتوگوهای بینتیجه مسقط، ایران بود.
🔹میتوانستیم آن گفتوگوها را از ابتدا رد کنیم. طبیعی است که چنین کاری تجاوز رژیم اسرائیل و ایالات متحده را هم در ذهن جهانیان و حتی در ذهن مردم داخل گریزناپذیر مینمود. یک لحظه تصور کنید آن گفتوگوها را رد میکردیم و قطعاً هم جنگ میشد. در این صورت، همه میگفتند اگر گفتوگو را پذیرفته بودید، جنگ نمیشد و امروز حکومت تحتفشار برای پذیرش تقصیر به دلیل نپذیرفتن گفتوگو و کوتاهی کردن در اجتناب از جنگ بود.
🔹این قاعده همیشه و درهمهحال از جمله همین امروز هم برقرار است. از ابتدا باید چند چیز را درباره گفتوگوی سیاسی دانست. اول؛ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم و چه تفاهم کنیم، در نهایت راهی جز گفتوگوی مستقیم نداریم. دوم؛ هیچ تضمینی برای موفقیت گفتوگو وجود ندارد. سوم؛ قرار نیست گفتوگو ذهن حکومت و جامعه را از مسائل اساسی منحرف کند و دچار خطا شوند. چهارم؛ گفتوگو به منزله پایان راه نیست بلکه آغاز یک راه است، به شرطی که هدف حل مسئله و نه مثل دوران مسئولیت سعید جلیلی برای نمایش باشد. پنجم؛ گفتوگوها تا حدی که به اصل آن لطمه نزند، باید شفاف باشد و اطلاعرسانی شود. هفتم؛ گفتوگو نه جانشین قدرت نظامی است و نه جانشین قدرت سیاسی و اقتصادی؛ دیپلماسی و گفتوگو توان کشور را در بازتاب دادن این قدرتها نشان میدهد.
▫️ متن کامل در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
👍7
💥خبر: حمایت رسانه دفتر رهبری از "مسئولان" همزمان با تشدید حملات تندروها به #مسعود_پزشکیان
👈 سرمقاله روزنامه اینترنتی دفتر مقامرهبری:
🔹نخستوزیر رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ ۱۲روزه پرده از هدف اصلی تجاوز برداشت و گفت درگیری میتواند به «تغییر رژیم» در ایران منجر شود. وزیر جنگ هدف حملات را «تضعیف حکومت» معرفی کرد و وزیر دیاسپورا نیز خطاب به منافقین و سلطنتطلبان نوشت: «از فرصت تاریخی پیشآمده استفاده کنید؛ ما از مبارزه شما حمایت میکنیم».
🔹این اعترافات نشان داد هدف اصلی جنگ، تلاش برای بیثباتسازی ایران از درون بود نه صرفاً بهانههای هستهای. دشمن در رسیدن به این هدف ناکام ماند اما پایان ماجرا نیست؛ هر متغیر داخلی یا خارجی که به اختلاف و آشوب منجر شود، مطلوبترین سناریو برای اوست.
🔹تلآویو میداند نمیتواند ایران را از بیرون شکست دهد، بنابراین تمرکز اصلی دشمن بر عملیات روانی و بحرانآفرینی داخلی است. در چنین شرایطی تنها یک حقیقت باید مبنای وحدت قرار گیرد: دفاع از کشور و ایران عزیز.
🔹فضاسازیهای پرهیاهو علیه مسئولان نه نقد سازنده، بلکه آتشی است که بذر بیثباتی میپاشد. نقد منصفانه طبیعی است، اما مطالبهگری که به بیثباتی سیاسی و اجتماعی منجر شود، همان نقش مورد نظر دشمن را ایفا میکند.
🔹جنگ ۱۲روزه نشان داد ملت ایران در بزنگاهها یکپارچه میایستد. این سرمایه عظیم امروز در دست ماست و مسئولیت همگانی ایجاب میکند که از آن پاسداری کنیم. دشمن که در جبهه نظامی شکست خورده، چشم به بیثباتی داخلی دوخته است؛ نباید با هیجان کاذب همان چیزی را به او هدیه داد که در میدان نبرد به دست نیاورد.
@javadrooh
👈 سرمقاله روزنامه اینترنتی دفتر مقامرهبری:
🔹نخستوزیر رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ ۱۲روزه پرده از هدف اصلی تجاوز برداشت و گفت درگیری میتواند به «تغییر رژیم» در ایران منجر شود. وزیر جنگ هدف حملات را «تضعیف حکومت» معرفی کرد و وزیر دیاسپورا نیز خطاب به منافقین و سلطنتطلبان نوشت: «از فرصت تاریخی پیشآمده استفاده کنید؛ ما از مبارزه شما حمایت میکنیم».
🔹این اعترافات نشان داد هدف اصلی جنگ، تلاش برای بیثباتسازی ایران از درون بود نه صرفاً بهانههای هستهای. دشمن در رسیدن به این هدف ناکام ماند اما پایان ماجرا نیست؛ هر متغیر داخلی یا خارجی که به اختلاف و آشوب منجر شود، مطلوبترین سناریو برای اوست.
🔹تلآویو میداند نمیتواند ایران را از بیرون شکست دهد، بنابراین تمرکز اصلی دشمن بر عملیات روانی و بحرانآفرینی داخلی است. در چنین شرایطی تنها یک حقیقت باید مبنای وحدت قرار گیرد: دفاع از کشور و ایران عزیز.
🔹فضاسازیهای پرهیاهو علیه مسئولان نه نقد سازنده، بلکه آتشی است که بذر بیثباتی میپاشد. نقد منصفانه طبیعی است، اما مطالبهگری که به بیثباتی سیاسی و اجتماعی منجر شود، همان نقش مورد نظر دشمن را ایفا میکند.
🔹جنگ ۱۲روزه نشان داد ملت ایران در بزنگاهها یکپارچه میایستد. این سرمایه عظیم امروز در دست ماست و مسئولیت همگانی ایجاب میکند که از آن پاسداری کنیم. دشمن که در جبهه نظامی شکست خورده، چشم به بیثباتی داخلی دوخته است؛ نباید با هیجان کاذب همان چیزی را به او هدیه داد که در میدان نبرد به دست نیاورد.
@javadrooh
👍9👎2
👁🗨 نگاه تحلیلگران: زنگزور، مسئلهای ساده یا پیچیده؟
👈 مالک رضایی، کارشناسارشد علوم سیاسی، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ هنر ما این است که گاهی مسائل ساده را برای خودمان پیچیده و لاینحل میکنیم و زمانی هم که دیگران، بیتوجه به آنچه که ما طی سالیانی گفتهایم مبادرت به حل آن مسئله کردند، درصدد توجیه گفتههای قبلی خود بر میآییم که حاصل گفتارمان این باشد که: "مثل اینکه قضیه، به آن حد هم پیچیده و نگرانکننده نبوده است که ما میگفتیم." بلی؛ به آن حد پیچیده نبوده است. اما به این سادگی هم نیست که اکنون میگوییم.
✍ مسئله کریدور #زنگزور یکی از مصادیق چنین برخوردهای چندگانه ما طی سالیان متمادی اخیر بوده است. صورت ساده و ظاهری این مسئله در سوابق تاریخی خود این است که کشور جمهوری آذربایجان در برونبوم خود سرزمینی بنام نخجوان دارد که از خاک خود برای دسترسی به آن، یا باید از ایران عبور کند که حدود ۴۰۰کیلومتر است و یا از خاک ارمنستان که حدود ۴۰کیلومتر است.
✍ اما این مسئله، صورت واقعیتر دیگری هم در لایه زیرین خود دارد و آن اینکه، ترکیه هم برای دسترسی به منافع حوزه خزر و کشورهای پیرامونی آن به ضرورت ایجاد یک کریدور ارتباطی مدرن و نزدیک و زمینی و ریلی در این مسیر چشم دوخته است.
✍ در این میان، آذربایجان و قبل از آن ترکیه با کشور ارمنستان یک مناقشه تاریخی هم دارند که حل این قضیه را برای هر دوی آنها مشکل کرده بود.
✍ حالا ما بهعنوان کشوری پهناور که به لحاظ ژئوپولیتیک منحصربهفرد خود و نیز به لحاظ سوابق تاریخی و فرهنگی خود باید بیش از هر کشوری در این مورد نقش ایفا میکردیم، میتوانستیم با نگاه به رقابتها و مناقشات منطقهای در این مورد و برای پاسخگویی به حل این موضوع، چند استراتژی و تاکتیک اتخاذ کنیم و روی میز بگذاریم.
✍ میتوانستیم بگوییم راه میخواهید چه کنید؟ راه را دارید. بیایید از استانهای آذربایجان و اردبیل و آستارای ما عبور کنید و بروید به آستارای خودتان. با ارمنستان هم که مناقشه دارید اصلا حرف آن را نزنید. نکند میخواهید ژئوپولیتیک منطقه و مرز ما را با ارمنستان به هم بزنید و....؟ ما عملا چنین رویکردی را اتخاذ کردیم و برخی رسانهها هم از هر دو سوی قضیه بر شدت این رویکرد دمیدند که طبعا خاصیت نگاه ژورنالیستیک و شخصی و جهت دار به هر مسئلهای همین است و به جای اینکه واقعیت قضیه را ببیند، همواره درصدد طرح نگاه ژورنالیستیک خود است.
✍ اما تحلیلی که بر مبنای نگاه محض ژورنالیستیک و شخصی باشد هیچ موقع، افقی روشن، پیش روی کسی نمیگشاید. از همان نظر هم در الفبای روش تحقیق و تحلیل علوم سیاسی و اجتماعی و... تاکید میشود که یک تحلیلگر باید نگاه و دیدگاه شخصی خود را حدالمقدور برکنار از متن و نتیجهگیری تحلیل نگاه دارد و مسئله را در سیر تاریخی و واقعی خود، آنگونه که اتفاق افتاده و جهت یافته است، ریشهیابی کند.
✍ یک استراتژی دیگر، این میتوانست باشد که ما گزینهای هموزن تقاضای کشور آذربایجان را برایش روی میز میگذاشتیم و میگفتیم حرفت چیست؟ راه نزدیک به نخجوان میخواهی؟ آن را هم داریم. آب را گلآلود نکن. بیا دقیقا در موازات زنگزور از این سوی ارس برای عبورت یک کریدور ریلی و زمینی فیبریکال و انرژیکال و ترافیکال بسازیم از همین مسیر عبور کن. مسئلهات را با ارمنستان هم به وقتش حل میکنیم. لازم نیست کسانی را برای کمک به خودت در آن مورد، اینجا دعوت کنی که ما چشم دیدنشان را نداریم. خودمان حلش میکنیم. این هم یک استراتژی بود که ما عملا به سمت این استراتژی نرفتیم.
✍ یک استراتژی هم این بود که دست روی دست بگذاریم و هرازچندگاهی بگوییم اجازه نمیدهیم کسی در قفقاز کریدور بسازد و ضمنا سایر مسائل و مناقشات قفقاز هم فعلا به همان حالت بماند، هر وقت دلمان خواست، یک حرفی هم در آن مورد میزنیم و... که آنها هم همین سیاست تاخیری ما را فهمیدند. بالاخره این اندازه سیاست تاخیری را همه میفهمند و لذا هر کدام برای حل مسئله و نیاز خود به سویی رفتند.
✍ یکی بیش از پیش دست به دامن ترکیه شد و حتی به اسراییل هم چراغ سبز نشان داد. ترکیه دست به دامن آمریکا شد. روسیه در اوکراین گیر کرد. و بالاخره به فکر معاملهگر ترامپ هم چیزی رسید و پروژه احداث کریدور را از خاک ارمنستان، به نام خود کلید زد. و ما اکنون میگوییم همه چیز، عالی پیش رفته است؛ جز اینکه پای امریکا به میان آمده است.
✍ اما آفرین بر نظر پاک خطا پوشت باد. هیچ چیزی عالی پیش نرفته است. ما میتوانستیم این کریدور را از داخل خاک خود بکشیم. پای امریکا هم به میان نمیآمد.لیکن چندین دهه، فرصتسوزیهای خودمان، این فرصت را از ما گرفت.
@javadrooh
👈 مالک رضایی، کارشناسارشد علوم سیاسی، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ هنر ما این است که گاهی مسائل ساده را برای خودمان پیچیده و لاینحل میکنیم و زمانی هم که دیگران، بیتوجه به آنچه که ما طی سالیانی گفتهایم مبادرت به حل آن مسئله کردند، درصدد توجیه گفتههای قبلی خود بر میآییم که حاصل گفتارمان این باشد که: "مثل اینکه قضیه، به آن حد هم پیچیده و نگرانکننده نبوده است که ما میگفتیم." بلی؛ به آن حد پیچیده نبوده است. اما به این سادگی هم نیست که اکنون میگوییم.
✍ مسئله کریدور #زنگزور یکی از مصادیق چنین برخوردهای چندگانه ما طی سالیان متمادی اخیر بوده است. صورت ساده و ظاهری این مسئله در سوابق تاریخی خود این است که کشور جمهوری آذربایجان در برونبوم خود سرزمینی بنام نخجوان دارد که از خاک خود برای دسترسی به آن، یا باید از ایران عبور کند که حدود ۴۰۰کیلومتر است و یا از خاک ارمنستان که حدود ۴۰کیلومتر است.
✍ اما این مسئله، صورت واقعیتر دیگری هم در لایه زیرین خود دارد و آن اینکه، ترکیه هم برای دسترسی به منافع حوزه خزر و کشورهای پیرامونی آن به ضرورت ایجاد یک کریدور ارتباطی مدرن و نزدیک و زمینی و ریلی در این مسیر چشم دوخته است.
✍ در این میان، آذربایجان و قبل از آن ترکیه با کشور ارمنستان یک مناقشه تاریخی هم دارند که حل این قضیه را برای هر دوی آنها مشکل کرده بود.
✍ حالا ما بهعنوان کشوری پهناور که به لحاظ ژئوپولیتیک منحصربهفرد خود و نیز به لحاظ سوابق تاریخی و فرهنگی خود باید بیش از هر کشوری در این مورد نقش ایفا میکردیم، میتوانستیم با نگاه به رقابتها و مناقشات منطقهای در این مورد و برای پاسخگویی به حل این موضوع، چند استراتژی و تاکتیک اتخاذ کنیم و روی میز بگذاریم.
✍ میتوانستیم بگوییم راه میخواهید چه کنید؟ راه را دارید. بیایید از استانهای آذربایجان و اردبیل و آستارای ما عبور کنید و بروید به آستارای خودتان. با ارمنستان هم که مناقشه دارید اصلا حرف آن را نزنید. نکند میخواهید ژئوپولیتیک منطقه و مرز ما را با ارمنستان به هم بزنید و....؟ ما عملا چنین رویکردی را اتخاذ کردیم و برخی رسانهها هم از هر دو سوی قضیه بر شدت این رویکرد دمیدند که طبعا خاصیت نگاه ژورنالیستیک و شخصی و جهت دار به هر مسئلهای همین است و به جای اینکه واقعیت قضیه را ببیند، همواره درصدد طرح نگاه ژورنالیستیک خود است.
✍ اما تحلیلی که بر مبنای نگاه محض ژورنالیستیک و شخصی باشد هیچ موقع، افقی روشن، پیش روی کسی نمیگشاید. از همان نظر هم در الفبای روش تحقیق و تحلیل علوم سیاسی و اجتماعی و... تاکید میشود که یک تحلیلگر باید نگاه و دیدگاه شخصی خود را حدالمقدور برکنار از متن و نتیجهگیری تحلیل نگاه دارد و مسئله را در سیر تاریخی و واقعی خود، آنگونه که اتفاق افتاده و جهت یافته است، ریشهیابی کند.
✍ یک استراتژی دیگر، این میتوانست باشد که ما گزینهای هموزن تقاضای کشور آذربایجان را برایش روی میز میگذاشتیم و میگفتیم حرفت چیست؟ راه نزدیک به نخجوان میخواهی؟ آن را هم داریم. آب را گلآلود نکن. بیا دقیقا در موازات زنگزور از این سوی ارس برای عبورت یک کریدور ریلی و زمینی فیبریکال و انرژیکال و ترافیکال بسازیم از همین مسیر عبور کن. مسئلهات را با ارمنستان هم به وقتش حل میکنیم. لازم نیست کسانی را برای کمک به خودت در آن مورد، اینجا دعوت کنی که ما چشم دیدنشان را نداریم. خودمان حلش میکنیم. این هم یک استراتژی بود که ما عملا به سمت این استراتژی نرفتیم.
✍ یک استراتژی هم این بود که دست روی دست بگذاریم و هرازچندگاهی بگوییم اجازه نمیدهیم کسی در قفقاز کریدور بسازد و ضمنا سایر مسائل و مناقشات قفقاز هم فعلا به همان حالت بماند، هر وقت دلمان خواست، یک حرفی هم در آن مورد میزنیم و... که آنها هم همین سیاست تاخیری ما را فهمیدند. بالاخره این اندازه سیاست تاخیری را همه میفهمند و لذا هر کدام برای حل مسئله و نیاز خود به سویی رفتند.
✍ یکی بیش از پیش دست به دامن ترکیه شد و حتی به اسراییل هم چراغ سبز نشان داد. ترکیه دست به دامن آمریکا شد. روسیه در اوکراین گیر کرد. و بالاخره به فکر معاملهگر ترامپ هم چیزی رسید و پروژه احداث کریدور را از خاک ارمنستان، به نام خود کلید زد. و ما اکنون میگوییم همه چیز، عالی پیش رفته است؛ جز اینکه پای امریکا به میان آمده است.
✍ اما آفرین بر نظر پاک خطا پوشت باد. هیچ چیزی عالی پیش نرفته است. ما میتوانستیم این کریدور را از داخل خاک خود بکشیم. پای امریکا هم به میان نمیآمد.لیکن چندین دهه، فرصتسوزیهای خودمان، این فرصت را از ما گرفت.
@javadrooh
👍8❤3
✅ جبهه اصلاحات ایران در بیانیه ای اعلام کرد:
آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم /انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا برای خروج از بحران/ تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها
✍🏻جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه ای با بیان بخشی از مخاطرات و تهدیدهای جدی پیش روی، برقراری آشتی ملی و ترک تخاصم در داخل و خارج از کشور را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم اعلام کرد و براى خروج از بحران و جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه خواهان انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا و اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها شد. اين جريان اصلاح طلب در عين حال از همه نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و از تمام نهادهای تصمیمگیر حامی حقوق ملت خواست که به جای تداوم مرزبندیهای مصنوعی و بیثمر، بر محور منافع ملی گردهم آیند.
✍🏻در بخش هایی از این بیانیه آمده است: جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و تواناست، اما همزمان روشن کرد که تداوم این مسیر، بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینههای انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد.
🔹در چنین شرایطی، تهدید فعالسازی «مکانیزم ماشه» از سوی تروئیکای اروپایی بسیار واقعی و در شرف عملی شدن است. بازگشت پرونده هستهای ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریمهای سازمان ملل را بازمیگرداند و رکودی عمیقتر از پیامدهای جنگ اخیر به بار خواهد آورد. این بازگشت نیز، مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب «تهدیدکننده صلح» تأمین میکند.
🔹امروز در این بزنگاه تاریخی، سه راه پیش روی ملت و حاکمیت است:
🔹جبهه اصلاحات ایران، بر اساس استراتژی اصلاح از درون، آشتی ملی و نتایج حاصل از آن را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم میداند و بىترديد بدون پرداختن به اصلاحات ساختاری عمیق، آشتی ملی و عفو عمومی، صرفاً به یک نمایش سیاسی بدل خواهد شد.
🔹نقشه راه فوری و عملیاتی جبهه اصلاحات ايران برای انجام اصلاحات ساختاری در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی توسط حاكميت به طور اجمالى عبارت است از:
🔸 متن کامل بیانیه
@javadrooh
آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم /انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا برای خروج از بحران/ تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها
✍🏻جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه ای با بیان بخشی از مخاطرات و تهدیدهای جدی پیش روی، برقراری آشتی ملی و ترک تخاصم در داخل و خارج از کشور را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم اعلام کرد و براى خروج از بحران و جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه خواهان انجام مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا و اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها شد. اين جريان اصلاح طلب در عين حال از همه نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت جویانه و خشونت پرهیز و از تمام نهادهای تصمیمگیر حامی حقوق ملت خواست که به جای تداوم مرزبندیهای مصنوعی و بیثمر، بر محور منافع ملی گردهم آیند.
✍🏻در بخش هایی از این بیانیه آمده است: جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و تواناست، اما همزمان روشن کرد که تداوم این مسیر، بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینههای انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد.
🔹در چنین شرایطی، تهدید فعالسازی «مکانیزم ماشه» از سوی تروئیکای اروپایی بسیار واقعی و در شرف عملی شدن است. بازگشت پرونده هستهای ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریمهای سازمان ملل را بازمیگرداند و رکودی عمیقتر از پیامدهای جنگ اخیر به بار خواهد آورد. این بازگشت نیز، مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب «تهدیدکننده صلح» تأمین میکند.
🔹امروز در این بزنگاه تاریخی، سه راه پیش روی ملت و حاکمیت است:
الف. تداوم وضع موجود؛ با آتشبسی شکننده و آیندهای مبهم
ب. تکرار الگوی ۲۲ سال گذشته؛ مذاکره تاکتیکی برای خرید زمان، بیآنکه ریشه بحرانها درمان شود
ج. انتخاب شجاعانه آشتی ملی و ترك تخاصم در داخل و خارج کشور؛ با هدف اصلاح ساختار حکمرانی و بازگشت به اصل حاکمیت مردم
🔹جبهه اصلاحات ایران، بر اساس استراتژی اصلاح از درون، آشتی ملی و نتایج حاصل از آن را تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم میداند و بىترديد بدون پرداختن به اصلاحات ساختاری عمیق، آشتی ملی و عفو عمومی، صرفاً به یک نمایش سیاسی بدل خواهد شد.
🔹نقشه راه فوری و عملیاتی جبهه اصلاحات ايران برای انجام اصلاحات ساختاری در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی توسط حاكميت به طور اجمالى عبارت است از:
اعلام عفو عمومى، رفع حصر، آزادى زندانيان سياسى و پايان دادن به سركوب منتقدان مصلح
تغییر گفتمان حکمرانی به توسعه ملی به جای اولویتدادن به منازعات ایدئولوژیک
انجام مذاکرات جامع و مستقیم با ایالات متحده آمریکا و عادیسازی روابط بر اساس عزت، حکمت و مصلحت
بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دیپلماسی رسمی و عمومی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه
اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها
همگرایی منطقهای برای ایجاد صلح پایدار و استفاده از فرصت تعامل با همسایگان
انحلال نهادهای موازی در داخل حاکمیت و تغییر معنادار در نهادهای انتصابی و رویکرد آنها
خروج نیروهای نظامی از حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ و بازگشت آنها به پادگانها
کاهش نگاه امنیتی به جامعه و بازنگری در سیاست امنیت داخلی
خارج کردن اقتصاد کشور از تیول الیگارش های حکومتی و ایجاد فرصتهای برابر اقتصادی برای همه مردم
🔸 متن کامل بیانیه
@javadrooh
Telegraph
جبهه اصلاحات ایران در بیانیه ای اعلام کرد: آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم
به نام خدا تجاوز جنایتکارانه اسرائیل و تحمیل جنگ ۱۲ روزه به ایران، با وجود پاسخ قاطع و آشکار شدن توان بازدارندگی و قدرت دفاعی نیروهای مسلح کشور، چهره امنیت ملی ما را در منطقه و جهان دگرگون ساخته است. این جنگ نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم…
👍12👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو: اعلام جنگ رسمی کیهان علیه شورای اطلاعرسانی دولت؟
🔹در یک روز ۴۰۰۰ کلمه علیه شورای اطلاعرسانی!
🔹انتشار ۱۵۰ مطلب در طول یک سال گذشته! یعنی هر یک روز در میان، یک مطلب علیه شورای اطلاعرسانی!
🔹حجم بیسابقه حملات روزنامه کیهان به تیم رسانهای دولت پزشکیان، از یک نقد ساده فراتر رفته است...
🔹به کارزاری سازمانیافته که رنگ و بوی پروندهسازی و سیاهنمایی دارد، شبیه است. آن هم در میانهی جنگ رسانهای و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی و آمریکا...
▪️اصلاحات نیوز
@javadrooh
🔹در یک روز ۴۰۰۰ کلمه علیه شورای اطلاعرسانی!
🔹انتشار ۱۵۰ مطلب در طول یک سال گذشته! یعنی هر یک روز در میان، یک مطلب علیه شورای اطلاعرسانی!
🔹حجم بیسابقه حملات روزنامه کیهان به تیم رسانهای دولت پزشکیان، از یک نقد ساده فراتر رفته است...
🔹به کارزاری سازمانیافته که رنگ و بوی پروندهسازی و سیاهنمایی دارد، شبیه است. آن هم در میانهی جنگ رسانهای و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی و آمریکا...
▪️اصلاحات نیوز
@javadrooh
❤3
📱روایتهای مجازی: درخواست توییتری #آذر_منصورى رئیس #جبهه_اصلاحات برای بازنگری در مجازات #اعدام
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هشتصدوشصتویکمین شماره #روزنامه_هم_میهن دوشنبه بیستوهفتم مردادماه منتشر میشود.
@javadrooh
@javadrooh
آینده در تعلیق
سرمقاله هممیهن
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
🔹سخنان نتانیاهو و ترامپ درباره پایان نیافتن جنگ با ایران از دو حالت خارج نیست. یا آنان بلوف میزنند یا در واقع برای انجام عملیات تجاوزکارانه بعدی زمینهچینی میکنند. این دو حالت گرچه بسیار متفاوت است، ولی حداقل در یک نتیجه مشترک هستند و آن تعلیق است.
🔹این تهدیدات برخلاف تهدیدهای سالهای گذشته است که اغلب تهدیدهای سیاسی توخالی و نه عملی تعبیر میشد. اینبار به دلیل اتفاق رخ داده باورپذیر تلقی میشود. حتی اگر ایران نیز خود را بهگونهای آماده کند که آنان را از فکر چنین اقدامی دور کند و بتواند این اراده را منتقل کند، باز هم در فضای عمومی داخل و خارج کشور اصل بر واقعی بودن تهدیدات خواهد بود. در نتیجه وضعیت تعلیق را بر کشور حاکم میکند؛ وضعیتی که بر شرایط تحریمی اضافه میشود.
🔹وضعیت تعلیق متناظر با پررنگ شدن بیثباتی سیاسی است. هم مردم خودمان و هم دولتهای دیگر چشماندازی از آینده کشور نخواهند داشت که بر اساس آن تعامل و سرمایهگذاری کنند. همه منتظر میمانند تا ببینند چه میشود.
🔹وجود این انتظار و تعلیق تا مدتی اجتنابناپذیر است ولی اگر بخواهد طولانی شود در این صورت دیگر نیازی به آغاز تجاوز جدیدی از سوی دشمنان هم نیست چون از یک سو هزینههای مادی و سیاسی جنگ را بر خودشان تحمل نمیکنند و از سوی دیگر هزینههایی را بر ایران تحمیل میکنند که از نظر سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی بسیار سنگین است. شاید به همین علت، سخنان آنان در پایان نیافتن جنگ برای ادامه یافتن وضع تعلیق است.
🔹تجربه جهانی نشان داده کشورهایی که در وضعیت تعلیق قرار میگیرند از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی باز میمانند و با عقبگرد مواجه میشوند. در روابط خارجی هم دچار انجماد و رکود جدی میشوند. از همه مهمتر منافع و نهادهای جدیدی در دوران تحریم و تعلیق شکل میگیرد که مانع جدی در راه بازگشت جامعه به شرایط عادی میشوند.
🔹قاچاق، نهادهای غیرشفاف، اقتصاد سیاه و زیرزمینی، قیمتگذاریهای افراطی، رانت، توقف توسعه فنآوری و علم، بیقانونی با هدف دور زدن آن، کاهش نظارتهای رسمی و غیررسمی، گسترش خشونت و... از تبعات وضعیت تعلیقی است.
🔹راهحل چیست؟ اصلیترین راه رسیدن به صلح است البته اغلب ساده و راحت نیست. ولی همواره باید هدف نهایی باشد. راه دوم، مدیریت بحران است که در کوتاهمدت ممکن است ولی تداوم آن، بحران را به حالتی عادی تبدیل میکند و این بسیار خطرناک است. راه سوم، ارجاع دادن به مرور زمان و تغییرات داخلی و خارجی است، که این کار ممکن است در موضوعات محدودتر عملی باشد ولی در موضوع امروز ایران غیرقابل اجراست. راه چهارم، کاهش سطح منازعه از دو طریق است. یا اعتمادسازی تدریجی را باید در دستور کار قرار داد یا از طریق میانجیهای ثالث فشار آورد که بحران خاتمه یابد.
🔹در شرایط کنونی جامعه ما، این روش آخر به نسبت پاسخگو است. از طریق آغاز گفتوگوها و نیز فشار کشورهایی که از ادامه این وضع تعلیق متضرر میشوند و خواهان کاهش تنشها هستند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
🔹سخنان نتانیاهو و ترامپ درباره پایان نیافتن جنگ با ایران از دو حالت خارج نیست. یا آنان بلوف میزنند یا در واقع برای انجام عملیات تجاوزکارانه بعدی زمینهچینی میکنند. این دو حالت گرچه بسیار متفاوت است، ولی حداقل در یک نتیجه مشترک هستند و آن تعلیق است.
🔹این تهدیدات برخلاف تهدیدهای سالهای گذشته است که اغلب تهدیدهای سیاسی توخالی و نه عملی تعبیر میشد. اینبار به دلیل اتفاق رخ داده باورپذیر تلقی میشود. حتی اگر ایران نیز خود را بهگونهای آماده کند که آنان را از فکر چنین اقدامی دور کند و بتواند این اراده را منتقل کند، باز هم در فضای عمومی داخل و خارج کشور اصل بر واقعی بودن تهدیدات خواهد بود. در نتیجه وضعیت تعلیق را بر کشور حاکم میکند؛ وضعیتی که بر شرایط تحریمی اضافه میشود.
🔹وضعیت تعلیق متناظر با پررنگ شدن بیثباتی سیاسی است. هم مردم خودمان و هم دولتهای دیگر چشماندازی از آینده کشور نخواهند داشت که بر اساس آن تعامل و سرمایهگذاری کنند. همه منتظر میمانند تا ببینند چه میشود.
🔹وجود این انتظار و تعلیق تا مدتی اجتنابناپذیر است ولی اگر بخواهد طولانی شود در این صورت دیگر نیازی به آغاز تجاوز جدیدی از سوی دشمنان هم نیست چون از یک سو هزینههای مادی و سیاسی جنگ را بر خودشان تحمل نمیکنند و از سوی دیگر هزینههایی را بر ایران تحمیل میکنند که از نظر سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی بسیار سنگین است. شاید به همین علت، سخنان آنان در پایان نیافتن جنگ برای ادامه یافتن وضع تعلیق است.
🔹تجربه جهانی نشان داده کشورهایی که در وضعیت تعلیق قرار میگیرند از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی باز میمانند و با عقبگرد مواجه میشوند. در روابط خارجی هم دچار انجماد و رکود جدی میشوند. از همه مهمتر منافع و نهادهای جدیدی در دوران تحریم و تعلیق شکل میگیرد که مانع جدی در راه بازگشت جامعه به شرایط عادی میشوند.
🔹قاچاق، نهادهای غیرشفاف، اقتصاد سیاه و زیرزمینی، قیمتگذاریهای افراطی، رانت، توقف توسعه فنآوری و علم، بیقانونی با هدف دور زدن آن، کاهش نظارتهای رسمی و غیررسمی، گسترش خشونت و... از تبعات وضعیت تعلیقی است.
🔹راهحل چیست؟ اصلیترین راه رسیدن به صلح است البته اغلب ساده و راحت نیست. ولی همواره باید هدف نهایی باشد. راه دوم، مدیریت بحران است که در کوتاهمدت ممکن است ولی تداوم آن، بحران را به حالتی عادی تبدیل میکند و این بسیار خطرناک است. راه سوم، ارجاع دادن به مرور زمان و تغییرات داخلی و خارجی است، که این کار ممکن است در موضوعات محدودتر عملی باشد ولی در موضوع امروز ایران غیرقابل اجراست. راه چهارم، کاهش سطح منازعه از دو طریق است. یا اعتمادسازی تدریجی را باید در دستور کار قرار داد یا از طریق میانجیهای ثالث فشار آورد که بحران خاتمه یابد.
🔹در شرایط کنونی جامعه ما، این روش آخر به نسبت پاسخگو است. از طریق آغاز گفتوگوها و نیز فشار کشورهایی که از ادامه این وضع تعلیق متضرر میشوند و خواهان کاهش تنشها هستند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله